فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و تو آنی که من راز چشمانت را
هزار باره با نسیم به نجوا گفته ام
و از دستان سرخ دشت
عطر مهرآگين تو را
در تكرار رستخيز بودن نوشيده ام
من از بلنداي آرزو
زندگي را بقدر سخن گفتن با نگاهت
يا لمس طعم لبخندت
يا شنيدن سكوتي كه شرمش پيداست
و از "دوستت دارم" هاي ناگفته مي رويد
ديده ام
همين قدر كوتاه، همين قدر سرشار
و كس چه مي داند
اندكي چنين
چگونه وسعتي به اندازه ي يك عمر را
آباد مي كند
#بهرام_مراديان #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
آقای علی سعیدی شاعر و یکی از بزرگان شهرستان ساوه است.
وی زاده ۱۲۵۹ خورشیدی در شهرستان ساوه و صاحب دیوان اشعار «کلیات نسیم بهشت» است.وی با اینکه شغل بازرگانی داشت، تجوید قرائت قرآن و مسائل شرعیه را نیز به مشتاقان این علوم می آموختند.
نام اثر وی کلیات نسیم بهشت است که شامل غزلیات، قصائد، تضمینات و مسمطات میباشد.او این اشعار را در طی عمر ۸۸ ساله خود سرود. پس از مرگ او، تمامی اشعار وی توسط آخرین فرزندش گردآوری و ویرایش گردید. به علت گذر سالها و آسیب دیدن بعضی از نسخههای خطی شاعر، جمعآوری و دستهبندی آنها چندین سال طول کشید. بعد از تلاشهای بسیار، برای اولین بار گزیده اشعار علی سعیدی تحت عنوان «نسیم بهشت» در سال ۱۳۷۲ خورشیدی توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات چاپ گردید و در نهایت بالغ بر ۵۰۰۰ بیت از اشعار وی در قالب دیوان اشعار «کلیات نسیم بهشت» در سال ۱۳۸۴ خورشیدی با حمایت معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد منتشر گردید.
از ویژگیهای دیوان اشعار «کلیات نسیم بهشت»، تنوع قالبهای شعری میباشد. این دیوان مشتمل بر غزلیات، قصائد، تضمینات و مسمطات میباشد. تضمینات آورده شده در این دیوان از بزرگانی چون حافظ، سعدی و خاقانی میباشد. از دیگر ویژگیهای برجسته این دیوان، تضمینهای بجا و سرودن اشعاری بسیار هماهنگ با آنها است، به گونهای که تشخیص آنها از بیتهای سروده شده توسط شاعر بسیار دشوار میباشد. اشعار علی سعیدی عمدتاً حاوی توحیدنامه، مدح ائمه اطهار و پند و اندرز میباشند. همچنین در بسیاری از اشعار، استفاده از واژه ایران یا دیگر واژههای شناخته شده اساطیری، بسیار مشهود میباشد.
سرانجام علی سعیدی در سحرگاه یکی از روزهای اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۷ خورشیدی در اثر سکتهٔ قلبی درگذشت. وی در امامزاده سید علی اصغر شهرستان ساوه به خاک سپرده شد.
#معرفی_شاعر #علی_سعیدی
📜 @sheraneh_eitaa
ما مست و خراب از می میخانهٔ عشقیم
آباد نگردیم که ویرانهٔ عشقیم
ای عاقل فرزانه – ز رندان مطلب عقل
ما عقل چه دانیم که دیوانهٔ عشقیم
غرقیم چو غواص به دریای معارف
وندر طلب گوهر یکدانهٔ عشقیم
ما بال و پر و جان سر خویش بسوزیم
یعنی که همه پیرو پروانهٔ عشقیم
زین زن صفتان رشته الفت ببریدیم
تا در کنف همت مردانهٔ عشقیم
گویند سعیدی ز کجا یافت سعادت
مسعود ز بخشایش شاهانهٔ عشقیم
#شعر #علی_سعیدی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | نامه های مرد زن ذلیل
شعرخوانی طنز ابوالفضل زرویی نصرآباد
📜 @sheraneh_eitaa
«نصرالله»
نمیدانم کجا به خاک سپرده خواهی شد
اما میدانم
هر جا که باشد
آسمان به زمین حسادت میکند؛
کوران مادرزاد از آن شفا میگیرند
و هر کس گمکردهای دارد
کنار مرقدت خواهد یافت.
کاش شمعی بودم و هر شب تا سحر
برایت اشک میریختم؛
کاش لبخندت را کتابها منتشر کنند
و خاطراتت در کافهها دست به دست شود؛
فصلها گرداگردت حلقه بزنند
و دم به دم عبایت را استلام کنند؛
اندوهت را باد، روی سر بگذارد
و شهر به شهر و کشور به کشور جار بکشد
و تو باز برخیزی
و پشت تریبون تمام مساجد
آیه های جهاد بخوانی
لشکر تجهیز کنی
و عقابان تیزچنگ حزبالله را
بر گرگهای هار صهیون بشورانی
که «ان نصرالله قریب»*
------------------------------------------
*-سوره بقره، آیه ۲۱۴.
#تقی_متقی #شعر #سید_حسن_نصرالله
📜 @sheraneh_eitaa
2856.mp3
699.8K
سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت
تنم از واسطهٔ دوری دلبر بگداخت
جانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم، دل شمع
دوش بر من ز سر مِهر، چو پروانه بسوخت
آشنایی نه غریب است، که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم، دل بیگانه بسوخت
خرقهٔ زهدِ مرا، آب خرابات ببرد
خانهٔ عقلِ مرا، آتش میخانه بسوخت
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله، جگرم بی می و خُمخانه بسوخت
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نَخُفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
#حافظ #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
راه تو راه نجات است اباعبدالله
روضه ات شرط حیات است اباعبدالله
سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت
سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله
هر کجا گفته ام از عشق تو مقصد بودی
عشق تو جلوه ی ذات است اباعبدالله
بی تو با هر قلمی هر غزلی سر گیرد
بازی ِ با کلمات است اباعبدالله
شب ما سوختگان را قمری لازم نیست
پرچمت نور صراط است اباعبدالله
میزبان حرمت هر شبِ جمعه است خدا
عقل از این مرتبه مات است اباعبدالله
اربعین کرببلا رفته فقط می داند
اشک ها برگ برات است اباعبدالله
کشته ی اشکی و سوگند به لب تشنگی ات
تشنه ات آب فرات است اباعبدالله
#حسن_کردی #شعر #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
جانا دهنت که هست چون چشمه نوش
میآوردش ظلمت شب در آغوش
آن پنبه پندار که در گوش تو بود
پشم آمد و یکباره برون کرد ز گوش
#شعر #همام_تبریزی
شبتون بخیر و در پناه خدا
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبسم کردی و صبحم
چه زیبا شد،دل افروزم
خوشا چشمی که صبح او
به لبخند تو وا گردد
|صبح جمعتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
السلام علیک یا بقیة الله
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بیا که از غمِ هجران ، دلم شده خونین
نشسته داغِ فراوان ، به سینه ام سنگین
بیا که غیبتِ رویت ، بجان زده آتش
نظامِ عالَمِ امکان ، ز غربتت غمگین
بیا که رنجِ فراقت ، ز ما توان برده
رسیده وقت وصال و ترنّمِ گلچین
تویی سلاله ی حیدر ، نواده ی زهرا
تویی حقیقتِ قرآن ، تویی شریعتِ دین
تویی غریبِ غریبان ، زِ ظلمتِ دوران
تویی ودیعه ی جانان ، تویی اِمامِ مبین
تویی که نورِ خدایی ، تو عترت اللهی
نظامِ هستی و خلقت ، ز تو کُنَد تمکین
تو نسلِ پاکِ حسینی ، بقیّةاللّهی
تو اصلِ صوم و صلاتی ، حقیقتِ آیین
بیا که جور و شقاوت ز حد فزون گشته
ز خونِ پاکِ جوانان ، زمین شده رنگین
بیا و تیغِ دو دَم را ، چو حیدر کرار
به فرقِ نحسِ عدو زن ، بر آن سر ننگین
فدای ماه وجودت ، که روشنی بخش است
به شور و عزتِ والا ، به شوکت و تحسین
بیا و دیده ی ما را ، ز مَقدَمت° جان بخش
بیا و سینه ی ما را ، ز ناله دِه تسکین
دوباره جنّت اَعلی' ، گرفته مهمانی
شهیدِ راهِ ولایت ، بخون شده تزیین
#محمدصادق_ربانی #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است
قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق -
آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است
فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست
دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است
هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست
اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است
کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من
«آرزوی وصل» از «بیم جدایی» بهتر است
#فاضل_نظری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
انتظار را درک کرده ایم
که هر صبح جمعه
وجودمان پر از ندبه می شود
پس چرا
روزها کوتاه می آییم
و شب ها
خواب های ما طولانی است؟!
چه وقت باید
صدای گریه های ما
شب بوها را بیدار کند
و کوچه ها
عطر حضور را استشمام کنند
و در ظهر ظهور
به "قد قامت" تو
اقتدا کنیم
زمان را
در نوردیده است
صدای تکبیرت
درخت
رود
دشت
کوه
حتی انسان
به باور رسیده است
حضور سبز تو را
و این سراسیمگی
شوق فراوانی است
که ما
برای رسیدن داریم...
#شعر #جمعه_های_دلتنگی #امام_زمان #ارسالی_مخاطب #فرهاد_کرمی
📜 @sheraneh_eitaa
مغز متفکر حماس مجاهد بزرگ
شهید دلاور یحیی سنوار
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
پس از هنیه فدای خدا شده ، سنوار
فدای کوی رضای خدا شده ، سنوار
چه روزگار مدیدی که با عدو جنگید
مجاهدی که فدای خدا شده ، سنوار
بدست خصم ستمگر هماره زندان بود
در انتظار لقای خدا شده ، سنوار
تمام عمر عزیزش میان میدان ها
به عشق آنکه برای خدا شده ، سنوار
بعشق روز رهایی مسجد الاقصی
شهید راه وفای خدا شده ، سنوار
کبوتری که رها شد از این قفس اکنون
ز غزه عازم کوی خدا شده ، سنوار
خوشا بحال شهیدان که جان فدا کردند
رها بسوی سرای خدا شده ، سنوار
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#محمدصادق_ربانی #شعر #شهید_یحیی_سنوار
📜 @sheraneh_eitaa
🍁
پاییز و جاده ها ،دل خون انارها
بغض نشسته در نفس شاخسارها
بی تابی نگاه به در دوخته در غروب
وقتی که تند می شود نبض قرارها
پاییز شد همیشه ی ایام بعد تو
این است سرنوشت تمام دچارها
لکنت گرفته شمع شب تار بی تو و
خون می چکد ز زخمه ی زخمی تارها
با مرگ برگهای ستمدیده از خزان
یادی کن از به خون شدن سر به دارها
پاییزها گل می کند یاد تو در جانم
افسانه است سردی خاک مزارها
#لیلا_تقوایی_یزدلی #ارسالی_مخاطب #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
مسعود کبیری متخلص به کبیرقزوینی…
در یکم تیرماه سال یک هزار و سیصد و پنجاه و نه در روستایی با نام “شید اصفهان” واقع در بخش مرکزی و فاصله ی15 کیلومتری شهر قزوین در یک خانواده کاملا مذهبی متولد شد.
پس از تحصیلات ابتدای برای ادامه تحصیل و زندگی به اتفاق خانواده به شهر قزوین کوچ نموده و تحصلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه می دهد.
طبع شعر و شاعری، صدای خوش و بلاغت کلام موهبتی خدا دادی است که از پدرانش به ارث رسیده است.
فعالیت های ادبی وی از دوران دبیرستان با حضور در محافل ادبی وقت قزوین اعم از…
انجمن ادبی عبید، سیاوشان و محفل ادبی پاتوق و بهره بردن از محضر اساتید و شاعرانی چون…حضرتی، عاملی، پدرام (تاکستان)و دکتر فرورانفر(تهران) در ابتدا و سپس استاد امیردیوانی و دکتر قافله باشی(هر دو بزرگوار)، دکتر سمیع زاده و سرکار خانم محمودی و خانصنمی(ابهر) شکلی شایسته تر به خود گرفت.
(البته وی در زمینه شعر تاکنون هیچ استادی نداشته و بیشتر با مطالعه و کوشش شخصی در این زمینه قدم برداشته است.)
بیشتر سروده های ایشان در قالب های غزل، ترانه، دوبیتی، مفرد، نیمایی و سپید می باشد و اخیرا پس از آشنایی با سبک “سپکو”و اساتید این سبک(عالیجنابان نعمتی کرفکوهی و دکتر دشتی) مبادرت به سرایش در این قالب می نماید.
هم اکنون دو مجموعه شعر از ایشان آماده چاپ می باشد که در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید.
#معرفی_شاعر #کبیر_قزوینی
📜 @sheraneh_eitaa
رد پایی مانده و یک جای خالی، رفته ای
روی آتش کتری چای ذغالی، رفته ای
دست از دستم کشیدی، دست در دستان باد
قاصدک، از این دیار و این حوالی، رفته ای
در صراط عاشقی پایت مگر لغزیده بود؟
اینچنین در دوزخ غم دست خالی، رفته ای
باورم هرگز نمی گردد نباشی در دلم
باورم هم گر شود فرض محالی، رفته ای
کاش می دیدم زمان رفتنت را، با غرور
روی لب لبخند و شاد و خوب و عالی، رفته ای
منکه خواهان تو بودم کاملا، اما شما…
بی تفاوت آمدی با بی خیالی، رفته ای
#کبیر_قزوینی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | قرائت شعری از حسین منزوی توسط علیرضا قزوه؛ تقدیم به آستان امام حسن(ع)
📜 @sheraneh_eitaa
صبح فراقِ ما، شده از شام، تارتر
دل داغدار و، سینه از او داغدارتر
دل شد نشان تیر غم و، در مصاف عشق
پیدا نشد، حریفی از این کهنهکارتر
ای خنده! بر لبم منشین، یک نفس که هست
از عمرِ گل وفای تو بیاعتبارتر
ای اشک! با تو عهد وفا بستهام، چرا
چون گل شود ز گریۀ ابر بهار، تر
چندان که اُنس با غم هجران گرفتهایم
ترسم که روز وصل شود کار، زارتر
وقتی که هست، اَفضَل اعمال، انتظار
عاشقتر آنکه از همه چشمانتظارتر
یَابنَالحسن! به دیدن تو مستحقتر است
چشمی که شد به یاد تو گوهرنثارتر
هر دل که سوخت از غم هجران شب فراق
گردد به صبحِ وصلِ تو، امیدوارتر
چون ماهی جدا شده از آب، میشود
هر لحظه بیحضور تو دل بیقرارتر...
#محمدجواد_غفورزاده #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
این
این سرگذشت کودکی است
که به سر انگشت پا
هرگز دستش به شاخه ی هیچ آرزویی نرسیده است
هر شب گرسنه می خوابید
چند و چرا نمی شناخت دلش
گر سنگی شرط بقا بود به آیین قبیله ی مهربانش
پس گریه کن مرا به طراوت
به دلی که می گریست
بر اسب واژگون کتاب دروغ تاریخش
و آواز می خواند ریاضیات را
در سمفونی باشکوه جدول ضرب با همکلاسی ها
دو دو تا … چارتا
…چا چارتا
…پپنج تا
…ششش تا
در یازده سالگی پا به دنیای شگفت کفش نهاد
با سر تراشیده و کت بلندی
که از سر زانوانش می گذشت
با بوی کنده ی بد سوز و نفت و عرق های کهنه ی …
آری …
دلم،گلم
این اشک ها،خون بهای عمر رفته ی من است
دلم ،گلم
این اشک ها،خون بهای عمر رفته ی من است...
#حسین_پناهی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
به هر نگاه نگاهم که در نگاه تو آمیخت.
دلم به چنگه ی مژگان چشم مست تو آویخت.
دلم خوش است چنین گرم آرزوی نگاهت.
وگرنه روی دلارای تو ندیده دلم ریخت.
غمت به خون دل و اشک دیده ام شده سفته.
به جای جای دلم مثل لاله داغ شکفته.
به تنگ آمده ام از سکوت بغض گلویم.
بیا که با تو بگویم هزار حرف نگفته.
علاقه ام به شما کنج سینه کیل ندارد.
دلم به غیر شما بر کسی میل ندارد.
در انتظار تو خشکیده است چشمه ی اشکم.
مرا ببخش که چشمم خروش سیل ندارد.
غزل به سرخی لبهایتان نگفته کسی نیست.
بدون حب شما بین سینه ها نفسی نیست.
برای خلق هزار آرزوی دور و دراز است.
ولی به سینه ی ما غیر دیدنت هوسی نیست.
برای ما شده ای اشک شوق و شور و تمنا.
که دست ما شده کوته ز عرش دامنت آقا.
تو مقتدای تمام ستاره های سهیلی.
حضور تو همه جا هست و نیست چشم تماشا.
به ترس و دلهره ی عشق مبتلا و اسیرم.
که قبل روز ظهورت خدا نکرده بمیرم.
قسم به عهد چهل روزه ای که باتو نمودم.
دعاکنید در آن لحظه سر زخاک بگیرم.
دعا کنید که من هم یکی از آن همه باشم.
دعا کنید کفن پوش عید فاطمه باشم.
دعا کنید به روز ظهور و لحظه ی رجعت.
که سر سپرده و سرباز شاه علقمه باشم.
#رسول_رشیدی_راد #شعر #جمعه_های_دلتنگی #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
تو شبی در انتظاری ننشستهای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت
شبتون در پناه حق
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
نور خورشید خبرداده که
در مشرق عشق
نغمهی صبح چه زیباست
اگر یار تویی...
| صبحتون پر از عشق و امید🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa