eitaa logo
شهید موسوی نژاد
389 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
الشهدا شهید محمد سلیمانی تولد:۱۳۶۶/۱/۸محل :رودسر مدرک :کاردانی رشته الکترونیک :۱۳۸۹/۱/۴ محل شهادت:میشداغ-اهواز سن شهادت:۲۳ سال عامل نحوه شهادت:برخورد قسمتی از خمپاره اس پی جی به ناحیه سر مسئولیت ها:عضو شورای پایگاه و مسئول فرهنگ و سپس اطلاعات پایگاه-دارای مدرک مربیگری بسیج-و مسئول تدارکات در راهیان نور :رودسر – گلزار شهدا 👇👇
🌷 🔰درنخستین روزهای بهار ۱۳۶۶ فرزندی پا به عرصه ی حیات گذاشت که هیچ کس نمی دانست قرار است در بیست و سومین بهار زندگی اش حماسه ای عاشورایی شود و به ندای هل من ناصر اربابش حسین بن علی (ع) لبیک گوید و به خیل شقایق های خونین بال ملحق شود . قبل از به دنیا آمدن , نامش انتخاب شده بود , شبی در خواب ندایی آمد که نام محمد است و چه زیبا که در روز حضرت محمد (ص) به دنیا آمد . محمد فرزندم بود و او را در بدترین شرایط مالی بزرگ کردم , در زمانی که لب به سخن گفتن گشود کلمه ای که به او آموختم نام مبارک (ع) بود . در دوران جنگ که جنازه های مطهر را به شهر بازمی گرداندند محمد را به بغل می گرفتم و با سر بند لبیک یا خمینی که بر سرش می بستم او را به مراسم تشییع و وداع با شهدا می بردم . از همان دوران او را با شهدا آشنا کرده بودم و محمدم را سرباز آقا (عج) می نامیدم . هنوز به سن بلوغ نرسیده نماز و روزه اش ترک نمی شد , در چهره ی معصوم او ایمان و صداقت و پاکی موج می زد ؛ مطمئن بودم که روزی در راه اسلام شهید خواهدشد 🔰علاقه وافری به داشت عجیب بود به ظاهر با ما زندگی می کرد ولی دلش در جای دیگری پر می کشید و حال و هوایش با ما فرق داشت آنقدر عکس و خاطره از شهدا در و در خانه چسبانده بود و من همیشه می گفتم محمدجان شما این خانه را با گلزار شهدا اشتباه گرفته ای , مخصوصا علاقه زیادی به شهید همت داشت حتی مرا به مزار شهیدهمت هم برد او می خواست مرا کم کم آماده کند ولی من غافل بودم به خدا قسم مثل شهید همت شهید شد , خداوند هر چه را که زیبا باشد برای خودش بر می دارد از محمد هم چشمان و صورت زیبایش را برای خود برداشت محمد دل ما را برد و خدا هم دل محمد را . او آرزو می کرد که ای کاش چند سال زودتر به دنیا می آمد تا هشت سال دفاع مقدس را درک می کرد جزء سربازان امام خمینی ( ره ) می بود و با دشمن سینه به سینه می جنگید و شربت شیرین شهادت را می نوشید ؛ عاشق شهادت بود و خود را شرمنده شهدا می دانست زمان جنگ بچه بود اما هر دفعه که حرف جبهه می شد می گفت یادش بخیر جبهه , یادش بخیر شبهای عملیات , یادش بخیر صدای تیر و خمپاره و … . گفتم محمد جان تو که جبهه نبودی , تو که با شهدا نبودی چرا این حرف ها را می زنی ؟ می گفت مادرجان من عاشق شهادت و شهدا هستم , عاشق جبهه و سنگر و خاکریزم برای همین اینطور حرف می زنم ؛ می گفتم پسرم در این زمانه شهید شدن خیلی سخته ولی او می گفت اگر خدا بخواهد می توان به شهادت نائل آمد ؛ گوئی که او می دانست و ندایی شنیده بود اما من غافل بودم .یکم دی ماه هزارو سیصدو هشتادوهشت خدمت سربازی را به پایان رسانید و دوباره عزم و رفتن به خوزستان را کرد هر چه تلاش کردم منصرفش کنم نتوانستم . هنگام رفتن اصرار عجیبی داشت که از من حلالیت بطلبد و بارها میگفت حاجتی دارم , از خدا و جدت بخواه که حاجتم روا شود ؛ من هم رو به 🔰آسمان کردم و گفتم خدایا منو شرمنده محمدم نکن را روا کن .دهم بهمن ماه ۱۳۸۸ بود که به پادگان میشداغ اعزام شد ؛ پنجاه و چهار روز به زائران کربلای ایران خدمت کرد و شش روز قبل از این که مأموریتش به اتمام برسد خود را به آقا (عج) معرفی کرد و دعوت حق را لبیک گفت و خود را در میان جمع شهدا قرار داد .ساعت نُه صبح روز چهارشنبه چهار زنگ دروازه به صدا در آمد ؛ به من گفتند که با آقا محمد کار داریم ؛ گفتم آقا محمد به راهیان نور رفته , از من پرسیدند آقا محمد چکاره هستند ؟ گفتنم یک بسیجی مخلص چطور مگه ؟ گفتند با داداش بزرگتر محمد کار داریم , به خدای احد و واحد فهمیدم محمد به مراد دلش رسیده به سر گرفتم از خدا خواستم خدایا دست محمدم قطع بشه یا قطع نخاع بشه یک عمر کنیزی این عزیزم را می کنم فقط آن چهره معصومش برایم بماند ولی نه این طور نبود خداوند بیشتر از من محمد را دوست داشت , او عاشق خدا بود و خدا هم عاشق او . از خدا خواستم شهادت محمدم را قسمتم کرده , شفاعتش را هم نصیبم بگرداند . روز تولدم خداوند پیکر پاک محمد را به من هدیه داد و شب تولدش به خاک سپرده شد , آنقدرتشییع جنازه عظیم و با شکوه بود و مردم بر سر و سینه می زدند.. ✍به نقل ازمادربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
پیامبر اِسلام صلَّی اللّهُ عَلَیه وآله فرمودند: ✍به پروردگارم سوگند"آنقدر غیبت او در فتنه و بلا طولانی شود که"و تا خداوند، اَفراد باایمان را خالص گرداند"و ورزیده شوند؛و کافران را به تَدریج نابود سازد. @shahidmosavinejad
🌷 ✍برای اینکه معشوقت را همیشه درکنارت احساس کنی باید دائما به یادش باشی با صلوات با استغفار و.. @shahidmosavinejad
🌷 ⚜روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت، و گفت:«تو به من قول دادی،‌ تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه می‌روم و دیگه پشت سرم را نگاه نمی‌کنم» پای مصنوعی‌اش شکسته بود، با خنده کمی لی‌لی‌ رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره» ⚜بالاخره یوم‌الله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد. من نیز کنارش بودم،‌ به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد. حدود ۷ متر از علی دور شدم،‌ ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف محمودوند دویدم، ‌او با پیکری خونین روی زمین افتاده بودم باورم نمی‌شد اما خدا هیچ‌گاه خلف وعده نمی‌کند. ⚜حسین شریفی‌نیا با شنیدن خبر شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده می‌گذارد، عطر حضور او را میان سجاده‌اش احساس می‌کند. @shahidmosavinejad
دوستان سلام✋ امروز زیارت عاشورا می خونیم به نیابت از هدیه به چهارده معصوم علیه السلام رفع بلاوشفای همه بیماران @shahidmosavinejad
4_5783011414947922128.mp3
3.66M
♨️افضل اعمال درماه شعبان 👌 بسیارشنیدنی 🎤حجت السلام @shahidmosavinejad
🌺بسم رب الشهداء🌺 ختم صلوات امشب به نیت ❤️شهیدعلی اکبردهقان ❤️ سهم شما۵ صلوات😊 قبول باشه😍 @shahidmosavinejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راوی می‌گفت : رزمنده‌هایی را این رودخانه با خود بُرد پس اینجـا اروند نیست ... دستانت را به آب بزن و فاتحه بخوان! اینجا تنها گلزار شهدای آبی دنیاست ... یادتان همیشه در دل‌هایمان زنده‌است ... 😔😔 دلتنگ اروندم موج مزن آب فرات اصغر من تشنه لب است @shahidmosavinejad
! در این 🌤 روز جمعه با شما میبندیم که امروز برای شادی قلب مقدس شما از حتی اگر به ضرر ما باشد دوری کنیم... منتظرت را یاری کن🤲 @shahidmosavinejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آخرالزمان... 🔹 قسمت اول ✔️ سخنرانی استاد رائفی پور درباره سیستم دجال در آخرالزمان و سیستم سازی برای ظهور علیه السلام 👌 @shahidmosavinejad
🌷 وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود با مخالفت پدر و مادرش روبروشد ، بابوسیدن دست پدر و مادرش گفت :پدرم ، مادرم ،جبهه سفره شهادتی است که به واسطه امام گسترده شده و صاحب احسان خداست ، به بازار خدا می روم ، خریدار خداست ، چرا نروم ؟ ۱- من جاهل بودم خداوند به وسیله خمینی مرا عاقل کرد. ۲- من گمراه بودم خداوند به وسیله  خمینی  مرا هدایت کرد. ۳-من فقیر  بودم خداوند  به  وسیله خمینی مرا غنی کرد. ۴- من در کل بی سرپرست بودم خداوند روح را بر من سر پرست قرار داد.. 🌷 @shahidmosavinejad
✍نعمت فقط برف وباران نیست ...🌧💦 گاهی خدا ... شهیدی نازل میکند زلال تراز باران شهید موسوی نژاد عزیز روز پاسدار روز توست 💞 پاسداری رو آگاهانه انتخاب کردی ...👌 شجاعانه جنگیدی غریبانه زندگی کردی ...👌 مظلومانه شهیدشدی 🕊🕊 پاسدار وشهید امنیت روزت مبارک @shahidmosavinejad
🌹به یاد حاج قاسم سلیمانی چه سری در این دست بود که چون قطع شد ،رسم دست دادن از جهان برچیده شد... @shahidmosavinejad
شهید علمدار: باید کوتاه و زیبای را جمع کنیم و منتقل کنیم، نباید منتظر باشیم که ما رو کنند، باید خودمان بریم دنبال جوان ها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل نباشیم، بی فایده است. کلام ما تأثیر نخواهد داشت. 🌷 @shahidmosavinejad
🌷 ⃣ فرودین سال ۱۳۹۰که ازراه رسیدتنهاچهارماه به سیدباقی مانده بود... سیدعبدالحسین که عادت داشت هرسال به سفر برودوگاهی هم روایتگری می کرد فروردین سال ۱۳۹۰ شهیدموسوی نژادبه اتفاق وفرزندشان به کاروان راهیان نورمی پیوندند وبه مناطق عملیاتی دفاع مقدس می رونددرآن سفرکه کمترازچهار ماه به شهادت سیدباقی مانده بوداودرسکوت پراز به همان مناطقی نگاه می کردکه برخی ازدوستان شهیدرادرآنجا ازدست داده بودانگارکه خبرهایی درراه باشدسیدعبدالحسین حال وهوای دیگرداشت.. 🌷 @shahidmosavinejad
باز شود 👆 و ای پسر و دختر ایرانی ! همه‌ و جانبازان رفتند - برای از ارزش های اسلام و ؛ برای ؛ برای احیای امر به معروف و نهی از منکر ؛ 👌 برای - برای حفظ عفاف و و ... آیا تو قدر آنها و کار بزرگشان را می دانی و خونشان را نگه می داری ؟ @shahidmosavinejad
4_5888956687498346518.mp3
3.65M
♨️وسوسه فکری 👌 بسیارشنیدنی 🎙واعظ: حاج آقا @shahidmosavinejad
دوستان سلام✋ امروز زیارت عاشورا می خونیم به نیابت از حججی ومحمدی هدیه به چهارده معصوم علیه السلام رفع بلاوشفای همه بیماران @shahidmosavinejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روز زائر امام حسین(ع) باشیم 👌سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام @shahidmosavinejad
و ۱۱ سال بعد توسط گروه تفحص شهدا به اغوش خانواده باز گشتند . 🕊دو کبوتر🕊،دو پنجره، یک پرواز! 🌷 بصائری و🕊 قهرمانی "داوود بصائری" متولد 1346 تهران و "اکبر قهرمانی" متولد 1343 شهر قدس، جمعی گردان مالک اشتر لشکر 27(ص)، روز پنجشنبه 25 فروردین 1362 در هنگامه عملیات والفجر 1 در منطقه‌ی#فکه به‌🌷 رسیدند و پیکرشان در حالی که سر بر شانه هم داشتند، برجای ماند. درست 11 سال بعد، روز شنبه 27 فروردین 1373 پیکر آنها، همان‌گونه که در آخرین در کنار هم بر جای مانده بودند، توسط گروه و شهدای لشکر 27 پیدا شد و به خانواده ها بازگشت. 🌷 شهید داوود بصائری: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 50 ردیف 28 شماره‌ی 6 🌷 شهید اکبر قهرمانی: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 28 ردیف 120 شماره ی۱۰ @shahidmosavinejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آخرالزمان... 🔹 قسمت دوم 👤 سخنرانی استاد رائفی پور ✔️ درباره سیستم دجال در آخرالزمان و سیستم سازی برای ظهور علیه السلام @shahidmosavinejad
✍بدانید دشمن درصدد ضربه زدن به ولایت فقیه و امام خامنه اے است اگر سستی کنید تعلل ورزید خدا این نعمت را از شما می گیرد و آن را به شکل بدی جایگزین می کند. @shahidmosavinejad
🌷 ⃣ سال ۶۷ روز با لباس سبز پاسداری به خواستگاریم آمد . با لحنی دلنشین و ساده با من از ، و و مشکلاتی که در آینده در سر راه وجود دارد ، سخن گفت . منزلشان در کنار منزل ما بود و من ایشان و خانوادهشان را از قبل می شناختم . من هم پذیرفتم که با همراه شوم، مهریه ما چهارده سکه به نیت ۱۴ معصوم (ع) بود . بعد از خواستگاری به جبهه برگشت و چهل روز بعد آمد و مراسم و عروسیمان همزمان با حضور اقوام و جمعی از رزمندگان در ایام نیمه شعبان روزچهاردهم فروردین سال ۶۷ برگزار شد .عبدالحسین سال و من سال داشتم . سرسفره عقد ایشان با همان پاسداری حاضر شدند من از خواهر ایشان تقاضاکردم اگر ممکن هست به ایشان بگویند لباسشان را عوض کنند ولی ایشان نپذیرفتند و گفتند این ، لباس و من است و این نشانه ای جز این نداشت که او همیشه آماده و حاضر برای از همه آن چیزهایی بود که به آن عقیده داشت ، حتی شب از و این برای من یک محسوب می شد که برای چنین شخصی انتخاب شدم شب او می گفت و من گریه می کردم از دوستان ، از رفقایی که در سخت ترین شرایط مشغول از کشورمان هستند و در راه دین خدا جانبازی می کنندشروع زندگی ما با سخن از شهادت ادامه زندگی با رابطه با خانواده و دهه سوم زندگیمان با همسر رقم خورد و چه زیبا به آرزویش رسید . ✍به روایت همسربزرگوارشهید @shahidmosavinejad