eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 (۲۱) 🍀(ره) 🍁۲۰ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۳۵ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊سپاه بهشت است ص ۴۲ 🔸️والله، نـه بـه عـنـوان ایـنـکـه مـن یـک سـپـاهـی ام، گـر چـه مـن از ارادتمندان سپاه هستم: 🔸️سپاه که امروز در بعضی جاها در معرض آمـاج تهمت و افترا، به دلیل دفـاع از انقلاب، قـرار می گیرد، در کنار دیگر نیروهای مسلح که آنها هم عزیز و ارزشمند هستند، 🔸️پیوسته در دفاع از ملت و پیوسته در دفاع از این انقلاب و پیوسته از ارزشهای این انقلاب، سینۀ خودش را سپر کرده و در تقدیم فرماندهان، خودش را در صف اول و در معرض شهادت قرار داده است، 🔸️سپاه مجموعه ای از است. 🔸️مــردم! به اعمال من و امثال من نگاه نکنید. سپاه بهشت است که استشمام می شود. سپاه معراج شهداست. سپاه معراج مجاهدین است. سپاه محبوب امام(ره) است. 🔸️امام(ره)نگاه کـرد به سپاه و فـرمـود: »مـن دسـت شما را می بوسم که دست خدا بالای آن است و اگر سپاه نبود، کشور نبود.« نگاه کرد به جبهه های سپاه و نیروهای مسلح و فرمود: »آنها چه می کنند و بهتر است دم فروبندم و خاضعانه و خاشعانه عرض کنم:السلام علیک یا خاصة اولیا الله 🔸️در جمع سپاه، در میان سپاه، هزاران اولیای خاص خدا قرار دارد که ما آنها را نمی شناسیم. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۲) 🍀(ره) 🍁۱۹ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۴۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 👈: ص ۴۳ ⚡می گفت: »اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است، دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد. همۀ دردها درد نیستند و همه بالها بال نیستند. چه بسیار دردهایی که دوای دردنـد و چه بسیار بالهایی که در حقیقت باید خودت را به او بسپاری و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدانی.« 💢در مـرحـلـۀ »مـعـرفـت« انـسـان بـر اثــر رهـایـی از تعلقات و اعتبارها، از وسایل مادی بی نیاز شده و از تجلیات صفاتی حضرت حق سبحانه بهره ور شود. 🖊شهیدی که همسرش واسطۀ شهادتش شد ص ۴۵ 🔸️زمان جنگ حسین بادپا هم رزم من بود و خیلی دوستش داشتم. 🔸️الان او مفقودالاثر اسـت. همشهری بـودیـم. بـرای اینکه بیاید اینجا، خانمش را واسطه کـرد و ایـن خیلی مهم اسـت که زن انسان واسطه شود برای شوهرش، بیاید و التماس کند 🔸️و بگوید: »قبول کن شوهر من به جبهه بیاید و شهید شود.« این خیلی حرف مهمی است. نشان می دهد که هدف خیلی با ارزش است. 🔸️حسین بادپا بار اول زنش را واسطه فرستاد. بار دوم خودش آمـد. من خیلی دوستش داشتم. بـرای بار چهارم نمی گذاشتم بیاید. مجدداً خانمش را واسطه کرد و گفت: »تو پیش فلانی آبرو داری. 🔸️برو واسطه شو تا بگذارد من بروم.« این ماجرا در سال قبل بود. بعد هم به اینجا آمد و شهید شد. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۳) 🍀(ره) 🍁۱۸ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۴۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊دعایی که از زبان یک مستجاب شد ص ۴۶ 🔸️یکی از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله که نمی شناختمش با خنده رویی به من گفت: »این بندۀ خدا را نمی شناسم؛ ولی حسین )حسین بادپا( شهید نمی شود. این را گفته. 🔸️« حاج قاسم گفت: »نه. ا گر آن کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می شود.«به محض اینکه حاج قاسم ایـن جمله را گفت، حسین بادپا خشکش زد و رو به من گفت: »ابراهیم، حاجی چه گفت؟ 🔸️« جملۀ حاج قاسم را برایش تکرار کردم: »حاجی گفت ا گر آن کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می شود.«آن شب زمانی که به خانۀ حاج حسین بادپا برگشتیم، او دوباره از من پرسید: »حاج قاسم چه گفت؟« دوباره جملۀ سردار سلیمانی را تکرار کردم. 🔸️بعد از آن حدود چهار یا پنج بار حسین این را از من پرسید. بعد از مدتی حاج حسین بادپا رو به من گفت: »ابراهیم، حاج قاسم از غیب خبر دارد.« گفتم: »یعنی چه که از غیب خبر دارد؟ 🔸️« حاج حسین گفت: »من خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکرده ام.« پرسیدم: »چه خوابی؟« حاج حسین گفت: »چندی قبل خواب را دیدم که پیغام شهید یوسف الهی را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی.« 🔸️در خواب به شهید کاظمی گفتم: »دعا کن من هم بیایم پیش شما و خدا مرا به شما برساند.« ولی شهید کاظمی دعا نکرد. گفتم: »باشد دعا نکن. من دعا می کنم، تو آمین بگو.« گفتم: »خدایا من را به شهدا برسان.« شهید کاظمی آمین نگفت و فقط به صورتم نگاه کرد و خندید. 🔸️حاج حسین رو به من ادامه داد: »ابراهیم حاج قاسم از کجا فهمید که این حرف را گفت؟«حسین بادپا بعد از ایـن خـواب، درسـت کمتر از یک مـاه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی رفت و آنجا با پدر و مادر این شهید دیـــدار کـــرد. 🔸️آنـجـا از مـــادر شهید کاظمی خـواسـت بـرای عاقبت به خیرشدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی در حالی که دستهایش را رو به آسمان گرفته بود، از خدا عاقبت به خیری حاج حسین را خواست و دعا کرد. 💥اینگونه دعای مادر شهید در حقش مستجاب شد! 🌼سیدابراهیم، هم رزم شهید ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۴) 🍀(ره) 🍁۱۷ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۴۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊بوسیدن پای مادر ص ۴۸ 🔸️مادر حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز، با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم بــرای عـرض تسلیت بـه روستای قنات ملک برویم. 🔸️با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم، ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی، به ما گفت: »من به منزل می روم. شما هم فاتحه بخوانید و بیایید.« 🔸️بعد از قرائت فاتحه، به منزل پـدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مــادر صحبت کـرد و گفت: »ایــن مطلبی را که می گویم، جایی منتشر نکنید.« گفت: »همیشه دلم می خواست کف پای مادرم را ببوسم؛ ولی نمیدانم چرا این توفیق نصیبم نمی شد. 🔸️آخرین بار، قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کـردم و کف پـای مــادرم را بوسیدم. با خـودم فکر می کردم حتماً رفتنی ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.« 🔸️ســـردار در حـالـی ِ کـه اشــک جـاری شـده بـر گونه هایش را پا ک می کرد، گفت: »نمی دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۵) 🍀(ره) 🍁۱۶ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۴۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊درس تواضع ص ۴۹ 🔸️زمانی که در جنوب شرق مأموریت داشتیم، شب به یک پاسگاه ژاندارمری رفتیم که روستا بود و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم. 🔸️آن شب، به علت کمبود جا باید حـدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم؛ درحالی که فقط یک تخت سربازی در آن اتاق بود. من به گمان این که سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می ِ رود، قبل از ورود بقیه، روی تخت دراز کشیدم. 🔸️زمانی که حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم، از جا بلند شدم؛ اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سرِ جایم دراز بکشم. من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابد؛ 🔸️اما خطاب به من گفت: »من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همان جا بخوابی.« آن شب، حاج قاسم با وجـود کمبود جا، با سختی خوابید و به ما درسهای بزرگی داد. 🌼سردار حسین فتاحی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۶) 🍀(ره) 🍁۱۵ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۴۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊مادری که خودش قبر کَند ص ۵۰ 🔸️یادم هست مادری بود در یکی از روستاها به نام »«. شوهر و سه پسرش در جنگ بودند. یک پسرش به نام که شهید شد، 🔸️اجازه نداد کسی قبر را حفر کند. خودش آمد این قبر را کَند، این زن وقتی خسته شد، دخترهایش را صدا زد که کمکش کنند 🔸️قبر پسرش را که ۱۷ ساله بود کَند و بعد این پسر را توی قبر گذاشت و دفن کرد و شوهر و دو پسر دیگرش را روانۀ جبهه کرد. 💥عجیب بود این صحنه. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۷) 🍀(ره) 🍁۱۴ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۴۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊واکنش حاج قاسم به بازرسی قبل سخنرانی ص ۵۰ 🔹️قبول کرده بود سخنران یادوارۀ شهدای یک روستا باشد. 🔹️وقتی متوجه شد برای مراسم مردم را بازرسی می کنند، 🔹️گفت: »با این وضعیت سخنرانی نمی کنم؛ مگر اینکه دست از بازرسی مردم بردارید.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۸) 🍀(ره) 🍁۱۳ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۴۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊آیت الله العظمی خامنه ای سرآمد همۀ روحانیون ص ۵۱ 🔸️مردم، از من قبول کنید! من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می کند به اسلام و انقلاب تمایل نـدارم 🔸️اما این را بدانید: والله! علمای شیعه را تماما و از نزدیک می شناسم. الان ۱۴ سال شغل من همین است. 🔸️علمای لبنان را می شناسم، علمای پاکستان را می شناسم، علمای حوزۀ خلیج فارس را می شناسم. چه شیعه و چه سنی، 🔸️والله! اشهد بالله سرآمد همۀ این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایـران، این مرد بزرگ تاریخ، یعنی آیت الله العظمی خامنه ای است. 🔸️من با خیلی از علمای شیعه مکاتبه و از نزدیک مـراوده دارم و می شناسم آنها را، ارادت داریـم، دنبال تبعیت مردم از آنها هستیم؛ امـا اینجا کجا، آنجا کجا؟! بین ارض و سما فاصله داریم. 🔸️در حکمت این مرد، در اخلاق این مرد، در دین این مرد، در سیاست شناسی این مرد، در ادارۀ حکومت این مرد دقت کنیم و در بازیهای سیاسی، مرزهای خودمان را تفکیک کنیم. 🔸️آدمها می آیند و می روند. آن چیزی که مهم است، اتصال ما به ولایت است. آنچه که مهم است، حمایت ما از این نظام است. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۲۹) 🍀(ره) 🍁۱۲ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی ⚡می گفت: »شرط رسیدن به شهادت، دل بریدن از تمام مادیات و تعلقات دنیوی است.« تمام شهدای ما در درجۀ اول هجرت را از قلبهای خود آغاز کرده بودند و آن دل بریدن از دل مشغولی هایی است که در این راه همچون سدی در هجرت به سوی پروردگار شناخته می شود. 💢در ایــن مـرحـلـه، انـسـان مـاسـوای الـهـی و کـثـرات عـالـم را مستهلک در ذات بی مثال الهی می بیند و آفتاب درخشندۀ حق را بر عالم و آدم و جهان پیدا و پنهان پرتوافکن می بیند. 🖊ما ملت امام حسینیم ص ۵۵ 🔸️ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم. بپرس. ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم. 🔸️از اول انقلاب تا حالا ما در همۀ صحنه ها، با تمسک به امام حسین(ع) ]پیش رفته ایم[، همۀ پیروزی هایمان را از هـمـیـن راه گــرفــتــهایــم. 🔸️بــا تــأســی بــه امــام حــســیــن(ع) و اهل بیت(ع) و اصحاب او تربیت پیدا کرده است این جبهه و روزبه روز تولد جدیدی پیدا می کند. 🔸️دیروز فقط ایران بود و امروز شعبات متعددی به وجود آمده، با تأسی به همین. امروز انصارالله هم در یمن به امام حسین(ع)اقتدا می کند. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۰) 🍀(ره) 🍁۱۱ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊نماز وسط کاخ کرملین ص ۵۵ 🔸️به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیس جمهور روسیه برسد، وقت شده بود. 🔸️حاجی هم بلند شده و اذان و اقامه اش را گفته بود. صدایش در سالن پیچیده بود و بعد هم به نماز ایستاده بود. همه نگاهش می کرد ند. 🔸️می گفت در طول عمرش همچنین لذتی از نبرده است. پایان نماز هم پیشانی اش را روی مهر گذاشته بود و به خدای خودش گفته بود: »خدایا، این بود کرامت تو: روزی در کاخ کرملین برای نابودی نقشه می کشیدند،حالا من ِ قاسم سلیمانی آمدم اینجا خواندم.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۱) 🍀(ره) 🍁۱۰ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊مهم ترین چیزی که باید ترویج کنیم ص ۵۶ 🔸️ما که امـروز مسئولیتی بر دوش داریـم در میدانهای گوناگون، این مسئولیت را با تمام جانمان به این دلیل باید انجام بدهیم که امروز مصداق حقیقی و اسلام مجسم ]نظام جمهوری اسلامی است[. 🔸️چطور می گویند امیرالمومنین علی علیه السلام قرآن ناطق بود، امروز، نظام جمهوری اسلامی است و همان چیزی است که امام حسین(ع)به خاطر آن جان داد. 🔸️همۀ ارزشها را و همۀ آن انسانهای بزرگ را که داد، فرمود:"ربنا تقبل منا هذا القربان" 🔸️ایــن ارزش اســت. بــرای ایــن جمع شـدیـم، بــرای ایــن لباس پوشیدیم، برای این توی میدانها وجود داریم. حالا چه کسی چه می گوید، مهم نیست، اهمیتی ندارد. 🔸️اینکه توی خط باشیم، تـوی راه باشیم، پشت سر حرکت کنیم، تندتر نـرویـم، کندتر نرویم، این اهمیت دارد... 🔸️اشکال ندارد انسان حُب یک کسی را بیشتر داشته باشد ]یا[ حب کسی را کمتر داشته باشد؛ اما اصول را نباید خدشه دار کند. این حُب نباید بر اصول اثر بگذارد. اگر اثر گذاشت، من خودباختۀ آن شخصم. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۲) 🍀(ره) 🍁۹ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊حساسیت وسط جنگ شهری ص ۵۷ 🔸️وقتی جنگ به قسمت شهری کشیده شد، برخی به ناچار وارد منازل مردم شدند. 🔸️ایستاد به سخنرانی برای نیروها: »اگر به شهر شما حمله شـود، دوسـت داریـد وارد خانه تان شوند؟ خیلی باید مراقبت کنید از. 🔸️حتی اگر وسیله ای به اشتباه جا به جا شده، بگذارید سر جایش. خدا از شما امتحان می گیرد، از امتحان سربلند بیرون بیایید.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۳) 🍀(ره) 🍁۸ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊دیدار پدر و دختر در منزل شهید ص ۵۷ 🔸️چهار ماه از شهادت پدرم در منا می گذشت. خانوادۀ شهید مغنیه به همراه دختر حاج قاسم آمدند منزلمان بـرای عـرض تسلیت. 🔸️چـون از لبنان بـا آنهــا آشنا بـودیـم و خیلی وقـت بـود هم دیگر را ندیده بـودیـم، دلتنگ بـودیـم. یک دفعه دیدیم زنـگ در را می زنند. 🔸️تعجب کردیم، قرار نبود مهمان داشته باشیم. رفتم در را باز کردم و با تعجب و بهت دیدم حاج قاسم سلیمانی پشت در ایستاده اند. کاملًا غیرمنتظره و ناگهانی بود و اصلاً انتظارش را نداشتیم. 🔸️خیلی خوشحال بودیم. از نوع واکنش دختر سردار هم متوجه شدیم چهار ماه است که پدر را ندیده و بعد از چند ماه همدیگر را دیدند. 🌼زهرا رکن آبادی، دختر شهید رکن آبادی ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
💎 (۳۴) 🍀(ره) 🍁۷ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊خودش را نمی دید ص ۵۸ 🔸️می خواستند عکس یادگاری بگیرند. از ماشین پیاده شد. 🔸️یک گروه دیگر برای دومین بار از ماشین پیاده اش کردند برای عکس گرفتن. 🔸️دفعۀ سوم یک خانم خواست عکس بگیرد با حجاب نامناسب. 🔸️پـیـاده شـد و بـا او هـم عـکـس گـرفـت. آن خـانـم گـفـت: »بــاور نمی کردم با من عکس بگیرد. 💥از امروز سعی می کنم حجابم را درست کنم.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۵) 🍀(ره) 🍁۶ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊رفتار حاج قاسم هنگام سیل و زلزله ص ۵۸ 🔸️با ابومهدی المهندس و بچه های حشدالشعبی آمده بود شادگان برای کمک به سیل زده ها. 🔸️برایشان سفره انداختیم. تک تک نیروها و محافظ ها را به اسم صدا زد که بیایند سر سفره. 🔸️برایشان لقمه می گرفت و می گذاشت دهانشان،. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۶) 🍀(ره) 🍁۵ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊زرنگ یعنی... ص ۵۹ 🔸️من آن زمان در دیرالعدس دیدم صدای خیلی برجسته ای می آید. 🔸️سید ابـراهـیـم صــــدرزاده خیلی صــدای مــردانــه ای داشـــت، مثل داش مشتی های تهرانی. من او را نمی شناختم. 🔸️وقتی از پشت بی سیم حرف مـی زد، گفتم: »او کیست که از تهران آمده و در جای گرفته است؟« حسین گفت: »سیدابراهیم!« 🔸️وقتی از دیرالعدس برمی گشتیم، از حسین سؤال کردم: »این سیدابراهیم کیست که با ایـن صـدای بلند و مـردانـه صحبت می کرد؟ 🔸️« سید را نشان داد گفت: »این!« یـک جـوان رشید بـاریـک کـه خیلی تـودل بـرو بـود و آدم لذت می برد نگاهش کند. من واقعاً عاشقش بودم. 🔸️پرسیدم چطور به اینجا آمده است. این جوان چون ما راه نمی دادیم بیاید، رفته بود مشهد و در قالب فاطمیون و به اسم افغانی ثبت نام کرده و به اینجا آمده بود. به این می گویند. 🔸️زرنگ به من و امثال من نمی گویند. زرنگ فردی نیست که به دنبال مال جمع کردن و گــول زدن مـردم اسـت. زرنـگ و بـا ذکـاوت شخصی اسـت که فرصتها را به این شکل به دست می آورد. 🔸️زرنگ یعنی کسی که فرصتها را به نحو احسنت استفاده می کند. چرا او این کار را کرد؟ چون خیلی دارد. 🔸️خدا کسی را که در راهش جهاد می کند، دوست دارد (وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَي الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً) 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۷) 🍀(ره) 🍁۴ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊حسین پسر غلامحسین ص ۶۰ 🔸️نـزد من آمـد. اورکــت روی دوشـش بـود. یکی از مشخصه های، در همه چیز بـود: 🔸️اخلاص در بیان، اخلاص در عمل، اخلاص در فکر. 🔸️اورکتش روی دوشش بود و جوراب پایش نبود. من نگاه کردم به او. شاید منظوری هم از نگاهم نداشتم. 🔸️خندید. من ایـن خنده در ذهنم باقی مانده. گفت: »می دانم چرا نگاه کردی. برای اینکه اورکت روی شانه های من است و جوراب پایم نیست. 🔸️« گفت: »من داشتم نماز می خواندم با همین حال، گفتم شما کارم داری. آمدم جورابم را پایم کنم، اورکتم را تنم کنم، 🔸️به خودم گفتم: حسین، پسر غلامحسین، تو پیش خدا این طور رفتی، پیش فلانی هم این گونه می روی.« 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۸) 🍀(ره) 🍁۳ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊بهشتیانی که بهشت مشتاق دیدارشان است ص ۶۱ 🔹️من اعتقادم این است: قلۀ تربیت دینی و اخلاقی ما، دفاع مقدس بود... 🔹️من معتقدم امام زمان(عج)که ظهور بکنند، حکومتی که ایجاد بکنند، قلۀ آن حکومت، آن دوره ای بود که در ما، در بخشها و حالاتش اتفاق افـتـاد... 🔹️من با تمام وجودم اعتقادم این است که جنگ ما مملو بود از بهشتیانی که مشتاق دیدارشان بود... 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۳۹) 🍀(ره) 🍁۲ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۵۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊تنهایی که با حاجی تنها نبودند ص ۶۱ 🔹️کربلای پنج، نه راه پیش داشتیم و نه راه پس. شده بود نبرد تن و تانک. 🔹️نمیدانم از کجا رسید. سوار بر موتور و آرپی جی به دست. 🔹️با دیدنش جان گرفتیم، آن قدر جنگیدیم که تانکهای دشمن عقب نشینی کردند. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۰) 🍀(ره) 🍁۱ روز تا همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۶۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی ⚡می گفت: » مرا به تعجب وامی دارد. سؤال جوانان در رابطه با شهدا و و شوق آنها برای مدافع حرم شدن مرا به حیرت واداشته.« هرچه به شهادت نزدیک تر می شد، به این حیرت افزوده می شد. را ذوب شدن در و ولایتمداری می دانست. 💢انسان در این مرحله، از خویشتن و ماسوای خود، یعنی از عالَم آفاق و انفس، غافل و بی خبر می شود و نمی داند که این عوالم باقی اند یا فانی. محل بارقه های اســرار و رمـوز الهی و رازهــای غیبی اسـت و حقایق مرموز معنوی بر زبانش جاری می شود. 🖊اگر ماشین نفرستید، خودم می آیم ص ۶۵ 🔹️وقتی از مکتب حاج قاسم صحبت می کنیم، معنایش خطرپذیری است. همیشه به دهان مرگ می رفت. 🔹️در جنگ ۳۳روزۀ جولای سال ۲۰۰۶ از تهران آمد دمشق. بعد با ما تماس گرفت و گفت: »من می خواهم بیایم ضاحیۀ جنوبی پیش شما. 🔹️« گفتیم: »یعنی چه؟ اصلا چنین چیزی امکان ندارد. همۀ پلها را زده اند، راهها بسته اند، هواپیماهای جنگی اسرائیل هر هدفی را می زنند، شرایط کاملاً جنگی اسـت. اصلاً نمی شود به ضاحیه و بیروت رسید. 🔹️« اما حاج قاسم اصرار کرد و گفت: »اگر ماشین نفرستید، خودم راه می افتم و می آیم!« پافشاری کرد و خودش را رساند به ما و تمام مدت هم کنار ما ماند. 🌼سید حسن نصر الله ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۱) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۶۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊دخترانی به نام شهدا ص ۶۶ 🔹️من رفتم بندرعباس صحبت کنم. چند تا دختر آمدند پیش من گفتند: »فلانی، ما هرکدام نامی بـرای خودمان گذاشته ایم.« 🔹️ندیدند همت را، ندیدند باکری را، ندیدند خرازی را. گفتند: »نام این خانم باکری است. ما او را به نام باکری صدا می کنیم. او متبرک کرده خودش را به نام باکری. 🔹️نام این خرازی است، نام این کاظمی.« بعد این دختر به من گفت: »من وقتی سر سفره می نشینم، حـس می کنم مهدی بـاکـری سـر سفرۀ مـا نشسته است.« کجا چنین چیزی وجود دارد؟ این آن اتصال است. 🔹️یکی از برجستگی های جنگ ما ایـن بـود که قله های آن، قله های و مرتفعی بود. اگر قله مرتفع بود، دامنه زیبا می شود، دامنه سرسبزمی شود،چشمه های جوشان از دامنه سرازیر می شود. این قلۀ برجسته اثری جدی گذاشت. 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۲) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۶۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊آخرین عکس یادگاری ص ۶۷ 🔸️من آخرین لحظه ای که را دیدم، چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی در وی دیدم. او بسیار بود. 🔸️تا کسی به این شهید نزدیک نمی شد، پی به شخصیتش نمی برد. من در دوران زیاد نزدیکش نبودم؛ اما در توفیق شد از نزدیک با ایشان آشنا شوم. 🔸️در لحظۀ آخر که شهید همدانی را دیدم، تکانی خوردم. احساس کردم او از خود است. بعدا وقتی با خانواده اش صحبت کـردم، یقین پیدا کردم که واقعااز شهادت خـود مطلع بـود. 🔸️با خنده به من گفت: ’بیا عکسی بگیریم، شاید ما باشد.‘ وقتی ایـن حـرف را زد، تکان خوردم.« 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۳) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۶۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊وقتی ورق برگشت ص ۶۸ 🔸️داعش به دروازه هــای اربیل رسیده بود و بیم آن می رفت که شهر عن قریب اشغال شـود. بارزانی می گوید: »من پس از حملۀ داعش با آمریکایی ها، ترکیه، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم. 🔸️همۀ مقامات این کشورها در جواب گفتند فعلاً هیچ کمکی نمی توانند بکنند.« بارزانی چنین ادامه می دهد: من فــوراً با مقامات ایـرانـی تماس گرفتم و به آنها صریحاً گفتم شهر در حال سقوط است. 🔸️اگر نمی توانید کمکی کنید، ما شهر را تخلیه می کنیم. شمارۀ تماس را به من دادند و گفتند: 🔸️»حاج قاسم نمایندۀ تام االختیار ما در مبارزه با اسـت.« سریع با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضـاع را دقیقاً شـر ح دادم. ایـشـان بـه مـن گفت: »مـن فـردا، بعد از، اربیل هستم.« 🔸️به او گفتم: »فردا دیر است. همین حاال بیایید.« گفت: »کا ک مسعود، فقط امشب شهر را نگه دار.« فردا صبح حاج قاسم در بود. من به استقبالش رفتم. حاجی با ۵۰ نفر از نیروهای مخصوصش آمـده بـود. 🔸️آنهـا به سرعت به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگ را سازماندهی دوباره کردند. در عرض چند ساعت ورق به نفع ما برگشت. در ضمن کمکهای تسلیحاتی ایران نیز برای ما رسید. 🔸️حاج قاسم چند نفر از نیروهایش را برای در اربیل گذاشت و خودش به کربلا بازگشت. ما بعدها یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم 🔸️شما که در حال بودید، چگونه یک باره عقب نشستید؟ این اسیر داعشی به ما گفت: »نفوذیهای ما در اربیل خبر دادند در اربیل است؛ روحیۀ افراد ما به هم ریخت و عقب نشستیم... .« 🌼مسعود بارزانی، رئیس وقت اقلیم کردستان ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۴) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۶۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی ‌🖊بزرگی بدون مرز ص ۷۰ 🔹️ خیلی برای حاجی محترم بود. درباره اش می گفت: 🔹️»بزرگی اش وقتی نمایان شد که رفت. آن وقت شما باید می رفتید جنوب لبنان و مـی دیـدیـد. مسیحی ها بــرای کمتر شهیدی در کلیساهای خودشان و مناطق خودشان می آیند مجلس بگیرند. 🔹️تمام مذاهب و ادیانی که در جنوب وجود داشتند، برای شهید شاطری مراسم گرفتند.« 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۵) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۶۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊وقتـی شـهید سـلیمانی نتوانسـت مانـع شـهادت فرمانـده گـردان شـود ص ۷۱ 🔹️فرمانده گردانی داشتیم به نام ماشاالله رشیدی. شب عملیات کربلای پنج، او آمد وارد عملیات بشود، اما گردان نرسیده بود. 🔹️نشستیم با هم حرف می زدیم. او قصه ای تعریف کرد. فرمانده گروهانی داشـت به نـام زکــی زاده که دو روز پیش شهید شده بود. 🔹️گفت: »من و زکی زاده با هم عهد بستیم هرکداممان زودتر شهید شد، وارد نشود تا دیگری بیاید. دیشب زکی زاده را خواب دیدم، به من گفت: ’ماشاالله مرا دم در نگه داشتی، چرا نمی آیی؟‘« 🔹️وقتی رشیدی این را گفت، فهمیدم شهید می شود. نگهش داشـتـم، گــردان رفـت و درگیر خط شد و من مجبور شـدم او را بفرستم. بلافاصله شهید شد! 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛