eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
مباش چنین هرزه گرد و هرجایی! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸، ویژگی کسانی است که راه نجات را در برخورد دوگانه و خودهمه پنداری می جویند. این جماعت هر روز به رنگی در می آیند؛ خودآرایی سیاسی را زرنگی می پندارند و نام آن را برخورد فراجناحی می گذارند! اگر کسی واقعا فراجناحی باشد، البته عیب نیست اما رنگ به رنگ شدن و همه رنگی، زرنگی نیست؛ مصداق سیاست معاویه ای و است. 🔸خدشه در مفهوم نیز یکی دیگر از شگردهای این جماعت است؛ آنان در مقام ایرادگیری از اصحاب انقلاب اسلامی، همیشه می گذارند و از مو نمی گذرند اما در مواجهه با ، همیشه با و برخورد می کنند یا آنقدر در مفهوم دوست و دشمن می کنند که اساساً و و و دشمنان قسم خورده داخلی نشان دار هم در منظر آنان دشمن حساب نمی شود! غافل از آنکه ملاک دوست و دشمن در منابع دینی و در آراء رهبران انقلاب اسلامی، به وضوح وجود دارد و طبعاً نباید انتظار داشته باشند که انقلابیون، در تطبیق مصادیق، بر طبق تفسیرهای چندپهلوی بی ضابطه این جماعت بی مبنا عمل کنند؟ 🔸 خط قرمز است، رابطه با خط قرمز است، دفاع از و خط قرمز است. چرا یاران انقلاب باید از این خطوط قرآنی بیایند و برای مراعاتِ آن را کنار بگذارند؟ اگر امام عصر(عج) تشریف بیاورند، به نظرتان در مواجهه با این پدیده های شوم، چگونه برخورد خواهند کرد؟ 🔹درست نیست کسی فکر کند هر که با ما نیست، بر ما ست یا هالکة باطله است؛ حقانیت شعارها و مواضع و افکار در ساحت گفتگوی علمی معلوم خواهد شد اما اگر کسی نداند دقیقا چه می گوید، یا آنچه می داند را دقیقاً نگوید، اینجاست که در هر محفلی او را به صورتی مشاهده خواهید کرد، متفاوت و بلکه معارض با صورت پیشین و این رویه را _جز در مواردی که به ضوابط استثا شده باشد_ چه می توان نام نهاد، جز دورنگی؟! 🔸تئوریزه کردن سیاست ژله ای در حوزه علمیه، از بزرگ ترین آسیب هایی است که یک خط فکری و تشکیلاتی خاص در چند دهه پیشین پی گرفته است؛ آنان شعارشان این است که «ما هم با هستیم و هم با ! ببینید ما چقدر وسعت مشرب داریم! یا می گویند «ما می خواهیم مخالفان را کنیم!» کم رنگ کردن مرزهای سیاسی و شکستن قبح رابطه با ضد انقلاب، کم ترین و اولین آسیبی است که از جانب منادیان این شعارهای خطرناک بر پیکره حوزه مقدسه وارد می آید. 🔸وانگهی! از این جماعت باید پرسید تا کنون چند نفر را و به کدام اردوگاه جذب کرده اید؟ اینکه کسی همنشینی با دشمنانِ را _که به فتوای همه یا اکثریت قریب به اتفاق فقهای امامیه است_، موجب فخر و وسعت مشرب خود معرفی کند، آسیب بزرگی است که باید برایش چاره جویی کرد. بلکه، کسی نگفته معاندین انقلاب اسلامی را به دریا بریزیم یا فرصت نفس کشیدن به آنان ندهیم (چه اینکه در چهار دهه قبل نیز چنین بوده و حضرات با خیال آسوده به ریشه کنی انقلاب اسلامی مشغول بوده اند)، اما چه ضرورت دارد که هم پالگی با دشمنان رسول الله و ولایت الله را تجویز یا تطهیر کنند؟ 🔹فارغ از هر آسیبی که از ناحیه تجویز کنندگان بر ساحت اندیشه مطهر و اصیل حوزه مقدسه وارد آید، باید عوارض این رویه را متوجه طرفداران آن دانست؛ چه اینکه اگر کسی بدون شناسنامه فکری و سیاسی مشخص به کنش گری بپردازد، در کوتاه زمانی وجهه خود را نزد همه طیف ها از دست خواهد داد. همه با دیده ای مشکوک به او می نگرند، در مورد شخصیتش مردد اند، او را در پستوهای محرمانه خود راه نمی دهند و چنین افرادی، از اینجا مانده و از آنجا رانده خواهند شد. مروری اجمالی بر سیره معصومین(علیهم السلام) اثبات خواهد کرد که کدام رویه مورد پسند آن حضرات است؛ و هرجایی بودن را هیچ پیغمبر و امامی تجویز نکرده است! @rozaneebefarda
توحیدگروی اصلاح طلبان در تاریخ معاصر ایران 💥اختصاصی/ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بحث جریان شناسی توحید و تکفیر در تاریخ معاصر، بسیار پیچیده و پردامنه است اما اجمالا با توجه به اظهارنظرهای خطرناک اخیر برخی حامیان دولت، نگاهی اجمالی بر پیشینه توحیدگروی در میان اصلاح طلبان غرب اندیش ایرانی، خالی از لطف نیست. پیشینه فکری اصلاحات که دولت فعلی نیز معلول کنش گری سیاسی همان هاست، به چهره هایی برمیگردد که گرایشات تند توحیدگرایانه داشته اند و به سان وهابی ها، برخی مناسک، شعائر و حتی معتقدات و معارف ناب و اصیل شیعی را منکر شده اند. جریان تجدیدنظرطلب دینی در ایران، در قالب نوعی روشنفکری دینی جلوه کرده و بعدها پرچم برافراشته و از هیمن رو، مرحوم جلال از اقدامات آنان به لوتربازی تعبیر می کند و امام خمینی در کشف اسرار، این طایفه را مقلدان محمد بن عبدالوهاب و «خارکش غول بیابان نجد» نام می دهد! از صدر مشروطه تا کنون با طیفی از اصلاح طلبان سیاسی روبرو بوده ایم که تجدیدنظرطلبی دینی را معبر وصولف به مدرنیسم دانسته و با ایجاد این همانی بین مذهب و خرافه، به نوعی خلوص گرایی روشنفکرانه دین گرایش داشته اند. دشمنی با روحانیت شیعه نیز ایضا ریشه در همین رویه دارد. شریعت سنگلجی که محمد توسلی نهضت آزادی از آخرین حلقه از مریدان اوست، یک نمونه است. اسدالله خرقانی پیش تر از او، توحیدگرایی روشنفکرانه را دنبال کرده، و همزمان با او، امثال آخوندوف و آقاخان کرمانی و ملکم خان، در پوشش توحیدگرایی و اصلاح دینی، تندترین هجمه ها را علیه دین روا داشته اند. کسروی و دوست دیرینه اش حکمی زاده، نسل بعدی اند که راه سلف خود را احیا کردند ولی در این دوره، برخلاف گذشته که آنان توانسته بودند با در بیت مراجع نجف و علمای تهران، نهایتا به نتایج شومی چون اختلاف افکنی و شهادت شیخ دست یابند، اینبار اما نسل جدید حوزه علمیه، با عبرت تاریخی از تحولات پیشین، در مقابل این جریان سینه سپر کردند. مهم ترین نمونه اش، پاسخ محکم امام خمینی به حکمی زاده بود که از ساحت معارف شیعی در مقابل یک آخوند تجدیدنظرطلب به نحوم احسن دفاع شد و نتیجه آنکه حکمی زاده تا آخر عمر هیچ نگفت و هیچ ننوشت و به مشاغلی چون گاوداری و کشاورزی روزگار گذراند! گرایشات فکری بازرگان به عنوان شاگرد فکری ابوالحسن خان فروغی موجب شد که فرزندان معنوی و فکری او در ، با عبور از فقه و معارف شیعه و با برداشت های شخصی از منابع دینی، دست به کشتارهای وسیع بزنند. امری که گرچه در بدو تاسیس از دید برخی روحانیان مبارز مخفی مانده بود اما امام خمینی از همان ابتدا با شناخت انحرافات آنان، دست رد به سینه شان زد. مرحوم علامه شهید سیدمصطفی خمینی و علامه مصباح یزدی نیز در زمره مخالفان این فرقه منحرف بودند و کینه تاریخی سمپات های آنان، با این بزرگان، ریشه در همین بصیرت تاریخی دارد. شهید مطهری نیز گرچه در اوائل امر، به اقتضای شرایط بنا بر رواداری گذاشته بود شاید به امید اصلاح این جماعت، اما نهایتا در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، در نامه ای تاریخی به امام، به افشای ماهیت و و سایر گروه های مشابه پرداخت و نشان داد بعد از تشخیص انحراف و ناامیدی از اصلاح، در افشای ماهیت منحرفین فکری، با هیچ کس تعارف ندارد. سلوکی الهی که نهایتا منجر به شهادت آن بزرگ مرد شد. فرقانی ها و امثال حبیب عاشوری و قلمداران و این قبیل جریانات و افراد، همه داعیه دار بودند و تلویحا یا تصریحا، مخالفان شان را می کردند! آنان فهم خویش را میزان الشریعه و روحانیت شیعه را به انواع پیرایه ها، پس می زدند. پروژه عبور از روحانیت، گاه با احتجاج های بی ادبانه امثال عاشوری با شهید مطهری صورت می گرفت(رجوع کنید به علل گرایش به مادیگری) و گاه با حذف فیزیکی روحانیان زمان آگاه و مجاهد شیعه. بازماندگان این نحله منحوس فکری، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت زیرپوستی در بدنه نظام باقی ماند و مثل قارچ سمی رشد کرد و اکنون در برخی موسم های سیاسی حساس، رخ نمایی می کند. عصر اصلاحات یکی از بروندادهای آموزه های سلف گرایانه تجدیدنظرطلبان ایرانی بود که تجربه تلخ فعالیت های سیاه روشنفکران غرب اندیش در صدر مشروطه را تکرار کرد. با افول اصلاحات، جریان دگراندیش شیعی بار دیگر به صورت زیرپوستی و خزنده حرکت خود را ادامه داد تا دوران فعلی. @rozaneebefarda