eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
755 ویدیو
75 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ای خوش آن شب‌ها که من در دیده خوابی داشتم. شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح یعنی که فقط نام تو بر لب باشد تنم از هرم نفس های تو در تب باشد بگذارید که این باغچه هر صبح فقط با نسیم خوش روی تو مرتّب باشد | صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
چو گم شد پرتو عشق از دل من خدایا چیست جز غم حاصل من سحاب عشق اگر یکدم نبارد بسوزان خرمن آب و گل من 📜 @sheraneh_eitaa
ما آتشِ افتاده به نیزار ملالیم ما عاشقِ نوریم و سروریم و صفاییم بگذار که سرمست و غزلخوان من و خورشید بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم 📜 @sheraneh_eitaa
مانده هنوزم عطر تو، در هر اتاق خانه ام گشتم به دنبالت ولی، دیدم درِ میخانه ام ناگه تو را دیدم ز دور، شادان به سمتت آمدم هر کس نگاهی کرد و گفت، من مستم و دیوانه ام خسته فتادم بر زمین، دیگر ندیدم من تورا انگار درون قصه ها، یا شایدم افسانه ام آبی زدند بر صورتم، تا بر خودم آیم دگر شاید که بر خود آمدم اما چقدر ویرانه ام 📜 @sheraneh_eitaa
torki.gif
8.1K
آقا محمدحسین آغولی (تاریخ و محل ولادت نامعلوم، درگذشتهٔ ۱۳۳۰ قمری)، متخلص به «ترکی» و معروف به ترکی شیرازی، نقاش و شاعر قرن چهاردهم هجری است. شغل او نقاشی بوده و از شیراز به هند سفر کرد و در بمبئی اقامت گزید. دیوان وی به اهتمام محسن حافظی کاشانی چاپ شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
ای عارض زیبای تو همرنگ گل سرخ! وی لعل شکرخای تو همسنگ گل سرخ! در حیرتم از بس که دهانت بود تنگ گویا که بود غنچهٔ دل تنگ گل سرخ هر قطرهٔ باران که چکد ز ابر بهاری بزداید از اغبار هوا زنگ گل سرخ ممکن نبود تا که به دستش نخلد خار هرکس پی چیدن، کند آهنگ گل سرخ چندی ست که در چنگ تو «ترکی» ست گرفتار چون بلبل بیچاره که در چنگ گل سرخ 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی احمد بابایی در سیزدهمین سالگرد شهادت سردار طهرانی‌مقدم 📜 @sheraneh_eitaa
بجای تیغ خون الوده تیغی جوهری داری نه از مردان جنگ از اهل دانش لشکری داری کلاس درس نه دکان عشق است این که میبینم چه اوردی که از هفتاد ملت مشتری داری؟ 📜 @sheraneh_eitaa
شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد گره ز دل بگشا وز سپهر یاد مکن که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ از این فسانه هزاران هزار دارد یاد قدح به شرطِ ادب گیر زان که ترکیبش ز کاسهٔ سرِ جمشید و بهمن است و قباد کِه آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟ کِه واقف است که چوُن رفت تختِ جم، بر باد؟ ز حسرتِ لبِ شیرین، هنوز می‌بینم که لاله می‌دمد از خونِِ دیدهٔ فرهاد مگر که لاله بدانست بی‌وفاییِ دهر که تا بزاد و بِشُد، جامِ می ز کف نَنَهاد بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد نمی‌دهند اجازت مرا به سِیرِ سفر نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ که بسته‌اند بر ابریشمِ طرب، دلِ شاد 📜 @sheraneh_eitaa
2230-ff.mp3
871.3K
🎙 | خوانش: فریدون فرح اندوز 📜 @sheraneh_eitaa
هر آن کس عاشق‌ست از دور پیداست لبش خشک و دو چشمش مست و شیداست بود فایز مثال روزه‌داران اگر تیرش زنی خونش نه پیداست 📜 @sheraneh_eitaa
باشد بخواب ولی بی وفای من یک «شب بخیر»مگر چند واژه بود؟ شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
چشم و دل عـــــــاشقانه دارد خورشید هم وزن سحر تـــــــرانه دارد خورشید گرم آمده است ،مـــــــیزبانش بــــــاشیم هر گوشه ی شهر خانه دارد،خورشید | صبحتون دلنواز🌻🌿 📜 @sheraneh_eitaa
چه شد که بر گل عارض گلاب می‌ریزی ستاره بر رخ این آفتاب می‌ریزی هزار دیده برای تو اشکریزان است چرا تو اشک ، مثالِ حباب می‌ریزی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهان بي عشق چيزي نيست جز تكرار يك تكرار اگر جايي به حال خويش بايد گريه كرد اينجاست 📜 @sheraneh_eitaa
مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم همین خوش است همین حال خواب و بیداری همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه می معاشران بفشارید پنبه در گوشم شبیه بار امانت که بار سنگینی است سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم ... 📜 @sheraneh_eitaa
نشست بر دل تو مهر همدمی دیگر نشست بر دل من گرد ماتمی دیگر ‌ چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن! که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر ... ‌ چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر ‌ هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست مرا ببر به تماشای عالمی دیگر... ‌ زمان مردنم ای بی‌وفا به بالینم فقط بیا که نگاهت کنم کمی دیگر ‌ ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمد جیحون یزدی ملقب به «نواب»، مشهور به «تاج‌الشعرا» و متخلص به «جیحون» (زادهٔ ۱۲۵۰ قمری در یزد، درگذشتهٔ ۱۳۰۱ قمری در کرمان) یکی از شاعران مشهور یزدی دوره قاجار بود. وى تحصیلات متداول را در زادگاهش یزد گذراند اما ترک وطن کرد و چندى در ایران، هندوستان و اسلامبول به اقامت داشت. وی سرانجام در کرمان اقامت گزید و در همین شهر درگذشت. جیحون یزدى از شعراى آیینى در عصر ناصرى است. اگرچه او در غزل از سبک عراقى پیروى مى‌کند، ولى قالب شعرى او از لحاظ سبک‌شناسى، در سبک خراسانى شکل مى‌گیرد، خصوصا قصاید و مسمطات او که نشان مى‌دهد سرایندۀ آن‌ها از ادامه دهندگان راه بانیان نهضت بازگشت ادبى است. وى در اغلب قالب‌ها شعر سروده ولى در سرودن مسمط و قصیده تواناتر است. جیجون یزدی مجموعه‌ای به نام «نمکدان» دارد که همانند پریشان قاآنی به سبک گلستان سعدی نگاشته شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
بر بوی آن دلارام طبعم گرفته خوئی کز خیل ماهرویان من قانعم ببوئی ای شانه از دو زلفش چنگ هوس رهاکن کاینجاست عمر عشاق بسته بتار موئی زینسان که شکل قدت در چشم من نشسته هرگز چنین نخیزد سروی کنار جوئی صد تن بکوی خمار شد خاک از قدح خوار تا قرعه سعادت سازد که را سبوئی با آفتاب رویت ماه چهارده تافت بنگر زسست عقلی دارد چه سخت روئی جز من که میتواند بوست بجان خریدن کاین لقمه از بزرگی گیرد بهر گلوئی اندر شبان تاریک جیحون دو چیز خواهد هم روی ماهتابی هم ماهتاب روئی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | عجب شعری👌 آخر چه بود این مرگ نو... این مرگ عزرائیل کش... میراث خود پرتاب کن ... آن چوب اسرائیل‌کُش ... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم ز مهر، در تو نشانی ندیدم و نشنیدم چه رنج‌ها که نیامد به رویم از غم رویت چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم هزار تیر بلا از تو خوردم و نرمیدم کدام بار جفا کز تو احتمال نکردم؟ کدام شربت خونابه کز غمت نچشیدم؟ تو را بدیدم و گفتم که مهر روزفروزی ولی چه سود که یک ذرّه مهر از تو ندیدم به جای من، تو اگر صد هزار دوست گزیدی به دوستی که بجای تو دیگری نگزیدم جهان به روی تو می دیدم ارچه همچو جهانت وفا و مهر ندیدم چو نیک در نگریدم بسی تو عهد شکستی که من رضای تو جستم بسی تو مهر بریدی که از تو من نبریدم از آن زمان که چو خواجو عنان دل به تو دادم به جان رسیدم و هرگز به کام دل نرسیدم 📜 @sheraneh_eitaa
ذات احدیت است از دیده نهان لیکن نبود ز چشم حق‌بین پنهان او واحد و فرد و لامکان است و قدیر در قبضه قدرتش بود کون و مکان 📜 @sheraneh_eitaa
شب‌ها، وقتی دریا مرا در آغوش می‌گیرد و نور ستاره‌ی کمرنگ بر امواج وسیعش می‌خوابد، آنگاه خود را کاملاً آزاد می‌کنم از تمام فعالیت‌ها و تمام عشق‌ها و بی‌صدا می‌ایستم و به آرامی نفس می‌کشم، تنها، تنها در آغوش دریا که سرد و خاموش است و با هزاران نور می‌درخشد. سپس باید به دوستانم فکر کنم و نگاه‌ام در نگاه‌هایشان غرق می‌شود و از هر یک، به طور خاموش و تنها می‌پرسم: 'آیا هنوز مال من هستی؟' آیا اندوه من، اندوه توست، مرگ من، مرگ تو؟ آیا از عشق من، از غم من فقط یک نفس، فقط یک پژواک حس می‌کنی؟' و دریا به آرامی و بی‌صدا به من نگاه می‌کند و لبخند می‌زند: نه. هیچ سلامی و هیچ پاسخی از هیچ‌جا نمی‌آید... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ از غم دوری و دلتنگی تو آب شدم روز وشب سوختم و شعله‌ی بیتاب شدم ما دو تا رود که آغوش به آغوش ولی تو به دریا زدی و من شبِ مرداب شدم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa