eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
559 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
گل یاس نیلی چرا داری میری رفیق غم من کجا داری میری قرار بود تا پیری پای من بمونی کجا داری میری حالا توو جوونی منو توی این کوچه ها جا نزاری منو با در سوخته تنها نزاری دلم سوخته از داغ عمر کم توست بدون که حواسم به قد خم توست نگفتی به حیدر تو از زخم بازوت بگو که میخ در چه کرده با پهلوت درِ نیمه سوخته تا رو پهلوت افتاد سه ماهه که زخمات دیگه هم نمیاد سیاهی بازوت کار اون قلافه ردِ میخ رو پهلوت مثه یه شکافه هی از هوش می ری باز به هوشت میارم نکن بازی با جون من ای نگارم نمیگیری در آغوشت بچه هاتو چقد فضه می شوره پیرُهناتو سه ماهه نزاشتی ببینم نگاتو سه ماهه تو چادر کبوده چشاتو الا ای که سرخه چشات چون گل رز منو تنها نگذار با لبخند قنفذ یه حرفی بزن غم بره از سرمون ببین داره دق می کنه دخترمون https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
باز هم ای دختر پیغمبر اکرم بمان مرهم درد علی ای درد بی مرهم بمان زندگیِّ روبه راهی داشتم؛ چشمم زدند کوری چشم همه با شانه های خم بمان دست های تو، شکسته ش هم پناه مرتضی ست تکیه گاه محکم من پشت من محکم بمان تو نباشی پیش من، این ها زمینم می زنند ای علمدار مدینه پای این پرچم بمان این نفس های شکسته قیمت جان من است زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان آب ها از آسیاب افتاد، خوبت میکنم یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان با همین دستی که داری، باز دستم را بگیر پیش این مظلوم ای مظلومه ی عالم بمان آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته جای کم کم رفتن از پیش علی، کم کم بمان روی تو گرچه ورم کرده ولی با آن خوشم با همین روی به هم پیچیده و درهم بمان رفته رفته کار من دارد به خواهش میکشد التماست میکنم، پیشم بمان پیشم بمان https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
تسلیَت یَابنَ الحَسن، آمد عزای مادرت آسمان دارُالعَزاست ۲ بر مزارِ مخفیِ او، خاک ریزی بَر سَرت آسمان دارُالعَزاست ۲ . ای پدر جان رفتی و مَحزونِ تو زهرا شده حیدرم تنها شده ۲ بعدِ تو پای غَریبه دَر سَرایم وا شده حیدرم تنها شده ۲ . پهلویم بشکسته دیگر دَر پسِ این دَر شده فضّه بَر دادم بِرِس ۲ با علی چیزی نَگو که غُنچه ام پَرپَر شده فضّه بَر دادم بِرِس ۲ . بینِ آتش دربِ خانه بَر سَرَم آوار شد دیده هایم تار شد ۲ سینه ی من داغ از گُلبوسه ی مِسمار شد دیده هایم تار شد ۲ . ضربه ای از ثانی و یک ضَربه از دیوار خورد مادرم ای مادرم ۲ خواست برخیزد زِ جا، سیلیِ دیگر بار خورد مادرم ای مادرم ۲ . با اَذانت شَهرِ یَثرِب بیقراری می کُند ای اَذان گوی نبی ۲ فاطمه یادِ پِدر اُفتاده، زاری می کند ای اَذان گوی نبی ۲ . بعد از این قبرِ عمویم بیتُ الاحزانِ من است عرش گریانِ من است ۲ میزبانِ ناله های قلبِ سوزانِ من است عرش گریانِ من است ۲ . بس که لاله می چِکَد از جای جای پیکرت شد گُلِستان بسترت ۲ باغبانی گَشته این ایّام، کارِ همسرت شد گُلِستان بسترت ۲ . می شود خاموش از امشب ناله های یارَبَم جانم آمد بر لبم ۲ یا علی، جانِ تو و جانِ حُسین و زینبم جانم آمد بر لبم ۲ . ای مسیحای علی بارِ دگر اِعجاز کن دیده بر من باز کن ۲ ای پرستویم بمان، یا با علی پرواز کن دیده بر من باز کن ۲ . باغبان تنها شده، گُلخانه ی او سوخته قلبِ او افروخته ۲ دیده بر تِکّه لباسِ بر روی در دوخته قلبِ او افروخته ۲ . می دَهم با فضّه امشب شُستشویت فاطمه وای از پهلوی تو ۲ بازویت دارد ورَم، سُرخ است رویت فاطمه وای از پهلوی تو ۲ . من اَمیرَالمُؤمنینَم پهلوانِ خیبرم خورده سیلی همسرم ۲ جسم بی جان گُلم را رویِ دوشم می بَرم خورده سیلی همسرم ۲ . خاک می ریزم به روی جِسمِ چون نیلوفرت ای فدایت حیدرت ۲ لَرزه اُفتاده به زانویم کنارِ پیکرت ای فدایت حیدرت ۲ . رفتی و تاریک شُد بعد از تو این کاشانه ام ای صفای خانه ام ۲ چادرت بر سَر نَماید دخترِ دردانه ام ای صفای خانه ام ۲ . آمدم باشم کنیزِ بچّه های فاطمه در سَرای فاطمه ۲ مادرِ عبّاس هستم، خاکِ پای فاطمه در سَرای فاطمه ۲ . @shia_poem
شبانه ، هفت نفر ، مخفیانه می بردند تمامِ عشق جهان را به شانه می بردند علی ع به دفن خودش ، راهی بقیع شده بود دو جسمِ خسته به روحی یگانه می بردند سبک ، به بال ملائک ، تمامی لولاک لما خلقت جهان را ز خانه می بردند ملائک از برای تبرک ز چشم علی ع عقیقِ سرخ یمن دانه دانه می بردند ندانم اینکه چگونه ، ندانم این که چسان کبوتری که پرش را ... ز لانه می بردند خدا خودش به چه صبری نگاه می انداخت که کودکان علی ع ، غم به خانه می بردند https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
نیمه‌شب مهتاب می‌شوید علی آب را با آب می‌شوید علی مثل این تنها ندیده هیچ‌کس شستنِ دریا ندیده هیچ‌کس چشمه را آیینه را مهتاب را مرتضی باید بشوید آب را غسلِ این دریا نمی‌آید به من شستنِ زهرا  نمی‌آید به من خواب می‌بینم که تعبیرش کنی آب می‌ریزم که تطهیرش کنی آب می‌ریزم که آبت کرده‌اند خانه‌ی عمرم خرابت کرده‌اند اشک از این چشمانِ محزون می‌چکد آب می‌ریزم چرا خون می‌چکد مثل اشکی مثل آهی یا خیال سخت می‌بینم تو را در این هلال زیرِ نورِ ماه شستن مشکل است آه را با آه شستن مشکل است چشمه را گفتی که بی‌ شیون بِشوی آب را از زیرِ پیراهن بِشوی مرتضی هم دست و پا گم می‌کند زخم گاهی هم  تورم می‌کند ای زلالِ من مضافت کرده‌اند زخمی از ضربِ غلافت کرده‌اند لرزه بر زانو نمی‌آید به من شستنِ پهلو نمی‌آید به من در عوض رفتن نمی‌آید به تو رفتنت بی من نمی‌آید به تو ضربه‌هایی سهمگین زد داغِ تو زانویم را بر زمین زد داغِ تو آب را آیینه را آتش زدند وایِ من این سینه را ... خانه تر  دیوار تر  مسمار تر در کفن پیجاندنت دشوار تر آه اقیانوسِ نا آرامِ من جان ندارد جان بده بر گام من حال من یا حال طفلان دیدنی است آستین‌ها بینِ دندان دیدنی است ضجه‌ها بالا نمی‌آید چرا جان بر این لبها نمی‌آید چرا بال اگر کوبی قفس وا می‌شود پا اگر کوبی نفس وا می‌شود بر زمین بسیار می‌کوبد علی سر بر این دیوار می‌کوبد علی سینه‌ها سنگین همه دق می‌کنیم بی صدا بی ضجه هق‌هق می‌کنیم چشمهای نا امیدش را ببین با حسن مویِ سفیدش را ببین با حُسینت ناله‌ای سوزنده است جای شکرش هست زینب زنده است... بعد از این غمهای تکفین مانده است وایِ من سختی تدفین مانده است ای زده هر روز و شب از قوت خویش روی دوشم می‌کشم تابوت خویش https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
دلم را به بزم محبت کشیدی دوباره مرا پای صحبت کشیدی ز بی آبرویی من هم گذشتی از این نوکر پست، منّت کشیدی گناه مرا دیدی و گریه کردی عزیزم بمیرم خجالت کشیدی اگرچه یکی غصه ات را نخورده تو جای همه، آهِ حسرت کشیدی نشد خانه ام، خیمه گاه تو باشد ز نا اهلی ام، درد غربت کشیدی شنیدی که دلتنگ شهر حسینم لب تشنه ام را به تربت کشیدی گنهکارم اما نجف لازمم من چرا روی پرونده ام خط کشیدی اگر روضه دارم دعای تو بوده اگر فاطمی ام، تو زحمت کشیدی سحر در کنار مزارش نشستی به اینجا مسیر زیارت کشیدی سلام ای گل پرپر خانه مادر! چرا پوشیه روی صورت کشیدی؟ الهی که دیگر مصیبت نبینی تو از میخ در هم مصیبت کشیدی دم کوچه افتاده بودی و گفتی؛ علی را چرا پای بیعت کشیدی اگرچه لگد خوردی از حال رفتی... کنارش نفس های راحت کشیدی https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
با لخته‌خون چسبیده مُشتی پَر به مسمار یعنی کبوتر خورده پشت در به مسمار آیات قرآن چِکّه می کرد از لبِ در قطره به قطره ریخت از کوثر به مسمار بو بُرد که پُشتِ دری..،محکم لگد زد با پا تو را کوبید آن کافر به مسمار این میخ با جسم نحیفِ تو چه‌ها کرد افتاده کار بانویی لاغر به مسمار! یک ضربه خوردی..،هر دو پهلویت کبود است! اینور به آتش خورده ای آنوَر به مسمار تو بین شعله گیر کردی..،مرتضی سوخت تو رو به حیدر زُل زدی ، حیدر به مسمار تو شیشه‌ی‌ عُمر علی بودی..،شکستی برخورد کرد آئینه سرتاسر به مسمار خیلی تقلّا کردی امّا ول‌کُنَت نیست... زورت نچربیده است آخر سَر به مسمار تو زیرِ در بودی که دشمن رد شد از آن بی اعتنایی کرد یک لشگر به مسمار یک‌_سوم سادات را از دست دادیم لعن تمام شیعه تا محشر به مسمار در کربلا تیرِ سه‌شعبه شد همین میخ... شد دوخته نایِ علی‌اصغر به مسمار @shia_poem
هتک حرمت کرد میخ و آخر از پهلو گذشت درد شد خیلی عمیق از مفصلِ زانو گذشت شکل انگشتان تو وقت قنوت آخرت باعث این شد بفهمم درد از بازو گذشت دست شد سیلی برایت نسخه ای پیچید که هی بهم پیچیدی و کار تو از دارو گذشت مثل چشم من که بعد از تو گذشت آب از سرش در نبودت خاک خانه از سر جارو گذشت با وجود گونه ی اینگونه‌ی تو واضح است موقع سیلی چه بر چشم و چه بر ابرو گذشت با وجود بی وجودی چون مغیره شانه ات بار ها افتاد تا شانه کمی از مو گذشت با وجود چهل نفر در معرض دیوار ودر کار تو در ازدحام ازجنگ رو در رو گذشت @shia_poem