eitaa logo
پناه|panah
176 دنبال‌کننده
844 عکس
85 ویدیو
1 فایل
اینجارو پناه گاه بدونید❤️🍃 لذت یادگیریِ شعر و ادب از فوروارد عاشقانه های این کانال برای بوی فرندتان، راضی نیستیم :) فرمایشات ، غرغریات، مدح و ستایش، فحش و نکوهش و تبلیغات حمایتی: @saadatkhah1
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته بود صندلی عقب ماشین.از اینه جلوی ماشین که میخواستم نگاهش کنم، نگاهش را دزدید و زل زد به پنجره. دوست داشتم نگاهش را ببینم‌. آن دو چشم های درشت و شفافش را گناه /نگاه کنم که نگذاشت. نیم‌رخ چپش را خوب تماشا کردم.... تا چشم هایش را ماسک سفید پوشانده بود و فقط چشمهایش و پیشانی اش مشخص بود. چقدر منظم پلک می‌زد! چقدر آرامش مرتبی در نگاه کردن به پنجره داشت. چقدر من دوستش داشتم... زیر لب زمزمه کردم: دوستت دارم و نمیدونی دختر.... اگر میدانست دوست دارم بعد از ماه ها دوری و دیری، چهره‌اش را ببینم، بازهم ماسک میزد؟ اصلا گیریم که سرما خورده بود و من هم سرما میخوردم... ارزشش را داشت. دلتنگ دیدن خط لبخندش بودم. دلتنگ خنده های بلند بلند جسورانه‌اش، دلتنگ منطق حرف هایش... بودنش‌...آخ! بودنش.... بیخود نبود فروغ در نامه ای به گلستان نوشته بود: قربان بودنت بروم... کاش زمان همان لحظه که دزدیده چشمهایش را دید میزدم، می‌ایستاد. کاش دیر تر میگفتم دوستش دارم که دورتر نمی‌شد...ای کاش....
_
فرموده بود: چشمت خوش است و بر اثر خواب خوش تر است‌...
هنوز عشق تو امیدبخش جان من است
به جای صبحت بخیر بگو: ما در چه شماریم که خورشید جهان تاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده ست
گریه کردم که مهربان بشوی -من به تأثیر گریه معتقدم_ گریه کردم چنان که چشمانم گریه ام را نمی برد از یاد
_
تمام هستی من تکه پاره ی دلم است
از  چشم حوا می‌چکید.هفت دانه یاقوت کوچک بود.  و دانه دانه در زمین کاشته میشد...  قطره قطره قطره... یک ،دو سه چهار پنج شش هفت. به هفت که رسید طاقت شاعر ها طلق شد. مطلع غزل همان هفت تا یاقوت شد. هفت کلمه‌ی موزون و مقفا. خوش ریتم و خوش تراش ترین کلمات همین اسک های حوا بود‌. غزل اختراع شد. عاشقان حفظش کردند و در گوش معشوقشان زمزمه کردند. اشک حوا ،یاقوت شد،یاقوت کلمه شدو کلمه،غزل... دنیا غزل نداشت اگر دختری نبود...
از عشق همین قدر می دانم: وقتی نامت را می بَرم سمتِ چپ سینه ام تیر می کشد!
_
نگو که شب شده راحت بخواب؛ راحت نیست که بی‌تو این دل تنگ و خراب راحت نیست
صبحت بخیر روشنی روزم
_
آیینه به من خیره شد و من به اینه انقدر خیره شد که تبسم شروع شد :)
تو آه منی اشتباه منی چگونه هنوز از تو میگویم
شب بخیر به کینه‌ی کهنه کارت.... از همون قاتلی که دست بر قضا دوستش داری...
از من عبور میکنی و دم نمیزنی تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای
_
من، همانم که تورا سخت به آغوش گرفت ؛ و تو او را، که بماند چه سخن ها گفتی
آهن دل خود شيفته کافر مغرور‌...
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری قسمت ما نشد این عشق، حلالت باشد....
نگا کن فقط با نگا کردنت منو توو چه رویایی انداختی...
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
دیدار را حواله‌ی بعد از وفات داد بر من دعا کنید، بمیرم،ببینمش....
در این پریشانی روزگار فراموش نکنی دوستت دارم....
هنوزم دلم باهاته خوش به حال دل من که با توعه.. کاش خودمم دلم بودم‌...
تو عاشقانه‌ترین رود سرزمین منی که هیچ وقت به دریای من نمی‌ریزی
من درست مثل کسی بودم که عاشق یک فاحشه شده باشد تو کسی بودی که چشم‌هایش را برای همه خمار می‌کرد و من، خیال میکردم آن شراب، فقط دارد مرا مست می‌کند نگو تو چندین و چند عاشق داشتی من خبر نداشتم و آه از این بی خبری