eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 فصل بیعت با علی علیه السلام (1 ) 🔹 ایام شهادت حضرت زهراست؛ مادر شیعه؛ ام ابیها, دختری که برای پدرش حکم مادر و همسر را داشت؛ زنی که لقب اولین مدافع حریم اهل بیت را به خود اختصاص داد؛ شاید بشود گفت اولین حضرت بود. کسی که ثابت کرد برای دفاع از امامت و ولی‌فقیه باید جانت را بزاری؛ باید از تمام وجودت مایه بگذاری. حضرت زهرا در داستان در و دیوار و کوچه از شوهرش دفاع نکرد؛ او از امام زمان خود دفاع کرد. اولین کسی که داد زد اشهدا ان علی ولی الله؛ و اشهدا ان علی حجه الله؛ اولین مدافع و جانباز و شهید عشق به مولا حضرت زهرا بود. نمیدونم یعنی در اصل هرجوری با خودم فکر میکنم نمیتونم درک کنم کسانی که کاتب قرآن بودند, پیامبر می گفت و اینها کلام خدا رو کتابت می‌کردند؛ حدیث از زبان پیامبر می‌شنیدند و کتابت کرده می‌کردند؛ واقعه غدیر را از نزدیک دیده بودند؛ جزء اولین کسانی بودند که بیعت کرده بودند؛ در صف اول قرار داشتند؛ هنوز بیش از چند روز از شهادت پیامبر نگذشته به خانه وحی حمله کردند؛درب خانه دختر پیامبر را آتش زدند؟ شاید حاج آقا طائب درست می‌گوید که انحراف اسلام و اینکه نگذارند واقعه غدیر و سخن پیامبر در واقعه غدیر اجرا شود؛ از قبل برنامه‌ریزی شده بود؛ چون امکان ندارد در فاصله چند روز کل واقعه غدیر به آن عظمت را بشود فراموش کرد و به انحراف کشید. به فاصله چند روز به صورت دخت پیامبر در کوچه سیلی بزنند؟ درب خانه‌اش را به آتش بکشند.اصلاً گیریم فاطمه دختر پیامبر نبود؛ آیا رسم و مردانگی این است که در پیش چشمان پسر خردسالش به صورت یک مادر سیلی بزنند؟ آیا مردانگی است؛ به خانه یک فرد حمله کنند درب خانه‌اش را آتش بزنند؟ همه میگن همان‌هایی که از حیدر بریدند؛ حسین ابن علی را سر بریدند؛ ولی شاید بهتر باشه اینجوری بگیم آنهائی که به فاطمه سیلی زدند؛ به دختران مولا هم سیلی زدند؛ آنهایی که حدیث‌هایی که در مورد فاطمه از زبان پیامبر شنیده بودند و فراموش کردند واقعه غدیر را در فاصله چند روز فراموش کردند. در واقعه غصب فدک زمینه‌سازی برای غصب امامت و به انحراف کشیدن اسلام بود. وقتی امام امت را با دستان بسته بردند؛ داماد پیامبر را با دستان بسته بردند. وقتی به خانه مولا حمله کردند، و کسی نبود تا از حریم اهل بیت دفاع کند؛ وقتی حضرت زهرا به پشت در آمد با لگد آن ملعون میخ آهنین به سینه او رفت؛ وقتی در کوچه به صورت دخت پیامبر سیلی زدند؛ همه فهمیدن برای سرپا ماندن شیعه باید خون داد؛ همه فهمیدن شیعه علی مظلوم است؛ ولی نه ظلم می‌کند و نه ظلم می‌پذیرد؛ همه فهمیدن عشق علی تاوان دارد؛ وقتی مدعی هستی عاشق مولا هستی باید تاوانش را هم پس بدهی. همان روزی که مادر شیعه در کوچه سیلی خورد؛ به همه فهماند پای علی ایستادن آسان نیست؛ راه ولایت پر از دزد و راهزن که در طمع ایمان ومردمان نشسته‌اند؛ که یک روز قیمت امامشان چند سکه طلا است و روز بعد گندم ری و روز … نمیدانم امروز امامان را به چی فروختیم که غائب است. نمیدانم امروز نائب امام زمانمان را به چی فروختیم که اینقدر غریب است. نمیدانم شاید قرار خدا است که هرکس اسمش علی باشد غریب باشد؛ و عشق به علی و اولاد علی بزرگترین جرم است. عشق علی هم شد جرم فاطمه… 🔹 ادامه دارد ..... 👁 کانال انس با 🆔 @sahife2
⬅️ بازخوانی 🌺 ⬅️ انقلاب اسلامی؛ مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی 📋 انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ای حتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ی اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ی موارد، پس ‌از حمله‌ی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد. 🍀 هر روز در همین کانال با ما همراه باشید ....... 👁کانال انس با 🆔 @sahife2
🔸 وجود معارف عمیق الهی در ادعیه مأثوره ♦️ از جمله چیزی که در دعا وجود دارد، معارف است. و این مخصوص دعاهایی است که از معصوم به ما رسیده است. امام سجّاد علیه‌الصّلاة والسلام، «صحیفه سجّادیه» را به صورت دعا تنظیم فرموده و اصلاً دعا خوانده است؛ اما این کتاب، پُر از معارف الهی و اسلامی است. توحید خالص در صحیفه سجّادیه است. نبوّت و عشق به مقام تقدّس نبىّ اسلام علیه و علی آله الصّلاة والسّلام در صحیفه سجّادیه است. مثل بقیه دعاهای مأثور، معارف آفرینش در این کتاب است. همین «دعای ثمالی» که مخصوص هاست - سعی کنید آن را بخوانید و در معنایش توجه و تدبّر داشته باشید - و همین «دعای » که شبهای جمعه خوانده میشود، از جمله دعاهایی است که سرشار از معارف اسلامی است و در آنها حقایقی به زبان دعا بیان شده است. نه این‌که آن بزرگوار - امام سجّاد علیه‌الصّلاة والسّلام - نمیخواسته دعا کند و دعا را پوشش قرار داده است؛ نه. دعا میکرده، میکرده و با خدا حرف میزده است. منتها انسانی که قلبش با خدا و با معارف الهی آشناست، حرف زدنش هم این گونه است. حکمت از او سرریز میشود و دعای او هم عین حکمت است. دعاهایی که ما میخوانیم، پر از حکمت است. در دعاهای مأثور از ائمّه علیهم‌السّلام که به ما میرسد، نکاتی عاید از معارف وجود دارد که حقیقتاً مورد احتیاج انسان است. آن بزرگواران با آوردن این نکات در دعاها به ما یاد میدهند که از خدا چه بخواهیم. من از دعای شریف ابوحمزه ثمالی چند فقره برایتان عرض میکنم. این دعای طولانی، حالت مناجاتی عجیب دارد که در بخش سوم عرض خواهم کرد. و اما لابه‌لای این مناجاتها، نیازهای واقعی انسان نهفته است. نیازهای واقعی آنهایی است که این بزرگوار از خدای متعال میخواهد. مثلاً در فرازی از دعا، خطاب به قادر متعال، عرض میکند: «اَرْغِدْ عَیْشی»؛ «زندگىِ مرا زندگىِ گوارایی قرار بده.» گوارا بودن زندگی، نه با پول، نه با قدرت و نه با داشتن زر و زور است. زیرا یک فرد، در عین برخورداری از همه این امکانات، ممکن است زندگی برایش گوارا نباشد. نگرانی ای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. مشکل خانوادگی ای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. اولادش مشکلی پیدا میکنند - العیاذُ باللَّه، نستجیر باللَّه، یکی از فرزندان وی، اخلاق بدی دارد - دیگر زندگی برایش گوارا نیست. خبرِ بدی به انسان میرسد؛ زندگی بر او تلخ و ناگوار میشود. این انسان، هم پول دارد، هم قدرت دارد، هم امکانات دارد؛ همه چیز دارد؛ امّا زندگىِ گوارا ندارد. ممکن است انسان فقیری که زندگىِ خیلی ساده‌ای دارد و در اتاقی محقّر، با عیال و فرزندش در عین تنگدستی گذرانِ زندگی میکند، زندگی اش گواراتر از آن فردِ همه چیزدارِ ثروتمند و قدرتمند باشد. ببینید حضرت سجاد، علیه‌الصّلاة والسّلام، چگونه نقطه اصلی را مورد توجه قرار میدهد. میگوید: «اَرْغِدْ عَیْشی وَ اَظْهِرْ مُرُوّتی»؛ «زندگی ام را گوارا و ام را آشکار کن.» ظاهراً معنای عبارت دوم این است که «میدانی به وجود آید، تا من در آن، صفت جوانمردی را به منصه بروز درآورم.» نه این‌که «مردم ببینند من جوانمردم؛» نه. برای این‌که، اگر بخواهیم جوانمردی بروز پیدا کند، باید جوانمردی کنیم. در ادامه میفرماید: «وَاَصْلِحْ جَمیعَ اَحْوالی»؛ «همه کارهای من و احوال مرا اصلاح کن. حالِ دعای مرا اصلاح کن. حالِ زندگی معمولی من و خانواده‌ام را اصلاح کن. حالِ شغلی را که دارم، اصلاح کن. همه خصوصیات مرا اصلاح کن.» اصلاح هر امری، به حسب خودش، یک دعای کامل و جامع است. «وَاجْعَلنی مِمّن اَطَلْتَ عُمْرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَاَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ وَ رَضیتَ عَنْهُ وَ اَحْیَیْتَهُ حَیوةً طَیِّبَةً.» میگوید: «مرا از کسانی قرار بده که عمری طولانی توأم با عمل نیکو و همراه با نعمتِ کامل الهی و همراه با رضاىِ پروردگار و حیات طیّبه دارند.» آیا چیزی از این بهتر، وجود دارد؟! معصومین علیهم‌السّلام، یاد میدهند که چه باید از خدا بخواهیم. چیزهایی که باید از خدا خواست، همان هاست که آن بزرگواران در ادعیّه مطرح میکنند. بعضی در دنیا، به سراغ زیادی های زندگی میروند. میگویند: فلان معامله برای من جور شود. فلان سفر درست شود. فلان شغل گیرم بیاید. و... چرا انسان چیزهای اصلی را از خدا نخواهد؟! پیشوایان دین به ما یاد میدهند: «این گونه دعا کنید و این چیزها را از خدا بخواهید.» البته نوع دعاهایی که آنان به ما یاد میدهند، یک فصلِ طولانی را به خود اختصاص میدهد. 👤مقام معظم رهبری 🙏کانال 🆔 @sahife2
🔆 امير مؤمنان على (عليه السلام) فرمود: از لغزشهاى جوانمردان درگذريد، كه هيچيك از آنان نلغزد، مگر آنكه دست او در دست خدا باشد و برداردش. 📋 امام(عليه السلام) در اين کلمه حکمت آميز به لغزش هايى اشاره دارد که گاه از اشخاص با شخصيت سر مى زند و همگان را توصيه مى کند از آن چشم بپوشند. مى فرمايد: «از لغزش هاى افراد با شخصيت (و) چشم پوشى کنيد، چرا که هيچ کس از آنها گرفتار لغزش نمى شود مگر اين که دست خدا به دست اوست و او را بلند مى کند»; (أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلاَّ وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ). «اقيلوا» از ماده «» در اصل به معناى باز پس گرفتن معامله در جايى است که خريدار، پشيمان مى شود، سپس به هر نوع چشم پوشى اطلاق شده است. «مروءات» جمع «مروءه» به معناى شخصيت و است. «عثرات» جمع «عثره» به معناى لغزش و خطاست. روشن است که هر انسانى ـ به جز معصومان(عليهم السلام) ـ در زندگى خود گرفتار لغزش يا لغزش هايى مى شوند. اگر آنها افراد با شخصيت و نيکوکارى باشند بايد به موجب حسن اعمال و رفتارشان از اين لغزش ها چشم پوشى کرد; هر گونه نقل آن براى ديگران يا سرزنش يا بزرگ نمايى کارى است خطا و بر خلاف انصاف و جوانمردى، زيرا خدا هم مدافع اين گونه افراد است. امام مى فرمايد: هرگاه يکى از اين افراد نيکوکار و با شخصيت به زمين بخورند خداوند فورا وى را از زمين بلند مى کند و اجازه نمى دهد آبروى او برود. از اين جمله حکمت آميز دو نتيجه مى توان گرفت: نتيجه اول که در متن جمله آمده اين است که لغزش هاى نيکوکاران و افراد پاک و با تقوا را بايد ناديده گرفت و حسن ظنِ به آنها را نبايد با اين لغزش ها به سوء ظن مبدل کرد. اين همان چيزى است که در روايت معروف که به صورت ضرب المثل در آمده مى خوانيم: «اَلْجَوادُ قَدْ يَکْبُو» يا «قَدْ يَکْبُو الْجَوادُ» (اسب ارزشمند و کارآمد گاه ممکن است گرفتار لغزشى شود) و در بعضى از عبارات اين جمله به آن افزوده شده که «الصّارِمُ قَدْ يَنْبُو; شمشير برنده نيز گاهى کارگر نمى شود». نتيجه دومى که مى توانيم از آن بگيريم اين است که اگر راه تقوا و نيکوکارى و جوانمردى را پيش گيريم خداوند به هنگام لغزش ها ما را تنها نمى گذارد و دست ما را مى گيرد و از زمين بلند مى کند و آبروى ما را حفظ مى نمايد. 🔸 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🔆 دوازدہ ویژگی یک"سخن خوب" از دیدگاہ قرآن کریم؛ ۱. آگاهانہ باشد. "لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ" ۲. نرم باشد. "قَوْلاً لَّيِّناً" زبانمان تیغ نداشتہ باشد. ۳. حرفی کہ مے زنیم خودمان هم عمل کنیم. "لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ" ۴. منصفانہ باشد. "وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا" ۵. حرفمان مستند باشد. "قَوْلًا سَدِيدًا" منطقی بزنیم. ۶. سادہ حرف بزنیم. "قَوْلاً مَّیْسُورًا" پیچیدہ حرف زدن هنر نیست. "روان حرف بزنیم" ۷. کلام رسا باشد. " قَوْلاً بَلِیغًا" ۸. زیبا باشد. "قولوللناس حسنا" ۹. بهترین کلمات را انتخاب کنیم. "یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن" ۱۰. سخن هایمان روح معرفت و داشتہ باشد. "و قولوا لهم قولا معروفا" ۱۱. همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم. "قولاً كريماً" ۱۲. کمک کنیم تا درجامعہ حرف های پاک باب شود. "هدوا الی الطّیب من القول" 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ در معنى حديث " إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ " 🔹 پيغمبر صل الله فرمود از نفحات و بوهاى خوش الهى در اين ايام خواهد رسيد. در اين ايام هوشيار باشيد كه آن نفحه‏ها را دريابيد. نفحه پيش از اين آمد و شما را ديد و كسانى را كه مى‏خواست جان بخشيد و رفت. اكنون نفحه ديگر رسيده بيدار و باهوش باش اى رفيق كه از اين نفحه هم بى‏نصيب نمانى از آن نفحه جان آتش آتش كش گرديده و جان مرده بجنبش در آمده. جان آتش خاصيت خاموش كردن نار يافته و مرده از بركت او قباى بقا در بر كرده. اين نفحه تازگى دارد و جنبش طوبى لقب گرفته و جنبش باطن است غير از جنبش مخلوق است اگر اين جنبش در زمين و آسمان افتد فى الفور زهره همگى آب مى‏شود. خداى در قرآن مى‏فرمايد : إِنَّا عَرَضْنَا اَلْأَمانَةَ عَلَى اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً ما امانت را به آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم و آنها از پذيرفتن آن امتناع ورزيده و از آن ترسيدند بالاخره انسان اين بار را بدوش گرفت كه ستمكار و نادان بود (سوره احزاب آيه 73) مولوى اشاره باين آيه مباركه مى‏فرمايد : از ترس اين دم بى‏پايان كلمه فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها را بخوان. اگر از اين دم و از اين نفحه دل كوه خون نمى‏شد كلمه أَشْفَقْنَ مِنْها براى چه بود اين نعمت ديروز طور ديگرى بدست مى‏آمد و چند لقمه‏اى بيرون آمد در بسته شد. اكنون لقمه در گرو روح است اكنون ديگر نوبت روح است اى كسى كه لقمه مى‏طلبى. بهواى لقمه و از اشتياق او خار از پاى روح بيرون آورم در پاى او خار است و نشانه‏اى هم از او پيدا نيست و از حرصى كه داريد آن را تميز نمى‏دهيد. آن را كه خرما پنداشته و طالب آن هستى خار همان است و تو از بس پست و نابينايى آن را نمى‏بينى. جان و روح كه گلستان خداوندى است براى چه پاى او از خار در زحمت است. اين وجودى كه خار خور است اشتريست كه مصطفى زاده و بر آن سوار است. اى اشتر بر پشت تو بار گل حمل شده كه از اثر نسيمش در وجود تو گلزارها بوجود آمده تو كه هواى بيابان و خار مغيلان دارى از خار مى‏دانى چگونه گل خواهى چيد. اى كه در طلب گل چيدن كو به كو در گردشى تا كى مى‏گويى آن گلستان كو و كجاست. پيش از آنى كه اين خار را بيرون آرى چشم تو تاريك است و نخواهى ديد بى‏فايده جستجو مى‏كنى. آدم كه در عالم نمى‏گنجد بسته خارى شده و در همانجا مى‏ماند. حضرت رسول خواستند هم دمى كرده و مأنوس شوند بعايشه فرمودند كلمينى يا حميراء اى عايشه با من سخن بگو. اى حميراء نعل در آتش نه تا آن نعل لعل گردد. حميراء الف تانيث دارد و دلالت بر جنس ماده‏ مى‏كند اعراب جان را نام تانيث نهاده‏اند ولى جان از تانيث متاثر نمى‏شود زيرا كه روح با نر و ماده شركت ندارد از مذكر و مؤنث برتر و والاتر است اين آن جانى نيست كه از خشك و تر ساخته شده و از عناصر بوجود آمده است. اين جانى نيست كه از نان زنده بوده و بر آن افزوده شود يا گاهى چنين و گاهى چنان باشد. 👈 ادامه دارد .. ترجمه ی قسمت اول 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ معیار صداقت و شجاعت و عفت وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ. ارزش مرد به اندازه اوست، و راستگويى او به ميزان اش، و او به قدر ننگى است كه احساس مى كند، و پاكدامنى او به اندازه اوست. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ چهار فضيلت مهم اخلاقى 📋 امام(علیه السلام) در این چند جمله حکیمانه به رابطه چهار موضوع مهم با چهار موضوع دیگر از صفات انسانى اشاره فرموده است. 🔴 نخست مى فرماید: «ارزش هر کس به اندازه اوست»; منظور از همت تصمیماتى است که انسان براى انجام کارهاى مهم مى گیرد و به دنبال آن تلاش مى کند. هر اندازه این تصمیمات والاتر و این تلاش ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و این که امام مى فرماید: ارزش هر کسى به اندازه همت اوست براى آن است که اشخاص والا همت معمولاً تلاش مى کنند تا به مقامات عالى برسند پس نباید ارزش وجودى ظاهرى آنها را امروز ملاحظه کرد بلکه آن نیروى نهفته در درون آنها که نامش همت است باید مقیاس و معیار شمرده شود. در کتاب غررالحکم از امام همین معنا به صورت دیگرى بیان شده است، مى فرماید: کسى که همت عالى داشته باشد قیمت و ارزش او زیاد است». در حدیث دیگرى از همان حضرت و در همان کتاب مى خوانیم: هیچ چیز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمى کند و هیچ چیز، او را مانند شهوتش پست نمى سازد». به گفته شاعر: همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایى رسیده اند 🔴 در دومین جمله پرمعناى خود مى فرماید: «راستگویى و هر کس به اندازه اوست زیرا انسان با شخصیت این کار را براى خود ننگ مى داند که به دیگران دروغ بگوید. اضافه بر این، غالبا دیده شده است که دروغ ها بعد از مدتى فاش مى گردد; انسان با شخصیت حاضر نمى شود کارى انجام دهد که در آینده آبروى او را ببرد. یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) به نام ابو کهمس خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: (یار وفادار شما) ابن ابى یعفور به شما سلام فرستاده است. فرمود: سلام بر تو و بر او. هنگامى که نزد او رفتى سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مى گوید: نگاه کن ببین على(علیه السلام) با چه صفاتى آن مقام را نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پیدا کرد آن صفات را داشته باش، زیرا على تنها به این سبب به آن مقام نزد پیغمبر رسید که در سخن گفتن، صادق بود و در اداى امانت امین» این سخن را با حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم، فرمود: جمال، به سخن حق گفتن است و کمال، به انجام کارهاى نیک توأم با صدق» باید توجه داشت که «مروءة» به معناى ، مردانگى، و و مجموعه اى از شایستگى هاست که در یک انسان باارزش جمع مى شود که شخصیت او را تشکیل مى دهد. 🔴 سپس در سومین سخن حکمت آمیز خود مى فرماید: « هر کس به اندازه بى اعتنایى او (به ارزش هاى مادى) است»; روشن است وابستگى هاى انسان به مقام و مال و شهوات دنیا از شجاعت او مى کاهد و او را به اسارت مى کشاند; اما هنگامى که خود را از این امور آزاد سازد، با شجاعت حرف خود را مى زند و راه خود را مى پیماید و در برابر کسى ذلیلانه سر تعظیم فرو نمى آورد و با توکل بر خدا در برابر حوادث سخت مى ایستد. در لسان العرب آمده است که «أنَفْ» (بر وزن هدف) به معناى کراهت داشتن چیزى و خود را برتر از آن دانستن است، بنابراین «أنف» در جمله بالا مى تواند اشاره به بى اعتنایى نسبت به ارزش هاى مادى باشد. 🔴 آن گاه امام(علیه السلام) در چهارمین و آخرین سخن حکیمانه اش مى فرماید: « هر کس به اندازه اوست» «غیرت» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه عبارت از انزجار طبیعى انسان نسبت به تصور شرکت دیگران در امورى است که مورد علاقه اوست و به تعبیر دیگر غیرت به معناى حفظ ارزش هاى مربوط به خود و جلوگیرى از تجاوز دیگران به حریم اوست که غالباً در عرف ما در امور ناموسى به کار مى رود. بدیهى است کسى که نسبت به نوامیس خود غیرت دارد هرگز حاضر نمى شود به نوامیس دیگران چشم خیانت بدوزد، بنابراین هر اندازه غیرت انسان بیشتر باشد عفت او هم بیشتر خواهد بود. گرچه عفت و غیرت هر دو غالباً در عرف امروز ما بیشتر در مسائل ناموسى به کار مى رود; ولى از نظر ارباب لغت و علماى اخلاق، هر دو معنایى وسیع دارند: «عفت» به معناى خوددارى و حالت انزجار از ملاحظه صحنه هاى زشت و «غیرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهى و انسانى خویش است و بعید نیست که منظور از امام(علیه السلام) از جمله بالا همان معناى وسیع کلمه در هر دو مورد باشد. از این رو در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) در کتاب کافى مى خوانیم: برترین عبادت پاک بودن از نظر تغذیه و امور جنسى است». نیز از همان امام نقل شده که فرمود: هیچ کس خدا را عبادتى بهتر از این نداشته که عفت را در مورد شکم و امور جنسى رعایت کند»، لذا در حدیثى از امیر مؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ; شخص با غیرت هرگز زنا نمى کند» 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
✳️ نام‏ها، كُنيه‏ها و القاب شريف محمّد صلى الله عليه و آله‏ قسمت 7 🔴 كنيه ابوالارامل و أبو المساكين‏ «أبو الأرامل» و «أبوالمساكين» هم حضرتش را كنيه‏هايى مناسب و نيك بوده‏اند كه صفوت آدميان بود و رحمت حق بر جميع عالميان. دلش از عاطفت و محبّت چشمه‏اى جوشان بود و جانش از مرحمت و فتوّتْ بحرى موّاج و خروشان، هر جا يتيمى بود او پدرش بود و هر جا مسكينى بود او به ياريش دست دراز مى‏كرد و به كمكش گام پيش مى‏نهاد و او را رعايت و سرپرستى مى‏فرمود. بيوه‏گان از بركت رحمتش درد بينوايى از ياد بردند و بينوايان از كمال عنايتش رنج نادارى بر طاق نسيان سپردند. از آن كه خدا را مى‏خواست و جز خدا نمى‏خواست، خلق جهان را كه نهال باغ خدايند از حاقّ دل دوست مى‏داشت، به تمام مقدور به مراقبت حالشان مى‏پرداخت. به خرّمى خلق خرّم بود و از رنج و ناراحتى مردم از غايت همدلى دژم «1» و دَرهم! باغبانى بود دانا و مهربان و زبردست و كاردان، به باغبانى روضه گيتى آمده، هر جا شاخسارى مى‏شكست و هر جا برگى از بى آب و برگى زرد مى‏گشت و بى بر و بار مى‏ماند، آب اندوه كه درّ صاف محبّت و لؤلؤ لالاى مرحمت بود بر رخسار حق نمودش كه آيينه تمام نماى صفات ذات بى چون است جارى مى‏گشت، سرشك غم از ديده حق بين فرو مى‏باريد و اعانت بيچارگان و همراهى نيازمندان را بر هر كارى مى‏گزيد چه، او به همين مهم بر اين خاكدان غبار آلود قدم نهاده بود؛ آمده بود تا عالميان را هشدار دهد و آدميان را بيدار كند كه هان! همگنان را باشيد و به هوش باشيد تا در كمال هوشمندى حتّى به سهو نيز دلى نخراشيد! اين روش و طريقت محمّد صلى الله عليه و آله و آيين و شريعت محمّدى است كه مسلمان خالص با خلوص تام و اخلاص تمام، روى به سوى حق كند و نقد جان به درگاه دوست نثار دارد و با خلق خدا به احسان رفتار نمايد. پيوسته دستش به كار باشد و از حاصل كار، همگنان را مدد كار و دلش با يار و شيفته جمال و جلال حضرت دلدار جَلَ‏جَلالُه و عمَّ نَوالُه. اسلام را حقيقت اين است و جز اين نيست كه مسلمان خدا را خالصانه بپرستد و از خلق خدا به اندازه‏اى كه توان دارد سرپرستى نمايد كه خلاصه دين حق، حق پرستى و نوع دوستى است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 135 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ پيامبر اكرم حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در آيينه قرآن‏ قسمت 1 🔴 بخش عمده‏اى از آيات قرآن مجيد اختصاص به شناساندن پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و اهداف او دارد. ذكر همه آن آيات همراه با تشريح و تفسيرش ميسّر نيست، به ذكر آياتى چند از آن بخش عظيم، جهت باز شناساندن شخصيّت الهى آن موجود والا و اهداف مقدّسش اكتفا مى‏كنم: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ اوست كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند. دين حق، مجموعه‏اى است از عقايد صحيح و اصولى و منطقى: عقيده به خداوند جهان آفرين و نبوّت انبيا و امامت امامان و ملائكه و قرآن و قيامت و حساب و كتاب و صراط و ميزان و از حسنات اخلاقى و آراستگى و پيراستگى و دستورالعمل‏هايى كه به خير دنيا و آخرت مردم و علّت سعادت و خوشبختى جاودانگى انسان است. پيامبر بزرگ از جانب حضرت محبوب مبعوث به رسالت شد تا با اين مجموعه و اين سه اصل مهمّ اعتقادى و اخلاقى و عملى، مردم را به طريق صواب و براى يافتن ثواب و نجات از شقاوت و هلاكت هدايت نمايد. هدايت حق به صورت امر تكوينى به تمام زواياى آفرينش گسترده و به صورت امر تشريعى در حيات انسان تجلّى دارد. موجود اگر از مدار هدايت خارج شود فاسد و مفسد مى‏شود و وجودش از پخش آثار مثبت و بركات الهيّه محروم‏ مى‏گردد. به همين خاطر خداوند مهربان از باب لطف و محبّت و عشق و علاقه به بندگان، پيامبرش را همراه دين حق فرستاد تا عبادش در گردونه هدايت قرار بگيرند و منبع آثار و بركات و فيوضات ربّانيّه گردند. فرق بين تربيت يافتگان از دين حق و آنان كه از پذيرش اين واقعيّت سرباز زدند در تمام زواياى حيات آن قدر معلوم و روشن است كه نياز به بحث و تذكّر و استدلال و برهان ندارد. آنان كه آراسته به دين حقّند داراى قلبى پاك و پر از مهر و محبّت و نفسى مهذّب و اعضا و جوارحى سالم و خلاصه داراى حسنات اخلاقى و اعمال صالحه و به قول قرآن مجيد منبع بركت و كرامت و تقوا و برّ و عمل صالحند. آنان كه دور از هدايت حقّند داراى قلبى چون قلب گرگان و روحى چون ارواح شريره و نفسى چون نفوس خبيثه و اعضا و جوارحى چون اعضا و جوارح درندگانند. حركاتشان منفى، وجودشان مضر، موجوديّتشان مزاحم و خلاصه خارى در چشم مردم و استخوانى در گلوى انسان و انسانيّتند و كارى جز پايمال كردن حقوق انسان‏ها و ضربه زدن به عباد حق ندارند. آن كه از مدار هدايت خارج است چه مانعى از ظلم و جور، فريبكارى و ستم، خدعه و حيله، مكر و تزوير، دروغ و غيبت، تهمت و زنا، ربا و دزدى، شراب و فسق، بخل و حسد، حرص و تكبّر، لواط و تجاوز، تكاثر و تجاسر و .. در خود مى‏بيند؟ او به تمام اين رذايل و خصايل آلوده است و از درستى و سلامت، صفا و وفا، خضوع و خشوع، تواضع و جود، تعاون و برّ، تقوا و پاكى، اصالت و شرافت، وجدان و حقيقت، علم و آگاهى، بينايى و بصيرت، ايمان و خلوص، و ، وجد و نشاط ذاتى، حق بينى و حق خواهى، مبارزه با ظلم و ستم، ايثار و شهادت كه همه و همه محصول هدايت و دين حق است محروم و ممنوع است. يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً* وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ‏ وَسِرَاجاً مُّنِيراً اى پيامبر! به راستى ما تو را شاهد [بر امت‏] و مژده‏رسان و بيم‏دهنده فرستاديم.* و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى فروزان [براى هدايت جهانيان‏] قرار داديم. پيامبر عظيم‏الشّأن اسلام براى تمام مردم تا روز قيامت در راه و روش زندگى، سر مشقى نيكو است. همانطور كه خداوند متعال مى‏فرمايد: لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسُولِ اللّهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ و الْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَاللَّهَ كَثيراً يقيناً براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد؛ و خدا را بسيار ياد مى‏كند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 197 دعای 🆔 @sahife2
«كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ» ✳️ قسمت اول 🔸 مقام نبوّت در آيات‏ حضرت سجاد عليه السلام در فراز «كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ» اشاره به انتخاب پيامبر صلى الله عليه و آله به مقام نبوّت دارد. در آنجا كه خداوند تعالى مى‏فرمايد: مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ محمد صلى الله عليه و آله فرستاده خداست. مقام نبوت، از سوى خداوند انتصابى است. و علاوه بر زيبايى ظاهرى و سلامت جسمى، شخص منتخب بايد داراى بهترين صفات پسنديده و اخلاق فاضله باشد. تا در ميان مردم از هر جهت سرآمد و ممتاز باشد. حضرت محمد صلى الله عليه و آله پيش از بعثت به طهارت روح و عصمت در عمل و جامع فضايل انسانى از جمله ، خوش اخلاقى، بردبارى، راستگويى، امانتدارى شناخته شده بود. و اين ارزش‏هاى اخلاقى تا زمان انتصاب رسمى او به مقام رسالت، ادامه يافت. سپس خداوند بار امانت بزرگ رسالت و اجراى تكاليف حق را به دوش پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله نهاد. يَاأَيُّهَا النَّبِىُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً* وَ دَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ‏وَ سِرَاجًا مُّنِيرًا اى پيامبر! به راستى ما تو را شاهد [بر امت‏] و مژده‏رسان و بيم‏دهنده فرستاديم.* و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى فروزان [براى هدايت جهانيان‏] قرار داديم. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از نجيبان و برگزيدگان آفرينش بود. او پيشواى رحمت عالميان بر مردم مؤمن و كافر و منافق شد كه به خير و نيكى رهبرى مى‏نمود. وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. تا جايى كه جبرئيل از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: آيا از رحمت خدا هم چيزى نصيب تو گرديد؟ فرمود: بلى، من از عاقبت خود مى‏ترسيدم كه مبادا كارم به شقاوت ختم شود. از بركت بعثت و نزول آيات قرآن به اراده الهى آرامش خاطر يافتم و فهميدم جايگاه و نفوذ من در بارگاه قرب الهى همواره محفوظ خواهد ماند. و به دليل اين اطمينان خاطر بود كه در برابر كافران و مشركان ايستادگى مى‏نمود. و خداوند و دانايان را شاهد بر اين مطلب قرار مى‏داد. وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ كافران مى‏گويند: تو فرستاده [خدا] نيستى. بگو: كافى است كه خدا [با آيات محكم و استوار قرآنش‏] و كسى [چون اميرالمؤمنين على بن ابى‏طالب‏] كه دانش كتاب نزد اوست، ميان من و شما [نسبت به پيامبرى‏ام‏] گواه باشند. به هر حال حضرت رسول اكرام صلى الله عليه و آله براى رسالتى عظيم كه هدايت مردم و بشارت به بشر بود برگزيده شد؛ هر چند بسيارى از مردم دنيا هنوز هم در خواب غفلت و نادانى به سر مى‏برند. وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ و ما تو را براى همه مردم جز مژده‏رسان و بيم دهنده نفرستاديم، ولى بيشتر مردم [به اين واقعيت‏] معرفت و آگاهى ندارند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
عبدالله جعفر از افراد كريم‏النفس و بزرگوار عصر خود بود. او در ايام زندگى خويش خدمات بزرگى نسبت به افراد تهيدست و آبرومند انجام داد، او به اندازه‏اى در بذل و بخشش كوشا و بلندنظر بود كه بعضى از افراد وى را در اين كار ملامت مى‏كردند و به او مى‏گفتند كه تو در احسان به دگران راه افراط در پيش گرفته‏اى. روزى براى سركشى به باغى كه داشت با بعضى از كسان خود راه سفر در پيش گرفت. نيمه‏راه، در هواى گرم، به نخلستانى سرسبز و خرم رسيد. تصميم گرفت چند ساعتى در آن باغ استراحت نمايد. غلام سياهى باغبان بود، با اجازه‏ى غلام وارد باغ شد، كسانش وسايل استراحت او را در نقطه‏ى مناسبى فراهم آوردند. ظهر شد، غلام بسته‏اى را در نزديكى جعفر آورد و روى زمين نشست و آن را گشود. جعفر ديد سه قرص نان در آن است. هنوز غلام لقمه‏اى نخورده بود كه سگى وارد باغ شد، مقابل غلام آمد، گرسنه بود و از غلام درخواست غذا داشت. او يكى از قرصه‏هاى نان را به سويش انداخت و سگ گرسنه با حرص آن را در هوا گرفت و بلعيد و دوباره متوجه غلام و سفره‏ى نانش شد. او قرص دوم و سپس قرص سوم را نزد سگ انداخت و سفره‏ى خالى را بدون اينكه خودش غذا خورده باشد برچيد. عبدالله كه ناظر جريان بود از غلام پرسيد: جيره‏ى غذايى شما در روز چقدر است؟ جواب داد: همين سه قرص نان كه ديدى. گفت: پس چرا اين سگ را بر خود مقدم داشتى و تمام غذاى شبانه‏روزت را به او خوراندى؟ غلام در پاسخ گفت: آبادى ما سگ ندارد، مى‏دانستم اين حيوان از راه دور به اينجا آمده و سخت گرسنه است و براى من رد كردن و محروم ساختن چنين حيوانى گران و سنگين بود. عبدالله از اين عمل بسيار تعجب كرد، گفت: پس به خودت چه خواهى كرد؟ جواب داد: امروز را به گرسنگى مى‏گذرانم تا فردا سه قرص نان را برايم بياورند. و بزرگوارى آن غلام سياه مايه‏ى شگفتى عبدالله جعفر شد و با خود مى‏گفت: مردم مرا ملامت مى‏كنند كه در احسان به دگران تندروى مى‏كنى در حالى كه اين غلام از من به مراتب در احسان و بزرگوارى پيشتر و مقدم است. عبدالله سخت تحت تاثير بزرگوارى غلام سياه قرار گرفت، مصمم شد او را در اين راه تشويق نمايد. از غلام پرسيد صاحب باغ كيست؟ پاسخ داد فلانى كه در روستا منزل دارد. گفت تو مملوكى يا آزاد؟ گفت من مملوك صاحب باغم. او را فرستاد صاحب باغ را آورد. درخواست نمود كه باغ را با تمام لوازمش و همچنين غلام سياه را به او بفروشد. مرد خواسته‏ى عبدالله جعفر را اجابت نمود و باغ و غلام را به عبدالله فروخت و بعد عبدالله جعفر، غلام را در راه خدا آزاد كرد و باغ را هم به او بخشيد. جالب آنكه وقتى باغ را به غلام بخشيد غلام بلندهمت گفت: ان كان هذا لى فهو فى سبيل الله. اگر اين باغ متعلق به من شده است، آن را در راه خدا و براى رفاه و استفاده مردم قرار دادم. بزرگوارى و كرامت نفس، نشانه‏ى تعالى معنوى و تكامل روحانى انسان است، در پرتو مكارم اخلاق، آدمى از قيود پست و حيوانى رهايى مى‏يابد و بر غرايز و تمايلات نفسانى خويش مسلط مى‏شود، دگردوستى و حس فداكارى در نهادش بيدار مى‏گردد، انسان بالفعل مى‏شود و از كمالاتى كه لايق مقام انسان است برخوردار خواهد شد. رسول اكرم براى آنكه پيروان خود را به راه مكارم اخلاق سوق دهد و آنان را با صفات انسانى تربيت نمايد بر منبر و محضر، در سفر و حضر، و خلاصه در هر موضع مناسب از فرصت استفاده مى‏نمود و وظايف آنان را خاطرنشان مى‏ساخت و بر اثر مساعى پيگير آن حضرت تحول عظيمى در جامعه پديد آمد و عده‏ى زيادى از مسلمانان مدارج تعالى و تكامل را پيمودند، به فضايل انسانى نايل آمدند كه بعضى از آنان، مانند عبدالله جعفر، در تاريخ اسلام شناخته شده و معروف‏اند و برخى مانند آن غلام سياه ناشناخته و گمنام‏اند.
3 4 ✳️ در کتاب عبهر العاشقين صفحه 51 آمده : «نمونه اين آيات در قرآن مجيد فراوان است، فقط دل اميدوار و قلب بيدار مى‏خواهد كه بر اين آيات تكيه كند و يقين نمايد كه حضرت دوست، حلّال تمام مشكلات است و بداند كه هيچ صاحب بليّت از خفاياى لطف بارى تعالى در كشف بليّات نبايد نوميد باشد و در نظرش دستگيرى زمره‏اى كه پايمال حوادث باشند در اعادت نعمت و ازالت شدت، عجيب نيايد. آنان كه عاشق جمالند در راه وصال، از شدّت و حدّت و از مصيبت و محنت كه از عوارض اين طريق و قطعيات اين مسير است نهراسند بلكه مكاره را بر جان بخرند و در راه محبوب بر شدايد حوصله كنند، تا گره كار به دست يار وفادار باز شود و معشوق در برابر ديدگان قلب عاشق چهره نمايد ... كه نصيب عاشقان در عشق جز غم نيست، غمشان وصول است و در اين وصول جز آتش و نم نيست. زيركان ديوانه‏اند، آشنايان بيگانه‏اند، مجنونان هشيارند، سينه بر روح گوا دارند، دل و جان را در عشق معشوق براى فنا دارند، مرغان قفس شكنند، باغبانان گُل بدنند، رهروان بى‏برگند، زندگان بى‏مرگند، سفرشان جز حقيقت نيست، سرمه ديده‏شان جز خاك كوى شريعت نيست. حرّان رهينند، سيّارگان سماوات يقينند، جان حرّشان بنده عشق است، زانكه مرغ روحشان قفس جسم بشكست. در باغ عشق را به سر پيش شوند، دُرّ درياى عشق را به جان خويش شوند، ويران كنان سراى طبيعتند، بيخودان راه حقيقتند، رخش دلشان جز بار محبت نكشد، لُبّ جانشان جز شراب الفت نچشد، عشوه خران بى مقصود و استادان بى‏مزدورند، در ره عشق از افسردگى دورند. نازكان دلخوشند، مَهرويان كَشند، شربتشان جز خون جگر نباشد، زانكه ابر عشق جز اشك غم در دل ايشان نباشد. شب ايشان همه روز است، روز ايشان همه نوروز است، به طريق خيال دزدان خانه جانانند، چه كنند كه جز دزدى نمى‏دانند، طرّاران يار فريبند، جز در كوچه يار از دست غم نگريزند، سِحر نمايان هندند. خُلقشان است، طريقشان پارسايى و مردى است، در محل طاعت تواضع كنند، اوليا را به حضرت به شفاعت برند. مى‏سوزند و مى‏سازند، مى‏دانند و مى‏باشند، ترنّم نواى دردشان، سماعِ خوشِ مزمار مُزيل گَردشان، به شهرود عشق نواى آشفته زنند؛ زيرا كه بلبل دردشان در عشق واله و جان بوالعجبشان به روى يار مايل است. در راه جانان جان و دل بگدازند، تا كار جدايى براندازند، در كوچه يار مناجاتى باشند، در صومعه زهّاد خراباتى باشند، هر چند گويى نشنوند و در عشقِ يار يك دم نغنوند، ملوكان زمانه را پيش ايشان قدم نيست؛ زيرا كه عشق ايشان از ملك دو جهان كم نيست. در طلب مشهود ازل خون‏هاى ديده بريزند، چرخ جز بار عشق ايشان نكشد، دهر در مجلس دردشان جز شربت غم نچشد، چون بگريند ابر بگريد، چون بنالند كوه بنالد، كاينات در ميزان عشقشان سبكسار است. آوه كنانِ غمزده‏اند، مصيبت زدگان دلشده‏اند، خوردنشان مدد جان است، خفتنشان منهاج ايمان است.» « ألَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» آيا خدا براى بنده‏اش [در همه امور] كافى نيست؟ آيا خداوندى كه مستجمع جميع صفات كمال است، كفايت كننده عبد از جميع شرور و مكاره نيست؟ عجيب اين است كه حضرت حق با علم به اين كه اگر گروهى را از مكاره و شدايد برهاند در وقت راحت به غفلت دچار آيند و دست به معصيت زنند باز به دعا و درخواست آنان توجه نمايد و بلا و مكاره را از آنان بگرداند. صاحب اثر «فرج بعد از شدّت» مى‏نويسد: و هيچ دليلى بر اعانت فريادخواهان و دستگيرى پرگناهان و رهانيدن درماندگان بيش از آن نيست كه در آيات قرآن كريم خود اعلام مى‏كند از حال جمعى كه به‏ ضرورت به نصرت او اعتصام نمودند و علم او بدان شامل بود كه چون آن بليّت مكشوف و آن بند مرفوع گرديد، جز به كفران نعمت و ناسپاسى و حق ناشناسى مشغول نباشند و معهذا چون استغاثت بدو كردند دستگيرى نمود و چون استعانت از او خواستند نصرت فرمود، چنانكه چند جايگه در تنزيل، بيان آن فرموده است‏ . 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 160 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 7 ‏ 3 ✳️ حضرت صادق عليه السلام فرمود: لا راحَةَ لِحَسُودٍ. حسود راحتى ندارد. و نيز حضرت فرمود: كانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَتَعَوَّذُ فى كُلِّ يَوْمٍ مِنْ سِتٍّ: مِنَ الشَّكِّ وَ الشِّرْكِ وَ الْحَمِيَّةِ وَالْغَضَبِ وَ الْبَغْىِ وَ الْحَسَدِ. رسول خدا صلى الله عليه و آله در همه روز از شش چيز به حضرت ربّ العزّه پناه مى‏برد: شكّ، شرك، نخوت، خشم، تجاوز، حسد. امام صادق عليه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى‏فرمايد: لا تَتَحاسَدُوا، فَإنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الإْيمانَ كَما تَأْكُلُ النّارُ الْحَطَبَ الْيابِسَ. به يكديگر حسد نورزيد، به راستى كه حسد ايمان را مى‏خورد چنانكه آتش چوب خشك را. حضرت صادق عليه السلام مى‏فرمايد: بَيْنَما مُوسَى بْنُ عِمْرانَ يُناجِى رَبَّهُ وَ يُكَلِّمُهُ اذْ رَأى‏ رَجُلًا تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ، فَقالَ: يا رَبِّ مَنْ هذا الَّذى قَدْ أظَلَّهُ عَرْشُكَ؟ فَقالَ: يا مُوسى، هذا مِمَّنْ لَمْ يَحْسُدِ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مُنْ فَضْلِهِ. موسى بن عمران در مناجات و سخن گفتن با حضرت حق بود، ناگهان مردى را در سايه عرش خدا ديد، عرضه داشت: الهى! اين كيست كه در سايه عرش توست؟ خطاب رسيد: اى موسى! اين كسى است كه بر عنايات من بر مردم حسد نورزيده است. گفته‏اند: حسود از شش جهت با حضرت ربّ العالمين به جنگ است؛ «دشمن هر نعمتى است كه از جانب حقّ به غير او داده شده، بر قسمت حق خشمگين است، با قضاى الهى در تضادّ است، ولىّ خدا را خوار دارد، دشمن خدا را معاون و يار است و با مقدّرات الهى سرِ ستيز دارد.» اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: الْحَسَدُ لا يَجْلِبُ إلّا مَضَرَّةً وَ غَيْظاً يُوهِنُ قَلْبَكَ، وَ يُمْرِضُ جِسْمَكَ وَ شَرُّ مَا اسْتَشْعَرَ قَلْبُ الْمَرْءِ الْحَسَدُ. حسد جز ضرر و خشمى كه قلب را از عظمت مى‏اندازد چيزى جلب نمى‏كند، جسم را به مرض آلوده مى‏نمايد. و بدترين چيزى كه شعار قلب مرد است حسد است. مولى‏الموحدين اميرالمؤمنين على عليه السلام مى‏فرمايد: الْحاسِدُ مُغْتاظٌ عَلى مَنْ لا ذَنْبَ لَهُ إلَيْهِ، بَخيلٌ بِما لا يَمْلِكُهُ. حسود نسبت به كسى كه گناهى بر او نيست خشمگين و نسبت به آنچه در ملكيت او نمى‏باشد بخيل است. الْحَسَدُ آفَةُ الدّينِ، وَ حَسْبُ الْحاسِدِ مَا يَلْقى. حسد آفت دين است و براى حسود آنچه از ضرر حسدش با آن روبه رو مى‏شود كافى است. لا مُرُوَّةَ لِكَذُوبٍ، وَ لاراحَةَ لِحَسودٍ. براى آن كه دچار دروغ زياد است نيست و براى حسود راحت و آسايش نمى‏باشد. الْحَسُودُ مَغْمومٌ، وَ اللَّئيمُ مَذْمُومٌ. آدم حسود اندوهگين و آدم پست نكوهيده است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 6 ، ص: 20 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏‏ 2 ❇️ مولاى متقيان، اميرمؤمنان، نيكوكاران را به پرهيز از منّت منشى دعوت مى‏فرمايد: يا أَهْلَ الْمَعْرُوفِ وَ الْإحْسانِ لاتَمُنُّوا بِإِحْسانِكُمْ، فَإِنَّ الْإِحْسانَ وَ الْمَعْرُوفَ يُبْطِلُهُ قُبْحُ الامْتِنانِ. اى اهل نيكى و نيكوكارى، به احسان خود منّت مگذاريد پس همانا كه زشتى منت گذارى ارزش نيكى و نيكويى را از بين ببرد. از نشانه‏هاى مردانگى مردان خدا اين است كه روش احسان را با منّت آلوده نسازند. يُسْتَدَلُّ عَلَى مُرُوَّةِ الرَّجُل بِبَثِّ المَعْرُوفِ وَ بَذْلِ الْاحْسانِ وَ تَرْكِ الإِمْتِنانِ. از نشانه‏هاى مرد، پراكندن نيكى و لطف و نيكوكارى و خوددارى از منت نهادن است. انفاق كنندگان حقيقى كسانى هستند كه تنها به خاطر خشنودى خدا و پرورش فضايل انسانى و تثبيت سجاياى ارزشمند در درون خود و پايان دادن به نگرانى‏ها و اضطراب كه به خاطر احساس مسؤوليت در برابر محرومان در وجدان آنها پيدا مى‏شود، توفيق نيكوكارى نصيبشان مى‏گردد. بر اين اساس حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: جَمالُ الْإِحْسانِ تَرْكُ الإِمْتِنانِ. زيبايى نيكى كردن، منّت ننهادن است. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏7، ص: 10 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 4 ❇️ فامَّا اليَتيمَ فَلَا تَقْهَرْ* وَ امَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» «ضحی 9» و اما [به شكرانه اين همه نعمت‏] يتيم را خوار و رانده مكن* و تهيدست حاجت خواه را [به بانگ زدن‏] از خود مران. در هر صورت از آيات خدا استفاده مى‏شود كه رفع نياز نيازمندان و حاجت حاجتمندان و مسكنت مسكينان و فقر فقيران و سؤال سائلان و درد دردمندان، به وقت رجوعشان به انسان كه اين رجوع هيچ مانع شرعى و فقهى ندارد، امرى واجب و از اعظم عبادات و وسيله قرب عبد به حضرت مولا و باعث سعادت دنيا و آخرت و نجات از عذاب الهى است و بخل ورزيدن در اين زمينه‏ها بسيار زشت و عملى نكوهيده و برابر صريح آيات قرآن مورّث عذاب و آتش غضب الهى است. وَالَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَلايُنْفِقُونَها فى سَبيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ اليمٍ* يَوْمَ يُحْمى‏ عَلَيْها فى نارِ جهنّم فَتُكْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِانْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» «توبه 34» و كسانى را كه طلا و نقره مى‏اندوزند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏كنند، به عذاب دردناكى مژده ده.* روزى كه آن اندوخته‏ها را در آتش دوزخ به‏ شدّت گرما دهند و پيشانى و پهلو و پشتشان را به آن داغ كنند [و به آنان نهيب زنند] اين است ثروتى كه براى خود اندوختيد، پس كيفر زراندوزى خود را بچشيد. وَلا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَلِلّهِ ميراثُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ» «ال عمران 180» و كسانى كه خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل مى‏ورزند، گمان نكنند كه آن بخل به سود آنان است، بلكه آن بخل به زيانشان خواهد بود. به زودى آنچه به آن بخل ورزيدند در روز قيامت طوق گردنشان مى‏شود. و ميراث آسمان‏ها و زمين فقط در سيطره مالكيّت خداست، و خدا به آنچه انجام مى‏دهيد، آگاه است. جود و سخاوت و مروّت و و دلسوزى به حال مردم و رسيدگى به وضع ناتوانان و كرم و كرامت از اخلاق انبيا و پاكان و عباد صالح و اولياى الهى است. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏7، ص: 48 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 منْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ خداوندا كسى كه براى اش به يكى از آفريده‏ هاى تو رو كند، يا او را به جاى تو وسيله رسيدن به نيازش قرار دهد، محقّقاً خود را در معرض محروميت قرار داده!! ‏🍀‏« ( درخواست حاجت از بندگان مذموم ولی ) جود و سخاوت و مروّت و و دلسوزى به حال مردم و رسيدگى به وضع ناتوانان و كرم و كرامت از اخلاق انبيا و پاكان و عباد صالح و اولياى الهى است. » 👤استاد حسین ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ‏ 1 ❇️ جود و سخاوت و مروّت و و دلسوزى به حال مردم و رسيدگى به وضع ناتوانان و كرم و كرامت از اخلاق انبيا و پاكان و عباد صالح و اولياى الهى است. امام على عليه السلام در اين باره مى‏فرمايد: سادَةُ النّاسِ فِى الدُّنْيا الْاسْخِياءُ وَ فِى الْآخِرَةِ الْاتْقِياءُ. آقا و بزرگ مردم در دنيا سخاوتمندان و در آخرت پرهيزكارانند. امام صادق عليه السلام فرمود: انَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى‏ رَضِىَ لَكُمُ الْاسْلامَ ديناً، فَاحْسِنُوا صُحْبَتَهُ بِالسَّخاءِ وَ حُسْنِ الْخُلْقِ. به حقيقت كه خداوند متعال اسلام را براى شما به عنوان دين رضايت داده، شما بيائيد دين خود را با سخاوت و حسن خلق نيكو بداريد. امام صادق عليه السلام فرمود: خِيارُكُمْ سُمَحاؤُكُمْ، وَ شِرارُكُمْ بُخَلاؤُكُمْ وَ مِنْ صالِحِ الْاعْمالِ الْبِرُّ بِالْاخْوانِ وَ السَّعْىُ فى حَوائِجِهِمْ وَ فى ذلِكَ مَرْغَمَةٌ لِلْشِّيْطانِ، وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّيرانِ، وَ دُخُولُ الْجِنان. بهترين شما سخاوتمندان و بدترينتان بخيلانند، از اعمال صالحه، نيكى به برادران و كوشش در رفع نياز آنان است كه اين كوشش دماغ شيطان را به خاك مى‏مالد و شما را از آتش جهنّم دور و سبب ورود به بهشت است. امام صادق عليه السلام بعد از اين جملات به جميل فرمودند: اى جميل! اين حديث را به ياران شريف خود برسان، جميل به حضرت عرضه داشت: فدايت شوم ياران شريفم كيانند؟ فرمود: آنان كه نسبت به برادران دينى خود نيكوكارند چه در سختى و چه در راحت، سپس فرمود: اى جميل! براى آن كس كه از ثروت و مال بهره دارد، رسيدگى به محتاجان كار ساده و آسانى است. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏7، ص: 52 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 منْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَكَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ خداوندا كسى كه براى اش به يكى از آفريده‏ هاى تو رو كند، يا او را به جاى تو وسيله رسيدن به نيازش قرار دهد، محقّقاً خود را در معرض محروميت قرار داده!! ‏🍀‏« ( درخواست حاجت از بندگان مذموم ولی ) جود و سخاوت و مروّت و و دلسوزى به حال مردم و رسيدگى به وضع ناتوانان و كرم و كرامت از اخلاق انبيا و پاكان و عباد صالح و اولياى الهى است. » 👤استاد حسین ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
📚🔊 «۳۶۵ روز با (صلی الله علیه و سلم)» https://taaghche.com/audiobook/95652 ✍️نویسنده: نوردان داملا مترجم: مجتبی مرادی گوینده: حسن همایی 👈 در این کتاب کم‌نظیر و مفید، کودکان با زندگی و سیره پیامبر اسلام آشنا می‌شوند و یاران ایشان و شیوه زندگی آنان را نیز می‌شناسند. داستان‌ها بر اساس سیر تاریخی تدوین شده‌اند. عنوان ۳۶۵ روز با پیامبر نیز به این خاطر انتخاب شده که این کتاب برای مطالعه یکساله کودکان یعنی هر روز یک داستان در نظر گرفته شده است. مفاهیمی همچون صداقت، مهمان دوستی، ، بخشش، گذشت و.... که در زندگی پیامبر و یارانشان تجلی داشته در داستان‌های این کتاب آمده است تا الگوی صحیح رشد اخلاقی و دینی را به کودک آموزش دهد. 👈شما میتوانید آنها را بصورت # کاملا قانونی از دریافت کنید صل الله علیه و آله ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🎥 : از بانویی که با کودک خود روی سکوی قهرمانی رفت تشکر می‌کنم (بشنوید ) . *️⃣ساره برای دریافت مدال نقره در مراسم اهدای مدال تپانچه بادی 10 متر زنان مسابقات پاراآسیایی هانگژو، با نوزاد 3 ماهه خود روی سکو رفت . 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 گفتگوی با بانوی قهرمانی که با کودک نوزادش روی سکوی مدال رفت https://eitaa.com/sahife2/56491 *️⃣ساره برای دریافت مدال نقره در مراسم اهدای مدال تپانچه بادی 10 متر زنان مسابقات پاراآسیایی هانگژو، با نوزاد 3 ماهه خود روی سکو رفت . 🆔 @sahife2
✳️ مناجات هفتم : راز و نیاز فرمانبران خدا لله 👈اللّٰهُمَّ أَلْهِمْنا طَاعَتَكَ، وَجَنِّبْنا مَعْصِيَتَكَ، وَيَسِّرْ لَنا بُلُوغَ مَا نَتَمَنَّىٰ مِنِ ابْتِغاءِ رِضْوانِكَ، وَأَحْلِلْنا بُحْبُوحَةَ جِنانِكَ، وَاقْشَعْ عَنْ بَصائِرِنا سَحابَ الارْتِيابِ، وَاكْشِفْ عَنْ قُلُوبِنا أَغْشِيَةَ الْمِرْيَةِ وَالْحِجابِ، وَأَزْهِقِ الْباطِلَ عَنْ ضَمائِرِنا، وَأَثْبِتِ الْحَقَّ فِى سَرائِرِنا، فَإِنَّ الشُّكُوكَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ، وَمُكَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنائِحِ وَالْمِنَنِ . خدایا، فرمانبری‌ات را به ما الهام فرما و ما را از نافرمانیت دور کن و راه رسیدن به آنچه از خشنودی‌ات آرزومندیم آسان کن و ما را در میان بهشت‌هایت جای ده و از برابر دیدگان دل‌هایمان، ابرهای شک و دودلی را بزدای و از قلوبمان پرده‌های تردید و کوردلی را کنار زن و از نهادمان باطل را نابود کن و حق را در درون ما استوار گردان، زیرا شک‌ها و گمان‌ها، بارور کننده‌ی آشوب‌ها و تیره کننده‌ی عطاها و بخشش‌های زلال و بی‌آلایش‌اند، اللّٰهُمَّ احْمِلْنا فِى سُفُنِ نَجاتِكَ، وَمَتِّعْنا بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِكَ، وَأَوْرِدْنا حِيَاضَ حُبِّكَ؛ وَأَذِقْنا حَلاوَةَ وُدِّكَ وَقُرْبِكَ، وَاجْعَلْ جِهادَنا فِيكَ، وَهَمَّنا فِى طَاعَتِكَ، وَأَخْلِصْ نِيَّاتِنا فِى مُعامَلَتِكَ، فَإِنَّا بِكَ وَلَكَ وَلَا وَسِيلَةَ لَنا إِلَيْكَ إِلّا أَنْتَ . خدایا ما را بر کشتی‌های نجاتت سوار کن و از لذّت راز و نیازت بهره‌مند گردان و به حوض‌های دوستی‌ات وارد کن؛ و شیرینی محبّت و مقام قربت را به ما بچشان، کوششمان را در راهت و همّتمان را در طاعتت قرار ده و نیّت‌هایمان را در معامله با خود خالص گردان، چراکه ما با تو و از توییم و برای ما وسیله‌ای جز به‌سوی تو نیست، إِلٰهِى اجْعَلْنِى مِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ، وَأَلْحِقْنِى بِالصَّالِحِينَ الْأَبْرارِ، السَّابِقِينَ إِلَى الْمَكْرُماتِ، الْمُسارِعِينَ إِلَى الْخَيْراتِ، الْعامِلِينَ لِلْباقِياتِ الصَّالِحاتِ، السَّاعِينَ إِلَىٰ رَفِيعِ الدَّرَجاتِ، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ، وَبِالْإِجابَةِ جَدِيرٌ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. معبودم، مرا از گزیدگان بندگان خوبت قرار ده و به شایستگان نیکوکار ملحق کن، هم آنان‌که به کار نیک و پیشی گرفتند و به‌سوی خیرات شتافتند و برای کارهای خداپسند ماندگار تلاش کردند و برای رسیدن به درجات بلند کوشش نمودند، همانا تو بر هر چیز توانایی و به اجابت دعا سزاواری، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان. https://eitaa.com/sahife2/47777 🆔 @sahife2
✳️ براى گرويدن به آئين و پنج شرط ضرورى بود: توبه بصدق، و ترك علائق و اشغال دنيوى، و دل با زبان راست داشتن، و اقتداى درست به‏ بزرگان فتوت كسى كه بدين شرائط عمل مى‏كرد، او را داوطلب فتوت مى‏ناميدند. مير سيد على همدانى در رساله فتوتيه خود شرائط و آداب «فتى» (و به اصطلاح خود او «اخى») را به اين‏گونه برمى‏شمارد: اى عزيز ! اخى ( و صاحب فتوت ) بايد كه به موصوف بود و بخصائل پسنديده‏ آراسته باشد. با پيران به حرمت باشد با جوانان به نصيحت، با طفلان به شفقت، با ضعيفان به رحمت، با درويشان به بذل و سخاوت، با علماء بتوقير و حشمت، با ظالمان به عداوت، با فاجران به اهانت، با خلق باحسان و مروت، با حق بتضرع و استكانت، با نفس به جنگ، با خلق بصلح، با هوا به مخالفت، با شيطان به محاربت، بر جفاى خلق متحمل، در مقابل اعداء حليم، در وقت مصائب صابر، در حالت رجا شاكر، بعيوب نفس خود عارف، از ذكر عيوب خلق ساكت، اندوه و مصيبت خلق را كاره، بتقديرات قضاى ازلى راضى، از بدعت و هوا دور، قدم در شريعت راسخ، نفس در طريقت ثابت، از مواضع تهمت محترز، بر علم نجات حريص، از اهل غفلت متنفر، در سفر مصاحبان را به طاعت معاون، بر جماعت مواظب، زيردستان را ناصح، به اندك دنيا قانع، در احوال و اهوال آخرت متفكر، از افعال و اقوال خود خائف، از فضيحت و رسوائى قيامت ترسان و بفضل و عنايت ديان اميدوار 📚 احوال و آثار مير سيد على همدانى(شش رساله)، رساله فتوتيه (احوال و آثار مير سيد على همدانى)، ص: 282‏ 🆔 @sahife2