eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 علیہ السلام: "إذا نَزَلَت بِڪُم شَدیدهُ ؛ فاستَعینوا بِنا" هرگـاه براے شما پیشامـد سختي روے داد بہ وسیلہ ما اهڸ‌بیـت از خـدا یارے بجوئیـد. 📚 مستدرڪ الوسائڸ ج۵ ص۲۲۸ ... 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از نظمینو
🌺 نام: جواد نام خانوادگی: محمدی تولد: ۱۳۶۲/۵/۲۹ شهادت: ۱۳۹۶/۳/۱۶ مکان شهادت: استان حما.سوریه مزاروی: امامزاده حمیده و رشیده خاتون درچه.اصفهان ❤️
شهید شو 🌷
#دوست_شهید_من🌺 نام: جواد نام خانوادگی: محمدی تولد: ۱۳۶۲/۵/۲۹ شهادت: ۱۳۹۶/۳/۱۶ مکان شهادت: استا
💔 ... ... بےهوا هوای یاد تو در سرم افتاد و من نمےدانم چه شد!!!! کدام دعای خیـر؟ کدام کار بےمنت و خالصانه، مرا به راه تو سر به راه کرد؟ که جز مُشتی عمل ریاکارانه یا همراه منّت، در پرونده ام، عملی سراغ ندارم... هر چه بود... هر چه هست فهمیده ام و چشیده ام که روزهایم شب نخواهد شد جز با یاد شهدا و رفیق شفیقم! لحظه لحظه در قلــ❤️ــــبم ، مرا اعمالم را رفتارم را و حتی نیتم را به سمت راهی مےبرد که نمےتوانم ثانیه ای به خودم فکر کنم! شده ای شاخص! شده ای میزان اعمالم! باشد که با مدد یاد تو، این دریای پرتلاطم و این راه سنگلاخ، دنیا را پشت سر گذارم راستی برادرم ! گفتم که دیگر برای ، بےتابی نمےکنم؟ گفتم که دارم صبوری مےڪنم و تمرین شهیدانه زیستن؟... هر چند خَسی در معرکه شهادت هم نیستم اما به لطف خدا و گوشه چشم تو، امید بسته ام... گفتمت که این روزها فقط به حرف تو فکر مےکنم؟؟که گفتی "کف پای ما باید در مسجدالاقصی به زمین بخورد"... گفتمت حسرت مےخورم به آرزوهای بزرگی که در سر داشتی؟؟ گفتمت مےخواهم آرزویت را برآورده کنم، هر چند عددی نیستم در میان این همه خوب و مرد پایِ کار و رکاب؟؟؟ حرفهای گنده تر از دهنم مےزنم ولی بگذار بگویم بگویم که هر چه در توان دارم پشت سر امام خامنه ای در همان که تو به آخرش رسیده ای، قدم برمےدارم با هر چه مےتوانم با درس خواندنم با حیا و حجابم با غیرتم با عملم با قلمم با.... با هر چه در چَنته دارم با این همه گـُنده خواهےام، منتظر کمک و یاری توام در پیمودن این مسیر پر رنج و پر فراز و نشیب که طلایه دارش، حضرت آقاست... هوامو داشته باش! ... (٣نقطه) 💕 @aah3noghte💕 📛
هدایت شده از بایگانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 آنچه از رهبر معظم انقلاب نمیدانید! کلیپی که نظرخیلی ها را نصبت به رهبر معظم انقلاب عوض خواهد کرد! حتما ببینید و انتشار دهید خودت تصمیم بگیر حرف کیو گوش کنی.... ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 ... متولد سال ۷۱ بود و متولد مشهد. پدرش متولد مشهد بود اما اصالتا افغانی ولی مادرش اصالتا ایرانی است. اولین بار در ۱۹سالگی راهی سوریه شد. همسرش باردار بود ولی چون هنوز نمیدانست فرزندش ، دختر است یا پسر رفقایش او را ... (۳نقطه) صدا میکردند... عاقبت در ۲۱ سالگی به دست گروه تکفیری داعش اسیر شد و به جرم اینکه به مولایش امیرالمومنین، ناسزا نگفت چون ارباب بی کفن، سرش از تن جدا شد... ...(۳نقطه) ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #لات_های_بهشتی دکتر #ادواردو_آنیلی تنها پسر سناتور جیووانی و پرنسسی یهودی او وارث قانونی ثروتی م
🕊✨🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊 🕊 ۱ یکی از کسانی که ابراهیم هادی با او رفیق شد تا او را جذب دین و خدا کند، خیلی خاص بود!!! خیلی راحت از خوردن و کارهای خلاف حرف مےزد و اصلا چیزی از دین نمےدانست... خودش مےگفت که تا حالا حتی یک بار هم مسجد و هیئت نرفته!!! یک بار به ابراهیم گفتم: "آقا ابرام! اینا کےان دنبال خودت راه انداختی"؟؟؟ با تعجب پرسید: چطور؟ گفتم: "دیشب که با این پسر اومدی هیئت، اومد کنار من نشست... وقتی حاج آقا داشت از مظلومیت امام حسین ع و کارهای یزید را مےگفت، این پسر هم با عصبانیت گوش مےکرد!!! وقتی چراغها خاموش شد، جای گریه کردن، فحش های ناجور به یزید مےداد".... ابراهیم زد زیر خنده و گفت: "عیبی نداره... این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده، مطمئن باش وقتی با امام حسین ع رفیق بشه آدم درستی میشه"... دوستی ابراهیم با این پسر به آنجا رسید که همه کارهای خلاف را کنار گذاشت و یکی از بچه های خوب ورزشکار شد. اما از او بدتر بود... ... 💕 @aah3noghte💕 📛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 زنگار گناه وجودم را احاطه کرده به نگاهت محتاجم دستم را بگیر ... #فاصله_اش_از_خاکریز_تا_خدا #یڪ_قدم_بود #پا_گذاشتن_روی_دل.... #شهیدفردادعلیپور #آھ... 💕 @Aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 مرتضی عادت داشت روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی، با پای برهنه درصف اول عزاداران حسینی شرکت نماید. و
💔 چرا ، معروف شد به ؟.... «مرتضی» با زبان عربی با عراقی ها حرف می زد و تکیه کلامش روی کلمه بود که مخفف همان «ای شی لونک » رنگ و روت چطوره؟😉 او هر روز صبح به فاصله هفتاد ، هشتاد متری عراقی ها ، روی خاکریز می ایستاد و دست هایش را دور دهان حلقه می کرد وبرای عراقی ها سخنرانی می کرد : اشلونک ... یا اخی ... صباح الخیر ! (یعنی رنگ وروت چطوره ... حال وروزت چطوره ...)🙃😁 ظهر دوباره همان آش و همان کاسه ! مرتضی دست بردار نبود و روز روشن ، جلو چشم عراقی ها روی خاکریز می رفت و برای دشمن کلاس عقیدتی می گذاشت.😳🙄 گاهی هم از پشت بلندگو سوره واقعه را می خواند.📢 اما جواب عراقی ها توپ و تفنگ بود. این عمل مرتضی ترس و وحشت در دل نیروهای دشمن انداخت به صورتی که عراقی ها برای سرش جایزه گذاشتند . و او معرف شد به «اشلو»😇 ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 #بسیجی_شهید_محمد_حسین_حدادیان. . قبل از شهادتش پیامی پر محتوا برای دوستش ارسال کرده بود. متن پیام: بسیجی #خامنه_ای بودن از سرباز #خمینی بودن سخت تر است و صد البته شیرینی بیشتری دارد . ما نه امام را دیدیم نه شهدا را با این حال هم پای امام ماندیم هم میخواهیم شهید شویم. به این فکر میکنم این شانه ها تا به کی تحمل این بار مسئولیت را خواهد داشت؟ و این قلب تا به کی خون دل خواهد خورد؟ میدانی؟ غربت بسیجی #خامنه_ای را تنها آغوش #مهدی_عج تسکین خواهد بود. #اللهّمَ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌ ما سینه زدیم، بی ‌صدا باریدند از هرچه که دم زدیم، آن‌ها دیدند ما مدعیانِ صفِ اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند❤️ شهید محمدحسین حدادیان #بسیجی #مدافع #دواعش_وطنی #دراویش #فتنه 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از بایگانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 وقتی توی پخش زنده اخبار صداوسیما موقعی که داشتن از وسط گزارش میدادن یک نفر عکس رو نشون میده✌️ اگر بخواییم از این هم نزدیک تر میشیم!💪 ... 💕 @Aah3noghte💕
💔 در حالے که ایران سرگرمـ بود رقیب، گـل زد و پیروز شد😏 😒 ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_سرزمین_زیبای_من #قسمت_نهم📝 ✨ســرنـــوشــت نزدیک سال نو بود ... هر چند برای یه بومی سی
📝 ✨ مــلاقــات غیـــر ممـــکن گارد جلوی ورودی تا چشمش به من افتاد با عصبانیت اومد سمتم😡... "تو چه موجود زبان نفهمی هستی ... چند بار باید بهت بگم؟ ... نمی فهمی بهت میگم تو حق ورود به اینجا رو نداری؟"😡.. خیلی عادی و محکم توی چشم هاش نگاه کردم😶 ... "من از رئیس دانشکده حقوق وقت گرفتم ... می تونید تماس بگیرید و اسمم رو چک کنید ... اول باورش نشد ... اما من خیلی جدی بودم"😉... . - اگر تماس بگیرم و چنین چیزی نباشه ... مطمئن باش به جرم ایجاد اختلال به پلیس زنگ میزنم ... و از اونجا به بعد باید برای خودت قبر بکنی😏 ... تماس گرفت ولی به حدی توی شوک و هیجان بود که اصلا حواسش نبود بگه من یه بومی سیاهم😉 ... اونها تایید کردن و اون هم با تعجب تمام، فقط ورود من به دانشگاه رو نگاه می کرد😳... حس آدمی رو داشتم که تونسته از بزرگ ترین دژ دشمن عبور کنه ... باورم نمی شد پام رو توی دانشگاه حقوق گذاشته بودم ... نه من باورم می شد، نه افرادی که از کنارشون رد می شدم و من رو توی اون فضا می دیدن😳 ... وارد دفتر ریاست شدم ... چشم منشی که بهم افتاد، برق از سرش پرید ... خودم رو که معرفی کردم باورش نمی شد😳🙁 ... - کوین ویزل هستم ... قبلا از آقای رئیس وقت گرفته بودم 😎... . چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد ... "چند لحظه صبر کنید آقای ویزل ... باید حضورتون رو به ایشون اطلاع بدم و اجازه ورود بگیرم"😵 ... بلند شد و سریع رفت توی اتاق رئیس ... به دقیقه نرسیده بود که اومد بیرون ... . - متاسفم آقای ویزل ... ایشون شما رو نمی پذیرن 😏... . مکث کوتاهی کردم ... "اما من از ایشون وقت گرفته بودم ... و قطعا اگر زمان آزاد نداشتن توی این ساعت به من اجازه ملاقات داده نمی شد"😒 ... و قبل از اینکه بخواد به خودش بیاد و جوابم رو بده رفتم سمت اتاق رئیس ... یه ضربه به در زدم و وارد شدم ... . با ورود من، سرش رو آورد بالا ... نگاهش خیلی سرد و جدی بود ... اما روحیه خودم رو حفظ کردم ... - سلام جناب رئیس ... کوین ویزل هستم و قبلا برای ملاقات شما توی این ساعت وقت گرفته بودم ... و دستم رو برای دست دادن جلو بردم ... بدون توجه به دست من، به منشی نگاه کرد ... از نگاهش آتش می بارید😡 ... "برید بیرون خانم و منتظر باشید صداتون کنم" ... . دستم رو جمع کردم و نشستم روی مبل ... اون هیچ توجهی بهم نداشت ... مهم نبود😏 ... دیده نشدن، ساده ترین نوع تحقیری بود که تمام این سال ها تحمل کرده بودم ... . - آقای رئیس ... من برای ثبت نام و شرکت در دانشگاه حقوق درخواست دادم ... اما علی رغم رتبه و معدل بالا، هیچ پاسخی به من داده نشد ... برای همین حضوری اومدم🙃 ... - بهتره برای شرکت توی یه رشته و دانشگاه دیگه درخواست بدی ... سرش رو آورد بالا ... هر چند بعید می دونم برای پذیرش شما جایی وجود داشته باشه 😏... - اما فکر نمی کنم قانونی وجود داشته باشه که بگه .... یه بومی حق نداره وارد دانشگاه حقوق بشه 😉... . خیلی جدی توی چشم هام نگاه کرد ... "اینجا جایی برای تو نیست ... اینجا جائیه که حقوق دانها، قاضی ها و سیاستمدار های آینده این کشور رو آموزش میده ... بهتره حد و مرز خودت رو بشناسی و هر چه زودتر از اینجا خارج بشی"...😒😏 - طبق قانونی که تربیت شده های همین دانشگاه ها تصویبش کردن ... قانون بومی ها رو به عنوان یه انسان پذیرفته ... جالبه ... برای سگ یه سفیدپوست اینجا جا هست و می تونه همراه با صاحبش وارد بشه ... اما برای یه انسان جا نیست😏 ... این حق منه که مثل بقیه اینجا درس بخونم ☝️... چند لحظه مکث کردم ... "نگران نباشید ... من قصد ندارم قاضی یا سیاستمدار بشم ... می خوام وکیل بشم و از انسان هایی دفاع کنم که کسی صداشون رو نمی شنوه"👌 ... . بدون اینکه حتی پلک بزنه، چند لحظه توی چشم هام زل زد ... "از این فرصت پیش اومده جای دیگه ای استفاده کن ... توی سیستم استرالیا جایی برای تو نیست ... این آخرین شانسیه که بهت میدم ... قبل از اینکه به پلیس زنگ بزنم و تبدیل به آدمی بشی که کسی صداش رو نمی شنوه ... از اینجا برو بیرون"😠 ... بلند شدم و رفتم سمت در ... "مطمئن باشید آقای رئیس ... من کاری می کنم که صدای من شنیده بشه ... حتی اگر امروز، خودم نتونم وارد اینجا بشم ... به هر قیمتی شده راهی برای دیگران باز می کنم"😏 ... . این رو گفتم و از در خارج شدم ... این تصمیم من بود ... تصمیمی که حتی به قیمت جانم، باید عملی می شد💪 ... . ... 💕 @Aah3noghte💕
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهیدحسن_هنری مزار: بهشت زهرا، قطعه۲۸، ردیف۶۴، 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 من دلم تنگ ضریح است... خودت کاری کن صاحبِ صبر! گدا ، حوصله اش سر رفته #آھ_ڪربلا #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله 💕 @aah3noghte💕
💔 #کلام_معصوم #امام_علي عليہ السلام مي‌فرمـاینـد: ✔️آڹ ڪہ ڪينـہ را 👌ڪنـار بگـذارد، قلـب و ذهنـش آرامـش مي‌يـابد.💕 📚 غرر الحڪم، حدیـث ۸۵۸۴ 💕 @aah3noghte💕 #در_ثواب_نشرحدیث_شریڪ_شوید👌
💔 خادم حرم حضرت معصومه سلام الله بود تو یکی از شبهای ماه مبارڪ رمضان برای برگشتن پیکـر #شهیدجوادمحمدی، ختم صلوات برداشت و پخش کرد بین زائرا جواد را نمےشناخت اما ارادت خاصی به او داشت و همین رفاقت شاید امضای شهادتش شد... #شهیدجوادمحمدی #شهیدمهدی_ایمانی #دوست_شهید_شهیدت_میکنه #رفاقتایی_که_به_بهشت_ختم_شد #آھ... 💕 @aah3noghte💕
هدایت شده از بایگانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ملتی که عقل خودشو بده دست این قطعا گرفتار و دلار ۲۰۰۰۰ هزار تومانی میشه... 📽استاد پورآقایی ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🕊✨🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #رفاقت_با_شهید_ابراهیم_هادی۱ یکی از کسانی که ابراهیم هادی با ا
✨🕊✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊 🕊 ۲ سید جواد حوالی میدون خراسون ساکن بود و یک محله از دستش عاصی بودند!!! 😫😩 مےگفتند: "بعضی شبها مست مےکرد و توی کوچه ها راه مےرفت و نعرھ مےکشید!!! و با لگد به درب خانه ها مےزد.😧 هیچکسی از دستش امنیت نداشت تا اینکه.... او هم با آشنا شد...😇 ابراهیم او را به زورخانه حاج حسن برد و سید جواد، عاشق ورزش باستانی شد.😍 کم کم بقیه اهل زورخانه هم به خاطر ابراهیم، با سید رفیق شدند. وقتی سید جواد حسابی به ورزش علاقمند شد ابراهیم به او گفت: "محیط ورزش باستانی، حرمت داره! اگه مےخای ورزش رو ادامه بدی باید کارای قبلت رو ترک کنی"!!!☝️ و سید اینقدر از داش ابرام، محبت و مردونگی دیده بود که به خاطر گل روی او به حرفش گوش کرد😊... ابراهیم تا جایی پیش رفت و برای سید جواد وقت گذاشت که همه گذشته او را پاک کرد... و بعد پای سید را به مسجد باز کرد😉... ... 💕 @aah3noghte💕 📛
هدایت شده از بایگانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 «دفاع مقدّس وسیله‌ای شد برای اینڪه استعدادهای مڪنون در انسانها ، بہ شڪل عجیبی بُروز ڪند. مثلاً شهید حسن باقری بلاشڪ یڪ طرّاح جنگی است . کِی ؟ در سال ۶۱ ؛ کِی وارد جنگ شده است ؟ در سال ۵۹ . این مسیرِ حرڪت از یڪ " سرباز صفر " بہ یڪ " استراتژیست نظامی " ، یڪ حرڪت بیست سالہ ، بیست و پنج سالہ است ؛ این جوان در ظرف " دو سال " این حرڪت را ڪرده است ! اینها " معجزه‌ی انقلاب " است.» ۹۲/۰۹/۲۵ 💕 @aah3noghte💕