#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
#روز_بقیع
#هشتم_شوال
#غزل
دستی رسید و جنّتِ ما را خراب کرد
آن آستانِ دفع ِ بلا را خراب کرد
لعنت بر آن کسی که برافراشت کینه را
لعنت بر آنکه حالِ خدا را خراب کرد
یکبار، اصلِ آیهٔ تطهیر را نخواند
آلوده بود و صحن و سرا را خراب کرد
کعبه دلش شکست همینکه قبیله ای
قبرِ چهار؛ قبله نما را خراب کرد
وهابیت ادامهٔ راهِ سقیفه بود
وقتی بقیع ِ غرقِ صفا را خراب کرد
غصبِِ فدک نتیجهٔ آن میشود همین
غصبِ فدک بنایِ وفا را خراب کرد
غصبِ فدک به روزِ دهم، هم نکرد رحم
انداخت نیزه! خاطره ها را خراب کرد
*
پیش پدر چند قدم راه رفت و رفت...
چشم حسود، حال و هوا را خراب کرد
غصبِ فدک به نام علی(ع) کینه داشت! پس
سر را شکست و لحنِ صدا را خراب کرد
تیری که عمقِ حنجرِ شهزاده را شکافت
حالِ اذانِ کرب و بلا را خراب کرد
غصبِ فدک رسید به گودالِ قتلگاه
خنجر کشید و نظم ِ قفا را خراب کرد
در شهر شام، غصبِ فدک؛ خیزران به دست
لب هایِ سَیّدالشُهدا(ع) را خراب کرد!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#هشتم_شوّال
#روز_بقیع
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع،پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
چه دستها که رسیده است تا بقبع از دور
که قد کشیدن زایر به قامت و قد نیست
نه صحن مانده نه ایوان نه آینه نه رواق
اگرچه خاک ، دلیل نبود مرقد نیست
همیشه حس زیارت حرم نمی خواهد
که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست
برای گریه شدن زیر آفتاب اینجا
میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست
((دعای سوته دلان مستجاب ، خواهد شد))
در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست
بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر
اگر به شوق ضریح آمده ، نیاید، نیست
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#هشتم_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
چشمم همين كه گشت خوشاقبال، گريه كرد
ياد بقيع كرد و به هر حال گريه كرد
همراه چار قبلهى حاجات اشک ریخت
همپاى چار كعبهى آمال گريه كرد
«يکباره چار كوه كجا بر زمين نشست؟
هفت آسمان به هشتم شوّال گريه كرد» *
در كوچه، مادرى به زمين خورد و مجتبى
با يادِ آن شكسته پر و بال گريه كرد
با ياد نينوا چه به سجّاد مىگذشت
بعد از پدر، قريبِ چهل سال گريه كرد
با داغ باقر و غم صادق دلم شكست
حتّى به روی شانهى من، شال گريه كرد
بعد از مدينه، نوبت كرببلا رسيد
آن جا كه تل به سر زد و گودال گريه كرد
#محمدحسین_مهدی_پناه
* #جواد_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
#روز_بقیع
#هشتم_شوال
#غزل
دستی رسید و جنّتِ ما را خراب کرد
آن آستانِ دفع ِ بلا را خراب کرد
لعنت بر آن کسی که برافراشت کینه را
لعنت بر آنکه حالِ خدا را خراب کرد
یکبار، اصلِ آیهٔ تطهیر را نخواند
آلوده بود و صحن و سرا را خراب کرد
کعبه دلش شکست همینکه قبیله ای
قبرِ چهار؛ قبله نما را خراب کرد
وهابیت ادامهٔ راهِ سقیفه بود
وقتی بقیع ِ غرقِ صفا را خراب کرد
غصبِِ فدک نتیجهٔ آن میشود همین
غصبِ فدک بنایِ وفا را خراب کرد
غصبِ فدک به روزِ دهم، هم نکرد رحم
انداخت نیزه! خاطره ها را خراب کرد
*
پیش پدر چند قدم راه رفت و رفت...
چشم حسود، حال و هوا را خراب کرد
غصبِ فدک به نام علی(ع) کینه داشت! پس
سر را شکست و لحنِ صدا را خراب کرد
تیری که عمقِ حنجرِ شهزاده را شکافت
حالِ اذانِ کرب و بلا را خراب کرد
غصبِ فدک رسید به گودالِ قتلگاه
خنجر کشید و نظم ِ قفا را خراب کرد
در شهر شام، غصبِ فدک؛ خیزران به دست
لب هایِ سَیّدالشُهدا(ع) را خراب کرد!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_بقیع
#هشتم_شوال
#غزل
ما نمیبینیم اما چارتا گنبد که هست
تا بلندای فلک، نوری از این مرقد که هست
ما نمیبینیم اما قامت گلدسته ها
مطمئناً با ستون آسمان هم قد که هست
ما ضریحی را نمیبینیم اما شک نکن
دردمندی که شفا از دوست میخواهد که هست
یا کریم از مهر تو گردد کبوتر، "یاکریم"
پس میان بالها قطعاً وبالی بد که هست
مهربانی تو هرگز نیست کتمان کردنی
ردِ دستِ تو به سینه جای دستِرد که هست
جای ما خالیست اما بر نسیمی از خیال
یک دل بیتاب که سوی تو می آید که هست
صحن ها خاکیست اما آسمانها شاهدند
چشمهایی که برایت خوب میبارد که هست
بوی باران بهشت آمد، دلم را باد برد
هرچه باداباد، سهمم گریهی بی حد که هست
از خرابآباد میآیم به سوی این حرم
این حرم قطعاً برایم بهترین مقصد که هست
کربلا شبهای جمعه میزبان فاطمهست
هر دوشنبه، او به یاد بچهی ارشد که هست
پس به جای زائرانی که کنارت نیستند
مادری که عاشقانه دوستت دارد که هست
فاطمه ثابت کند در این حرم از غربتت
هیچکس حتی نباشد، عشق، صددرصد که هست
نیست بُعد منزل اما جای ایوان حسن
پنجره فولاد و سقاخانهی مشهد که هست
#احمد_ایرانی_نسب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#هشتم_شوال
#روز_بقیع
#مربع_ترکیب
در ماتم سرچشمه های پاکیِ خاکی
خون می چکد از زمزم افلاکیِ خاکی
روی دلم حک می کنم..،حکّاکیِ خاکی :
قربان آن چار آفتاب خاکیِ خاکی
هفت آسمان از داغ این ها خون دل خورده
خاک بقیع افلاک را در غم فرو بُرده
وارد شدن در وادی طور خدا سخت است
از پشت نرده دیدن آئینه ها سخت است
تنهایی ارباب های با وفا سخت است
گریه کنی اما بدون سر،صدا..،سخت است
گریه کنانش آستینی در دهن دارند
اینجا نگهبان هایشان دست بزن دارند
سهم دل عاشق به جز نامهربانی نیست
زوّار را قدر سلامی هم امانی نیست
از گنبد و گلدسته و ایوان نشانی نیست
بال کبوترها نباشد..،سایبانی نیست
مانند این غم هیچ داغی را نخواهی دید
جز ماه در شبها چراغی را نخواهی دید
دست بلا بذر جدایی را نکارد کاش
دشنه برای قلب شیعه برندارد کاش
خاک بقیع اندوه بی حد را نیارد کاش
از ابرهای آسمان باران نبارد کاش
وقتی بباری کار ما مشکل شود باران!
قبر امامان غریبم گِل شود باران
تا کِی گلوی ما اسیر آهِ غم گردد
ای کاش یک ذرّه از این اندوه کم گردد
انگشتری مادرم نذر حرم گردد
تا صحن و ایوانِ "حسن جانم" علم گردد
باید غریب خویش را یاری کنم آخر
باید برای مجتبی کاری کنم آخر
شهر نبی آلِ عبا را زجر سختی داد
بعد از پیمبر مرتضی را زجر سختی داد
ناموس شاه لافتیٰ را زجر سختی داد
پسکوچه هایش مجتبی را زجر سختی داد
این بغضِ سنگین سالیانی در دلم مانده
فرزند زهرا مثل مادر بی حرم مانده
این خاک را آخر حسن آباد می سازیم
منبر به نام باقر و سجاد می سازیم
ایوانطلا و پنجره فولاد می سازیم
صحنی شبیه صحن گوهرشاد می سازیم
شب های جمعه "ناحیه" با آه میخوانیم
مانند مشهد "آمدم ای شاه" میخوانیم
باد موافق زلف شب را گیس خواهد کرد
تصویر مرقد چشم ما را خیس خواهد کرد
دارالقلم را رهبرم تاسیس خواهد کرد
هر ساعتش علامه ای تدریس خواهد کرد
پایان هر درسی سلام و روضه ای برپاست
با نام صادق در مدینه حوزه ای برپاست
بالای گنبد بال و پرها باز می ماند
سجاده ی خونینجگرها باز می ماند
راهِ حرم وقت سحرها باز می ماند
زُوّار می آیند و درها باز می ماند
در دست هر خادم گُلاب و جام می بینیم
نقارهزن ها را به روی بام می بینیم
باید پری از شهپرِ باب الحوائج ساخت
حوضی به نام اصغرِ باب الحوائج ساخت
تمثال مَشکی سردر بابالحوائج ساخت
صحنی به نام مادر بابالحوائج ساخت
در مضجع ام البنین ریحانه می ریزیم
پائین پایش طرحِ "سقاخانه" می ریزیم
روضه که می خوانی بگو هی آب،آب آنجا
روضه بخوان از تشنگی بی حساب آنجا
زنجیر میبینی بگو وای از طناب آنجا
تا آب نوشیدی بگو وای از رباب آنجا
سقّا کنار علقمه قدّش هلالی شد
سهم رباب از آب،تنها مشکِ خالی شد
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#هشتم_شوّال
#روز_بقیع
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع،پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
چه دستها که رسیده است تا بقبع از دور
که قد کشیدن زایر به قامت و قد نیست
نه صحن مانده نه ایوان نه آینه نه رواق
اگرچه خاک ، دلیل نبود مرقد نیست
همیشه حس زیارت حرم نمی خواهد
که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست
برای گریه شدن زیر آفتاب اینجا
میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست
((دعای سوته دلان مستجاب ، خواهد شد))
در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست
بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر
اگر به شوق ضریح آمده ، نیاید، نیست
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#هشتم_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#غزل
چشمم همين كه گشت خوشاقبال، گريه كرد
ياد بقيع كرد و به هر حال گريه كرد
همراه چار قبلهى حاجات اشک ریخت
همپاى چار كعبهى آمال گريه كرد
«يکباره چار كوه كجا بر زمين نشست؟
هفت آسمان به هشتم شوّال گريه كرد» *
در كوچه، مادرى به زمين خورد و مجتبى
با يادِ آن شكسته پر و بال گريه كرد
با ياد نينوا چه به سجّاد مىگذشت
بعد از پدر، قريبِ چهل سال گريه كرد
با داغ باقر و غم صادق دلم شكست
حتّى به روی شانهى من، شال گريه كرد
بعد از مدينه، نوبت كرببلا رسيد
آن جا كه تل به سر زد و گودال گريه كرد
#محمدحسین_مهدی_پناه
* #جواد_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
#روز_بقیع
#هشتم_شوال
#غزل
دستی رسید و جنّتِ ما را خراب کرد
آن آستانِ دفع ِ بلا را خراب کرد
لعنت بر آن کسی که برافراشت کینه را
لعنت بر آنکه حالِ خدا را خراب کرد
یکبار، اصلِ آیهٔ تطهیر را نخواند
آلوده بود و صحن و سرا را خراب کرد
کعبه دلش شکست همینکه قبیله ای
قبرِ چهار؛ قبله نما را خراب کرد
وهابیت ادامهٔ راهِ سقیفه بود
وقتی بقیع ِ غرقِ صفا را خراب کرد
غصبِِ فدک نتیجهٔ آن میشود همین
غصبِ فدک بنایِ وفا را خراب کرد
غصبِ فدک به روزِ دهم، هم نکرد رحم
انداخت نیزه! خاطره ها را خراب کرد
*
پیش پدر چند قدم راه رفت و رفت...
چشم حسود، حال و هوا را خراب کرد
غصبِ فدک به نام علی(ع) کینه داشت! پس
سر را شکست و لحنِ صدا را خراب کرد
تیری که عمقِ حنجرِ شهزاده را شکافت
حالِ اذانِ کرب و بلا را خراب کرد
غصبِ فدک رسید به گودالِ قتلگاه
خنجر کشید و نظم ِ قفا را خراب کرد
در شهر شام، غصبِ فدک؛ خیزران به دست
لب هایِ سَیّدالشُهدا(ع) را خراب کرد!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_بقیع
#هشتم_شوال
#غزل
ما نمیبینیم اما چارتا گنبد که هست
تا بلندای فلک، نوری از این مرقد که هست
ما نمیبینیم اما قامت گلدسته ها
مطمئناً با ستون آسمان هم قد که هست
ما ضریحی را نمیبینیم اما شک نکن
دردمندی که شفا از دوست میخواهد که هست
یا کریم از مهر تو گردد کبوتر، "یاکریم"
پس میان بالها قطعاً وبالی بد که هست
مهربانی تو هرگز نیست کتمان کردنی
ردِ دستِ تو به سینه جای دستِرد که هست
جای ما خالیست اما بر نسیمی از خیال
یک دل بیتاب که سوی تو می آید که هست
صحن ها خاکیست اما آسمانها شاهدند
چشمهایی که برایت خوب میبارد که هست
بوی باران بهشت آمد، دلم را باد برد
هرچه باداباد، سهمم گریهی بی حد که هست
از خرابآباد میآیم به سوی این حرم
این حرم قطعاً برایم بهترین مقصد که هست
کربلا شبهای جمعه میزبان فاطمهست
هر دوشنبه، او به یاد بچهی ارشد که هست
پس به جای زائرانی که کنارت نیستند
مادری که عاشقانه دوستت دارد که هست
فاطمه ثابت کند در این حرم از غربتت
هیچکس حتی نباشد، عشق، صددرصد که هست
نیست بُعد منزل اما جای ایوان حسن
پنجره فولاد و سقاخانهی مشهد که هست
#احمد_ایرانی_نسب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_بقیع
#هشتم_شوال
#غزل
گلدسته ها افتاد و غم دور و برم ریخت
قلبم شکست و اشک، از چشم ِ ترم ریخت
برخواست آه از عرش...تا با خشم و کینه
گنبد؛ زمین افتاد و بنیانِ حرم ریخت
آنکس که بارگاه را تخریب میکرد
با دستِ دیگر خاک عالم بر سرم ریخت
بالا سرِ هر مقبره مثل کبوتر
پرپر زدم آنقدر که بال و پرم ریخت
ویرانه شد حالِ بقیع و قبلِ روضه
ماتم رسید و بغض را در حنجرم ریخت
لبخند زد زهرا(س)! دعایش کرد خیلی...
با گریه؛ چایِ روضه را تا مادرم ریخت
داغِ امامانِ بدونِ صحن و زائر
مرثیه هایِ تازه را در دفترم ریخت
مانندِ باران بر سرِ خیلِ محبّین
از گرد و خاکِ قبرشان لطف و کرَم ریخت
بیش از همه داغِ حسن(ع) عمری دمادم
یک آتشِ سوزان به قلبِ مضطرم ریخت
تنها حسن(ع) در کوچه دید آنچه نباید...
حرف از جسارت بود و قلبِ مادرم* ریخت!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_بقیع
#هشتم_شوال
#غزل
ما روز و شب دلتنگ دیدار بقیعیم
با یک سلام از دور زوار بقیعیم
دل های ما از غربتش دریای خون است
با مهدی زهرا عزادار بقیعیم
از دستمان که کار دیگر بر نیاید
در روضه ها گرمیِ بازار بقیعیم
با اینکه عشق کربلا در سینه داریم
بغض گلو گوید گرفتار بقیعیم
شرمنده ایم از قبرهای بی نشان و
صحن و سرایی که بدهکار بقیعیم
جای ضریحش چشمِ ما ماندست و حسرت
گریه کنانِ پشت دیوار بقیعیم
امروز اگر چه داغدار چار امامیم
فردا همه خدّام دربار بقیعیم
فردا که آید منتقم، ما اهل ایران
کارِگر و بنّا و معمار بقیعیم
آن روز با مهدی همه غرق سرور و
سر خوش ز عطر یاس گلزار بقیعیم
#محمد_حسین_رحیمیان
#طاها_تحقیقی
#نرگس_اکبر_پور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem