هدایت شده از شناخت ادیان_عباس مریدی✍️
و تو ای مادرم !
می دانم که چه آرزوهایی برایم داشتی !
ولی چه کنم ؟
زمانی که خدا مرا به مهمانی دعوت کرده است، من باید عاشقانه به ملاقات خدا می شتافتم !
#التماس_دعـــــا
💠 @ramzeamaliyat
هدایت شده از پای درس شهدا
🔥 عملیات رمضان درست در ماه مبارک رمضان اجرا شد گرمای بالای ۵۰ درجه....
آدم رو کلافه میکرد اون قدر آفتاب داغ میشد که دستامون رو می سوزند...
🌹🌹بچه ها محاصره شدند خیلی ها هم مظلومانه به شهادت رسیدند...
بعد از عملیات یک عده رفتند تا مجروح های شب قبل رو بیاورند...
💦 وقتی برگشتند با گریه گفتند :
همه بچه ها شهید شدند ؛ بهشون گفتم تیر خلاص زدند بهشون ؟؟
🌹🌹گفتند : نه از تشنگی شهید شدند....
یا علی
@paye_darse_shohada
هدایت شده از حٰاجْقٰاسِمْسُلیْٖمٰانےٖ🌷
🍃🌷🍃
🌹 #ای_شهیدان !
عشق مدیون شماست"""
هرچه ما داریم از خون شماست
ای شقایق ها و ای آلاله ها """ دیدگانم دشت مفتون شماست . . .
🌸.....
@Karbala_1365
شهدای ملایر
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 ✨ 🌸 ✨
✨🌸✨
🌸✨
✨
💫امشب تفالی بزنیم به نام #مصطفی
به نام
#شهیدمصطفی_طالبی🌹
سردار مظلوم و غریبی که سالها درد #جانبازی را بجان خرید به عشق وطنش به #عشق مولایش علی(علیه السلام) و به عشق امامش..
❣غریب است چون برخی از جوانان وطنش ارزشها و اسوه ها را گم کرده اند یا شاید به فراموشی سپرده اند و بجای شهدا داریوش و کورش کبیر را میشناسند و از غربی ها و گوگوش و إبی و رقاصان و خوانندگان دین و وطن فروش و فحاشانی چون #شجریان و.... ، پیروی می کنند.
❣مظلوم است چون هر روز هزاران فرد که اسمشان را انسان و روشنفکر و مسئول گذاشته اند ، بارها و بارها و بی اعتنا از روی خون سرخشان راه می روند و خم به ابرو نمی آورند..
💔💔💔
#شهید
#جانباز
#اسیر
چه واژه های غریبی ...
حتی بعضی ها کمر به نابودی این واژه ها بسته اند...
🔴بخدا مسئولیم
نه فقط در برابر زخم های مصطفی ها
بلکه در برابر دلِ دلتنگ مادران، پدران ، برادران ، خواهران ،همسران و فرزندان آنها...
💔دلم میخواست زار بزنم وقتی دختر دردانه #شهیدقربان_طاهرنیا با بغض گفت:
بمن گفته اند هرکس که شهیدشد نشانه ی این نیست که او مرد خوبیست. دلم شکست از گریه هایش که در سه سالگی دیگر بابا را ندید و حالا طعنه های غریبه و آشنا را بجای صدای پدرش میشنود...
💔یا مادر #شهیدمهران_ذهابی را که دیده است؟ که هنوز بعد از ۳۵ سال منتظر پسرش هست و هربار با چشمی که اشکش خشک شده نگاه به درِخانه میکند و میگوید:"مهرانم کجاست..."
💔یا دردِ ِ دل های مادرِ #شهیدسیدناصرالدین_حسینی را که شنیده است؟ زمانی که کنارمزارشهدای گمنام میگفت:"دعاکنید دیگر ناصرم بیاید..." چه میدانیم از زخمهای دلش؟ از پدرش که دیگر تاب نیاورد و رفت؟...
💔یا از آرزوهای پدرومادر #شهیدرضاساکی چه میدانیم؟ که مادرش میگفت: وقتی جوان بلندقدی را می بینم دلم ضعف می رود...
میدانی چرا؟ چون پسرش تک پسر خانه بود و بلندقد همان کسی که در عملیات #کربلای۴ وقتی دید معبری باز نیست و دشمن بی رحمتراز همیشه شده و رفقای غواصش دارند قتل عام میشوند، بر روی سیم های خاردار خوابید و بچه هارا قسم داد به مادرش #حضرت_زهرا(سلام الله علیها) که مرا پُل کنید و رد شوید و بقول #سید همرزم و مُردیش:فرماندهی را در حق بچه هایش تمام کرد...آیا کسی میداند مادرش بعداز ۳۰ سال به قتلگاهش رفته و رضایش را صدا کرده بود؟؟؟
میدانید یعنی چه؟؟؟
💔💔💔
🔴بخدا #مسئولیم در برابر قطره قطره ی #خون_شهدا و زخم ها و دلتنگی های خانواده های شهدا...
💢 #خواهرم_تو_با_حجابت
#برادرم_تو_با #غیرتت و عشق_به_وطنت نه کوروش و زرددشت و غربیها🍂
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از حٰاجْقٰاسِمْسُلیْٖمٰانےٖ🌷
🍃🌷🍃
🌹 #ای_شهیدان !
عشق مدیون شماست"""
هرچه ما داریم از خون شماست
ای شقایق ها و ای آلاله ها """ دیدگانم دشت مفتون شماست . . .
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃🌸🍃
📝اینبار قلم از مردی میخواهد بنویسد که اسوه تمام مردان سرزمین مادرییَم شده..
مردی از جنس جنگ و باروت و خاک.. مردی از جنسِ زخم های عفونی شده و دردناک..
نامش مرد است نامی که در این برهه از زمان کمتر ملموس است
لقبش جانباز است و درد جراحاتش قابل تحمل تر است تا زخم زبان ها و نیش و کنایه ها..
شغلش شهیدهست , شهیدی که جز برای رضا خدا نیّتی نداشت و تمام زندگییَش فدای خداشد و بارها در خون خودش غلتید و حکمتش این بود که به غیر از شهادت درجه جانبازی را هم بگیرد..
🌸قهرمان قصه های کودکان کردستان و اهواز و خرمشهر...
زمین با همه بزرگییَش کنار چنین مردانی از تبار عشق کوچک است و آسمان در کنارشان کم می آورد و هرلحظه آرزوی داشتنشان را میکند...
✨#مصطفی نام بود و هرجای جبهه و جنگ را یادکنی او را چون سرو در کنار فرمانده اش #حاج_حسن_تاجوک خواهی دید. گویا این دو یک روح در دو غالب بودند.. دوبرادر..دو پرستوی عاشق که دنیا باهمه زیبایی و وسعتش برایشان تنگ بود..
مصطفی اسوه و یادگار جنگ بود یار دیرین #شهدای_ملایر...
یار #ترکاشوندها و #عابدینی ها...
یار #سیدطلوعی و #حیدری #نظری_ها...
یاربچه های عشق
#جمشیدبیات
#حافظ_نیاوند
#سلطانی
#کاملی
#صالحیان
#روحیان
و یار #هزاروصدآلاله در خون تپیده #ملایر...🌹🌹🌹
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 #سردارشهیدمصطفی_طالبی
ولادت:۱۳۳۹/۳/۲
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 #ملایر... سردارشهیدمصطفی_طالبی
ولادت:۱۳۳۹/۳/۲
🌸.....
@Karbala_1365
شهدای ملایر
سلام علیکم طاعات و عباداتتون قبول باشه ان شاءالله استفاده و نشر تصاویر قابل تقدیر و تشکر وآرزوی ماس
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
✨🕯✨🕯✨🕯✨🕯✨🕯✨
🕯✨🕯✨
✨🕯✨
🕯✨
✨
🌸 #معرفی_شهدا....🌸
🕊به نام خدا....
🌸 #بهار آمده بود.
فصل رویش شقایق های سرخ و یاس های کبود فصل بوییدن عطر گل های محمدی و تو آمدی همراه با عطربندگی باگونه های به سرخی شقایق های صحرای زندگی...
❤️ در یک روز بهاری به دنیا آمد گریه هایش هم صداشد باشبنم عاشقی برگونه های سرخ لاله ها.
🌸بهارفصل روییدنش شد درسبزی خانواده ای مذهبی وتلاشگر در سی ونهمین سال از هزاروسیصدمین سال خورشیدی.
🍃فصل لالایی مادر با قصه های شبانگاهی پدرش روزگار رویایی اش شد زمانی که رهبرکبیرمان مژده داده بود سربازان من در گهواره اند.
بی تاب بزرگ شدن بود تا کودکی اش راپشت سر گذاشت و راهی دبستان شد .
روزگار برایش کمی سخت شد زمانی که هم درس میخواند و هم با برادرش تا پاسی ازشب در نانوایی پدر کارمیکرد.
🍃دبیرستان را تمام کرده بود و حالا "سربازان گهواره " ، خواب همه جوانهایی شده بود مثل مصطفی....
🍃 ازهمان موقع اقتدا کرد به فرمانده اش و مخلصانه سربازیش را انجام داد تاانقلاب شد و سرزمینش مفتخر به نام #ایران_اسلامی.🌸🇮🇷🌸
✨با آمدن #امام نفسی تازه به کالبد وجودشان دمیده شد .
مدتی بود که در #کردستان منافقین و کُمله ها تحرکات ضد انقلابی خود را شروع کرده بودند آنها که خود را به بهای اندکی فروخته بودند از هیچ ظلمی به مردم مظلوم آنجا دریغ نمی کردند. #مصطفی هم بایست میرفت باید میرفت و مبارزه میکرد .
مدتی بعد که مصطفی آمد این بار برای سرزمینش نقشه ای دیگر کشیده بودند ، جنگ شروع شد ، یک طرف ایران بود وطرف دیگر خدا میداند چند کشور....💔
دیگر بی تاب شد و بی قرارتر...❣
🍃هم قدم شد با رفیق دیرینه اش حاج #حسن_تاجوک.
عقد اخوتشان را انگار در آسمانها خوانده بودند هر دو راهشان یکی بود و صدایشان هم صدا .
همه ۸ سال جنگ را ماند و مبارزه کرد هربار که می آمد سوغاتش تنی پر زخم بود انگار همه دیگر به این سوغاتی ها عادت کرده بودند.
🌹 #وقتی_حاج_حسن_شهیدشد سخت بود برایش ، همه جای جبهه که می رفت بوی عطر خاطرات او را برایش داشت.
#کربلای۵ بود که هر دو با جسمی پر از درد به منطقه رفتن هنوز خوشحالی رزمنده ها را از دیدن آنها درمقابل نظرش بود.🕯
🌷جنگ که تمام شد آنچه برایش مانده بود تنی پر زخم بود و دلی بسیار تنگ از یاد یارانی که حالا خاطراتش مسکن دل بیقرار و دردهای استخوان سوزش میشد.
❤️فرزندانش باتصور اینکه جنگ تمام شود پدر می ماند وسهم همه این سالها نبودن را درکنارشان خواهد ماند .دلشان میخواست وقتی دستهای پدر رامیگیرند گرمی اش را مانند گرمی دلش احساس کنند . آخر سهم فرزندان ایران شاید بیشتر از آنها ازپدرشان شده بود.
هرچند دلتنگ میشدند
اما در دلشان به پدرشان افتخارمیکردند.
🌹مردی ازتبار رمضان وخیبر، بیت المقدس ،رزمنده #کربلای۴ و والفجر ، فرمانده بی ادعایی که حتی دشمن به تصور اشتباه از شوق به #اسارت گرفتنش او را مزدور خوانده بود.
❤️راستی حاجی! چه سری است بین تو و بهار....
سلام بر آن روز که به دنیا آمدی در یک روز بهاری🌸
سلام بر آن روز که به آرزویت رسیدی دریک روز بهاری🕊
و سلام بر آن روز که میدانم باز هم بهاریست و می آیی این بار با آخرین رزمنده از تبار حیدر.✨
✨ #سردار مظلوم شهرم فرمانده قلبهای آزاده ، جانبازی که جز زخم های تنت کسی حالت را نفهمید امشب میلاد توست
🌺🌸میلادت مبارک🌸🌺
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹 از راست
شهیدان:
#حاج_حسن_تاجوک
و#حاج_مصطفی_طالبی
سال۱۳۵۸
🌺ارسالی از #میثم_طالبی فرزندشهید
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
✨❤️✨
❤️بنویس برایم فقط دوست داشتنت را...
سعادتی به جهان
مثل دوست داشتنت
نیست....
🌹سرداروجانباز
#شهیدمصطفی_طالبی🌹
🌸.....
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹شهیدان:
مصطفی_طالبی و
#سیدحسین_طلوعی🌹
🌸.....
@Karbala_1365
نفراول سمت راست شهیدحاج مصطفی #طالبی،نفروسط سردارشهیدحاج عباس کریمی فرمانده لشگر۲۷محمدرسول الله(ص) @shohadayemalayer
نفراول سمت راست شهیدحاج مصطفی #طالبی،نفروسط سردارشهیدحاج عباس کریمی فرمانده لشگر۲۷محمدرسول الله(ص) @shohadayemalayer
هدایت شده از رسانه اساتید دانشگاههای استان مرکزی
سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، خجسته و یاد شهیدان وطن گرامی باد
#رادا
#رسانه_انقلابی_دانشگاهیان
Eitaa.com/rada_arak
هدایت شده از یا مهدی (عج)
⚘🍃⚘🍃⚘🍃⚘🍃
🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
⚘🍃⚘🍃⚘
تقدیم به# فرزندان شهید طالبی ازجمله #آقای میثم طالبی باآرزوی سلامتی برای ایشان .
در رویای کودکانه پسر، #پدرمی آید سواربر مرکبی ازنور این بار از آسمانی که نگاه منتظر مادر همیشه روبه پنجره آنجا خیره میشد تا به عادت عاشقانه ها مصطفی را از خدا بخواهد .پدر می آیدو او را در آغوش میگیرد ❤️وپسر دستان پدررامی گیرد که حالا به گرمی نگاهش شده است بدون اینکه مانعی باشد بین دستهای پدر وآغوش همیشه منتظر پسر ...💞
به دور از التهاب جدایی ودور شدن وحالاوقت آنست که دربستر آرام آغوشش سربگذارد و صدای نبض جاودانگی رااحساس کند بدون اینکه صدای گرفتگی نفس او مانعش شود وگریه کندبه وسعت دلتنگی همه کودکی اش نه! به وسعت دلتنگی همه عمرش پدرنوازش گر دستهایش میشود وزانوهایی که زخمی دوران سخت کودکی اش بود تا التهاب نبودنهایش رامرهمی باشد 💔حالا زمان دردودل کردن دومرد میرسد گاهی اومی گوید وپدرمیشنود وگاهی پدر می گوید و او میشنود واینک وقت سیر نگاه کردن وسیر نشدن است 💖،پدر پسرش رامیبیند که چقدر شبیه اوشده است .باهمان نگاه پسر برمی خیزد از رویای شیرین دیدار، وچقدر کوتاه بود ،دوباره چشمانش رامیبندد به امید دیدن همان نگاه .❣✨❣✨❣
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
هدایت شده از کانال خبری 20:03
♦️شنوندگان عزیز توجه فرمایید،
شنوندگان عزیز توجه فرمایید
خرمشهر آزاد شد!
سالروز فتح خرمشهر گرامی باد🌹
🔖کانال رسمی خبر 20:30👇
🌐 eitaa.com/joinchat/2748973056C49bc959112
هدایت شده از عمارآنلاین
1_9596632.mp3
5.65M
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
به یاد همه ی #شهدا
@ammaronlin
شهيد «مجيد #چهاردولي » در سال 1343، در دهستان جوكار از توابع شهرستان «ملاير» در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد و پس از طي دوران كودكي در تهران وارد دبستان شد و تا پايان دوره ابتدايي در دبستان «مير سليماني» بود و بعد از آن همراه خانواده اش به كرج نقل و مكان كردند و شهيد دوره راهنمايي را نيز با موفقيت به پايان رساند و پس از آن در زمان اوج گيري انقلاب اسلامي شهيد با وجود سن كمي كه داشت در اكثر راهپيمايي ها و تظاهرات بر عليه رژيم منحوس پهلوي شركت مي كرد و در پخش اعلاميه هاي امام بسيار كوشش مي نمود و پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با شروع جنگ تحميلي شهيد نيز همانند ديگر جوانان غيور اين مملكت اسلامي خود را براي خدمت شريف سربازي آماده نمود و خويش را معرفي مي كرد و پس از ديدن آموزش هاي لازم عازم جبهه هاي جنگ حق عليه باطل گرديد و پس از مدت ها رزم بي امان و حماسه آفريني ها در برابر دشمن خوار و زبون با اينكه تازه ازدواج كرده بود باز هم دفاع از مملكتش و ناموسش را مقدم بر هر چيز ديگر دانست و سرانجام در تاريخ سی ام اردیبهشت 1362، در رقابيه به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. تربت پاک شهید در امامزاده محمد کرج نمادی از ایستادگی و مقاومت در مقابل دشمنان وطن و دین می باشد. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهيد «مجيد #چهاردولي » در سال 1343، در دهستان جوكار از توابع شهرستان «ملاير» در خانواده اي مذهبي به
خاطره ای از شهید «مجید #چهاردولی » در دست ماست که به قلم خودش نوشته شده است و در ادامه مطلب آن را می خوانید:
«در سال 1358، که از منطقه کرج شهید برای مسابقات قهرمانی کشور نوجوانان انتخاب شدم و ما چهار ماه شدید تمرین کردیم که در اول سال 1359، برای اولین بار به اردو مسابقاتی رفتم و من در پست دروازه بانی بازی می کردم و من در اردوی و رامین که اولین اردو بود با ناحیه «چهارقم» بازی کردیم و پیروز شدیم و در اردوی دوم و سوم و اردوی چهارم که تهران بود، شرکت کردم و در چهار دور از بازیها مقام اول را کسب کردیم و مدال و جوایزی گرفتیم که در بازیهای نهایی که سه تایم بود بازی کردیم و ما با هر سه آنها مساوی کردیم.
... و ما در کشور مقام سه را به دست آوردیم و به کرج برگشتیم. همه ناامید و ناراحت و همه ساکت بودند و دیگر صحبت از ما اول می شدیم و این حریف را هم می زنم. این عکس من است و ... که من در این مسابقات خود را خوب نشان دادم و این عکس از تنها گلی است که من از آن عکس انداختند.»
«من تصمیم گرفتم که نصف روز کار کنم و نصف روز درس بخوانم. من نام خواهر خود را «لیلا» گذاشتم. بچه های محل برای من لقبی انتخاب کرده اند؛ «ناصر حجازی» و شعار می دهد؛ ناصر حجازی، علی یارت.»
«شعری از مجید بنادکوکی: کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و آسمان با نفس بود و من با نفس نگاه تو آغاز شدم. زندگی صحبت خون و دل خوردن اولش غم و آخرش مردن. عشق دردی است عاشقی دردی دیگر اما از این دو دردانگیزتر این است که عاشقی نومید گردد. وقتی که نگاهت می کنم، یک جوری نگاهم می کنی، تو با آن چشمهایت منو جادو می کنی. »
«من در روز جمعه سال بیست و پنج مهرماه 1359، تصمیم گرفتم که از نماز خود یک لحظه غافل نباشم و نیز تصمیم گرفتم که در گروه حزب الله عضو شوم. رادیو و تلویزیون اعلام کرده بود که ارتشی استخدام می کند و من در روز بیست و ششم مهر ماه 1356، برای این آگهی به پادگان لویزان رفتم و آنها گفتند که استخدام تمام شده و من ناامید به کرج برگشتم.» @shohadayemalayer
شهید علی#ملکی طجرفرزند احمد علی در سال 1342 در ملایر دیده به جهان گشود و در خرداد ماه سال 1360 در منطقه خونین شهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به بدن به شهادت رسید.
بسم الله الرحمن الرحیم
#وصیتنامه:علی ملکی طجر فرزند:احمد علی
در این برهه از زمان که سرنوشت اسلام بدست جوانان مسلمان است و بدست مردم غیور ایران است . انتظاری که از ملت غیور ما ایران داریم این است که لیبرالها و ملی گراها چیپها و منافقین مشرکین را شناخته و با آنها مبارزه کنند ای ملت غیور شما را بخدا قدر رهبر عزیز را بدانید و فرموده هایش را مو به مو عمل کنید که دشمنان اسلام و امام می خواهند روحانیت مبارز را بکوبند و بعد از روحانیت خدای نکرده نوبت امام برسد.
الان که من عازم جبهه حق علیه باطل هستم و نمی دانم که سرنوشت چه خواهد شد آیا باز زنده برمی گردم یا اینکه بسوی پرودگار می شتابم در هر صورت هر دو برای من سعادت است پیامی که به پدر و مادرم و خانواده ام دارم این است که از رهبری های پیامبرگونه امام خمینی پیروی کنند و پشتیبان ولایت فقیه باشند و بعد از من برای من گریه نکنند بر راه امام که راه او اسلام است کشته شدن برای من افتخار است.
درود بر امام خمینی بت شکن تاریخ
مرگ بر تمام ستمکاران و مستکبرین
برقرار باد حکومت عدل اسلامی یکشنبه خردادماه 3/3/60
منبع:اسناد و مدارک موجود در آرشیو فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم. @shohadayemalayer