eitaa logo
تلخیص الکتب.
1.7هزار دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
3 فایل
خلاصه کُتُب نحوی با روشی ساده و قابل درک.
مشاهده در ایتا
دانلود
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹نواسخُ الإبتدا:کان و اخواتها🔹 💥تعریف نواسخ:کلماتی که داخل میشوند بر"مبتدا" و"خبر"و اسم و اعراب آن دو را تغییر میدهند. زیدٌ قائمٌ،که با وجود”کانَ“ میشود”کانَ زیدٌ قائماً“،با وجود "إنَّ" میشود"إنَّ زیداً قائمٌ" و با وجود"عَلِمَ"میشود"عَلِمْتُ زیداً قائماً". انواعی دارد،که در مثالهای بالا روشن شد،بحث الان در خصوص کانَ و اخوات آن است،که مبتدا را "مرفوع" واسم خود قرار میدهند و خبر را "منصوب"و خبر خود قرار میدهند،و اسم این افعال،افعال ناقصه است. 💥افعال ناقصه،سیزده فعل هستند(کانَ،ظَلَّ،باتَ،أصبح،أضحی،أمسی،صار،لیس،زال،برح،فتئ،إنفک و دامَ) 💥همه ی این افعال در اموری مشترک هستند،و مهمترین امور مشترک آنها، 🔹۱-عمل نمیکنند،مگر به شرطِ "موخر" بودن اسم از آن افعال. 🔹۲.خبرشان باید غیر انشائی باشد،پس صحیح نیست"کانَ الضعیفُ عاوِنهُ" 🔹۳.اسم و خبر باید با هم ذکر شوند و هیچ کدام حذف نشوند جز در خصوص"لیس" و "کان"که با شرایطی که می آید جایز است. 🔹۴.مقدم نشود خبر بر آنها،زمانی که اول این افعال"ما"و "إن"نافیه باشد. 🔹۵.اگر خبرِ فعل ماضی از این افعال،مضارع باشد،معنی مضارع ماضی میشود مثلِ أصبح زیدٌ یَعلمُ.. ⚡️این بحث ادامه دارد... صفحه۴۴۳ تا ۴۴۶ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹نواسخُ الإبتدا:کان و اخواتها🔹 💥از جمله شرایط”افعال ناقصه“ این است که خبرشان،جمله فعلیه ماضوی نباشد،جز ”کان“که صحیح است خبرش جمله فعلیه ماضوی باشد. 💥از جمله شروط خبر،تمام کنندگی معنا با اسم است و گاهی این تمام کنندگی با نَعت برای خبر اتفاق میفتد. 💥هر کدام از این”افعال ناقصه“ معانی خاص خود را دارند. 💥اما معنی کانَ:متصف شدن اسمش به معنای خبرش،اتصافی مجرد در زمانی مناسب با صیغه کانَ، 💥مثلا "کانَ الطفلُ جاریاً"،یعنی طفل در گذشته حرکت کرد و اگر گفته شود”یَکونُ الطفلُ جاریاً“ یعنی طفل حرکت میکند(الان یا در آینده) 💥و اگر گفته شود"کُن جاریاً"یعنی تو حرکت کن.. در همه مثال ها،اسم،معنی خبر را گرفته است. از اتصافِ مجرد،این است که مبتدا معنی خبر را بگیرد و هیچ دلالتی بر"نفی"،"دوام" یا "تحول"ندارد،و همچنین دلالتی بر این ندارد که "چه وقتی" اعم از صبح،ظهر و یا عصر،مبتدا معنای خبر را گرفته است. 💥گاه کانَ به کمک قرینه،بر استمرار خبر برای مبتدا دلالت دارد،و مقید به زمان خاصی نیست، مثلِ"کان الله غفوراً رحیماً" 💥گاه "کانَ"به معنی صار،است مثلِ"احتَرقَ الخشبُ فکانَ تُراباً،چوب سوخت و تبدیل به خاک شد" 💥گاه کانَ تامه میشود و فقط احتیاج به فاعل دارد،در این صورت معنایش،غالبا حَصلَ و وُجِدَ است، مثلِ ”إشترقت الشمسُ فکانَ النورُ“ 💥از صیغه شِش ماضی کانَ،تا پایان صیغه های ماضی،کاف مضموم میشود،کُنَّ،کُنْتَ،کُنْتُما.. احکام مختص به "کانَ" ان شاء الله،خواهد آمد. صفحه ۴۴۶ تا ۴۵۰ @talcheslkotob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹 💥أ-منفی "کانَ" و مضارعش در صورتی که خبرشان "جمله" همراه با "إلا" استثناییه باشد،مقدم شدن واوی بر جمله خبریه و بعد از "إلّا"جایز است،مثل "ما کانَ مِن بشرٍ إلّا و مِیتتُه محتومةٌ" این "واو"،را در اصطلاح "واوی که داخل بر میشود بر خبر نواسخ" می نامند،این ”واو“ بر خبر لیس که به صورت "جمله" آمده باشد،نیز می آید،ودر غیر این موارد اگر "واو"بیاید،قیاسی نیست. :با وجود جایز بودن دخول این واو،و البته کثرتش،بهتر است این واو داخل نشود بر خبر. 💥ب-از روشهای"ادبی" که زیاد هم اتفاق افتاده است "کائناً ما کان" و "کائناً مَن کان" ،"کائناً"،حال و منصوب،اسم آن هو که به شیئ سابقی که آن صاحب حال است بر میگردد. یا"ما" نکره "موصوفه" هستند،مبنی بر سکون،و در محل نصب هستند به عنوان خبر"کائناً" ،فعل ماضی تام،فاعلش هو که به "مَن" یا "ما"راجع است. صفحه ۴۵۰ تا ۴۵۲ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹معانی افعال ناقصه🔹 💥۱-معنای ظَلَّ:اسم معنای خبرش را در طول روز بگیرد در زمان "گذشته" و اگر صیغه"ظَّلَّ" مضارع شود معنایش "حال" یا "آینده" میشود. مثلِ"ظَلَّ الجو معتدلاً،یا یَضلَّ الجو معتدلاً" طول روز،هوا معتدل بود یا الان هوا معتدل است یا معتدل خواهد شد. 💥ظَلَّ کثیرا به معنای "صار"استعمال میشود مثلِ"ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً" و گاه هم به صورت"تامه"استعمال میشود اگر به معنای "دام و طال" باشد مثلِ"ظلَّ الحرُ" 💥۲-معنای أَصْبَحَ:اسم معنای خبر را در گذشته و در صبح میگیرد. مثلِ"أصْبَحَ زیدٌ عالماً"،زید در طول صبح عالم شد. صیغه این فعل مضارع باشد معنایش"حاضر"یا "مستقبل"میشود. 💥و کثیرا به معنای"صار"استعمال میشود و گاه هم فعل"تام" میشود،اگر به معنای "دخول در صبح"باشد مثلِ"أیُّها السارِی و قَدْ أصْبَحَتْ" 💥۳-معنای أضحیٰ:اسم معنای خبر را در وقت ظهر بگیرد مثلِ"أضْحیٰ زیدٌ غنیاً"،زید در طول ظهر غنی شد. و گاه کثیراً به معنای "صار" استعمال میشود. أَضْحیٰ،به صورت فعلِ"تامه" استعمال میشود،اگر معنایش "دخول در ظهر باشد" مثلِ"أضحیٰ النائمُ،داخل در ظهر شد،اون کسی که خوابیده" صفحه ۴۵۲ تا ۴۵۳ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹معانی افعال ناقصه🔹 💥۴-معنای أمسیٰ:اسم "معنای"خبر را بگیرد،در گذشته و در وقت شب،مثلِ"أمسیٰ زیدٌ غنیّاً"زید در وقت شب غنی شد،واگر مضارع شود،اسم معنای خبر را در ”حال “یا ”آینده“ میگیرد. #و کثیرا به معنای”صار“استعمال میشود. 💥۵-معنای باتَ:اسم معنای خبر را در گذشته و در "طول شب" میگیرد. مثلِ"بات زیدٌ ساجداً“زید در طول شب در سجده بود.و اگر مضارع شود،این معنی حالت "حال"یا "آینده" پیدا میکند. باتَ "تامه"میشود،اگر به معنای"نَزَل فی الیل باشد" مثلِ"باتَ الطائرُ" 💥۶-معنای صار:گردیدن اسم،به معنای خبر،(اسم تبدیل به خبر میشود)مثلِ"صارَ الشجرةُ باباً"آن درخت تبدیل به دَر شد. "صارَ" تامه میشود،اگر به معنای "ثَبَتَ و إسْتَقَر"َ باشد مثلِ"صارَ ألامرُ الیکَ"،یا به معنای تَتَجهُ(نتیجه)باشد مثلِ"إلیٰ اللهِ تَصیرُ الامورُ" عملِ "صارَ" به صورتِ"افعال ناقصه"این است که خبرش،فعل ماضی نباشد،پس صحیح نیست،"صارَ الجالِسُ وَقِفَ" صفحه ۴۵۳ تا ۴۵۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹زیادةٌ و تعصیلٌ🔹 💥افعالی هستند که معنی و عملِ "صار" را دارند،و صحیح است به جای این افعال صار را قرار دهیم،مشهورترین این افعال یازده فعل پایین هستند، آضَ،رَجعَ،عادَ،استحالَ،قعدَ،حارَ،ارتدَ،تحول،غدا،راح،جاء.. "ما جائتْ حاجَتَک"(ما استفهام و مبتدا،جمله بعد از ما، خبرش،جائتْ،فعل و اسمش ضمیر هی،حاجَتَک خبر و مضاف به کاف) 💥معنای لیس:فعلِ ماضی جامدی است که دلالت دارد بر "عدم تحقق" معنای خبر،برای اسم در زمان حال،مثلِ"لیسَ زیدٌ ضارباً "الان زید زننده نیست. حال در لیس درصورتی است که قرینه ای نباشد که نفی آن"ماضی" یا نفی آن "حال" است،اگر قرینه ای بیاید، طبق قرینه حکم میکنیم،مثالِ نفی ماضی"لیسَ الغریب مسافراً امسَ" مثال نفی آینده"ألا یومَ یاتِیهِمْ لیسَ مصروفاً عنهم" 💥نکاتی در خصوص لیسَ 💥۱-گاه دلالت بر نفی حکم میکند،نفیِ مجردی از زمان(دلالت بر زمان خاصی ندارد) مثلِ"لیسَ لِکَذوبٍ مُروةٌ" 💥۲-هیچ وقت به صورت "تامه" استعمال نمیشود،و در رای أرجح تقدیم خبر بر لیس جایز نیست. 💥۳-اگر خبرش نکره "عامی" باشد،حذفش جایز است مثل"لیسَ احدٌ،که اصالتا"لیسَ احدٌ موجوداً"بوده است. 💥۴-جایز است جَر خبرش توسط باء الزائده،به دو شرط،اول اینکه، ادات استثناء نباشد و دوم اینکه،نفی آن نقض نشود توسط إلّا مثلِ"لیسَ الغَضبُ بمحمودِ العاقبةِ" 💥۵-وقوع"إنْ"زائده،بعد از آن صحیح نیست. 💥۶-متصل شدن "کافی" که دلالت بر خطاب محض میکند،به لیسَ،جایز است مثلِ"لَسْتُک محمداً مُهملاً" صفحه ۴۵۵ تا ۴۵۸ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹معانی افعال ناقصه🔹 💥۷-معنای زال:ذاتا بر"نفی"و"عدم" وجود شی،دلالت دارد،اما اگر قبل آن "نَفی"یا "شبه نفی"باشد،معنایش مثبت میگردد و در این حالت دلالت دارد بر اتصاف اسم به معنای خبر اتصافی مجرد و مستمر که قطع نمیشود یا مستمر است تا زمان تکلُّم،و بعد از آن زمان ممکن است منقطع شود. مثال اول برای اتصاف اسم به معنای خبر که مستمر و دائم است،و بعد تکلم هرگز قطع نمیشود"مازالَ اللهُ رحیماً بعبادِه"(پیوسته و مستمر خدا تعالی،نسبت به بندگان رحیم است و این رحمتش قطع نمیشود). مثال دوم که بعد از تکلم قطع میشود:"لا یزالُ الحارسُ واقفاً"پیوسته کشاورز ایستاده است. از"شبه نفی" نهی و دعا است،در دعا شرط شده که ادوات آن"لا"یا "لَنْ" باشد،مثلِ"لا زال الخیرُ منهمراً علیک فی قابل ایامِک"امیدوارم همیشه و پیوسته،در تمام روزهای زندگیت،خیر به سمت تو نازل شود. 💥نکاتی در خصوص زال 💥۱-زال ای که مقدم شده بر او"نفی" یا "شبه نفی"،هرگز به صورت تامه استعمال نمیشود. 💥۲-شرط عملش به صورت ناقصه این است که،مقدم شود بر او"نفی"یا "نهی"یا"دعا" و گاه نفی در زال به قرینه ای مقدر میشود،مثل"تاللهِ یزال الشحیحُ محروماً" که تاللهِ لا یزال بوده،و در این حالت،شرط شده که ادات نفی باید"لا"باشد و اینکه،"مضارع زالَ" در جواب قسم باشد. 💥۳-نباید خبرش جمله فعلیه ماضوی باشد،پس صحیح نیست"ما زالَ المسافرُ غابَ" 💥۴-خبرش بعدِ "الّا" نیاید،پس صحیح نیست ما زالَ الا بعیداً. 💥۵-مضارع زالَ،یزال باشد که مصدر مستعملی ندارد،اما "زال-یَزیل" که مصدرش"زَیْل" و معنایش"مَیَّزَ و فَصَلَ"است و همچنین"زال-یَزولُ"که مصدرش"زِوال" و معنایش"هَلَکَ و فَنِیَ" است،فعل تام هستند. صفحه ۴۵۸ تا ۴۶۰ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹معانی افعال ناقصه🔹 💥معنای فَتِئَ ، بَرِحَ و إنْفَک:دقیقا در معنیٰ و شروط مانند"زالَ"هستند،جز اینکه این أفعال،فقط یک مضارع دارند،و جز اینکه گاهی به صورت"تامه"استعمال میشوند. مثل ۱"فَتِئَ الصانعُ عَنْ شیئٍ" ای:نَسِیَه(فراموش کرد آن شی را) آمدن "فَتِئَ"در بعضی از لغتهاست ولی مصنف "تامه"بودن این فعل را نپذیرفته است. مثال۲"و إذ قالَ موسیٰ لِفَتَـٰه لا أبرَحُ"أی لا أذهَبُ مثال ۳"فَککْتُ حلقاتَ السلسلةِ فَانْفَکَتْ"أی:إنْفَصَلتْ. 💥معنای دام:به همراه معمولش این است که،استمرار معنای قبل از "دام"در مدت محدودی است و آن مدتِ محدود،تا زمانی است که خبر دامِ برای اسم دامِ ثابت شده است. مثلا" و اوصانی بالصّلوة والزّکاة ما دُمْتُ حیّا"(سفارشم کن به صبر و زکات،تازمانی زنده ام) به صبر و زکات،محدود شده به مدت زمان حیات من. 💥شروط عمل "دامَ" 💥۱-به لفظ ماضی باشد،و اینکه قبلش مای مصدریه ظرفیه بیاید،و زمانی فاعلش ضمیرِ رفع متحرک باشد،ضمه دادن به "دال" و حذفِ "الف"،واجب است "مادُمْتُ حیاً" 💥۳-جمله فعلی که فعلش مضارع است،قبل از مادام و معمولش بیاید،و ارتباط معنایی با هم داشته باشند. 💥۴-نباید خبرش جمله فعلیه "ماضوی" باشد. 💥۵-نباید خبر،بر "مادام" مقدم شود،اما توسُط خبر بین "ما"و "دام"جایز است. صفحه ۴۶۰ تا ۴۶۳ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 💥افعال ناسخه از نظر "متصرف بودن" و غیرش. 💥۱-جامد،یعنی اینکه مطلقا "غیر متصرف"هستند و فقط صیغه ماضی دارند، که شامل دو فعلِ لَیسَ "به اتفاق" و دامَ "در مشهور ترین نظر"،میشود. 💥۲-متصرفی هستند شبیه تصرُّفی کامل،یعنی ماضی،مضارع،امر،مصدر و اسم فاعل دارند و البته اسم مفعول،و باقی مشتقات را ندارند،که شامل هفت فعلِ(کانَ-أصْبحَ-أضحیٰ-أمسیٰ-باتَ-ظَلَّ صارَ)میشود. مثال"یکونُ الکلامُ عنوانَ صاحبِه" "کُونوا أنصارَ اللهِ" و "کَوْنُک شریفاً معَ الفَقرِ خیرٌ مِن کونِک دَنیئاً معَ الغنِیّ" و"أ کائنٌ زیدٌ عالماً" مثال های فوق دیدیم که،غیر ماضی از کانَ،استعمال شده و مثلِ "کان"عمل کرده است،آن شِش فعل دیگر نیز دقیقا مانند "کان" هستند. 💥۳-متصرفِ "ناقص" که،فقط ماضی،مضارع و اسم فاعل دارند و شامل چهار فعلی است که مقدم شده بر آنها "نفی" یا "شبه نفی"(زالَ-بَرِحَ-فَتِئَ-إنْفَک) صفحه ۴۶۳ تا ۴۶۵ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. .🔹حکمُ الناسـِخِ و معمولیه مِن ناحیةِ تقدیمِ و تأخیرِ🔹 💥ترتیب بین ناسخ و اسمش،واجب است،یعنی واجب است اول ناسخ بیاید بعد اسم،اما "خبر" اگر جمله ای باشد خالی از ضمیر به اسم،احسن تاخیر جمله است از ناسخ و اسم،مثل"کانَ علیُّ یَمُرُّ محمودُ به" یَمُرُّ،ضمیرِ راجع به "اسم" نیست. خبر جمله ی مشتمل بر ضمیر به اسم باشد،واجب است تاخیر "جمله" از اسم و خبر،مثل"کانَ علیُّ یقومُ" 💥اما خبری که جمله نیست،(مفرد،شبه جمله)شِش حالت دارد. 💥۱-وجوب تاخیر از اسم. الف-اگر تقدیم "خبر" بر اسم موجب اشتباه شود،تأخیر خبر واجب است. مثلِ"کانَ شریکی أخِی" ب-خبر مقرون به"إلّا" یا "إنَّما"باشد. مثلِ"ما کانَ التاریخُ إلّا الخبرَ الصادقَ" یا"إنَّما کانَ التاریخُ الخبرَ الصادقَ" 💥۲-فقط وجوب تقدیم بر اسم،که یک حالت دارد و این در صورتی است که،اسم مضاف باشد به ضمیری که بر میگردد به خبر و اینکه تقدیم خبر بر عامل دارای مانع ای باشد، مثلِ"یعجبُنِی أنْ یکونَ لِلْعَملِ أهلُه" 💥۳-وجوب تقدیم خبر بر ناسخ،و این در صورتی است که خبر،صدارت طلب باشد مثلِ "أسماء استفهام" و "کَمْ خبریه" "أینَ کانَ الغائبُ" و "کَم مرةً کانتْ زیارةَ المعالمِ المشهورِ" تقدیمِ خبر در صورتی که بر ناسخ ما نافیه مقدم شده،یا ناسخ لیس باشد جایز نیست. 💥۴-وجوبِ توسط خبر بین ناسخ واسمش یا وجوب تأخر خبر از هر دو،در صورتی که بر عامل،ادات صدارت طلب مقدم شده باشد،مثلِ"هل أصبحَ المریضُ صحیحاً" یا"هل أصبحَ صحیحاً المریضُ" 💥۵-وجوب توسُط بین ناسخ و اسمش،یا تقدیم خبر بر هر دو(اگر مانعی نباشد) در موارد زیر👇 الف-اسم مضاف به ضمیری باشد که به خبر راجع است مثلِ"أمسی فی البستانِ حارسُه" یا "البستان امسیٰ حارسُه" ب-اسم مقرون به الا باشد مثلِ"ماکانَ حاظراً الا علی"یا "ما حاظراً کانَ الا علی" 💥۶-جواز امور سه گانه(تاخیر از عامل فقط،تقدیم بر عامل،توسط بین عامل و اسم) در غیر آنچه گذشت. صفحه ۴۶۵ تا ۴۶۸ @talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. . 💥افعالِ ناسخی که شرطِ عملشان،نَفی یا "شبه نفی" است،دو حالت دارند، ۱-اگر حرفِ نفی"ما"باشد،تقدیم خبر بر"ما نافیه" جایز نیست،پس صحیح نیست"متکلماً ما زالَ محمودٌ" گرچه تقدیم خبر بر عامل،و بعد از "ما"جایز است مثلِ"ما متکلماً زالَ محمودٌ" ۲-اگر حرفِ نفی غیر"ما" باشد،مثلِ"لا،لم،لن..."تقدیم خبر بر این موارد جایز است. 💥در خصوصِ"دامَ"،تقدیم خبر بر "ما مصدریه"جایز نیست مثلِ"سأبقی فی البیتِ منهمراً ما دامَ المطرُ" ،تقدیم خبر،بر خود "دام" و بعد "ما مصدریه"جایز است،مثلِ"ما منهمراً دامَ المطرُ" 💥در خصوص"لیسَ"،نیز تقدیم خبر بر این فعل،اختلاف شده،که مصنف میفرماید،اولی منعِ تقدیم خبر است. صفحه ۴۶۸ تا ۴۷۰ @talcheslkotob