eitaa logo
تاملات
762 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
347 ویدیو
80 فایل
تاملاتی پیرامون آنچه در اکنون میگذرد... 🌐وبلاگ: http://noghte-sarkhat.blog.ir/ 👤ادمین: @rasoul1414
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملات
📍 یادداشت | سایه‌ای که هرگز دور نمی‌شود! مرگ و بیداری در ناامنی بنیادین ▪️ زندگی، مسیری است که در ا
🔸 ما عادت داریم که هر پدیده‌ای را توضیح دهیم و معنای آن را بفهمیم. اما مرگ، مانند یک معماست: معمایی که هیچ‌گاه حل نمی‌شود. ما مرگ را نمی‌فهمیم، اما همواره از آن آگاهیم. این کشش میان ناشناختگی و آگاهی، مرگ را به یک نیروی متناقض تبدیل می‌کند: چیزی که از آن می‌ترسیم، اما نمی‌توانیم از آن روی برگردانیم‌ 🔹شاید همین «حل‌ناشدنی بودن» است که مرگ را چنین تأثیرگذار می‌کند. گویی مرگ با سکوت مطلق خود به ما یادآوری می‌کند که همه چیز در این جهان قابل‌فهم نیست؛ و شاید این ناتوانی در فهم، خود سرچشمه نوعی معنا باشد. 🔸بیشتر انسان‌ها زندگی خود را در سایه غفلت از مرگ سپری می‌کنند. ما برای فرار از این واقعیت نهایی، خود را درگیر مشغله‌های روزمره، روابط سطحی و لذت‌های زودگذر می‌کنیم. اما لحظه‌ای که با مرگ - خواه در فقدان عزیزی، خواه در مواجهه با اندیشه پایان خودمان- روبه‌رو می‌شویم، این پرده غفلت پاره می‌شود. اینجا جایی است که یالوم از «اضطراب وجودی» سخن می‌گوید؛ اضطرابی که حاصل مواجهه ما با ناامنی بنیادین مرگ است. 🔹 مرگ، با محدود کردن زمان ما، لحظه‌ها را نایاب و ارزشمند می‌کند. هر تصمیم، هر نگاه و هر احساسی به واسطه آگاهی از پایان، رنگ و بویی دیگر می‌گیرد. اگر بدانید که فرصتی برای تکرار ندارید، آیا انتخاب‌هایتان عمیق‌تر و اصیل‌تر نخواهد شد؟ 🔸 مرگ یادآور شکنندگی بنیادین وجود ماست. ما از کنترل کامل بر زندگی خود ناتوانیم و پایان ناگزیر، هر لحظه ما را تهدید می‌کند. اما این ناامنی بنیادین، به جای آنکه به یأس منتهی شود، فرصتی برای بیداری است. در اینجا، مرگ به جای آنکه نابودکننده باشد، به معلمی بزرگ تبدیل می‌شود؛ معلمی که از ما می‌خواهد در لحظه اکنون زندگی کنیم و معنا را در دل همین ناامنی جست‌وجو کنیم. 🔹 زندگی، در همین شکنندگی و فناپذیری‌اش زیباست. اگر هر چیزی قطعی و دائمی بود، زندگی خلاقیت، هیجان و حتی معنا را از دست می‌داد. این که هر لحظه می‌تواند آخرین باشد، به لحظه‌ها ارزشی بی‌مانند می‌دهد. ناامنی بنیادین، ما را به این حقیقت ساده اما ژرف هدایت می‌کند که زیبایی زندگی در ناپایداری آن نهفته است. 🔸 بیشتر انسان‌ها مرگ را به‌عنوان حقیقتی دور از ذهن و نامربوط انکار می‌کنند. آن‌ها درگیر روزمرگی و فعالیت‌هایی می‌شوند که تنها جنبه‌های سطحی زندگی را پوشش می‌دهد، تا از روبه‌رو شدن با این ناامنی طفره روند، اما تنها کسی که این ناامنی را به رسمیت بشناسد، می‌تواند به‌سوی زیستن اصیل گام بردارد. 💢 راز مرگ، حقیقتی است که هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. این راز، همان چیزی است که ما را زنده نگه می‌دارد: نه برای فهمیدن، بلکه برای جستجو کردن. مرگ، داستانی است که پایان آن را نمی‌دانیم، اما همین ندانستن، چیزی است که زندگی را به شعری بی‌پایان تبدیل می‌کند. ⚜️ @Taammolat74
🔖 نظرات خودتون رو درباره یادداشت‌ها با بنده به اشتراک بگذارید و باب گفتگو و تاملات فراهم بشه. @Rasoul1414 ⚜️ @Taammolat74
📍 یادداشت | فرهنگ یا سیاست؟ نقطه تمایز بنیادین انجمن حجتیه با اسلام سیاسی ناب؟ ▪️اگر بخواهیم به تفاوت اساسی گفتمان و از زاویه‌ای ژرف‌تر بنگریم، لازم است از سطح دعاوی ، روایی یا حتی عبور کنیم و به بنیان‌های فکری و رویکردهای کلان این دو جریان بازگردیم. آنچه این دو گفتمان را به‌طور بنیادین از یکدیگر متمایز می‌کند، نقطه تقابل اصلی آن‌ها در مواجهه با واقعیت‌های تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍 یادداشت | فرهنگ یا سیاست؟ نقطه تمایز بنیادین انجمن حجتیه با اسلام سیاسی ناب؟ ▪️اگر بخواهیم به تفا
🔸 گفتمان انقلاب اسلامی از همان آغاز، تقابل خود را با «» تعریف کرد. این گفتمان، هوشمندانه تشخیص داد که در پس بسیاری از بحران‌های اجتماعی، فرهنگی و دینی، ریشه‌ای عمیق‌تر نهفته است: ساختارهای قدرت جهانی که در لباس و ، به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر جوامع مسلط شده‌اند. 🔹 در مقابل، گفتمان انجمن حجتیه نقطه تقابل خود را بر محور مبارزه با جریان‌های مذهبی مخالف، نظیر ، تعریف کرد. این گفتمان با محدود کردن خود به حوزه ، از دیدن تصویر کلان‌تر بازماند و عملاً در برابر پرسش‌های بزرگ‌تری نظیر روابط قدرت، استعمار و استثمار تاریخی سکوت پیشه کرد. 🔸 انقلاب اسلامی به‌درستی دریافت که استعمار و ، تنها در اشغال نظامی یا سلطه اقتصادی خلاصه نمی‌شوند، بلکه این نظام‌ها در لایه‌های عمیق‌تر فکری و فرهنگی نیز نفوذ دارند. این تشخیص، جهت‌دهی انقلاب اسلامی را مشخص کرد و به آن برتری روش‌شناختی داد. چرا که بدون درک عمیق روابط قدرت و نظام‌های سلطه‌گر، هر حرکتی محصور در جریان‌های محدود خواهد شد و در نهایت توسط همان روابط قدرت هضم خواهد شد. 🔹 انقلاب اسلامی نه یک سیاسی صرف، بلکه نوعی «» به حقیقت وجود بود. این گشودگی، جهان را به‌مثابه میدانِ امکان‌های نو دید، جایی که حقیقتِ وجودی انسان فراتر از مناسبات قدرتِ تحمیل‌شده توسط نظام سلطه تعریف می‌شود. ، در پی آن بود که این حقیقت را از اعماق و فرهنگ بیرون کشیده و آن را در میدان جهان احضار کند. 🔸در این نگاه، جهان یک منظره بسته و قطعی نیست؛ بلکه امکانِ ، تغییر، و خلق در آن همواره جاری است. در این افق، اسلام ناب، صرفاً یک ایدئولوژی مذهبی نیست، بلکه نحوی از بودن در جهان است که در برابر ساختارهای سلطه و ازخودبیگانگی انسان، مقاومت می‌کند. انجمن حجتیه در «پنهان‌شدن از حقیقت» سکنی گزید. آن‌ها به جای مواجهه با افق جهان، در سایه‌های بسته و ایستا پناه گرفتند. 💢 فارغ از ارزیابی اینکه کدام ایده موفق شده و توانسته پیشبرنده باشد؛ انقلاب اسلامی، در میان امکان‌ها را داشت، اما حجتیه بنابه هر دلیلی، در پشت دیوارهای فهم محدود خود باقی ماند. آنچه انقلاب اسلامی را یگانه می‌سازد، این است که توانست حقیقت را از پستوهای تاریخ بیرون کشیده و آن را به میدان آورد. حقیقتی که نه در سکون، بلکه در پویایی و مبارزه با سلطه، شکل می‌گیرد. این حقیقت، افقی گشوده است که هنوز هم ما را به اندیشیدن و عمل دعوت می‌کند. ⚜️ @Taammolat74
وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّهِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَهِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ» مناجات شعبانیه خدايا! من تمامى سرمايه‌ام را با سهو،با فراموشى نابود كرده‌ام. يادم رفته تا كجا مى‌خواهم بروم. واقعاً جوانى‌مان را كهنه كرده‌ايم، كهنه كه هيچ، پير شديم... / استاد علی صفایی ⚜️ @Taammolat74
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشه‌ورزی چرا دیگر انقلاب‌ها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما نکردیم؟ ▪️ انقلاب‌ها حادثه‌هایی یک‌باره نیستند، بلکه زنجیره‌ای از رخدادها و تحولات فکری‌اند که تا دهه‌ها، بلکه قرن‌ها، امتداد می‌یابند. آن‌ها نه‌تنها نظمی نوین را در عرصه قدرت رقم می‌زنند، بلکه جهانی تازه از ، ارزش‌ها، و می‌آفرینند. ایران از این قاعده مستثنا نبود؛ اما پرسش تلخ اینجاست: چرا ما آن را آن‌گونه که باید و شاید، تفسیر نکردیم؟ چرا این حادثه بزرگ، همچنان در عطش روایت‌های عمیق، فلسفی و تمدنی مانده است؟ ⚜️ @Taammolat74 👇👇👇
تاملات
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشه‌ورزی چرا دیگر انقلاب‌ها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما
🔹وقتی به انقلاب‌های بزرگ تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آن‌ها بلافاصله سنت‌های فکری جدیدی خلق کردند که تا سال‌ها، بلکه قرن‌ها، مورد واکاوی قرار گرفتند. مثلا در (1789) نه‌تنها نظام سلطنتی را در هم شکست، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، مفهوم ملت، جمهوریت و حقوق شهروندی آفرید. متفکرانی چون ، ، ، ، و این انقلاب را از زوایای مختلف کاویدند و سنت‌های فکری عمیقی پیرامون آن پدید آمد. یا در انقلاب روسیه (1917)، زایشگاهی برای مکتب‌های فکری مدرنی چون -لنینیسم شد و متفکرانی از و تا ، و... به تحلیل آن پرداختند. 🔸 هر انقلابی که بخواهد در بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند؛ زیرا زبان، تنها وسیله‌ی بیان نیست، بلکه ابزار و درک است. برای تحلیل خود، به زبانی نو و به ادبیاتی ویژه نیاز داشت؛ زبانی که بتواند واقعیت‌های این انقلاب را نه در چارچوب‌های مستعمل ، بلکه در افقی جدید بیان کند. اما چرا ما زبانی درخور انقلاب خود نساختیم؟ ما می‌بینیم که روایت‌های حاکم درباره انقلاب اسلامی، بیشتر از آنکه برگرفته از تفکر خودی باشد، یا از بیرون تحریف شده‌اند، یا در داخل به کلیشه‌هایی تکراری بدل گشته‌اند. اما تا زمانی که انقلاب اسلامی، زبان خود را نیابد، نمی‌تواند خود را آشکار کند. 🔹 بیشتر نوشته‌ها پیرامون انقلاب یا به توصیف وقایع پرداخته‌اند یا در چارچوب محدود مانده‌اند. اما و عمیق، نظیر آنچه درباره سایر انقلاب‌ها رخ داد، کمتر به چشم می‌خورد. به‌جای آنکه متفکران ما در تفسیر انقلاب اسلامی میدان‌دار باشند، فضای فکری کشور عمدتاً درگیر دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی شده است. تحلیل‌های عمیق نظری، به‌جز معدود تلاش‌هایی، جایگاهی در حد و اندازه این حادثه عظیم نیافته‌اند. 🔸مسئله تنها این نیست که ما انقلاب خود را نکردیم؛ بلکه عمیق‌تر از آن، این عدم روایت‌گری، ما را از درک درست واقعیت‌های پیرامونی‌مان نیز بازداشته است. وقتی برای انقلاب خود نکردیم و دستگاه‌های تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیت‌های خود را از دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ ظرفیت‌های خود را نادیده گرفتیم، فرصت‌های بزرگ را از دست دادیم، و پردازی‌مان در همان ابتدای مسیر، ته کشید! 💢 امروز، انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایت‌های است؛ اما این روایت‌ها زمانی ممکن خواهند شد که ما دستگاه اندیشه‌ورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنه‌ی را در هم بشکند و ما را از چارچوب‌های فکری بیگانه برهاند. ⚜️ @Taammolat74
حالا که در تب سینما بالاست چند خطی از آوینی بخوانید 👆👆 آیینه جادو/ج3 ⚜️ @Taammolat74
تاملات
حالا که در تب سینما بالاست چند خطی از آوینی بخوانید 👆👆 آیینه جادو/ج3 ⚜️ @Taammolat74
⭕️ اگر روزی مرتضی آوینی از سینمای روشنفکرزده‌ی دهه‌های پیشین که فرسنگ‌ها از متن زندگی مردم فاصله داشت، انتقاد می‌کرد، امروز سینمای ایران بیش از هر چیز گرفتار نوعی "فیلمفارسی نو" شده که از دهه‌ی ۹۰ به این سو رشد یافته است. ما اگر بخواهیم به عمق این ماجرا بنگریم، نباید نقش کلیت فضای فرهنگی جامعه را نادیده بگیریم. آنچه امروز در سینمای ایران به نمایش درمی‌آید، برآیند یک گفتمان عمومی است. وضعیت را نه می‌توان صرفاً به نیت‌های فردی فیلمسازان و سرمایه‌گذاران نسبت داد و نه فقط به یک توطئه‌ی فرهنگی حواله کرد. ⭕️ اگر سینمای امروز چنین بی‌پروا به ابتذال و تهی‌بودگی میدان داده، آینه‌ای غبارگرفته از جامعه‌ای است که در سازوکار فرهنگی‌اش، معنا به حاشیه رانده شده است. پس از دهه 90 سازوکار فرهنگی گرفتار لمپنیسمی زودگذر شده که در آن، سرگرمی بر هر چیز تقدم یافته، حتی اگر بهای آن، زوالِ تفکر و فروکاستن هنر به ابتذالی سهل‌‌الوصول باشد. با بسط شبکه‌های اجتماعی و تغییرات فرهنگی، طنزهای سطحی، نمایش‌های مبتذل، موسیقی‌های بی‌محتوا و برنامه‌های عامه‌پسند جای محتواهای جدی را گرفتند. این تغییر، در حقیقت واکنشی به نوعی خستگی عمومی از فشارهای اقتصادی و اجتماعی بود که جامعه‌ی ایرانی را در بر گرفته بود. ⚜️ @Taammolat74
🌺🌹 میلاد امام سجاد(ع) مبارکباد 🌺🌹 ⭕️ معمولا کمتر وجه اندیشه‌ای به زندگی، شخصیت و ابعاد معرفتی حضرت شده است. همیشه دوست‌داشتم وجهی از معارف اجتماعی حضرت سجاد(ع) را واکاوی کنم. به ویژه آنکه وقتی مسیر زندگی حضرت رو می‌بینیم یک شکاف اجتماعی خاص در قبل امامت ایشان و بعد امامت‌شان وجود دارد. تبدیل یک جامعه‌ای که امام حی خود را به مقتل می‌برد به جامعه‌ای که به فراگیری علم و دانش تعلق پیدا می‌کند، قطعا سازوکاری است که مسیر امامت ایشان ایجاد کرده است و به تلطیف و رشد جامعه پرداخته‌اند. اینها حتما منظری اجتماعی رو برای ما به ارمغان دارد که در بسیاری از مضامین دعاهای حضرت نیز بوده و هست. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
🌺🌹 میلاد امام سجاد(ع) مبارکباد 🌺🌹 ⭕️ معمولا کمتر وجه اندیشه‌ای به زندگی، شخصیت و ابعاد معرفتی حضرت
📌 کمتر شرح دقیقی بر صحیفه سجادیه دیده‌ام. قطعا یکی از بهترین شروح دقیق و فنی بر صحیفه، شرح سیدعلی خان کبیر با عنوان «ریاض السالکین» است. این کتاب شاهکاری درخشان است که نه تنها به تفسیر معانی عمیق دعا می‌پردازد بلکه روح خواننده را به سفری در جهان معنا و معرفت فرا میخواند. ➖ سیدعلی خان رو ما در تعلیقه صمدیه می‌شناسیم. ⚜️ @Taammolat74
تاملات
📌 کمتر شرح دقیقی بر صحیفه سجادیه دیده‌ام. قطعا یکی از بهترین شروح دقیق و فنی بر صحیفه، شرح سیدعلی خا
📍 یادداشت | تأملی در حسن تقدیر 🔸در دعای عرفانی صحیفه سجادیه، امام سجاد (ع) در عبارتی لطیف و پرمعنا از "حُسْنِ تَقْدِیرِک لِی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ" سخن می‌گوید، یعنی از خداوند می‌خواهد که تقدیر او را به نیکویی رقم زند. اما سید علی خان کبیر در شرح این فراز، معنایی عمیق‌تر را آشکار می‌سازد: حسن تقدیر صرفاً به این معنا نیست که امور بر پایه‌ی حکمت و مصلحت پیش رود، بلکه مقصود آن است که سرنوشت انسان به گونه‌ای رقم بخورد که تمام وجوه آن خیر و صلاح باشد—به گونه‌ای که هیچ زیان و ناپسندی در آن راه نیابد. 🔹 در حقیقت، درخواست "حسن تقدیر" از خداوند، نشان از بلوغی روحانی دارد که در آن، انسان دیگر صرفاً راضی به قضای الهی نیست، بلکه از خداوند تحقق تقدیری را طلب می‌کند که همواره بر محور خیر مطلق استوار باشد—آن خیری که نه‌تنها او را در مسیر رشد و کمال سوق می‌دهد، بلکه سایه‌ای از شر و نقصان بر آن نیفتاده است. این همان امید متعالی است که در دل دعاهای اولیای الهی موج می‌زند. 💢 به این ترتیب، دعای «حُسْنِ تَقْدِیرِک لِی» نه‌تنها یک طلب معمولی برای زندگی بهتر، بلکه یک خواسته‌ی بنیادین هستی‌شناختی است که در آن، انسان از خداوند می‌خواهد که مسیر وجودی‌اش را به گونه‌ای تنظیم کند که در بالاترین سطح از خیر و کمال قرار گیرد. این نگاه، حسن تقدیر را از یک مفهوم محدود به یک دیدگاه فلسفی عمیق تبدیل می‌کند که به نحوه‌ی تعامل انسان با حقیقت وجود و فیض الهی مربوط می‌شود. ⚜️ @Taammolat74