eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸 در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت‌ هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد: 🔹در عصر جاهلیّت قبل از اسلام و جاهلیّت مدرن امروز، مقام را براى مقام مى خواهند، و براى آن ارزش ذاتى قائلند، و لذا براى به دست آوردن آن به هر وسیله مشروع و نامشروعى چنگ مى زنند. امّا پیام پیامبر اسلام (ص) به جهان بشریّت آن روز و امروز و تا قیام قیامت، این است که پست و مقام هدف نیست، و ارزش ذاتى ندارد، بلکه وسیله‌اى براى پیاده کردن اهداف عالى انسانى است، به همین خاطر دلیل بر شخصیّت نیست، بلکه تکلیف آور است. آرى، مقام تکلیف است نه افتخار، وسیله است، نه هدف. 🔹امام على (ع) در نامه پنجم نهج البلاغه، خطاب به اشعث بن قیس، حاکم آن زمان آذربایجان، مى فرماید: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَة وَ لکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ؛ فرماندارى (و پست و مقام) براى تو وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتى است در گردنت». در عصر بنى امیّه دوباره مقام، ارزش ذاتى پیدا کرد، تا آنجا که وقتى معاویه پس از شهادت امام على (ع) وارد کوفه شد، این سخن معروف را گفت: «من نیامدم که شما را به نماز و روزه دعوت کنم، بلکه هدف من حکومت بر شماست». [۱] 🔹 (ع) قیام کرد تا این نوع بدعت‌ ها را ریشه کن کرده و مردم را با سنّت پیامبر (ص) آشنا کند. امروز این هدف بزرگ براى همه ما پیام روشنى دارد، که باید در کنار عزادارى ها، براى از بین بردن بدعت ها تلاش کنیم، و اجازه ندهیم گروهى نادان یا سودجو براى تأمین منافع شخصى خود به سراغ بدعت ها رفته، یا آن را گسترش دهند. هرگاه به بدعت گزاران با سکوت خود چراغ سبز نشان دهیم، کارهایى به نام دین انجام مى شود که همه از آن شرم خواهیم داشت، و چهره اسلام را در نظر جهانیان دگرگون خواهد ساخت، به خصوص اینکه یکى از راه هاى نفوذ دشمن در صفوف متّحد ما، حمایت و برنامه ریزى براى همین بدعت هاست. پی‌نوشت؛ [۱] مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۶، ص ۴۶ 📕اهداف قیام حسینى‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
⭕️دین، تأمین‌کننده دنیای انسان 🔹دنیای بهتر هم با علیه‌ السلام بود، نه با ، ولی انسان، خوشی و راحتی می‌خواهد و به هر چه می‌رسد، بالاتر از آن را طالب است و آرامش ندارد تا به نفس مطمئنه برسد. اما جهل و یا غفلت دارد که داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه و آرامش دل است: «أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ هان! دل‌ها فقط به یاد خدا آرام می‌گیرند». [رعد، ۲۸] یعنی تنها وسیله آرامش دل، ذکر الله است، ولی ما بر اسباب تکیه می‌کنیم، 🔹و از مُسَبب‌ الاسباب غافل هستیم، و حال اینکه خداوند متعال می‌ فرماید: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِله جَميعاً؛ قدرت، توانایی همگی فقط از آن خداست». [بقره، ۱۶۵] مگر اینکه انسان خودش از میان برود، که: «أَعْدی عَدُوک، نَفْسُک التی بَینَ جَنْبَیک؛ بزرگترین دشمن تو، نفس تو است که در وجود تو نهفته است». [۱] برای ما امتحان پیش نیامده تا معلوم شود که با حسین علیه‌ السلام هستیم، یا با یزید. پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۶ و ۶۴؛ ج ۷۱، ص ۲۷۱ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۸۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیوه های درمان «سخن چينی» چيست؟ 🔹براى مبارزه با اين پديده شوم و قطع ريشه هاى آن از درون جان آدمى، قبل از هر چيز بايد به سراغ انگيزه هاى آن رفت؛ به يقين تا عواملی همانند: ، ، ، و (سادیسم)، كه از عوامل اصلى پديده شوم نميمه و مى باشد، از بين نرود، اين از وجود انسان برچيده نمى شود. ممكن است با اراده و تصميم هاى قوى، مدتى محدود يا منتفى گردد، لکن در موقعیت های مناسب خود را نشان خواهد داد. 🔹فراموش نكنيم بسيارى از فضايل و يا رذايل اخلاقى، در يكديگر تأثير متقابل دارند، هر كدام مى تواند سبب و یا مسبّب ديگرى گردد، و اين در حالات و شرايط مختلف روى مى دهد. از سوى ديگر دقت در پيامدها و آثار سوء نمّامى، و سعايت، و نقش ويرانگر آنها در سطح و درون ، و عواقب ناگوارى كه از اين رهگذر دامن همه را مى گيرد، عامل بازدارنده ديگرى است. به ويژه كسانى كه به آن عادت كرده اند، بايد آثار شوم اجتماعى و اين عمل را هر روز از نظر بگذرانند، و سرانجام نمّامى و را پى در پى به خود یادآوری كنند، وگرنه و هوا و هوس آنها را آسوده نخواهد گذاشت. 🔹برخورد مردم با ايمان با و سخن چين مى تواند عامل بازدارنده ديگرى باشد. زيرا هنگامى كه به گفته هاى آنها اعتنا نشود، و از سوی مردم نیز شوند، به زودى در مى يابند كه سخنان آنها نه تنها خريدارى ندارد، بلکه سبب بدبينى و نفرت مردم مى شود. همين امر اراده آنها را در اين كار زشت تضعيف مى كند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حديثى میفرماید:  «اَكْذِبِ السِّعايَةَ و الَّنميمَةَ باطِلَةً كانَتْ اَوْ صَحِيحَةً» [۱] (سعايت و را تكذيب كن، خواه باطل باشد يا صحيح). یعنی اگر دروغ باشد بايد تكذيب شود، و اگر راست باشد با بى اعتنایی روبرو گردد. 🔹در حديث ديگرى نقل شده، مردى نامه اى را به (عليه السلام) تقدیم کرد كه در آن درباره كسى شده بود. امام به او فرمود: «اِنْ كُنْتَ صادِقاً مَقَتْناكَ وَ اِنْ كُنْتَ كاذِباً عاقَبْناكَ وَ اِنْ اَحْبَبْتَ الْقِيلَةَ اَقَلْناكَ، بَلْ تُقيلُنى يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ» [۲] (اگر آنچه را نوشته اى باشد ما تو را مى داريم، و اگر باشد ما تو را مى كنيم، و اگر توبه كنى توبه تو را مى پذيريم؛ آن مرد عرض كرد توبه مى كنم اى اميرمؤمنان توبه مرا بپذير». 🔹اين نكته نيز قابل توجه است؛ كسانى كه ديگران را نزد تو مى كنند، درباره تو نزد ديگران نيز سخن چينى خواهند كرد. همان گونه كه (عليه السلام) می فرماید: «وَ مَنْ نَمَّ اِلَيْكَ سَيَنُمُّ عَلَيْكَ» [۳] (كسى كه نزد تو كند، بر ضد تو نيز سخن چينى خواهد كرد). سخن آخر: بسیاری از ، از ضعف ايمان ناشى مى شود، و هر قدر پايه هاى ايمان به در دل محكمتر گردد، اين كمرنگ‌تر و كمرنگ‌تر خواهد شد. پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۴۶، قصار ۲۱۶؛ [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۷۸؛ [۳] تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، جامعه مدرسين‏، چ ۲، ص ۳۱۶؛ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام سجّاد عليه السلام:  🔸أنَا ابنُ مَنَ بَكَت عَلَيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِی الهَواءِ.  🔹من پسر كسى هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريستند؛ من پسر كسى هستم كه جنّيان در زمين و پرندگان در هوا بر او نوحه سرايى كردند. 📕بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷۴ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه مذمت هایی درباره افراد فحاش آمده است؟ (بخش اول) 🔸درباره مذمت از شخص «فَحّاش»، روايات زيادى آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئى پنج روايت آورده است. 1⃣ابى بصير از (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ شِركِ الشَّيْطَانِ الَّذِى لَا يُشَكُّ فِيهِ اَن يَكُونَ فَحّاشاً لَايُبَالِى بِمَا قَالَ وَ لَا بِمَا قِيلَ لَهُ» (از علامت هاى حضور و شرك كه شكى در آن نيست، اين است كه كسى باشد كه باكى از آنچه گويد و از آنچه درباره او گويند نداشته باشد [يعنى شيطان در نزد چنين شخصى حاضر و با او شريك است]). 2⃣ (عليه السلام) فرمودند: (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِذَا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ لَايُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَيَّةٍ اَو شِركِ شَيطَانٍ» [۱] (هنگامى كه مردى را ديديد كه باكى ندارد در آنچه مى گويد و يا آنچه به او گفته مى شود اين بواسطه يا شركت است). 3⃣سليم بن قيس از امیر مؤمنان (عليه السلام) نقل مى كند كه: رسول الله (صلی الله علیه و آله) مى فرمودند: «خداوند را حرام كرده است بر هر بى آبرو و كم شرمى كه باكى از آنچه گويد و آنچه به او گفته شود ندارد؛ زيرا اگر از حالش بازرسى كنى يا از زنا است يا از شركت شيطان. به وى عرض شد: اى رسول خدا، در ميان مردمان شركت شيطان هم هست؟ فرمود: گفتار خداى عز و جل را نخوانده اى كه به شيطان فرمود: شركت كن با ايشان در مالها و فرزندان». 🔹همين راوى مى گويد: «مردى از فقيهى [مراد يكى از ائمه (علیهم السلام) است] سؤال كرد آيا در بين مردم كسى هست كه از آنچه درباره او گفته مى شود ناراحت نشود و باكى نداشته باشد؟ فرمود: كسى كه متعرّض مردم شود و به آنان گويد در صورتى كه مى داند كه آنها رهايش نمى كنند و تلافى مى كنند، او كسى است كه به آنچه مى گويد و يا درباره او گفته مى شود اهميت نمى دهد». 4⃣سماعه از (عليه السلام) نقل مى كند كه: «رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللهِ مَنْ تَكرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ» (از خدا كسى است كه همنشينى با او به خاطر او ناپسند شمرده می شود). 5⃣ابى عبيده از (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّارِ» ( از جفاكارى است و جفاكار در است). 🔹امام باقر (عليه السلام) فرمودند: «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِيحُ الكَلَامِ» [۲] (سلاح انسان هاى پَست، است). شايد ديده باشيد وقتى دو نفر با هم نزاع مى كنند و يكى قدرت مقابله با ديگرى را ندارد، شروع به اهانت مى كند؛ يعنى ، اسلحه انسان هاى ضعيف است. خدا به فرياد انسان هايى برسد كه به خاطر آنها، مردم از آنها كناره گيرى مى كنند؛ اين گونه افراد از در مكتب رسول الله (صلی الله علیه و آله) هستند. رسول خدا فرمودند: «اِنّ مِنْ شَرِّ النّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ» [۳] از كسى است كه مردم به خاطر دورى از او، او را ترك گويند). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] «لِغَيّةٍ» لام براى ملكيت مجازيه است كه بر سر «غَيّة» به كسر و فتح اول و فتح ياء مشدّده به معنى ضلالت و گمراهى است آمده است. گفته مى شود او ولد غيّه است؛ يعنى فرزند زنا است «الغيى» مثل «الغِنى»: پست و ساقط از اعتبار (الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۳۲۳ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷۵، ص ۱۸۵، باب ۲۲ [۳] كنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال، متقى هندی، مؤسسة الرسالة، بيروت، ۱۴۰۱ق، الطبعة الخامسة، ج ۳، ص ۵۹۷، ح ۸۰۸۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چاپ اول‏، ج ۲، ص ۴۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به حسین‌ بن‌ علی (ع) است 🔹هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی ماجرای را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به (علیه‌السّلام) است. همان طور که فرمود: «و انا من حسین»؛ بنا بر این معنا، یعنی دین من، ادامه‌ی راه من، به وسیله‌ی (علیه‌ السّلام) است. اگر حادثه‌ی نبود، اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمی آمد، این تجربه، این درس عملی، به امت اسلامی داده نمی‌شد و یقیناً اسلام دچار انحرافی می‌شد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقی نمی‌ماند. 🔹 به این است. البته مصیبت در عاشورا سنگین است، خسارت بزرگ است، جان کسی مثل (علیه‌ السّلام) به همه‌ی آسمان و زمین می‌ارزد، جان های پاک و طیب و طاهر آن اصحاب، آن جوانان، آن اهل‌ بیت، قابل مقایسه‌ی با جان هیچ کسْ دیگر نیست؛ اینها در این میدان به خاک و خون غلتیدند، فداکاری کردند، فدا شدند، حرم معزز پیغمبر و امیرالمؤمنین به اسارت افتادند؛ این حوادث خیلی سنگین است، خیلی تلخ است، خیلی سخت است، اما آنچه که بر تحمل این حوادث تلخ و سخت مترتب شد، آنچنان بزرگ است، آنچنان باعظمت و ماندگار است که تحمل این حوادث سخت را بر کسی مثل حسین‌بن‌علی (علیه‌ السّلام) و یاران او و خانواده‌ی او آسان می کند. 🔹این را بزرگان نقل کرده‌اند، مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی (رضوان الله علیه) در مراقبات - که حرف ایشان سند است، حجت است - تأکید می‌کنند که در روز عاشورا هرچه مصیبت‌ ها سنگینتر می شد، چهره‌ی حسین‌ بن‌ علی (علیه‌ السّلام) برافروخته‌تر، آثار شکفتگی در آن بزرگوار بیشتر آشکار می شد. این حقایق پرمغز، پر راز و رمز، اینها باید دائماً در مقابل چشم ما باشد. بیانات مقام معظم رهبری ۹۱/۰۹/۰۱ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه چگونه بود؟ 🔹 (لعنة الله علیه) در دارالاماره کوفه رو به (عليه السلام) كرد و پرسيد: «تو كيستى؟» حضرت پاسخ داد: «من على بن الحسين هستم». ابن زياد گفت: مگر على بن الحسين را خداوند (در كربلا) نكشت؟ (عليه السلام) فرمود: من برادرى به نام على بن الحسين داشتم كه مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. ابن زياد گفت: نه، او را خدا كشت! امام زین العابدین (عليه السلام) با استفاده از آيه ۴۲ سوره زمر فرمود: «أللهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا؛ خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گيرد». (يعنى هر چند خداوند، جان هر كس را هنگام مرگ مى ستاند، ولى برادرم را عده اى ستمكار به شهادت رساندند). ابن زياد كه از اين جواب دندان‌شكن خشمگين شده بود، گفت: تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانايى پاسخگويى به من وجود دارد؟ او را ببريد و گردن بزنيد!! 🔹حضرت زينب كبرى (عليهاالسلام) چون چنين ديد، (عليه السلام) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زياد فرمود: بس است؛ هر چه خواستى از خون ما بر زمين ريختى. سپس افزود: «وَاللهِ لا اُفارِقُهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْني مَعَهُ؛ به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز همراه او به قتل برسان». ابن زياد به حضرت زينب و امام سجاد (عليهما السلام) نگاهى انداخت و گفت: «عَجَباً لِلرَّحِمِ؛ شگفتا از مهر خويشاوندى!». سپس افزود: به خدا سوگند! گمان مى كنم اين زن دوست دارد با برادرزاده اش كشته شود. از او (على بن الحسين) درگذريد كه گمان مى كنم همين بيمارى براى درد و رنجش كافى است. [۱] 🔹سيد بن طاووس در كتابش پس از نقل ماجراى فوق (با مقدارى تفاوت) مى افزايد: (عليه السلام) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگويم». آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود:  «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن [در راه خدا]، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست». پس از اين گفتگوها ابن زياد كه كاملا شكست خورده بود، دستور داد امام سجاد (عليه السلام) و همراهانش را در خانه اى كنار مسجد اسكان دهند. [۲] آيا با هيچ قلم و بيانى ممكن است ارزش و عظمت اين سخنان را در آن مجلس كه گروهى حاضر بودند ترسيم كرد؟ به يقين اين سخنان زبان به زبان مى گشت و سراسر كوفه را فرا گرفت و به بيرون آن نيز منتقل شد و تأثير خود را در داورى مردم درباره عظمت خاندان امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) و خباثت دشمنان آن گذاشت و بار ديگر بذر انقلاب را بر ضد آل اميه در همه جا پاشيد. پی نوشت ها؛ [۱] ارشاد مفيد، ص ۴۷۳ - ۴۷۴ و ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ (با مقدارى تفاوت) همچنين رجوع كنيد به تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۵۰ [۲] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ 📕عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) ص ۵۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel