eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش که سرت را بالا بگیر ببینم چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد. از کلاس بیرون زد، تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود. خونه که رسید گفت:دیگه نمیخوام برم هنرستان. آخه برای چی؟؟؟ معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم ، حوزه . 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا خدا اینجاست نگرانی بی جاست... شیخ مفید از امام معصوم« ع» روایت می کند. عجل لولیک الفرج 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✨🌷﷽🌷✨ 🍃🌸🍃زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی ❇ حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه‌السلام)در چهارم ربیع الثانى سال ۱۷۲ هجرى در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبدالله بن علی،‌از نوادگان امام حسن مجتبى (علیه‌السلام) است كه نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسد.    🌟 حضرت عبدالعظیم ‌از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و نیز از چهره‌هاى بسیار محبوب و مورد اعتماد نزد اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) به شمار می‌رفت. دوران وى گرچه عصر حاكمیت عباسیان و ایجاد خفقان و سختگیرى نسبت به شیعیان بود, ‌ولى مدافعان دین و حافظان مكتب كه روایات امامان را ثبت و نقل می‌كردند نقش عمده‌اى در پاسدارى و صیانت از فرهنگ والاى اهل بیت (علیهم‌السلام) داشتند و این بزرگوار یكى از سنگربانان عقیده تابناك تشیع محسوب می‌شد كه در حفظ و انتشار سخنان ائمه اطهار (علیهم‌السلام) سخت كوشا بود. ستایشهاى فراوان ائمه (علیهم‌السلام) از وی, نشان دهنده‌ى شخصیت والاى علمى و معنوى وى می‌باشد. 🍃« شیخ محمد شریف رازی» پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) نسبت به ساحت ائمه معصومین (علیهم‌السلام) چنین می‌نویسد: « رفتار و عادت كریمانه حضرت عبدالعظیم(علیه‌السلام) این بود كه هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد یا امام هادی(علیها‌السلام) می‌شد با كمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع در حالیكه دست‌هاى خود را از ردا بیرون آورده بود،‌با كمال ادب به محضر آن امام سلام می‌كرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیك خود می‌خواند و در كنار خویش می‌نشاند؛ به حدّى كه زانوى مباركش به زانوى مبارك امام می‌چسبید و امام كاملاً از احوال او سؤال می‌كرد كه این موجب غبطه دیگران می‌شد. 🍃شیخ صدوق «رحمت الله علیه» در كتاب « كمال‌الدین» می‌نویسد: وقتى كه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام هادی(علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود،‌امام فرمودند: ‌تو از دوستان حقیقى ما هستی. مؤلف كتاب «جنة النعیم» می‌گوید: شخصى به نام ابا حماد رازى ـ از شیعیان و موالیان شهر رى ـ با وجود مشكلات آن زمان به سامراء‌ رفت و خدمت امام زمانش حضرت على النقى (علیه‌السلام) رسید و مسائلى را پرسید. ‌امام ضمن پاسخ به مسائل او فرمود:« اى ابا حماد! هر گاه مشكلى از امور دینى برایت پیش آمد،‌جواب مشكل خود را از عبدالعظیم حسنى بخواه و سلام مرا به او برسان» 🌟در فضیلت زیارت مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) به این روایت بسنده می‌كنیم: مردى از اهل ری، خدمت امام هادی(علیه‌السلام) رسید. امام از او پرسیدند،‌كجا بودی؟ گفت به زیارت سیدالشهدا(علیه‌السلام) رفته بودم. ‌حضرت فرمودند:‌ بدانكه اگر قبر عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) را زیارت كنى گویا حسین بن علی(علیه‌السلام) را زیارت كرده‌ای. 🌟🌺🌟 امام رضا(علیه‌السلام)خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنى چنین فرمودند: « اى عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو كه شیطان را به خودشان راه ندهند. آنان را به راستگویى و امانت دارى و سكوت و ترك مجادله در كارهاى بیهوده و دیدار و توجه به یكدیگر سفارش كن،‌چرا كه اینها مایه نزدیك شدن به من است» 📚 امامزادگان رى ،‌ج ۱،‌ ص ۷۸
32.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در محضر ولایت شرح حدیثی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم درباره مؤمنانی که مرتبه‌شان از صحابه بالاتر است 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از جوانه های صالحین
براساس خاطراتی از و فرزندش شب ها وقتي همه میرفتند و تنها بودم، تنها شخصي که کنارم بود، يعني آقاي پيروي شروع به صحبت می کرد. او خاطرات قدیم را بازگو می کرد تا ذهن من فعال شود. این توصیه پزشکان بود که با من زیاد از گذشته حرف بزنند و از من بخواهند خاطراتم را مرور کنم تا توانايي فکر کردن من فعال شود و از طرفي قدرت تکلم من که دچار مشکل شده بود بهبود یابد. ایشان می گفت: پدرت فقط شش کلاس سواد داشت، اما یکی از نوابغدوران دفاع مقدس بود. حاج محمد جواني ۲۵ ساله بود که جنگ شروع شد. قبل از انقلاب مشغول دامداري و کشاورزي در روستا بود. اما در جبهه قدرت مدیریت خودش را نشان داد. از هیچ چیزي نميترسيد. او مدتها فرمانده گردان خط شکن بود و بعدها تا سمت قائم مقام فرمانده تیپ امام صادق(ع) بالا رفت. او مي توانست پستهاي بالاتري بگیرد اما خودش علاقه اي به این سمتها نداشت. او خيلي باتقوا بود و اطرافیان و نیروهایش نیز مانند او با اخلاص بودند.حاج محمد خيلي اهل مطالعه بود. كتابهاي حديث و تفسیر را خوب مي خواند. سخنران قوي و بسیار دور اندیش بود. در جلسات فرماندهان خيلي خوب مسائل را تحلیل مي کرد. چندین بار حاجي را براي پست های مدیریتي سپاه در تهران خواستند اما قبول نکرد. یکی از بسیجي هاي خوب تیپ ما، جوان کم سن و سال اما اهل علم بود، ایشان هم مانند بقیه عاشق اخلاص و ایمان پدرت بود. او بعدها تحصیلاتش را ادامه داد و حالا مرتب در تلویزیون صحبت می کند. او درجلسات سخنراني بارها از پدرت یاد کرده. حتما ميداني از چه کسي صحبت می کنم؟
آقاي پيروي اینطور حرف میزد تا ذهنم را درگیر کند و به فکر فرو بروم. با صداي آرامي گفتم: آقاي رحیم پور ازغدی را می گویید؟ گفت: بله بله.. روزهايي که در بیمارستان و به امید بهبودي حضور داشتم و همه تلاش می کردند تا حال من بهتر شود را خيلي به ياد نمي آورم. اما برخي صحبتها و مطالب را یادم هست. دو هفته بعد که شرایط جسمي من بهتر شده بود، یک روز همسرم با پدرش کنارم نشست و گفت: خاطرات خواستگاري را يادت هست؟ خاطرات شیرینی بود. با هم این خاطرات را مرور کردیم. او مرتب سؤال مي کرد تا من جواب بدهم و ذهنم فعال شود. گفت: یادت هست اصلا نميخواستي ازدواج کني؟ گفتم: من فقط ۲۳ سال داشتم و دانشجو بودم. کمي سکوت کردم. نفس عميقي کشیدم و گفتم: یک شب خواب دیدم پدرم به من گفت: مادرت خيلي براي تو زحمت کشیده، بیشتربه او احترام بگذارد. این خواب زماني بود که مادرم اصرار می کرد من ازدواج کنم. تا اینکه بحث عمره دانشجويي پیش آمد. مادرم گفت: هزینه ات را ميدهم تا به حج بروي. سر مزار پدر رفتم و خداحافظي کردم. از او خواستم هوایم را داشته باشد. از بستگان خداحافظي کرده و به مشهد آمدم. به کسي زمان پرواز را نگفتم. یک روز مانده به پرواز، مادرم تماس گرفت و گفت: مادر بزرگت به مشهد آمده و منزل آقاي پيروي است. برو و از ایشان و خانواده آقاي پیروي خداحافظي کن. فهمیدم کهآنها این نقشه را کشیده اند که پاي من به منزل شما باز شود. از این جهت ناراحت بودم. چون حس می کردم زمان ازدواج من نرسیده. در فرودگاه، درست زماني که یاد پدر افتادم، ناگهان آقاي سالاري را دیدم. ایشان جانباز و از همرزمان پدرم بود که گفت: فقط به خاطر من به فرودگاه آمده! احساس کردم که او از سوي پدرم خبرهايي آورده توصيه هاي اخلاقي خوبي از ایشان شنیدم. به من گفت در مسجد الحرام یک دور ختم قرآن انجام بده. نگاهت را حفظ کن و... این موارد را رعایت کردم. حتي به خانمهاي مهماندار هواپیما نگاه نمی کردم. سعي مي کردم وقتم را در بازارو... صرف نکنم. من خاطرات را می گفتم و همسرم لبخند میزد. البته لابه لاي صحبتهاخيلي فکر می کردم تا خاطرات را درست به خاطر بیاورم و بیان کنم. بعد ادامه دادم: بعد از بازگشت، در فرودگاه وقتي منتظر بودم تا ساک را تحویل بگیرم، دیدم آقاي پيروي در سالن انتظار دنبال کسي مي گردد؟ تعجب کردم. ایشان اینجا چه می کند؟! دوست نداشتم در آنلحظه مرا ببیند! اما او مرا دید. جلو آمد و سلام کرد. گفتم: مگر شما کارمند حراست راه آهن نیستید؟ گفت: بله به استقبال شما آمده ایم. گفتم: خيلي ممنون، من الان ماشین می گیرم. گفت: ماشین آورده ام. گفتم: آخه با ماشین بیت المال که ... گفت: نه، براي يكي از رفقاست. سوار ماشین شدیم و نزدیک حرم تقاضا کردم نگه دارد تا اول خدمت آقا بروم. پیاده شدم. رفتم داخل حرم و به امام رضا(ع) عرض کردم آقا نمي دانم چرا اینطور ميشود، ولي بهآنچه برایم صلاح ميدانيد راضي هستم. تمام درد دل ها را به آقا گفتم و گریه کردم. بعد از صرف صبحانه همراه با عمویم از منزل آقاي پيروي عازم کاشمر شدیم. قبل از اینکه از خانه شما خارج شوم با خودم گفتم: اگر دخترشان جلو آمد و موقع خداحافظي با من حرف زد و... اصلا فکر ازدواج با ایشان را از ذهنم خارج می کنم. موقع خداحافظي شما اصلا از اتاق بیرون نیامدي. وقتي به کاشمر رفتم حاج آقا سالاري به استقبال من آمد و گفت: امروز بعد از ۲۰ سال پیکر شهیدنصرتي، يكي از دوستان پدرت برگشت و تشییع شد. احساس کردم ایشان پیکي از طرف شهید طاهري است. دید و بازدیدها تمام شد، مادرم گفت: اگر مي خواهي از تو راضي باشم باید ازدواج کني. آرزوي من دامادي توست.| گفتم: چشم ولي الان زوده. گفت: نه همین دختر آقاي پيروي را باید بگیري. پدر و مادرش اگر بدانند تو دخترشان را دوست داري خواستگارهای دیگر را رد می کنند. هرچه مخالفت کردم بی فایده بود. بنا شد با خانواده راهي مشهد شویم.مادر پیشنهاد داد که عموهاي من بیایند. ولي گفتم: اگر پدرم زنده است خودش باید بیاید. قرار خواستگاري گذاشته شد. باخانواده و مادرپدرم راهي مشهد شدیم. به پیشنهاد من، قبل از انجام هر کاري راهي حرم شدیم. یادم هست در خلوت خودم خيلي گریه کردم. از امام رضا(ع) خواستم مرا آن گونه که هستم به آنها نشان دهد و آنها را هم آن گونه که هستند به من نشان دهد و خودش این زندگي را تضمین کند. آن شب مجلس خواستگاري برگزارشد و خانواده داماد در منزل عروس ماندند! چون ما جايي در مشهد نداشتیم. هر وقت مشهد مي آمدیم منزل شما مي ماندیم. روز بعد جواب مثبت را از خانواده شما گرفتیم و رفتیم. البته خوابهایی که خانواده شما از شهید طاهري دیده بودند بيتأثیر در این جواب نبود! من که اعتقاد داشتم شهدا زنده اند در همان شب مراسم، حضور پدرم با لباس سفید و تسبیح بر دست در مجلس خواستگاري احساس می کردم. او نشسته و با خوشحالي برجلسه خواستگاري نظارت داشت.همسرم خیلی خوشحال شد و گفت: الحمدلله.... ⬅️
✅موقعیت مهدی ویژه اساتید، طلاب، کارمندان، مبلغین، دانش آموختگان به همراه خانواده زمان اکران: پنجشنبه 29 اردیبهشت ساعت 17 مکان اکران: تالار بیداری جامعه الزهرا سلام‌الله‌علیها زمان ثبت نام: تا روز چهارشنبه 28 اردیبهشت مبلغ ثبت نام: 12000 تومان به شماره حساب ۰۱۰۸۲۱۶۰۱۲۰۰۵ یا  شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۱۹۹۵۱۲۰۰۹ نزد بانک ملی به نام جامعه الزهرا علیهاالسلام نحوه ثبت نام: 🔸حضوری: مراجعه به سرای ثقلین واقع در ساختمان شهید بهشتی آموزشگاه امام رضا سلام‌الله‌علیه 🔹ثبت نام مجازی: ارسال فیش واریزی و نام و نام خانوادگی خود و خانواده به شناسه @Farhangi_32112063 در پیام‌رسان ایتا ❇️اداره کل امور فرهنگی ┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹عملی که باعث میشه برکت ببشمارشه... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
های امام رضایی زیارت مختصر امام رضا علیه السلام السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقىٰ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَيْهِ آباؤُكَ الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ، وَأَنَّكَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَيْرَ الْجَزَاءِ، أَتَيْتُكَ بِأَبِي وَأُمِّي زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ.السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْهادِي وَالْوَلِيُّ الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِوِلايَتِكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 🌸 إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَآءِ وَ أَنْ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ ‏ 🍀ترجمه:همانا(شیطان)،شما را به بدى و زشتى فرمان مى ‏دهد و اینكه بر خداوند چیزهایى بگویید كه به آن آگاهی ندارید. 🌺 موضوع این آیه در ادامه آیه قبلی است. در تفسیر روح‏البیان آمده است كه در وسوسه ‏ى خود، مراحلى را طى مى ‏كند: ابتدا به كفر دعوت مى‏ نماید.اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به كبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به كارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت مى‏ كند كه پایین ‏تر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند.فرمان شیطان، همان وسوسه ‏هاى اوست. نه آنكه از سلب اختیار كند تا انسان مجبور به گناه شود. تاثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعیف شد، وسوسه ‏هاى شیطان را همچون فرمان مولا مى‏ پذیرد؛«انمّا سلطانه على الّذین یتولّونه» وگرنه اولیاى خدا، در مرحله‏اى هستند كه شیطان به آنان نفوذ ندارد. «انّ عبادى لیس لك علیهم سلطان» 🔹پيام های آیه 169سوره بقره 🔹 ✅ نشانه ‏ى دشمنى شیطان، وسوسه براى انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عدوّ مبین انّما یأمركم» ✅ ، هم دستور به گناه مى‏ دهد، هم راه توجیه آنرا نشان مى‏ دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یأمركم... وان تقولوا» ✅ حتّى در مقام تردید و شك، نباید چیزى را به نسبت داد، تا چه رسد به مواردى كه بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست.«وان تقولوا على اللَّه ما لاتعلمون» 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🍎ای شهید ! دست‌ هایت را که در دست خداوند است بالا بگیر و ما را دعا کن ... ســلام✋ 🌹ـــدایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷وصیت‌نامه بسیار عجیب یک شهید ✍سردار حاج حسین کاجی:بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم، از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود، در وصیت‌نامه نوشته بود: من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم، پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند، اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند، من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم و جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند، بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست، این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم، بگویید که ما را فراموش نکنند. بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است. 📚 کتاب خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار شهید «سید مجتبی هاشمی‌نژاد» ۱۳ آبان سال ۱۳۱۹ در محله شاهپور (وحدت اسلامی) متولد شد. فرزند چهارم خانواده‌ای مذهبی و متوسط بود؛ که پس از اتمام تحصیلات دبیرستان به ارتش پیوست. به خاطر قدرت بدنی به عضویت نیرو‌های ویژه کلاه سبز درآمد، اما پس از شناخت ماهیت رژیم شاهنشاهی از ارتش خارج و به کار آزاد مشغول شد. او ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ همراه دوستانش به مردم پیوستند و یک خودرو ارتش را به آتش کشیدند، به همین خاطر تحت تعقیب مأموران رژیم شاهنشاهی قرار گرفت. تهیه و توزیع اعلامیه‌ها و نوار‌های سخنرانی و تصاویر رهبر کبیر انقلاب، از فعالیت‌های پیش از انقلاب او بود که در پوشش‌های گوناگون، فعالیت‌های خود را در استان تهران و استان‌های همجوار انجام می‌داد. پس از ورود امام خمینی (ره) به میهن، عضو کمیته استقبال از امام (ره) شد و به سرعت نیرو‌های انقلابی منطقه۹ را سازماندهی کرده و کمیته انقلاب اسلامی این منطقه را تشکیل داد. با شروع غائله کردستان، در پی فرمان بسیج عمومی امام خمینی (ره) همراه عده‌ای از افراد کمیته عازم غرب کشور شد و بلافاصله پس از آغاز حمله عراق به خاک کشورمان، به جبهه‌های جنوب رفت و در آبادان، گروهی ضربتی به نام «فداییان اسلام» تشکیل داد. شهید هاشمی‌نژاد و خانواده‌اش بار‌ها از طرف مجاهدین خلق تهدید به مرگ شده بودند و در عملیات ثامن الائمه (ع) یا شکست حصر آبادان مورد هدف چند عملیات تروریستی قرار گرفت که جان سالم به در برد. سرانجام ۲۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۴ در آستانه ماه مبارک رمضان در خیابان وحدت اسلامی مورد سوءقصد گروهک منافقان در مغازه لباس‌فروشی‌اش قرار گرفت و به شهادت رسید.