طرفداران #قانون_جنگل را بشناسیم!
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
چندی است برخی بحث ها پیرامون برخورد قضایی با یک طلبه٬ نقل محافل شده است.
#ابتکار٬ #زائری٬ #تاجزاده٬ برخی شاگردان عضو حلقه #پسران_سارا٬ #محمود_صادقی٬ و امثالهم٬ آتش توپخانه را علیه #حکم_بدوی دستگاه قضایی فعال کرده اند.
این جماعت را اضافه کنید به #رسانه_ملکه_انگلیس٬ آنوقت ماجرا جالب خواهد شد...
همه این اقدامات یعنی اینکه؛
۱) فارغ از مقرون بودن یا نبودن حکم قاضی با حاق قانون و شرع٬ آیا این مملکت #قانون ندارد؟
آیا یک #قاضی نباید #مستقل باشد؟
آیا با #جار_و_جنجال #تویتری٬ مشکلی حل می شود؟
آیا همه جا و برای همه همین قدر مایه می گذارید یا این اقدامات را باید #باندی تحلیل کرد؟
۲) تحلیل خوشبینانه از فضا٬ دفاع از حق مظلوم است اما واقع بینانه که بنگریم٬ یکی از خطبای #اسلام_رحمانی(و نه سخنگوی تبیین رحمانیت اسلام) از کارآیی افتاده است!
کدام چهره مرموز #امنیتی دولت اعتدال را می شناسید که #مکتب #اسلام_رحمانی را در مقابل #اسلام_ناب مطرح کرده است؟
۳) تجربه نشان داده٬ حاشیه سازی های رسانه ای همواره بستر پیشبرد مخفیانه برخی منویات #خط_سازش است.
ورای این هیاهو٬ منتظر صدای سازی باشیم که آرام نواخته می شود!
@rozaneebefarda
ما و مسأله دکتر شریعتی
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
دکتر شریعتی، آخوندزاده خراسانی، معلم پرحرارت روشنفکری بود که در دهه سی به جمعیت خداپرستان سوسیالیست پیوست و حتی در جمع ملی گراهای مشهد دستگیر شد.
علی شریعتی بعد از مدتی به دلیل مهارت ویژه در سخنوری و قلم، مورد توجه کانون های نخبگانی قرار گرفت و همزمان که مورد التفات امثال #شهید_مطهری بود، توسط #احسان_نراقی و #ثابتی نیز به دربار نزدیک شد و بعدا با بورس دولتی راهی پاریس شد.
در پاریس از اساتید مختلفی درس گرفت که برخی شان چپ گرا، و برخی دیگر ماسون بودند.
شریعتی بعد از بازگشت در نامه های خصوصی به محمدتقی شریعتی، از ایده اسلام منهای آخوند، سخن به میان آورد و بعدا در توضیحات مکتوبش خطاب به #ساواک، صراحتا از تلاشش برای تحقق #پروتستانتیسم_اسلامی، سخن گفت.
با تأسیس حسینیه ارشاد و با حمایت شهید مطهری، پدیده شریعتی در دهه پنجاه در سطحی گسترده مطرح شد و در این دوره اگرچه بحث های سطحی و التقاطی با لعاب اسلامی در سخنان وی فراوان یافت می شد اما همین میزان نیز موجب می شد که دانشجویان مسلمان در مقابل تبلیغات پرطمطراق چپ ها، به اعتماد به نفس نسبی در اسلام گرایی دست یابند.
بعد از بالاگرفتن زاویه التقاط و بی نتیجه ماندن تلاش های برخی از سران روحانی برای جذب و اصلاح شریعتی، شهید مطهری نیز به جرگه مخالفان دوآتشه دکتر (قاطبه علمای سنتی قم و مشهد و بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیات مصباح یزدی و سید مصطفی خمینی) بپیوندد و خطر آثار و افکار دکتر را در قالب نامه ای مفصل به امام خمینی ابراز کند.
صدالبته برخورد مخالفان انقلابی دکتر شریعتی، هرگز مورد قبول طیف دیگری از روحانیون مبارز واقع نشد و بزرگانی چون مقام معظم رهبری و شهید بهشتی، با نگاهی راهبردی به میدان مبارزه، علی رغم قبول اشکالات در آثار دکتر، نحوه برخورد با وی را مورد نقد قرار دادند که انشقاق در مدرسه حقانی تنها یکی از آثار این اختلاف نظر بود.
شاید توجه به همین مصالح مبارزاتی کلان بود که موجب شد امام خمینی هرگز تا قبل از فوت دکتر، موضع صریحی در مورد آثار او ابراز نفرماید، هرچند که به دقت هرچه تمام تر، هیچ تأییدی نیز از ناحیه ایشان مشاهده نشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
گرچه با خروج دکتر شریعتی از ایران، ظاهرا بخشی از اختلافات حل شده بود اما نزاع و انشقاق بر سر افکار و آثار او هرگز تمام نشد و بعدا همین افکار منجر به تغذیه فکری و رویش جریان های تروریستی چون #فرقان گردید که برخی متفکران مسلمان را تنها به جرم نقد شریعتی، به شهادت رساندند و برخی ترورهای شان نیز ناتمام ماند.
بعد از فوت دکتر شریعتی، سازمان تروریستی مجاهدین و اعضای نهضت آزادی(خصوصا شاخه برون مرزی آن) تلاش زیادی در شهیدسازی از وی انجام دادند و او را معلم شهید نامیدند اما علی رغم همه تلاش ها، امام خمینی در پاسخ به پیام های تسلیت متعدد پیرامون این واقعه، حتی حاضر نشدند، از لفظ مرحوم نیز برای او استفاده کنند که این مسئله موجب قهر و رنجش شدید دکتر ابراهیم یزدی شد که اعتقاد داشت باید لفظ شهید در پیام امام بیاید!
آقا سید موسی صدر بر پیکر شریعتی نماز گذارد و جنازه در زینبیه دمشق دفن شد.
در ایران نیز انتشار پیام انتقادی مشترک آقایان مطهری و بازرگان، آتش خشم مریدان دکتر را برانگیخت تا بدانجا که مهندس بازرگان بعدا مجبور شد از نظر اولیه اش کمی عقب نشینی کند ولی همچنان منتقد شریعتی باقی ماند.
بعد از گذشت بیش از چهار دهه از فوت دکتر شریعتی همچنان آثار و افکار و کارنامه سیاسی او محل نزاع و موجب انشقاق در میان انقلابیون است و این مسئله ضرورت بازخوانی مستند، همه جانبه و بی تعصب پیرامون این موضوع را نشان می دهد.
🔶پی افزود
۱)جریان نوشریعتی ها با همت و حمایت دکتر #سارا_شریعتی، در قم ظهور و بروز یافته و تا کنون آثار مکتوب قابل تاملی ارائه داده است.
این جریان که می توان از آن با عنوان #پسران_سارا یاد کرد، تلاش دارد به روحانیت به دید یک سوژه مطالعاتی صرف بنگرد که نتیجه اش ارائه تصویری غیر مقدس وسکولار از حوزه و روحانیت خواهد بود و از همین حیث، حلقه پسران سارا را می توان انتقام توأمان دکتر شریعتی از حوزه و نظام قلمداد کرد که از یک سو با خط مخالفان انقلابی دکتر در ستیز اند و از دیگر سو مخالفان سنتی شریعتی را مورد هجمه قرار داده اند.
۲) استفاده ازلفظ دکتر، مطابق ادبیات عامه است وگرنه هرگز مدرک دکترای ایشان در محافل علمی مشاهده و ارائه نشده است که البته قطعا به معنی نفی آن نیست و اگر کسی از سند آن اطلاع دارد بازنشر خواهد شد.
مطالب بیشتر و اسناد تحریم آثار دکتر شریعتی توسط جمعی از علما و مراجع را در روزنه پی بگیرید
👇
@rozaneebefarda
💥تعریض صریح عضو تحریریه سایت #مباحثات به مراسم حضرت رقیه سلام الله علیها
🔻از اعضای حلقه موسوم به #پسران_سارا، بیشتر توقع نمی رود اما نمی دانیم سینه چاکان شعائر حسینی که روزگاری بر مطهری ها و خوشوقتها شوریدند، کجایند؟!
🔶حاشیه
گرچه در این پست، انکار وجود آن نازنین بانو به چشم نمیخورد اما لحن و ادبیات کلام، بسیار زشت است.
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ما و مسأله دکتر شریعتی
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
دکتر شریعتی، آخوندزاده خراسانی، معلم پرحرارت روشنفکری بود که در دهه سی به جمعیت خداپرستان سوسیالیست پیوست و حتی در جمع ملی گراهای مشهد دستگیر شد.
علی شریعتی بعد از مدتی به دلیل مهارت ویژه در سخنوری و قلم، مورد توجه کانون های نخبگانی قرار گرفت و همزمان که مورد التفات امثال #شهید_مطهری بود، توسط #احسان_نراقی و #ثابتی نیز به دربار نزدیک شد و بعدا با بورس دولتی راهی پاریس شد.
در پاریس از اساتید مختلفی درس گرفت که برخی شان چپ گرا، و برخی دیگر ماسون بودند.
شریعتی بعد از بازگشت در نامه های خصوصی به محمدتقی شریعتی، از ایده اسلام منهای آخوند، سخن به میان آورد و بعدا در توضیحات مکتوبش خطاب به #ساواک، صراحتا از تلاشش برای تحقق #پروتستانتیسم_اسلامی، سخن گفت.
با تأسیس حسینیه ارشاد و با حمایت شهید مطهری، پدیده شریعتی در دهه پنجاه در سطحی گسترده مطرح شد و در این دوره اگرچه بحث های سطحی و التقاطی با لعاب اسلامی در سخنان وی فراوان یافت می شد اما همین میزان نیز موجب می شد که دانشجویان مسلمان در مقابل تبلیغات پرطمطراق چپ ها، به اعتماد به نفس نسبی در اسلام گرایی دست یابند.
بعد از بالاگرفتن زاویه التقاط و بی نتیجه ماندن تلاش های برخی از سران روحانی برای جذب و اصلاح شریعتی، شهید مطهری نیز به جرگه مخالفان دوآتشه دکتر (قاطبه علمای سنتی قم و مشهد و بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیات مصباح یزدی و سید مصطفی خمینی) بپیوندد و خطر آثار و افکار دکتر را در قالب نامه ای مفصل به امام خمینی ابراز کند.
صدالبته برخورد مخالفان انقلابی دکتر شریعتی، هرگز مورد قبول طیف دیگری از روحانیون مبارز واقع نشد و بزرگانی چون مقام معظم رهبری و شهید بهشتی، با نگاهی راهبردی به میدان مبارزه، علی رغم قبول اشکالات در آثار دکتر، نحوه برخورد با وی را مورد نقد قرار دادند که انشقاق در مدرسه حقانی تنها یکی از آثار این اختلاف نظر بود.
شاید توجه به همین مصالح مبارزاتی کلان بود که موجب شد امام خمینی هرگز تا قبل از فوت دکتر، موضع صریحی در مورد آثار او ابراز نفرماید، هرچند که به دقت هرچه تمام تر، هیچ تأییدی نیز از ناحیه ایشان مشاهده نشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
گرچه با خروج دکتر شریعتی از ایران، ظاهرا بخشی از اختلافات حل شده بود اما نزاع و انشقاق بر سر افکار و آثار او هرگز تمام نشد و بعدا همین افکار منجر به تغذیه فکری و رویش جریان های تروریستی چون #فرقان گردید که برخی متفکران مسلمان را تنها به جرم نقد شریعتی، به شهادت رساندند و برخی ترورهای شان نیز ناتمام ماند.
بعد از فوت دکتر شریعتی، سازمان تروریستی مجاهدین و اعضای نهضت آزادی(خصوصا شاخه برون مرزی آن) تلاش زیادی در شهیدسازی از وی انجام دادند و او را معلم شهید نامیدند اما علی رغم همه تلاش ها، امام خمینی در پاسخ به پیام های تسلیت متعدد پیرامون این واقعه، حتی حاضر نشدند، از لفظ مرحوم نیز برای او استفاده کنند که این مسئله موجب قهر و رنجش شدید دکتر ابراهیم یزدی شد که اعتقاد داشت باید لفظ شهید در پیام امام بیاید!
آقا سید موسی صدر بر پیکر شریعتی نماز گذارد و جنازه در زینبیه دمشق دفن شد.
در ایران نیز انتشار پیام انتقادی مشترک آقایان مطهری و بازرگان، آتش خشم مریدان دکتر را برانگیخت تا بدانجا که مهندس بازرگان بعدا مجبور شد از نظر اولیه اش کمی عقب نشینی کند ولی همچنان منتقد شریعتی باقی ماند.
بعد از گذشت بیش از چهار دهه از فوت دکتر شریعتی همچنان آثار و افکار و کارنامه سیاسی او محل نزاع و موجب انشقاق در میان انقلابیون است و این مسئله ضرورت بازخوانی مستند، همه جانبه و بی تعصب پیرامون این موضوع را نشان می دهد.
🔶پی افزود
۱)جریان نوشریعتی ها با همت و حمایت دکتر #سارا_شریعتی، در قم ظهور و بروز یافته و تا کنون آثار مکتوب قابل تاملی ارائه داده است.
این جریان که می توان از آن با عنوان #پسران_سارا یاد کرد، تلاش دارد به روحانیت به دید یک سوژه مطالعاتی صرف بنگرد که نتیجه اش ارائه تصویری غیر مقدس وسکولار از حوزه و روحانیت خواهد بود و از همین حیث، حلقه پسران سارا را می توان انتقام توأمان دکتر شریعتی از حوزه و نظام قلمداد کرد که از یک سو با خط مخالفان انقلابی دکتر در ستیز اند و از دیگر سو مخالفان سنتی شریعتی را مورد هجمه قرار داده اند.
۲) استفاده ازلفظ دکتر، مطابق ادبیات عامه است وگرنه هرگز مدرک دکترای ایشان در محافل علمی مشاهده و ارائه نشده است که البته قطعا به معنی نفی آن نیست و اگر کسی از سند آن اطلاع دارد بازنشر خواهد شد.
مطالب بیشتر و اسناد تحریم آثار دکتر شریعتی توسط جمعی از علما و مراجع را در روزنه پی بگیرید
👇
@rozaneebefarda
#زخم_زبان به آقای #رئیسی به سبک #پسران_سارا!
⭕️از برکات سفر دیپلماتیک روسای دو قوه به روسیه و عراق، شناخت دوست و دشمن و خصوصا #خط_نفوذ بود!
🔹 امید است اطرافیان رجال سیاسی جریان انقلابی، با درس گرفتن از این ماجرا، زین پس در بازشناسی #عناصر_مرموز و جریانهای مشکوک، دقت بیشتری به خرج دهند، تا سر بزنگاه از خطر آنان در امان بمانند.
@rozaneebefarda
سیاهنمایی و عقدهگشایی روزی نامه برجامی علیه ورود روحانیان به مدارس
▫️متن کامل یادداشت شرق را اینجا بخوانید؛
https://www.magiran.com/article/4167760
جهت مزید اطلاع این غربزدههای بیسواد باید عرض شود که اساسا ت قبل از دوران دیکتاتوری سیاه رضاخانی، روحانیان بعنوان یگانه متولی آموزش و پرورش در ایران بودند!
حالا کار به جایی رسیده که یک مشت از مقلدین تقیزاده که خواب واشنگتن و لندن میبینند، برای ورود قانونی تعداد اندکی از طلاب به مدارس، اینهمه سیاهنمایی میکنند!
بی اطلاعی روحانیت از هویت تاریخی خود و عدم تفهیم آن به لایههای مختلف سیاسی و رسانهای، به این سمپاشی های ژورنالیستی دامن میزند.
🔶حاشیه
در این یادداشت جهتدار، به نظرپراکنی های برخی طلاب جوان که تمایلات سیاسی رادیکال، آنان را از فضای سنتی حوزه به دل روشنفکری سکولار و عرفی پرت کرده، تمسک شده است!
جالب آنکه یکی از همین افراد که سمپات آقای منتظری و عضو حلقه موسوم به #پسران_سارا و در عین حال خودش یک #طلبه_ژورنالیست است، از ورود طلاب به مدارس بعنوان مصداق #اغتشاش_کارکردی_روحانیت یاد کرده است! حال آنکه اگر این اصطلاح نامأنوس اگر مصداقی داشته باشد، همین جماعت خودشان مصداق تام و تمام آن هستند که با عینک جامعهشناسی چپ زده التقاطی و گاه با انگارههای سطحی ژورنالیستی، حوزه و روحانیت را #سوژه میکنند!
بخش عجیب این یادداشت، دوگانهسازی میان توقف اجرای سند منحوس ۲۰۳۰ و نسخه بومی شده آن در مدارس با ورود طلاب به عرصه تعلیم و تربیت است! که در یادداشت شرق از آن بعنوان خطر ایدئولوژیک شدن مدارس یاد شده است!
@rozaneebefarda
اسائه ادب یک شریعتیچی به مراجع تقلید!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▫️اخیرا یکی از نویسندگان جوان و جویای نامِ جامعهشناسیخوانده که سمپاتی فکری شدید به #شریعتی دارد و از حلقه #نوشریعتیهای موسوم به #پسران_سارا محسوب میشود، از موضع بالا و با ادبیاتی خلاف آداب رایج تخاطب با بزرگان حوزه، آنان را در ماجرای مواجهه با طالبان، به انفعال و سردرگمی متهم کرده است!
▫️این درسآموزان مکتب التقاطی شریعتی، حداقل یک درس را از مجموعه افکار و آثار او خوب آموختهاند و آن اینکه بر دستگاه شریعت بشورند و در حوزه دین، حتیالامکان شهرآشوبی و هیاهو برپا کنند!
جای زخمهای شمشیر توتم سرکش شریعتی، بر صورت معصوم عالمان و فقیهان نامور شیعه، همچنان باقیست؛ از مجلسی تا میلانی!
▫️شریعتیچی بودن فقط برچسب و شناسه سیاسی نیست؛ امروز این #وصف، نخ تسبیح نوشتهجات نوقلمانی است که از منظرهای مختلف بر پاسبانان نامور شریعت و پرچمداران خوشنام روحانیت، میشورند!
از برخی عدالتخواهنماها(از شبهحزباللهی و اصلاحطلب و حتی لندننشینش!!) گرفته تا برخی روشنفکرنماها و حتی بعضی روحانینماها!
چپ و راست و بالا و پایین ندارد؛ اینان مسئله مشترک و زبان مشترک و منظر تحلیلی مشترکی از وقایع مرتبط با دین و روحانیت دارند، زیرا #معلم_مشترک دارند!
باری! شرح ماجرای نوشریعتیگری در ایران، نیازمند گفتگوهای تفصیلی دیگری است که اگر حق مدد کند، باید نخبگان و جریانشناسان حوزوی و دانشگاهی بدان همت گمارند.
🔲اما آن یادداشت موهن:👇
🔸صعود طالبان و افول مراجع🔸
به بهانهی وقایع این روزهای افعانستان و سکوت مراجع تقلید در قبال آن
....از آغاز دور تازهی حملات و جنایات گروه بدنام طالبان در افغانستان و جوار مرزهای شمال شرقی ایران چند هفتهای میگذرد. بااینوجود در فضای کشور هنوز شاهد انفعال، سردرگمی و تناقض در تحلیل و فهم این وقایع هستیم. نه مواضع حاکمیت و دستگاه رسمی سیاست خارجی شفاف و روشن است و نه مواضع کارشناسان و تحلیلگران و فعالان سیاسی.
اما عجیبتر از همه سکوت و انفعال سازمانهای دینی و متولیان آنها است. کسانی که انتظار میرود در صف نخست موضعگیری و واکنش به این حوادث باشند. چراکه جنایات طالبان به نام دین و شریعت اسلام صورت میگیرد.
آنطور که من با مراجعه به پایگاههای اینترنتی رسمی و صفحات دفاتر مراجع تقلید در شبکههای اجتماعی و نیز جستجوهای اینترنتی رصد کردم تا این لحظه هیچیک از مراجع مشهور و نیز آنها که در مظان مرجعیتاند و احتمالا نسل بعدی مراجع را تشکیل خواهند داد، درباره وضعیت این روزهای یک کشور اسلامی و فجایعی که به نام اسلام در آن رخ میدهد، موضع علنی و شفافی نگرفتهاند.
و این انفعال حتی مراجع افغانستانیتبار از جمله آيتالله اسحاق فیاض را هم شامل میشود.
مرجعیت شیعه یک نهاد ریشهدار، پرنفوذ، مؤثر و از منابع قدرت دینی بوده که فراتر از مرزهای سیاسی هدایت لااقل بخشی از بدنه شیعیان کشورهای مختلف را برعهده داشته است. صیانت از چنین جایگاهی و حفظ شأن راهبری شیعه آنهم در دنیای امروز که مناسبات و تعاملات و روابط سیاسی اقتصادی در آن دائما پیچیدهتر شده و به تبع نسبت نهاد دین با نهاد دولت و قدرت و سازوکارهای مدیریت افکار عمومی و هویتسازی و حفظ جامعهی دینی نیز صورتبندی به کلی متفاوتی از گذشته پیدا کرده است، کار دشواری است. ایفای چنین نقش خطیر و مهمی دیگر با همان روشهای سنتی و مناسبات فروبسته، شخصی و گلخانهای علمایی و کانالهای ارتباطی محدود و عدم شفافیت مالی و عملکردی بیوت و کنش محافظهکارارانه در دفاع از منافع جامعهی دینداران و موارد مشابه دیگر امکانپذیر نیست و حاصلی جز فروکاست جایگاه مرجعیت و تحدید بیشتر دایرهی نفوذ و تأثیر مراجع ندارد.
آنچه از مراجع تقلید (به عنوان یکی از گروههای مرجع اجتماعی) انتظار میرود بسیار فراتر از پرداختن به فروعات فقه فردی و توسعهی مناسک و اعلام موضعهای مناسبتی و کلیشهای و نهایتا اعلام آغاز و پایان ماههای قمری و میزان فطریه و نرخ کفاره است. نه سیاستزدگی و تبدیل مرجعیت به تریبون پروپاگاندای حاکمیت و نه انفعال و تنزهطلبی و بیاعتنایی به مسائل روز ملی و جهانی خصوصا بحرانهای خونین که گریبانگیر جهان اسلام است، هیچکدام به سود سازمان دین و جامعه دینداران و خود روحانیت شیعه نیست.
و این را لااقل آن دسته از مجتهدان و اساتید ردهبالای حوزه که قصد دارند در آینده در جایگاه مرجعیت قرار گیرند، باید به درستی درک کنند و برایش آماده شوند. (البته که به نظر میرسد به دلایل مختلف ازجمله همین مدل کنشگری مراجع و نیز مجموعه تحولات شتابانی که هم در سطح جهانی و هم درون جوامع شیعی جریان دارد، در نسلهای بعدی، "مرجعیت" در معنا و مفهوم فعلی ثابت نمانده و اساسا صورت و معنای دیگری خواهد یافت.)
حاشیه
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9328
@rozaneebefarda
تحلیلهای تخیلی از چند پیام تسلیت!
سالهاست حلقه طلبه/دانشجوهای جامعهشناسیخوانده موسوم به #پسران_سارا آرزو دارند در پسآی برخی تحرکات متفاوت حوزوی، تحلیلهای تخیلی خود را به حافظه تاریخی مخاطبان قالب کنند!
اینکه چند چهره حوزوی با دیدگاهها و خاستگاههای متفاوت و بعضا متضاد، درگذشت رهبر نحله موسوم به #انجمن_حجتیه را تسلیت بگویند، یعنی میخواستهاند علیه نظام اسلامی و ولایت فقیه و خون شهدا شورش کنند؟
العیاذ بالله!
چه تهمتها که سکه رایج شده است!
حضرت آیتالله سبحانی که به حق باید او را #علامه_حلی_زمانه_ما نامید، بواسطه یک پیام تسلیت، ضد انقلاب و ضد امام و بلکه ضد اسلام سیاسی معرفی میشود؟ اجحاف و ظلمی از این بالاتر هست؟!
ممکن است یاران انقلاب اسلامی و #فرزندان_انقلابی_امام_خمینی_کبیر به این شاگرد برجسته و نجیب امام در مورد تجلیل از رهبر حجتیه، اشکال طلبگی داشته باشند اما امثال آیتالله سبحانی را #ذوب_در_امام و یار و یاور #آیتالله_العظمی_خامنهای میدانیم
حوزه انقلابی اجازه نخواهد داد که #اغیار، برخی بزرگان حوزه را به نام ضدانقلاب و #سکولارهای_حوزی مصادره نمایند و مخالف اسلام سیاسی معرفی کنند.
در مورد آقایان سند و دوزدوزانی و کریمی جهرمی و سیدان هم انتظار آن است که خود این آقایان در مورد پیوند فکری و سیاسی شان با انقلاب اسلامی و امام و رهبری روشنگری نمایند تا متهم به آن نشوند که حامی انجمن منحوس حجتیه هستند یا خدای ناکرده در مقابل امام خمینی و خون شهدا قرار گرفتهاند!
انقلابیها هرگونه قضاوت در مورد این حضرات را به #موضعگیریروشنگرانه آنان متوقف میکند.
@rozaneebefarda