eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
555 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ما نمی‌بینیم اما چارتا گنبد که هست تا بلندای فلک، نوری از این مرقد که هست ما نمی‌بینیم اما قامت گلدسته ها مطمئناً با ستون آسمان هم قد که هست ما ضریحی را نمی‌بینیم اما شک نکن دردمندی که شفا از دوست می‌خواهد که هست یا کریم از مهر تو گردد کبوتر، "یاکریم" پس میان بال‌ها قطعاً وبالی بد که هست مهربانی تو هرگز نیست کتمان کردنی ردِ‌ دستِ تو به سینه جای دستِ‌رد که هست جای ما خالی‌ست اما بر نسیمی از خیال یک دل بی‌تاب که سوی تو می آید که هست صحن ها خاکی‌ست اما آسمان‌ها شاهدند چشم‌هایی که برایت خوب می‌بارد که هست بوی باران بهشت آمد، دلم را باد برد هرچه باداباد، سهمم گریه‌ی بی حد که هست از خراب‌آباد می‌آیم به سوی این حرم این حرم قطعاً برایم بهترین مقصد که هست کربلا شب‌های جمعه میزبان فاطمه‌ست هر دوشنبه، او به یاد بچه‌ی ارشد که هست پس به جای زائرانی که کنارت نیستند مادری که عاشقانه دوستت دارد که هست فاطمه ثابت کند در این حرم از غربتت هیچکس حتی نباشد، عشق، صددرصد که هست نیست بُعد منزل اما جای ایوان حسن پنجره فولاد و سقاخانه‌ی مشهد که هست @shia_poem
دل آیینه گریان بقیع است غم‌واندوه، مهمان بقیع است مدینه! شمع روشن‌کن، که هرشب شب شام غریبان بقیع است @shia_poem
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر ستاره و خورشید و ماه تابنده‌ است تمام علتش این‌ است بر درت بنده‌‌ است به دیده ی متکبر که آب رو ندهند هرآنکه خاک در توست آبرومند است مرا به گریه بیانداز و خود حکومت کن که پادشاهیِ دریا، به تو برازنده‌ است به روز حشر که عالم به گریه مشغولند جزای گریه کنان غم شما خنده است از آن زمان که به لبهای خشک تو نرسید فرات از پدر و مادر تو شرمنده ست گریستند به ذبح گلوت حیوانات که جزء گریه کنانت وحوش درنده است بنی اسد چه کند؟! از کجا شروع کند؟! تن تو اين طرف و آن طرف پراكنده ست ### من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترام واجب زینب ، دم غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعلهای سواره نظام شد خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر با شمر بد دهن سر تو همکلام شد @shia_poem
4_5839187641559422322.mp3
10.76M
زمینه: هوای کربلاتو دوست دارم
انقلاب جهان در انتظار آفتاب است تمام رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرض یک انقلاب است
فرازی از یک فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟... ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد بحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد... چندین هزار منظر زیبا بیافرید تا کیست کاو نظر ز سر اعتبار کرد توحیدگویِ او نه بنی‌آدم‌اند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد... لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت کرم که نهان وآشکار کرد سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟ جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد بخشنده‌ای که سابقۀ فضل و رحمتش ما را به حسن عاقبت امیّدوار کرد پرهیزگار باش که دادار آسمان فردوس جای مردم پرهیزگار کرد...
هر چه می گردد ظهورت ای مسیحا دیرتر می شود این جمعه ها از هجر تو دلگیرتر همنوا با بغض های بیکران جمکران می شود این عاشق چشم انتظارت پیرتر @shia_poem
می تپد هر لحظه قلبم در هوایِ شهرری زائرم! عمریست هستم آشنایِ شهرری حاجتم را بی برو برگرد میگیرم سریع از دو دست حضرت مشکل گشایِ شهرری دست-خالی رد نخواهد کرد مانند حسن(ع) سائلم بر آستانِ مجتبایِ شهرری خواندمش عبدالعظیم(ع) و پیش او تعظیم کرد پا به پایم، رو به صحنش جای جایِ شهرری    أشهدُ أنّ حسن(ع) را دوست دارم بشنوم در اذانِ صبح از گلدسته هایِ شهرری پرچم مشکی به روی گنبدش گریان شده نیمۂ شوّال شد روز عزایِ شهرری داغدارش شد امام هادی(ع) و با حال زار اشک جاری میشود از سامرایِ شهرری خوانده ام از قبرهای غرقِ در خاکِ بقیع نیمه شب ها گوشۂ صحن و سرایِ شهرری سال های سال؛ گریان! روضه خوان ها خوانده اند از شهید تشنه لب در کربلای شهرری! #@shia_poem
با گنبدت قشنگ شده آسمان ما کهف حصین توست همیشه امان ما مهمان شهرما شدی و میزبان ما یاسید الکریم فدایِ تو جان ما صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم ما سنگهای خاره کنارت نگین شدیم هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم از لطف آنچنانی تو اینچنین شدیم که سائل و غلام حسینیم تا ابد بیتاب صبح و شام حسینیم تا ابد اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست ساعات تو تداعی ساعات کربلاست خیری که داده ای تو ز خیرات کربلاست یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست سرمست ازین شراب پیاپی شدیم ما چون کربلایی سفر ری شدیم ما اینجا کسی برای سرت خنجری نبرد عمامه و عبای تو را لشگری نبرد نامردی از سر حرمت معجری نبرد از دست و پای دختر تو زیوری نبرد از خیمۀ تو آتش و دودی هوا نرفت یک سم اسب هم روی جسم شما نرفت @shia_poem
تا همیشه غمت بر این دلهاست گریه بر تو سفارش طاها ست در مقامت همین بس است نبی گفت حمزه    سیدالشهدا ست ای عموی نجیب پیغمبر تکیه گاه غریب پیغمبر اسدالله غزوه های رسول وقت غم ها حبیب پیغمبر همه جا یار مصطفی بودی تو مددکار مصطفی بودی هر زمان که اذیتش کردند تو طرفدار مصطفی بودی رفتی و در مدینه غوغا شد باب توهین به مصطفی وا شد بعد پیغمبر و تو و جعفر آتش کینه سهم زهرا شد من بمیرم چه بر سرت آمد چه به احوال پیکرت آمد عالمی سوخت آن زمانی که سر نعش تو خواهرت آمد خواهرت قد کمان رسید از راه ضجه میزد به ناله ای جانکاه تا که چشمش به پیکرت افتاد گفت وا حمزتا !    رسول الله خواهر تو ندید پیکر تو که چه آورده هند بر سر تو خارها و عبا کمک کردند که نمیرد عزیز خواهر تو خواهرت را کسی اسیر نکرد از خجالت که سر به زیر نکرد دختر نازدانه ات هرگز گیسویش بین پنجه گیر نکرد @shia_poem
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی» مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی بوی حسن می آید از صحن وسرایت تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو «ری» را حسینیة زهرا می کنی تو ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری «تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری» از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی الحق زیارانِ امامِ هادی هستی مارا تو از دستان غم آزاد کردی از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی این سرزمین را تو حسین آباد کردی بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران مدیون تو هستیم وآقای خراسان خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم با نوکران بی قرارت گریه کردیم هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم شاید تسلایِ دل مادر نماییم شاید که از شرمندگی ها در بیاییم صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست داده و سرگشته ایم الحمدلله مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم راه رسیدن تا خدا تنها حسین است زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جا صدها چنگ دارد مادر شکایت ها زروز جنگ دارد گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت با هر تکان خیزران زینب زمین خورد از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد @shia_poem