eitaa logo
روایتگری شهدا
23.3هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥مراسم سوگواري و اعياد در دوران اسارت 🔹️(قسمت ۱۰۲ در نوشتار نبود)در آن شرايط بد اسارت و غربت، فقط مي توانست ما را آرام و كند.چند روز مانده به و با آن شرايط بسيار سخت اسارت، روزه مي گرفتيم و نماز مي خوانديم. با گماردن افرادي به عنوان نگهبان، مخفيانه و و بر پا مي كرديم. 🔸️برخي برادران هم بودند كه مداحي مي كردند.حال و هواي آن لحظه هاي شور و اضطراب و لحظات افطاري و نجواي جانسوز دعاها بر روي كف سيماني آسايشگاهها، قابل توصيف نيست.گاه چنان صحنه هاي زيبايي به وجود مي آمد كه حتي بسياري از نگهبانان هم گريه مي كردند. 🔸️شبهاي قدر حال و هواي ديگري داشت؛ همه خالصانه و عاجزانه عبادت مي كردند و از خداي خود مي خواستند كه عزت و سربلندي ايران همواره برقرار باشد؛ براي طول عمر بنيانگذار انقلاب هم بسيار دعا مي كردند.عراقي ها از ارادة آهنين ايرانيها سخت در شگفت بودند. آنان اجازه نمي دادند روزه بگيريم و نماز بخوانيم. در ماههاي محرم مخفيانه نوحه سرايي مي شد و اهداف قيام امام حسين (ع)بازگو مي شد. 🔸️گاهي اوقات كه عراقي ها از مراسم ما مطلع مي شدند،به شدت همة ما را تنبيه مي كردند. روزي مراسم سوگواري بر پا كرده بوديم كه ناگهان عراقي ها وارد آسايشگاه شده، مراسم را بر هم زدند. همة اسرا اعتراض كردند؛ اما عراقي ها به امامان توهين كردند كه در يك لحظه به طرف عراقي ها حمله ور شديم و درگيري سختي بين ما درگرفت. چندين نفر از اسرا مجروح شدند. تمامي شيشه هاي پنجره ها را شكستيم. هر چه داخل آسايشگاهها بود، به بيرون پرتاب كرديم و با سنگ به عراقي ها حمله ور شديم. 🔹️ساير آسايشگاهها هم با شنيدن سر و صداي ما شورش كردند. در حين درگيري چند عراقي را به شدت كتك زديم. در زماني كوتاه، تعداد بيشماري از نيروهاي ضد شورش از هر سو با خودرو وارد اردوگاه شدند و درگيري خونيني به وجود آمد. عراقي ها اقدام به تيراندازي كردند و آژيرهاي خطر به صدا درآمد. بعد از چند ساعت زد و خورد، ما را داخل آسايشگاهها زنداني كردند و مدت سه روز آب و غذا را قطع كرده و اجازه نمي دادند از آسايشگاه بيرون برويم. لحظات سختي بود. 🔸️همزمان با فرا رسيدن ايام، حال و هواي جشن انقلاب در فضاي اردوگاه مي پيچيد. اسرا به هم تبريك مي گفتند و گاه تئاتر برگزار مي كردند كه عراقي ها هم از ديدن تئاترها لذت مي بردند. با پارچه هاي رنگارنگ، پرچمهايي درست مي كرديم و به وضعيت لباسهايمان مي رسيديم. با خمير لاي نانها و شكر، حلوا و شيريني تهيه كرده، در جلوِ آفتاب خشك مي كرديم و از هم پذيرايي مي كرديم. پس از مدتي و به دليل اعتراضهاي پي در پي، آزادي نسبي براي انجام فرائض ديني به ما دادند و مقدار غذاي ما بيشتر شد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥اعتصاب غذا 🔹️اعتراضات زياد بود. كمتر روزي بود كه با عراقي ها بحث و درگيري نداشته باشيم. روزي در يك حركت اعتراض آميز به يك حركت زشت سرباز عراقي، همة اردوگاه اعتصاب غذا كردند. عراقي ها ابتدا اين حركت را جدي نگرفتند؛ اما پس از گذشت دو روز، متوجه شدند اگر جلوِ اين كار گرفته نشود، سه هزار اسير از بين خواهند رفت كه اين موضوع مي توانست براي دولت عراق بسيار ناگوار باشد؛ 🔹️به همين دليل يكي از فرماندهان عالي رتبة عراق ـ ژنرال عميد جوزان ـ با بالگرد در وسط اردوگاه به زمين نشست و نماينده هاي ما را به پيش خود خواند و دليل اعتصاب غذا را پرسيد. نماينده ها نيز به نحوة نگهداري اسرا كه مغاير با كنوانسيون ژنو بود اعتراض كرده، رفتار نگهبانها را غيرانساني خواندند و به رفتار زشت سرباز عراقي به شدت اعتراض كردند. 🔹️نمايندگان در ادامه يادآوري كردند كه ما هر كدام براي اعتقادمان مي جنگيم و شما اجازه نداريد به مقدسات و مسئولان كشور ما اهانت كنيد. در ادامه نيز از آن مقام ارشد عراقي توضيح خواسته شد كه چرا از ثبت نام اسرا توسط صليب سرخ جهاني جلوگيري مي شود. 🔹️يكي از اسرا با شجاعت رو به فرماندة عراقي ايستاد و اينچنين ادامه داد:«چرا ما اجازه نداريم زنده بودن خود را به كشورمان اطلاع دهيم؟ چرا وقتي در يك كشور مسلمان اسير هستيم، نمي توانيم نماز بخوانيم، روزه بگيريم و دعا بخوانيم؟ مگر شما ادعاي مسلمان بودن نمي كنيد؟ چرا بعد از گذشت چندين ماه به خاطر مسائل بسيار جزئي همه را شكنجه مي كنند؟ ما حتي نمي توانيم به دستشويي برويم كه اين امر باعث بيماري تعدادي از اسرا شده است. 🔸️آيا ما در كشورمان با اسراي شما اينگونه رفتار مي كنيم؟ در ايران تمام امكانات رفاهي در اختيار اسراي عراقي است. ما آنان را ميهمان تلقي مي كنيم نه دشمن؛ در حالي كه سربازان شما شخصيت انساني بزرگ و كوچك را زير پا گذاشته اند. اين رفتار غير انساني در شأن يك كشور مسلمان نيست. 🔹️من از مرگ نمي هراسم؛ چون مرگ شرافتمندانه، بهتر از اين زندگي خفت بار است. من اين سخنان را از قول تمامي اسرا بيان مي كنم. ما انتظار داريم شما مشكلاتمان را بررسي كنيد و به عنوان يك فرماندة عالي رتبة عراق بخواهيد مانند يك انسان و برابر موارد قرارداد ژنو با ما رفتار شود». 🔸️در حمايت از انتقادات و صحبتهاي آن دلاور اسير، فرياد زديم: االله اكبر. آن اسير شجاع، كارمند ارشد وزارت نفت بود كه در حين بازديد از چاههاي نفتي، توسط نيروهاي عراقي دستگير شده بود. همة نگهبانان اردوگاه با حيرت او را نگاه مي كردند. خود فرمانده نيز غرق در سخنان او شده بود. او پس از اينكه حرفهايش تمام شد، با كمال خونسردي نشست. 🔸️فرماندة عراقي كه از سخنان صريح و بي پرواي اسير ايراني خشمگين بود، سخنراني كوتاهي كرد. او گفت: «ما مردم عراق داراي فرهنگ غني و ثروتهاي خدادادي هستيم. در شأن عراق نيست كه با شما رفتار بد داشته باشيم. ما به شما مانند ميهمان و برادران ديني نگاه مي كنيم و اگر تعدادي از افراد در وظايف خود قصور كرده اند، آن را به حساب همة مردم عراق نگذاريد؛ چون ما رهبري مانند صدام حسين داريم كه مي خواهد همواره با اسرا رفتار انساني و برادرانه داشته باشيم.» 🔸️در ادامه نيز مسائلي در رابطه با جنگ و اينكه به زودي خبرهاي خوشي از تبادل اسرا به دست ما خواهد رسيد، داد و براي حسن نيتش دستور داد سرباز عراقي را لخت كرده، در جلوِ اسرا 75ضربه شلاق بزنند؛ سپس دستور داد او را به سلول انفرادي ببرند و پس از 24ساعت، به مكان ديگري منتقل كنند. او با صراحت تمام از تمامي اسرا عذرخواهي و يادآوري كرد كه عمل اين سرباز مي توانست يك فاجعة بزرگ به بار آورد. در پايان نيز به ما قول مساعد داد كه بازرساني براي بازديد از رفتار نگهبانان خواهد فرستاد و درخواست كرد حالا كه مدت كمي به تبادل اسرا مانده، دست از اعتصاب غذا برداريم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥شهادت اسیر ایرانی 🔹️ما با اين حركت(اعتصاب غذا)، قدرت اتحاد و همدلي خودمان را به آنان ثابت كرديم.سرنوشت آن اسير دلاور بعد از مدتي به شكل ديگري رقم خورد. 🔸️عراقي ها كه مي دانستند او محبوبيت زيادي بين اسرا دارد، به وسيلة دارو او را مسموم كردند و به عمد در اعزامش به بيمارستان سستي كردند تا او به شهادت برسد. 🔹️ماجرا از اين قرار بود كه روزي او و چند نفر ديگر را براي كار اجباري در محوطة اردوگاه به بيرون مي برند؛ سپس پاكت شير پاستوريزه به آنان مي دهند و مي گويند چون شما زياد كار كرده ايد و خسته هستيد، اين شيرها را بنوشيد و داخل آسايشگاه نبريد. 🔸️افرادي كه همراهش بودند، مي گفتند او نمي خواست آن شير را بنوشد.مي خواست آن پاكت شير را براي بيماري در داخل آسايشگاه ببرد كه عراقي ها او را مجبور به نوشيدن آن كردند. 🔹️بعد از ساعتي تب و لرز و درد معده كه حدود سه ساعت به طول انجاميد، به مي رسد. پيكر نحيفش را داخل سجاده اي كه خودش از تكه هاي پارچه ها براي مادر پيرش دوخته بود، پيچانديم و ساعتها برايش گريه كرديم؛ سپس جسدش را براي دفن در قطعة اجساد ايراني بردند. او اهل سمنان بود و در ديار غربت به شهادت رسيد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥«مرد است خميني» 🔹️روزهاي پاياني اسارت را پشت سر مي گذاشتيم كه به وسيلة جرايد و سربازان عراقي اطلاع پيدا كرديم كه رهبر انقلاب بيمار است و لحظات پاياني زندگي سراسر افتخارش را سپري مي كند.رفت و آمد استخبارات شدت پيدا كرده بود و هر روز ما را جمع مي كردند و دربارة امام و سران حاكم بر ايران و ديگر مسائل سياسي، سخنراني مي كردند. ما پي برده بوديم كه دليل اضطراب عراقي ها، واكنش اسرا هنگام شنيدن خبر رحلت رهبر انقلاب است. 🔸️از سوي استخبارات عراق به شدت تأكيد شده بود كه نيروهاي امنيتي نظارت كاملي بر اسرا داشته باشند.عراقي ها براي اينكه اوضاع روحي ما را بسنجند، در هنگام آمارگيري مي گفتند كه همه به امام اهانت كنند. اين حركت اهانت آميز از سوي عراقي ها، منجر به درگيري فيزيكي بين اسرا و مأموران عراقي مي شد.خواستة عراقي ها اهانت به رهبر انقلاب و تحقير كردن ما در بندهاي اردوگاه بود. 🔸️تصميم ما اين بود كه چنانچه اتفاقي براي ايشان بيفتد،احساسات قلبي خود را به عراقي ها نشان دهيم. ما در جواب خواستة توهين آميز عراقي ها، همه يك صدا فرياد مي زديم: «مرد است خميني». فرداي آن روز، فرماندة اردوگاه در هنگام آمار حاضر شد.همة اسرا را در محوطه اي بزرگ جمع كردند و گفتند عليه رهبرتان شعار بدهيد. همه يك صدا اعتراض كرديم كه هرگز چنين توهيني نخواهيم كرد. 🔸️افسر اردوگاه با گستاخي تمام فرياد كشيد: «رهبر شما در حال مرگ است. شما شكست خورديد و دستورات بايد اجرا شود. اين دستور از رده هاي بالا براي همة اردوگاهها صادر شده است» سپس ما را با تهديد و زور وادار كردند كه شعار بدهيم. ما نيز همه يك صدا شعار داديم كه «مرد است خميني» و همچنان تكرار مي كرديم. 🔹️عراقي ها خوشحال شده بودند و فرياد مي كشيدند بلندتر، بلندتر. ما هم فريادمان را چند برابر مي كرديم و شعار خودمان را مي داديم. در پايان فرماندة اردوگاه گفت: «ديديد آسان بود.آفرين بر شما كه فهميديد هر چه مي كشيد از دست رهبرتان مي كشيد. به همين خاطر براي قدرداني از اين حركت شما، دستور مي دهم امروز سهمية غذاي شما را دو برابر كنند». 🔸️آن روز سهمية غذاي ما بيشتر شد و همه از اين ماجرا خوشحال بودند؛ اما اين موضوع زياد دوام نياورد؛ چون جاسوسهايي كه در بين ما بودند، موضوع را به عراقي ها اطلاع دادند. پس از آن بود كه فرماندة اردوگاه خشمگين در محوطه حاضر شد و گفت: «شما مردمان بدي هستيد و از ميهمان نوازي ما سوء استفاده كرديد. حالا همه شعار را به صورت آهسته و شمرده تكرار كنيد.» عراقي ها ما را غافلگير كرده بودند. نمي دانستيم چه كار كنيم. 🔸️همه با هم فرياد زديم: مرد است خميني، مرد است خميني. عراقي ها كه ديدند وضعيت خراب شده و دستورات فرمانده اجرا نشده، به ما حمله كردند. درگيري بسيار سختي شروع شد. عراقي ها از يك سو و اسرا هم از سوي ديگر درگير شدند. ما فرياد مي زديم: مرد است خميني و مرگ بر صدام. 🔹️درگيري به شدت ادامه داشت. برخي اسرا به سمت سيمهاي خاردار رفته، قصد خروج داشتند. نگهبانان خارج اردوگاهها با سلاحهاي خود و سوار بر نفربرها، آمادة حمله به اسرا بودند. سرانجام با حملة يگان ضد شورش به اردوگاه و تيراندازي و پرتاب گاز اشك آور، درگيري خاتمه يافت؛ اما خسارات زيادي به بار آمد و چهرة اردوگاه به طور كل عوض شد. 🔸️همه جا خون بود و لنگه كفش و سنگ.تعدادي از سربازان عراقي نيز مجروح شده بودند. آنان تا چند روز به ما آب و غذا ندادند و درِ آسايشگاهها را هم روي ما باز نكردند. عراقي ها مي خواستند با اين كارها ما را تنبيه كنند؛ ولي ما از عمل خودمان خوشحال بوديم.در داخل آسايشگاه فرياد مي زديم: مرگ بر صدام، درود بر خميني، كه عراقي ها خشمگين مي شدند و فرياد مي زدند ساكت شويد. 🔸️شعارها تمامي نداشت. اوضاع شبيه روزهاي اول انقلاب شده بود. يك آسايشگاه شعار مي داد و آسايشگاه ديگر جواب مي داد. عراقي ها نمي دانستند چه كار كنند و سرانجام اين ما بوديم كه بر آنان چيره شديم. عراقي ها با سرافكندگي درها را باز كردند؛ بدون اينكه با ما درگير شوند. همه براي سلامتي امام نماز مي خواندند و مي كردند.حتي با وجود كمي غذا، بسياري از اسرا براي سلامتي امام روزه مي گرفتند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 🍂عروج ملكوتي امام خميني (ره) ⚡چهره از پرده برون آر كـه بيمار توأم طي شد اين عمر و دمي طالب ديدار توأم ⚡در كوير دل خود تشنه لبي مـهجورم مـــددي اي مه تـابـان كـه گرفتـار توأم ⚡شاهدان سجده نموده به سجادة عشق ساجدا سجده تو مشكن كه زجان يار توأم ⚡عاشقانت به ستاره همه سر مـيسايند مـن مسكيـن به خفـا عاشق رخسار توأم ⚡همه شـب تـا به سحر نالة تو نالة من قـدسيـان نيك بـدانند گــرفتــار تــوأم ⚡روح تـو كعبة من زائر آن كعبـه منم ارزش افزون كني هر چند خريدار تو منم ⚡رنج بسيار برد كاتب سر برده به شب چهــره از پـرده بـرون آر كــه بيمار توأم 🔹️سرانجام امام دعوت حق را لبيك گفت و عراقي ها اين خبر را از اسرا پنهان كردند؛ چرا كه مي ترسيدند اسرا در اثر ناراحتي، دست به اقدام خطرناكي بزنند. 🔸️آنان بر همه چيز به شدت نظارت مي كردند. پس از چند روز و توسط خود نگهبانان، خبر رحلت جانگداز امام به گوشمان رسيد. همه ناراحت شدند و صداي گريه و زاري لحظه اي قطع نمي شد. 🔸️هيچ كس براي گرفتن غذا نمي رفت.با پارچه هاي مشكي كوچك، هر كدام يك نشانه به عنوان غم و اندوه به سينه زديم. 🔹️عده اي سينه مي زدند و عده اي زيارت نامه مي خواندند. فضاي اردوگاه و آسايشگاهها، غرق در غم و اندوه شده بود. 🔸️نگهبانان عراقي نمي توانستند شرايط حاكم بر فضاي اردوگاه را درك كنند. همه ناراحت بوديم كه هيچ گاه نمي توانستيم يكبار ديگر چهرة نوراني اماممان را ببينيم. 🔸️در اين ايام عراقي ها جرئت نداشتند به ما چيزي بگويند؛ چون مي دانستند با كوچكترين تحريكي، به شدت واكنش نشان خواهيم داد. برخي از عراقي ها نيز به طور مخفيانه با ما ابراز همدردي مي كردند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥اشغال كويت 🔹️پايان جنگ عراق با ايران، مقارن با بروز كشمكش با كشور همسايه اش كويت بود. صدام بر اين باور بود كه جنگ كشورش با ايران، باعث شده است كه كويت از حملة ايرانيان در امان باشد؛ او همچنين معتقد بود چون جنگ او با ايران به سود كشورهاي حوزة خليج فارس بوده است، دولتهاي عربي بايد بخشي از بدهي عراق را ببخشند. 🔹️صدام كه در پي جمع آوري پول براي ساخت مجدد عراق بود، به كشورهاي صادر كنندة نفت فشار آورد تا كمي از توليد نفت خود بكاهند تا قيمت نفت بالاتر برود. كويت از كاهش توليد نفت سر باز زد و پيشگام كشورهاي مخالف كاهش توليد نفت در اوپك شد و در همين زمان بود كه صدام مخالفت خود را با خطوط مرزي عراق با كويت نشان داد. 🔸️دليل او اين بود كه اين وضعيت باعث جدايي عراق از دريا مي شود. او بر اين باور بود كه كشور كويت هيچ حقي براي موجوديت ندارد. ملي گرايان افراطي عراقي سالها بر اين نكته پافشاري مي كردند كه كويت از ديرباز بخش جدايي ناپذير عراق بوده و تنها زماني موجوديت مستقلي پيدا كرده كه بريتانياييها اراده كرده اند. 🔸️ذخاير نفتي كويت نيز خود باعث افزايش تنش شده بود. پس از مدتي، كويت با حفر چاههايي كه عراق گمان مي كرد داخل منطقة مرزي مورد مشاجرة دو كشور است، باعث خشم صدام شد. صدام كه هنوز ارتش با تجربه و مسلح اش را داشت، چندي بعد دستور حركت نيروهايش به مرز كويت را صادر كرد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥اختلافات ارضي عراق در لشكركشي به كويت 🔹️الف) عراق ادعا ميكرد كه بدهي هايش به كويت، مربوط به جنگ ايران و عراق است و به خاطر حمايت از اعراب، متحمل اين بدهي ها شده است؛ صدام همچنين عقيده داشت كه كويت بايد 4/2ميليارد دلار بابت تلمبه زني نفت از حوزة نفتي رميله به عنوان غرامت بپردازد. 🔹️ب) اختلافات مرزي موجود بين كويت و عراق از سال 1961م حل نشده و عراق خواستار تصرف و تملك دو جزيرة «بوبيان» و «وربه» بود. 🔹️ج) از نظر عراق، كويت قطعنامه هاي اوپك را محترم نشمرده و از اين طريق خسارات زيادي به عراق وارد كرده است. 🔹️د) كويت با همدستي امارات متحدة عربي، در توطئة اشباع بازار جهاني نفت دست داشته و به قدرت نظامي و اقتصادي عراق لطمه وارد كرده است. در حقيقت اهداف صدام جداي از موضوعهاي ذكر شده بود. 🔸️عراق مي خواست ضمن خارج شدن از تنگناي نتيجة جنگ هشت ساله با ايران، از بدهي هاي هنگفت به اين كشور كوچك سر باز زند و علاوه بر ادعاهاي ارضي، به آرزوي ديرين خود كه دستيابي به آبهاي گرم خليج فارس بود، برسد. 🔸️از نظر اقتصادي، عراقي ها براي صادرات نفتشان به يك بندر عميق در خاك كويت نياز داشتند و همواره ادعا مي كردند كه ايران و كويت مانع دسترسي عراق به خليج فارس هستند. 🔸️از نظر جغرافيايي نيز عراق ادعا داشت كه حاكميت مطلق عراق بر «اروندرود، جزاير وربه و بوبيان»، موجب دسترسي آزادانة آن كشور به خليج فارس است. از نظر امنيتي نيز عراق ادعا داشت كه فاقد عمق راهبردي بوده و تصرف دو جزيرة مذكور، اين دولت را قادر مي سازد تا در مقابل تهديد خارجي از خود دفاع كند. عراق در نظر داشت تا يك پايگاه دريايي نيز در كويت احداث كند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥اشغال كويت و نبرد ۱۰۰ ساعته آمريكا 🔹️آنچه كه بعد از جنگ با ايران براي عراق ماند، يك ارتش عظيم، اقتصاد در هم شكسته و از دست رفتن وجهة بين المللي ـ به ويژه به دليل استفاده از بمبهاي شيميايي ـ بود. صدام به دنبال شكستهاي نظامي و سياسي از ايران به كشور كويت حمله كرد و با فرماندهي دامادش، در نبردي بدون خونريزي، توانست كويت را به اشغال درآورده، تمام ثروتهاي هنگفت و افسانه اي آن را به غارت ببرد. 🔸️صدام براي توجيه كارش اعلام كرد كه كويت در اصل استان نوزدهم عراق بوده كه در زمان حكومت عثماني ها و در هنگام ضعف عراق، به زور از عراق جدا شده است. 🔹️امير كويت به عربستان فرار كرد و با كمك شاه عربستان و حمايت كشورهايي مانند آمريكا، انگليس و فرانسه، جنگ خونين خليج فارس آغاز شد. 🔹️صدام، مغرور از پيروزي، نصايح جوامع بين المللي را ناديده گرفت. 🔸️در همين زمان زمزمة ورود نيروهاي غربي به خليج فارس به گوش مي رسيد. 🔸️صدام نيز اعلام كرد با تمام قوا با غربي ها خواهد جنگيد؛ بنابراين نيروهاي خود را به مرز عربستان و كويت اعزام كرد و نيروهاي احتياط نيز دوباره به خدمت فرا خوانده شدند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💠خبر تبادل اسرا 🔹️صدام كه حملة نيروهاي غربي را حتمي مي ديد و بايد تمام توانش را به جبهة كويت معطوف مي داشت، عجولانه قرارداد 1975 الجزاير را پذيرفت و براي رهايي از مسئوليت بزرگ نگهداري هزاران اسير ايراني، تصميمش را گرفت. 🔸️به روزهاي آخر اسارت نزديك مي شديم. مشكلات روحي زياد شده بود و همه عصبي بودند. بعد از رحلت جانگداز امام راحل هيچ انگيزه اي براي بازگشت به وطن نداشتيم. گاه فكر مي كرديم موضوع تبادل اسرا از ياد دولت مردان ايران رفته است. 🔹️چند روزي بود كه نگهبانان و فرماندهان عراقي مي گفتند: «به زودي خبر خوشحال كننده اي به شما خواهيم داد». 🔸️در صبح يك روز سرد زمستاني كه مشغول اصلاح سر و صورت بوديم، ناگهان صداي بلندگوها بلند شد. صداي صدام حسين بود كه سخنراني مي كرد. اسرا خواستند سر و صدا كنند تا صداي صدام شنيده نشود كه عراقي ها گفتند:«خبر مهمي براي شماست. گوش كنيد.» 🔹️همه گوش داديم. صدام به عربي گفت: «عراق مندرجات كامل قرارداد 1975 الجزاير را به رسميت مي شناسد و تبادل اسرا به زودي آغاز خواهد شد. دشمني ايران و عراق نيز پايان يافته است». 🔸️همة اسرا از شدت خوشحالي فرياد كشيدند. سرانجام روز موعد فرا رسيده بود و تمام آن رنجها و سختي ها تمام مي شد. 🔹️صداي «االله اكبر» به آسمان برخاست. عراقي ها هم خوشحال بودند. آنان بيشتر از ما شادماني مي كردند؛ چرا كه صدام زندگي همة جوانان عراقي را تباه كرده بود. 🔹️آنان به ما گفتند كه تا چند روز ديگر نمايندگان صليب سرخ جهاني از اردوگاه بازديد و آمارگيري خواهند كرد. خبر آمدن صليب سرخ به اردوگاه براي عراقي ها مهم و براي ما نامفهوم بود،به همين دليل جلسه اي ترتيب داديم تا بدانيم وظيفة ما نسبت به نمايندگان صليب سرخ چيست؟... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥صليب سرخ جهاني 🔸️در بين ما يك ستوانيار كه مدت ۲۹ سال خدمت داشت و در زمان شاه نيز به عنوان نيروي حافظ صلح در لبنان حضور داشت، بود. او تجربيات ارزندهواي داشت و ما را با وظايف و اختيارات جهاني اين نهاد آشنا كرد. 🔹️او مي گفت: «ما بايد تمام بدرفتاريهاي عراقي ها را به طور كامل به نمايندگان صليب سرخ گزارش دهيم تا حقوق از دست رفتة هزاران اسير در بند و آن همه شهيد ديار غربت براي همه آشكار شود و همه بدانند كه عراقي ها چه كارهايي كرده اند. 🔸️اختيارات اين نمايندگان بسيار وسيع و مهم است. اگر گزارشي عليه عراقي ها تهيه كنند، مي توانند دولت مردان عراق را در جوامع بين المللي تحت فشار قرار دهند».گفت وگوها و زمزمه ها ادامه داشت.اسراي غيور تصميم خود را گرفته بودند كه هنگام مراجعة نمايندگان صليب سرخ، تمام جنايات و رفتارهاي غير انساني عراقي ها را براي آنان گزارش دهند. 🔸️عراقي ها براي اثبات حسن نيتشان، آن شب اجازه دادند در بيرون اردوگاه به سر ببريم. بعد از چند سال، براي اولين بار ستارگان را در آسمان عراق به چشم ديديم. فكر نمي كردم كه ديدن ستاره ها آنقدر خوشايند باشد. بيرون از آسايشگاه بودن خيلي خوب بود و مي كرديم. 🔸️فرداي آن روز چند نفر به اردوگاه آمدند. آنان نمايندگان خلق بودند كه مي گفتند: «شما ايراني ها براي پيوستن به اين سازمان و براي رسيدن به زندگي تازه و خوب در كشور فرانسه و يا ادامة تحصيل و يا ملحق شدن به سازمان اعلام آمادگي كنيد تا همين امروز از اردوگاه خارج شويد.» 🔹️اين پيشنهاد با مخالفت و انزجار شديد اسرا مواجه شد و آنان جرئت نمي كردند نزديك بيايند و سخنان خود را به وسيلة عراقي ها به ما منتقل مي كردند. آنان هيچ گاه دست از تلاش براي ايجاد نفاق و جذب نيرو و خدشه دار كردن جمهوري اسلامي برنمي داشتند. 🔸️رفتار عراقي ها با ما بهتر شده بود. تردد به دستشويي ها و ساير آسايشگاهها آزاد بود و مي توانستيم با اسراي آسايشگاه مجاور كه حدود ۲۰ متر با ما فاصله داشت، بعد از حدود ۲۶ ماه، صحبت كنيم و با همديگر قدم بزنيم. 🔸️روزنامه هاي عراقي به آسايشگاهها مي رسيد و مهمترين خبر آنها اين بود كه ايران و عراق موافقت كرده اند روزانه ۹۹۰ نفر اسير ايراني و عراقي از طريق مرز خسروي مبادله شود كه اين كار از تاريخ بيست و هفتم مرداد ماه آغاز خواهد شد. تا آن تاريخ چند روز بيشتر باقي نمانده بود. 🔹️اسرا هركدام با هر چه كه امكان داشت، اقدام به درست كردن و تهية سوغاتي و يادگاري از سالهاي اسارت مي كردند. تسبيحهاي گوناگون، جانمازها، گردنبندهاي مختلف از سنگ، چوب و شيشه، كيفهاي پارچه اي و گيوهه اي مختلف، از صنايع دستي اسرا بودند. برخي نيز هديه اي براي يادگاري به همديگر مي دادند تا بعد از سالها زندگي در كنار هم، در هر گوشة ايران اسلامي به ياد هم باشند و يكديگر و به ويژه روزهاي اسارت را از ياد نبرند. 🔸️برخي نيز نشاني محل سكونتشان را به يكديگر مي دادند؛ گويا بعد از سالها انتظار و سختي، نمي خواستند از يكديگر جدا شوند. بدون اغراق، ما از خانواده هم به هم نزديكتر بوديم. در دوران بيماري و غم و اندوه، همراه هم بوديم و از همديگر پرستاري مي كرديم؛ 🔹️بنابراين جدا شدن از هم بسيار سخت بود.اميد به زندگي دوباره در بين اسرا ديده ميدشد. تعدادي از نگهبانان كه رفتار خوبي با ما داشتند، از ما مي خواستند كه آنان را براي رضاي خدا ببخشيم. آنان نشاني مي دادند و نشاني مي گرفتند تا بعد از صلح، همديگر را ملاقات كنيم. ما از آنان مي پرسيديم شما كه ادعاي مسلماني داريد، چرا ما را شكنجه مي كرديد؟ 💥چرا ما را گرسنه و تشنه مي گذاشتيد؟ چرا در هنگام نماز و دعا همه را ضرب و شتم مي كرديد؟ چرا نمي گذاشتيد مراسم مذهبي بگيريم؟ آيا ما با اسراي عراقي اينگونه رفتار كرده ايم؟ آنان نيز در پاسخ مي گفتند: «ما اختيار نداشتيم و زير نظر بوديم. اگر لغو دستور مي كرديم، به سختي مجازات مي شديم.» در هر صورت مهم اين بود كه در آن ديار غربت، اتحاد، همبستگي و انسجام خود را از دست نداديم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥نمايندگان صليب سرخ جهاني 🔸️عراقي ها براي بستن دهان اسرا وعده دادند كه صدام دستور داده تا همة شما را به ببريم و بعد از زيارت، شما را به كشورتان اعزام كنيم؛ بنابراين نبايد مسائل گذشته را دامن بزنيم و كار را سخت تر كنيم. 🔹️ما يك كشور مسلمان هستيم و همواره براي ايراني ها احترام قايل بوده ايم. اگر كم و كاستي بوده،گذشته و اكنون نزد خانواده هايتان باز مي گرديد. 🔸️سرانجام پس از چند سال، تبادل اسرا آغاز شد و گزارش اولين گروه از مجروحين و معلولين آزاد شده به ما رسيد. 🔹️ايران نيز براي اثبات حسن نيت،تعداد بيشتري از اسرا را آزاد كرده بود. همة اسرا مضطرب بودند؛ چون اوضاع عراق بحراني بود. 🔸️هر لحظه احتمال حملة نيروهاي غربي متصور بود كه اين امر مي توانست تبادل اسرا را قطع كند. روزها به سختي مي گذشت و ما براي آزادي لحظه شماري مي كرديم. 🔹️عراقي ها تمام كابلها، باتومها و وسايل شكنجه را پنهان كرده بودند تا نمايندگان صليب سرخ آنها را نبينند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💠اسير شمارة ۳۲۸۸۴ صليب سرخ جهاني 🔹️سرانجام نمايندگان صليب سرخ وارد اردوگاه ما شده، شروع به ثبت نام اسرا در فهرست خودشان كردند.شمارة اسارت من نيز ۳۲۸۸۴ شد كه در پروندة آنان درج گرديد. آنان به طور كامل به زبان فارسي مسلط بودند. 🔸️خانم شانزلي مارتين سرپرست گروه اعزامي اعلام كرد:«ما نمايندگان صليب سرخ جهاني بوده، داراي اختيارات تام جهاني هستيم. شما اسراي صبور، براي كشورتان جنگيده ايد و اكنون هم اينجا هستيد. ما براي رهايي اسراي هر دو كشور و ساير كشورهاي درگير جنگ، تلاشهاي زيادي كرده ايم. 🔸️ما بايد گزارشي از رفتار مسئولان عراقي تهيه كنيم؛ بنابراين از شما مي خواهم بدون واهمه، هر آنچه كه مي دانيد، بگوييد.از دوستان و يارانتان كه كشته شدند و كسي از سرنوشتشان خبر ندارد، براي ما بگوييد. تبادل اسرا ادامه دارد و ما براي رهايي شما اينجا هستيم. قول ميدهم تمام توانم را براي تسريع روند تبادل به كار ببرم. 🔹️در ضمن ما مأموريت داريم هر كدام از شما كه مي خواهد به ساير كشورهاي جهان كه عضو سازمان ملل هستند و كنوانسيون ژنو را امضا كرده اند ـ براي زندگي جديد، شغل جديد و در موطن جديد ـ برود، ثبت نام كنيم و به آن كشور اعزام كنيم. البته اين كار، پناهندگي نيست؛ بلكه يك امتياز براي اسراي تمام كشورهاست و هيچ كشوري نميتواند اعتراض داشته باشد؛ نه عراق و نه ايران. 🔸️شما در كشور جديد، تبعة آن كشور مي شويد و با اخذ ويزا به وطن خودتان هم سفر خواهيد داشت. اگر كسي از شما دوست دارد، بلند شود تا نام او را بنويسيم و فردا ترتيب سفر او را بدهيم». 🔹️سكوت همه جا را فرا گرفته بود. سخنان اين خانم همه را به فكر واداشته بود. اگر به ساير كشورها برويم، آيندة ما چگونه خواهد بود؟ تكليف ما چيست؟ تعدادي كه وسوسه شده بودند، توسط دوستان توجيه شدند كه نبايد از آرمانمان دور شويم. ما سختي هاي بسياري را تحمل كرده ايم. اكنون مردم و خانواده ها انتظار ديدن فرزندانشان را دارند. 🔸️زندگي در كشوري بيگانه، شايستة ما نيست. ما بايد به آغوش ملت خود برگرديم و قدر مملكت خود را بدانيم.نمايندگان صليب سرخ هر چه منتظر شدند، كسي داوطلب نشد؛ سپس گفتند: «هر گزارشي داريد، بگوييد. اين حق تمامي اسراي جنگي دنياست. 🔸️تقاضا مي شود از گزارشهاي كذب و خصمانه خودداري كنيد». فرماندهان بلند مرتبة عراق كه اين گروه را همراهي مي كردند، در مقابل اختيارات تام اين خانم، خجالت مي كشيدند و حرفي براي گفتن نداشتند. آنان ملتمسانه ما را نگاه مي كردند و انتظار داشتند گذشته ها را فراموش كنيم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯