eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد ❗️معاویه که از یزید بدتر بود ❕میگن نعوذ بالله یزید چون به امام پول نداد امام حسین قیام کرد ❕❕❕ 💠💠 👌 با وجود وضع اسفناکى که در زمان تسلط معاویه حکم فرما بود، بنابر ملاحظات فراوان، قیام و انقلاب مسلحانه در آن زمان نه مقدور بود و نه مفید. دو عامل زیر را مى توان مهم ترین موانع قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان حکومت  شمرد ؛ 1⃣ پیمان صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه ؛ اگر حسین بن على(علیهما السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، معاویه مى توانست از پیمان صلحى که با امام حسن(علیه السلام) بسته و مورد تایید حسین بن على(علیهما السلام) نیز قرار داشت، به منظور متهم ساختن حسین بن على(علیهما السلام) بهره بردارى کند؛ زیرا همه مردم مى دانستند که امام حسن و امام حسین متعهد شده اند تا زمانى که معاویه زنده است سکوت کرده به حکومت او گردن نهند، حال اگر حسین(علیه السلام) بر ضد معاویه قیام مى کرد، امکان داشت  او را شخصى فرصت طلب و پیمان شکن قلمداد کند. 👌البته مى دانیم که امام حسین(علیه السلام) پیمان معاهده خود را با معاویه، پیمانى لازم الوفا نمى دانست؛ زیرا این پیمان از روى آزادى و میل و اختیار صورت نگرفته بود، بلکه پیمانى بود که تحت فشار و اجبار، و در شرائطى صورت گرفته بود که بحث و گفتگو فایده اى نداشت، بعلاوه خود  آن را نقض کرده و محترم نشمرده بود و خود را به رعایت آن ملزم نمى دانست، بنابراین چنین عهد و پیمانى، اگر هم در اصل صحیح و معتبر بود، حسین بن على(علیه السلام) مقید به آن نبود؛ زیرا خود معاویه آن را زیر پا گذاشته و در نقض آن از هیچ کوششى فرو گذار نکرده بود، اما در هر حال معاهده صلح، مى توانست دستاویز تبلیغاتى معاویه در برابر قیام احتمالى حسین(علیه السلام) قرار گیرد. ❔از طرف دیگر، باید دید در برابر قیام احتمالى او اجتماع چگونه قضاوت مى کرد؟ 🔸پیداست اجتماع زمان امام حسین(علیه السلام) اجتماعى بود که حال قیام و انقلاب نداشت و شمشیر جهاد به آب عافیت شسته بود. طبعاً چنین اجتماعى عافیت  طلبى خود را چنین مى کرد که حسین(علیه السلام) با معاویه پیمان بسته است و باید به آن وفا کند. 👌بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مسلحانه مى کرد، معاویه مى توانست آن را به عنوان یک شورش غیر موجه و برخلاف مواد پیمان صلح بین طرفین معرفى کند و چون جامعه آن روزجامعه اى بود که حال قیام و انقلاب نداشت، طبعا منطق معاویه را تایید مى کرد. 2⃣ ژست دینی معاویه ؛ قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان یزید، چنان پرشور و مهیج بود که خاطره آن در دلهاى مردم جاوید مانده است و چنانکه مشاهده مى کنیم پس از قرون متمادى، هنوز هم مردم، قهرمانان کربلا را براى خود نمونه و سرمشق قرار مى دهند و در ابراز و فداکارى از آنهاالهام مى گیرند، ولى به گمان قوى اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، قیام او داراى چنین شور و حماسه اى نمى شد. راز این مطلب را باید در نفوذ و شیطنت و بازیگرى معاویه، و روش خاص او در حل و فصل مشکلات جستجو کرد. 👌گر چه معاویه عملا اسلام را تحریف کرده، حکومت اشرافى اموى را جایگزین خلافت ساده و بى پیرایه اسلامى ساخته و جامعه اسلامى را به یک جامعه غیر اسلامى تبدیل کرده بود، اما او این مطلب را به خوبى درک مى کرد که چون به نام دین و خلافت اسلامى حکومت مى کند، نباید مرتکب کارهایى بشود که مردم آن را مبارزه با دین - همان دینى که به نام آن حکومت مى کند- تلقى نمایند، بلکه او لازم مى دید همیشه به اعمال خود، رنگ بدهد تا اعمال وى با مقامى که دارد، سازگار باشد، و آن دسته از کارهایى را که مشروع جلوه دادن آنها مقدور نیست در خفا انجام دهد. 🔸پاره اى از اسناد و شواهد تاریخى نشان مى دهد که معاویه فردى بی دین بوده و به هیچ چیز اعتقاد نداشته است؛ به طورى که «مغیره بن شعبه» معلوم الحال و بى بند و بار، از سخنانى که در بعضى از مجالس خصوصى معاویه، از خود وى شنیده بود، اظهار تاسف و اندوه کرده مى گفت:«معاویه ترین افراد مردم است.» 👌ولى با وجود اینها، همین روش معاویه در تظاهر به برخى از ظواهر دینى، درک ماهیت او را براى عامه مردم مشکل ساخته بود. 🔸معاویه براى آنکه به منصب و مقام خود، رنگ مذهبى بدهد، از اوضاع و شرائط به خوبى بهره بردارى مى کرد. او از یک طرف خون خواهى عثمان را عنوان مى ساخت و از طرف دیگر پس از جریان و همچنین به واسطه صلح با امام حسن(علیه السلام) و بیعت مردم با وى، خود را در افکار عمومى شایسته خلافت قلمداد مى کرد. 🔸 👇
✏️💥 خوارج آن زمان و این زمان! ✅ جریان انحرافی #خوارج، در مذاکرات #حکمیت بین ابوموسی اشعری و امروعاص، شک برایشان پیش آمد که سر ابوموسی کلاه رفته یا سر آنان کلاه گذاشته! و لذا بجای درخواست محاکمه نظامی ابوموسی، متعرض امیرالمومنین شده و خواستار #توبه آن حضرت گردیدند! و توجهی به اقدامات #خیانت بار خود، در برگرداندن مالک اشتر و #تحمیل حکمیت به علی علیه السلام نمی کردند! 💠 با گذشت چندین نسل از جریان انحرافی خوارج، بازهم شاهد حمله پیروان آن جریان انحرافی به امام جامعه زمان خود هستیم، که دیروز، قائم مقام رهبری، آقای #منتظری عهده دار #فتنه خوارج بر علیه حضرت روح الله گردید! و امروز #رسول_منتجب_نیا، عهده دار فتنه خوارج شده و لذا افتضاح و خیانت در برجام را متوجه امام جامعه دانسته و چون خوارج دهان باز کرده و می گوید:«مگر این تصمیم را رئیس جمهور به تنهایی گرفته؟؛ به فرض که تصمیم بدی باشد، این تصمیم نظام بوده ... نظام ترکیبی از مقام معظم رهبری، رؤسای سه قوه، وزیران، کارشناسان و امثال آن است. بنابر این بحث رئیس جمهور نیست. اگر قرار به عذرخواهی است کل نظام باید عذرخواهی کند؛ نه رئیس جمهور.» 👇👇👇👇
⚡️💥⚡️💥⚡️💥⚡️💥⚡️ 💥 ⭕️ 🔶 همان عليه السلام بودند که بر اثر و و ناداني، در مساله موضع گرفتند و سرانجام همه آنها ـ جز اندکي در يک جنگ شديد (جنگ نهروان) به دست سپاه امیرالمومنین عليه السلام کشته شدند. 🔷قبل از جنگ، از راه هاي گوناگون با آنها تماس گرفت تا با مذاکره و مناظره گردد و کار به جنگ نکشد، ولي آنها گوش به نصايح امام علي عليه السلام ندادند و آتش جنگ را شعله ور ساختند. 🔷يکي از راهها اين بود که امام، پسر عمويش را، که به خوبي آنها را ميشناخت، چندين بار بين خود و آنها قرار داد، ولي از آنجا که آنها در حصار و خود محبوس بودند، گاهي قبل از آن که با ابن عباس سخن بگويند، به ذکر مسائل جزئي مي پرداختند، مثلاً در حالي که ريختن خون بهترين بندگان خدا مانند «عبدالله بن خَبّاب» و همسر باردار او را جايز مي دانستند[۱] به ابن عباس که براي مناظره نزد آنها مي آمد، ميگفتند: «اين لباس زيبا چيست که پوشيده اي؟!...». 🔷امام به ابن عباس فرمود: «لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ وَ لَكِنْ خَاصِمْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً؛ به وسيله با خوارج ، زيرا قرآن کتابي است که مي توان آياتش را با احتمالات و توجيهات گوناگون معني کرد، تو چيزي ميگويي و آنها چيز ديگر (و سخن به جايي نميرسد) ولي با (ص) با آنها بحث کن که در برابر آن پاسخي نخواهند يافت».[۲] 💠توضيح اين که: مثلاً ابن عباس، شاگرد هوشيار و آگاه امام علي عليه السلام ميخواست از آيات قرآن، صحت اصل حکميت را (صرف نظر از کيفيت آن) براي آنان ثابت کند، ولي آنها بر اثر و کوته فکري و و مفاهيم قرآن، با و سخن ابن عباس را رد ميکردند و مي پنداشتند که بايد براي هر موضوعي، آيه بخصوصي باشد و چون قرآن درباره «حکميت سياسي دو گروه» چيزي نگفته است، پس حکميت دو گروه مسلمانان باطل است. 🔷دانشمند معتزلي، ابن ابي الحديد ميگويد: سخن فوق (که امام، به ابن عباس فرمود) در جاي خود بي نظير است و مفهوم بسيار عالي دارد...؛ سپس ميگويد: اگر سئوال شود که پس ابن عباس با کدام سنت بايد با خوارج گفتگو کند، در پاسخ گوييم: منظور امام، (و توجيه ناپذير) (ص) است مانند اين که پيامبر اکرم فرمود: «علي مع الحق و الحق مع علي، يدور معه حيثما دار؛ با است و حق با علي است و هر جا که باشد، علي نيز همراه و به هم پيوسته با حق است». 🔷و يا مانند که پيامبر (ص) فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و انصر من نصره و اخذل من خذله؛ خداوندا، دوست بدار آن که علي را دوست بدارد، و دشمن بدار آن که علي را دشمن بدارد، و ياري کن آن که علي را ياري کند، و واگذار آن کس را که علي را واگذارد». 🔷و امثال اين گونه روايات را که اصحاب از پيامبر اکرم (ص) شنيده بودند و مورد قبول همه بود، و اگر حتي در مقابل اين نيز سرباز ميزدند، براي امام علي علیه السلام ثابت ميشد که خوارج هدف ديگري دارند، نه اينکه حسن نيت داشته ولي نميفهمند. هر چقدر علي (ع) در اين مورد کوشش کرد و نمود، آنها بر خود افزودند، سرانجام علي امام ناگزير شد با آنها پيکار کند و آن چنان با آنها بجنگد که همه آنها ـ جز اندکي ـ را به هلاکت رسانده و سر به نيست نمايد.[۳] [۱]. شرح نهج البلاغه خويي، ج ۴، ص ۱۲۸ [۲]. نگاه کنيد به نهج البلاغه نامه ۷۷ [۳]. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج ۱۸، ص ۷۲ ـ در نامه ۷۸ نهج البلاغه نيز مطالبي در مورد خوارج آمده است. منبع: وبسایت اندیشه ی قم @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش اول) 🔷دلایل چندی سبب شد تا (ع) نتواند به مقصد اصلی، که با بود دسترسی پیدا کند، لذا ضرورت دید تا برای و نیز از ، از جنگ خودداری کند. اینک مواردی از آن دلایل: الف: در حمایت از امام، از مهمترین دلایل اقدام امام (ع) برای اتخاذ موضع جدید بود. هیچ‌کس نمی‌ تواند مدعی شود که (ع) به جنگ با اعتقاد نداشته است. سخنان و مواضع او کاملاً خلاف این نکته را ثابت می‌ کند. ماجرای «ساباط» یکی از مهمترین نشانه‌ ها برای روشن ساختن عدم قابلیت مردم در ادامه جنگ بود. در آنجا بود که امام به قول شیخ «مفید»، دریافت که مردم او را خوار کرده‌ اند. [۱]  🔷شمار زیادی از این مردم، در جنگ‌ های «جمل»، «صفین» و «نهروان» در حمایت از [حضرت] علی (ع) به قتل رسیده بودند و اینک خسته از جنگ‌ ها، دیگر توان ادامه این جنگ را در خود نمی‌ دیدند، و حتی خود را طلبکار حکومت دانسته و ثار خود را از اهل بیت طلب می کردند. آنها امام (ع) را مسئول خون کشتگان خود می‌ انگاشتند. وقتی خبر فرار جمعی از سپاه به گوش امام (ع) رسید، آن حضرت رو به مردم کرد و فرمود: «شما با (در ادامه جنگ) مخالفت ورزیده و کار را به کشاندید؛ در حالی که پدرم موافق نبود، او شما را به فرا خواند، و شما اِبا کردید، تا اینکه به دیدار پروردگارش شتافت. پس از آن به سراغ من آمدید و بیعت کردید و قرار شد تا با هر کس کردم، شما نیز بجنگید و با هر کس به رفتار کردم شما نیز چنین کنید. امروز به من خبر رسیده که اشراف شما به سوی معاویه رفته‌ اند و با او بیعت کرده‌ اند، همین برایم کافی است. مرا در مورد دین و جانم فریب ندهید». [۲]  🔷«جاحظ» درباره علت کناره‌ گیری (ع) می‌ نویسد: «وقتی را مشاهده کرده و خود دید، با که از برخوردهای مختلف این با پدرش داشت و می‌ دانست که هر روز به نوعی و رنگی رفتار می‌ کنند، از حکومت کناره گرفت». [۳]  (ع) دریافت که به این نمی‌ توان اعتماد کرد. این ، تنها شامل عدم همکاری آنها نبود، بلکه امام (ع) می‌ فرمود: «وَ اللَّهِ‏ لَوْ قَاتَلْتُ‏ مُعَاوِيَةَ لَأَخَذُوا بِعُنُقِي حَتَّى يَدْفَعُونِي إِلَيْهِ سِلْماً؛ به خدا سوگند اگر با درگیر شوم، اینان گردن مرا گرفته به صورت اسیر به او تحویل می‌ دهند». [۴] ... پی‌نوشت‌ها [۱] الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البيت (ع)، كنگره شيخ مفيد، قم‏، چ۱، ج ۲، ص ۱۳ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی‌الحديد، محقق / مصحح: محمد ابوالفضل ابراهيم، کتابخانه آيت الله مرعشی نجفی، چ۱، ج ۱۶، ص ۲۲ [۳] رسالة جاحظ فی بنی امیه، الجاحظ، عمرو بن بحر بن محبوب، بی جا، قاهره، بی تا، ج ۳، ص ۷ [۴] إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، دارالکتب الاسلاميه‏، چ۳، ص ۲۰۵؛ بحارالأنوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، چ۲، ج ۴۴، ص ۲۰؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، بحرانى اصفهانى، محقق / مصحح: موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، مؤسسة الإمام المهدى(عج)‏، قم، چ۱، ج ۱۶، ص ۱۷۵ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️چه عواملی سبب شد که (ع) معاویه را بپذیرد؟ (بخش ششم و پایانی) 🔷 (ع) در سخن دیگری فرمود: «إِنَّمَا هَادَنْتُ‏ حَقَّنَا لِلدِّمَاءِ وَ صِيَانَةً وَ إِشْفَاقاً عَلَى نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ الْمُخْلِصِينَ مِنْ أَصْحَابِي؛ من را پذیرفتم تا از کرده و جان خود، خانواده و اصحاب صمیمی خودم را حفظ کرده باشم». [۱] معترضان، نوعا علاقه‌مند به اهل بیت بوده و کسانی از آنها همانند «حجر بن عدی» خلافت را تنها حق آل علی می‌ دانست، با این حال، به سبب آگاهی از کینه‌ توزی امویان، نسبت به اسلام و داشتن روحیه انقلابی، بر آن بودند تا به هر صورت، در مقابل آنها بایستند. جملات فوق که به تعمد با تفصیل نقل کردیم، به خوبی نشان می‌ دهد که (ع) و بوده است. 🔷آن حضرت دریافته بود که با چهره حق به جانبی که گرفته و با سپاه عظیم بی‌شعوری که در اختیار دارد، می‌ تواند حرکت محدود عراق را سرکوب کرده و برجستگان خاندان علوی و را به بهانه قتل عثمان نابود کند. تمام ظواهر کار را به نفع خود شکل داده بود. اکنون کمتر کسی از صحابیان بنام، که توان عرضه در برابر او را داشته باشد، باقی مانده بود، تا این زمان، او توانسته بود را نیز به تردید وا دارد. به همین دلیل و دلایل دیگر، را از گرد (ع) پراکنده کرده بود. تصور این نکته دشوار نیست، که اگر در اواخر زمان امام علی (ع) نیز می‌ خواست عراق را بگیرد، امام نمی‌ توانست در برابر او اقدامی جز آنچه فرزندش (ع) انجام داد، انجام دهد. 🔷وجود شماری از افراد مخلص، اما اندک، کافی نبود تا (ع) را آغاز کند. برای دریافت این نکته که اگر (ع) نیز در آن شرایط بود، راهی جز این اقدام نداشت، توجه به برخورد امام با قابل توجه است. (ع) به برخی از معترضان به پذیرش که اصرار داشتند جنگ را ادامه دهند فرمود: «شما می‌ بینید که چگونه با من به برخاسته است. در میان اکثریت آنچنانی هستید. اگر را آغاز کنیم، همین اکثریت مخالف جنگ، دشمنی‌ شان با شما بیشتر از اهل شام است. زمانی که اهل شام و اینها با یکدیگر متحد شوند، همه شما را نابود خواهند کرد. به خدا سوگند من نیز به این حکمیت راضی نیستم؛ اما تسلیم شدم، بدان جهت که بر می‌ ترسیدم». [۲] 🔷به هر روی یکی از ضرورت‌ هایی بود که (ع) را به پذیرش اقدامی کرد که از انجام آن خود رشادت خاص خود را می‌ طلبید. (ع) و اصولاً هر فرد مکتبی، مهم آن است تا به خویش عمل کند، نه آنکه به دلیل احتمال طعنه‌ های مردم، خود را به دامی در اندازد که جز نابودی خود و همراهان حاصلی ندارد. (ع) خود فرمود: «وَ اللَّهِ‏ الَّذِي‏ عَمِلْتُ‏ خَيْرٌ لِشِيعَتِي مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ» [۳] و امام باقر (ع) درباره این اقدام فرمود: «وَ اللهُ، اَلَّذِی صُنْعُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهما السّلام)، کَانَ خَیْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ». [۴] پی‌نوشت‌ها [۱] عوالم العلوم، ج ۱۶، ص ۱۶۹ تا ۱۷۰ [۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، تحقيق: سهيل زكار، رياض زركلى، دارالفكر، بيروت، چ ۱، ج ۲، ص ۳۳۸؛ ترجمة الامام الحسن(ع)، ابن عساکر، ص ۲۰۳ (پاورقی) [۳] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹ [۴] بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۵؛ الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۸، ص ۳۳۰ برگرفته از کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص ۱۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) درباره راه نفوذ «شیطان» در انسان چگونه هشدار می دهد؟ 🔹از آنجا كه سرچشمه بسيارى از بدبختی ها و مشكلات انسان ها و جامعه وسوسه هاى است (علیه السلام) در خطبه ۱۲۱ به همه يارانش هشدار مى دهد، كه مراقب هاى شيطان، و طرق او باشند، و با چهار جمله، همه گفتنی ها را بطور خلاصه بيان مى كند؛ مى فرمايد: «إنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّی لَكُمْ طُرُقَهُ» ( راه هاى انحرافى خويش را براى شما آسان جلوه مى دهد [تا گام در طريق او بگذاريد]). و از سياست ، استفاده کرده و می خواهد و شما را يكى بعد از ديگرى بر باد دهد. «وَ يُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً» (مى خواهد رشته‌ هاى‌ محكم‌ دين‌ شما را گره گره بگشايد). 🔹و برنامه ديگر او اين است كه «وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ» (به جاى اتحاد و هماهنگى ايجاد كند). «وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ» (و به وسيله تفرقه بر پا سازد!). آرى نخستين برنامه اين است كه بيراهه هاى خطرناك را در نظر انسان، شاهراه مستقيم جلوه می دهد، و با روش و همگان را به طرق خود دعوت مى كند، و طريق را مشكل و خشن و ناهموار جلوه گر مى سازد. هنگامى كه ، در طريق او گام گذارد، در هر قدم او را به ترك قانونى از قانون هاى الهى و ترك پيمانى، از پيمان هاى مقدّس دينى، وادار می سازد؛ 🔹همانطور كه چهار بار روى اين معنا تكيه كرده كه: «وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» (از پيروى نكنيد)؛ و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإنَّهُ يَأمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (و هر كس از پيروى كند می شود، چرا كه او به فحشا و منكر دعوت ميكند). و هنگامى كه را نسبت به احكام الهى، بى تفاوت كرد و هوا و بر جامعه حاكم شد، با استفاده از تضادّهاى منافع مادى، و تعصب هاى جاهلى، مردم را به دعوت مى كند؛ همانگونه كه در «قرآن مجيد» مى خوانيم: «إنَّما يُرِيْدُ الشَّيْطانُ اَنْ يُوْقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ» [مائده، ۹۱] ( مى خواهد در ميان شما و دشمنى بواسطه شراب و قمار ايجاد كند). 🔹بديهى است هنگامى كه آتش اختلاف و ، در جامعه روشن شود، فتنه ها به دنبال آن آشكار مى گردد، و ها دين و دنياى انسانها را تباه مى سازد. در ماجراى دقيقاً همين برنامه هاى شيطانى اجرا شد، نخست به آنها القا كرد كه پذيرش سهل ترين راه براى رسيدن به صلح و آرامش است؛ سپس آنها را به در برابر دستورات محكم (علیه السلام) در زمينه جهاد دعوت نمود، و به دنبال آن تفرقه و در آن لشكر عظيم افكند كه نتيجه آن فتنه «عمرو عاص» و فتنه خوارج بود. سپس امام علی (علیه السلام) براى اين كه اصحاب و يارانش در اين دام نيفتند مى فرمايد: 🔹«فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ، وَ اقْبَلُوا النَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا اِلَيْكُمْ، وَ اعْقِلوهَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ» (حال كه چنين است از ها و هاى او روى بگردانيد و نصيحت را از كسى كه به شما هديه می كند پذيرا شويد، و آن را محكم در درون جان خويش نگهدارى كنيد). در عصر و زمان ما نيز مطلب همين گونه است؛ نخست طرق انحرافى خود را سهل و آسان نشان مى دهد، و گروهها را به سوى خود می كشاند، و بعد را يكى يكى از آنها مى گيرد، سپس در ميان آنها مى افكند و به دنبال تفرقه آتش فتنه هاى سياسى اجتماعى و اقتصادى را روشن مى كند. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۵، ص ۲۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel