eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🕊 #بــر_بــــاݪ_سخــــن ✍ ¤《ما نیز به یارى خدا هر شهرى را که توسط اسرائیلى‌ها محاصره شده، با در محاصره انداختن نیروهاى دشمن آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط مى‌کشانیم》¤ 🔻ســــــــرداردلهــــــــــــا #حــــاج‌احمــــــدمتــوسلیــــان🌹 ســــــالــروزولادتــــــــــ🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔴 حضور در جلسه استانداری با کلاه پشمی 🎆 تصویر باز شود⇧⇧⇧ #تقوا #مسئول_مردمی #سردار_عبدالله_اسکندری🌹🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
🔴 حضور در جلسه استانداری با کلاه پشمی 🎆 تصویر باز شود⇧⇧⇧ #تقوا #مسئول_مردمی #سردار_عبدالله_اسکندری
✨﷽✨ 💢 سرمای شدیدی خورده بود و کلاهی به سر کرده بود .... از آنطرف جلسه مهمی در استانداری داشتند، همکاران گفته بودن با این کلاه می‌خواید به جلسه استانداری بروید؟  🔹گفته بود : بله، اشکالی داره؟  🔸گفته بودن در جلسه با کلاه نباشید، بهتره؛ آخه شما! تو استانداری ... با این کلاه .... 🔹گفته بود ⇩⇩⇩ "تن آدمی شریف است به جان آدمیت" "نه همین لباس زیباست نشـان آدمیت"  🔸همچنین گفته بود این کلاه یادگاری است از آخرین سفر حج. 🔻سردار بی‌سر و جاویدالاثـــــر🔻 ▒ مدافـــع حــــرم ▒ 🌹🍃 《ســــالــــروزولادتــــــــ》 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🍃﷽🍃 فرازی از #وصیتنامـــــہ ✍ یک لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید که اگر خون شهدای کربلا و پیام زینب (س) نبود امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمی‌کرد... ▒ مدافـــــع حـــــرم ▒ #شهیـد_محمدحسین_مؤمنی🌹🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوبیست 👈این داستان⇦《 مرغ عشق؟... 》 ــــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 ژست یک قهرمان 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎هر چند بعد از جمله محکمی که به سعید گفتم ... جسارتش بیشتر شد ... اما بدجور ترسیده بود ... توی صحبت‌ها معلوم شد که ... بعد از اینکه مار رو خریده ... برده مدرسه و چند تا از همکلاسی‌هاش هم ... توی ذوق و حال جوانی ... پاشون رو گذاشتن جای پای سعید و شیر شدن که اونها هم مار🐍 بخرن ... و ترسش از همین بود ... 🔻عبداللهی، افسر پرونده ... خیلی قشنگ با مورد سعید برخورد کرد ... و انصافا شنیدن اون حرف‌ها و نصیحت‌ها براش لازم بود ... 🔹سعید هم که فهمید باهاش کاری ندارن ... آروم‌تر شده بود... اما وقتی ازش خواستن کمکشون کنه تا طرف رو گیر بندازن... دوباره چهره رنگ پریده‌اش دیدنی شده بود ...😳 🔸- مهران اگه درگیری بشه چی؟ ... تیراندازی بشه چی؟ ... به زحمت جلوی خنده‌ام رو گرفتم ... وقتی بهت میگم اینقدر فیلم جنایی و آدم‌کشی نگاه نکن... واسه همین چیزهاست ... از یه طرف، جو می‌گیرتت واسه ملت شاخ و شونه می‌کشی ... از یه طرف، این طوری رنگت می‌پره ...😁 🔹قرار شد ... سعید واسطه بشه ... و یکی از سربازهای کلانتری ... به اسم همکلاسی سعید و خریدار جلو بیاد ... منم باهاشون رفتم ...👨‍🏫 🔻پلیس‌ها تا ریختن طرف رو بگیرن ... سعید مثل فشنگ در رفت ... 🍃آقای عبداللهی که ازش تشکر کرد ... با اون قیافه ترسیده‌اش ... ژست قهرمان‌ها رو به خودش گرفته بود ... و تعارف تکه پاره می‌کرد ... کاری نکردم ... همه ما در قبال جامعه مسئولیم ... و ...👌 🔹من و آقای عبداللهی به زحمت جلوی خنده‌مون رو گرفته بودیم ... آخر خنده‌اش ترکید ... و زد روی شونه سعید ... خیلی کار خوبی می‌کنی ... با همین روحیه درس بخون... دیگه از این کارها نکن ... قدر داداشت رو هم بدون ...✨ 🔸از ما که دور شد ... خنده منم ترکید ...😂😂 ▫️تیکه آخرش از همه مهمتر بود ... قدر داداشت رو بدون ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ...😳 - روانی ... یه سوسک رو درخته ... به اونم بخند ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #او_را_از_آستین_خالی_دستش_بشناس 🔴 در عملیات خیبر که توأم با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزارها و بمبهای شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.  🔻از بیمارستان یزد همانجایی که بستری بود به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت : من مجروح شده‌ام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان می‌آیم. 🔹ســـــرداروالامقام🔹 #شهید_حسیـــن_خـــــرازی🌹🍃 #ابوالفضل_جبهه‌ها ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌸 ﷽ 🌸 ☢ پتـــــو 🔷 هوا خیلی سرد بود. از بلندگو اعلام کردند جمع شوید جلوی تدارکات و پتو بگیرید.❄️🌬☃ 🔸فرمانده گردان با صدای بلند گفت: «کی سردشه؟»❄️☃ 🔻همه جواب دادند: «دشمن»💪 🔹فرمانده گفت: «احسنت، احسنت. معلوم می‌شود هیچکدام سردتان نیست. بفرمایید بروید دنبال کارهایتان. پتویی نداریم که به شما بدهیم»😱😳 🔻داد همه رفت به آسمان.😂😂😂 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #سیــــره_شهـــــدا 💠 رفتار و کردار محمودرضا را که مشاهده می‌کردم مرا به فکر وا‌داشت که چگونه او و دوستان جوانش بعد از گذشت نزدیک سه دهه از سال‌های دفاع مقدس و عصر امام خمینی(ره)، همانند خط‌شکنان عملیات‌های فتح سوسنگرد و خرمشهر با ایمان و انگیزه قوی و شجاعت وصف ناشدنی در حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی و دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) مردانه ایستاده و مرگ را به بازیچه گرفته‌اند.؟!! راوی 👈 برادر شهید بیضایی 🎆تصویر شهیدان ⇩⇩⇩ 🌹 #شهیــد_اکبر_شهریاری 🌹 #شهیــد_مرتضی_حسین_پور 🌹 #شهیــد_محمودرضا_بیضائی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 بیت المال 》 🖇احدی حریف من نبود … گفتم یا مرگ یا علی … به هر قیمتی باید برم جلو … دیگه عقلم کار نمی‌کرد … با مجوز بیمارستان صحرایی خودم رو رسوندم اونجا … اما اجازه ندادن جلوتر برم …😔 🔹دو هفته از رسیدنم می‌گذشت … هنوز موفق نشده بودم علی رو ببینم که آماده باش دادن … 🔻آتیش روی خط سنگین شده بود … جاده هم زیر آتیش …به حدی فشار سنگین بود که هیچ نیرویی برای پشتیبانی نمی‌تونست به خط برسه … توپخونه خودی هم حریف نمی‌شد… 🔸حدس زده بودن کار یه دیدبانه و داره گرا میده … چند نفر رو فرستادن شکارش اما هیچ کدوم برنگشتن … علی و بقیه زیر آتیش سنگین دشمن … بدون پشتیبانی گیر کرده بودن… ارتباط بی‌سیم📞 هم قطع شده بود … ▫️دو روز تحمل کردم … دیگه نمی‌تونستم … اگر زنده پرتم می‌کردن وسط آتیش، تحملش برام راحت‌تر بود … ذکرم شده بود … علی علی … خواب و خوراک نداشتم … طاقتم طاق شد … رفتم کلید آمبولانس🚑 رو برداشتم … 🔸یکی از بچه های سپاه فهمید … دوید دنبالم … 🍃– خواهر … خواهر … جواب ندادم … ✨– پرستار … با توئم پرستار … دوید جلوی آمبولانس🚑 و کوبید روی شیشه … با عصبانیت داد زد … 🗣 🔸– کجا همین طوری سرت رو انداختی پایین؟ … فکر کردی اون جلو دارن حلوا پخش می کنن؟ … ▫️رسما قاطی کردم … 🔻آره … دارن حلوا پخش می‌کنن … حلوای شهدا رو … به اون که نرسیدم … می‌خوام برم حلوا خورون مجروح‌ها … 🔹فکر کردی کسی اونجا زنده مونده؟ … توی جاده جز لاشه سوخته ماشین‌ها و … جنازه سوخته بچه‌ها هیچی نیست… بغض گلوش رو گرفت … به جاده نرسیده می‌زننت … این ماشین هم بیت‌الماله … زیر این آتیش نمیشه رفت … ملائک هم برن اون طرف، توی این آتیش سالم نمیرسن …💥🔥 🍃بیت المال … اون بچه‌ها تکه تکه شده‌ان … من هم ملک نیستم … من کسیم که ملائک جلوش زانو زدن … 🔻و پام رو گذاشتم روی گاز … دیگه هیچی برام مهم نبود …حتی جون خودم … ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #تلنگری_برای_مسئولین 💢شهردار ڪه بود به ڪارگزینے گفته بود از #حقوقش بگذارند روے پول کارگرهاے دفتر بے سر و صدا طورے ڪه خودشان هم نفهمند! #سردار_بی‌نشان #شهید_مهدی_باکری🌹🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
❣﷽❣ #فرازی از #وصیتنامـــــہ ✍ هادی وصیت کرده بود پیکرش را در سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف دهند. 🔻اين وصيت بعيد بود اجرا شود؛ چرا كه عراقی‌ها شهدای خود را فقط به یکی از حرمين می‌برند و بعد دفن می‌كنند. 💢 اما در مورد هادی شرایط تغییر کرد، ابتدا پيكر او را به #سامرا و بعد به #کاظمین بردند. سپس در #کربلا و بین الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به #نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد. #هادی_دلهـــــا #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌹🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
4_5931478281067954497.mp3
9.09M
🌸🍃 ⇧ 《ثارالله اباعبدالله》 🎤سیدرضا نریــــمانــــے ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1