eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
304 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 شوخ بود اگه می دید پکریم شروع می کرد به شیطنت تقلید صدای آهنگران رو می کرد یا تندتند عربی حرف میزد اصلا معلوم نبود چیو به چی وصل می کنه یا می رفت بیرون شیرینی تر می خرید میومد خونه آخه خیلی دوست داشت همه رو دور هم جمع کنه همکاراش میگن توی محل کارهم همینطور بود . شنبه اومد مرخصی ، بهش گفتم مگه بهتون مرخصی دادن؟ گفت بخاطر روز مادر اومدم پیشت ؛ باید غروب برگردم تهران . سکه رو گذاشت تو دستم و گفت : مامان اگه به دیدار امام زمان علیه السلام نایل شدی سلاممو برسون دعا کن منم نائل بشم به دیدار . یادمه هر وقت از مسیری با موتور رد می شدیم ، اگر سنگ یا شاخه درختی در مسیرعبور افراد یا ماشین افتاده بود ، باسرعت بر می گشت و جانش رو ندید می گرفت . تا مانعی که در مسیرِ ماشین توی خیابون بود رو برداره که اتفاقی برای کسی نیفته ؛ این یعنی نهایت معرفت و مردم دوستی ؛ گاهی اوقات که قدم می زدیم ، یهو می ایستاد و خم می شد می دیدم که داره تیکه های نان رو از زمین برمیداره می گفت : باید به برکت خدا احترام گذاشت اگه خورده شیشه می دید رو زمین ریخته می نشست رو زانو و آروم جمعشون می کرد . تو محل کار، وقت استراحت تلویزیون روشن می کردیم اگه فیلم خارجی داشت می داد یوسف نگاه نمی کرد و خودشو با این حرفها گول نمی زد که چون داره از رسانه اسلامی پخش میشه پس مجازه ؛ از حساسیت یوسف باخبر بودیم می رفتیم چند نفری دست و پاشو نگه می داشتیم که به زور فیلم ببینه اما می دیدیم چشماشو بسته نگاه نمی کنه . و بعدش از دستمون در می رفت . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 بعد شهادت شهید آقا یوسف خیلی از مادرا میومدن پیش مادر و می گفتن حاج خانوم دختر ما به هیچ صراطی مستقیم نبود . حالا بخاطر شهید شما چادری شده نماز می خونه . یا مادری گریه می کرد و می گفت : من برای پسرم اصلا ارزش نداشتم بهم بی احترامی می کرد بدزبانی می کرد ، من اومدم خونه شما و از دست نوشته های شهید یوسف عکس گرفتم . که از شما نوشته بود و از احترام به شما حرف زده بود . پسرم با دیدن اون دست نوشته ها رفت کربلا و اومد و حالا یه پسر مومن و خوبی شده است . همیشه توصیه به حجاب می کرد می گفت : دختر باید مثل مروارید تو صدف باشه ، دور از دسترس و با ارزش دختر نباید مثل گل مزبله باشه گلی که زیباست اما تو مکان خوبی رشد پیدا نمی کنه و گول زنندست . تو خیابان باید سنگین و با وقار راه بره و مغرور باشه . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
طرح عکس شهید هدیه کانال شاهدان اسوه به دوستداران شهدا ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 یک شب قبل از شهادت آقا یوسف بود، تو مقری بودیم که 600 متر از دشمن فاصله داشتیم ؛ 4 - 5 شب بود درست و حسابی نخوابیده بودیم ؛ حدودای ساعت 4صبح بود و من شدیدا خوابم میومد، ما داشتیم با دوربین دشمن رو نگاه می کردیم . شبای مرداد ماه اونجا (تپه جاسوسان) خیلی سرده . من هم کیسه خوابم رو پایین تپه جا گذاشته بودم ، رفتم تو سنگر بچه های تک تیر انداز ، دیدم یوسف برای پست نگهبانی بیدار شده . من به یوسف گفتم خیلی خوابم میاد و ازش کیسه خوابشو قرض گرفتم که بخوابم . قسمش دادم گفتم یک ساعتی می خوابم مدیونی اگه بیدارم نکنی برای پست ، ازت راضی نیستم . یوسف گفت : باشه بیدارت می کنم . من یه موقع بیدارشدم دیدم آفتاب میزنه تو صورتم و ساعت 9 صبحه . اعصابم خورد شد که چرا بیدارم نکرد ؛ دیدم جلوی پامون یوسف گرفته خوابیده با یه پتوی کهنه خاکی که کشیده بود رو خودش از سرما ؛ بیدارشد دعواش کردم که چرا بیدارم نکردی خندید و با خنده بحث و عوض کرد . این نمونه کوچکی از جوانمردی و معرفت شهداست . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻از جمله دلایلی که بخشی از مردم ایران فاقد بصیرت سیاسی هستند اینست که منبع اصلی خبری آنها بی‌بی‌سی است که به صورت زیرکانه‌ای بینندگان خود را تحمیق سیاسی میکند. 🔴امیرعبدالهیان وزیر خارجه در مصاحبه ۹۰ دقیقه خود با صدا و سیما گفت: 🔹کُره قول داده‌ است که پول ایران را پس دهند و اگر ندهند بانک مرکزی طبق روش‌هایی که در قرارداد بین کره و ایران پیش‌بینی شده از طریق قانونی عمل خواهد کرد. 🔹همچنین افزود که به نظر او کره‌ای‌ها به قول خود احتمالا عمل نخواهند کرد. 🔴اما این تیتر bbc را در تصویر ببینید یکی از دوستان، برایم فرستاد. متاسفانه او این تیتر را واقعا باور کرده بود!!...👆🤦‍♂😑😞😐 🔴کانال ها و افراد و و... در پیج‌ها، گروه‌ها و کانالاشون از روی غرض همین تیتر bbc را نشر داده اند و کلی هم با تحلیل و تفسیر خودشون؛ دولت انقلابی، وزیر خارجه و نظام رو باهاش تخریب کردند این افراد و کانال‌های مغرض را بشناسید تا مواضع دیگه شون رو هم در پست‌های دیگشون متوجه بشید که به چه منظور و از روی غرض برای اهداف شومشون هست...
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ بِسم ربِّ‌الصّبر و غیبت آغاز شد… پس منتظر باشید که خداوند هم با ما انتظار می‌کشد. خودش فرمود: «إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ‌الْمُنْتَظِرِین»
🔰امام حسن عسکری علیه السلام: 🔴فرزند من همان قائم بعد از من است و همان کسی است که دارای علائم پیغمبران یعنی طول عمر و غیبت طولانی خواهد بود. بر اثر طولانی بودن مدت غیبتش، دلها را قساوت می گیرد و جز افرادی که خداوند مهر ایمان بر دلشان زده و با امداد غیبی مؤید داشته، کسی در راه اعتقاد به وی ثابت نمی‌ماند. 📚کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق، ج ‏۲، ص ۵۲۴
بِسم ربِّ‌الصّبر و غیبت آغاز شد… پس منتظر باشید که خداوند هم با ما انتظار می‌کشد. خودش فرمود: «إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ‌الْمُنْتَظِرِین» ◾️ شهادت تسلیت باد.
گرچه می‌دانم نمی‌آیی ولی هر دم ز شوق سوی در می آیم و هر سو نگاهی می‌کنم 🥀 🥀 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
او هم عامل سازمان سیا بود!😏 🔹«ایرج مصداقی» عضو سابق گروهک تروریستی منافقین که از کارشناسان رسانه‌های ضدانقلاب است، با اذعان به ارتباط «ابوالحسن بنی‌صدر» با سرویس جاسوسی آمریکا، گفت: ”آمریکا در ایران سفارت ندارد و نمی‌تواند با اجزای مختلف حکومت ارتباط برقرار کرده و دخالت کند... من خودم تاکنون با مأموران آمریکایی چندین جلسه داشتم. آمریکایی‌ها درباره‌ی شیر مرغ تا جان آدمیزادِ ایران از من سؤال پرسیده و من به آنها جواب دادم...“😳 📚منبع در یوتیوب: https://youtu.be/ZcVrYNHoY6w
💥#تلنگر 💦 #حجاب خواهرم‼️ 👥 مردم برای جنس ارزان و دمِ دستی ترمز میزنند ✋🏻 فرقی هم ندارد میوه و گوجه و پیاز باشد 😒 یا آدمیزاد 🚨جنس ارزان، مشتری زیادی دارد💥 #پویش_حجاب_فاطمی
آغاز امامتت مبارک مولای عزیز و دوست داشتنی من، تا پای جان پای عهدم با شما می‌مانم❤️ 🌸 با ولی خدا مبارک @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📌 نابودی، چه تقدیر شیرینی است! 📖 در قسمت‌هایی از قرآن از گروهی یاد شده که نابودی بنی اسرائیل (یهودیان) را رقم خواهند زد: «ما در تورات به بنی اسرائیل خبر دادیم که قطعاً ۲ بار در زمین فساد می‌کنید و به سرکشی و طغیان بزرگ دچار می‌شوید. پس هنگامی که وعدۀ نخستین فسادانگیزی و طغیان شما فرا رسد، بندگان سخت‌پیکار و نیرومندِ خود را بر ضد شما برانگیزیم؛ آنان لابه‌لای خانه‌ها را جستجو می‌کنند و یقیناً این وعده‌ای انجام شدنی است.»*۱ 🔺 این آیات خطاب به بنی اسرائیل است و به سرنوشت آنان در سرزمین فلسطین می‌پردازد. امام‌صادق در تفسیر این آیه فرمودند: «آنان (سرکوب‌گران فتنه بنی اسرائیل) جماعتی هستند که خداوند قبل از قیام قائم آن‌ها را برمی‌انگیزاند؛ آن‌ها خونِ به‌ناحق ریخته از آل محمد را وانمی‌گذارند مگر آنکه انتقام آن را می‌گیرند و این وعده‌ای حتمی است.»*۲ در قسمت بعد خواهیم گفت سرکوب‌گران فتنۀ بنی اسرائیل چه کسانی هستند؟ این پیام ادامه دارد... 📚 ۱. سورۀ اسراء، آیه ۴ و ۵ ۲. تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج ۸، ص ۸۸ ۸ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مےخواهم از خودم👤 بہ ٺو💚 ڪوچ ڪنم..🕊🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مــولایــم . . . ای منتظر كه ندبه كنی در فراق او دانی كه چهره اش زنامه تار تو درهم است؟!! گر عاشقی تو مرنجان امام خويش اندوه كربلا و اسارت مگر كم است! اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
: حبّ « حسين » سرّالاسرار شهداست اگر صراط مستقیم می‌جویی بیا، از این مستقیم‌تر راهی وجود ندارد حُـبّ حسین علیه‌السـلام... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 زیباترین غزل، به خدا می سپارمت   دست تمام قافیه ها می سپارمت...   دنیای خاطرات قشنگ منی و من با این غزل به خاطره ها می سپارمت   این جا طلوع بغض، مرا زجر می دهد دست غروب بغض گشا می سپارمت  دستی تکان ندادی و رفتی؛ تمام شد   هرجا که می روی به خدا می سپارمت @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
وصیت نامه شهید 🌷 اگر میخواهید دنیا و آخرتتان تضمین شود,از مصائب آخرزمان درامان باشیدو عاقبت به خیر شوید,بصیرتتان راافزایش دهید,اطاعت از ولایت فقیه را بر خود واجب بدانید. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 برادریوسف همیشه می گفت : ی روزی من رو هم میارن با تابوتی که دورش پرچم ایران داره ؛ مااون زمان نمی خواستیم حرفاشو جدی بگیریم آخه همیشه باشوخی وخنده می گفت : کسی باورش نمی شد به این زودی ؛ از بس مظلوم و آروم بود و حرفی از ماموریت هاش نمی زد ؛ اگه یکی جوون باشه مظلوم باشه مومن باشه و قاری قرآن باشه ، برادر خوب خواهرش باشه و..... بی شمار خوب باشه ؛ ایناست که آدمو می سوزونه ؛ این موقع تحمل نبودنش سخته که یه فرشته داشت باهاتون زندگی می کرد و امروز نیست رفته پیش خود خدا حالا من می مونم و وظیفه هایی که به دوش دارم . دردهایی که توی دل دارم و چیزهایی که تو جامعه دارم می بینم همه زخمیه روی دلم ؛ تو روخدا بخاطر دل سوخته ماهم که شده بیایم زمینه ظهور آقاجانمون رو فراهم کنیم . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 معمولا شبها زود می رفت توی اتاقش برای خواب یه استراحت کوتاهی می کرد و بعد بیدار می شدوضو می گرفت می رفت تو خلوت خودش ومااز چراغ روشن اتاقش می فهمیدیم که داره عبادت می کنه و بعضی وقتها صدای نماز خوندنش میومدتا نیمه های شب بیدار بود نماز صبح رو می خوند و بعضی وقتها با دوچرخه می رفت پارک جنگلی نزدیک خونه ایکه ورزشی می کردخونه که میومد می گفت : مامان یه صبحونه مفصل آماده کن بخوریم و بعد هم استراحت می کرد . قبل غذا حتما بسم الله می گفت ؛ سر سفره روبه قبله می نشست ؛ وقت غذا حرف نمی زد برای هر لقمه ای که می خورد قاشقش رو می گذاشت دستاشو می کرد تو هم خوب لقمشو می جوید ؛ کم غذا بود اما درست و مقوی غذا می خورد . بخاطر همین استیل ورزشکاری داشت و بخاطر همین از شکم مریض نمی شد . این اخلاقش و توی محل کارشم همه می دونستند وقتی می رفت آشپزخونه محل کاردیگه آشپز می دونست و می گفت میدونم یوسف باید برات کم غذا بریزم . شب آخر ماه رمضان بود که رفت و دیگه نیومدآخرین شب ماه مبارک رمضان بود مهمان داشتیم آقایوسف هم اونشب باید می رفت مادر اجازه نمی داد که آقایوسف بره آخه شهید به مادر گفته بود فردا پرواز داریم برای ماموریت ؛ خوابم برد صبح که شد مادر گفت : یوسف رفت . یوسف که شهید شد روضه خوانی پدر و مادر شروع شد . مادر می گفت : وقتی همه خوابیدید دیدم که یوسف رفت و غسل شهادت کرد ؛ من هم خوابم برد . و پدر می گفت : که توی خواب احساس کردم باد سردی به پایم خورد ؛ بیدار شدم دیدم یوسف بود که پاهامو بوسید و روی مادرشو بوسید و بدون خداحافظی رفت . بطرف ایستگاه رفت که اتوبوس سوار بشه من و مادرش تند تند لباس پوشیدیم تا بهش برسیم وقتی رسیدیم ایستگاه گفتم : چرا آنقدر عجله داری گفت : دیرم شده چند دقیقه ای تکیه داده به موتورم شب مهتابی بود یوسف خیره شده بود به ماه عاشق آسمون بودیکباره اتوبوس اومد یوسف دوید سمت ماشین تا سوار بشه وقتی خداحافظی نکرد فهمیدم که نمی خواد زمین گیر بشه و دلش پیش ما بمونه نزدیک ماشین که رسید همونجا دوتا دستاشو بلند کرد و خداحافظی کرد فهمیدم که داره میره و این آخرین باری هست که بدرقش می کنیم رفت و ما فقط چشم دوختیم به چراغ اتوبوس تا دیگه دور شد و اومدیم خونه ؛ چند باری تماس گرفت و ما همچنان دلشوره داشتیم چند روز بعد دونفر توی محل به پدر گفتند یوسف شهید شده ؛ و بعد از طرف معراج شهدازنگ زدند ؛ و پدر کمرش شکست و مادر پیر شد ویوسف رفت . و روزهای سخت بدون یوسف ، درانتظار ما بود . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
وسایل یادگاری از ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 یک شب قبل از شهادت یوسف ، ما توی آسایشگاه نشسته بودیم . شهید خواب بود ،از خواب بیدار شد و گفت : بچه ها فردا توی سنگر یه گلوله میاد که فقط بامن کار داره ! ما خندیدیم و اگه دروغ نگیم یکم شهیدو مسخره کردیم . اما شهید خیلی جدی گفت : فردا ی گلوله میاد تو سنگر و فقط من بین شما شهید میشم . ما با حالتی ناباورانه یکم سر به سرش گذاشتیم و گفتیم : باز تو هوایی شدی ؛ ولی شهید باز جدی و محکم گفت : کسی اگه دوست داره ازین دنیا بره فردا پیش من بشینه . فرداش همه چیز عادی بود . ما تیر می زدیم ؛ دشمن تیر می زد؛ همه چیز مثل همیشه بود که صدای انفجار توپ 23 که از صبح بصورت نامنظم می زد به نزدیکی یکی از سنگرا خورد ؛ ناگهان یکی داد زد ! امدادگر ! امدادگر ! برانکارد ! برانکارد بیارید . تا گفتن یوسف شهید شده نشستیم رو زمین و ناباورانه رو سرمون زدیم ! راست گفته بود ؛ واااای خدا یا حسین . وقتی شهید فدایی نژاد شهید شد بچه ها دیدن بدنش از ناحیه چپ بشدت آسیب دیده . سر و صورت و گردن و بازو و ....یا زهرا .( سلام الله علیها) مادر پهلو شکسته ؛ آقایوسف بعد از برخورد ترکش های توپ 23 کنار سنگر افتاد و ازش بشدت داشت خون می رفت . ایشون رو روی برانکارد گذاشتن و تو همون حال در نفس آخر 3 بار یازهرا یازهرا یازهرا گفت . واین بود اسم پرمسمای یوسف زهرا (سلام الله علیها) زیبنده یوسف فدایی نژاد شد . یوسفی که فدایی رهبرش بود. و البته این حق آقا یوسف بود ؛ ای کاش کسی بود برایم روضه حضرت زهراعلیها السلام را می خواند . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
دستنوشته یادگار ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚫️🍁🌺 ⚫️🍁🌺🍁⚫️🌺 🍁🌺🍁 ⚫️ 🌺 ⚫️🍁 🍁🍁 🍁 ⚫️🍁🌺🍁⚫️ 🌺🍁 🍁🍁 ⚫️🍁🌺 ⚫️ 🌺⚫️🍁🌺 🍁🌺⚫️🍁🌺 🌺 🌺🍁🌺⚫️🍁🌺🍁🌺🍁 روز دومی بود که آقایوسف شهید شده بود ، پسرعموی شهیدیوسف اومد و مادر روصدا زد همینکه مادرم رفت دم در بلافاصله افتاد و پای مادرمو بوسید . ازونجائیکه نامحرم بود مادرم واقعا جا خورده بود .حالا بشنوید که دلیل این کار پسر عمو چی بود : برای شهید توی هر روستایی حجله گذاشته بودن و جَوونا تاصبح پیش حجلش می نشستن و قرآن می گذاشتن . پسرعموی ماهم کنار ی حجله نشسته بود خوابش می بره و آقایوسف میاد بهش تو خواب میگه، برو به مادرم بگو من تو دنیا خیلی کم پاتو بوسیدم .‌حلالم کن ، من اینجا مقامتو دیدم . پسرعمو جدی نمی گیره تاسه بار خوابش می بره و یوسف جان میاد به خوابش و بیدارش می کنه این شد که پسرعمو میاد وتو جمع پای مادر رو می بوسه و پیغام شهید رو بهش می رسونه . ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁⚫️ ⚫️🍁🌺🍁🌺🍁⚫️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم