eitaa logo
شعر شیعه
8.1هزار دنبال‌کننده
753 عکس
269 ویدیو
31 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
# آی سلطان باوفای قدیم باز کن در روی گدای قدیم نوکر رو سیه که رو سیه است... آن رضا هم، همان رضای قدیم خوب بودم ولی عوض شده ام آمده عبدِ باحیای قدیم جای من را نداده ای به کسی که نشستم دوباره جای قدیم اصلاً انگار قوم و خویش همیم بیشتر شد برو بیای قدیم شهدا! جای تان حرم، خالی دل من لک زده برای قدیم گریه در صحن کهنه می کردیم چه شد آن جمع باصفای قدیم من ضرر کردم و عقب ماندم ... از رفیقان بی ریای قدیم به علی خسته ام، نجف برسان برسان یاعلی قُوای قدیم ای که جدّت قدیم الاحسان است گریه کردی ز روضه های قدیم تشنه بودی به خویش پیچیدی جسم تو سوخت از دمای قدیم زهر خوردی، لگد نخوردی تو از رفیقان آشنای قدیم قد خمیده حسین را کشتند با عصای نو و عصای قدیم شمر، بالاسر حسینت داشت... کینه ی تازه ای جدای قدیم زد به گردن دوازده ضربه که نشد آن قفا قفای قدیم @shia_poem
قطره بودیم و هم مسیر شدیم با ولای علی کثیر شدیم دست ما نه... نگاه زهرا بود پای این عشق اگر اسیر شدیم یا علی گفت و هو کشیدیم و راوی خطبه ی غدیر شدیم ذره بودیم و بی نوا بودیم دم باب الجواد امیر شدیم سائل وادی خراسانیم رعیت زیر دِین سلطانیم شکر، گاهی به سینه آهی هست ذوق خشکیده از گناهی هست آخر کار عشق بازی ما راه باز است و بارگاهی هست صوت نقاره خانه می گوید: بی پناهی؟ بیا پناهی هست سر این سفره ی کرم حتی جام کوثر اگر بخواهی هست از سرم شوق و بیم افتاده گذرم بر کریم افتاده با نگاهش دوباره خواند مرا سوی دارالشفاء کشاند مرا دید تنها و بی کس افتادم در رواق حرم نشاند مرا هر کجا گیرِ دام افتادم ضامنم شد خودش، رهاند مرا بیشتر از قدیم ها امسال حرم کربلا رساند مرا همه جا در پناه او بودم نائب روی ماه او بودم ازدحام صفوف یعنی این بار عام عطوف یعنی این بین باب الجواد و گنبد شاه... ....ماندن ما، خسوف یعنی این بیشتر از خودم به فکرم هست "یا امامَ الرئوف" یعنی این دم گرفتم هزار و یک دفعه عاشقیِ حروف یعنی این می روم پشت پنجره فولاد بعد از آن هر چه باد، بادا باد با رضای دل امام رضا می رسم محفل امام رضا موج دل را کشید سوی خودش جذبه ی ساحل امام رضا بین آب و گل تمامی ما ریختند از گل امام رضا چه مقامی رفیع تر از این؟ شده ام سائل امام رضا بی بهانه، بهانه می گیرم روضه ای عاشقانه می گیرم رنگ، از روی باغ افتاده  گیر دام نفاق افتاده ترسم از خدعه های مأمون بود گوییا اتفاق افتاده از عبایش بخوان که چندین بار در مسیر رواق افتاده دست و پا می کشد به روی زمین گوشه ای از اتاق افتاده لخته های جگر سرازیر است اشک های پسر سرازیر است کربلا عطر جان فزا پیچید خبری بین خیمه ها پیچید چقدر یاس خوش بوی لیلا به خودش زیر دست و پا پیچید پدرش قطعه های اکبر را وسط سطح یک عبا پیچید گریه ها کرد و نسخه ی خود را با دم "...بَعْدَکَ الْعَفٰا" پیچید آهِ زینب فقط حیاتش داد قسم خواهرش نجاتش داد @shia_poem
می نشینم که مرا خانهء مادر ببری تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری دام را پهن کنی جلد حریمت شده ام مستحب است که در خانه کبوتر ببری نوکر تو شده ام که به خودت رو بزنم تو هم آقا شده ای که دل نوکر ببری منت خادم تو می کشم ای شاه که گفت ظرفی از خاک به دستم بده تا زر ببری در شلوغی حرم، هول جزا را زده ام در زدم تا که از آتش همه را در ببری "هر دری بسته بود جز در پر فیض جواد" پشت این در بنشین فیض مکرّر ببری آنقدر دور ضریحت گله کردم به حسین تا مرا نیز به شش گوشه اش آخر ببری تو غریب الغربایی شده حتی یک بار... غم خود را طرف مرقد خواهر ببری!؟ گفت زینب چقدر داد کشیدی سر من آمدی شمر به گودال مگر سر بِبَری مضطرب بود حسین، گفت به ناموس خودش برو لازم نشود دست به معجر ببری @shia_poem
باغ عاشق خزان نمیفهمد خشکیِّ آسمان نمیفهمد عاشق اصلاً کنار معشوقه “دیر” و “زود” و “زمان” نمیفهمد وقت پروازهای روحانی بال ، “بُعدِ مکان” نمیفهمد کاهل این را که: از کجا آمد؟! روزیِّ آب و نان نمیفهمد این کریمی که ما شناخته ایم ازدحام دُکان نمیفهمد بعد از اینکه غذا گرفتی هم داخل صف بمان نمیفهمد شیطنت های بچه را از عمد پدر مهربان نمیفهمد اختیاراً تقلب ما را موقع امتحان نمیفهمد پرده ای بر دلش نشسته اگر روضه را روضه خوان نمیفهمد گفت زینب: حسین برگردیم شأن‌ ما را سنان نمیفهمد ای برادر بس است خطبه نخوان حرمله که زبان نمیفهمد برق انگشترت مرا ترساند باز دارم گمان نمیفهمد… دست خود را نیاوری بالا به خدا ساربان نمیفهمد بعد تو صورت رباب دگر معنی سایبان نمیفهمد آیه های لب تورا که کسی غیر از این خیزران نمیفهمد چوب خوردی ولی ظفر با توست اربعین مقصد سفر تا توست @shia_poem
( با حال معنوی مناسب ، مطالعه بفرمایید ) جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ پای خود را زلبان پسرم بر دارید @shia_poem
جایی که میگیرند دست ناتوان را پیر زمین افتاده دارد آسمان را تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا دیدند مردم حکمت آب روان را سگ های اطراف حرم را میپذیرند تحویل میگیرند وقتی آهوان را یکبار می آیم سه دفعه او میاید یعنی که تضمین میدهد سود کلان را من از رفاقت با کریمان سود بردم هر موقعی رفتم خراسان سود بردم صدشکر برگ دعوتم داده همیشه پیش همه حیثیتم داده همیشه حج فقیران آمدم دارا شدم من محتاج بودم ثروتم داده همیشه مستانه گشتم صحن هارا فیض بردم جنت به جنت نعمتم داده همیشه طعم غذای حضرتی مانده به کامم آقا دراین صف نوبتم داده همیشه من پای این سفره غذارا دوست دارم ته مانده لطف رضارا دوست دارم سلمانی شهرش سلیمان شد در آخر از یمن او قبرش گلستان شد در آخر خیلی فلج آمد به اینجا راه افتاد خیلی مریض آمد که درمان شد درآخر یکبار آمد درحرم یکبار رو زد بی خانمان طوس سلطان شد در آخر وقتی که در پای ضریحش گریه کردیم جان دادن ما نیز آسان شد در آخر داریم کل خیرها را در کنارت دیدیم ما عرش خدارا در کنارت @shia_poem
خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..،گنبدت را می کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم دربه‌در افتاده ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده ی این سفره اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم،یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما! روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما . . حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقب‌تر می روند... شمر تنها می شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم وای از عزیزان شما @shia_poem
گله ای نیست اگر غصه ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش دیده ای در طلب اشک مقید داریم ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم شاه بر شانه ی خم، پیکر خود را میبرد با عبا داشت علی اکبر خود را میبرد @shia_poem
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ احساس می کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف این است آرزوی من این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم یک سال می شود که به مشهد نیامدم یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو با جبرئیل های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم قربان این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی... من محو در تجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا... گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم ▪️ یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند @shia_poem
فدای اون آقا.mp3
زمان: حجم: 4.06M
بند1⃣ فدای اون آقایی که حسابش ازهمه جداست زیارتش بالاتر از طواف خونه ی خداست به قول حضرت جواد علامت شیعه ی خاص فقط یه چیزه و اونم زیارت امام رضاست هرکی می خواد شیعه ی خاص باشه باید امام رضا شناس باشه هرکی می خواد تو این کلاس باشه باید امام رضا شناس باشه آقای ما مولای ما راه هدایت اونیه که گمراهه شمس الضحی بدرالدجی تو آسمون تیره ی دلامون ماهه جانان ما سلطان ما شرط و شروط لااله الاللهه جان علی ابن موسی الرضا بند2⃣ خوشا به حال اون گدا که درِ این خونه گداست هرکسی اینجا اومده زائر عرش کبریاست نه اینکه حرف من باشه حرف امام نهمه حتی میگن زیارتش بالاتراز کرب وبلاست هرکی می خواد دلش خداییشه باید دلش امام رضاییشه هرکی می خواد کرب وبلائیشه باید دلش امام رضائیشه آقای ما مولای ما مصداق واقعی آیه ی احسانه بدرالدجی شمس الضحی حصن حصین و سنگ محک ایمانه سلطان ما جانان ما اصلا امام حسین کشور ایرانه جان علی بن موسی الرضا بند3⃣ منشا هر لطف و عطا کیه به جز امام رضا رمز اجابت دعا کیه به جز امام رضا دم مسیحا نفسش مرده رو زنده می کنه مراد صاحب نفسا کیه به جز امام رضا درد هر کس اینجا دوا میشه تموم حاجتاش روا میشه از بند غم دلش رها میشه تموم حاجتاش روا میشه آقای ما مولای ما اسمش دوای هرچی درد بی درمونه بدرالدجی شمس الضحی حرف دلامون و نگفته هم می دونه سلطان ما جانان ما حتی نامه ی نانوشته رو می خونه شعر و نغمه:
دویدم با چه شوقی کوله‌بار عشق را بستم قدم برداشتم..، دیدم میان مشهدت هستم! دل تاریک من دارد به سوی ماه می آید فقیری لابه‌لای زائران شاه می آید به یاد قبله‌گاه مرقدت بستم صلاةم را دم بابُ الجَواد از یاد بُردم مشکلاتم را عجب حال خوشی! ، دارم امین الله می خوانم نشستم روبه رویت " آمدم ای شاه " می خوانم بزرگ کشور ما ، آبروی مُلک ایرانی! رعیّت دور تو جمع اند ، سلطان خراسانی! سکوتم در هیاهو می دَوَد دنبال لَحن تو تویی فرزند موسیٰ! کوه طور ماست صحن تو شب از "وَالشَّمسِ" رویِ تو به پستو می رود هر روز کنار گنبدت خورشید از رو می رود هر روز کبوترزاده ام ، دلواپس گندم شدم آقا من آن طفلم که بین صحن هایت گم شدم آقا حواسِ پرتِ من را این سه‌شب غرق زیارت کن بیا ای ضامن آهو! گدایت را ضمانت کن مرا از چنگِ پابندِ گرفتاری رها کردی گره های مرا با پنجره فولاد وا کردی خودت شور جوانی را به من دادی سرِ پیری دلم را مثل کفش کهنه ای تحویل می گیری در این آئینه ها تکرار شد فریاد ایمانم : رضا جانم ، رضا جانم ، رضا جانم ، رضا جانم در آغوش تو جا خوش کرده این بی دست و پا انگار ضریحت را بغل کردم ، بغل کردی مرا انگار چه می خواهد شهیدی که ببیند همجوار توست چه خوشبخت است آنکس که مزارش در کنار توست رها کردی پرش را از اسارت ، گفتی آزادی پس از یک عُمر خدمت ، مُزد نوکر را چه خوش دادی! سپردی دست خادم‌ها سیاهی های پرچم را تمام حاجتم این است..، باشم این مُحَرَّم را دم فوّاره ها از مشک سقّا آب می نوشم لباس مشکی ماه عزا را با تو میپوشم همین که ناله ی یَابْن‌َالشَّبیبَت راه می افتد تَصَوُّر می کنم از روی مرکب ، شاه می افتد ▪️ نوک سرنیزه با دندان او برخورد خواهد کرد سُم مرکب تمام پیکرش را خُرد خواهد کرد @shia_poem
آمدی پابوسی اش حالا که رو در رو؛ سه بار* پس به دیدارت می آید ضامن آهو؛ سه بار در میانِ ظلمت و در غربتِ هنگام ِ مرگ میشوی با هشتمین خورشيد رو در رو؛ سه بار میرسد با مهربانی!..بر مشامَت میخورَد- عطرِ ناب و دلکش ِ آن لالهٔ خوشبو؛ سه بار جان دهی تا ساده! میگوید به مأمورِ اجل از زیارت هایِ مخصوصِ تو؛ مو به مو؛ سه بار دور خواهد کرد از تو احتضارِ سخت را دردِ عصیان میشود آرام با دارو؛ سه بار در میانِ قبر و هنگام ِ صراط و در حساب هست چشمت منتظر مشغولِ جستجو؛ سه بار چونکه دل بستی به سائل بودنش در هر زمان روبرویش دست-خالی میزنی زانو؛ سه بار میبرَد دل از تو در هر مرتبه سلطانِ طوس با همان لبخند و با اعجازِ خُلق و خو؛ سه بار دست بر سینه سلامی عرض کن هر مرتبه "یارضا(ع)جانم" بگو آغازِ گفتگو؛ سه بار هم محبّت، هم عنایت، هم شفاعت میکند میشود پرونده ات در حشر زیر و رو؛ سه بار! * امام رضا(ع): هر کس مرا در غربت زیارت کند روز قیامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آنجا نجاتش دهم: 📚 الخصال، ج‏۱، ص۱۶۸ @shia_poem