eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن و روايات اسلامی، «نامه اعمال» انسان چه ویژگی هایی دارد؟ 🔸از مجموع آيات «قرآن مجيد» و روايات اسلامی مشخصات زير براى «نامه اعمال» به دست مى آيد: 1⃣، كارنامه تمامى عمر انسان است و هيچ چيز را فرو گذار نمى كند. 2⃣، چنان گويا و زنده است كه جايى براى كمترين انكار يا شكّ و ترديد باقى نمى گذارد، و هركس مى تواند با مشاهده آن قضاوت كند، حتى خود مجرمان درباره خودشان! 3⃣ دو فرشته اند كه به خاطر تعبيراتِ «قرآن»، و نام گرفته اند. از بعضى روايات استفاده مى شود كه روز و شب از هم جدا هستند و هر كدام جاى خود را به ديگرى مى دهند. در بعضى از آيات نيز اشاره سربسته اى به اين معنا ديده مى شود. 4⃣از بعضى از روايات برمى آيد كه علاوه بر آنها نيز مأمور ثبت بعضى از هستند؛ مثلا در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ كَانَ عَلَى كُلِّ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ مَلَائِكَةٌ يَكْتُبُونَ الْأَوَّلَ فَالْأَوَّلَ فَإِذَا جَلَسَ الْإِمَامُ طَوَوُا الصُّحُفَ وَ جَاءُوا يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ» [۱] (هنگامى كه روز مى شود بر هر درى از درهاى مسجد فرشتگانى مى نشينند كه نام اشخاص را يكى بعد از ديگرى به ترتيب مى نويسند و هنگامى كه امام [بر منبر] مى‌نشيند [قبل از شروع خطبه ها] آنها نوشته هاى خود را جمع كرده و براى استماع ذكر خدا مى آيند!). 5⃣از بعضى از روايات استفاده مى شود كه را فوراً مى نويسند، اما را با يك مهلت خواهند نوشت (شايد از كار خود نادم شود و كند). 💠اين سخن را با چند جمله پر معنا از دعاهاى معروف حضرت على بن الحسين (عليه السلام) در «صحيفه سجاديه» پايان مى دهيم و همه، در اين جمله ها با حضرتش هم‌صدا مى شويم؛ (عليه السلام) به پيشگاه خداوند چنين عرضه مى دارد: «اللَّهُمَّ يَسِّرْ عَلَى الْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ مَئُونَتَنَا، وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا، وَ لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا [۲] ... فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً» [۳] 🔹[ترجمه‌ی فرمایش حضرت:] (پروردگارا! كار ما را بر «فرشتگانِ بزرگوارى» كه را مى نويسند آسان گردان، و ما را از ما پر نما، و ما را نزد آنها به خاطر اعمال بدمان رسوا مگردان... خداوندا! بر محمّد و آلش درود بفرست و آخرين مطلبى را كه ما مى نويسند قبول شده اى قرار ده!). پی نوشت‌ها؛ [۱] الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، دار إحياء التراث العربی، بی تا، ج ۲، ص ۵۸۶، ح ۸۵۰ شايد مفهوم ذيل حديث اين باشد كسانى كه براى شركت در نماز جمعه از موقع مزبور تأخير مى كنند نام آنها در آن طومار ثبت نخواهد شد. [۲] الصحيفة السجادية، على بن الحسين (ع)، دفتر نشر الهادى‏، قم، چ ۱، ص ۵۰، (دعاى ششم). [۳] الصحيفة السجادية، همان، ص ۶۲، (دعاى يازدهم). 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در «عالم برزخ» اعمال و عبادات چگونه بر انسان نمایان می شوند و چطور او را در مقابل سختی های آن عالم یاری می کنند؟ 🔹هر «باطنی مثالی» دارد و «باطنی عقلی». ، باطن مثالی را در مشاهده ميكند؛ «برزخ» همان است. از معصوم (عليه السلام) سؤال ميكنند كه از كجا شروع ميشود؟ می‌فرمايد:  «قَالَ‏ الْقَبْرُ مُنْذ». لحظه‏ای كه انسان وارد ميشود، وارد برزخ شده است. آنچه به عالم مثال برميگردد، انسان در آن را می بيند؛ اما «باطن عقلی عبادات» را در مافوق برزخ می بيند. 🔹ابوبصير - كه از شاگردان معروف امام باقر و امام صادق (عليهم السلام) است - نقل ميكند: «إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَر...». [۱] وقتی از دنيا رفت، نورانی به همراه او وارد و مى شوند؛ اين شش صورت او را از شش جهت از آسيب‌ها محافظت می كنند؛ آن كس كه طرف راست اين بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود میگويد: من . باطن نماز يعنی همين صورت نورانی كه در قبر، طرف راست قرار ميگيرد و ميتوان او را در برزخ ديد و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبيد، نمونه است، همه بر همين منوال است. سپس آن صورتی كه طرف چپ او قرار گرفته ميگويد: من هستم. 🔹 تنها مربوط به مال نيست، بلكه انسان موظف است زكات‌ هر را بپردازد، هيچ نعمتی بی ‏مسئوليت نيست. در روايات آمده است: «زَكَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِيمُهُ مَنْ لَا يَعْلَمُه‏» [۲] (، آموختن آن به كسانى است كه نمی‌دانند). «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف‏» [۳] (زكات نعمت زيبارويی، عفت و پاكدامنى است). «زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ الله» [۴] (زكات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست) و... همه اينها از مصاديق زكات است و اگر پرداخته شد، اين به صورت نورانی در قبر به پرداخت‏ كننده خود كمك ميكند و او را از آسيب و حادثه می‌نماید. 🔹صورتی كه در قبر روبروی بنده مؤمن ايستاده ميگويد من هستم، سرّ مثالی روزه ‏ای كه برای رضای خدا گرفته ميشود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می كند؛ و آن صورت نورانی كه پشت سر او است و از پشت وی را حمايت ميكند ميگويد من و هستم. در مراسم حج، (عليه السلام) در صحرای عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجيان را چقدر تخمين می‌زنی؟ راوی رقم زيادى را گفت، سپس عرض كرد: حاجيانی كه برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را می ‏خوانند. 🔹امام (عليه السلام) فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی كم! گفت: همه حاجی هستند، آيا اين تعداد كم است؟ آنگاه حضرت، را به وی نشان داد، ديد سرزمين وسيع عرفات پر است از خوك و بوزينه! و در بين اينها تنها چند نفر انسان هستند! [۵] هر كس باطنی دارد كه با او متحد است؛ عامل با عملِ خود متحد است و هر كس با محشور ميشود. (عليه السلام) فرمود: «يَحْشُرُ النَّاسَ‏ عَلى‏ نِيَّاتِهِم‏». [۶] امامان معصوم (عليهم السلام) باطن افراد را می‏بينند و احياناً به ديگران هم نشان می دهند. 🔹امّا آن نوری كه پايين پای اوست ميگويد: من هستم كه تو به برادران مؤمن روا داشتی، خيری كه به ديگران رساندی. آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفی كردند، از آن كس كه بالای سر مؤمن ايستاده سؤال ميكنند كه تو كيستی كه از همه ما هستی؟ ميگويد: من . محبت علی و اولاد علی (علیهم صلوات الله) به اين صورت جلوه می كند، پيروى از آنها به اين شكل مجسم می شود كه از همه نورانی ‏تر است و بالای سر مؤمن بر او اشراف دارد. وقتی انسان تشنه (عليهم السلام) بود نه علاقه ‏مند صوری، با آنها محشور ميشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ‏۱، ص ۲۸۸. [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، ص ۷۲. [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، ص ۳۹۰، حکمت ۵. [۴] همان، حکمت ۱۱. [۵] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى (ع)، امام عسكرى (ع)، ص ۶۰۶. [۶] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۶، ص ۱۳۵ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، چ ۱۵، ص ۱۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات چگونه اهميت و فضيلت «ركوع و سجود» بيان شده است؟ 🔹 (عليه السلام) فرمود: «عَلَيكُم بِطُولِ الرُّكوُع و السُّجُودِ فَاِنَّ اَحَدَكُم اِذَا اَطَالَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ هَتَفَ اِبْلِيسُ مِنْ خَلْفِهِ فَقَالَ يَا وَيلَه اَطَاعَ وَ عَصَيْتُ وَ سَجَدَ وَ اَبَيْتُ» [۱] (بر شما باد به طولانى كردن و ، زيرا وقتى كه يكى از شما ركوع و سجده خود را طولانى كند، ندا دهد از پشت سر او، واى بر من، كرد و عصيان كردم، كرد و إبا نمودم). (عليه السلام) نيز فرمود: «مَن اَتَمَّ رُكُوعَه لَم يَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ» [۲] (كسى كه خود را تماماً به جاى آورد و حق آن را ادا كند، به او راه پيدا نكند). 🔹بيش از همه به مسئله حساس است، زيرا او به وسيله همين رانده شد؛ و در روايتى از اميرمؤمنان (عليه السلام) آمده كه را طولانى كنيد كه عملى سنگين تر بر نيست كه ببيند انسانى در سجده است، زيرا او امر به شد و عصيان كرد. [۳] چنان كه در روايات آمده طولانى كردن سجده از و است و ، گناهان را مى ريزد، چنان كه باد، برگ درختان را؛ نهايت مرتبه عبادت فرزندان آدم است. [۴] 🔹در روايتى چنين آمده: «اَقْرَبُ مايَكُونُ الْعَبْدُ اِلَى اللّهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ» [۵] (نزديكترين حالت بنده به خدا وقتى است كه به مى رود). خاندانى كه ما را امر به طول كرده اند، خود به قدرى در فرو مى رفتند كه پيشانى و زانوهاى آنها پينه مى بست. (عليه السلام) مى فرمايد: «در آثار سجده و برآمدگى و تورم نمايان بود و هر سال دو مرتبه آنها را قيچى مى كرد، در هر مرتبه پنج ثَفِنات بود و او صاحب ثفنات ناميده مى شد». [۶] 🔹در جاى ديگر (عليه السلام) فرمود: «پدرم هرگاه نعمتى ذكر مى شد، یا آيه اى كه در آن سجده بود قرائت مى گرديد، يا خداوند دفع بلا و كيد از او مى كرد، يا از نمازش فارغ مى شد، يا اصلاح بين دو نفر مى كرد، در همه اينها مى كرد و اثر سجود در تمام مواضع سجده اش نمايان بود؛ و از اين رو او را مى ناميدند». [۷] (عليه السلام) گاهى در بيابان به مى رفت و هزار مرتبه مى فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللهُ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ إِيمَاناً وَ تَصْدِيقاً وَ صِدْقا». [۸] 🔹اينها در مورد بود؛ البته سجده كامل، ضميمه شدن «سجده جسمانى» با «سجده نفسانى» است. در روايتى از (عليه السلام) آمده: « قرار دادن با خشوع قلب و اخلاص بر زمين است، ولى ، فراغت و دورى از امور فانى و روى آوردن با آخرين همّت به سوى و كندن لباس كبر و خودپسندى و قطع‌ و مزّين شدن به (صلى الله عليه وآله) است». [۹] پی نوشت‌ها؛ [۱] مستدرك سفينه البحار، نمازى شاهرودى، جامعه مدرسين‏، چ ۱، ج ‏۴، ص ۱۸۹. [۲] همان. [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۶۵، ص ۲۶۵. [۴] مستدرك سفينه البحار، همان، ص ۴۷۴. [۵] همان. [۶] بحارالأنوار، همان، ج ‏۴۶، ص ۶، باب ۱. [۷] همان. [۸] بحارالأنوار، همان، ج ‏۸۲، ص ۱۶۶، باب ۲۹. [۹] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۲۸ و ۱۲۹، شماره ۲۲۳۴ و ۲۲۳۵ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️روایات اسلامي، چگونه لزوم تعادل ميان «خوف» و «رجاء» را تبیین نموده؟ 🔹 در واقع عامل حركت به سوى و به منزله موتور محرّك دستگاه هاى عظيم توليدى است، و عامل در برابر ها و حركات بى رويه است. همان گونه كه وسيله نقليه فاقد موتور، از حركت باز مى ماند، و فاقد ترمز در برابر پرتگاه ها و جاده هاى خطرناك ايمنى ندارد، اين دو در وجود هر انسانى بايد به صورت باشد تا هم به سوى حركت كند و هم از خوددارى نمايد. 🔹اهمّيّت اين دو به اندازه اى است كه در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم: در مطالب شگفت انگيزى بود، از جمله اينكه به فرزندش چنين گفت: از آن گونه باش كه اگر تمام نيكى هاى جنّ و انس را به جا آورده باشى، از او [به علت پاره اى از لغزش ها] ترسان باشى، و تو نسبت به خداوند بايد آن گونه باشد كه اگر معاصى جنّ و انس را انجام داده باشى به رحمت او داشته باشى. 🔹هنگامى كه (عليه السلام) اين حديث را از لقمان نقل كرد فرمود: پدرم چنين مى گفت: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا» [۱] (هيچ بنده نيست مگر اينكه كه در قلبش دو نور است؛ و اگر اين يكى را وزن كنند ذره اى از آن يكى افزون تر نيست، و اگر آن ديگر را وزن كنند ذره اى از اين زيادتر نخواهد بود). 🔹همچنین (عليه السلام) در بخشی از نامه ۲۷ نهج البلاغه مى فرمايد: «وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اللهِ، وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّاً بِاللهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً للهِ» (اگر مى توانيد تان از شديد باشد، و در عين حال [بسيار] به خدا داشته باشيد [چنين كنيد و] ميان اين دو جمع نماييد؛ زيرا [خاص خدا] به پروردگار خويش به اندازه از اوست، و آنها كه بيش از همه به خدا حُسن ظنّ دارند كسانى هستند كه بيش از همه از [عذاب او] ترسانند [و ميان و آنها برقرار است]). 🔹ابن ابى الحديد بعد از آنكه در شرح عبارت (عليه السلام) مى گويد: امام (عليه السلام) به محمد بن ابى بكر دستور مى دهد كه «حُسن ظنّ» به خدا و «خوف» از او را در خود جمع كند، و اين است كه جز صالحانِ آماده به آن نمى رسند. حديثى را از (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «لَوْ أنْزَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ كِتاباً أنَّهُ مُعَذِّبٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ اَكُونَهُ اَوْ اَنَّهُ راحِمٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ أَكُونَهُ». [۲] 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (اگر خداوند متعال آيه اى نازل كند كه يك نفر را در عالم مى كند، از آن دارم كه آن يك نفر من باشم، و اگر بگويد يك نفر را در همه عالم مورد قرار مى دهد، دارم آن يك نفر من باشم). اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه به هم خوردن تعادل و يا سبب غرور و دور ماندن از خدا مى شود، يا يأس از رحمت او را به دنبال دارد كه آن هم مانعى بر سر راه و بندگى است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۶۷ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ ۱، ج ۱۵، ص ۱۶۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۹، ص ۳۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطبه های زیادی از امام علی (علیه السلام) در مذمّت «دنیا» ايراد شده است؟ 🔹هر قدر در آمار و برخوردهاى خشونت آميز اجتماعى بيشتر مطالعه كنيم، و هر اندازه پرونده هاى كيفرى و حقوقى را زيرورو كنيم، به عمق اين گفتار (ص) كه فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»؛ ( سرچشمه همه است)، آشناتر ميشويم. جالب اينكه اين سخن را نه فقط پيامبر اسلام (ص) فرمود، بلكه از پيشوايان بزرگ ديگر همچون و (ع) نيز نقل شده، و در حديثى نقل شده است كه نيز روى اين مطلب تأكيد كردند. [۱] 🔹و اگر درست دقّت كنيم عمده ترين مظاهر را میتوان در سه چيز خلاصه كرد: ، و . هيچ جامعه اى به كشيده نشد و هيچ در عالم رخ نداد، مگر به علت يكى از اين سه چيز. بنابراين هرگاه بخواهيم را در شروع كنيم بايد از مبارزه با شروع كنيم. اين موضوع در جوامعى كه از حالت فقر، ناگهان به غنا میرسند ظهور و بروز بيشترى دارد، همچون جامعه اسلامى در قرون نخستين؛ زيرا قبل از بعثت (ص) فقر شديدى همه مردمِ آن محيط را فرا گرفته بود، ولى فتوحات و غنايم ناگهان وضع را دگرگون ساخت، و اينجا بود كه و لجام گسيخته دامانِ گروهى را گرفت و آن گروه را غرق ساخت. 🔹از همين رو جاى تعجّب نيست كه پيشواى بزرگ و آگاهى همچون (ع) براى دگرگون ساختن آن وضع نابسامان، را در مذمّت و ايراد كند؛ دست مردم را بگيرد و به اعماق تاريخ انبياء پيشين ببرد و زندگى (ص) و خودش را - كه در و بود - ارائه دهد تا آن محيط از بيدار شوند و مسير خطرناكِ خود را تغيير دهند. 🔹براى نمونه در [كه اموال زيادى به اسلام رسيد و مى بايست صرف عمران و آبادى كشورهاى اسلامى و نجات محرومان مى شد] گروهى از و او بر آن اموال دست انداختند، و هريك ثروت عجيبى براى خويش فراهم ساختند، كه مرحوم علّامه امينى در جلد هشتم كتاب شريف «الغدير» با عنوان «الكنوز المكنّزه ببركة الخليفة»؛ (گنج هاى عظيمى كه به بركت خليفه به وجود آمد) بخشى از آن را با آمار دقيق از منابع اهل سنّت نقل ميكند و عده زيادى همچون: ، ، ، ، ، ، و كسانى ديگر را بر میشمرد كه هريك آلاف و الوفى از را تصاحب كردند، 🔹از جمله مينويسد: « آن قدر شمش و از خود باقى گذاشت كه ورثه او آنها را با تيشه میشكستند و تقسيم ميكردند. پانصدهزار دينار از خود به ارث گذاشت و مزارع و باغات و منازل و مطالباتى نيز كه از مردم داشت به صدهزار دينار میرسيد (هر دينار يك مثقال طلاى مسكوك است)، و در مورد نوشته اند: هزار شتر و سه هزار گوسفند و يك صد اسب و مقدار زيادى زمين زراعتى از خود به يادگار گذاشت و امثال آنها كه با مراجعه به كتاب «الغدير»، آمار و همچنين مدارك آن روشن میشود». [۲] 🔹با اينحال، آيا بر پيشواى بزرگى همچون (ع) لازم نيست كه همچون يك طبيبِ آگاه دامن همّت به كمر زند و به درمان آن از طريق و و بپردازد؟ بنابراين جايى براى اين سؤال باقى نمیماند كه چرا [اسلامى كه دين زندگى و پيشرفت و تمدّن است] اينگونه درباره دنيا سخن میگويد؟ امروز هم اگر بخواهيم جلوى و و تجارت سوداگران مرگ و خريد و فروش سلاحهاى مرگبار و تأسيس و به مال و ناموس ديگران را بگيريم، راهى جز اين نيست كه و آنچنان تحقير شود كه بصورت يك درآيد و مردم به [كه در حدّ كفاف است] قناعت كنند. اين سخن را با حديثى از (ع) پايان ميدهيم كه فرمود: «تمام نيكیها در خانه اى نهاده شده و كليد آن خانه، در دنياست». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] كلينى در الكافی حديثى از (ع) نقل ميكند كه ريشه‌ هاى هفت گانه در آن تشريح شده و در آخر آن آمده: «فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذلِكَ: رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ». [۲] الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، امينى، عبدالحسين، مركز الغدير دراسات الاسلاميه قم ۱۴۱۶ق چ۱ ج۸ ص۳۹۸ [۳] الكافی همان ج۲ ص۱۲۸ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش چ اول‏ ج ۶ ص ۲۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «برزخ» چیست؟ 🔹 به معناى چيزى است كه در ميان دو شىء حايل شود، سپس اين معنا توسعه يافته و به هر امرى كه در ميان دو چيز يا دو مرحله قرار گيرد، اطلاق شده است. [۱] در منظور از ، جهانى است كه ميان و قرار دارد، يعنى هنگامى كه از بدن جدا مى شود، پيش از آنكه بار ديگر در به بدن اصلى باز گردد، در كه است و ناميده مى شود قرار خواهد داشت. 🔹براى اثبات ، دليل عمده ما دلائل نقلى و آيات و روايات است، هر چند اين مسئله از طرق عقلى يا حسى (از طريق تماس و ارتباط با ارواح) نيز امكان پذير است. گرچه بحث زيادى در مورد ندارد و نسبتاً از كنار این مسأله، ساده گذشته است، ولى با اين حال، و روشنى در در اين زمينه دارد كه مى تواند اصول كلى مربوط به را براى ما روشن سازد. 🔹قرآن در سوره مومنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰، بحث در مورد را از چگونگى وضع كفّار و ظالمان و مجرمان آغاز كرده مى فرمايد: «حَتى إذا جَاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ إِرجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ». ([آنها همچنان به راه نادرست خويش ادامه مى دهند] تا زمانى كه يكى از آنان فرا رسد، در اين حال مى گويد: پرورگارا! مرا برگردانيد شايد انجام دهم در آنچه ترك كردم [و گذشته تاريك خودم را جبران نمايم]). 🔹اما به زودى با جواب منفى آميخته با دليل و برهان روبرو مى شود، به او مى گويند:  «كَلاّ إنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائَلُها». (چنين نيست، اين سخنى است كه او به زبان مى گويد [و اگر باز گردد همان برنامه هاى سابق را تكرار مى كند]). سپس مى افزايد: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بِرْزَخٌ إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ». (و پيش روى آنها است تا روزى كه مبعوث مى شوند). آغاز اين آيه اشاره به يعنى منزلگاه است، و پايان آن اشاره به يعنى است. 🔹گرچه بعضى اصرار دارند كه برزخ را در اينجا به معناى حائلى كه در ميان انسان و درجات عالى بهشت قرار دارد تفسير كنند، ولى جمله «إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»؛ (تا ) قرينه روشنى است بر اينكه مرحله اى قبل از روز رستاخيز و بعد از است. بعضى نيز برزخ را به معناى مانعى براى بازگشت به اين دنيا تفسير كرده اند، اين معنا نيز با ذيل آيه كه مى گويد اين برزخ تا روز قيامت ادامه دارد سازگار نيست. (دقت كنيد) به اين ترتيب ، به وضوح اشاره به در ميان و مى كند. 🔹در روايتى از (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فى الْبَرْزَخِ»؛ (من از درباره شما مى ترسم) راوى سؤال كرد: «ما الْبَرْزَخُ»؛ ( چيست؟) فرمود: «أَلْقَبْرُ مُنْذُ حِينَ مَوْتِه إلى يَوْمِ القِيامَة»؛ [۲] (، همان است، از آن زمانى كه مى ميرد تا ). و در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده است: «إنَّ ألْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ الْنِيرانِ»؛ ( باغى از باغ هاى يا حفره اى از حفره هاى است). پی نوشت‌ها؛ [۱] در سوره رحمان، آيه ۲۰ درباره درياى آب شيرين و شور كه در كنار هم قرار دارند مى فرمايد: «بِيْنَهُما بَرْزَخُ لا يَبْغِيانِ»؛ (در ميان آن دو، است كه مانع از غلبه يكى بر ديگرى است). [۲] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، قم‏، ۱۴۱۵ق، ‏چ۴، ج۳، ص۵۵۴، سوره مؤمنون، آيات ۹۷ الى ۱۰۰؛ و... 📕پیام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ۹، ج۵، ص۳۵۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجه به آیه ۵۵ سوره نور قرآن آینده جهان را چگونه ترسیم می‌کند؟ 🔹در ، آیات متعدّدى است که را میدهد، و ما از میان این آیات تنها به یک آیه قناعت میکنیم؛ در «سوره نور، آیه ۵۵» میخوانیم: «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم؛ خداوند به کسانى از شما که آورده اند و انجام میدهند، وعده روى زمین داده، همانگونه که افرادى را که قبل از شما بودند و ایمان و عمل صالح داشتند و خلافت داشتند». 🔹این آیه بخوبى نشان میدهد که سرانجام، روى زمین از دست و زمامداران ستمگر بیرون خواهد آمد و بر سراسر زمین خواهند نمود. در دنباله همین آیه علاوه بر وعده فوق، ، نیز داده شده است؛ تمکین دین و «حکومت الله» در دلها «و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم». مبدّل شدن هرگونه به «و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً». و ریشه کن شدن از سراسر زمین «یعبدوننى لا یشرکون بى شیئا». 🔹(ع) در تفسیر این آیه فرمود: «این گروه به خدا سوگند همان هستند، خداوند بوسیله مردى‌ از خاندان‌ ما این موضوع را تحقّق میبخشد و او این امّت است». [۱] احادیث در زمینه اینکه توأم با و بوسیله فردى از خاندان پیامبر(ص) به نام (عج) تحقّق مى یابد در منابع حدیث شیعه و اهل سنّت بقدرى زیادست که از حدّ «تواتر» نیز میگذرد؛ و احادیث در زمینه اینکه او و جانشین پیامبر و نهمین فرزند امام حسین(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکرى(ع) است در منابع شیعه نیز متواتر است. 🔹در قسمت اوّل یعنى متواتر بودن احادیث ظهور (عج) از نظر منابع اهل سنّت همینقدر کافیست که دانشمندان اهل سنّت صریحاً در کتابهایشان از آن یاد کرده اند، تا آنجا که در رساله اى که از طرف «رابطة العالم اسلامى»، از بزرگترین مراکز دینى اهل حجاز، اخیراً انتشاریافته چنین ميخوانيم: «او آخرین خلفاى راشدین دوازده گانه است که پیامبر(ص) در احادیث صحاح از آن خبرداد، و احادیث از بسیارى از صحابه از نقل شده است». 🔹سپس بعداز ذکر نام «۲۰نفر از صحابه» که (عج) را از پیامبر(ص) نقل کرده اند، چنین ادامه میدهد: «غیراز آنها نیز گروه بسیار دیگرى احادیث را نقل کرده اند... بعضى از دانشمندان‌ کتب خاصّى پیرامون اخبار (عج) نوشته اند از جمله ابونعیم اصفهانى، ابن حجرهیثمى و شوکانى و ادریس مغربى و ابوالعبّاس ابن عبدالمؤمن هستند». سپس مى افزاید: «گروهى از بزرگان گذشته و امروز از علماى اهل سنّت تصریح به متواتر بودن اخبار کرده اند». 🔹سپس بعدازذکر نام گروهى ازآنان گفتار خودرا بااین عبارت پایان میدهد: «جمعى از حفاظ و محدثین صریحاً گفته اند که احادیث مهدى هم از نوع حدیث صحیح است و هم از نوع حدیث حسن و مجموع آن قطعاً متواتر است و اعتقاد به واجب میباشد و این از عقاید مسلّم اهل سنّت و جماعت است و هیچکس جز افراد جاهل و بدعت‌گذار آنرا انکار نمیکند!» همین اندازه کافيست که بدانیم صدها حدیث دراین زمینه از راویان مختلف از پیامبر(ص) و ائمه هدى(ع) نقل شده، بطورى که از حدّ تواتر گذشته و نزد شیعه از ضروریات مذهب گردیده است، 🔹که احدى نمیتوانددر میان اهل مذهب وارد شود و از اعتقاد آنها بر (عج) و بسیارى از ویژگیهاى او و و چگونگى حکومت و برنامه هاى مختلف او، با خبر نگردد. علماى بزرگ شیعه از قرون نخستین تا به امروز کتابهاى متعدّدى در این زمینه نگاشته و احادیث را درآن جمع آورى کرده اند. بعنوان نمونه در اینجا به دو حدیث اشاره میشود؛ پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «اگر از احوالات عمرجهان جز یکروز باقى نماند، خداوند آنرا طولانى میکند تا مردى از خاندان مرا مبعوث کند که زمین را پر از و داد کند، آنچنان که از ظلم و جور پر شده باشد».[۲] 🔹در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) ميخوانيم: «هنگامى که (عج) قیام کند، حکومت را براساس عدالت قرارمیدهد، ظلم و جور در دوران او برچیده میشود، جاده ها در پرتو وجودش امن و امان ميگردد، زمین برکاتش راخارج میسازد، و هر حقّى به صاحبش میرسد، درمیان مردم همانند داوود و محمد(ص) داورى کند، در این هنگام زمین گنجهاى خودرا آشکار میسازد و برکات خود را ظاهرمیکند و کسى مستحقّى را براى انفاق و صدقه و کمک مالى نمی‌یابد، زیرا همه مؤمنان بى نیاز و غنى خواهند شد...». [۳] میدانیم درعصر غیبت (عج) تداوم خط امامت و ولایت به وسیله نواب عام آنحضرت یعنی علما و فقها صورت میگیرد. •مآخذ در منبع موجود است منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مقام عبودیت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🔹 کسی است که در ، و در شرایط سخت، آن زمانی که و انسان آماج تیر و قرار می‌گیرد، به جای شکایت و اعتراض، خود را حفظ و ارتباطش را با مستحکم تر نماید، و همین نکته کلیدی است که آدمی را آرام و را در مقابل آن گرفتاری‌ها تشدید می‌نماید. 🔹«الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [۱] (آن‌ها كه به خدا آورده و به ياد خدا آرام مى‏‌گيرد، آگاه شويد كه تنها دل‌هاست). عقیله‌ بنی‌ هاشم، و استقامت، (سلام الله علیها)، عمیقا این ارتباط با معدن آرامش را حفظ نموده بود، که توانست در دوران زندگی مشقت بارش، آن همه را تحمل نماید. به عنوان نمونه: 🔹الف: آن بانوی مکّرمه در حساس ترین شب زندگی، شب هجران از (علیه السلام)، فرزندان و برادران، شب اسارت و غربت، شب آوارگی، و تنهایی، و خویش را ترک ننمود. از فاطمه بنت الحسین (سلام الله علیها) نقل شده است که فرمود: «وَ اَمَّا عَمَّتِی زِینَب فَاِنَّهَا لَم تَزَل قَائِمَةٌ فِی تِلکَ اللَّیلَة اَی عَاشِرَة مِنَ المُحَرَّمِ فِی مِحرابِها تَستغیث اِلَی رَبِّهَا... [۲] عمّه ام (سلام الله علیها) در تمام‌ در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه می‌نمود». 🔹ب: روز عاشورا (علیه السلام) که خود و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع با مصیبت زده‌اش، جمله‌ای را می‌فرماید که حاکی از رسیدن قلّه رفیع و پرستش آن مخدّره، دارد: «يا اُخْتاه! لا تَنْسِنی فی نافلةِ اللَّيْل»؛ [۳] (! مرا در فراموش مکن). 🔹ج: (عليه السلام) درباره این جنبه از زندگی خانم (سلام الله علیها) می‌فرمودند: «اِنَّ عَمَّتي زَيْنَب کانَتْ تُؤَدّي صَلَواتِها مِنْ قِيام، اَلفَرائِضَ وَ النَّوافِلَ، عِنْدَ مَسيرِنا مِنَ الکُوفَةِ اِلَی الشّامِ، وَ فی بَعْضِ المَنازِل تُصَلّي مِنْ جُلُوسٍ... لِشِدَّةِ الجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلاثِ لَيالٍ لاَنَّها کانَتْ تَقْسِمُ ما يُصيبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَي الاَطْفالِ، لِاَنَّ القَوْمَ کانُوا يَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مِنّارغيفاً واحِداً مِنَ الخُبْزِ فِي اليَوْمِ وَ اللَّيلَة»؛ [۴] (همانا عمه ‏ام همه نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسير ما از کوفه به شام ايستاده می‏ خواند و در بعضی از منزل ‏ها نشسته نماز خواند... و اين هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زيرا سه شب بود که غذايی را که به او می ‏دادند ميان اطفال تقسيم می‌کرد، چون‌ که آن مردمان (سنگدل) در هر شبانه روز به ما يک قرص نان بيشتر نمی دادند». 🔹این‌ها گوشه‌هایی از و ارتباط (سلام الله علیها) با حق‌ تعالی بود که به ما این درس را می‌دهد، که اگر می‌خواهیم در مقابل امواج سهمگین و کوبنده به ساحل آرامش برسیم، بهترین راه، و اتصال با می‌باشد. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره رعد، آيه ۲۸ [۲] بحرانى اصفهانى، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار الأقوال،ج ۱۱، ص ۹۵۴، مؤسسة الإمام المهدى (عج)، قم [۳] همان [۴] همان منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
⭕️امام سجّاد عليه السلام:  🔸«المُنتَظِرونَ لِظُهُورِهِ أفضَلُ أهلِ كُلِّ زَمانٍ»؛  🔹 او (امام مهدى) برترين اهل هر زمان اند. 📕بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حضرت اباالفضل عباس» (علیه السلام) سرآمد در صفات 🔸 (علیه‌ السلام) در روز چهارم شعبان المعظم، سال ۲۶ هجری، پا به عرصه وجود گذاشت. مادرش حضرت فاطمه، معروف به علیهاالسلام و پدرش، علیه‌ السلام است. مشهورترین کنیه حضرت، و مشهورترین القابشان ، و است. [۱] 💠حضرت ابالفضل العباس در کلام امام صادق علیه‌السلام 🔹 (علیه‌ السلام) در توصیف (عليه السلام) می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللهِ علیه‌ السلام وَ أَبْلی بَلاءً حَسَناً وَ مَضی شَهیدا»؛ [۲] (عموی ما علیه‌ السلام، و استوار داشت. وی همراه با علیه‌ السلام بود و مبتلی به بلایی نیکو شد و سرانجام با سرافرازی به رسید). بنابر این روایت، علیه‌ السلام واجد ویژگی‌های ذیل بود: 1⃣«بصیرت» 🔹 ، بینش ژرف و تیزبینی از مهم‌ترین خصوصیات در کلام امام صادق (علیهم السلام) است. به معنای ، ، و به کار رفته است، و به کسی گفته می‌شود که ظاهر و باطن همه اشیا را بدون استفاده از جوارح مشاهده می‌کند. [۳] 🔹بنابراین ، چیزی است که را از رهایی بخشد، و او را به راه و رهبری کند، و از او بکاهد. این امر باعث بینا شدن و راهنمایی انسان به سوی می‌شود. [۴] بنابراین (علیه‌ السلام) از چنان بصیرتی برخوردار بود که علاوه بر دشمن‌شناسی و دوست‌شناسی، در مقابل ولی زمان خویش امام حسین علیه‌السلام سرتاپا گوش و ادب بود. 2⃣ایمان راسخ و استوار 🔹هر چند دارای مراتب است، ولی بی‌شک (علیه‌ السلام) را داشت و همین امر باعث شد تا علیه‌السلام با افتخار از او یاد کند. امام صادق (علیه‌ السلام) بعد از شهادت به تسلیم بودن علیه‌ السلام می‌فرماید: «وَ رَفَعَ‏ ذِكْرَكَ‏ فِي‏ عِلِّيِّين»؛ [۵] (خداوند نام و یاد تو را تا بالا برد). ‏ 3⃣«جهادگری» 🔹خداوند در در آیه ۲۴ سوره توبه بعد از ذکر هشت مورد از چیزهایی که به طور معمول با آن‌ها دارد، می‌فرماید که اگر کسی این هشت مورد را بیشتر از خدا، رسول و در راه خدا دوست داشته باشد، فاسق خواهد بود؛ بنابراین دوست داشتن به خودی خود دارای ارزش است. (علیه‌ السلام) نه تنها علاقمند به بود، بلکه با تمام وجود از علیه‌ السلام دفاع کرد و بالاترین مقام را نصیب خود کرد، مقامی که تمام شهداء به آن غبطه می‌خورند. [۶] 4⃣«سربلندی در آزمایش زیبا» 🔹 و آزمایش از است و شامل همه می‌شود، ولی برای برخی این امتحان و آزمایش آنقدر و زیبا می‌شود که از آن به ، تعبیر می‌کنند: «وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا»؛ [انفال، ۱۷] (و مؤمنان را از سوی خود به بیازماید). در این مرحله از بلاها جز نمی‌بیند، همان‌گونه که (سلام‌ الله‌ علیها) فرمود: «مَا رَأَيْتُ‏ إِلَّا جَمِيلا»؛ [۸] (جز زیبایی چیزی ندیدم). 5⃣«شهادت» 🔹 ، پایانی زیبا برای است. (علیه‌ السلام) در جواب ابن زیاد فرمود: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ... كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ»؛ [۹] (آیا نمی‌دانی که ، کرامت و بزرگواری ماست). آری! (علیه‌ السلام) به دلیل داشتن ، در نگاه اهل‌بیت (علیهم‌ السلام)، بسیار بزرگوار و قابل احترام بوده است. • نویسنده؛ محمدهاشم شفیعی منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
⭕️فتنه‌انگیز بودن مال و ثروت در دعای صحیفه سجادیه 🔹از بترسید. (علیه‌ الصّلاة والسّلام) در دعای ، وقتی برای سربازان اسلام دعا می‌کنند، از جمله‌ی چیزهایی که روی آن تکیه می‌کنند، این است که خدایا! یاد و محبت و علاقه‌ی به «المال الفتون» [۱] - مال فتنه‌انگیز - را از دل اینها بگیر. و ، خیلی خطرناک و است و خیلی‌ها را می‌لغزاند. 🔹ما را در تاریخ دیدیم که وقتی پایشان به این‌جا رسید، لغزید؛ بنابراین خیلی باید باشید. در شرع مقدس، اسم این مراقبت چیست؟ . این‌که در از اول تا آخر این همه به توصیه شده، معنایش همین و از خود است. ، زیاده‌خواه است. پی نوشت؛ [۱] صحیفه سجادیه، دعای ۲۷ بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۸۳/۰۳/۲۷ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام سجاد (علیه السلام) چه دیدگاهى دارند؟ 🔸با رجوع به کتاب هاى و صاحبان تراجم و رجال پى مى بریم که (علیه السلام) نزد آنان از جلالت و احترام خاصى برخوردار بوده است. در اینجا به برخى از این عبارات اشاره مى کنیم: 1⃣«ابن عساکر شافعى دمشقى» 🔹او میگوید: «کان على‌بن‌الحسین ثقة مأموناً، کثیر الحدیث، عالیاً، رفیعاً، ورعاً...»؛ [۱] ( مردى ، ، ، ، و بود...). 2⃣«محمّد ابن سعد» 🔹او نیز همین عبارت را در مورد (علیه السلام) آورده است. [۲] 3⃣«ابن حجر عسقلانى» 🔹«على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقة، ثبت، عابد، فقیه، فاضل، مشهور. قال ابن عیینه عن الزهرى: ما رأیت قرشیاً افضل منه»؛ [۳] ( بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقه، ثبت، ، ، و بود. ابن عیینه از زهرى نقل کرده که من در میان قریش، کسى را افضل از او ندیدم). 4⃣«ابن حجر هیتمى» 🔹«و زین العابدین هذا هو الّذی خلف اباه علماً وزهداً وعبادة... و کان زین العابدین عظیم التجاوز والعفو والصفح...»؛ [۴] (و ، او کسى است که جانشین پدرش در و و بود... او بوده و بزرگوار، و داراى و بود...). 5⃣«یعقوبى» 🔹«کان افضل الناس و اشدّهم عبادة، و کان یسمّى «زین العابدین»، وکان یسمّى ایضاً «ذا الثّفنات» لما کان فی وجهه اثر السجود»؛ [۵] ([امام سجاد (علیه السلام)]، و آنان بود، لذا او را نامیدند. و نیز او را صاحب پینه ها (ذوالثفنات) نامیده اند، به جهت این که در پیشانى او بود). 6⃣«محیى الدین بن یحیى بن شرف نووى» 🔹«واجمعوا على جلالته فی کل شىء»؛ [۶] ( بر قدر او [امام زین العابدین (علیه السلام)] ـ در هر چیزى نموده اند). 7⃣«نسّابه معروف به ابن عنبه» 🔹«و فضائله اکثر من ان تحصى او یحیط بها الوصف»؛ [۷] ( او بیش از آن است که به درآید یا مردم از آن مطّلع شوند). 8⃣«شبراوى» 🔹«کان ـ (رضی الله عنه) ـ عابداً، زاهداً، ورعاً، متواضعاً، حسن الاخلاق»؛ [۸] (او انسان ، ، ، و داراى بود). 9⃣«ابن تیمیه حرّانى» 🔹«امّا على بن الحسین فمن کبار التابعین و ساداتهم علماً و دیناً... و له الخشوع و صدقة السرّ و غیر ذلک من الفضائل ما هو معروف»؛ [۹] (امّا ؛ او بزرگترین تابعین و سادات آنان در و بود... او در و و دیگر به حدّى رسیده بود که نزد همه معروف بود). 🔟«محمّد بن طلحه شافعى» 🔹«هذا زین العابدین، قدوة الزاهدین و سید المتقین و امام المؤمنین شیمته تشهد له انّه من سلالة رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و سمته یثبت قربه من الله. و ثفناته تسجل له کثرة صلاته و تهجّده. و اعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...»؛ [۱۰] (او ، مقتداى زاهدین و سید متقین و بود. کسى که رفتارش گواهى مى داد که از (صلى الله علیه وآله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدا است. و سند کثرت نماز و بود. و اعراض او از متاع دنیا، بر او از دنیا گویا بود...). پی نوشت‌ها؛ [۱] تاریخ دمشق، ج۳۶، ص۱۴۲؛ [۲] الطبقات الکبرى، ج۵، ص۲۲۲؛ [۳] تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۵؛ [۴] صواعق المحرقة، ص۱۱۹؛ [۵] تاریخ یعقوبى، ج۳، ص۴۶؛ [۶] تهذیب اللغات و الأسماء، ج۱، ص۳۴۳؛ [۷] عمدة الطالب، ص۱۹۳؛ [۸] الاتحاف بحبّ الأشراف، ص۴۹؛ [۹] منهاج السنة، ج۲، ص۱۳۳، چ۱؛ [۱۰] مطالب السؤول، ج۲، ص۴۱ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۶۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام‌ زین‌العابدین عليه السلام:  🔸«لا تُعادِيَنَّ أحَدا و إن ظَنَنتَ أنَّهُ لا يَضُرُّكَ، و لا تَزهَدَنَّ فی صَداقَةِ أحَدٍ و إن ظَنَنتَ أنَّهُ لا يَنفَعُكَ؛ فَإِنَّكَ لا تَدري مَتى تَرجو صَديقَكَ، و لا تَدري مَتى تَخافُ عَدُوَّكَ؛ و لا يَعتَذِرُ إلَيكَ أحَدٌ إلاّ قَبِلتَ عُذرَهُ و إن عَلِمتَ أنَّهُ كاذِبٌ». 🔹با هيچ كس مكن، گرچه گمان كنى به تو نمى رساند؛ و نسبت به هيچ كس، نشان مده، گر چه گمان كنى به تو نمى رساند، زيرا تو نمى دانى كه كِى به نيازمندى و كِى از هراسان؛ و هر گاه كسى از تو كرد، را بپذير، گرچه بدانى كه دروغ مى گويد. 📕بحارالأنوار، ۲۸/۱۸۰/۷۴ @tabyinchannel
⭕️امام سجاد علیه السلام 🔸«قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: يا بُنَيَّ، أخلِص طاعَةَ اللهِ حَتّى لا يُخالِطَها شَيءٌ مِنَ المَعاصی، ثُمَّ زَيِّنِ الطّاعَةَ بِاتِّباعِ أهلِ الحَقِّ؛ فَإِنَّ طاعَتَهُم مُتَّصِلَةٌ بِطاعَةِ اللهِ، و زَيِّن ذلِكَ بِالعِلمِ، و حَصِّن عِلمَكَ بِحِلمٍ لا يُخالِطُهُ حُمقٌ، وَاخزُنهُ بِلينٍ لا يُخالِطُهُ جَهلٌ، وشَدِّدهُ بِحَزمٍ لا يُخالِطُهُ الضِّياعُ، وَامزُج حَزمَكَ بِرِفقٍ لا يُخالِطُهُ العُنفُ». 🔹در بيان سفارش هاى (ع) به پسرش: اى پسرم! (عبادتِ) الهى را انجام بده، به طورى كه گناه كوچكى هم با آن مخلوط نشود، سپس با پيروى از ، طاعت خود را ببخش؛ زيرا طاعت آنان، به طاعت الهى پيوسته است، و همين طاعت را با ، آراسته كن، و دانشت را با حراست كن، تا با آن درنياميزد، و را با ذخيره كن، تا با همراه نگردد، و نرم خويى ات را با استوار كن، تا نابودى در آن راه نيابد، و تدبيرت را با درآميز، تا زورى در آن نباشد. 📕بحارالأنوار، ج۱۳، ص۴۲۰ ح۱۵ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فرزند آوری از نگاه اسلام (بخش دوم و پایانی) 🔸برای ، اهداف بسیاری یاد شده که از همه مهم‌تر است، که با آمدن فرزند زندگی ها رنگ و بوی بیشتری به خود میگیرد. یکی از اهداف مهم ازدواج و است و اکثر زوجین داشتن فرزند را به عنوان یکی از خواسته ها و های خود در زندگی مشترک مد نظر دارند؛ در ادامه بخش قبل، در این بخشِ نوشتار نیز به مواردی مرتبط با این موضوع پرداخته می‌شود.   💠عامل نشاط والدین 🔹 و نگاه به او می تواند موجب و آنها شود. «پژوهش ها نشان داده است که یکی از بزرگترین عوامل برای والدین، اولین ملاقات آنها با خویش پس از بوده است. همزمان با تولد فرزند، به زن و شوهری که صاحب فرزند شده اند، و خطاب می شود و لذا آنها خود را معنادار تر از گذشته می یابند، 🔹و بعدها نیز شنیدن الفاظ «مامان» و «بابا» از برای آنها لذت بخش است. ، هم، فی نفسه موجب نشاط والدین میشود و هم از دیدن فعالیت های شیرین و دل انگیز آنها و نگاه به و تبسم آفرین فرزندان میکنند. بنابراین، همانگونه که تولد فرزندان میتواند موجب نشاط و سلامت روانی والدین شود، نگاه به چهره فرزند نیز میتواند وصف ناشدنی برای آنان به ارمغان آورد و موجب شان شود». [۱] 🔹لذا وقتی که از امام صادق (عليه السلام) سؤال می کنند که: بهترین چیزها برای آدمی چیست؟ می فرمایند: «داشتن ، وقتی سوال می شود بدترین و تلخ ترین حالت برای انسان چیست؟ می فرمایند: از دست دادن فرزند». [۲] 💠نقش فرزند صالح 🔹در دستگیر می‌شوند و پس از مرگ والدین، سبب رشد و تعالی معنوی آنها می‌گردند.  💠فرزندان موهبت الهی هستند 🔹از نظر شرع مقدس اسلام، ، هستند که به در اختیار قرار گرفته اند، و والدین در دنیا و آخرت در برابر اعمال آنان . (علیه السلام) در رساله حقوق خود می‌فرمایند: « هرگونه که باشد، چه چه ، در دنیای گذرا به تو منسوب است، و تو در آنچه به او سرپرستی داری هستی، در و به سوی ، 🔹پس بر این کار می‌گیری اگر عمل کنی، و می بینی، اگر عمل نمایی». و فرزند در درجه اول بستگی به والدینش دارد که او را چگونه تربیت کنند. (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «خداوند متعال را با به انسان عطا می‌فرماید و این هستند که او را بدبخت و گمراه می‌کنند».    💠جواب قرآن به کسانی که بهانه می‌آورند که ما بچه نمی‌خواهیم 🔹امروزه برخی از به بهانه هایی همچون وضعیت و تربیت صحیح فرزندان از زیر بار مسئولیت، شانه خالی می کنند و زندگی دو نفره را به مشغله هایش ترجیح می دهند. این یکی از برای جلوگیری از است که: آیا اگر بچه دار شوم، می‌رسم تربیت شان کنم یا نه؟ اصلا با این مخارج سنگین مگر می‌شود بچه دار شد؟! درست است که هم تربیت می‌خواهد هم حداقل مخارجی برای تامین معاش را، اما آدمی برای رشد و باید تلاش کند و خیالش راحت باشد که کسی پشتش ایستاده است. مگر شده است کسی به اعتماد کند و جواب نگیرد؟  🔹مردی به نام بکر ابن صالح گوید به (علیه السلام) نوشتم که پنج سال است که از خودداری کرده ام، زیرا خانواده ام فرزند نمی‌خواهد و می‌گوید: بزرگ کردن ایشان به خاطر فقر و مشکل است، شما چه می‌فرمایید؟ حضرت در جواب نامه مرقوم فرمود: بخواه که به آن ها می‌دهد. همچنین خداوند در آیه ۱۵۱ سوره انعام می‌فرماید: «لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ»؛ ( تان را از بیم نکشید، ما شما و آن‌ها را می‌دهیم). پی نوشت‌ها؛ [۱] با کودکان خود رشد کنید، جوزف براگا، لوری براگا (مترجم پروین عظیمی) ص ۱۶ و ۲۵ [۲] من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۸۸ منبع: راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فضایل حضرت علی اکبر (علیه السلام) 🔸 (علیه السلام) به و راز و نیاز با خداوند عشق می ورزید؛ در راه فراهم آوردن خدا کوشا بود؛ ، و به او بخشیده بود و در طریق و به کمالاتی نایل و چشمه های در روح و روانش جاری گشته بود؛ بنام بود و از جدّش روایت نقل می کرد. [۱] 💠دلایلی که از مقام والای این جوان هاشمی حکایت دارند، بدین صورت می توان برشمرد: 1⃣ و بهترین سخن در خصوص او همان بیانات حضرت (علیه السلام) است که وقتی جوانش عازم میدان رزم با اشقیا بود، بر زبان آورد. 2⃣ارزش معنوی (علیه السلام) تا به آن اندازه است که پدر بزرگوارش (علیه السلام) که دارای مقام عصمت و امامت می باشد، زندگی پس از او را فنا و مرگ می داند. 3⃣حضرت (علیه السلام) به هنگام بدرقه جوانش به سوی میدان، این آیه از قرآن را تلاوت فرمود: «انّ الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین ذرّیّه بعضها من بعض...» [۲] که درجاتی از پاکی و را برای (علیه السلام) به اثبات می رساند. 4⃣هنگامی‌که بدن (علیه السلام) زخم های فراوان خورده بود، خطاب به پدر گفت: «از که (صلی الله علیه و آله و سلم) به دستم داد، شدم که در آن تشنگی نمی باشد و امام را برای نوشیدن این شربت فرا خواند و این حقیقت شأن و (علیه السلام) را تأیید می کند». [۳] 5⃣ (علیه السلام) بدن مطهر او را در در مجاورت مرقد مطهر (علیه السلام) به گونه ای دفن نمود که از دیگر قبور شهدا مشخص باشد. [۴] 6⃣ (عليهم السلام) در روایات و ، مقام او را به پاکی و ستوده اند. [۵] 7⃣در موقفی به نام «بنی مقاتل» (علیه السلام) را خواب سبکی فرا گرفت که پس از آن آیه استرجاع بر زبان جاری نمود، در گفت و گویی که بین و پسر رخ داد، (علیه السلام) عرض کرد: ای وقتی بر بودن ما قطعی است، دیگر از در راه آن باکی نداریم. (علیه السلام) وقتی چنین را از پسر دید فرمود: «خدایت پاداشی نیکو عطا کند. نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر دریافت کند». [۶] 8⃣وقتی (علیه السلام) به شهادت رسید، (علیه السلام) او را به عنوان افرادی معرفی کرد که بر خداوند رحمان جسارت کرده و حرمت (صلی الله علیه و آله و سلم) را هتک نموده اند. [۷] 9⃣ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در او را از و تبار (علیه السلام) دانسته، بر او و پدرش درود فرستاده است. 🔟 و خصال حمیده این جوان در حدی است که در میان به و معروف بوده و ، صفات خوب او را مورد تحسین قرار داده اند. 1⃣1⃣ ‌(علیه السلام) از دو وجه، و طیبه دارد: یکی آن که ، و است. دیگر این که در راه ، حمایت از و ستیز با شقاوت به رسیده، از این جهت تا ابد زنده است. پی نوشت‌ها؛ [۱] ابصار العین فی انصار الحسین، سماوی، ص ۲۱؛ [۲] آل عمران، ۳۳ و ۳۴؛ [۳] علی الاکبر ابن الامام الحسین، علی محمد دخیل، صص ۱۲ ـ ۱۳؛ [۴] همان مأخذ؛ [۵] همان؛ [۶] ابصار العین، ص ۸۶؛ مشیر الاحزان، علامه جواهری، ص ۳۳؛ الارشاد، ج ۲، ص ۸۲؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۵۱؛ المختار من مقتل بحار الانوار، صص ۷۵ ـ ۷۶؛ الفتوح، ابن اعثم، ص ۸۷۳؛ [۷] مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳۱ نویسنده؛ مهدی ۱۲ منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
⭕️امام زين العابدين علیه السلام: 🔸«فی صِفَةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام: مِن فُروعِ الشَّجَرَةِ المُبارَكَةِ، و بَقايَا الصَّفوَةِ الَّذينَ أذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ و طَهَّرَهُم، و بَرَأَهُم مِنَ الآفاتِ، وافتَرَضَ مَوَدَّتَهُم فِی الكِتابِ. هُمُ العُروَةُ الوُثقى، و [هُم] مَعدِنُ التُّقى، و خَيرُ حِبالِ العالَمينَ و وَثيقُها».  🔹در توصيف عليهم السلام؛ آنها از شاخه هاى شجره مباركه، و باقيمانده هستند كه هر گونه پلشتى را از آنها دور ساخته است، گردانيده و از آفات مبرّايشان داشته، و با آنها را در كتابش ساخته است؛ آنها و و نيكو و براى جهانيان هستند. 📕ينابيع المودّة، ۵۰/۳۶۷/۲ @tabyinchannel
⭕️امام سجاد عليه‌السلام: 🔸«خَفِ اللهَ لِقُدرَتِهِ عَلَيكَ واستَحىِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنكَ». 🔹از بر خويش بترس و از نزديكى اش به خود شرمگين باش! 📕بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۱۶۰ @tabyinchannel
⭕️حادثه عظیم محرم سال ۶۱ هجری 🔹 فقط دهه‌ی نیست؛ یک حادثه‌ی عظیم در در تاریخ اتّفاق افتاده که این حادثه تمام‌ شدنی نیست. نه به معنای اینکه نظایر آن و اشباه آن استمرار پیدا می کند - آن به جای خود محفوظ، که بحث دیگری است - امّا خود این حادثه مثل است که غروب ندارد. یک‌ وقت حادثه‌ی عظیمی اتّفاق می‌افتد، امروز اتّفاق می‌افتد و فردا از بین می رود؛ [مثل‌] این حادثه نیست. 🔹این حادثه مثل خورشید بی‌غروبی است که همواره بوده تا امروز، بعد از این هم خواهد بود. یک تصویر و ترسیم جاندار و باحقیقتی است از مبارزه‌ی و ، جنگ و ، جنگ با و دنائت؛ البتّه اوجش روز بود، لکن مقدّمات آن روزهای اوایل محرّم، قبل از عاشورا فراهم شد، بعد از عاشورا - مثل یک چنین روزهایی - حادثه عاشورا با رهبری و (علیهما السّلام) تکمیل شد. بیانات مقام معظم رهبری ۹۵/۰۷/۲۸ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیوه امام سجاد (علیه السلام) برای زنده نگهداشتن عاشورا 🔸یکی از اتفاقات مهم در دوران زندگی (علیه السلام) حضور ایشان در بود که به علت که داشتند، در جنگ حضور پیدا نکردند و رسالت انتقال و را برعهده گرفتند. 💠امام سجاد (علیه السلام)؛ احیاء انقلاب کربلا با مولّفۀ تعمیق معارف دینی 🔹 (علیه السلام) از زمانی که پدر بزرگوارش (علیه السلام) به سوی مکه و از آنجا به ، حرکت کرد، همراه کاروان حسینی بود و همه‌ی مصیبت‌ها و سختی‌ها را برای احیاء نهضت حسینی به جان خرید، و در راه تبیین (عليه السلام) از هیچ تلاشی فروگذار نکرد، لذا شاهدیم  پس از حادثه‌ی جانگداز روز که امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یاران او به شهادت رسیدند، بقیه‌ی خاندان و بستگان آن حضرت‌، از جمله (عليه السلام) را از کربلا به و از آنجا به به بردند، 🔹و اسرای کربلا، به خصوص امام سجاد (علیه السلام) و (سلام الله علیها) در پیام رسانی و و قیام (علیه السلام) نقش اصلی را ایفا نمودند. اگر (علیه السلام) و (سلام الله علیها) چهره‌ی زشت و پلید را معرفی نکرده بودند، در تاریخ از تاثیرگذاری خبری نبود؛ لذا همچنان افشاگری امام سجاد (علیه السلام) ادامه داشت. ایشان با این افشاگری رسالت خود را که آگاه سازی مردم بود، به نحو شایسته انجام داد و سخنان و خطبه‌های آتشین و منطقی آن بزرگوار موجب پیدایش شک و تردید نسبت به حکومت شد. 🔹 (عليه السلام) که پرورش یافته خاندان رسالت و امامت بود، همچون پدرش و دیگر مصلحان آسمانى، هیچگاه در راه مبارزه با ستم از خود سستی نشان نداد و در مقابل هیچ ظالمی سر خم ننمود. با این حال چون در دوران ایشان و با وجود تازه بودن خاطره مبارزه ماندگار پدر گرانقدرش در واقعه ، و تجربه بی وفایی مردم زمانشان، مبارزه مسلحانه نمی توانست تاثیر زیادی داشته باشد، به همین دلایل ایشان شیوه جدیدی در مبارزه را پیش گرفتند. (علیه السلام) ترجیح داد که برای ایجاد در جامعه اسلامی از مسیر و تبیین مقولۀ استکبارستیزی، در قالب بسط و گسترش و بصیرت بخش، و دیگر معارف ناب اهل بیت (علیهم السلام) اقدام نماید. 🔹از آنجا که ایشان در عصر اختناق زندگی میکرد، و نمی توانست مفاهیم مورد نظر خود را به صورت آشکار و صریح بیان کند، از این رو با شیوه ، و «آثار تربیتی و اخلاقی»، و با محوریت عمق بخشی به معارف اسلامی و از طریق و راز و نیاز، ابعاد مختلف حماسه را با تعمیق مردم، در شناخت استکبار زمان تبیین کردند، و نسبت به احیاء انقلاب کربلا اقدام نمودند. همچنین باید اذعان نمود (علیه السلام) با تداوم بر حادثه کربلا و پیرامون این موضوع، سعی بر این نمود که یاد و خاطره (عليه السلام) در اذهان زنده بماند و ضمن زنده ماندن و ایثار، حس کنجکاوی مردم پیرامون ‌ (علیه السلام) و یارانش از از بین نرود. 🔹در این زمینه نقل نمودند که حضرت به مدت بیست سال در عزای پدرش امام حسین (علیه السلام) گریست. هیچ وقت طعامی به محضرشان نیاوردند، مگر آن که چشم هایش پر از اشک گردید. در اینجا باید اعتراف نمود که همین عزاداری های امام سجاد (علیه السلام) و تلفیق آن با معارف ناب اهل بیت (ع)، و تأکید بر در مقولۀ ستیز با استکبار، و قیام در برابر ، بنیان و اساس مراسم های امروز است، که در نتیجه آن، ما شاهد عزاداری های هر ساله مسلمانان جهان در ماه محرم الحرام و بیان اهداف و انگیزه های قیام امام حسین (علیه السلام) میباشیم. 🔹تکرار این عزاداری ها باعث گردیده است که واقعیات این موضوع نسل به نسل در بین مسلمانان انتقال یابد و مسلمین در هر گوشه ای از جهان، از تلاش های (علیه السلام) جهت اصلاح جامعه اسلامی آگاهی یافته، و هر ساله بیان اهداف این قیام در محافل و مجالس خرد و کلان، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. فراتر از این مهم، تداوم این مسئله در بین مسلمانان باعث گردیده است که با گذشت سالها از این حادثه، غیر مسلمانانی همچون گاندی و دیگران خود را شاگردان مکتب (عليه السلام) بخوانند و از این مکتب به عنوان مکتبی جاوید یاد کنند. منبع: وبسایت راسخون به نقل از مرکز مطالعات شیعه @tabyinchannel
⭕️امام سجاد عليه السلام:  🔸«القَولُ الحَسَنُ يُثرِی المالَ، و يُنمِی الرِّزقَ، و يُنسِئُ فِي الأَجَلِ، و يُحَبِّبُ إلَى الأَهلِ، و يُدخِلُ الجَنَّةَ». 🔹، را افزون مى كند، را فراوان مى سازد، را به تأخير مى اندازد، [انسان را] خانواده مى كند و [او را] به وارد مى سازد. 📚الخصال، ۱۰۰/۳۱۷؛ روضة الواعظين، ۴۰۴؛ بحارالانوار ۱/۳۱۰/۷۱ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حضرت زینب» (سلام الله علیها) پرچمدار بصیر عاشورا 🔸خداوند پیامبرانش را برای هدایت انسانها مبعوث کرد و آنها پیام خداوند را ابلاغ کردند. در این میان در طول تاریخ کسانی بودند که وظیفه‌ «تبلیغ دین و اشاعه آن» را به عهده گرفتند. آنها با حمایت از دین خدا جانانه تلاش کردند تا پرچم دین روی زمین نماند. همچنین بودند کسانی که نگذاشتند ، نام «خداوند» و «پیامبران» و «ائمه اطهار» را از ذهن انسانها پاک کنند و راه آنها را منحرف سازند. 💠«مبلغ نهضت» 🔹 (سلام الله علیها) پس از شهادت (علیه السلام) پرچم دین را به دوش گرفت و به آگاه‌ سازی و مشغول شد. ایشان با «ادله‌ قوی و استدلال‌های محکم» با مردم سخن می‌گفت و آنان را از راهی که (عليه السلام) در آن قدم گذاشت، مطلع می‌کرد و سعی داشت با «اثرِ خون امام حسین» (علیه السلام) را به انسان‌ها تعلیم دهد. (سلام الله علیها) در مقاطع زمانی و مکانی مختلف با خطابه‌ های آتشین و حماسی خود آن‌چنان در راستای ابلاغ گام نهاد که همگان را به حیرت واداشت. 🔹سخنان این بانوی باعظمت در مواجهه با و و در دفاع از حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بی‌نظیر است. این بانوی برگزیده اسلام توانست با ابزارها و شیوه‌های گوناگون و و شناخت بی‌کران خود به از حرکت برادر خود (علیه السلام) دفاع کند، تا آنجا که (علیه السلام) زبان به مدح عقیله بنی‌هاشم گشوده است و می‌فرماید: «ای عمه، تو به حمد الهی هستی که نزد کسی تعلیم ندیده‌ای و هستی که نزد کسی نیاموختی». [احتجاج طبرسی، ص ۱۶۶] 🔹 (سلام الله علیها) در غم از دست دادن برادر خود و فرزندان و خویشان صبر کرد تا به و بصیرت‌افزایی‌اش لطمه وارد نشود. ایشان با اتکا به آیات قرآن و بیانات جد و پدرش می‌فرمود: «تا آنجا صبر می‌کنم که خود صبر نیز از نوع صبر من عاجز بماند». [خصائص زینبیه، ص ۲۴۶] خداوند نیز پیشاپیش به ایشان و رهروان راهش بشارت بهشت داد و فرمود: «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة» [فصلت، ۳۰] (آنان که گفتند پروردگار ما الله است و در این راه کردند فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند). 🔹رحلت جانگذار (سلام الله علیها) بنا بر اقوال قوی در روز پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری، در سن پنجاه‌ و شش سالگی، و یک سال و نیم پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) بود. ایشان به برادرش عرض کرد حسین جان، من بعد از تو نمی‌توانم زندگی کنم و همین اتفاق افتاد. «مبلغ‌ نهضت عاشورا» در حالی که پیراهن خونین و چاک‌چاک برادر را در آغوش گرفته بود، از این دنیا هجرت کرد. ایشان از همسرش خواست لحظه مرگ اجازه دهد در زیر نور آفتاب جان دهد. 🔹در اینکه چرا ایشان به سفر کردند اقوال زیادی وجود دارد و دلیلی قطعی در کتب تاریخی دیده نمی‌شود؛ اما بیشترین احتمالی که برای رفتن ایشان به شام داده می‌شود این است که چون حضرت با روحیه ظلم‌ ستیزی‌ای که داشت، در هر محفل و مجلسی علیه دستگاه خلافت سخنرانی و می‌فرمود، به همین خاطر موالیان حکومتی که از شورش مردم هراس داشتند با کسب تکلیف از یزید، ایشان را از مدینه بیرون کردند و این احتمال وجود دارد که حضرت به تبعید شده باشد. 🔹بنا بر نظر برخی دیگر نیز ایشان به رسیدند. عمر پربرکت حضرت سراسر در و طاعت حضرت حق گذشت. او همواره در شدیدترین بلاها و سخت‌ترین حالات جز آنچه پسند خدا بود، نگفت و جز آنچه بود، نکرد. از (علیه السلام) نقل است: «عمه‌ام با این همه مصیبت‌های از کربلا تا شام هیچ‌گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته می‌خواند؛ نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال می‌دهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم». منبع: راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام سجاد (علیه السلام) قیام مختار را تأیید کرد؟ چرا مختار بعد از کشتن قاتلان شهدای کربلا، حکومت را به امام سجاد (علیه السلام) واگذار نکرد؟ 🔹درباره و انگیزه او در این قیام و اینکه چرا حکومت را به (ع) واگذار نکرد، قضاوتهای گوناگون شده است؛ و ما در اینجا در صدد تحلیل قیام مختار و مسائل پیرامون آن نیستیم. اما به هر حال مطالبی که در تاریخ و روایات نقل ‌شده، نشانگر آن است که هرچند (ع) خود مستقیماً وارد نبرد با قاتلان پدرشان نشدند، اما اینکه گروهی توانسته بودند بخشی از انتقام خون را بگیرند، تا حدودی رضایت خاطر حضرتشان را جلب کرده بود. از طرفی میتوان گفت که یکی از نتایج نفرین امام حسین (ع) علیه کوفیان بود. 🔹 (ع) در دعایی عرضه داشت: «پروردگارا! آن جوان ثقفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند. از قاتلان ما کسی را باقی نگذارد ... انتقام مرا و دوستان و خاندان و شیعیانم را از اینان بگیرد...». [۱] پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین) [۲]، شیعیان را آماده نبرد ساخت. او میدانست اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان پیامبر آن‌را رهبری کند یا دست کم، جنبش به نام او آغاز شود؛ چه کسى براى این کار مناسب است؟ (ع)؛ و اگر او نپذیرد؟ فرزند على بن ابیطالب عموى امام سجاد (ع). [۳] 🔹 به هر دو نامه نوشت؛ (ع) که بی‌وفایی عراقیان و رنگ‌پذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «دین را تا آنجا می‌خواهند که زندگانی خود را بدان سر و سامان دهند و هنگام آزمایش پای پس می‌نهند» [۴] به پاسخ مساعد نداد. اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط می‌شد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، (ع) به سجده رفت و گفت: «سپاس مخصوص آن خدایى است که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خدا به جزاى خیر عطا فرماید». [۵] 🔹یعقوبی می‌نویسد: مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد علی بن الحسین (ع) به مدینه فرستاد و به پیک خود گفت: بر در خانه حضرتش بنشین، همین که دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن او است، تو هم به درون خانه برو! پیک چنان کرد، و چون داخل خانه شد، بانگ برداشت: ای خانواده نبوّت و معدن رسالت و محل فرود فرشتگان و منزل وحی! من فرستاده مختار پسر ابوعبیده هستم و این سر پسر زیاد است که برای شما آورده‌ام. با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان بنی هاشم برخاست و چون علی بن الحسین (ع) سر عبیدالله را دید، گفت: «دوزخ جای او باد!». بعضی گفته‌اند: علی بن الحسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند. [۶] 🔹اما چرا (ع) بعد از این پیروزی‌ها، خود را در دست نگرفتند؟ در این زمینه باید گفت: اولاً: با تحلیلی که (ع) از وضعیت موجود داشتند، زمینه و شرایط را برای بدست گرفتن خلافت آماده نمیدیدند و به همین دلیل به گسترش فرهنگ اسلامی از راههای دیگر روی آوردند و با سلاحی چون سلاح توانستند اهداف بلند خود و را به گوش همه برسانند؛ از این‌رو، اگرچه (ع) هیچ دلخوشی از حکومت مرکزی نداشتند، اما بعد از شهادت امام حسین (ع) سیاستشان این بود که از طرفی خود مستقیماً با حکومت مرکزی درگیر نشوند و از طرفی در مقابل افرادی که علیه آنان قیام کرده ‌بودند نیز موضع منفی نداشته باشند. 🔹ثانیاً: با وجود جوّ و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان (ع) و بی‌مورد بود؛ لذا امام (ع) شخصاً از رهبری قیام سر باز زد. نیز نمی‌توانست امام (ع) را به عنوان رهبر قیام معرفی نماید؛ چون (ع) در حجاز بودند و حجاز در تسلط آل زبیر بود که با امام سجاد (ع) و دیگر بنی هاشم رابطه خوبی نداشتند. ثالثاً: گرچه از (ع) انتقام گرفته و حکومتی در کوفه تشکیل داده بود، اما با توجه به اینکه با دشمنان زیادی در حال نبرد بود، حکومت او هنوز تثبیت نشده بود، تا آن‌را به (ع) تحویل دهد. پی نوشت‌ها؛ [۱]بحارالانوار، ج۴۵ ص۱۰ دار إحیاء التراث العربی چ۲ [۲]ر.ک: «قیام توابین، خونخواهان امام حسین»، سؤال ۳۰۲۳۵ سایت [۳]شهیدى، سیدجعفر، زندگانى على بن الحسین(ع)، ص۹۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، چ۱۰ [۴]تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴۵، دفتر انتشارات اسلامی، چ۲ [۵]کشی، محمدبن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال کشّی)، ص۱۲۷، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چ۱ [۶]یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۹، دار صادر، چ۱، بی‌تا منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام سجاد (علیه السلام) و تحقق جامعه آرمانی خیررسان 🔹، موجب تکامل روحی انسان در دو بعد فردی و اجتماعی می‌شود، به همین جهت است که کلام گهربار علیهم‌ السلام ضرورتاً باید در پیشانی همه کارهای قرار گرفته، و همت و رغبت همگان در تحقق بخشیدن به کلام آن بزرگواران باشد. برای ساخته شدن ، راهی نیست جز آن که همه افراد آن جامعه، به سهم و اندازه و توان خود در شکل‌دهی ارزشهای واقعی جامعه نقش داشته باشند. در این باره، سخن بسیار راهگشای (علیه السلام) میتواند محور اساسی نیل به چنین جامعه آرمانی باشد.  🔹 (عليه السلام) در این باره با زبان دعا و درخواست از خدای متعال، عرض می‌دارد: «به دست من برای مردم و جاری کن و آن را با منّت‌گذاری من تباه مکن، و مرا اخلاق والا عطا فرما و از فخرفروشی نگاه‌دار». [۱] در دین رساندن به دیگران، یکی از دغدغه‌های اساسی مؤمنان شمرده شده است؛ تا جایی که (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هرکس صبح کند و به همت نورزد، مسلمان نیست». [۲]  🔹 به جامعه اسلامی، ابعاد و مصادیق گوناگون و مصادیقی متناسب با شرایط زمان و مکان دارد. برای گسترش افراد جامعه نسبت به یکدیگر مراحلی قابل تصور است؛ چنانکه در دعای مذکور (علیه السلام) نیز دیده میشود. شوق و آن حضرت، اولین عامل سوق‌دهنده ایشان به سوی به مردم است و به همین خاطر است که از خدای متعال درخواست میکند او را واسطه خیررسانی به مردم قرار دهد. با اینکه به نظر میرسد این مرحله، چندان اهمیتی نداشته باشد، اما در واقع مهم‌ترین مرحله برای به مردم همین مرحله است.  🔹در توضیح آن باید گفت؛ کسی میتواند خواهان واقعی رسیدن به دیگران باشد که قبل از آن، روح خود را از رذایل اخلاقی بزرگی همچون تنگ نظری، حسد، تکبر و... آسوده کرده باشد. در غیر اینصورت، همچنان که در عبارت بعدی دعای (علیه السلام) آمده است، شخص در هنگام کمک به دیگران، ارزش و فایده کار خود را با بر دیگران از بین می‌برد و کار خود را ضایع میکند؛ به عبارت دیگر کسی میتواند میل و رغبت وافر نسبت به به دیگران داشته باشد که راه خود را از هر مانع اخلاقی هموار ساخته باشد. 💠ریشه‌های منت‌گذاری 🔹با اینکه گاهی، اخلاق اطرافیان موجب میشود تا انسان نیز همانند آنها به در کارهای خیر عادت کرده باشد، اما منت نهادن در هنگام انجام خوبیها، ریشه‌هایی عمیقتر از این دارد. به خدا و یا غفلت از آخرت از جمله اصلی‌ترین دلایلی است که موجب میشود انسان به جای امید داشتن به اجر اخروی، درصدد یادآوری کار نیک خود برآید. ، منت گذاری را از نظر تأثیر، همانند ریاکاری دانسته و میفرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، صدقه‌‏هاى خود را با و آزار، باطل نکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد». [۳] 💠ضعف شخصیت درونی 🔹تفاوت اساسی و درونی با دیگر افراد این است که آنها بر خلاف دیگران، ظرف دل خود را با ارزش‌تر از آن میدانند که بخواهند آن را با دلبستگی‌ های کم ارزشی مثل و یا با اخلاقهای پستی همچون تکبر و حسد پر کنند. کسی که خود را به دیگران گوشزد میکند، شرایطی دارد که کار نیکش، دلش را پر کرده؛ در حالی که افراد بزرگوار، از سویی کارهای نیک خود را به راحتی فراموش میکنند و از سوی دیگر، کار نیک دیگران را یادآوری میکنند؛ چنانکه (علیه السلام) در این باره میفرماید: «هرگاه کسی در حق تو احسان و کار خوبی انجام داد آن را یادآور شو و هرگاه تو کار خوبی در حق کسی انجام دادی آن را فراموش کن». 🔹عدم توانایی در فراموشی کارهای خوبی که انجام داده‌، از سویی و یادآوری آنها به دیگران که موجب از دست رفتن ارزش آن کار نیک میشود، از سوی دیگر، نشان‌دهنده ضعف و ناتوانی درونی و شخصیتی فرد در فراموش کردن کارهای نیکش است. همچنان که در ادامه دعای (علیه السلام) آمده است، نشانه دیگر ضعف شخصیت افراد آن است که به خاطر کارهایی که انجام داده‌اند یا میتوانند انجام دهند به دیگران میکنند. (عليه السلام) نیز در این باره میفرماید: «، از بى‌مقدارى است». برای داشتن جامعه‌ای بزرگ و آرمانی، باید همه افراد، دلهایی بزرگ، همت هایی برای به یکدیگر بدون منت گذاری داشته باشند. پی نوشت‌ها؛ [۱] صحیفه سجادیه، نیایش بیستم [۲] علل الشرائع، ص۱۳۱ [۳] ترجمه آیه ۲۶۴ سوره بقره حجت‌‌الاسلام محسن رفیعی استاد حوزه علمیه قم منبع: تسنیم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فضائل زینبیه (سلام الله علیها) 💠«صبر زینبی» 🔹«شهید مطهری» در این رابطه می‌نویسد: «در آن کسی که بیش از همه درس تحمل و را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش (سلام الله علیها) بود». [۱] و در ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاکنون هیچ زنی از زن های انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است». [۲] 💠«عبادت آن حضرت» 🔹 (سلام الله علیها) در تمام مدت اسارت و نماز شبش تعطیل نشد». [۳] در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب (سلام الله علیها) در تمام عمرش ترک نشد، حتی شب یازدهم محرم». [۴] 💠«سخنوری آن حضرت» 🔹«خطبه های آتشین» و زیبای (سلام الله علیها) در کوفه و شام که و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای و بود. شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد: «خطابه ای که (سلام الله علیها) در خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست». [۵] 💠«علم آن حضرت» 🔹زمانی که (سلام الله علیها) خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، (عليه السلام) در تأیید (سلام الله علیها) فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می‌باشی». [۶] این سخن امام سجاد (عليه السلام) نشان دهنده آن حضرت میباشد. 💠«بزرگواری آن حضرت» 🔹در بزرگواری (سلام الله علیها) همین نکته بس که زمانی که در دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت، [۷] در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و (علیه السلام) را دلداری می‌داد، ولی اینجا برای این که برادرش حضرت سیدالشهداء (عليه السلام) خجالت نکشد، از خیمه بیرون نیامد. 💠«شباهت حضرت به پدر بزرگوارش» 🔹خلاصه باید گفت: «شئونات باطنیه» و «مقامات معنویه» (سلام الله علیها) نایبه زهرا، امینه خدا... را هیچکس نتواند به تحریر و تقریر در آورد». [۸] «ابن اثیر» می نویسد: « (سلام الله علیها) در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود (علیه السلام) و مادر خود (سلام الله علیها) بود». [۹] پی نوشت‌ها؛ [۱] مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چ ۲۱، ۱۳۷۵ش، ج ۲، ص ۲۲۵. [۲] سپهر، عباسقلی خان، ناسخ التواریخ، جزء اول، کتابفروشی اسلامیه، ص ۷۳. [۳] مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، همان، ۱۳۶۴ش، ص ۶۸. [۴] محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۶۱. [۵] مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، همان، ۱۳۷۵، ص ۵۹. [۶] محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج ۳، ص ۷۵ [۷] همان، ص ۷۴‌. [۸].سپهر، پیشین، ص ۷۳. [۹] صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چ ۱، ۱۳۷۲، ص ۳۹۲، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص ۴۳۲ منبع: وبسایت اندیشه قم @tabyinchannel