eitaa logo
شجر
1.2هزار دنبال‌کننده
751 عکس
38 ویدیو
1.6هزار فایل
شبکه جهادی رشد ⚡شتاب سابق💡 جهت کسب اطلاعات بیشتر با @ad_shajar در ارتباط باشید. تبادل: @shahid_bakrii ایتا eitaa.com/tahlil_shjr بله ble.ir/tahlil_shjr روبیکا rubika.ir/tahlil_shjr سروش splus.ir/tahlil_shjr تلگرام t.me/tahlil_shjr
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ ⁠از فیلتر خبری تا حباب فیلتر /دنیای آزاد اطلاعات در فضای سایبر فعلی بزرگترین دروغ قرن است 🔶 «نوام چامسکی» و «هرمان»، پیش از بوجود آمدن اینترنت، تئوری‌ای داشتند تحت عنوان «فیلترهای خبری.» بر مبنای این نظریه، رسانه‌ها با پنج فاکتور مجبور می‌شدند خود و مخاطبانشان را فیلتر کنند. از سیاست رسانه گرفته تا صاحبان آگهی و حتی گاه بازخوردهای خود مخاطبان شاکله این نظریه را تشکیل می‌داد. 🔶 اما با پیشرفت رسانه‌ها به خصوص رسانه‌های ارتباطی و اجتماعی سایبر پایه، این تئوری - که روزی با فیلترهای خبری رسانه را وادار می‌کرد مواضعی خاص و جهت دار اتخاذ کنند- امروز با شکلی دیگر با عنوان "حباب اطلاعاتی" بسیار حرفه‌ای تر به موضوع فیلتر خبری می‌پردازد، به طوریکه مخاطب در سانسور خبری بسیار عمیق قرار گرفته و تنها به اطلاعات و اخباری در بستر رسانه‌های وب ۳ یا وب مفهومی دسترسی پیدا می‌کند که صاحبان این سکوها و رسانه‌ها می‌خواهند. 🔶 این رسانه‌های ارتباطی و اجتماعی با بهره‌گیری از هوش مصنوعی و ابزارهای هوشمند نظیر تلفن‌های همراه با سیستم‌عامل ‌های اندروید ‌و ios کاربر را به دقت تحلیل و پردازش کرده و سپس برایش ذائقه و رفتار سازی می‌کنند. 🔶 اینگونه است که مخاطب به صورت هدفمند و سازمان یافته با محتواهای ضد ارزش‌ها- اعتقادات- فرهنگ و هویت خودش بمباران اطلاعاتی شده و کم کم بینش، نگرش و رفتارش در همین سکوهای هوشمند تغییر پیدا می‌کند و اصطلاحا دچار اختلال شناختی و خطای محاسباتی- ادراکی شده و دروازه بانان خبری نیز با سو استفاده از این امکان، برایش سوگیری‌های شناختی مدنظرشان را می‌سازند. 🔶 همچنین «مانوئل کاستلز» ؛ هم بر این باور بود که شبکه‌های اجتماعی، «قدرت شبکه‌ای» ایجاد کرده‌ است و این قدرت در بستر شبکه‌های اجتماعی می‌تواند جنبش‌های اجتماعی نظیر فتنه ۸۸ و جنگ شناختی-ترکیبی به بهانه مهسا امینی و... را ایجاد کنند که با درنظر گرفتن هوش مصنوعی و الگوریتم‌های خاص طراحی شده برای این شبکه‌های اجتماعی آمریکایی، این سکوها می‌توانند تبدیل به سلاح‌های کشتارجمعی افکار عمومی در جنگ شناختی ترکیبی شوند. 🔶 نقطه‌ی عطف کارکرد و نمایش این حباب فیلتر و اطلاعاتی نیز در انتخابات ۲۰۲۰ ریاست‌جمهوری آمریکا بود که پس از توییت ترامپ مبنی بر تقلب در انتخابات، وی و تمام کمپینش را در حالیکه هنوز رئیس جمهور آمریکا بود بستند و سپس در حصر رسانه‌ای سایبری قرارش دادند و حتی اجازه ندادند شبکه‌ی اجتماعی مخصوص خودش را هم راه اندازی کند. 🔶 حال در این دنیای جدید شهروند آنلاین باید با مختصات محیط زیست جدیدش با مسلح شدن به سلاح تربیت رسانه‌ای آشنا شده تا در این جنگ شناختی-ترکیبی مورد اصابت تیر های آن قرار نگرفته و در توهم لایک و اثرگذاری مخصوصا در سکوهای دشمن قرار نگیرد.در لایه حاکمیتی و مدیریتی نیز علاوه بر ارتقای تربیت رسانه‌ای مدیران باید راهبردهایی نظیر توجه به حاکمیت سایبری مستقل ایران اسلامی و سیاستگذاری برای این فضا و... مورد توجه جدی قرار بگیرد. 🔶 تجویز اصلی برای مواجهه فعال و هوشمند با این فضا را هم بارها رهبر حکیم انقلاب اسلامی برای ما داشته‌اند، اما پیاده سازی منویات امام امت در باب فضای مجازی یک‌ نفر مانند شهید حاج قاسم سلیمانی می‌خواهد... کجاست حاج قاسم سلیمانی فضای مجازی؟؟؟ 🔸 : آقای سید علیرضا آل‌داود؛ کارشناس رسانه 🆔 @tahlil_shjr
چرا رسانه‌های اجتماعی - ارتباطی سلاح‌های جدید در جنگ‌های شناختی- ترکیبی امروز هستند؟ 🔰 قسمت اول 🔶 رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار نوروزی با شاعران با اشاره به اینکه رسانه‌ها بیش از موشک و پهپاد بر عقب راندن دشمن اثر می‌گذارند، فرمودند: شعر رسانه است. امروز در دنیا چالش‌ها و درگیری‌ها، چالش‌های رسانه‌ای است. 🔶 رسانه‌ها بیش از موشک و پهپاد و هواپیما در عقب راندن دشمن تاثیر می‌گذارند و دلها و ذهن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. هر کس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. 🔶 اشاره چندباره رهبر حکیم انقلاب اسلامی طی سال‌های اخیر به قدرت تاثیر رسانه بر دل‌ها و ذهن‌ها نشان از اهمیت این موضوع دارد. دقیقا در جنگ شناختی – ادراکی ذهن‌ها و دل‌ها تسخیر می‌شوند و مهمترین ابزار این تسخیر در عصری که ما زندگی می کنیم فضای مجازی و رسانه‌ها هستند. سال‌ها قبل آمریکایی‌ها در سندی محرمانه با عنوان " How can us capture minds & heart”s Islamic world" به تسخیر دل‌ها و ذهن‌ها برای تسلط بر جهان اسلام و ایجاد یک سیمای نوین از جهان اشاره کرده بودند. 🔶 در این سند ۳ راهبرد اصلی برای ایجاد این سیمای نوین عنوان شده بود: 1⃣ ایده‌های مشترک ( عقاید مشترک، جهان بینی یکسان، جهت گیری مشترک) 2⃣ جهانی کردن اقتصاد (سبک زندگی یکسان) 3⃣ داشتن اطلاعات یکسان در آن واحد (حکمرانی شبکه ای مبتنی بر فضای سایبر و متاورس و ...). 🔶 اما نکته بسیار مهمی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند قدرت بیشتر رسانه از موشک و پهپاد بود، چراکه در عصر جنگ‌های شناختی هیچ جامعه‌ای خارج از قلب‌ها و ذهن‌های مردمانش شکست نمی‌خورد، حتی با داشتن قویترین سلاح‌های جنگی! که البته این سلاح‌ها، موشک‌ها و ... قدرت بازدارندگی ایجاد می کنند به شرطی که سرمایه اجتماعی آن کشور پشتیبان آن باشد و زیر بمباران اطلاعات جعلی و منفی استحاله و دچار تغییر نشده باشد! 🔶 پیشتر نیز رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب به موضوع رسانه و فضای مجازی اشاره کرده بودند: " در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. 🔶 خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است." امروز نیز در این جنگ شناختی– رسانه‌ای تمام ما و جامعه‌ی ما هدف این حملات و بمباران شبانه روزی هستیم. 🔶 ما کسانی هستیم که کلیک‌هایشان تصمیم می‌گیرد کدام طرف برنده شود، حتی پسندیدن ها، حتی بازنشرها و ... در این جنگ مدرن باید بدانیم جامعه همگن نیست و نمی‌شود روی همه یک عملیات را اجرا کرد و این جنگ نیازمند اطلاعات دقیق است. 🔶 ما باید برای مدیریت، کنترل و مقابله با این جنگ عملیاتی را طراحی کنیم که بر ظرفیت‌های ذهنی و دلی دشمن تاثیر بگذارد و این در حالیست که فهم موضوعات نرم نیازمند زمان، صبر و تلاش بی وقفه است. 🔸 : آقای سید علیرضا آل‌داود؛ کارشناس رسانه 🆔 @tahlil_shjr
جنگ شناختی و قدرت رسانه‌ای/ تخریب موریانه‌وار 🔶 در جنگ شناختی قدرت‌های سلطه‌گر با بهره‌گیری از رسانه‌های نوین، درصدد از بین بردن اعتماد جامعه نسبت به حاکمیت، نابود کردن نیروهای اجتماعی و سرمایه‌های کاری جامعه و در نهایت براندازی و فروپاشی جمهوری اسلامی ایران است. جنگ شناختی، کلیدواژه‌ای که در سال‌های اخیر می‌شنویم؛ جنگی که قدرت‌ها بدون آنکه ردپایی از خود بر جای بگذارند در تلاشند تا افکارِ افراد یک سرزمین را به نحو خود تغییر دهند. جنگی که ابزارش رسانه‌ و فضای مجازی است. اهداف اصلی در این جنگ از بین بردن اعتماد جامعه نسبت به حاکمیت، نابود کردن نیروهای اجتماعی و سرمایه‌های کاری جامعه است. 🔶 در جنگ شناختی دشمن از چند سلاح اعتمادزدایی، ناامیدسازی جامعه، ناکارآمد نشان دادن حاکمیت، از بین بردن مشروعیت‌های جامعه و زیر سؤال بردن اعتبار نظام و حاکمیت یک کشور استفاده می‌کند و همواره در این مسیر سعی کرده تا با روایت اولی اعتمادسازی عمومی را به دست آورد و در ادامه مسیر از آن برای تغییر افکار و اذهان بهره بگیرد. تغییر گفتمان‌های فرهنگی، ایجاد گسترش و تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت، تغییر گروه‌های مرجع، ایجاد خلأ تمدنی و ارتباطی بین نسل‌ها، آداب و رسوم و سنن ملی و مذهبی از جمله محورهایی است که برای براندازی و فروپاشی از دورن طراحی شده‌اند و به عنوان پیشران اصلی جنگ شناختی و همه جانبه‌ علیه ایران اسلامی در حال اجرا هستند. 🔶 جبهه رسانه‌ای دشمنان یکی پس از دیگری با طراحی پروژه‌های تخریبی رسانه‌ای تیغ بر پیکره انقلاب اسلامی می‌کشند. پروژه‌ای که هر از چند گاهی با عَلم کردن موضوعاتی که بعضا هم مبهم هستند، مجال را از قاضی و محکمه می‌گیرند و به آنی رأی را صادر کرده و افکار یک جامعه را با خود همراه می‌کنند ولو اینکه در گذر زمان بی‌گناهی شخص ثابت شود. در دهه اخیر و پس از ناکامی‌های مکرر استکبار در جبهه‌های مختلف، به جنگ شناختی روی آوردند و در این جنگ با بهره‌گیری از قدرت رسانه به آسانی شب را روز، و روز را شب جلوه می‌دهند. 🔶 آنچه که در این جنگ شناختی بیش از پیش خودنمایی می‌کند این است که پروژه تخریب و تضعیف تمامیت انقلاب اسلامی با حذف، تخریب و بدبینی مردم نسبت به مسئولین شدت بیشتری گرفته و جبهه دشمن به این قطعیت رسیده است که با ایجاد بدبینی و بی‌اعتمادی در مردم نسبت به کارگزاران نظام می‌تواند آنان را در رسیدن به اهدافشان نزدیک‌تر کند. 🔶 باید بپذیریم که ریزش‌ها و رویش‌ها سیر طبیعی انقلاب اسلامی بوده است، اگرچه بخش اعظمی از ریزش‌ها به واسطه نفوذ سرویس‌ها و دلسپردن برخی از مسئولین به خواسته‌های دشمنان اتفاق افتاده است ولی پیدایش رویش‌ها نیز از برکت همین ریزش‌ها اتفاق افتاده و می‌افتد. 🔶 در پروژه تخریب و سلب اعتماد عمومی هر چند که مجموعه انقلاب اسلامی به ویژه دستگاه قضا بارها ثابت کرده که در مقابل تخلفات و جرائم، از پرونده طبری تا همین پرونده اخیر فرزندان معاون اول قوه قضائیه، تعارفی با کسی ندارد و در رسیدگی به پرونده‌های فساد بدون در نظر گرفتن جایگاه اجتماعی مجرم برخورد قاطعانه خواهد داشت اما باید گفت که شگرد بوقچی‌های رسانه‌ای دشمن در داخل به گونه‌ای است که تیرشان در پروژه تخریب به هدف (بی‌اعتمادسازی مردم نسبت به مسئولین) می‌نشیند هرچند که دستگاه قضا به وظیفه ذاتی خود عمل می‌کند و در برخی موارد نیز مسئول مورد اتهام تبرئه می‌شود ولی خوب حکایت همان آب رفته‌ای می‌شود که به جوی بازنمی‌گردد و در نهایت دشمن به هدف خود رسیده و بی اعتمادی و بدبینی نسبت به کلیت انقلاب اسلامی را رقم زده است. 🔶 تکلیف رسانه‌های داخلی در این جنگ نابرابر بسی سنگین و دشوارتر از دیگر نهادها و سازمان‌هاست چرا که در این میدان باید با به روز بودن و حرفه‌ای اقدام کردن که لازمه آن نیز همراهی و اقدام کارگزاران برای شکست پروژه‌های رسانه‌ای و روایت اولی دشمن است، سیاه‌نمایی‌ها و ترفندهای دشمن را برملا و به جامعه اطلاع‌رسانی صحیحی داشته باشند. 🔸 : آقای محمد حسینخانی 🆔 @tahlil_shjr
حکمرانی شبکه‌ای تروریست‌های آمریکایی‌ بر فضای سایبر 🔶 حکمرانی شبکه ای آمریکا به مجموعه ای از ابزارها، سیاست ها و اقداماتی اطلاق می شود که ایالات متحده برای اعمال نفوذ و اقدامات تروریستی- سایبری و کنترل بر فضای مجازی به کار می برد. این ابزارها شامل موارد زیر می شوند: 🔶 کنترل زیرساخت های فنی: آمریکا از طریق شرکت های خصوصی و دولتی خود، بخش بزرگی از زیرساخت های فنی اینترنت، از جمله کابل های زیردریایی، سرورها و پروتکل های مسیریابی را کنترل، شنود و بررسی می کند. 🔶 قوانین و مقررات: آمریکا قوانین و مقرراتی را وضع می کند که بر نحوه فعالیت شرکت های اینترنتی و کاربران در سراسر جهان تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، قانون "مقابله با تروریسم آنلاین" (COTA) به دولت آمریکا اجازه می دهد تا شرکت های اینترنتی را مجبور به شنود یا حذف محتوایی کند که آن را "تروریستی" می داند. 🔶 فعالیت های اطلاعاتی: آمریکا از طریق آژانس های اطلاعاتی خود، مانند آژانس امنیت ملی (NSA)، به طور گسترده در فضای مجازی جاسوسی می کند. این جاسوسی شامل جمع آوری اطلاعات شخصی کاربران، نظارت بر فعالیت های آنلاین آنها و نفوذ به شبکه های کامپیوتری آنها می شود. 🔶 عملیات سایبری: آمریکا از طریق ارتش سایبری خود، عملیات سایبری تهاجمی و تدافعی انجام می دهد. این عملیات شامل حملات سایبری به وب سایت ها و شبکه های کامپیوتری، انتشار اطلاعات نادرست و پروپاگاندا و ایجاد اختلال در خدمات آنلاین می شود. 🔶 حکمرانی شبکه ای آمریکا به طور فزاینده ای مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقدان این سیاست ها معتقدند که آنها حاکمیت ملی دیگر کشورها را تضعیف می کنند، حقوق بشر را نقض می کنند و به آزادی بیان و حریم خصوصی کاربران آسیب می رسانند. 🔶 در اینجا چند نمونه از انتقادات به حکمرانی شبکه ای آمریکا را به عنوان مثال مطرح می‌کنم: 🔶 تضعیف حاکمیت ملی کشورها و استعمار سایبری- پلتفرمی: کنترل آمریکا بر زیرساخت های فنی جهانی اینترنت به این کشور اجازه می دهد تا بر نحوه استفاده سایر کشورها از اینترنت تأثیر بگذارد. این امر می تواند حاکمیت ملی کشورها را تضعیف کند و به آنها در تعیین سیاست های خود در فضای مجازی استقلال کمتری بدهد. 🔶 نقض حقوق بشر: فعالیت های اطلاعاتی آمریکا در فضای مجازی به طور گسترده به عنوان نقض حقوق بشر، از جمله حق حریم خصوصی و آزادی بیان، محکوم شده است. 🔶 آسیب به آزادی بیان و حریم خصوصی: قوانین و مقررات آمریکا در فضای مجازی می تواند به آزادی بیان و حریم خصوصی کاربران آسیب برساند. به عنوان مثال، قانون COTA به دولت آمریکا اجازه می دهد تا محتوایی را که آن را "تروریستی" می داند، بدون هیچ گونه نظارت قضایی شنود یا حذف کند. 🔶 حکمرانی شبکه ای آمریکا موضوعی پیچیده و بحث برانگیز است. موافقان این سیاست ها معتقدند که آنها برای حفظ امنیت ملی و مقابله با تهدیداتی مانند تروریسم و جرایم سایبری ضروری هستند. اما منتقدان این سیاست ها معتقدند که آنها به حقوق بشر و آزادی های مدنی آسیب می رسانند و باید اصلاح شوند. 🔶 به طور کلی حکمرانی شبکه ای آمریکایی‌ها بر فضای سایبر که مشی تروریستی و ضد حقوق بشری دارند تهدید بسیار جدی برای کشورهای مستقل مانند ایران اسلامی است و نباید اجازه داد آنها از این طریق بستر جنگ‌های شناختی- ترکیبی را با تسلط و تسخیر دل‌ها و ذهن‌ها مدیریت، هدایت و کنترل کنند‌. 🔸 : آقای سید علیرضا آل‌‌داود؛ کارشناس رسانه 🆔 @tahlil_shjr
تأثیر گوشی‌های هوشمند بر ذهن 🔶 تحقیقات جدید نشان می‌دهد هنگامی که گوشی‌های هوشمند در دسترس قرار دارند حتی در صورتی که خاموش باشند، ظرفیت شناختی افراد به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. شناخت (Cognition) معانی گوناگونی را در زمینه‌های مختلف به خود اختصاص داده است. در علم روان‌شناسی منظور از شناخت، عملکردهای روان‌شناختی فرد می‌باشد. ظرفیت شناختی به توصیف، اکتساب، ذخیره سازی، تبدیل و مورد مصرف قرار دادن دانش می‌پردازد. عوامل مختلفی همچون ادراک، حافظه، زبان، استدلال و تصمیم‌گیری از جمله فرایندهای ذهنی هستند که در مراحل گوناگون شناخت دخالت دارند. 🔶 محققان دانشگاه " تگزاس آستین" آزمایشاتی را روی استفاده کنندگان از گوشی‌های هوشمند انجام دادند تا ببینند افراد وقتی گوشی‌هایشان در دسترشان است حتی در صورتی که از آن‌ها استفاده نمی‌کنند، چگونه امور مختلف را انجام می‌دهند و تمام می‌کنند. در یک آزمایش از افراد خواسته شد تا برای انجام امتحاناتی که نیاز به تمرکز کامل داشت پشت یک رایانه بنشینند. این امتحانات برای اندازه‌گیری ظرفیت شناختی شرکت کنندگان طراحی شده بود. قبل از شروع از همه شرکت کنندگان خواسته شد تا گوشی‌هایشان را در حالت بی‌صدا قرار دهند و محققان به صورت تصادفی از برخی خواستند تا گوشی‌هایشان را به پشت روی میز قرار دهند یا در جیب و کیفشان بگذارند و از برخی دیگر خواسته شد تا گوشی‌هایشان را در اتاق دیگری قرار دهند. 🔶 جالب است بدانید نتایج امتحانات افرادی که گوشی‌هایشان در اتاقی دیگر قرار داشت به طور قابل توجهی بهتر از دسته دیگر بود. محققان دریافتند تنها حضور گوشی هوشمند کنار فرد ظرفیت شناختی و عملکرد مغز را به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌دهد، با این که فرد به اشتباه تصور می‌کند تمام حواس خود را معطوف به کار خود کرده است. محققان می‌گویند هنگامی که گوشی در دسترس شماست و از آن استفاده نمی‌کنید ذهن خودآگاه شما به گوشی فکر نمی‌کند اما همین اهتمام به فکر نکردن به استفاده از گوشی، موجب می‌شود تا مغز از برخی منابع محدود شناختی خود استفاده کند و این چنین است که در انجام کار دچار اختلال می‌شوید و نتیجه مطلوبی کسب نمی‌کنید. 🔶 محققان طی این آزمایشات دریافتند، روشن یا خاموش بودن گوشی هوشمند اهمیتی ندارد. داشتن گوشی هوشمند در هر صورت توانایی تمرکز و انجام امور به نحو احسن را در فرد کاهش می‌دهد، چرا که به هر حال بخشی از مغز در حال تمرکز و فکر کردن روی استفاده نکردن از گوشی هوشمند و فکر نکردن به استفاده از آن است! لازم به ذکر است که این پیام‌های ورودی به گوشی نبودند که حواس شرکت کنندگان را پرت می‌کرد، بلکه همین حضور گوشی هوشمند کنار فرد موجب کاهش تمرکز وی می‌شد. این پژوهش در "Journal of the Association for Consumer Research" منتشر شده است. 🆔 @tahlil_shjr
ملاحظات تقویت حکمرانی ارزی در شرایط فعلی 🔶 در حالی که به ساعت صفر برای مجازات رژیم‌منحوس صهیونیستی نزدیک می‌شویم تا با یک پاسخ پشیمان‌کننده اقتدار کشور را بار دیگر به رخ دشمنان بکشانیم، شاهد برخی ناآرامی‌ها در بازار ارز هستیم. اکنون مسئله مهم این است که در جنگ ترکیبی که دشمن علیه ملت ایران آغاز کرده و نقطه ثقل بُعد اقتصادی آن را بر نرخ ارز و کاهش ارزش ریال متمرکز ساخته، نقش، جایگاه و وظیفه عناصر جامعه ایرانی چیست؟ در پاسخ باید گفت: 1⃣ مسئله مجازات دشمن صهیونیستی، مسئله همه ایرانیان است. هر رسانه‌ای که دل در گرو ایران دارد، باید بداند که برای عبور از وضعیت فعلی در بازار ارز نیازمند کاهش هیجانات اقتصادی هستیم. رسانه‌ها از هر فکر و جناحی باید ملتفت باشند که شاید تبعات اقتصادی جنگ ارزی دشمن به اسم فرد و جریان خاصی تمام شود، اما چنانچه همه به وظیفه خود در این شرایط خطیر عمل نکنیم و دولت را یاری نرسانیم، در نهایت همه متضرر خواهیم شد. 2⃣ عبور از شرایط فعلی نیازمند تقویت هر چه بیشتر اتحاد و همبستگی ملی در سطح عوام و خواص است. آنچه دیروز در خیابان‌ها با حضور مردم به نمایش درآمد، باید برای خواص و متفکران اقتصادی و سیاسی از هر جناحی یک کلاس درس باشد. متفکران اقتصادی باید فضای آرامش را به جامعه تزریق کنند و از تهییج مردم در بازارها و ترغیب آنها به بازار ارز و طلا بپرهیزند. 3⃣ مردمی که همیشه در مقابل دشمن سینه سپر کرده‌اند، این بار نیز لازم است در قالب شعار سال مشارکت برای تولید را از طریق پرهیز از ورود نادرست به بازارهای نامولد از جمله طلا و ارز، عملی کنند. 4⃣ بخش بسیار مهم و تأثیرگذار ماجرا وظیفه و رسالت دولت است. یک و نیم دهه سیاست‌گذاری‌های نادرست در حوزه نظام ارزی، مرجعیت بازارگردان را در نظام ارزی به حداقل رسانده و به نظر می‌رسد این مرجعیت با حضور کانال‌های تلگرامی نرخ ارز، به سختی قابل احیا باشد. به نظر می‌رسد، آنچه در اولویت است تا بتواند حکمرانی کامل ارزی را به دولت بازگرداند؛ در خارج از اختیارات فنی بانک مرکزی و در سطوح کلان اقتصادی و در اختیار سران سه قوه و در شورای هماهنگی اقتصادی است. تصمیم دولت در سال قبل مبنی بر تثبیت قیمت پایه محصولات پتروشیمی و تثبیت نرخ ارز برای محاسبه خوراک پتروپالایشی‌ها، اگرچه با مخالفت مجلس به دلیل اشکال قانونی مواجه شد، ولکن باید بار دیگر در دستور کار دولت قرار گیرد و با رفع موانع قانونی آن، نظر مجلس جلب شود. دولت باید توجه کند که احیای حکمرانی ارزی کشور بدون مبارزه با قاچاق ارز و اجرای دقیق و بدون استثناي پیمان‌سپاری ارزی امکان‌پذیر نیست. از آن سو بدون احیای اقتدار فضای مجازی برای محدود کردن کانال‌های تلگرامی نرخ ارز، قادر به احیای حکمرانی ارزی نیستیم. 🆔 @tahlil_shjr
تله ذهنی در بی اخلاقی مجازی 🔶 رهبرانقلاب از بعد انتخابات چندین مرتبه نسبت به بی اخلاقی در فضای مجازی و تعاملات سیاسی تذکر داده اند. اینکه از دودستگی پرهیز کنید و نقد و اختلاف سلیقه نباید منجر به وحدت شکنی شود. مساله به جهت سیاسی و شرعی روشن است. 🔶 صورت مساله چیست؟ رسانه های امروز دامگاه معصیت و بی اخلاقی است. اما چرا؟ ضرورت تقوای اجتماعی و بصیرت سیاسی روشن است. اما شناخت رسانه ای نیز این روزها اهمیت دارد. رسانه ها امروز به جهت تله ذهنی و شناختی جولانگاه گناه است. چرا؟ 🔶 حضور ما در رسانه های اجتماعی با مواجهه ما با رسانه های سنتی متفاوت است. در گذشته ما به رسانه های سنتی رجوع می کردیم تا اخبار و اطلاعات کسب کنیم. اما این روزها حضور ما در رسانه های اجتماعی برای گذران وقت است. برای اوقات فراغت است. به تعبیر ساده تر ما در شبکه های اجتماعی زندگی می کنیم. هدف مان نیز صرفا کسب خبر و اطلاعات و خواندن تحلیل نیست. ثمره این تفاوت بنیادین رسانه امروز و گذشته چیست؟ 🔶 عملکرد ذهن ما به دو صورت است. یک حالت وقتی است که کاملا آگاهانه و در اختیار و اراده ماست تا رفتار متفکرانه داشته باشیم. اما حالت دوم وقتی است که ذهن به صورت خودکار و غیرارادی رفتار می کند. عمدتا در زندگی عادی ذهن در چنین موقعیتی است. حالت اول را اجمالا ذهن خودآگاه ما مدیریت می کند. حالت دوم در اختیار ذهن ناخودآگاه ماست. 🔶 اما این حرفها برای چیست و چه ربطی به دوقطبی سازی و مقدمه ابتدای متن دارد. عجله نکنید. ذهن ما در حالت ناخوداگاه چند ویژگی اساسی دارد که یکی از مهمترین ها اینست که کمتر تمایل به صرف انرژی دارد. مثلا ما وقتی چائی می خوریم خیلی ذهن ما انرژی مصرف نمی کند. وقتی رانندگی می کنیم نیز همین است. فرق رانندگی در محله آشنا با محله غریب در همین است که در محله غریب ذهن خودآگاه باید فعال شود و به همین دلیل انرژی بالایی مصرف می کند. فرق راننده حرفه ای با راننده آماتور نیز در همین است. 🔶 ذهن ناخودآگاه سه ویژگی دارد. اول اینکه حاضر نیست انرژی صرف کند. دوم اینکه زمان ندارد و تمایل دارد در کمترین زمان به نتیجه برسد. سوم اینکه ظرفیت بالایی برای پردازش و محاسبه و استنتاج و قضاوت ندارد. حالا برگردیم به ابتدای متن. ما در فضای مجازی زندگی می کنیم. زندگی عادی. زیست حقیقی در فضای مجازی. یعنی در شرایط ذهن ناخودآگاه قرار داریم. 🔶 ذهن ناخودآگاه با همان سه ویژگی یک ثمره مهم دارد و آن اینکه از کنار مسائل سرسری عبور می کند. دنبال ساده سازی است تا بتواند آنرا جمع بندی کند. با این توضیح ذهن ما اغلب در مواجهه با اخبار و مسائل سیاسی ناچار گرفتار دوقطبی ها می شود. چرا؟ چون دوقطبی ها یک ویژگی مهم دارند و آن اینکه ساده اند و طیفی نیستند. یک حق داریم و یک باطل. یک اهریمن داریم و یک فرشته. دوقطبی سازی فارغ از اینکه نتیجه بی تقوایی و عدم تحلیل درست سیاسی است، اما یک منشا شناختی هم در فضای مجازی دارد که باعث میشود افراد ناخواسته در تله دوقطبی سازی گرفتار شوند. در شرایط دوقطبی نیاز به تحلیل پیچیده و عمیق نیست. آدم ها یا برما هستند یا با ما. به همین دلیل است که اغلب تحلیل ها درشبکه های اجتماعی به سرعت به سمت سفید سازی یا سیاه سازی مطلق پیش می رود. یا در حال مدح مطلقیم یا نفی و تکفیر کردن. 🔶 یک ثمره دیگر هم اینکه برای ساده سازی به نظر اکثریت رجوع می کند. ولو اکثریتی در کار نباشد و توهمی از اکثریت باشد. ذهن در شرایط ناخوداگاه تمایل دارد در تیم برنده باشد و در فضای مجازی برنده را اکثریت می داند. برای همین هرجا لایک و اشتراک بیشتری ببیند تصور می کند حق آنجاست. انطباق دادن حق و باطل با اکثریت و اقلیت نیز دوقطبی ساز است. حرف بسیار است. بماند بعد. اما راه حل چیست؟ 🔶 در فضای مجازی آگاهانه حضور پیدا کنیم و برای گذران اوقات فراغت در فضای مجازی نباشیم. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
جنگ روایت ها را دست کم گرفته ایم! 🔶 رهبر انقلاب، در دیدار مدافعان سلامت: شما روایت کنید حقایق جامعه‌ی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. اگر شما روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثه‌ی دفاع مقدس را روایت نکنید دشمن روایت میکند، هرجور دلش میخواهد. توجیه میکند، دروغ میگوید، ۱۸۰ درجه با این خلاف واقع، جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی را روایت نکنید که متأسفانه نکردید، دشمن روایت میکند و کرده. دشمن روایت کرده، روایت های دروغ. این کاری است که ما باید انجام بدهیم، این وظیفه‌ی جوانهای ما است. ۱۴۰۰/۹/۲۱ 🔶 در کتاب جنگ های شبکه ای اندیشکده رند سالها قبل آمده است: در جنگ های فردا کسی برنده نیست که بزرگترین بمب ها را دارد، بلکه کسی پیروز‌ است که بهترین روایت را دارد. 🔶 در عصر رسانه های هوشمند قرار داریم. در عصری که پلتفرم و‌ محتوا همپوشانی بسیار جدی با یکدیگر با فناوری هایی نظیر هوش مصنوعی و... دارند. در این عصر جریانی در عرصه های شناختی، ادراکی و رسانه ای پیروز‌ است که بتواند نخستین و دقیقترین روایت را از یک واقعه، حادثه، موضوع یا چالش بسازد، روایت را مدیریت کند یا روایت خود را در اذهان و قلوب مخاطب تثبیت کند. 🔶 در این عصر پیروزی با روایت غالب را پیروزی بدون جنگ و درگیری هم می‌نامند. متاسفانه فرماندهی جنگ روایت ها در داخل کشورمان در فضای مجازی ول در دست غول های روایت ساز سایبری- شناختی نظیر شبکه های اجتماعی و پیام رسان های عمدتا غربی است که با تصویر سازی، بمباران اطلاعاتی، پمپاژ اخبار جعلی و منفی مشغول مهندسی اجتماعی و ذهنی جامعه هستند. 🔶 در این جنگ ابتدا کلان روایت توسط رسانه ها ساخته می شود، سپس پس از زمان مشخصی خرده روایت ها با ۲ عنصر قدرت برانگیختگی و قدرت توزیع شوندگی ساخته می شوند. 🔶 در این شرایط با توجه به تاکیدات رهبر معظم انقلاب باید هرچه سریعتر کلان روایت ها و‌ خرده روایت ها را برای وقایع مهم انقلاب اسلامی بسازیم. 🔶 یادمان نرود اگر جنگ روایت ها را دست کم بگیریم، اذهان و قلوب مردم با روایت های ساخته شده توسط دشمن تسخیر خواهد شد و این تمام هدف استعمارگران با استعمار فرانو در عرصه های شناختی- سایبری در داخل کشور است. 🔸 : آقای سید علیرضا آل داود؛ کارشناس رسانه 🆔 @tahlil_shjr
✅ حجاب و چالش خلاقیت در حکمرانی 🔶 ماجرای حکمرانی در این روزگار با گذشته یک تفاوت اساسی کرده است. مهمترین رکن متفاوت آن حکمرانی در فضای شیشه ایست. جائی در معرض چشم مردم اساسا در نزدیک ترین حالت ممکن به متن مردم هستیم. 🔶 همه تصممیات مسئولین در مقابل چشم مردم قرار دارد. نتیجه اقدامات آنها توسط مخاطب دیده و ارزیابی می شود. اجمالا اگر این حکمرانی شیشه ای منجر به مردم سالاری و رشد آگاهی مردم شود باید بدان بالید و اما اگر ثمره اش پوپولیسم باشد باید نگران بود. پدیده هایی شبیه پروژه بگیری در فضای مجازی ثمره همین آسیب است. بماند. درین رابطه باید بیشتر نوشت. اما غرض این متن توجه دادن به مساله دیگری از جمله قصه دامنه دار حجاب است. هر میزان که حاکمیت مردمی تر شود، باید به هنر نزدیک تر شود. مخلص کلام همین یک جمله است. هر میزان مردم سهم شان در حاکمیت فربه تر شود چالش هنر و بطور اخص خلاقیت بیشتر خود را نشان می دهد. 🔶 واقعیت اینست که نظام حکمرانی ما هنوز به اندازه رشد مردم، غنا نیافته است. نظام حکمرانی ما هنوز تصور می کند مردم یعنی صندوق رای و خلاص. فضای مجازی با همه آسیب هایش باعث شده است مردم به شکل ناخواسته قدر و منزلت پیدا کنند و جبر روزگار کم کاری مارا جبران و به مردم سالاری به مثابه آرمان انقلاب اسلامی کمک کرده است. اینجاست که باید قدر دانست و اما متناسب با این تحول خودمان را مهیا سازیم. یکی از مهمترین مقدمات نیز همین ساحت هنر در سیاست است. 🔶 هر میزان تصمیم حاکمیتی مردمی تر شود باید هنری تر جلوه کند. هر میزان به متن حقیقی مردم نزدیک تر شویم باید هنرمندانه تر رفتار کنیم. چون ساحت وجودی انسان ساحتی هنری است. هنر زبان فطرت است. گرایش فطرت، جمال پرستی است. به همین دلیل است که شهید مطهری نام دیگر هنر را زیبایی آفرینی می نامد و آیت الله جوادی آملی هنر را در اعلی درجه اش حرکت به سمت جمال وجودی می دانند. 🔶 با این مقدمه مختصر وقتی قرار است حکمرانی مردمی شود و به زبان فطرت اجتماعی باشد و مردم را همراه سازد، باید هنرمندانه باشد و خلاقیت ابزار گفت وگو با مردم است. اینکه در مواردی بین حاکمیت و مردم گوئی یک زبان بیگانه حاکم است، به همین دلیل است. چون سهمی برای خلاقیت در سیاست ورزی مان قائل نیستیم. اساسا زبان هنر و خلاقیت را بلد نیستیم. هر تصمیمی که بدون خلاقیت باشد محکوم به شکست است. 🔶 خلاقیت تبدیل یک ایده کارشناسی در سطح حاکمیت به ادراک اجتماعی است. یعنی به قاعده سیاست هنرمندانه، تصمیمات در بالاترین سطح کارشناسی اگر ابعاد هنری نداشته باشد، نمی تواند به زبان مردم ترجمه شود و لذا همراهی مردم را نخواهد داشت. با این توضیح ماجرای حجاب را نگاه کنید. مردم ما واقعا دیندار اند. اما ما چقدر توانستیم با خلق زیبایی و زبان فطری مردم از دین بگوییم؟ چقدر بازبان هنر از حجاب گفتیم؟ فقط هم وجه تبلیغی و فرهنگی حجاب نیست که هنر لازم دارد. حتی قهریه ما نیز برای اقدام سلبی باید به رنگ هنر و خلاقیت شود؛ واگرنه بهترین تصمیمات شکست می خورد. اینجاست که برای مقدس ترین سیاست ها، در اجرا دچار لکنت می شویم. 🔶 چه باید کرد؟ واقعیت اینست که هنوز مسئولین ما فکر می کنند رسانه یعنی همان روابط عمومی سنتی گذشته. سالها گفته می شد، تصمیمات حاکمیتی باید همراه با پیوست رسانه ای باشد. اما واقعیت اینست که هنوز به این مرحله نرسیده، باید از آن عبور کنیم. در دوره ای قرار داریم که اینبار سیاست ها و تصمیمات حاکمیتی، باید پیوست هنر و رسانه شود. چون ابتدا جان مخاطب هدف است و بعد محیط و کالبد او. برای ساخت ذهن و قلب و ادراک اوست که توسعه و پیشرفت را در واقعیت رقم می زنیم. اساسا انقلاب اسلامی یعنی همین باید بیشتر گفت. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
چرا برای مبارزه با فرهنگ برهنگی باید فکر اساسی کرد؟ 🔶 موضوع بنیانی گسترش فرهنگ پوشش و حجاب و مبارزه با برهنگی درجامعه ایران ریشه درفرهنگ کهن و تمدن ایرانی باید داشته باشد. 🔶 باید کارهای فرهنگی فاخر و بزرگی در عرصه ادبیات فارسی و تاریخ ایران انجام داد و از ایده ها واندیشه های شخصیت‌های بزرگ ایرانی در این عرصه استفاده کرد. شخصیت‌های بزرگی که هرکدام به عنوان یک وزنه و الگوی برتر فکری درعرصه اخلاق و تربیت انسان نمونه و کامل در جامعه ایران نقش داشته اند و سعی کرده اند تفکرات و اندیشه های ناب هویت ایرانی در قالب یکتا پرستی، وحدانیت و خانواده و نقش تربیت آنرا بروز و ظهور داده اند. 🔶 در این راستا، افکار و اشعار بزرگانی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی، نظامی گنجوی، سعدی شیرازی و حافظ و مولانا جلال الدین بلخی معروف به مولوی و حتی دیدگاه‌های فلاسفه و بزرگان ایرانی چون بزرگمهر و فارابی و ابن سینا و ... هرکدام دیگر از بزرگان علمی و ادبی ایران در دوران گذشته و حال می‌توانند به کمک و یاری اندیشه، تقویت تفکر اخلاقی و معنوی کشور ما بیایند و در زمینه گسترش حجاب ودپوشش و عفاف و مبارزه با فرهنگ برهنگی که زاده فرهنگ غیر ایرانی و غرب می باشد تأثیر گذار باشند. 🔶 سرمایه گذاری ویژه روی مراکز فکری انسان ساز چون آموزش ودپرورش درحوزه های مختلف آن و بکارگیری نیروهای باهوش و توانمند جوان ایرانی و هم چنین توجه به نهادهای مکمل دیگر فرهنگی آموزشی چون فرهنگ و ارشاد و صدا و سیمای ملی در زمینه ساخت فیلم و سریال های آموزنده و فاخر در عرصه هنر و رسانه برای اجتماع پذیری خانواده های ایرانی از دوران کودکی و نوجوانی نقش مهم و بی بدیلی می‌تواند در نهادینه کردن پوشش و حجاب داشته باشد. 🔶 لذا می‌طلبد دولت محترم وانقلابی و دیگر ارکان نظام حاکمیت اسلامی دراین راستا با توجه خاص در عرصه نهادینه کردن فرهنگ و هویت ایرانی و اسلامی دغدغه و تمرکز خاص خود را داشته باشد بقول بزرگان چیزی را که در دوران کودکی می‌توان کاشت در دوران بزرگسالی میتوان محصول آنرا برداشت کرد. 🔶 دشمنان قسم خورده کشور ما یعنی همان استکبار جهانی وصهیونیسم بین الملل بخوبی می‌دانند مهمترین راه برای مبارزه با هویت اصیل ایرانی و اسلامی و جلوگیری از تمدن سازی آن در عرصه جهانی سست نمودن افکار و عقاید جامعه و خانواده ایرانی از راه رسانه های ناثیر گذار چون ماهواره و فضای مجازی است. لذا در زمینه امپراطوری سلطه توجه خاص دارند و شبانه روز با پمپاژ روایت های غلط ویرانگر خود در قالب‌های مختلف فرهنگی اذهان عمومی را نسبت به اندیشه اصیل هویت ایرانی و اسلامی سست و کم رنگ می نمایند و متاسفانه تاحدودی زیاد موفق هم شده اند یعنی نگاه آنها به گسترش فرهنگ ضد حجاب یا برهنگی نگاه فکری و فرهنگی وتغییر ذائقه های خانواده اصیل ایرانی است و متاسفانه جامعه ما در این زمینه نواقص و ضعف های زیادی دارد و تاکنون نتوانسته در این زمینه باوجود غنای فرهنگ اسلامی و ایرانی خود دست برتر را داشته باشد. 🔶 پس ضروری و لازم است مسئولان و نخبگان ایرانی در عرصه حمایت از خانواده و گسترش فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی در جامعه ایران با هم هماهنگ و همسو باشند و از پرداختن به کارهای جزیره ای و مختلف که موجب تعارضات گوناگون می‌شود پرهیز کنند و دولت بعنوان متولی اجرایی کشور نماینده حاکمیت نظام اسلامی ما وظیفه دارد زمینه های مشارکت اجتماعی فرهنگی نیروهای فرهیخته و نخبه جامعه را فراهم کند و از افکار و ایده های آنها در عرصه های مختلف استفاده کرده و آنها را در برنامه ریزی اجرایی و عملیاتی خود بکار گیرد تا در عرصه نهادینه کردن فرهنگ حجاب و پوشش اصیل ایرانی و اسلامی موفق شود و بار دیگر موجب نامیدی سیاست‌های دشمنان قسم خورده کشور ما شود. 🔸 : آقای حامد سبزی پور 🆔 @tahlil_shjr
با وجود دستکاری ذهنی جامعه توسط دشمن، امنیت روانی چگونه به دست می‌آید؟.pdf
94.8K
✅ با وجود دستکاری ذهنی جامعه توسط دشمن، امنیت روانی چگونه به دست می‌آید؟ 🔶 با توجه به اینکه فضای مجازی در ایران فضایی رهاشده، بی‌ضابطه و بی‌قانون است، دشمن از این فضا سوءاستفاده می‌کنند. فضای مجازی و سایبری با خدماتی که ارائه می‌دهد، فقط بستر سرگرمی، اطلاع‌رسانی و خدمات نیست بلکه بستر جنگ شهودی و جنگ روایت‌هاست. با بررسی مشخصات و داده‌کاوی می‌بینیم عمده پلتفرم‌ها برضد مردم ما و حاوی محتواهای یاس‌آور و ناامید‌کننده هستند که مردم را به سمت خود تحقیری هدایت می‌کند. 🔶 دشمن از دو عامل در جنگ شناختی برای این جنگ شهودی برای یاس و ناامیدی مردم استفاده می‌کند 1️⃣ بمباران اطلاعاتی اخبار منفی‌، جعلی 2️⃣ تصویر ‌سازی غلط با تحریم‌های مغرضانه در پلتفرم‌های تصویر محور است. 🔶 در سال‌های اخیر از محتواهای تصویری استقبال شده است، علت این رویه هم تاثیر تصویر‌سازی بر قسمت تصویری ذهن است که محل احساسات انسان است. بر اساس نظرسنجی انجمن سلطنتی انگلیس در سال ۲۰۱۷ از تقریباً ۱۵۰۰ نوجوان و بزرگسال، اینستاگرام بدترین شبکه رسانه اجتماعی برای سلامت روان و رفاه تشخیص داده شد. مشخص شد این پلتفرم تصویرمحور منتج به افزایش اضطراب، افسردگی، قلدری و FOMO یا «ترس از دست دادن» می‌شود. 🔸 : آقای سید علیرضا آل داود؛ کارشناس رسانه 🆔 @tahlil_shjr
همستر کامبت از اهداف تا پیامدها 🔶 آبان ۱۴۰۲ بود که رباتی در بستر پیام‌رسان تلگرام با نام «نات کوین» پدیدار شد. این ربات به کاربران اجازه می‌داد تا با کلیک کردن بر روی یک سکه، ارزی از جنس دیجیتال و با نام Notcoin جمع‌آوری کنند. شش ماه بعد در فروردین امسال، تلگرام، ربات و ارز مربوطه را در قالب بلاکچین عرضه کرد. این آغازی بود برای شروع نوع جدیدی از ارزهای دیجیتال که راه را برای معرفی یک ربات جدیدتری با نام «همستر کامبت» هموار کرد. فارغ از کم و کیف این ربات، نکات بسیار مهمی در حاشیه آن وجود دارد که در این یادداشت کوتاه به بخشی از آنها اشاره می‌کنیم: 1️⃣ پشت پرده این ربات: وجه مهم و اساسی در این موضوع، کسب انتفاع برای شرکت تأمین‌کننده و پشتیبانی‌دهنده زیرساخت ربات، یعنی تلگرام است. یک بخش این است که تلگرام با اخذ تبلیغات از شرکت‌ها، کانال‌ها و مؤسسه‌های جهانی، اسامی آنها را در معرض دید و مشاهده عموم مردم قرار می‌دهد و از این طریق درآمد کسب می‌کند. بخش دیگر مربوط می‌شود به اینکه زیرساخت این ربات، یعنی تلگرام با جذب مخاطبان بیشتر نسبت به پیام‌رسانی‌های رقیب، گسترش می‌یابد و کاهش مخاطب خود را که در برخی کشورها به دلیل فیلترینگ رخ داد، جبران می‌کند. متولیان ربات یا نرم‌افزار مربوطه احیاناً می‌توانند با فروش اطلاعات کاربران نیز کسب درآمد داشته باشند. مسئله استفاده ابزاری در حوزه امنیتی و سایبری از این ربات بخش احتمالی این پروژه است که نمی‌شود نادیده گرفت. 2️⃣ واقعی یا دروغ بودن: نکته بسیار مهم در استفاده از این ربات گمان نادرستی است که القا می‌شود به همه کاربران (۱۲۰ میلیون) سود هنگفتی اختصاص داده می‌شود. این در حالی است که بر فرض محقق شدن اهداف گفته شده، سود مورد نظر به اندازه‌ای نیست که بتواند همه کاربران را پوشش دهد و اگر هم باشد به اندازه بسیار زیادی ناچیز خواهد بود و صرفاً سرشبکه‌های اصلی را تأمین خواهد کرد و عموم کاربران را شامل نمی‌شود. 3️⃣ اهداف: علاوه بر کسب درآمد، جذب مخاطب برای تلگرام، راز دیگر همستر کامبت احتمالاً در راه‌اندازی یک توکن (ارز دیجیتال جدید) است که برای افزودن به ارزش آن، باید تلاش ویژه‌ای در جهت عمومیت یافتن آن صورت بگیرد. 4️⃣ پیامدها: نکته مهم دیگر اینکه اگرچه همستر پروژه‌ای در ظاهر اقتصادی است، اما جنبه‌های متعددی از زندگی بشر مخصوصاً فرهنگ را متأثر می‌کند. این ربات نشان داد که رؤیای پولدار شدن و شتابزدگی در رسیدن به ثروت، آن هم بدون تلاش و سخت‌کوشی از ویژگی‌های بارز نسل جدید جامعه ماست و از قضا این ربات چنین ناهنجاری را در جامعه گسترش می‌دهد. جامعه‌ای که کار و تلاش جزء فرهنگ ملی و دینی آن بوده و کار را یک ارزش می‌دانسته، به سمت راحت‌طلبی و کسب درآمد از طریق هیچ سوق می‌یابد. ضمن اینکه ارز مجازی، مخصوصاً از این جنس ربات‌ها، از آنجا که فاقد ارزش است و پشتوانه‌ای ندارد، اکل مال به باطل بوده و جایز نیستند و بدیهی است چنین درآمدهایی بر فرض وجود، پیامدهای منفی در جامعه خواهد داشت. 🆔 @tahlil_shjr
برای مرددین فکری کنیم 🔶 آرای مردد دو دسته اند. دسته اول آرای مشارکت ساز هستند. آرائی که بین رای دادن و ندادن مردد اند. دسته دوم آرایی که رای می دهند اما هنوز معلوم نیست به چه کسی. اما حرف اینجاست که کمپین های انتخاباتی و تبلیغات رسانه ای هنوز کمکی به آرای مردد نکرده اند و این یک تفاوت جدی با گذشته است. چرا؟ 🔶 آیا شعارها و برنامه ها و وعده های نامزدها دست مردم رسیده است؟ اجمالا پاسخ منفی است. اما آیا نامزدها حرف نمی زنند؟ می زنند، چه بسا بیش از گذشته. آیا برنامه و ایده و وعده ندارند؟ کم و بیش دارند. پس ماجرا چیست؟ 🔶 علت اصلی اینست که برخلاف گذشته دیگر نامزدها و ستادها نیستند که کمپین می سازند و امروز شبکه های مجازی اند که کمپین سازند. کمپین سازی دیگر بالا به پائین نیست و افقی و عرضی است. به همین دلیل حتی هوادارها نیز کار به برنامه ها و وعده ها ندارند. هرکس قصه خودش از نامزدش را برای مخاطب می گوید تا او نیز با همین قصه هم قصه شود. خیلی هم برایش مهم نیست این قصه چه میزان واقعی است. 🔶 به همین دلیل است که در خیلی از موارد نیز کار به اختلاف و جدل کشیده می شود چون روایت افراد از نامزد مورد علاقه شان اغلب افراطی و دوقطبی ساز است. طبیعت ذهن و روان آدمی چنین است. آدم ها دوست دارند از نامزد مورد علاقه خود فرشته و از رقیب او اهریمن بسازند. 🔶 برای رقابت های دیو و پری گونه نیز ایده و برنامه و شعار نیاز نیست، بلکه زمین بازی را افشاگری ها و بداخلاقی ها و طعنه زدن ها و غیره روشن می کند. رقابت نمی کنند که دیگران انتخاب کنند، رقابت می کنند تا همدیگر را حذف می کنند. اینجاست که سطح کمپین ها فراتر از هواداری سخت نخواهد رفت چون قدرت گسترش در مقایس های بزرگ تر اجتماعی و عمومی را نخواهد داشت.  🔶 حالا چه باید کرد؟ در روزهای باقی مانده باید کمپین های شبکه ای و افقی شکل بگیرد. کمپین هایی که قدرت رشد مویرگی در شبکه های محلی و خانوادگی و دوستانه و غیره را داشته باشد. صاحب این کمپین ها چه کسانی اند؟ خود فعالان شبکه اجتماعی.  هرکس با هدف معرفی نامزد مورد علاقه اش مسائلی که می تواند میان مخاطب دست به دست شود را احصا و روی همان تمرکز کند. مثلا فرض کنید این روزها برای مخاطب تورم یا فیلترینگ یا حجاب یا ارز و بورس و غیره مهم است. هر هواداری می تواند روی ایده نامزد خود لابه لای نظام مسائل مخاطب تمرکز شود. هر میزان که از آن ایده می فهمد همان را به زبان خودش بگوید. 🔶 فایده اصلی این کمپین های شبکه ای اینست که هم وضع موجود را می بیند و هم ناظر به مخاطب ایده و برنامه می دهد و لذا امیدافزاست و از همه مهمتر اینکه به روایت مخاطبین است نه ستادها. چنین کمپین هایی می تواند هم مشارکت بسازد و هم انتخاب. شما هم راه حل پیشنهاد دهید. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
درباره کاهش مشارکت 🔶 مشارکت کاهش یافته است و این جای نگرانی دارد. اما این همه ماجرا چیست؟ چیستی این کاهش اهمیت بیشتری دارد. ابتدا اصل مساله را دقیق کنیم. این حرف که 60 درصد جامعه با صندوق قهر کردند حرف غلطی است. به چند دلیل: معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد 100. متوسط نرخ مشارکت در ریاست جمهوری کمتر از 70 درصد است. تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید. 🔶 به عنوان نمونه نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب 96 درصد بود. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به 52 درصد رسید. اما آیا هرکس رای نداد ضدنظام است؟ کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند: 🔸بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند. 🔸بخشی آرای معترض اما اصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد. 🔸 دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دوقطبی ترغیب به رای می شوند. 🔸دسته دیگر آرای مردد است که به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر مطابق مجموعه نظرسنجی ها حدود 30 درصد است. آیا مردد یعنی ضدانقلاب؟ 🔶 با این همه مشارکت کاهش یافته است. اما چرا؟ پاسخ و روایت غلط اینست که مردم بخاطر مشکلات اقتصادی با صندوق قهر کردند. این حرف حداقل بعد از روی کار آمدن این دولت نادرستی اش آشکار است. بالاخره این دولت در تمام شاخص ها از دولت قبل جلوتر است. پس چرا مشارکت کم شده است؟ از طرفی اتفاقا مشکلات خودش موتور محرکه برای مشارکت است. مردم رای می دهند که وضع موجود اصلاح شود. این دوره که از همه سلایق نیز حضور داشتند. از آرای سبز و بنفش تا حضور همه اصلاح طلبان و تحریمی های سابق. 🔶 پس چرا عده ای نیامدند؟ دو دلیل جدی و متفاوت وجود دارد. 🔸دلیل اول: علت اول ناامیدی مردم از تغییر است. چرا ناامیدند؟ سبک فعالیت های رسانه ای ضدانقلاب در کنار جماعتی که از سر غرض ورزی و یا جهل در فضای مجازی همه مسئولین را متهم به فساد می کنند این تلقی را ایجاد می کند که مسئولین قابل اعتماد نیستند. احساس فساد سیستمی را کسانی ایجاد کردند که چه در تبلیغات انتخاباتی و یا به بهانه های مختلف با بی اخلاقی تهمت و افترا به مسئولین و دروغ را در فضای مجازی رواج دادند و امروز ثمره اش می شود بی اعتمادی به همه مسئولین در همه جناح ها. 🔸و اما دلیل دوم. سال گذشته یک نظرسنجی معتبر در تیر ماه و بعد هم بهمن ماه نشان داد حدود نیمی از جامعه از انتخابات مجلس بی خبرند. از سوئی یک نظرسنجی دیگر در انتخابات هفته گذشته نشان می داد که تنها 30 درصد مردم مناظره های تلویزیونی را دیده اند. این آمار یعنی چی؟ این آمار یک نشانه است برای یک پدیده نوظهور در دنیا و البته جامعه ما که کمتر بدان توجه می کنیم. ما چند سالی است که با گونه جدید و غریبی از عدم مشارکت مواجهیم. با جامعه ای مواجهیم که نفیا و اثباتا به مشارکت فکر نمی کنند. گوئی انتخابات و صندوق رای را نمی بینند. 🔶 اینها چه ویژگی دارند؟ مهمترین ویژگی شان اینست که در دنیای متفاوتی زندگی می کنند. دنیایی بدور از رسانه های مرجع و آمار رسمی و واقعیت های جامعه. دنیایی که عمدتا حول سرگرمی و تفنن شکل می گیرد. دنیایی خیالی که پایداری مختصات آن پای در واقعیت های پیرامونی ما ندارد. انتخابات را می بیند اما نقش آنرا در سرنوشت خود نمی بیند یا آنقدر نمی بیند که بخواهند برایش هزینه دهد و تا مسجد و مدرسه محل رود. 🔶 سستی و تنبلی ناشی از سایبری زدگی که ویژگی زیست در شبکه های اجتماعیست. این جامعه خود را به شکل های مختلف نشان می دهد و یک مدل آن انتخابات است. در این باره باید بیشتر نوشت. خلاصه اگر درست ببینیم اینها که آمدند مجاهدت کردند و البته برای آنها که نیامدند باید تدبیر جدی کرد. اما نه از جنس روایت های منفعلانه و عاریتی از رسانه های ضدانقلاب. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
ترکیب متفاوت مرددین/ چه باید کرد؟ 🔶 آرای مردد دو دسته اند. دسته اول آرای مشارکت ساز هستند. آرائی که بین رای دادن و ندادن مردد اند. دسته دوم آرایی که رای می دهند اما هنوز معلوم نیست به چه کسی. اما حرف اینجاست که کمپین های انتخاباتی و تبلیغات رسانه ای هنوز کمکی به آرای مردد نکرده اند و این یک تفاوت جدی با گذشته است. چرا؟ آیا شعارها و برنامه ها و وعده های نامزدها دست مردم رسیده است؟ اجمالا پاسخ منفی است. اما آیا نامزدها حرف نمی زنند؟ می زنند، چه بسا بیش از گذشته. آیا برنامه و ایده و وعده ندارند؟ کم و بیش دارند. پس ماجرا چیست؟ 🔶 علت اصلی اینست که برخلاف گذشته دیگر نامزدها و ستادها نیستند که کمپین می سازند و امروز شبکه های مجازی اند که کمپین سازند. کمپین سازی دیگر بالا به پائین نیست و افقی و عرضی است. به همین دلیل حتی هوادارها نیز کار به برنامه ها و وعده ها ندارند. هرکس قصه خودش از نامزدش را برای مخاطب می گوید تا او نیز با همین قصه هم قصه شود. خیلی هم برایش مهم نیست این قصه چه میزان واقعی است. 🔶 به همین دلیل است که در خیلی از موارد نیز کار به اختلاف و جدل کشیده می شود چون روایت افراد از نامزد مورد علاقه شان اغلب افراطی و دوقطبی ساز است. طبیعت ذهن و روان ادمی چنین است. آدم ها دوست دارند از نامزد مورد علاقه خود فرشته و از رقیب او اهریمن بسازند. برای رقابت های دیو و پری گونه نیز ایده و برنامه و شعار نیاز نیست، بلکه زمین بازی را افشاگری ها و بداخلاقی ها و طعنه زدن ها و غیره روشن می کند. رقابت نمی کنند که دیگران انتخاب کنند، رقابت می کنند تا همدیگر را حذف می کنند. 🔶 اینجاست که سطح کمپین ها فراتر از هواداری سخت نخواهد رفت چون قدرت گسترش در مقایس های بزرگ تر اجتماعی و عمومی را نخواهد داشت. حالا چه باید کرد؟ در روزهای باقی مانده باید کمپین های شبکه ای و افقی شکل بگیرد. کمپین هایی که قدرت رشد مویرگی در شبکه های محلی و خانوادگی و دوستانه و غیره را داشته باشد. صاحب این کمپین ها چه کسانی اند؟ خود فعالان شبکه اجتماعی. 🔶 هرکس با هدف معرفی نامزد مورد علاقه اش مسائلی که می تواند میان مخاطب دست به دست شود را احصا و روی همان تمرکز کند. مثلا فرض کنید این روزها برای مخاطب تورم یا فیلترینگ یا حجاب یا ارز و بورس و غیره مهم است. هر هواداری می تواند روی ایده نامزد خود لابه لای نظام مسائل مخاطب تمرکز شود. هر میزان که از آن ایده می فهمد همان را به زبان خودش بگوید. فایده اصلی این کمپین های شبکه ای اینست که هم وضع موجود را می بیند و هم ناظر به مخاطب ایده و برنامه می دهد و لذا امیدافزاست و از همه مهمتر اینکه به روایت مخاطبین است نه ستادها. چنین کمپین هایی می تواند هم مشارکت بسازد و هم انتخاب. شما هم راه حل پیشنهاد دهید. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
همه پیشبینی های پر خطا 🔶 حرف های باقی مانده از انتخابات بسیار است؛ اما یکی از مهمترین های آن پیش بینی هاییست که خطا از آب در آمد. دقت کردید؟ رفتید مجدد رجوع کنید؟ چندتائی را مرور کنیم. 🔹پیشبینی غالب این بود که مشارکت آنهم بعد از شهادت رئیسی از انتخابات مجلس بیشتر باشد. در دور اول چنین نشد. 🔹پیشبینی غالب این بود که آمدن پزشکیان و حمایت خاتمی و چه و چه باعث رشد مشارکت اصلاح طلبان می شود و باز هم نشد. تکرار 1400 🔹پیشبینی غالب این بود که در مشارکت حدود 50 درصد جریان غیراصلاح طلب پیروز میدان است و نشد. 🔹پیشبینی غالب این بود که کارآمدی دولت رئیسی منجر به رشد مشارکت می شود اما نشد. 🔹پیشبینی غالب این بود که حضور میلیونی مردم در تشییع جنازه یعنی استمرار دولت رئیسی اما غیر این رقم خورد. 🔹پیشبینی غالب این بود که سبد رای پزشکیان از جریان اصلاحات پر میشود اما از سبد رئیسی گرفت. 🔹پیشبینی غالب این بود که جمع آرای اصولگراهای 1400 به سبد جلیلی ریخته می شود اما حدود 8 میلیون جدا شد. چرا؟ این میزان خطای پیشبینی سابقه نداشته است. اینرا کنار آشفته بازار نظرسنجی ها بگذارید که اغلب گرفتار خطاهای عجیب و غریب در پیشبینی مشارکت و آرا شدند. بازهم چرا؟ 🔶 یک جمله ای اش اینست: ما با پدیده نوظهوری در جامعه مواجهیم که باعث میشود مردم با ابزارهای سنتی و قواعد گذشته پیش بینی نشوند و حتی نظرسنجی ها نیز قابل اتکا نباشد. اما همین نیز چرا؟ این پدیده نوظهور چیست؟ مردم ما و البته همه دنیا در جهان جدیدی زیست می کند که با واقعیت فاصله دارد. فضای مجازی یک دنیای واقعی است اما واقعیت نیست. مردم با تصویری که برای شان ساخته می شود زندگی می کنند. یک تصویر ذهنی که الزاما ارتباطی با واقعیت ندارد و برساخته مجازی است. عمده زندگی مردم در فضای مجازی است؛ پایش روی زمین است اما دل و ذهنش در فضای مجازی. 🔶 مهم نیست در واقعیت چه می گذرد، مهم اینست که در مجازی چه چیز ساخته میشود. مهم کارآمدی شهید رئیسی نیست. مهم بازنمایی آنست در تصویرمجازی. مهم خبر نیست، مهم روایت از خبرست. اما در روایت سازی چه کسی دست برتر دارد؟ کسی که بتواند روایت پرقدرت بسازد. روایت پر قدرت چیست؟ روایتی که بیشتر تکرار شود. چه روایتی بیشتر تکرار می شود؟ روایتی که در شبکه ها و گعده ها و حلقه های متنوع و مختلف بیشتری بچرخد. چه کسی می تواند به این گروه ها دسترسی بیشتری پیدا کند؟ کسی که قدرت حلقه سازی بیشتر داشته باشد و یا نظام زیرساختی حلقه ها را در اختیار داشته باشد. و البته این قدرت می تواند دست ضدانقلاب باشد یا یک جاهل داخلی. 🔶 روشن است؟ انشالله عمق دردناک ماجرا حس شده است. یعنی مهم نیست مرزهای شما امن است. مهم نیست جسم ها صیانت می شود. مهم نیست یعنی کافی نیست؛ مهم اینست که ذهن ها در اختیار حقیقت نیست و بدور از واقعیت است. با این توضیح با قواعد دنیای واقعی نمی شود جامعه را پیش بینی کرد. نظرسنجی نیز خیلی وقت ها به خطا می رود. 🔶 چون نظرسنجی، نظرخواهی در یک نقطه و لحظه است و معلوم نیست آخرین دریافتی مخاطب از فضای مجازی چیست و چه تصویری برای او ساخته می شود؟ به همین دلیل است که آرا و نرخ مشارکت در 24 ساعته منتهی به صندوق تغییر کرد. از انتخابات عبور کنیم. رای مردم به چشم ماست. اما مساله را از زاویه حکمرانی تحلیل کنید. آقایان هنوز در حیرت فیلترکردن و فیلترنکردن دو زانو مقابل دنیای پلتفرمی نشسته اند. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
✅ نسل جدید گروه فشار و پدیده پروژه بگیرها 🔶 با یک پدیده نوظهور مواجهیم که نظام تصمیم گیری در کشور را مختل کرده است؛ نسل جدیدی از گروه های فشار که برخلاف گذشته در فضای مجازی مستقر است. این پدیده نوظهور طی سال های اخیر به شکل عجیب و پیشبینی نشده ای روی تصمیمات مسئولین تاثیر داشته است. 🔶 اما ویژگی این گروه های فشار چیست؟ پیش از اینکه ویژگی این گروه ها را تحلیل کنیم باید به یک خطای عمیق شناختی در میان مسئولین اشاره کنیم که باعث رونق این جریان شده است. این خطای عمیق شناختی، اجمالا همان خطای هاله ای یا نقطه مقابل آن خطای اثر شاخ شناخته می شود. خطائی که باعث میشود مسئول محترم یک جزء را به کل نسبت دهد. خطائی که باعث میشود یک مسئول صدای بلند را صدای عمومی مردم بداند و عربده کشی اقلیتی را از نجوای آرام توده و اکثریت تشخیص ندهد. این خطا در بدنه حاکمیتی باعث شده است نظام تصمیم گیری کند و مختل و دچار لکنت در اقدام شود. از همه مهمتر در نقطه مقابل آن همین خطا در زیستگاه پنهان و خاکستری فضای مجازی باعث شده است پدیده شومی بنام پروژه بگیرها شکل بگیرد که کارشان شبیه حلقه جاهلان قدیم گودهای تهران، فحش و ناسزا دادن و هتاکی برای جیب کندن است. 🔶 اما این جریان چه شاخص هایی دارد؟ 1️⃣ اغلب جاهل اند. پدیده احمق های بدردبخور برآمده از این گروه است. کسانی که نادانسته نقش مبلغ را بازی می کنند. حالا یا اجیر می شوند یا بی مزد و مواجب کار می کنند اما اغلب از اهداف لایه های بالاتر بی اطلاع اند. 2️⃣ اینکه صبح ها به یک راه اند و شب ها مسیر دیگر. هیچ مبنای مشخصی ندارند. این افراد بسیار چند رنگ اند هرچند تلاش می کنند مذبذب بودنشان را با ژست حریت پنهان کنند. 3️⃣ اینکه ابدا استدلال و منطق ندارند. فقط هیجان و تحریک احساسات. هنر این افراد در اینست که حس برانگیختگی در مخاطب ایجاد کنند. به همین دلیل مسابقه بی امانی در تولید طنزهای توهین آمیز یا انتشار اطلاعات غلط و در نهایت هتک حرمت ها دارند. 4️⃣ اینکه شبکه ای عمل می کنند. این افراد برای اینکه صدای شان به جایی برسد به هر طریق شده عده ای را با خود همراه می کنند. اگر انسان رسانه هم نشد سراغ ربات ها می روند. 5️⃣ اینکه سر ندارند. این جریان کاملا بدون رهبر است و رهبرش کسی است که بیشتر پول دهد. در این پدیده کارفرماست که ایدئولوگ است. 6️⃣ این پدیده به بخش هایی از حاکمیت متصل است و از همان نقطه تامین می شود. اتصال حاکمیتی این جریان ضروری است تا بجز قدرت مردمی، قدرت سیاسی نیز پیدا کند. درز اطلاعات درست و غلط عمدتا ناشی از همین پیوند بیمارگونه است. بخشی از جریان بی اخلاق افشاگری و عدالتخواهی های سرطانی ناشی از همین بیماری است. 7️⃣ زیرآستانه اقدامات ضد امنیتی و قضائی عمل می کند تا قهریه را حساس نکند. معمولا قهریه با تاخیر بسیار زیاد با این گروه ها برخورد می کند چون دستش خالی است و بهانه ندارد و دیر حساس می شود. 8️⃣ کارویژه اصلی این جریان حذف خواص است. چون تخریب 360 درجه دارند هیچ کس از گزند این جریان در امان نیست و بالاخره یک روز تخریب می شوند. خروجی این جریان، جامعه ای توده ای و غیرنخبگانی است که هیچ اعتباری برای اعتماد هیچ کس باقی نمی گذارد. 9️⃣ تولید محتوای این جریان عمدتا حول منفی بافی و ناامیدسازی و ترس و نفرت پراکنی است. یک دلیل روشن هم بیشتر وجود ندارد چون محتوایی با احساس منفی بیشتر نظام توجهات مخاطب را درگیر می کند و دست به دست می شود. لذا این جریان سهم بالایی در ناامیدی جامعه دارد. 🔟 اتصال این جریان به سلبریتی ها و اینفلوئنسرها و شاخ های مجازی چشمگیر است. مهم نیست این افراد چه کسانی هستند. فقط باید پرفالور باشند تا زنجیره تبلیغی و توزیعی این جریان را تکمیل کند. به همین دلیل در این چرخه از حساب های ضدانقلاب تا سرگرمی و طنز مستقرند. 🔶 خلاصه اینکه امروز زیست گاه گروه های فشار جدید، در بخش خاکستری شبکه های اجتماعی است که با انتشار انبوه روایت های جعلی و غلط و ناقص، دامن ادراکی همه مردم را گرفته است اما یک بخش مهم دیگر که از آن غفلت شده است معیوب سازی نظام شناختی و تصمیم گیری حاکمیت است. این پدیده هر روز یک جاست. هرجا کارفرما باشد یا احتمال دهد کارفرما به زودی حاضر می شود. 🔶 از انتخابات تا چینش کابینه تا تصمیمات بزرگ حاکمیتی تا اقدامات خرد و سطح پائین مثل یک اصلاح شهری. چه باید کرد؟ گام اول اینست که سیستم حکمرانی نسبت به این پدیده و گروه های فشار جدید آشنا و مصونیت پیدا کند. ساده ترین و البته اولین راه حل اینست که مسئولین ما با چشم باز وارد دنیای واقعی مجازی شوند. با ارتقای هوش هیجانی و عاطفی و ادراکی. حرف بسیار است. بماند بعد. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
سرقت اطلاعات میلیونها ایرانی از طریق اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و واتساپ! 🔶 یکی از چالش‌هایی که در آینده گریبان ما را خواهد گرفت به طور قطع خروج تدریجی اطلاعات کاربران ایرانی از طریق پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، توئیتر و واتساپ است که در این جنگ شناختی در میان مدت و بلند مدت منتج به تغییرذائقه، رفتار و هویت ایرانیان مخصوصا نوجوانان و جوانان می شود. 🔶 حاکمیت سایبری هر کشوری دارای ۴ رکن پذیرفته شده در جامعۀ بین المللی است، رکن اول تحت عنوان حق استقلال سایبری تعریف می‌شود (سیستم حاکمیت سایبری کشورها باید از نظر زیرساخت‌ها، ذخیره‌سازی داده‌ها و قوانین حاکم بر مدیریت این فضا تحت کنترل هیچ کشور بیگانه ای نباشد). 🔶 حق اشتراک برابر در فضای مجازی رکن بعدی رژیم حقوقی فضای مجازی است (صرف نظر از برخی کشورها مانند آمریکا که این حق را نقض می‌کنند، طبق قواعد بین الملل همۀ کشورها حق استفادۀ برابر از این فضا را دارند). 🔶 حق دفاع سایبری رکن بعدی است (تمام کشور حق دفاع از جغرافیای سایبری خود در سه سطح پیش، هنگام و پس از تهاجم سایبری دارند) و آخرین مورد حق قضایی است (براساس این حق، به صورت پیش فرض کشورها دارای صلاحیت اعمال حاکمیت بر فضای سایبر خود هستند و از آن استفاده می‌کنند، همانند اتفاقاتی که بعد از انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری آمریکا شاهد آن بودیم) اما در کشور ما به دلیل فقدان راهبرد حاکمیت سایبری و فضای مجازی ول، رها و فاقد ضابطه سبب شده تا جمهوری اسلامی از حقوق اساسی خود در فضای سایبر محروم باشد. 🔸 : آقای سید علیرضا آل‌داود؛ کارشناس رسانه 🆔 @tahlil_shjr
معلوم و مجهول؛ بازداشت مدیر تلگرام 🔶 مدیر تلگرام، شنبه شب به خاطر "عدم همکاری کافی و عدم اقدام در برابر استفاده مجرمانه برخی کاربران تلگرام" بازداشت شد. اتهاماتی مانند ترویج خشونت علیه کودکان، کلاهبرداری، پولشویی، قاچاق مواد مخدر، جرایم سازمان‌یافته، ترویج تروریسم و تکثیر محتوای نفرت‌انگیز، متوجه پاول دوروف شده و می تواند ۲۰ سال زندان به همراه داشته باشد. 🔶 دوروف و برادرش، تلگرام را سال ۲۰۱۳ راه اندازی کردند. او که سال ۲۰۱۴ روسیه را ترک کرده و در دبی اقامت گُزید، دارای تابعیت فرانسه و امارات است. آیا بازداشت دوروف صرفا به باچ خواهی دولت فرانسه بر می گردد؟ ادوارد اسنودن کارمند سابق سیا گفته: "رئیس جمهور فرانسه به سطحی رسیده که از گروگان‌گیری به عنوان وسیله‌ای برای دسترسی به ارتباطات خصوصی استفاده می‌کند". 🔶 "ایلان ماسک، مالک شرکت ایکس هم توییت زده که در اروپا در سال ۲۰۳۰، شما را به دلیل دوست داشتن یک «میم» اعدام خواهند کرد: "فرانسه مؤسس تلگرام را دستگیر کرده. استرالیا سعی داره پست‌های X رو سانسور کنه. اتحادیه اروپا، ایلان ماسک رو تحت فشار قرار میده. توی بریتانیا مردم به خاطر ساختن و به اشتراک گذاشتن میم‌ها دستگیر می‌شن". 🔶 در این که فرانسه باج بیشتری می خواهد شکی نیست. این، همان فرانسه ای است که سرویس امنیتی اش، مدیر کانال ضد امنیتی آمدنیوز را زیر چتر خود گرفته بود تا به نیابت از ناتوی اطلاعاتی، نفرت افکنی و خشونت و جنایت و ترور و خرابکاری و بمبگذاری و ویرانی طلبی را در ایران ترویج کنند. 🔶 اما ماجرای بازداشت، به باج خواهی فرانسه محدود نمی شود. دوروف، باید بیش از پیش به دولت آمریکا سرویس بدهد. او چندی قبل گفته بود سازمان های اطلاعاتی آمریکا، وی را از نزدیک زیر نظر دارند و تلاش می‌کنند تا به اطلاعات سرّی مورد نیاز دست یابند. به گزارش واشنگتن پست، دوروف در مصاحبه با کارلسون گفت که از طرف دولت آمریکا تحت فشار است تا به داده های رمزگذاری شده دسترسی بدهد. 🔶 همچنین "رئیس لیگ اینترنت ایمن میزولینا" گفته است: "دستگیری دوروف، ضربه ای به پروژه بلاک چین TON است که نمایندگان کسب و کارهای بزرگ روسیه در آن سرمایه گذاری کردند، یعنی ادامه سیاست تحریم های آمریکاست. مدودف، معاون رئیس شورای امنیت روسیه می گوید: "برخلاف مارک زاکربرگ که با FBI همکاری می کند، دوروف برای دشمنان روسیه غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک است و هیچ شباهتی به ایلان ماسک یا زاکربرگ ندارد. وقت آن رسیده که او بفهمد، سرزمین پدری را مانند زمان نمی توان انتخاب کرد". 🔶 از ابهامات و مجهولات ماجرا که بگذریم، یک چیز روشن است. فضای مجازی در جهان بر خلاف آنچه به مخاطب ایرانی القا می شود، آزاد و رها نیست. قدرت ها به عنوان ابزار قدرت مدرن، یا پیامرسان ها را تحت قبضه خود گرفته اند و برای اعمال فشار و نفوذ استفاده می کنند؛ و یا دست کم اصرار دارند آنها را متناسب با منافع و امنیت خود پاسخگو می کنند. 🔸 : آقای محمد ایمانی 🆔 @tahlil_shjr
فضای مجازی و جنگ شناختی؛ کدام راهبرد مقابله 🔶 رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح اربعین ۱۴۰۳: جنگ و مبارزه همیشه ادامه دارد؛ در زمان تیغ و شمشیر یک جور است، در زمان اتم و فضای مجازی و هوش مصنوعی جور دیگر... 🔶 بیش از ۱۴ سال از جمله عمیق و حکیمانه امام خامنه‌ای حفظه الله میگذرد:"فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد". فضایی که رهبر انقلاب از عمق وجود به آن باور دارند که فرصت‌های بی‌نظیر برای انقلاب اسلامی دارد و البته در کنار فرصت‌ها، تهدیدات بی‌شماری را هم وقتی ذیل حکمرانی سایبری آمریکایی‌ها باشد، برای ما خواهد داشت. 🔶 فضایی که بیش از ۳ دهه است به عنوان ابزار و سلاح جنگ شناختی، روایت‌ها، سایبری، اراده‌ها و... توسط سازندگان و طراحانش بر ضد کشورهای مستقل مانند ایران اسلامی استفاده می‌شود. در کتاب شبه جنگ likewar نیز پژوهشگران غربی معترفند که اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و پیام رسان‌ها تبدیل به سلاح شده‌اند و نام این جنگ در عصر ما، جنگ شناختی است. 🔶 تاکید امروز رهبر انقلاب در خصوص نحوه‌ی جنگ در عصر فضای مجازی و هوش مصنوعی اینست که باید در این فضا و عرصه هوش مصنوعی قوی شویم و با همین سلاح و ابزار به جنگ دشمنان برویم، اما این نکته مهم را هم باید در خاطرمان داشته باشیم که قاعده جنگ در زمین دشمن که تجهیز شده است اینست که چه ببریم و چه ببازیم، بازنده‌ایم‌ چرا که قاعده بازی را دشمن تعیین میکند!!! 🔶 تجربیات چند ساله نشان داده است که حضور هوشمند با راهبرد نامتقارن منفی (زمین دشمن-شیوه خودی) خیلی راهبرد اثرگذاری در مقابله با دشمن نبوده است و باید راهبردی دگر برای این فضا داشته باشیم. عقلانیت در عرصه این جنگ به ما می‌گوید تا زمانیکه قاعده بازی و زمین دست دشمن است خیلی دارای اثر نخواهیم بود چراکه با فیلترینگ هوشمند حبابی، مقابله با نت ترول‌ها و چت بات‌ها، بستن اکانت‌ها، پنهان کردن هشتگ‌ها و... روبرو خواهیم شد. 🔶 راه اندازی شبکه ملی اطلاعات، تغییر زمین بازی نظیر آنچه چین، کره‌جنوبی، آمریکا، اتحادیه اروپا و ... انجام داده‌اند تجارب مهم و آزموده شده‌ای پیش چشم ماست که باید با راهبردهای درست به سمت اجرایی شدنش حرکت کنیم. تغییر راهبرد جنگ و دفاع با توجه به شرایط فعلی ضروری به نظر می‌رسد اما مهمترین راهبردش جهاد تبیین هوشمند با بهره گیری از فناوری‌های جدید مانند هوش مصنوعی در این زمین است. 🔸 : آقای سید علیرضا آل داود؛ کارشناس رسانه 🆔 @tahlil_shjr
خط‌حزب‌الله۴۶۰.pdf
1.6M
فضای مجازی؛ پنجمین قلمرو حکمرانی 🔶 چهارصدوشصتمین شماره خط‌حزب‌الله با گزارشی درباره مطالبه رهبر انقلاب از دولت چهاردهم در زمینه‌ی حکمرانی مجازی منتشر شد. 🔸 خط حزب الله؛ شماره ۴۶۰ 🆔 @tahlil_shjr
فضای مجازی؛ پنجمین قلمرو حکمرانی 🔰 قسمت اول 🔶 رهبر انقلاب از دولت چهاردهم در زمینه‌ی حکمرانی مجازی چه مطالبه‌ای دارند؟ رهبر معظّم انقلاب اسلامی، در اوّلین دیدار هیئت وزیران دولت چهاردهم، سیزده نکته را خطاب به آنان مطرح و مطالبه کردند. موضوع «حاکمیّت و حکمرانی در فضای مجازی» از چنان اهمّیّتی برخوردار است که جزو یکی از این نکات بود: «نکته‌ی بعدی که من یادداشت کرده‌ام ــ که نکته‌ی هشتم میشود ــ درباره‌ی فضای مجازی است. فضای مجازی یک دنیای جدیدی است دیگر؛ شماها بیشتر از بنده هم حتماً مطّلعید؛ یعنی فضای مجازی دیگر امروز مجازی نیست، امروز یک واقعیّتی است در زندگی مردم که روزبه‌روز هم دارد پیش میرود. 🔶 آنچه مهم است این است که در فضای مجازی، حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد؛ اینکه بنده گاهی گفته‌ام فضای مجازی رها و ول است، به خاطر این است. حکمرانی بر اساس قانون؛ اگر قانونی ندارید، قانون را به وجود بیاورید و بر اساس آن قانون، زمام کار را به دست بگیرید. همه‌ی دنیا این کار را میکنند؛ می‌بینید دیگر، این جوان بیچاره را فرانسوی‌ها (اشاره به بازداشت پاول دورف (مدیرعامل رسانه‌ی اجتماعی تلگرام) توسّط پلیس فرانسه، به اتّهام عدم همکاری با مقامات قضائی و عدم اقدام در برابر استفاده‌ی مجرمانه‌‌ی برخی از کاربران تلگرام.) یعنی این‌قدر و تا این حد سخت‌گیری انجام میگیرد که طرف را میگیرند زندان میکنند، تهدید میکنند که بیست سال محکومیّت به تو خواهیم داد؛ این برای خاطر آن است که حکمرانی آنها را نقض کرده. 🔶 نقض حکمرانی قابل قبول نیست؛ یک کشور در اختیار شما است که در قبالش وظیفه دارید، در قبالش مأموریّت دارید؛ نمیشود حکمرانی شما را نقض کرد، نباید نقض کنند. مسئله‌ی [حکمرانی] این است. من به این مناسبت فضای مجازی، حرف خودم را و آن مبنای خودم را گفتم، قبلاً هم گفته‌ام، بعضی‌ها جور دیگری تبیین میکنند یا میفهمند یا نمیخواهند بفهمند، امّا حرف من این است: فضای مجازی در کشور باید قانونمند بشود؛ آن‌وقت یک فرصت خواهد شد. اگر ما توانستیم در فضای مجازی حکمرانی قانونمند داشته باشیم، فضای مجازی برای کشور یک فرصت میشود، وَالّا ممکن است تهدید بشود.» ۱۴۰۳/۶/۶ 🔶 این فضا مجازی نیست! به دنبال گسترش فضای مجازی در جهان و تأثیرات متنوّع و دامنه‌دار آن بر زندگی شخصی و اجتماعی افراد، بحث‌های زیاد و داغی درباره‌ی نحوه‌ی تعامل با این فضا در گوشه‌و‌کنار جهان شکل گرفت. عدّه‌ای معتقد و مدّعی بودند از آنجا که این فضا فیزیکی نبوده و محدود به مرزها نیست، قواعد و چارچوب‌های مرسوم درباره‌ی آن صدق نمی‌کند. برخی نیز مدّعی بودند که فضای مجازی، همان‌گونه که از نامش پیدا است، فضایی مجازی و غیر واقعی است و همین که واقعیّت ندارد، تکلیف آن نیز روشن است. 🔶 امّا آیا به‌راستی این فضا مجازی است؟ سنجش این ادّعا کار چندان سختی نیست و نیاز به تخصّص آن‌چنانی ندارد. امروزه بسیاری از روابط، تبادلات، مشاغل و امثالهم، متّکی به فضای مجازی هستند و کمتر‌کسی است که در زندگی روزمرّه‌ی خود با این فضا سرو‌کار نداشته باشد؛ از تاکسی‌های اینترنتی گرفته تا امور بانکی و مالی و آموزش‌های رسمی و غیر رسمی، کسب‌و‌کارهای آنلاین و پیگیری امور اداری و غیره، همه در این بستر فعّالیّت می‌کنند. در چنین وضعیّتی که هر روز نیز وابستگی جوامع به فضای مجازی بیشتر و عمیق‌تر می‌شود، آیا به‌راستی می‌توان ادّعا کرد که این فضا مجازی و غیر واقعی است؟ 🔶 مصداق بارز حقوق عمومی حال که پذیرفتیم این فضای به‌اصطلاح مجازی کاملاً با واقعیّت پیوند خورده و چیزی جدا از آن نیست، به طور منطقی و طبیعی، عقل سلیم حکم می‌کند که باید این فضا را قانونمند کرد. فضایی این‌چنین وسیع و گسترده که تقریباً در تمام شئون زندگی بشر امروزی دخالت دارد و اثر می‌گذارد، مگر می‌تواند بدون قانون و حساب‌و‌کتاب باشد؟ 🆔 @tahlil_shjr
فضای مجازی؛ پنجمین قلمرو حکمرانی 🔰 قسمت دوم 🔶 قانونمندسازی این فضا، از جهات مختلف، مهم و ضروری است. منفعت و صلاح مردم یکی از جنبه‌های اصلی این ضرورت است: «یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیّت روانی داشته باشند. امنیّت روانی یعنی چه؟ یعنی هر روز یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرف هراس‌افکننده‌ای در ذهنها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامه‌ها بودند که این کارها را میکردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده. هر چند وقت یا چند روز یک بار، گاهی چند ساعت یک بار یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرفی را یک آدم مشخّصی یا نامشخّصی در فضای مجازی منتشر میکند، مردم را نگران میکند، ذهن مردم را خراب میکند. یک دروغی را مطرح میکند، شایع میکند، خب، این امنیّت روانی مردم از بین میرود. 🔶 یکی از وظایف قوّه‌ی قضائیّه برخورد با این مسئله است. البتّه اینجا هم من شنیدم بعضی گفتند که قانون نداریم؛ اوّلاً میشود از همین قوانین موجود استفاده کرد و حکم این را فهمید؛ اگر قانون هم ندارید، سریع قانون تهیّه کنید؛ اینها چیزهای مهمّی است.» ۱۴۰۱/۴/۷ 🔶 حکمرانی در فضای مجازی؛ از سوپای آمریکایی تا سپر طلایی چین نکته‌ی دیگری که در بیانات رهبر انقلاب در این حوزه به چشم می‌آید، بحث حکمرانی در فضای مجازی است. در دوره‌ی کشاورزی و تا قبل از پیشرفت‌های صنعتی، اعمال حاکمیّت به فضای زمین محدود بود، چرا که انسان تسلّطی بر دریا و هوا نداشت؛ امّا با پیشرفت علم، دایره‌ی حاکمیّت نیز گسترده‌تر شد. 🔶 با پیشرفت‌های علمی انسان، دو حوزه‌ی دیگر نیز به قلمرو حاکمیّت ملّی افزوده شد و کشورها سعی کردند بر مرزهای زمینی، دریایی و هوایی خود مسلّط شوند. با دستیابی بشر به فضا، به‌تدریج، رقابت‌های فضایی نیز شکل جدّی و جدیدی به خود گرفت و حاکمیّت، علاوه بر سه قلمرو قبلی، قلمرو جدیدی نیز یافت: قلمرو فضایی. 🔶 از نیمه‌ی قرن بیستم، وزارت دفاع آمریکا سرمایه‌گذاری و تحقیق برای ایجاد یک شبکه‌ی گسترده‌ی ارتباطی و تبادل اطّلاعات مبتنی بر علوم کامپیوتری را آغاز کرد. این تلاش‌ها پس از حدود سه دهه تکامل یافت و تبدیل به شبکه‌ی جهانی اینترنت شد که از آن پس، سرعت نوآوری و تغییر و تحوّلات در آن روزبه‌روز بیشتر و بیشتر می‌شود. به این ترتیب، قلمرو پنجم نیز به موضوع حاکمیّت اضافه شد: حاکمیّت بر فضای مجازی. در دنیای امروز، با قطعیّت می‌توان گفت همه‌ی کشورها حاکمیّت ملّی را به فضای مجازی گسترش داده‌اند، هرچند درک متفاوتی پیرامون ایده‌ها و شیوه‌های اِعمال این حاکمیّت وجود دارد. 🆔 @tahlil_shjr
فضای مجازی؛ پنجمین قلمرو حکمرانی 🔰 قسمت سوم 🔶 «حاکمیّت داده» یکی از زیرشاخه‌های حاکمیّت بر فضای مجازی است. در این حوزه، داده‌ها در فضای مجازی ارزشی راهبردی دارند که روزبه‌روز بر توجّه و اهمّیّت آن‌ها افزوده می‌شود؛ هرچه داده‌ها بزرگ‌تر، ارزش و اهمّیّت آنها بیشتر. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۰، کمیسیون اروپا یک استراتژی اروپایی برای داده‌ها و قانون حاکمیّت داده وضع و منتشر کرد. 🔶 کشورهای مختلف، با توجّه به اهداف و سیاست‌ها و توانمندی‌های خود، اشکال مختلفی از حکمرانی در فضای مجازی را دنبال و اجرا می‌کنند. قانون توقّف سرقت آنلاین (سوپا) و قانون حفاظت از آی‌پی (پیپا) در آمریکا، پروژه‌ی سپر طلایی در چین و قانون حاکمیّت بر شبکه (روسکامندزور) در روسیه، برخی از نمونه‌تلاش‌های معروف و پُربحث برای حکمرانی بر فضای مجازی هستند. پروژه‌ی ۲۸۵ میلیون یورویی فرانسه مشهور به «آندرومده» که در سال ۲۰۰۹ آغاز شد، یکی دیگر از این تلاش‌ها است. در آلمان، وزارت کشور پروژه‌ای در همین زمینه تحت عنوان «اوپن دسک» را پیش می‌برد. 🔶 چه کسانی نمی‌خواهند بفهمند؟ همان‌طور که رهبر انقلاب نیز اشاره کردند، برخی نمی‌خواهند بفهمند که فضای مجازی نیازمند قانون و نظارت است. امّا این عدّه چه کسانی هستند؟ به طور کلّی، در این قضیّه، از دو گروه می‌توان نام برد؛ اوّلین گروه در این طیف، دشمنان جمهوری اسلامی ایران هستند. فضای مجازی، بدون قانون و نظارت، بهترین و ساده‌ترین و ارزان‌ترین شیوه‌ی نفوذ برای دشمن است. اینجا است که دشمن، به طور مستقیم و غیر مستقیم، درباره‌ی این ضرورت بدیهی شروع به شانتاژ کرده و اذهان را مسموم می‌کند. این‌ها، از قضا، بهتر و بیشتر از همه بر لزوم قانونمندی فضای مجازی واقف هستند. امّا گروه دوّم کسانی هستند که مانور دادن روی فضای مجازی آزاد و در واقع، بی‌قانون و بدون حساب‌و‌کتاب را ابزاری برای اهداف سیاسی خود در داخل کشور می‌بینند و توجّه ندارند که برای منافع سطحی و زودگذر، عملاً در این میدان به پیاده‌نظام دشمن تبدیل شده‌اند. 🔶 نگاه فرصت‌محور سخن پایانی آنکه نگاه رهبر انقلاب به حوزه‌ی فضای مجازی و فنّاوری‌های پیشرفته و در لبه‌ی علم و تکنولوژی دنیا، نگاهی فرصت‌محور در کنار توجه به مخاطرات و ملاحظات این عرصه است؛ نگاهی عمیق و روبه‌جلو که صرفاً فنّاورانه با موضوعات برخورد ندارد و ابعاد عمیق‌تر و پیچیده‌تری از آن‌ها را نیز در مدّ نظر قرار داده و دیگران را نیز نسبت به آن هوشیار می‌کنند. توجّه نکردن به این مطالبات فقط باعث از دست رفتن فرصت‌ها و عقب‌ماندگی نمی‌شود، بلکه می‌تواند خطرات و چالش‌هایی جدّی نیز به دنبال داشته باشد که با توجّه به سرعت تحوّلات و پیشرفت‌های علمی، می‌تواند جبران‌ناپذیر نیز باشد. 🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله 🆔 @tahlil_shjr