eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
ما و مسأله دکتر شریعتی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 دکتر شریعتی، آخوندزاده خراسانی، معلم پرحرارت روشنفکری بود که در دهه سی به جمعیت خداپرستان سوسیالیست پیوست و حتی در جمع ملی گراهای مشهد دستگیر شد. علی شریعتی بعد از مدتی به دلیل مهارت ویژه در سخنوری و قلم، مورد توجه کانون های نخبگانی قرار گرفت و همزمان که مورد التفات امثال بود، توسط و نیز به دربار نزدیک شد و بعدا با بورس دولتی راهی پاریس شد. در پاریس از اساتید مختلفی درس گرفت که برخی شان چپ گرا، و برخی دیگر ماسون بودند. شریعتی بعد از بازگشت در نامه های خصوصی به محمدتقی شریعتی، از ایده اسلام منهای آخوند، سخن به میان آورد و بعدا در توضیحات مکتوبش خطاب به ، صراحتا از تلاشش برای تحقق ، سخن گفت. با تأسیس حسینیه ارشاد و با حمایت شهید مطهری، پدیده شریعتی در دهه پنجاه در سطحی گسترده مطرح شد و در این دوره اگرچه بحث های سطحی و التقاطی با لعاب اسلامی در سخنان وی فراوان یافت می شد اما همین میزان نیز موجب می شد که دانشجویان مسلمان در مقابل تبلیغات پرطمطراق چپ ها، به اعتماد به نفس نسبی در اسلام گرایی دست یابند. بعد از بالاگرفتن زاویه التقاط و بی نتیجه ماندن تلاش های برخی از سران روحانی برای جذب و اصلاح شریعتی، شهید مطهری نیز به جرگه مخالفان دوآتشه دکتر (قاطبه علمای سنتی قم و مشهد و بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیات مصباح یزدی ‌و سید مصطفی خمینی) بپیوندد و خطر آثار و افکار دکتر را در قالب نامه ای مفصل به امام خمینی ابراز کند. صدالبته برخورد مخالفان انقلابی دکتر شریعتی، هرگز مورد قبول طیف دیگری از روحانیون مبارز واقع نشد و بزرگانی چون مقام معظم رهبری و شهید بهشتی، با نگاهی راهبردی به میدان مبارزه، علی رغم قبول اشکالات در آثار دکتر، نحوه برخورد با وی را مورد نقد قرار دادند که انشقاق در مدرسه حقانی تنها یکی از آثار این اختلاف نظر بود. شاید توجه به همین مصالح مبارزاتی کلان بود که موجب شد امام خمینی هرگز تا قبل از فوت دکتر، موضع صریحی در مورد آثار او ابراز نفرماید، هرچند که به دقت هرچه تمام تر، هیچ تأییدی نیز از ناحیه ایشان مشاهده نشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد. گرچه با خروج دکتر شریعتی از ایران، ظاهرا بخشی از اختلافات حل شده بود اما نزاع و انشقاق بر سر افکار و آثار او هرگز تمام نشد و بعدا همین افکار منجر به تغذیه فکری و رویش جریان های تروریستی چون گردید که برخی متفکران مسلمان را تنها به جرم نقد شریعتی، به شهادت رساندند و برخی ترورهای شان نیز ناتمام ماند. بعد از فوت دکتر شریعتی، سازمان تروریستی مجاهدین و اعضای نهضت آزادی(خصوصا شاخه برون مرزی آن) تلاش زیادی در شهیدسازی از وی انجام دادند و او را معلم شهید نامیدند اما علی رغم همه تلاش ها، امام خمینی در پاسخ به پیام های تسلیت متعدد پیرامون این واقعه، حتی حاضر نشدند، از لفظ مرحوم نیز برای او استفاده کنند که این مسئله موجب قهر و رنجش شدید دکتر ابراهیم یزدی شد که اعتقاد داشت باید لفظ شهید در پیام امام بیاید! آقا سید موسی صدر بر پیکر شریعتی نماز گذارد و جنازه در زینبیه دمشق دفن شد. در ایران نیز انتشار پیام انتقادی مشترک آقایان مطهری و بازرگان، آتش خشم مریدان دکتر را برانگیخت تا بدانجا که مهندس بازرگان بعدا مجبور شد از نظر اولیه اش کمی عقب نشینی کند ولی همچنان منتقد شریعتی باقی ماند. بعد از گذشت بیش از چهار دهه از فوت دکتر شریعتی همچنان آثار و افکار و کارنامه سیاسی او محل نزاع و موجب انشقاق در میان انقلابیون است و این مسئله ضرورت بازخوانی مستند، همه جانبه و بی تعصب ‌پیرامون این موضوع را نشان می دهد. 🔶پی افزود ۱)جریان نوشریعتی ها با همت و حمایت دکتر ، در قم ظهور و بروز یافته و تا کنون آثار مکتوب قابل تاملی ارائه داده است. این جریان که می توان از آن با عنوان یاد کرد، تلاش دارد به روحانیت به دید یک سوژه مطالعاتی صرف بنگرد که نتیجه اش ارائه تصویری غیر مقدس وسکولار از حوزه و روحانیت خواهد بود و از همین حیث، حلقه پسران سارا را می توان انتقام توأمان دکتر شریعتی از حوزه و نظام قلمداد کرد که از یک سو با خط مخالفان انقلابی دکتر در ستیز اند و از دیگر سو مخالفان سنتی شریعتی را مورد هجمه قرار داده اند. ۲) استفاده ازلفظ دکتر، مطابق ادبیات عامه است وگرنه هرگز مدرک دکترای ایشان در محافل علمی مشاهده و ارائه نشده است که البته قطعا به معنی نفی آن نیست و اگر کسی از سند آن اطلاع دارد بازنشر خواهد شد. مطالب بیشتر و اسناد تحریم آثار دکتر شریعتی توسط جمعی از علما و مراجع را در روزنه پی بگیرید 👇 @rozaneebefarda
507-615-1390-5-11-6-58-12-2E6D.pdf
1.43M
💥اختصاصی 📔 نسخه PDF کتاب "سخنی چند با آقای علی شریعتی" 🖊 اثر حجت‌الاسلام والمسلمین شهید شیخ ، از مشهورترین منتقدین که توسط گروهک تروریستی التقاطی و به جرم نقد آثار شریعتی در نیمه رمضان الکریم ۵۸ شمسی با زبان روزه به شهادت رسید. 🔶پی افزود شهید قاسم اسلامی را بهتر بشناسیم؛ 🔴 زندگینامه شهید شیخ قاسم اسلامی/مقاله ای از مورخ فقید استاد علی ابوالحسنی(منذر)👇 http://almonzer.blogfa.com/post/107 🔴 میزگرد/پرسش و پاسخ با حضور خانواده شهید| پایگاه اطلاع رسانی رجا👇 http://www.rajanews.com/news/70651 📷 شهید اسلامی به روایت تصاویر | خبرگزاری فارس👇 https://www.farsnews.com/news/13950404000254/ @rozaneebefarda
چپ های مسلمان و چپ های نامسلمان؛ پیشگامان ستیز با روحانیت و قانون! مروری بر پیشینه تاریخی ساختارشکنی اصلاح‌طلبان/بخش نخست 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹انقلابی های بدلی و عمله آنارشیسم همواره یکی از جریان‌های سیاسی پرضرر در تاریخ سیاسی ایران بوده اند که از یک سو در پیوند وثیق ارگانیک(عمله رسمی) یا ایدئولوژیک(عمله بی مزد و مواجب) با استعمارگران غرب و شرق بوده اند و از دیگر سو، با در صفوف مبارزین و انقلابیون اصیل، بیشترین ضربه را به وجاهت و اعتبار اجتماعی این جریان وارد کرده اند! 🔸ماجرا وقتی جالب تر می شود که این جماعت به دلیل تسلط بر عرصه رسانه، همواره خود چهره‌ای موجه و مهربان از خود به نمایش می‌گذارد و دست چدنی و دندان خونین خود را در پس لبخند مرموز و سلوک موزیانه خود مخفی می‌سازد. 🔸اکنون که اصلاح‌طلبان به عنوان نماد ساختارشکنی در جمهوری اسلامی شناخته شده اند، مرور پیشینه تاریخی چپ گروی، در شناخت ماهیت و مرام این جریان بدسگال و بدسابقه، بسیار ضروری می‌نماید. 🔹 زمانی که آقامیر بحرالعلوم رشتی در قزوین و آیت‌الله خمامی در رشت ترور شدند و هنگامی که مشروطه چی های غرب زده در پای پیکر بی جان شیخ شهید پایکوبی کردند، کسی فکرش را نمی‌کرد که این جماعت بتواند ورق را برگرداند و خود را نماد اخلاق و قانون بنمایاند! اگرچه همان زمان تروریست از داشناک های آذربایجان بعد از آنهمه آدمکشی در عصر مشروطه، بعنوان لقب گرفت و نشان داد که ، یک خطر دائمی برای مبارزات اسلامی اصیل تلقی می‌شوند چنانچه بعدا امثال دوستدار و اعوانش در نهضت جنگل انشقاق ایجاد کردند و کودتای سرخ را راهبری کردند. همو که با پول رضاخان به شوروی رفت و بعد از مدتی به دلیل جاسوسی برای رضاخان، در آنجا کشته شد! 🔸حزب توده و همپیاله های ملی گرای او نیز در جریان کودتای انگلیسی/امریکایی ۲۸مرداد مردود شدند چنانکه به نیکی روایت کرده است. 🔸برآمدن نمونه دیگری است که با رهبری محمد نخشب ایجاد شد و طیف گسترده ای از روشنفکران شبکه انقلابی بعدی را متأثر و متشکل ساخت؛ از گرفته تا ! حتی وقتی پنجاه سال بعد، یکی از سران تشکل حوزوی موسوم به در یک مصاحبه رسمی، از به عنوان استاد دوران کودکی‌اش با تجلیل یاد می‌کرد، کمتر کسی به عمق نفوذ این چپگروی التقاطی توجه کرد! 🔸از دل دو جریان و دکتر شریعتی، بعدا دو سازمان تروریستی مخوف پدید آمدند که هیچکدام مقبول و اغلب شخصیت‌های اصلی انقلاب نبودند. یکی سازمان مجاهدین(منافقین بعدی) که به مثابه یک انشعاب متصل، از نهضت آزادی بود که مهندس بازرگان در سال ۵۸ از آنان بعنوان فرزندان نهضت آزادی یاد نمود و در سال۶۲ کشته‌های آنان را در زمره شهیدان یاد کرد! و دیگری گروهک که حاصل آثار شریعتی بود و یک نمونه از جنایاتش شهادت استاد مطهری بود. 🔸 جالب آنکه اگرچه امام هرگز مبارزه مسلحانه را تایید نکرد اما برخی از پدران معنوی اصلاحات و اعتدال مانند مرحوم همواره با خط مبارزه مسلحانه همراه بودند چنانکه مهم ترین دستگیری های ایشان در عصر پهلوی مربوط به این موضوع است؛ یک بار به اتهام مشارکت در و بار دوم بخاطرکشف توصیه‌نامه مکتوب به امام و درخواست تأیید سازمان منافقین!! 🔸چپ گروی در ایران معاصر مهم ترین رقیب و بلکه دشمن انقلابی گری اصیل مبتنی بر اسلام ناب و اجتهاد جواهری بوده است. چپ های ایرانی که امام خمینی به درستی به پیوندهای آنان با آمریکا تصریح کرده، نوعا از مکتب متأثرند لذا به همان میزان که با و عریان در ستیز است دقیقا به همان میزان از جریان یا گریزان است. 🔻چپهای مسلمان و چپ های نامسلمان هر دو سر در آخور استعمار دارند و هر دو با اجتهاد و فقاهت و روحانیت در ستیز اند و هر دو شعار سر می دهند! 🔻بروز انقلابی گری چپ ها، در و است! مدلی که با مذاکره، سازش، کرنش، ذلت، ترمیدور، پایان انقلاب، حذف استقلال ملی و ستیز با ولایت فقیه قابل جمع است! 🔹در دهه شصت جریان چپ اسلامی بعنوان نماد انقلابی گری مطرح شد که در تهران یکی از کانون‌های اصلی آن بود و در قم نیز بعنوان عقبه فکری این جریان فعالیت داشت.( یادداشت تفصیلی قوچانی در مهرنامه، اعترافی آشکار به این واقعیت است) 🔻دولت میرحسین موسوی که خود از سوسیالیست های جوان و از مریدان فکری بود، پرچمدار چپ گرایی در بدنه جمهوری اسلامی تلقی می شد که بر اقتصاد دولتی و سایر انگاره های شبه سوسیالیستی بشدت پای می فشرد. حکایت ساختارشکنی در دو ۷۸ و۸۸ مفصل است و بعدا می آید. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
507-615-1390-5-11-6-58-12-2E6D.pdf
1.43M
💥اختصاصی 📔 نسخه PDF کتاب "سخنی چند با آقای علی شریعتی" 🖊 اثر حجت‌الاسلام والمسلمین شهید شیخ ، از مشهورترین منتقدین که توسط گروهک تروریستی التقاطی و به جرم نقد آثار شریعتی در نیمه رمضان الکریم ۵۸ شمسی با زبان روزه به شهادت رسید. 🔶پی افزود شهید قاسم اسلامی را بهتر بشناسیم؛ 🔴 زندگینامه شهید شیخ قاسم اسلامی/مقاله ای از مورخ فقید استاد علی ابوالحسنی(منذر)👇 http://almonzer.blogfa.com/post/107 🔴 میزگرد/پرسش و پاسخ با حضور خانواده شهید| پایگاه اطلاع رسانی رجا👇 http://www.rajanews.com/news/70651 📷 شهید اسلامی به روایت تصاویر | خبرگزاری فارس👇 https://www.farsnews.com/news/13950404000254/ @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
چپ های مسلمان و چپ های نامسلمان؛ پیشگامان ستیز با روحانیت و قانون! مروری بر پیشینه تاریخی ساختارشکنی اصلاح‌طلبان/بخش نخست 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹انقلابی های بدلی و عمله آنارشیسم همواره یکی از جریان‌های سیاسی پرضرر در تاریخ سیاسی ایران بوده اند که از یک سو در پیوند وثیق ارگانیک(عمله رسمی) یا ایدئولوژیک(عمله بی مزد و مواجب) با استعمارگران غرب و شرق بوده اند و از دیگر سو، با در صفوف مبارزین و انقلابیون اصیل، بیشترین ضربه را به وجاهت و اعتبار اجتماعی این جریان وارد کرده اند! 🔸ماجرا وقتی جالب تر می شود که این جماعت به دلیل تسلط بر عرصه رسانه، همواره خود چهره‌ای موجه و مهربان از خود به نمایش می‌گذارد و دست چدنی و دندان خونین خود را در پس لبخند مرموز و سلوک موزیانه خود مخفی می‌سازد. 🔸اکنون که اصلاح‌طلبان به عنوان نماد ساختارشکنی در جمهوری اسلامی شناخته شده اند، مرور پیشینه تاریخی چپ گروی، در شناخت ماهیت و مرام این جریان بدسگال و بدسابقه، بسیار ضروری می‌نماید. 🔹 زمانی که آقامیر بحرالعلوم رشتی در قزوین و آیت‌الله خمامی در رشت ترور شدند و هنگامی که مشروطه چی های غرب زده در پای پیکر بی جان شیخ شهید پایکوبی کردند، کسی فکرش را نمی‌کرد که این جماعت بتواند ورق را برگرداند و خود را نماد اخلاق و قانون بنمایاند! اگرچه همان زمان تروریست از داشناک های آذربایجان بعد از آنهمه آدمکشی در عصر مشروطه، بعنوان لقب گرفت و نشان داد که ، یک خطر دائمی برای مبارزات اسلامی اصیل تلقی می‌شوند چنانچه بعدا امثال دوستدار و اعوانش در نهضت جنگل انشقاق ایجاد کردند و کودتای سرخ را راهبری کردند. همو که با پول رضاخان به شوروی رفت و بعد از مدتی به دلیل جاسوسی برای رضاخان، در آنجا کشته شد! 🔸حزب توده و همپیاله های ملی گرای او نیز در جریان کودتای انگلیسی/امریکایی ۲۸مرداد مردود شدند چنانکه به نیکی روایت کرده است. 🔸برآمدن نمونه دیگری است که با رهبری محمد نخشب ایجاد شد و طیف گسترده ای از روشنفکران شبکه انقلابی بعدی را متأثر و متشکل ساخت؛ از گرفته تا ! حتی وقتی پنجاه سال بعد، یکی از سران تشکل حوزوی موسوم به در یک مصاحبه رسمی، از به عنوان استاد دوران کودکی‌اش با تجلیل یاد می‌کرد، کمتر کسی به عمق نفوذ این چپگروی التقاطی توجه کرد! 🔸از دل دو جریان و دکتر شریعتی، بعدا دو سازمان تروریستی مخوف پدید آمدند که هیچکدام مقبول و اغلب شخصیت‌های اصلی انقلاب نبودند. یکی سازمان مجاهدین(منافقین بعدی) که به مثابه یک انشعاب متصل، از نهضت آزادی بود که مهندس بازرگان در سال ۵۸ از آنان بعنوان فرزندان نهضت آزادی یاد نمود و در سال۶۲ کشته‌های آنان را در زمره شهیدان یاد کرد! و دیگری گروهک که حاصل آثار شریعتی بود و یک نمونه از جنایاتش شهادت استاد مطهری بود. 🔸 جالب آنکه اگرچه امام هرگز مبارزه مسلحانه را تایید نکرد اما برخی از پدران معنوی اصلاحات و اعتدال مانند مرحوم همواره با خط مبارزه مسلحانه همراه بودند چنانکه مهم ترین دستگیری های ایشان در عصر پهلوی مربوط به این موضوع است؛ یک بار به اتهام مشارکت در و بار دوم بخاطرکشف توصیه‌نامه مکتوب به امام و درخواست تأیید سازمان منافقین!! 🔸چپ گروی در ایران معاصر مهم ترین رقیب و بلکه دشمن انقلابی گری اصیل مبتنی بر اسلام ناب و اجتهاد جواهری بوده است. چپ های ایرانی که امام خمینی به درستی به پیوندهای آنان با آمریکا تصریح کرده، نوعا از مکتب متأثرند لذا به همان میزان که با و عریان در ستیز است دقیقا به همان میزان از جریان یا گریزان است. 🔻چپهای مسلمان و چپ های نامسلمان هر دو سر در آخور استعمار دارند و هر دو با اجتهاد و فقاهت و روحانیت در ستیز اند و هر دو شعار سر می دهند! 🔻بروز انقلابی گری چپ ها، در و است! مدلی که با مذاکره، سازش، کرنش، ذلت، ترمیدور، پایان انقلاب، حذف استقلال ملی و ستیز با ولایت فقیه قابل جمع است! 🔹در دهه شصت جریان چپ اسلامی بعنوان نماد انقلابی گری مطرح شد که در تهران یکی از کانون‌های اصلی آن بود و در قم نیز بعنوان عقبه فکری این جریان فعالیت داشت.( یادداشت تفصیلی قوچانی در مهرنامه، اعترافی آشکار به این واقعیت است) 🔻دولت میرحسین موسوی که خود از سوسیالیست های جوان و از مریدان فکری بود، پرچمدار چپ گرایی در بدنه جمهوری اسلامی تلقی می شد که بر اقتصاد دولتی و سایر انگاره های شبه سوسیالیستی بشدت پای می فشرد. حکایت ساختارشکنی در دو ۷۸ و۸۸ مفصل است و بعدا می آید. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
ما و مسأله دکتر شریعتی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 دکتر شریعتی، آخوندزاده خراسانی، معلم پرحرارت روشنفکری بود که در دهه سی به جمعیت خداپرستان سوسیالیست پیوست و حتی در جمع ملی گراهای مشهد دستگیر شد. علی شریعتی بعد از مدتی به دلیل مهارت ویژه در سخنوری و قلم، مورد توجه کانون های نخبگانی قرار گرفت و همزمان که مورد التفات امثال بود، توسط و نیز به دربار نزدیک شد و بعدا با بورس دولتی راهی پاریس شد. در پاریس از اساتید مختلفی درس گرفت که برخی شان چپ گرا، و برخی دیگر ماسون بودند. شریعتی بعد از بازگشت در نامه های خصوصی به محمدتقی شریعتی، از ایده اسلام منهای آخوند، سخن به میان آورد و بعدا در توضیحات مکتوبش خطاب به ، صراحتا از تلاشش برای تحقق ، سخن گفت. با تأسیس حسینیه ارشاد و با حمایت شهید مطهری، پدیده شریعتی در دهه پنجاه در سطحی گسترده مطرح شد و در این دوره اگرچه بحث های سطحی و التقاطی با لعاب اسلامی در سخنان وی فراوان یافت می شد اما همین میزان نیز موجب می شد که دانشجویان مسلمان در مقابل تبلیغات پرطمطراق چپ ها، به اعتماد به نفس نسبی در اسلام گرایی دست یابند. بعد از بالاگرفتن زاویه التقاط و بی نتیجه ماندن تلاش های برخی از سران روحانی برای جذب و اصلاح شریعتی، شهید مطهری نیز به جرگه مخالفان دوآتشه دکتر (قاطبه علمای سنتی قم و مشهد و بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیات مصباح یزدی ‌و سید مصطفی خمینی) بپیوندد و خطر آثار و افکار دکتر را در قالب نامه ای مفصل به امام خمینی ابراز کند. صدالبته برخورد مخالفان انقلابی دکتر شریعتی، هرگز مورد قبول طیف دیگری از روحانیون مبارز واقع نشد و بزرگانی چون مقام معظم رهبری و شهید بهشتی، با نگاهی راهبردی به میدان مبارزه، علی رغم قبول اشکالات در آثار دکتر، نحوه برخورد با وی را مورد نقد قرار دادند که انشقاق در مدرسه حقانی تنها یکی از آثار این اختلاف نظر بود. شاید توجه به همین مصالح مبارزاتی کلان بود که موجب شد امام خمینی هرگز تا قبل از فوت دکتر، موضع صریحی در مورد آثار او ابراز نفرماید، هرچند که به دقت هرچه تمام تر، هیچ تأییدی نیز از ناحیه ایشان مشاهده نشد که مورد سوءاستفاده قرار گیرد. گرچه با خروج دکتر شریعتی از ایران، ظاهرا بخشی از اختلافات حل شده بود اما نزاع و انشقاق بر سر افکار و آثار او هرگز تمام نشد و بعدا همین افکار منجر به تغذیه فکری و رویش جریان های تروریستی چون گردید که برخی متفکران مسلمان را تنها به جرم نقد شریعتی، به شهادت رساندند و برخی ترورهای شان نیز ناتمام ماند. بعد از فوت دکتر شریعتی، سازمان تروریستی مجاهدین و اعضای نهضت آزادی(خصوصا شاخه برون مرزی آن) تلاش زیادی در شهیدسازی از وی انجام دادند و او را معلم شهید نامیدند اما علی رغم همه تلاش ها، امام خمینی در پاسخ به پیام های تسلیت متعدد پیرامون این واقعه، حتی حاضر نشدند، از لفظ مرحوم نیز برای او استفاده کنند که این مسئله موجب قهر و رنجش شدید دکتر ابراهیم یزدی شد که اعتقاد داشت باید لفظ شهید در پیام امام بیاید! آقا سید موسی صدر بر پیکر شریعتی نماز گذارد و جنازه در زینبیه دمشق دفن شد. در ایران نیز انتشار پیام انتقادی مشترک آقایان مطهری و بازرگان، آتش خشم مریدان دکتر را برانگیخت تا بدانجا که مهندس بازرگان بعدا مجبور شد از نظر اولیه اش کمی عقب نشینی کند ولی همچنان منتقد شریعتی باقی ماند. بعد از گذشت بیش از چهار دهه از فوت دکتر شریعتی همچنان آثار و افکار و کارنامه سیاسی او محل نزاع و موجب انشقاق در میان انقلابیون است و این مسئله ضرورت بازخوانی مستند، همه جانبه و بی تعصب ‌پیرامون این موضوع را نشان می دهد. 🔶پی افزود ۱)جریان نوشریعتی ها با همت و حمایت دکتر ، در قم ظهور و بروز یافته و تا کنون آثار مکتوب قابل تاملی ارائه داده است. این جریان که می توان از آن با عنوان یاد کرد، تلاش دارد به روحانیت به دید یک سوژه مطالعاتی صرف بنگرد که نتیجه اش ارائه تصویری غیر مقدس وسکولار از حوزه و روحانیت خواهد بود و از همین حیث، حلقه پسران سارا را می توان انتقام توأمان دکتر شریعتی از حوزه و نظام قلمداد کرد که از یک سو با خط مخالفان انقلابی دکتر در ستیز اند و از دیگر سو مخالفان سنتی شریعتی را مورد هجمه قرار داده اند. ۲) استفاده ازلفظ دکتر، مطابق ادبیات عامه است وگرنه هرگز مدرک دکترای ایشان در محافل علمی مشاهده و ارائه نشده است که البته قطعا به معنی نفی آن نیست و اگر کسی از سند آن اطلاع دارد بازنشر خواهد شد. مطالب بیشتر و اسناد تحریم آثار دکتر شریعتی توسط جمعی از علما و مراجع را در روزنه پی بگیرید 👇 @rozaneebefarda
علامه مصباح و مخالفانش از نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و باند مهدی هاشمی تا شریعتی و فرقان! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹جریان در تاریخ معاصر ایران، همواره با در ستیز بوده‌اند؛ چه اینکه وقتی جنس اصل در بازار اندیشه و سیاست وجود داشته باشد، مردم بصیر ایران سراغ نمی روند. ریشه بسیاری از دشمنی‌های دیروز و امروز با اندیشه و شخصیت آیت‌الله مصباح را در همین مسئله باید جست. 🔹نهضت آزادی که بعد از افول جبهه ملی در اردیبهشت ۴۰ با اعلام وفاداری به آرمانهای ملیگراها و مصدق، تاسیس شد، در سالهای بعد همواره به عنوان آلترناتیو یا جنس بدلی دو جریان در کشور شناخته میشد؛ ۱. جریان مذهبی وابسته به روحانیت اصیل. ۲.جریان ملی گرایی که مورد اعتماد آمریکایی‌ها بود و خود آلترناتیو هیئت حاکمه تلقی میشد و درباره همواره از آنان به همین جهت هراس داشت. 🔹نهضتی ها در یک انشعاب متصل با جبهه ملی تشکیل شدند؛ اما با ظاهری مذهبی و ژست مبارزه با دربار! صدالبته تحرکات سیاسی آنان در دهه چهل را نمی‌توان نادیده گرفت اما این اقدامات تماما در چارچوب مبارزات پارلمانتاریستی بود؛ یعنی تلاش برای رفرم های سیاسی، در چارچوب حفظ اصل نظام فاسد پهلوی. 🔹نهضتی ها از ابتدای دهه چهل تلاش داشتند در صفوف روحانیت کنند؛ در بدو تاسیس تلاش کردند با امام خمینی (که بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی در زمره مراجع طراز اول قم شناخته می شد) دیدار داشته باشند؛ امام به احزاب سیاسی بود آنان را نپذیرفت؛ آقای خسروشاهی را واسطه کردند اما بی نتیجه ماند. بار دیگر به علامه طباطبایی متوسل شدند اما بازهم نتیجه مطلوب را نگرفتند. 🔹از دل نهضت از حدود ۴۴ تا ۴۹ سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ بازهم با انشعاب متصل! بنیانگذاران اولیه سازمان، شاخه دانشجویی نهضت بودند. مجاهدینی ها مرید فکری بودند اما مشی سیاسی نهضت را برای مبارزه نمی پسندیدند و به مرام مسلحانه روی آوردند. روشی که امام از ابتدای نهضت مخالف آن بود؛ چه از سوی جریانهای اصیل مانند موتلفه باشد، یا از سوی تشکلهای التقاطی مانند مجاهدین. 🔹اعضای سازمان مجاهدین در ایران اعتماد برخی از روحانیان مبارز موجه را به دست آوردند. حمایت مالی از وجوهات شرعیه و استفاده از اعتبار معنوی روحانیت، موجب شد در کوتاه مدت به قدرتی بزرگ تبدیل شوند. فقط یک مانع بر سر راه داشتند و آن شخص امام بود. آنان دوبار برای مذاکره با امام و جلب اعتماد و حمایت ایشان به نجف رفتند ولی هر دوبار دست خالی برگشتند. در نجف عضو سازمان شده بود و تمام تلاشش را کرد برای جلب نظر امام اما بی نتیجه ماند و در نهایت چندین ماه با امام قهر کرد! سازمانی ها تاییدیه مکتوب از آقای طالقانی داشتند، تاییدیه هاشمی هم به دست ساواک افتاد و همین موجب زندانی شدنش شد. منتظری هم سال ۵۱ در نامه به امام، سازمان را تایید کرد. امام اما به این نامه ها توجهی نکرد؛ چون انحراف سازمان برایش واضح بود. 🔹شریعتی اما ابتدا در دهه سی، جزو جنبش سوسیالیستهای خداپرست بود. بعد از سفر به اروپا، در کنار ابراهیم یزدی و محمد نخشب، جزو جمع پنج نفره شاخه دانشجویی نهضت آزادی بود. بعد از ورود به ایران، قرائتی سوسیالیستی از اسلام ارائه داد که برای محافل سیاسی و مبارزاتی بسیار جذاب بود؛ از جمله مشتری های ثابت شریعتی، اعضای سازمان مجاهدین بودند. 🔹خروجی و نتیجه آثار شریعتی بعدا منجر به تشکیل گروهک مسلح شد! آنان مرحوم آیت‌الله شهید قاسم اسلامی را صرفا بخاطر نقد آثار شریعتی ترور کردند! فرقانیسم اسلامی که این روزها اعتدالیها برچسبش را نثار طیفی از انقلابیها می‌کنند، از دل آثار بازرگان و شریعتی درآمده است! 🔹باند مخوف مهدی هاشمی با عنوان از نظر فکری به نحله های انحرافی مثل مرتبط بود که فرزندش هم اکنون نیز از طرفداران نهضت آزادی است. آنان برخی چهره های روحانی مثل آیت‌الله شمس آبادی را صرفا بخاطر مخالفت با کتاب ، به قتل رساندند. امام برخی روحانیان مبارز که قصد شرکت در تحصن کلیسای سن مری(در حمایت از مهدی هاشمی) داشتند را منع کرده و از تعبیر استفاده کرده بود. منتظری اما نه پیش از انقلاب که حتی هنگام محاکمه مهدی هاشمی، بازهم او را یک انقلابی درجه یک می دانست! ⭕️آیت‌الله مصباح از ابتدا با افکار التقاطی میانه ای نداشت؛ هرگز گروه های مبارز مسلحانه منحرف را تایید نکرد. از دهه۴۰ تا کنون همواره مورد غیض و غضب نحله های التقاطی بوده است. 🔻شبهات و شایعات و نارواگویی های بعد از ارتحال علامه مصباح را اگر ردیابی کنید، در اغلب موارد به همین کانون‌های فکری و سیاسی می رسید؛ از نهضتی ها و نوشریعتی ها تا نوفرقانی ها و وابستگان جریان منتظری. انقلابی نماها همواره آدرس غلط می دهند! مراقب باشیم... @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
چپ های مسلمان و چپ های نامسلمان؛ پیشگامان ستیز با روحانیت و قانون! مروری بر پیشینه تاریخی ساختارشکنی اصلاح‌طلبان/بخش نخست 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹انقلابی های بدلی و عمله آنارشیسم همواره یکی از جریان‌های سیاسی پرضرر در تاریخ سیاسی ایران بوده اند که از یک سو در پیوند وثیق ارگانیک(عمله رسمی) یا ایدئولوژیک(عمله بی مزد و مواجب) با استعمارگران غرب و شرق بوده اند و از دیگر سو، با در صفوف مبارزین و انقلابیون اصیل، بیشترین ضربه را به وجاهت و اعتبار اجتماعی این جریان وارد کرده اند! 🔸ماجرا وقتی جالب تر می شود که این جماعت به دلیل تسلط بر عرصه رسانه، همواره خود چهره‌ای موجه و مهربان از خود به نمایش می‌گذارد و دست چدنی و دندان خونین خود را در پس لبخند مرموز و سلوک موزیانه خود مخفی می‌سازد. 🔸اکنون که اصلاح‌طلبان به عنوان نماد ساختارشکنی در جمهوری اسلامی شناخته شده اند، مرور پیشینه تاریخی چپ گروی، در شناخت ماهیت و مرام این جریان بدسگال و بدسابقه، بسیار ضروری می‌نماید. 🔹 زمانی که آقامیر بحرالعلوم رشتی در قزوین و آیت‌الله خمامی در رشت ترور شدند و هنگامی که مشروطه چی های غرب زده در پای پیکر بی جان شیخ شهید پایکوبی کردند، کسی فکرش را نمی‌کرد که این جماعت بتواند ورق را برگرداند و خود را نماد اخلاق و قانون بنمایاند! اگرچه همان زمان تروریست از داشناک های آذربایجان بعد از آنهمه آدمکشی در عصر مشروطه، بعنوان لقب گرفت و نشان داد که ، یک خطر دائمی برای مبارزات اسلامی اصیل تلقی می‌شوند چنانچه بعدا امثال دوستدار و اعوانش در نهضت جنگل انشقاق ایجاد کردند و کودتای سرخ را راهبری کردند. همو که با پول رضاخان به شوروی رفت و بعد از مدتی به دلیل جاسوسی برای رضاخان، در آنجا کشته شد! 🔸حزب توده و همپیاله های ملی گرای او نیز در جریان کودتای انگلیسی/امریکایی ۲۸مرداد مردود شدند چنانکه به نیکی روایت کرده است. 🔸برآمدن نمونه دیگری است که با رهبری محمد نخشب ایجاد شد و طیف گسترده ای از روشنفکران شبکه انقلابی بعدی را متأثر و متشکل ساخت؛ از گرفته تا ! حتی وقتی پنجاه سال بعد، یکی از سران تشکل حوزوی موسوم به در یک مصاحبه رسمی، از به عنوان استاد دوران کودکی‌اش با تجلیل یاد می‌کرد، کمتر کسی به عمق نفوذ این چپگروی التقاطی توجه کرد! 🔸از دل دو جریان و دکتر شریعتی، بعدا دو سازمان تروریستی مخوف پدید آمدند که هیچکدام مقبول و اغلب شخصیت‌های اصلی انقلاب نبودند. یکی سازمان مجاهدین(منافقین بعدی) که به مثابه یک انشعاب متصل، از نهضت آزادی بود که مهندس بازرگان در سال ۵۸ از آنان بعنوان فرزندان نهضت آزادی یاد نمود و در سال۶۲ کشته‌های آنان را در زمره شهیدان یاد کرد! و دیگری گروهک که حاصل آثار شریعتی بود و یک نمونه از جنایاتش شهادت استاد مطهری بود. 🔸 جالب آنکه اگرچه امام هرگز مبارزه مسلحانه را تایید نکرد اما برخی از پدران معنوی اصلاحات و اعتدال مانند مرحوم همواره با خط مبارزه مسلحانه همراه بودند چنانکه مهم ترین دستگیری های ایشان در عصر پهلوی مربوط به این موضوع است؛ یک بار به اتهام مشارکت در و بار دوم بخاطرکشف توصیه‌نامه مکتوب به امام و درخواست تأیید سازمان منافقین!! 🔸چپ گروی در ایران معاصر مهم ترین رقیب و بلکه دشمن انقلابی گری اصیل مبتنی بر اسلام ناب و اجتهاد جواهری بوده است. چپ های ایرانی که امام خمینی به درستی به پیوندهای آنان با آمریکا تصریح کرده، نوعا از مکتب متأثرند لذا به همان میزان که با و عریان در ستیز است دقیقا به همان میزان از جریان یا گریزان است. 🔻چپهای مسلمان و چپ های نامسلمان هر دو سر در آخور استعمار دارند و هر دو با اجتهاد و فقاهت و روحانیت در ستیز اند و هر دو شعار سر می دهند! 🔻بروز انقلابی گری چپ ها، در و است! مدلی که با مذاکره، سازش، کرنش، ذلت، ترمیدور، پایان انقلاب، حذف استقلال ملی و ستیز با ولایت فقیه قابل جمع است! 🔹در دهه شصت جریان چپ اسلامی بعنوان نماد انقلابی گری مطرح شد که در تهران یکی از کانون‌های اصلی آن بود و در قم نیز بعنوان عقبه فکری این جریان فعالیت داشت.( یادداشت تفصیلی قوچانی در مهرنامه، اعترافی آشکار به این واقعیت است) 🔻دولت میرحسین موسوی که خود از سوسیالیست های جوان و از مریدان فکری بود، پرچمدار چپ گرایی در بدنه جمهوری اسلامی تلقی می شد که بر اقتصاد دولتی و سایر انگاره های شبه سوسیالیستی بشدت پای می فشرد. حکایت ساختارشکنی در دو ۷۸ و۸۸ مفصل است و بعدا می آید. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
علامه مصباح و مخالفانش از نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و باند مهدی هاشمی تا شریعتی و فرقان! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹جریان در تاریخ معاصر ایران، همواره با در ستیز بوده‌اند؛ چه اینکه وقتی جنس اصل در بازار اندیشه و سیاست وجود داشته باشد، مردم بصیر ایران سراغ نمی روند. ریشه بسیاری از دشمنی‌های دیروز و امروز با اندیشه و شخصیت آیت‌الله مصباح را در همین مسئله باید جست. 🔹نهضت آزادی که بعد از افول جبهه ملی در اردیبهشت ۴۰ با اعلام وفاداری به آرمانهای ملیگراها و مصدق، تاسیس شد، در سالهای بعد همواره به عنوان آلترناتیو یا جنس بدلی دو جریان در کشور شناخته میشد؛ ۱. جریان مذهبی وابسته به روحانیت اصیل. ۲.جریان ملی گرایی که مورد اعتماد آمریکایی‌ها بود و خود آلترناتیو هیئت حاکمه تلقی میشد و درباره همواره از آنان به همین جهت هراس داشت. 🔹نهضتی ها در یک انشعاب متصل با جبهه ملی تشکیل شدند؛ اما با ظاهری مذهبی و ژست مبارزه با دربار! صدالبته تحرکات سیاسی آنان در دهه چهل را نمی‌توان نادیده گرفت اما این اقدامات تماما در چارچوب مبارزات پارلمانتاریستی بود؛ یعنی تلاش برای رفرم های سیاسی، در چارچوب حفظ اصل نظام فاسد پهلوی. 🔹نهضتی ها از ابتدای دهه چهل تلاش داشتند در صفوف روحانیت کنند؛ در بدو تاسیس تلاش کردند با امام خمینی (که بعد از ارتحال آیت‌الله بروجردی در زمره مراجع طراز اول قم شناخته می شد) دیدار داشته باشند؛ امام به احزاب سیاسی بود آنان را نپذیرفت؛ آقای خسروشاهی را واسطه کردند اما بی نتیجه ماند. بار دیگر به علامه طباطبایی متوسل شدند اما بازهم نتیجه مطلوب را نگرفتند. 🔹از دل نهضت از حدود ۴۴ تا ۴۹ سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ بازهم با انشعاب متصل! بنیانگذاران اولیه سازمان، شاخه دانشجویی نهضت بودند. مجاهدینی ها مرید فکری بودند اما مشی سیاسی نهضت را برای مبارزه نمی پسندیدند و به مرام مسلحانه روی آوردند. روشی که امام از ابتدای نهضت مخالف آن بود؛ چه از سوی جریانهای اصیل مانند موتلفه باشد، یا از سوی تشکلهای التقاطی مانند مجاهدین. 🔹اعضای سازمان مجاهدین در ایران اعتماد برخی از روحانیان مبارز موجه را به دست آوردند. حمایت مالی از وجوهات شرعیه و استفاده از اعتبار معنوی روحانیت، موجب شد در کوتاه مدت به قدرتی بزرگ تبدیل شوند. فقط یک مانع بر سر راه داشتند و آن شخص امام بود. آنان دوبار برای مذاکره با امام و جلب اعتماد و حمایت ایشان به نجف رفتند ولی هر دوبار دست خالی برگشتند. در نجف عضو سازمان شده بود و تمام تلاشش را کرد برای جلب نظر امام اما بی نتیجه ماند و در نهایت چندین ماه با امام قهر کرد! سازمانی ها تاییدیه مکتوب از آقای طالقانی داشتند، تاییدیه هاشمی هم به دست ساواک افتاد و همین موجب زندانی شدنش شد. منتظری هم سال ۵۱ در نامه به امام، سازمان را تایید کرد. امام اما به این نامه ها توجهی نکرد؛ چون انحراف سازمان برایش واضح بود. 🔹شریعتی اما ابتدا در دهه سی، جزو جنبش سوسیالیستهای خداپرست بود. بعد از سفر به اروپا، در کنار ابراهیم یزدی و محمد نخشب، جزو جمع پنج نفره شاخه دانشجویی نهضت آزادی بود. بعد از ورود به ایران، قرائتی سوسیالیستی از اسلام ارائه داد که برای محافل سیاسی و مبارزاتی بسیار جذاب بود؛ از جمله مشتری های ثابت شریعتی، اعضای سازمان مجاهدین بودند. 🔹خروجی و نتیجه آثار شریعتی بعدا منجر به تشکیل گروهک مسلح شد! آنان مرحوم آیت‌الله شهید قاسم اسلامی را صرفا بخاطر نقد آثار شریعتی ترور کردند! فرقانیسم اسلامی که این روزها اعتدالیها برچسبش را نثار طیفی از انقلابیها می‌کنند، از دل آثار بازرگان و شریعتی درآمده است! 🔹باند مخوف مهدی هاشمی با عنوان از نظر فکری به نحله های انحرافی مثل مرتبط بود که فرزندش هم اکنون نیز از طرفداران نهضت آزادی است. آنان برخی چهره های روحانی مثل آیت‌الله شمس آبادی را صرفا بخاطر مخالفت با کتاب ، به قتل رساندند. امام برخی روحانیان مبارز که قصد شرکت در تحصن کلیسای سن مری(در حمایت از مهدی هاشمی) داشتند را منع کرده و از تعبیر استفاده کرده بود. منتظری اما نه پیش از انقلاب که حتی هنگام محاکمه مهدی هاشمی، بازهم او را یک انقلابی درجه یک می دانست! ⭕️آیت‌الله مصباح از ابتدا با افکار التقاطی میانه ای نداشت؛ هرگز گروه های مبارز مسلحانه منحرف را تایید نکرد. از دهه۴۰ تا کنون همواره مورد غیض و غضب نحله های التقاطی بوده است. 🔻شبهات و شایعات و نارواگویی های بعد از ارتحال علامه مصباح را اگر ردیابی کنید، در اغلب موارد به همین کانون‌های فکری و سیاسی می رسید؛ از نهضتی ها و نوشریعتی ها تا نوفرقانی ها و وابستگان جریان منتظری. انقلابی نماها همواره آدرس غلط می دهند! مراقب باشیم... @rozaneebefarda