eitaa logo
شجر
1.2هزار دنبال‌کننده
751 عکس
38 ویدیو
1.6هزار فایل
شبکه جهادی رشد ⚡شتاب سابق💡 جهت کسب اطلاعات بیشتر با @ad_shajar در ارتباط باشید. تبادل: @shahid_bakrii ایتا eitaa.com/tahlil_shjr بله ble.ir/tahlil_shjr روبیکا rubika.ir/tahlil_shjr سروش splus.ir/tahlil_shjr تلگرام t.me/tahlil_shjr
مشاهده در ایتا
دانلود
مبارزه به مانند روز نخست 🔶 باید برای ما سوال باشد نخستین‌، اصلی ترین و شاید بیشترین امری که امام زمان (عج) فردای روز ظهور با آن مبارزه خواهند نمود چیست؟ مبارزه با بی دینی مردم؟ دوری از حرام و دعوت مردم به دین؟ فراخواندن به نماز و عبادات؟ مبارزه با مستکبران و یا جنگ با منافقان؟ 🔶 و ده‌ها مورد دیگر که به ذهن ما می رسد و هم می توان گفت قابل پیش بینی هستند، بدون شک همه این موارد می توانند در دسته بندی و اولویت قرار گیرند. اما روایت اهل بیت و معصومین علیهم السلام چیز دیگری می گویند. اولویت با کدام معضل است؟ 🔶 بگذارید با این مقدمه کوتاه وارد حدیث شویم. از دوره جاهلیت عرب در صدر اسلام و سختی های پیامبر (ص) فراوان شنیده ایم. آنچه پیامبر (ص) با آن مبارزه کرد نادانی بود. اعمال و رفتار مردمی که در تاریخ کم سابقه بود. اما با این وجود جهل از بین نرفت. طبیعی هم همین است، جهل هیچگاه از بین رفتنی نیست. اما اسلام ابزاری برای مبارزه با جهل به مردم معرفی نمود: قرآن، اهل بیت و عقل. 🔶 امام صادق (ع): قائم ما که قیام می کند از نادانی مردم بیش از آنچه رسول خدا (ص) از نادانی جاهلیت برخورد کرد برخورد میکند. گفتم این چگونه ممکن است؟ فرمود: رسول خدا (ص) در حالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و کلوخ ها و چوب های تراشیده را می پرستیدند و قائم ما هنگامی که بسوی مردم می آید در حالیکه همه مردم کتاب خدا را علیه او تاویل می کنند و با آن بر او احتجاج می نمایند. سپس فرمود: هان که به خدا قسم دامنه عدالت او به میان خانه های آنان راه میابد همانطور که گرما و سرما نفوذ می نماید. کتاب غیبت نعمانی باب 17 روایت 2 صفحه 350 🔶 از روز نخست ظهور امام عصر (عج) با نادانی مبارزه خواهند نمود شاید دلیل عدم ظهور هم همین جهل باشد. تا جهل جولان دهد کسانی هستند که از جاهلان سواری گیرند. عصر ما، عصر مدرنیته و تکنولوژی، عصر فریفتگی ماست. انسانِ مدرن به خود متکی ساخته گردیده و معتقد است که انسان راه حل همه چیز را میداند و اساسا "انسان" راه حل است. افراط در انسانگرایی (اومانیسم) این بلا را بر سر بشرِ امروزی آورده که از جهل مرکب خود اطلاع ندارد (فرصت پرداختن به جهل مرکب در این مطلب نیست) 🔶 باید بدانیم: مهمترین ویژگی جامعه جاهل، امام کُشی است. تا با جهل مبارزه نشود آرمان‌ها و دولت عدل امام زمان (عج) هم مستقر نخواهد شد. 🔸 : آقای علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr
(ع) ✅ کینه خواص! جامعه را می سوزاند 🔶 به تاریخ نگاه کنید. از لحاظ صفت روانی دشمنانِ سرسخت علی (ع) در کنار تمامی ویژگی ها، یک "صفت مشترک" دارند. یعنی هر چه این صفت در آنها بیشتر باشد، نسبت به علی (ع) سرسخت تر رفتار می کنند. صفت و حالتی نیست جز: کینه از علی (ع). علت آن شدت "کینه ورزی" چه بود؟ علی امامِ ضد منافع اقلیت بود. 🔶 ولید در بستر بیماری بود، مردم امام حسن (ع) را به عیادت او بردند. ولید در لحظات مرگ گفت: از تمام آنچه بین من و مردم واقع شده توبه میکنم.‌ مگر آنچه بین من و پدرت واقع شده که توبه نمیکنم! شرح نهج البلاغه ج۴ ص۸۲. علت این شدتِ در "کینه ورزی" چه بود؟ 🔶 کینه آنقدر شدید و ریشه دار بود که حضرت وصیت نمود دفن‌شان مخفیانه باشد و کسی از محل دفن آگاه نباشد تا نبش قبر کنند. مضجع امام سال ها بعد توسط امام‌معصوم‌ معرفی شد. در دستگاه رسمی حکومت ابلاغیه بود در خطبه ها علی (ع) را لعن کنند! فضایل او را پنهان بدارند. در دل دوستداران او رعب ایجاد کنند می گفتند علت کم کاری علی (ع) ترس از جنگ بوده است!! علی (ع) و ترس!!!! 🔶 باید پرسید کینه نسبت علی (ع) چرا پس از شهادت ایشان به پایان نرسید؟ چرا این کینه در تاریخ‌ باقی نماند؟ پاسخ همان است: علی (ع) و مرام علی (ع) بر ضد منافع اقلیت است. اقلیت همان خواص شکم گنده ظاهرالصلاح حاکم بر بیت المال در دوران خلیفه دوم و سوم بودند. همان ها که از بدر کینه علی (ع) را به دل داشتند. کینه خواص، جریان حق را در جامعه می سوزاند‌. بالاترین سطح کینه همین است. در ظهر عاشورا هم بیش از حسین (ع) که روبرویشان بود، کینه پدر حسین (ع) را در دل داشتند. 🔸 : آقای دکتر علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr
کَرَم؛ حَسَنی یا اُموی؟ 🔶 می‌گویند امام‌ حسن (ع) کریم است اما چرا کسی نمی‌پرسد در جامعه‌ی پس از انقلابِ عدالتخواهانه‌ی پیامبر (ص) چرا باید فقیری وجود داشته باشد تا امام حسن (ع) بخواهد به او ببخشد؟! و امام حسن (ع) که خود همزاد همین انقلاب است چه نسبتی با علتِ فقیر بودن (و شدن) این جامعه دارد؟ 🔶 اسلام آمریکایی با اِغفالی مشمئز کننده می‌گوید امام حسن (ع) آنقدر کریم بود که دو بار کل زندگیش را بخشید؛ حتی آنقدر کریم که جامعه را هم دو دستی به معاویه بخشید! تا با اِعمال سیاست‌های ظالمانه، دائم تولید فقر کند و امام حسن (ع) هم شب و روز بسته غدایی و معیشتی به دست فقرا برساند تا از گرسنگی نمیرند و اینگونه بود که پسر علی شد کریم!؛ همین! اسلام ناب اما، می‌پرسد: اگر‌ امام حسن (ع) خلاصه در کَرَمش آنهم با این تعریف از کرم باشد؛ چرا معاویه باید آنقدر تبلیغ و تطمیع و تهدید و ترور را علیه امام حسن (ع) بِراه بیاندازد؟! مگر یک آدم خیریه بازِ این تیپی چه خطری می‌تواند برای معاویه داشته باشد؟! 🔶 اسلام ناب می‌پرسد: مگر امام حسن (ع) میراث‌دارِ وصیت امام علی (ع) نیست که به او و برادرش امام حسین (ع) فرمود: «کونا للظالم خصماً و للظموم عوناً»؟! آیا امام حسن (ع) آنقدر ناخلف! است که «للمظلوم عونا»ی وصیت پدر را از روی تنزه طلبی اجرا و نیمه‌ی اول و اولیٰ و دشوار وصیت «للظالم خصماً» را رها کند؟! 🔶 آیا کَرم امام حسن (ع) آنقدر سکولار و از عقلانیت فاصله دارد که کنار معلولِ ظلم (فقر) بایستد بی‌آنکه با علتِ ظلم، کاری داشته باشد؟ آیا این همان امام حسن (ع) است که یاران کربلاییِ امام حسین (ع) برای مقابله با ظلم در دامن او تربیت یافته اند؟! 🔶 بیایید این ۴ سکانس سانسور شده از زندگی امام حسن (ع) را مرور کنیم: 1⃣ شکل گیری خیریه‌ی حسنی به مثابه تاکتیک مبارزه، دقیقاً در تقابل با خیریه‌ی ریاکارانه و ستم‌پوشِ معاویه. 2⃣ لشکرکشی و آمادگی صددرصدی امام حسن (ع) بلافاصله بعد از شهادت امام علی (ع) به منظور حذف همیشگی معاویه. 3⃣ رویارویی در جنگ صفین با معاویه‌ای که بخشی از بلاد اسلامی را تحت استثمار خویش گروگان گرفته‌بود. 4⃣ مصاف رسواگرانه با بدعت‌های معاویه در بدرقه‌ی تبعید ابوذر به ربزه؛ وقتی حاکمیت، اعتراض ابوذر را در مبارزه با انحراف، اشرافی‌گری و کاخ‌سازی معاویه بر نمی‌تابد. 🔶 این صحنه‌ها همه و همه نمایانگر مبارزی کریم نیست که سالها با علت ظلم درگیر بوده؟! اینکه چرا نتوانسته از بینش ببرد و چه بسا با او به صلح رسیده را باید در عدم همراهی نخبگان و مردم جست و جو کرد؛ همان چیزی که مبارزه را در هر مرحله سخت و سخت‌تر می‌کند تا جایی که حکومت عدل نبوی رسماً به سلطنت ظلم اُموی بدل می‌شود و فقر، بدیل عدل؛ آنگاه دیگر کَرَم و مواسات امام حسن (ع) هم نمی‌تواند چاره سازش باشد. 🔶 جامعه‌ای را تصور کنید اهل کَرَم شده‌ی اسلام آمریکایی ولی در مبارزه با علل فقر، غایب؛ در آن جامعه معاویه‌ی اُموی و فَرَح پهلوی هم که خود بانی این وضع و فقرند موسس خیریه می شوند؛ رانت خوار، سرمایه دارِ زالوصفت، تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر سیاست های فقرآفرین هم... 🔶 خیریه که چه عرض شود؛ شَرّیه‌ای که گاهی خود ابزار پولشویی و مهم‌تر وسیله‌ی استحمار و لعاب مذهبی جهت توجیه سرمایه‌داری می‌شود تا دوباره تصاعدی فقر زائیده شود؛ و البته در این میان مبادا بساط کریمانگی اسلام آمریکایی بر هم بخورد‌!راستی امام حسنِ ما کدام کریم است؟! 🔸 : آقای محمد زارع 🆔 @tahlil_shjr
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد ما را 🔰 قسمت اول 🔶 مقارنه زمین و آسمان نزدیک است. این شب ها زمین به آسمان از همیشه نزدیک‌تر می‌شود؛ چندان نزدیک که شاید بتوان ابراهیم‌وار در ملکوت آسمان‌ها نگریست. «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض و لیکون من الموقنین». زمین و زمان، آن حصار و حجابی است که دیده ما را از ملکوت مستور داشته و این شب ها جرعه‌ای از ملکوت را می‌چشانند تا بی‌تاب و بی‌قرارمان کنند. یک شب قدر از مبارکی، هزارماه می‌شود و این جرعه یعنی که هستی ذاتا ملکوت است و زمین و زمان‌بردار نیست. یعنی که جاودانگی و فرا زمانی زیستن تقدیر آدمی است، حتی اگر دچار هبوط شده و در حصار زمین و زمان و تن گرفتار آمده باشد. لحظه تحویل سال و حال و جان نزدیک است. 🔶 این شب ها زمین به آسمان از همیشه نزدیک‌تر می‌شود تا بهار جان بدمد. «انّ لربکم فی‌ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها». درست است که زندگی همواره از آسمان به سوی زمین می‌بارد و جاری می‌شود و آفتاب زندگی همواره بر ما می‌تابد و جان می‌بخشد. اما این بار ماجرا رویایی‌تر است. 🔶 راست گفت خداوند تبارک و تعالی که «هوالذی یصلّی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظّلمات الی النور... او کسی است که خود و فرشتگانش بر شما درود و تحیت می‌فرستند تا از تاریکی‌ها به سمت نور خارج کنند» (احزاب/43). این نزول حیات و تحیت، لاینقطع است اما حکایت شب قدر حکایت دیگری است. آنک فرشتگان رحمت الهی فرود می‌آیند و در بارگاه امام عصر و صاحب زمان (عج) - حضرت ربیع الأنام و نضرهًْ الأیام- به ادب زانو می‌زنند و بهترین درود و تحیت‌ها و سلام و سلامتی‌ها را تقدیم می‌کنند. این چنین سزاوار است اگر بیقراران، امشب بی‌تاب‌تر از همیشه بانگ برآرند که «این السبب المتصل بین الارض و السماء». شب قدر لب به خنده گشوده است و دیده از باران بیقراری، تر. عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی ... عشقت به دست طوفان خواهد سپرد ما را چون برق از این کشاکش، پنداشتی که رستی 🔶 حقیقت همان است که خداوند به پیامبر (ص) فرمود. «بگو پروردگارم برای شما هیچ ارزش و اعتباری قائل نیست اگر دعایتان نباشد» (فرقان/77) و «ای کسانی که ایمان آورده‌اید خداوند و فرستاده او را اجابت کنید آن هنگام که شما را می‌خوانند تا زنده کنند و بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حائل است و اینکه به سوی او محشور می‌شوید.» (انفال/24). 🔶 اگر ادب بندگی و زندگی را به انسان- ظلوم جهول- نمی‌آموختند، او بی‌دست و پاتر از آن بود که به سلامت به سر آورد. «انت کهفی حین تعیینی المذاهب... تو سر پناه منی آن هنگام که راه‌ها مرا به رنج و سختی افکند. و تو از سر رحمت آفریننده منی حال آن که از آفرینش من بی‌نیازی بودی. و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم. و تو با یاری من بر دشمنانم، تأیید کننده منی و اگر یاری تو نبود، هر آینه من از رسواشدگان بودم». (دعای نیمه رجب و مشابه آن، دعای 51 صحیفه سجادیه). ما از نسل آدم و حواییم که زبان به اعتراف گشودند و « قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» (اعراف/23). ما به زیانکاری خویش اگر مورد مغفرت و عطوفت حق قرار نگیریم اذعان داریم و با این همه زبان به شکر گشوده که «الحمدلله الذی دَلَّنا علی التوبه التی لم نفدها الا من فضله. سپاس خدایی را که ما را به توبه و بازگشت دلالت فرمود، توبه‌ای که آن را از فضل خدا یافتیم». (دعای اول صحیفه سجادیه). 🔶 «آنِ» لیلهًْ القدر همچنان که هنگام وسعت یافتن زمان است، فرصت اتساع ظرفیت‌ها و تحمل‌ها و قابلیت‌هاست. زمینه‌ها و محاسبات متصلب و منجمد مادی در این هنگام قابلیت تغییر و دگرگونی پیدا می‌کنند. جهان، جهان تقدیر و تدبیر است؛ مجال تنگ اندازه‌ها و محدوده‌ تدبیرهای نارسای بشر است. 🔶 اما در میدان اسباب و علل می‌توان گونه‌ای دیگر از تقدیر را تدبیر کرد و برگزید. «تقطعت بهم الاسباب» حکایت بیچارگی آنهاست که چشم از آسمان برداشتند و خود را مبدأ اسباب و علل پنداشتند و از چشم پروردگار افتادند. ما پناه می‌بریم به خدا از اینکه ازچشم عنایت حضرتش بیافتیم. 🔸 : آقای محمد ایمانی 🆔 @tahlil_shjr
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد ما را 🔰 قسمت دوم 🔶 «و لاترم بی‌کَرَمْیِ من سقط من عین رعایتک... و مرا مانند کسی که از چشم عنایت تو افتاده و جامه خواری و بدبختی از جانب تو بر او پوشیده شده، از درگاه خود دور مساز بلکه دستم را بگیر و از سقوط بی‌دینان و دلهره گمراهان و لغزش فریب‌خوردگان و ورطه هلاک شدگان نجات ده... مرا به حیات طیبه زنده بدار... و از شماتت دشمنان و پیشامد بلا و ذلت و خواری پناه بده... و مرا سرگشته در وادی طغیان و سرکشی رها مکن و مایه عبرت دیگران نخواه... و دیگری را جایگزین من نکن و نام مرا از دفتر نیکان تغییر نده». (دعای 47 صحیفه سجادیه). 🔶 لحظه سال تحویل جان، شب تقدیر مختار و هنگام اختیار بهترین تقدیرهاست. کلید گشایش تنگناها و بهانه بهره‌مندی‌های ماورای حساب عادی بشر را باید در غیب عالم جست: «وعنده مفاتح الغیب». هستی، با محاسبه تمام پیش می‌رود و نظام سبب و اسباب بر آن حاکم است. اما در این میان یک اَبَر محاسبه وجود دارد که عین حساب و محاسبه و تدبیر و تقدیر است. گمان و پندار آدمی که همه محاسبه نیست. «و من یتّق‌الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قدجعل‌الله لکل شی قدراً» (طلاق/3و2). 🔶 قدر و اندازه‌ها دست خداست و هم اوست که قبض و بسط می‌دهد. تنها اوست که خواسته خود را به سرانجام می‌رساند و چنین خدایی برای سپردن امور به وی کفایت می‌کند. تقوای خداست که گشایشگر و بن‌بست‌شکن است. و تقواست که آدمی را بهره‌مند می‌سازد از آنجا که هیچ محاسبه نکرده و گمان نمی‌برد. گشایش‌ها و مضیقه‌ها به دست اوست و سر آغاز این وسعت، در دل و جان آدمی است. به تعبیر امیرمومنان آنچه آدمی را قیمتی می‌کند، همین گنجایش دل و جان اوست. «یا کمیل! هذه القلوب اوعیهًٌْ فخیرُها اوعاها. ای کمیل این دلها مانند ظرف است و بهترین آنها پرگنجایش‌ترین آنهاست» (حکمت 147 نهج‌البلاغه). ما باید اراده کنیم و بخواهیم تا دعای «حول حالنا الی احسن الحال» مستجاب شود. تا تصمیم و کوشش نباشد، کشش و گشایش نیز در کار نخواهد بود و تغییر اصلی آدم و عالم رخ نخواهد داد. 🔶 زمین و زمانی که انسان ظلوم جهول در آن سر کرد، به غایت راز‌آلود است. آدمی قرن‌ها به نام تغییر در جا زد، به اسم پیشرفت عقب رفت، به نام سعادت در کام بدبختی افتاد، به اسم آزادی خویشتن را در اسارت یافت و به سودای کام‌جویی و دستیابی به خواسته‌ها و آرزوها تلخکام شد. چرا؟ مصیبت از آنجا آغاز شد که اراده و اشتها و خواسته‌های آدمی- به هوای داشتن آزادی و اختیار- روی موج باطل افتاد و نافرمانی به جای اطاعت و سرسپردگی نفس جای حرّیت نشست. تن بر جان غالب شد و صدای اولیای شرافت و کرامت را بلند کرد که «الا حُرٌّ یدع هذه اللُماظه لاهلها؟... آیا آزاده‌ای نیست که این ته مانده غذا کنار دندان (دنیا) را برای اهل آن واگذارد؟ همانا جان‌های شما را قیمت و بهایی جز بهشت نیست، پس جز به همین قیمت نفروشید» (حکمت 456 نهج‌البلاغه). 🔶 و شگفتا که انسان چگونه در خویش پیله کرده بود و نتوانست سربلند کند و به افق بالاتر بنگرد. همین چند روز پیش بود که مردم را فراخواند و به خطبه ایستاد در حالی که لباسی پشمین بر تن و نعلینی از لیف خرما به پا و علامت سجده بر پیشانی داشت. «الحمدلله الذی الیه مصائر الخلق و عواقب الامر. سپاس خدایی را که سرنوشت مخلوقات و سرانجام کار به سوی اوست. او را به خاطر احسان بزرگ و برهان روشن و فضیلت فزاینده‌اش سپاس می‌گوییم». 🔶 و با وجود سنگینی غمی که بر قلب نازنین خویش احساس می‌کرد، این حمد و سپاس را به غایت و نهایت رساند. آنگاه فرمود «بندگان خدا! شما را به تقوای پروردگاری که لباس بر شما پوشاند و زندگی را ارزانی کرد، سفارش می‌کنم. پس اگر کسی می‌توانست نردبانی به سوی بقا یا راهی برای راندن مرگ پیدا کند، همانا سلیمان پسر داود علیه‌السلام بود که در کنار نبوت و عظمت نزدیکی به پروردگار، مالکیت جن و انس به تسخیر او درآمده بود. پس آن هنگام که روزی خود را به تمامی گرفت و مدت عمر وی کامل شد، کمان‌های فنا، تیرهای مرگ را به طرف او نشانه رفت... و سرزمین و خانه او را قوم دیگری به ارث بردند. و همانا برای شما در قرون گذشته عبرت است. کجا رفتند عمالقه و فرزندان آنها؟ کجایند فرعون‌ها و فرزندان‌آنها؟ کجایند اصحاب شهرهای رَس که پیامبران را کشتند و سنت‌های الهی را خاموش نمودند و بدعت‌های جباران را زنده کردند؟». 🔸 : آقای محمد ایمانی 🆔 @tahlil_shjr
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد ما را 🔰 قسمت سوم 🔶 داغ دل امام تازه شده بود. «شما را به خدا! آیا انتظار امامی غیر از من را می‌کشید؟... بدانید بندگان برگزیده خدا عزم کوچیدن از این دنیا را کردند و اندک این دنیا را که باقی نمی‌ماند فروختند و بسیار آخرت را که فنا نمی‌پذیرد خریدند. برادران ما که خون آنها در صفین ریخت، زیان نکردند که امروز زنده نیستند تا غصه‌ها بخورند و زهر جانسوز اندوه بیاشامند. 🔶 به خدا سوگند خداوند را ملاقات کردند و پاداش آنها را به تمامی داد. کجایند برادرانم که راه را در پیش گرفتند و با حق‌طلبی راه سپردند. کجاست عمار؟ و کجاست ابن‌تیهان؟ و کجاست ذوالشهادتین؟ و کجایند همانندهای آنان از برادرانشان که با یکدیگر پیمان مرگ بستند و سرهای آنان را برای فاجران هدیه بردند». آنگاه دست بر محاسن مبارک کشید... دیگر تاب نیاورد و با زبان روزه چون ابر بهاری گریست. و باز از برادرانی که تلاوت و تدبر و احیای قرآن پیشه‌شان بود و مبارزه با بدعت رسمشان، یاد کرد و سرانجام فرمود «الجهاد الجهاد عبادالله!...» (خطبه 182 نهج‌البلاغه). 🔶 مقارنه آسمان و زمین بود. شب قدر علی (ع) فرا رسیده بود. شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی پایان ماجرا را چنین روایت می‌کند؛ «علی بن‌ابیطالب آن وقتی که تیغ بر فرقش فرود آمده و تا نزدیک ابرویش شکافته، این طور حرف می‌زند: والله ما فجأنی من الموت واردٌ کرهته... 🔶 به خدا قسم مرگ ناگهانی و ضربت ناگهانی که بر من خورد، یک ذره مورد کراهت من نیست، من افتخار می‌کنم و آرزوی چنین روزی را داشتم، به خدا قسم مثل من مثل آن عاشقی است که به معشوق خود رسیده باشد. به قول شاعر؛ دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد [ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد]. مثل من در حال این ضربت خوردن، مثل همان مردمی است که در شب‌های تاریک دنبال آب می‌گردند و ناگهان به آب می‌رسند». 🔶 خداوندا ما نیز از زبان امیرمومنان تو را می‌خوانیم. «نسأل‌الله منازل الشهدا و معایشهًْ السعداء و مرافقهًْ الانبیاء. خداوندا جایگاه شهیدان و زندگی سعادتمندان و هم‌نشینی پیامبران را از تو مسئلت می‌کنیم». امشب نام ما را نیز در زمره سعیدان و شهیدان اهل یقین و مومن به غیب بنویس! 🔸 : آقای محمد ایمانی 🆔 @tahlil_shjr
انقلاب فرهنگی امام صادق(ع) برای جهاد بود.pdf
91.8K
✅ انقلاب فرهنگی امام صادق (ع) برای جهاد بود 🔶 امام صادق علیه‌السّلام صرفاً به‌دنبال یک جریان صرف اجتماعی و انقلاب تُند و خشن اجتماعی نیستند، حضرت در منظومه فکری‌شان واضح است که به رفتارهای فرهنگی و گفتمانی تقدم می‌دهند. جهادی که امام صادق علیه‌السلام به آن مشغول است تبیین نرم‌افزار علمی فرهنگی است، ایجاد یک نرم افزار و ساختار خاص اعتقادی است، ایجاد یک مذهب متمایز در همه زمینه‌ها و ابعاد با جامعه عامه جهان اسلام است، این به‌مراتب و به‌شدت از هر شمشیر برداشتنی و از هر علم کردنی، برای بنی‌عباس خطرناک‌تر است. انقلاب فرهنگی امام صادق علیه‌السلام در ذهن ما اولویت دارد، نه برای فرار از جهاد، بلکه برای جهاد و بلکه دولت بنی‌عباس بهتر و بیش‌تر و شدید‌تر هم با این جنس از جهاد مقابله می‌کند، چون این جهاد مانایی و ماندگاری بیش‌تری دارد. 🔸 : حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مهدی طباخیان؛ کارشناس تاریخ اسلام 🆔 @tahlil_shjr
(ع) کارستان مقدس رضوی 🔰 قسمت اول ⁉️ مبارزه سیاسی درخشان حضرت رضا علیه‌السلام برای حفظ تشیع به روایت رهبر انقلاب 🔶 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیه‌السلام در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳، تبیین ابعاد زندگی معنوی، سیاسی و معارف ائمه را ضروری دانستند. نشریه خط حزب الله به مناسبت فرارسیدن دهه کرامت و ولادت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام، مبارزه سیاسی امام رضا علیه‌السلام در جهت حفظ تشیع را به روایت رهبر انقلاب مرور می‌کند. 🔶 غربت ائمّه علیه‌السلام به دوران زندگی این بزرگواران منتهی نشد بلکه در طول قرنها، عدم توجّه به ابعاد مهم و شاید اصلی از زندگیِ این بزرگواران، غربت تاریخی آنها را استمرار بخشید.۱۳۶۵/۴/۲۸ مهمترین چیزی که در زندگی ائمه بطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی» است.۱۳۶۳/۵/۱۸ مبارزه‌ی سیاسی، یا مبارزه‌ی حادّ سیاسی که ما به ائمّه علیه‌السلام نسبت میدهیم، یعنی چه؟ مبارزه‌ی سیاسی... عبارت است از مبارزه‌ای با یک هدف سیاسی؛ آن هدف سیاسی چیست؟ عبارت است از تشکیل حکومت اسلامی و به تعبیر ما حکومت علوی.۱۳۶۵/۴/۲۸ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. خب مادّه‌اش عبارت است از همین سیاست و اداره‌ی کشور و اداره‌ی حکومت. و همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند؛ یعنی بدون استثنا همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند؛ منتها با شیوه‌های مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاه‌مدّت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدّت یکی بود.۱۴۰۳/۲/۱۹ 🔸یک جنگ فوق‌العاده غیر نظامی! 🔹اگرچه در زندگى مبارک ائمّه علیه‌السلام در طول ۲۵۰ سال دوران امامت، نقاط برجسته و ممتاز زیاد است که هرکدام از اینها درخور آن است که مورد تحلیل و توجّه و تفسیر و بازیابى قرار بگیرد، ولى دوران امام هشتم علیه‌السلام یکى از برترین دورانها در این زمینه است.۱۳۹۳/۶/۱۶ 🔶 عمر مبارک امام رضا علیه‌السلام تقریباً پنجاه و پنج سال بوده است... از این مدّت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال مدّت امامت این بزرگوار است؛ امّا همین مدّت کوتاه را که ملاحظه میکنید، تأثیری که در واقعیّت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به اهل‌بیت علیه‌السلام و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیبی است، یک دریای عمیقی است.۱۳۹۲/۶/۲۶ شروع امامت امام هشتم علیه‌السلام در دوران سلطه‌ى قاهرانه‌ى هارون‌الرّشید بود.۱۳۹۳/۶/۱۶ دوستان و نزدیکان و علاقه‌مندان حضرت میگفتند که: علیّ‌بن‌موسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که میگفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما؛ خون میچکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامه‌ی جهاد امامان شیعه و در مسئولیّت عظیمی که برعهده‌اش است، میخواهد چه بکند؟۱۳۹۲/۶/۲۶ این بزرگوار توانستند در همان شرایط دشوار، خطّ روشن سیره‌ى نبوى و معارف قرآنى و اسلامى را بین جامعه‌ى مسلمین توسعه بدهند و دلها را به مکتب اهل‌بیت و به خاندان پیغمبر نزدیک کنند.۱۳۹۳/۶/۱۶ 🔶 تا نوبت میرسد به مأمون و ماجراى اصرار و فشار فراوان براى کشاندن آن بزرگوار از مدینه به مروْ، به خراسان که مرکز سیاست عبّاسى بود.۱۳۹۳/۶/۱۶ تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده ساله‌ی زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله‌ی جنگهای داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند، اما به تدبر میتوان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه‌ی درازمدت اهل‌بیت را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت‌گیری و همان اهداف ادامه می‌داده است.۱۳۶۳/۰۵/۱۸ در باب [سیاست] ببینید نقش امام رضا علیه‌السلام چیست... ولایتعهدی امام رضا علیه‌السلام یک مبارزه‌ای بود بین مأمون عاقل و زیرک و بسیار باهوش، و امام رضا... یک حرکت عظیم، یک جنگ فوق‌العاده‌ی غیر نظامی، یعنی جنگ سیاسی در واقع، بین حضرت و مأمون راه افتاده و حضرت در این جنگ مأمون را خُرد و خمیر کرده؛ یعنی با این کاری که کرده، منکوب کرده مأمون را؛ طوری که مأمون مجبور شده حضرت را به قتل برساند. وَالّا اوّل که این‌جور نبود؛ [حضرت را] احترام میکردند، نماز میفرستادند؛ از این کارها بود دیگر.۱۴۰۳/۲/۱۹ 🆔 @tahlil_shjr
(ع) کارستان مقدس رضوی 🔰 قسمت دوم 🔶 برنامه مدبرانه امام رضا علیه‌السلام در مقابل حرکت سیاسی و زیرکانه مأمون مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‌کرد: اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه‌ی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه‌ی فعالیت سیاسی آرام و بی‌خطر بود... دوم، تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود... 🔶 سوم: این‌که مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در کنترل دستگاه های خود قرار می‌داد و بجز خود آن حضرت، همه سران و گردن‌کشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در می‌آورد.۱۳۶۳/۵/۱۸ 🔶 در مقابل این حرکت سیاسى و زیرکانه‌ى مأمون، امام‌هشتم علیه‌السلام یک برنامه‌ى مدبّرانه‌ى الهى را طرّاحى کردند و عمل کردند و پیش بردند که نه فقط خواسته‌هاى دستگاه خلافت برآورده نشد، بلکه درست بعکس، موجب رواج و گسترش فکر معارفىِ قرآنى و منتسب به اهل‌بیت در اقطار دنیاى اسلام شد. یک حرکت عظیم، با توکّل به خداى متعال، با تدبیر الهى، با آن نگاه نافذ وَلَوى، امام هشتم علیه‌السلام توانستند این نقشه‌ى خصمانه‌ى دستگاه سیاسىِ قاهر و هتّاک و ظالم را درست بعکس و در جهت منافع حقّ و حقیقت برگردانند.۱۳۹۳/۶/۱۶ 🔶 قبل از آن، شیعه تَک‌وتوک همه‌ جا بودند امّا بی‌ارتباطِ به هم، ناامید، بدون اینکه هیچ چشم‌‌اندازى داشته باشند، بدون اینکه امیدى داشته باشند؛ سلطه‌‌ى حکومت خلفا هم که همه‌ جا بود. قبلش هارون بود با آن قدرت فرعونى و مانند اینها. حضرت که آمدند طرف خراسان، از این مسیر که عبور کردند، یک شخصیّتى در مقابل چشم مردم ظاهر شد که هم علم، هم عظمت، هم شکوه، هم صدق، هم نورانیّت را جلوى چشم مردم میگذاشت... کأنّه پیغمبر را انسان مشاهده کند. این ‌جور بود؛ آن هیبت معنوى، آن عظمت معنوى، آن عزّت، آن اخلاق، آن تقوا، آن نورانیّت، آن علم وسیع که هر چه میپرسى، هر چه میخواهى در دستشان است. چیزى که مردم اصلاً ندیده بودند.۱۳۸۲/۲/۲۰ 🔸کارستان مقدس رضوی 🔹هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایت عهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند... با این همه علی‌بن‌موسی‌الرضا فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچ یک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مأمون که فکر می‌کرد فعلاً در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدها به تدریج می‌توان امام را به صحنه فعالیت‌های خلافتی کشانید، این شرط را از آن حضرت قبول کرد... امام با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی می‌زند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی‌نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه‌ی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد.۱۳۶۳/۵/۱۸ بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا است، وقتی شما نگاه میکنید، می‌بینید که همان تفکّر ولایت اهل‌بیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آن‌چنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنی‌عبّاس از مواجهه‌ی با آن عاجز است؛ این را علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا انجام داده.۱۳۹۲/۶/۲۶ 🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله 🆔 @tahlil_shjr
حجتی برای تاریخ 🔸 : استاد رحیم‌پور ازغدی 🆔 @tahlil_shjr
حجتی برای تاریخ.pdf
3.8M
✅ حجتی برای تاریخ 🔰 تبیین خطبه تاریخی امام حسین (ع) در آستانه قیام عاشورا 🔶 این خطبه در آستانه قیام عاشورا و در زمان اوج اقتدار حکومت معاویه مطرح شده است؛ ۲۰ سال است که پس از شهادت امیرالمومنین (ع) و براندازی حکومت امام حسن (ع)، معاویه کل جهان اسلام را تحت سلطه دارد (۱۰ سال در زمان امام حسن (ع) که سرانجام ایشان را با کمک خوارج و کسانی که از نزدیکانشان بودند به شهادت رساندند و ۱۰ سال هم که فرمانده و رهبر این جبهه سیدالشهدا (ع) بوده است) منتها شرایط و امکان برای قیام مسلحانه آماده نیست و درگیری ادامه دارد. در واقع همه می‌دانند که یک دو قطبی ایجاد شده و خط امیرالمومنین (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با خط این‌ها متفاوت و متعارض است. معاویه که به مدت ۲۰ سال بر جهان اسلام مسلط شده و در حال زمینه چینی برای به قدرت رساندن یزید به عنوان جانشین خودش است به نام خان المومنین و داعی مومنین شناخته می‌شود. او ظواهر مذهب را رعایت می‌کند اما در پشت صحنه هر کاری را انجام می‌دهد. 🔸 : استاد رحیم‌پور ازغدی 🆔 @tahlil_shjr
مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید سعید غدیر خم ۱۴۰۳/۵/۴ 🔶 درباره واقعه‌ غدیر ♦️در روز اعلام غدیر و جانشینی امیرالمؤمنین علیّ‌بن‌ابی‌طالب(ع): کفار مأیوس شدند از اینکه بتوانند دین مبین اسلام را قلع و قمع کنند. چرا؟ به خاطر «تداوم حاکمیت سیاسی اسلام» 🔆من کنت مولاه فهذا علی مولاه. ♦️ حدیث غدیر متواتر است بین شیعه و سنی ⏪تلاش و مبارزه‌ ائمه‌ ما (ع) در طول زندگی ۲۵۰‌ساله برای حاکمیت اسلام ⏪کار بعضی از بزرگان شیعه ⏪کار امام راحل و ملت ایران در این برهه‌ از زمان برای ایجاد انقلاب اسلامی ☝️همه برای همین است که ❇️امامت متکی بشود به حاکمیت سیاسی ❇️و این منتهی بشود به اینکه زیست اسلامی در جامعه گسترش پیدا کند 🔺این را در قرآن و در نهج‌البلاغه و در روایات میشود پیدا کرد. 🔻در این الگو لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط ⏪ عدالت اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار ⏪ مرزبندی با دشمن رُحَماءُ بَینَهُم ⏪ مهربانی مؤمنین و مردم با یکدیگر عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم ⏪ حاکم جامعه رنج مردم را با وجود خود درک میکند اَطیعُوا اللهَ وَ اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الاَمرِ مِنکُم ⏪ مردم هم همراهی میکنند، اطاعت میکنند، کمک میکنند، دنباله‌روی میکنند ☝️اینها وجود دارند 🔶 غدیر در واقع برای ادامه‌ تاریخ اسلام سوغاتی زیست اسلامی ارائه میدهد. همه‌ فِرَق اسلامی از این بهره میبرند. ما غدیر را با این چشم نگاه کنیم که مایه‌ «وحدت» است. غدیر را بهانه‌ای برای دعوای شیعه و سنّی قرار ندهیم 🔶 درباره‌ امیرالمؤمنین (ع) 📌معنای آن حقیقت روشنی را که امیرالمؤمنین مظهر آن است، بشر معمولی نمیتواند درک کند. ⁉️پس ما چه جور از امیرالمؤمنین درس بگیریم؟ ⏪از نهج‌البلاغه و آیات قرآن میتوانیم ابعاد شخصیت امیرالمؤمنین را برای درس گرفتن به دست بیاوریم 🔶 در همه‌ اینها امیرالمؤمنین در اوج است: ❇️یقین ❇️احساس دلسوزی نسبت به آحاد مردم ❇️عدالت ❇️هوشیاری در مقابل دشمن ❇️مردمی بودن حکومت ❇️احترام به نظر مردم ❇️توجه به حضور مردم و تأثیر مردم در سرنوشت کشور 👈من به جوانها مخصوصاً تأکید میکنم؛ نهج‌البلاغه را یاد بگیرید. 🔶 درباره انتخابات پیش رو ✅ان‌شاءالله خدا ملت ایران را سرافراز از این انتخابات خارج کند. سرافرازی به چیست؟ 1️⃣مشارکت حداکثری 2️⃣انتخاب اصلح 🏷مشارکت بالا ✅وقتی مشارکت بالا است، ⭕️زبان بدگویان کوتاه میشود؛ ⭕️نمیتوانند ملامت کنند، ⭕️دشمن‌شاد نمیشویم 📌بنابراین عنصر اوّل، مشارکت عموم مردم است. تنبلی نکنند، بی‌اعتنائی نکنند، دست‌کم نگیرند؛ در همه‌ گوشه‌های کشور شرکت کنند 🔶 انتخاب اصلح 👌اصلح آن کسی است که ♦️در درجه‌ اول به مبانی این انقلاب و این نظام اعتقاد قلبی و واقعی داشته باشد ♦️کارآمد باشد، شب و روز نشناسد، دنبال کار باشد، توانایی داشته باشد برای کار کردن ♦️از عناصر و همکاران خوب استفاده کند 👌آدمی با این خصوصیات میتواند از همه‌ ظرفیتهای کشور استفاده کند 🔻فهرستی از ظرفیتهای کشور🔻 🔸جمعیت جوان تحصیلکرده 🔹هوش و استعداد ذاتی ایرانی 🔸معادن عظیم کشور 🔹موقعیت جغرافیایی 🔸مرز طولانی آبی با دریاهای آزاد 🔹دریای جنوب و شمال 🔸تعداد همسایگان 🔹بازار بزرگ منطقه 🔸بازار هشتاد میلیونی خود کشور 🔹تنوع اقلیمی کشور 🔸شبکه‌ راه‌آهن و جاده در سرتاسر کشور 🔹توانمندی‌های فنی مردان و جوانان ما در مراکز گوناگون 🔸توانمندی‌های صنعتی کشور 🔹مناطق آزاد تجاری و مناطق ویژه‌ اقتصادی، در صورت استفاده درست 🔸مواریث فرهنگی و تمدنی کشور 🔹امکانات گسترش گردشگری 🔸ایمان دینی قریب به کل مردم کشور ♦️آن کسی که توانایی استفاده‌ از این فرصتها را داشته باشد، او اصل است، فرد اصلح آن است. ❌کسانی که چشمشان به خارج از مرزهای کشور است، این ظرفیتها را نمی‌بینند ⭕️طبعاً برای استفاده‌ از آنها برنامه‌ریزی هم نمیکنند 🔻اینکه میگوییم بایستی چشممان به بیگانگان نباشد، به معنای قطع رابطه نیست، ✅به معنای شجاعت ملّی است، به معنای استقلال ملّی است. 🔶 توصیه به مردم ❇️هر کسی که علاقه‌مند به ایران قوی است، بایستی در این انتخابات شرکت کند ❇️هر کسی معتقد به لزوم حمایت از نظام جمهوری اسلامی است، بایستی به صورت مضاعف به این اهتمام داشته باشد 🔶 توصیه به نامزدهای انتخابات ❇️با خداوند خودتان عهد کنید که اگر موفق شدید، کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذره‌ای با انقلاب زاویه دارند. ❇️اگر چنین عهدی ببندید، کارهای انتخاباتی میشود یک کار حسنه 🍀امیدواریم خدای متعال توفیقات خودش را بر همه‌ی آنها، بر همه‌ی ما نازل کند. خداوند ان‌شاءالله همه‌ی شما را حفظ کند. 🆔 @tahlil_shjr
عواقب ریاست طلبی 🔶 امام حسین (ع)، یکی از یاران خود به نام «بریر بن حضیر» را نزد «عمر بن سعد» فرستادند تا او را نصیحت کند. عمر سعد در پاسخ به نصایح بریر گفت: «می دانم هر کسی که با حسین بجنگد و او را بکشد در آتش است !» بریر پرسید: «پس چرا می خواهی با او بجنگی؟!» عمر سعد پاسخ داد: «ای بریر! آیا می خواهی حکومت ری را رها کنم تا آنجا به کس دیگری برسد؟!» بریر نزد امام حسین برگشت و گفت: «عمر سعد می خواهد برای رسیدن به حکومت ری، شما را بکشد!» الفتوح ، جلد ۵ ، صفحه ۱۷۱ 🔶 حُب و شهوتِ ریاست آخرین و قدرتمندترین شهوت انسان است که او می تواند بر آن مسلط شود، فهمیدن محرم و امام حسین (ع) یعنی در جامعه اسلامی جاه طلبی و ریاست خواهی معنا ندارد. 🔸 : آقای دکتر علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr
کدام امام حسین (ع)؟ 1⃣ امام حسین (ع) تاریخی: یک شخصیت برجسته و قهرمان که صاحب مرام و مروت است اما در صحنه تاریخی مظلوم واقع شده است. نگاه به این امام حسین (ع) نگاه در تاریخ ماندن است. این دیدگاه نمی‌خواهد امام حسین (ع) از دل تاریخ به روز و مسائل جاری حیات انسانی تسری یابد. محور باشد. تعیین کننده و تنظیم گر روابط سیاسی اجتماعی انسان باشد. در واقع اینجا کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا معنا ندارد. یک پدیده یا واقعه معلق در تاریخ است. 2⃣ امام حسین (ع) مناسکی: در این تفسیر و رویکرد غلبه بر احساسات و عواطف است. یک امام معصوم مورد ظلم واقع شده و باید هر سال طی مناسکی یاد او را صرفا گرامی نگاه داشت. غایت در اینجا همان انجام مناسک عزاداری است. مناسکی که در طول تاریخ بنا بر فرهنگ و آداب رسوم هر منطقه پیش رفته است. در اینجا نیز کل یوم عاشورا نیست. عاشورا تمام شده است. یکبار بوده، تکرار نمیشود. اینجا هم امام حسین (ع) تعیین کننده روابط در جامعه نیست. آدم خوب و مظلوم قصه است. باید احترامش حفظ شود. امام حسین (ع) را برای خود میخواهد. ارادت دارد. 3⃣ امام حسین (ع) هدفی: اینجا تفسیر متفاوت است. هدف امام حسین (ع) اهمیت دارد و غلبه بر احساس و مناسک پیدا می‌کند. اینجا دیگر کل یوم عاشوراست. اینجا امام حسین (ع) صرفا یک مظلوم محبوب کنج تاریخ نیست. اینجا امام ضدظلم، قیام کننده و معترض است. عدالت را طلب می‌کند. ضدحاکم طاغوت است. مقاوم است‌. کوتاه نمی آید حتی اگر کمتر از صد نفر باشد. تعیین کننده و تنظیم گر حیات اجتماعی جامعه بشری برای تمام عرصه هاست. عین عقلانیت است. در اوج عواطف، عقلانیت را ملاک و مبنا قرار میدهد. این نگاه به امام حسین (ع) حرکت آفرین است. 🔶 اشک و سنت های عزاداری بنا بود و هست که هدف قیام امام حسین (ع) برای تمام عصرها زنده نگاه دارند. غایت و هدف مطلق صرف عزاداری نیست. عزاداری مهم است. مناسک اهمیت دارند اما از لابه لای آن عزاداری و مناسک باید به هدف قیام رسید و گرنه مسعود رجوی هم در آن تفسیر غلط خودش را پیرو امام حسین (ع) می دانست و پیش از شروع عملیات متوسل می شد! 🔸 : آقای دکتر علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr
دستگاه سیدالشهدا دوگانه‌هایی دارد که باید تکلیف خودمان را با آن روشن کنیم 🔶 به صحنه عاشورا نگاه کنیم؛ می‌توانی برادر سیدالشهدا باشی و در کربلا نباشی ولی وهب نصرانی باشی و در کربلا باشی! می‌توانی فرمانده باشی، استاد اخلاق و تفسیر و ... باشی و در کربلا نباشی، اما غلام سیاه امام حسین باشی و در کربلا باشی! جون، غلام امام حسین نام پدر و مادرش را نمی‌دانست، اما در کربلا بود و جزو اصحاب امام حسین در کربلا شهید شد. 🔶 جون را ابوذر به امام حسین (ع) هدیه کرد و امام هم او را آزاد کرد، اما وقتی دید سیدالشهدا به کربلا می‌رود، گفت امامم را رها نمی‌کنم و با شما می‌آیم. امام فرمود به یک شرط می‌آیی ... جون شمشیر را خیلی خوب تیز می‌کرد و آمد تا خدمات سلاح به سپاه سیدالشهدا بدهد. روز عاشورا هم حضرت به او اذن میدان نمی‌داد، چون با او شرط کرده بود. جون چند بار رفت و آمد ولی سیدالشهدا اذن نمی‌داد تا دفعه آخر فکر کرد چیزی بگوید تا دل امام حسین (ع) را به دست بیاورد. به حضرت گفت حق داری نگذاری به میدان بروم، چون سیاهم و بدبو هستم، اجازه نمی‌دهی بروم؟! امام اشک چشمانش را گرفت و گفت برو ... 🔶 یکی از کسانی که امام هنگام شهادت بالای سرش آمد و سر او را روی زانوی خود گذاشت، همین جون بود که امام دعا کرد بدنش خوشبو شود و در تاریخ هم وارد شده هر کس به مکانی که او بود وارد میشد، بوی خوش بلند میشد ... شب آزمون ما کجا می‌ایستیم؟! 🔸 : آقای حمید کثیری 🆔 @tahlil_shjr
(ع) و شهید، قلب تاریخ است... 🔶 كسانی كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشان دادن عشق خويش به حقيقتی كه دارد می‌ميرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزش‌های بزرگی كه دارد مسخ می‌شود انتخاب می‌كنند، شهيدند حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمينی. 🔶 و آنها كه تن به هر ذلتی می‌دهند تا زنده بمانند، مرده‌های خاموش و پليد تاريخند، و ببينيد كه آيا كسانی كه سخاوتمندانه با حسين «ع» به قتلگاه خويش آمده‌اند و مرگ خويش را انتخاب كرده‌اند، در حالی كه صدها گريزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجيه شرعی و دينی برای زنده ماندنشان بود، توجيه و تأويل نكرده‌اند و مرده‌اند، اينها زنده هستند؟ آيا آنها كه برای ماندنشان تن به ذلت و پستی رها كردن حسين «ع» و تحمل كردن يزيد دادند؟ كدام هنوز زنده‌اند؟ هركس زنده بودن را فقط در يك لش متحرك نمی‌بيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين «ع» را با همه وجودش می‌بيند، حس می‌كند و مرگ كسانی را كه به ذلت‌ها تن داده‌اند، تا زنده بمانند، می‌بيند. 🔶 آنها نشان دادند، شهيد نشان می‌دهد و می‌آموزد و پيام می‌دهد كه در برابر ظلم و ستم، ای كسانی كه می‌پنداريد: «نتوانستن از جهاد معاف می‌كند»، و ای كسانی كه می‌گوييد: «پيروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد كه بر خصم غلبه شود»، نه! شهيد، انسانی است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن پيروز می‌شود و اگر دشمنش را نمی‌كشد، رسوا می‌كند. 🔶 و شهيد، قلب تاريخ است، همچنان‌كه قلب به رگ‌های خشك اندام، خون، حيات و زندگی می‌دهد. جامعه‌ای كه رو به مردن می‌رود، جامعه‌ای كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست داده‌اند و جامعه‌ای كه به مرگ تدريجی گرفتار است، جامعه‌ای كه تسليم را تمكين كرده است، جامعه‌ای كه احساس مسئوليت را از ياد برده است، و جامعه‌ای كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبی، به اندام‌های خشك مرده بی‌رمق اين جامعه، خون خويش را می‌رساند و بزرگ‌ترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل،‌ ايمان جديد به خويشتن را می‌بخشد. شهيد حاضر است و هميشه جاويد. [اما] کی غايب است؟! 🔸 : آقای دکتر علی شریعتی 🆔 @tahlil_shjr
شماره ۴۵۳ نشریه خط حزب الله.pdf
5.09M
ریشه‌های قیام حسینی در بعثت نبوی 🔶 تحلیلی بر یک مطالبه ی جدی پسا انتخاباتی، تبدیل 《رفتارهای رقابتی》؛ به 《هنجارهای رفاقتی》 چرا و چگونه؟ 🔸 خط حزب الله؛ شماره ۴۵۳ 🆔 @tahlil_shjr
(ع) افتخار به جنایات پدران در کربلا 🔶 اینکه تصور کنیم مردم در سال ۶۱ هجری و بعد از واقعه عاشورا به سمت اهل‌بیت آمده و آنان را از غربت نجات دادند، صد در صد باطل است، آنان نه تنها خود، بلکه نسلشان به جنایات در کربلا افتخار می‌کردند. 🔶 علامه کراجکی در کتابی با عنوان «التعجب» به نمونه‌هایی حیرت‌آور از افتخار مردم به جنایت عاشورا می‌پردازد."خانواده هایی در شام، پس از حادثه کربلا با عناوین تازه‌ای مشهور شدند. مانند بنوالسراویل و بنوالسرج و بنواسنان و بنوالمکبری و بنوالطشتی و بنوالقضیبی و بنواادرجا. 🔶 بنوالسراویل، فرزندان کسانی بودند که لباس امام حسین (ع) را ربودند. بنوالسرج، فرزندان آنانی بودند که بر پیکر امام حسین (ع) اسب تاختند. برخی از آن تازندگان اسب، نعل اسب خود را به بهای بسیاری به مردم فروختند و مردم نعل اسبان را بر سر در خانه خود می زدند و بدان افتخار می کردند. 🔶 بنو اسنان، فرزندان کسی بودند که نیزه‌ای را که سر امام حسین (ع) بر آن بود را حمل می‌کرد... بنوالمکبری، فرزندان کسی بودند که پشت سر نیزه‌داری که سر امام حسین (ع) را حرکت می‌داد تکبیر می‌گفت! 🔶 حال اهمیت آن ۷۲ یار با وفا بیشتر درک می‌شود. حال کار بزرگ زینب‌کبری بیشتر به چشم می‌آید که چگونه و در چه شرایطی و در جمع چه مردمانی عَلَمِ جهاد تبیین را به دست گرفت. 🔸 : حجت الاسلام محمدحسین راجی 🆔 @tahlil_shjr
(ع) ظهور دو اسلام متفاوت 🔶 در میان شهدای کربلا، چندین شهید سنی وجود دارند؛ یعنی کسانی که شیعه عقیدتی و کلامی امام حسین (ع) نبودند. دو تن از شهدای کربلا با خوارج بودند که قبلاً با امیرالمؤمنین (ع) جنگیده بودند. افرادی از جبهه مخالف نیز وجود داشتند که به این طرف میدان آمدند و شهید شدند. آن روز، بیش از ۳۰ نفر از سربازان یزید، با سخنان امام حسین (ع) منقلب شدند و به این طرف جبهه آمدند. 🔶 آنهایی که در کربلا شهید شدند، بیش از صد و خورده‌ای نفر بودند؛ یعنی علاوه بر آن ۷۲ نفر، ۳۰ نفر از سربازان حکومتی یزید به طرف امام حسین (ع) آمدند و جبهه‌شان را عوض کردند، جنگیدند و شهید شدند. از این طرف نیز کسانی همچون شمر و شبث ‌بن‌ ربیع بودند که ۲۰ سال پیش در جبهه امیرالمؤمنین (ع) قرار داشتند اما در طول این سالها، عوض شدند و فاسد گردیدند. این ها جزو عوامل معاویه شده، سپس فرمانده سپاه یزید شدند و سر مبارک امام حسین (ع) را از تن جدا کردند! 🔶 از این‌جا به بعد، تاریخ، دو مسیر داشت؛ آن طرف، اسلام دیکتاتوری، اسلام غارتگری، اسلام باندبازی، فامیل‌بازی، اسلام غارت بیت‌المال، اسلام ذلت و سازش با کفر، اسلام جهل و خرافات. این طرف هم اسلام توحید و عدالت، اسلام ناب که -نه به آن طرف و نه به این طرف- اجازه نمی‌دهد آن را تحریف کنند. اسلامی که گاز و مایع نیست و به هر شکلی در نمی آید و هر قرائتی را نمی توان به آن نسبت داد. در واقع نمی توانید هر کاری را که می‌خواهید انجام دهید و یک اسم اسلامی هم روی آن بگذارید. 🔸 : برشی از جزوه حجتی برای تاریخ 🆔 @tahlil_shjr
(ع) امام حسین (ع)؛ از گفتمان حماسه تا گفتمان مصیبت 🔶 در هویت یابی اجتماعی شیعه، پس از حضرت امام علی علیه السلام، امام حسین علیه السلام نقش پررنگی دارند. یعنی شیعیان با آنها خودشان را می شناسند و از دشمنان خود فاصله می گیرند. نقش ادراک اجتماعی عموم شیعیان از ائمه و معصومین در اینجا ملاک است، نه از جهت کلام شیعی، یا مبتنی بر نص دینی. شیعیان با محبت با علی و آل علی احساس نزدیکی به دین پیامبر داشتند و از غاصبان خلافت برائت می جستند. این هویت یابی با پیوند با امام حسین (ع) بعد قیام و استقامت یافت. از دوران آل بویه به عنوان بزرگداشت سالانه مورد توجه قرار گرفت، در صفویه شاخ و برگ یافت، در قاجار تبدیل به سنت نمایشی فراگیر شد، و از پهلوی به این سو به متن زندگی مردم وارد گردید. 🔶 انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بنا بر بستر عشق به حضرت اباعبدالله (ع) به ثمر رسیدند. این دو پدیده اجتماعی بزرگ ایرانی مرهون خوانش مرحوم شریعتی از امام حسین (ع)، شهدای کربلا و اصل جهاد و شهادت بود. تا پیش از این، شهدا شخصیت های محترم بودند، و واقعه کربلا حادثه ای ناگوار در اعصار دوردست، از برای شخصیتهای بسیار دور از دسترس، بودند. شریعتی با هنر خطابت خویش، شهادت را نه یک اتفاق از سوی یک معصوم یا انسانهای فراانسانی معرفی کرد، نه شهدا را تکرار نشدنی. همچنین او ابداعات نظری در خوانش تاریخ انبیاء و تاریخ اسلام مطرح کرد که جدای از صحیح یا ناصحیح بودن آنها، فضای گفتمانی و ذهنی جدیدی به شیعیان و ایرانیان بخشید، از جمله تمایزگذاری میان شهادت حمزه ای و شهادت حسینی، یا حسینی مردن و زینبی زیستن، یا شیعه علوی و شیعه صفوی. فضای گفتمانی شریعتی به سکه رایج دهه پایانی پهلوی و دو دهه اول نیروهای انقلابی مسلمان تبدیل شده بود، بلکه همچنان رسوبات فکری آن پابرجاست. انقلاب 57 گفتمان اجتماعی می خواست که شریعتی ساخت. 🔶 در اینجا شریعتی ادبیات مبارزه و مقاومت راحول امام حسین (ع) برساخت. ادبیات حماسه. نقش ابالفضل العباس (ع) و شهدای کربلا در طراحی حماسه. ولی با پایان جنگ، به دلایل اجتماعی و سیاسی، سرخوردگی برگشت و جریان عرفانی در مقابل جریان انتقادی عقلانی در هیأتهای مذهبی سربرآورد. در اینجا گفتمان مصیبت باز تولید شد که اتفاقا با خوانش مذهبی سنتی از امام حسین ع همساز بود که قرن های متمادی پدران ما با آنها انس داشتند. 🔶 حالا مداحان فقط یا عمدتا به مصائب اهل بیت می پردازند. قبل از طرح ایثارگریها، مستقیما زجرها و دردها و نحوه شهادت حضرات بیان می شود. و به جای شهدای کربلا از علی اصغر و رقیه و سکینه و زینب. اگر از عباس (ع) می گوید از دردهای او می گوید و اگر از زینب می گوید به ضجه ها و رنج های او می رسد. حالا در یک خط، به جای جمع بندی، سئوال میکنم که برای پیشرفت ایران و تقویت هویت شیعه، گفتمان حماسه بهتر است، یا گفتمان مصیبت، یا گفتمان سوم؟ 🔸 : آقای مجید بهستانی 🆔 @tahlil_shjr
(ع) امام، شهید شایعات بود... 🔶 چند خط از زیرکی معاویه! وقتی امام حسن (ع) به معاویه نامه تندی نوشت و فرمود بین ما شمشیر قضاوت می‌کند حضرت دو لشگر به راه انداخت و خود به سمت ساباط مدائن رفت. معاویه دو نفر را برای مذاکره و درخواست صلح به سمت امام فرستاد. مغیره بن شعبه و عبدالله بن عامر. 🔶 امام درخواست صلح را رد کرد. آن دو نفر از خیمه امام خارج شدند و وسط لشگر امام شروع به گفتگو کردند که نوه رسول خدا صلح را پذیرفت و خدا به وسیله او جلوی ریخته شدن خون مردم را گرفت!!!! 🔶 درحالیکه امام قاطعانه پاسخ رد صلح داده و به دنبال جنگ با معاویه بود. شایعه پخش شد: حسن از معاویه درخواست صلح نموده و فتنه به پایان رسید! جراح بن سنان که از خوارج بود بر سر امام فریاد کشید: تو هم مانند پدرت مشرک شده ای!!! 🔶 و با خنجر به سمت حضرت حمله کرد و امام مجروح شد! امام حسن (ع) شهید شایعات بود. شایعه لشگر را از هم‌پاشاند. قدرت شایعه را جدی بگیرید. 🔸 : آقای دکتر علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr
(ع) درباره‌ی غیرتِ تحجر 1⃣ مخالفت با مقارنه سازی‌های تاریخی دستاویز خوبی برای انجماد تاریخ و بیرون بردن آن از مختصات حقیقی خودش است. چه بسا این بهترین نشانه‌ی تحجر باشد: گریستن بر حسینی که ۱۴ قرن پیش ماجرایش تمام شده و بنا بر کلام نورانی "نَحْنُ أَهْلَ اَلْبَيْتِ لاَ يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ" بناست حماسه‌اش همان‌جا دفن شود! این چه گریستنی است؟ 🔶 این چه غیرتی است که برای امام شهیدان می‌جنبد اما بر خود شهادت و بر دلیل شهادت چشم می‌بندد. اگر کسی بگوید "کربلای غزه"... ناگاه فریادها بلند می‌شود که قیاس نکنید. چه قیاسی در کار است؟ مگر فریادهای سیاسی اباعبدالله که "هیهات منا الذله" و "مثلی لایبایع مثله" که سراسر استعاره‌های ابدی تاریخ‌سازند، بناست ناشنیده بمانند؟ اگر کسی برای تأسی به سیدالشهدا علیه‌السلام با همان شعار به قیام علیه ظلم برخیزد، خود را با حضرتش قیاس کرده؟ 2⃣ عجیب اینکه متحجرین این ایراد را به خود اهل‌بیت هم می‌گرفتند: امیرالمومنین علیه‌السلام آنگاه که مردمان را به جنگ با معاویه فراخواند ویژگی‌های اصحاب رسول الله (ص) را برای‌شان ذکر کرد و پایداری و ایمان شان را ستود، ناگاه مردی برخاست و گفت: «نه تو محمد هستی و نه ما آن مردمی که از آنها یاد کردی پس ما را به چیزی که طاقتش را نداریم مکلف نکن! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "اول درست گوش بده تا بتوانی به درستی پاسخ بدهی زنان فرزند مرده بر شما گریه کنند که جز بر اندوه من اضافه نمیکنید مگر من گفتم که من محمد (ص) و شما انصار هستید؟ این فقط مثالی بود که زدم و امید داشتم که به آنها تأسی کنید و از آنها الگو بگیرید."(خطبه ۲۷ نهج‌البلاغه) 3⃣ اما این شیوه‌ی توجیه تحجر و سیاست‌زدایی کردن از سیره اهل بیت علیهم‌السلام و آویختن به تقدس آن ذوات مقدسه برای انکار راه آنها در تاریخ انقلاب، مصادیق روشنتری دارد: همان روز که مردم بنیانگذار انقلاب اسلامی را "امام" نامیدند، بسیاری خشم و حسد خود را پنهان کردند و گفتند این لفظ مخصوص اهل بیت است. آنگاه که بهترین فرزندان این کشور در "کربلای جبهه‌ها" به امام‌شان پیوستند، باز عده‌ای گفتند جنگی که "آقای" خمینی راه انداخته؟ چه ربطی به کربلا دارد. 🔶 وقتی سردار سلیمانی گفت: "امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند." باز هم گروهی دندان‌ها را بهم فشردند که نظام سیاسی‌تان را با حرم اهل‌بیت قیاس نکنید... 4⃣ سخن بسیار است؛ تحجر، نشانه‌اش همین بیرون کشیدن حقایق دین از تاریخ و محبوس و مهجور کردنشان در آیین‌ها و مناسک است. ما به دستور حضرت رضا سلام‌الله‌علیه به ریان‌بن‌شبیب، هر غمی را با اشک بر سیدالشهدا گره می‌زنیم. اشک بر حضرت حسین علیه‌السلام، سلاح سیاسی مظلومان تاریخ علیه ظالمان است و غیر از این چه می‌ماند جز این که برخی به تقلید مسیحیان بگویند که حضرت حسین "فادی" بود تا گریه بر مصائبش کفاره گناهان باشد! و این همان تحریفی است که شهید مطهری درباره‌اش گفت: "والله اگر کسی در حال روزه چنین بگوید، روزه‌اش باطل است. " 🔸 : آقای وحید یامین‌پور 🆔 @tahlil_shjr
(ع) ✅ آتش‌بس برای جنگ! 🔶 گونه صلح امام مجتبی (علیه‌السلام) قیام عاشورا را امکانپذیر کرد؟ واقعیّتی که معمولاً به آن توجّه نمی‌شود، اینست که پذیرش صلح از سوی حضرت أبامحمّد (علیه‌السلام) کاملاً غیرمنتظره بود و اصلاً قابل پیش‌بینی نبود. بدین معنا که در هیچ‌یک از اقدامات و موضع‌گیری‌های آن‌حضرت قبل از صلح، کوچکترین نشانی از تردید یا سستی یا سازش و کوتاه‌آمدن یا چیزی شبیه اینها نبود. بلکه همه‌چیز از سوی ایشان، نمایانگرِ عزمی راسخ بر جنگی تمام‌کننده بود. 🔶 به‌عنوان نمونه، وقتی حضرت سپاه را روانه‌ی میدان جنگ کردند، دو نامه نوشتند: یکی خطاب به معاویه، آنچنان مقتدرانه و تهدیدآمیز که به تن هر خواننده‌ای رعشه می‌انداخت و دیگری خطاب به فرمانده‌ی سپاهش (همان عبیدالله‌بن‌عباس که ناگهان خیانت کرد و بستر تحمیلِ صلح به امام را فراهم نمود)، آنچنان شورانگیز و شجاعانه که هر انسان خمود و بی‌‌انرژی‌ای را بر جنگِ شجاعانه و استوار و قدرتمندانه با معاویه تشجیع میکرد. 🔶 لذا پذیرش صلح از سوی ایشان، دوست و دشمن را سخت غافلگیر کرد؛ آنچنان غافلگیرکننده که معاویه‌ی ملعون چنان هول شد که پوستینی خالی از نوشته، امّا ممهور به مُهر خود را سریع برای حضرت فرستاد تا قبل از آنکه منصرف شوند، هرچه میخواهند را به عنوان موادّ صلح‌‌نامه بنویسند! اما اگر اینطور است، پس چه چیزی پذیرش صلح از سوی حضرت را «ضروری» کرد؟ پس از خیانت بعضی خواصّ و جنگ روانی و تبلیغاتی دشمن در میان خودی‌ها و ساده‌لوحی و عافیت‌طلبی عموم مردم و ازهم‌پاشیدگیِ سپاه پس از خیانت‌ها (که قصه‌ی طولانی و پرغُصّه‌ای دارد) حضرت در سخنرانی‌ای پرشور در مدائن برای مردم فلسفه‌ی این جنگ و اهمّیت آن را توضیح دادند و یک دو راهی را برایشان ترسیم کرد: 🔶 از طرفی جنگ برای اعتلای کلمه‌ی توحید که «یکی از دو پایان شیرین (شهادت یا پیروزی) را در پی دارد» و دیگر پذیرش صلح و عافیت که «با ذلّت و پایانی تلخ همراه است». اکنون این مردم بودند که خود باید برای سرنوشتِ خویش تصمیم میگرفتند... اینجا بود که فریادها از سوی مردم بلند شد که "البَقیة البَقية" که یعنی دیگر حوصله‌ی سختی و مشقّت نداریم و نمی‌خواهیم به پیشگاه مرگ برویم و صلح کن!... 🔶 پرواضح بود که فاصله‌ی ذهنی و قلبیِ عمیقی بین عموم مردم با ولیّ‌شان ایجاد شده بود و برای تقرّب به امام، لازم بود هزینه‌ای بپردازند و تجربه تاریخی ای را کسب کنند تا عقل و ایمان‌شان ارتقاء یابد. بنابراین امام حسن (أرواحنافداه) راهبرد مبارزه‌ی خود را تغییر داده، استراتژی و چشم‌انداز مبارزه را از کوتاه‌مدت به بلندمدّت و تاکتیک مبارزه را -به‌تعبیر دقیقی که در کتاب دو امام مجاهد تبیین شده- از روی زمین به زیر زمین تغییر داد تا پس از سالیانی دیگر، امکان یک قیامِ سیاسی-اجتماعی برضدّ بنی‌امیّه فراهم شود. 🔶 چنانکه بقول علامه شرف‌الدین (ره) «قیام عاشورا، بیش و پیش از آنکه حسینی باشد، حسَنی است.» و بقول آیت‌الله شیخ راضی آل‌یاسین (ره) «قیام عاشورا، آخرین تیری بود که از چلّه‌ی کمانِ سیاست‌ورزیِ امام‌ مجتبی علیه‌السلام خارج شد و به هدف هم خورد و کارِ بنی‌امیّه را یکسره کرد». 📗 از این منظر، ماجرای صلح امام حسن علیه‌السلام و یکی از نقاط اوجِ هوشمندی و سیاستمداریِ جریان امامت است. فرایندِ این سیاست‌ورزی را به بهترین بیان، میتوانیم در کتاب دو امام مجاهد از آیت‌الله خامنه‌ای بخوانیم. 🔸 : آقای علیرضا ملااحمدی 🆔 @tahlil_shjr
(ع) ✅ امام حسن (ع)، شهید شایعات بود... 🔶 چند خط از زیرکی معاویه! وقتی امام حسن (ع) به معاویه نامه تندی نوشت و فرمود بین ما شمشیر قضاوت می‌کند حضرت دو لشگر به راه انداخت و خود به سمت ساباط مدائن رفت. معاویه دو نفر را برای مذاکره و درخواست صلح به سمت امام فرستاد. مغیره بن شعبه و عبدالله بن عامر. 🔶 امام درخواست صلح را رد کرد. آن دو نفر از خیمه امام خارج شدند و وسط لشگر امام شروع به گفتگو کردند که نوه رسول خدا صلح را پذیرفت و خدا به وسیله او جلوی ریخته شدن خون مردم را گرفت!!!! درحالیکه امام قاطعانه پاسخ رد صلح داده و به دنبال جنگ با معاویه بود. 🔶 شایعه پخش شد: حسن از معاویه درخواست صلح نموده و فتنه به پایان رسید! جراح بن سنان که از خوارج بود بر سر امام فریاد کشید: تو هم مانند پدرت مشرک شده ای!!! و با خنجر به سمت حضرت حمله کرد و امام مجروح شد! امام حسن (ع) شهید شایعات بود. شایعه لشگر را از هم‌پاشاند. قدرت شایعه را جدی بگیرید. 🔸 : آقای علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr