↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹المسألةُ ۴۵ حذف کان و معمولهایش و اینکه این حذف در غیر "کان"هم اتفاق می افتد🔹
💥از بین افعال ناقصه فقط"لیس و کان"معمولهایشان حذف میشود،در خصوص ”لیس“چنانچه سابقا گفته شد،جایز است حذف خبرش اگر نکره عامه باشد مثل"لیس احدٌ" که خبر موجوداً بوده و حذف شده است.
#اما احکام حذف کان و معمولهایش
💥۱.حذف کان به تنهایی "وجوبا"بعد از ”أنْ مصدریه“ در هر جایگاهی که تعلیل اراده شده است.
مثلِ"أمَّا أنتَ غنیاً فَتَصَدَّق" و اصل این جمله"تَصَدَّقْ لأنْ کنتَ غنیاً"،سپس "لام حرف جر" به خاطر تخفیف،حذف شده و جمله شده"تَصَدَّقْ أن کنتَ غنیاً" سپس " أن کنتَ غنیاً" مقدم شده بر "تَصَدَّقْ" سپس"کان" حذف شده است و به جای آن "ما"آمده و اسم کان چون متصل به کان نیست،منفصل گردیده و نون در "أنْ" با "میم" در ما ادغام شده و حاصل شده است "أمَّا" و "فائی زائد" بر سر تصدق آمده و حاصل شده است"أمَّا أنتَ غنیاً فَتَصَدَّق"
💥۲.حذف کان به همرا اسمش،بدون خبرش،بعد "إن و لو شرطیه"جایز است،
مثلِ"المرءُ محاسبٌ علی عملِه إنْ خیراً یَکن الجزاءُ خیراً" که تقدیر"إنْ کانَ العملُ خیراً"بوده است،و "لا یأمن الدهرَ ذو بغی و لو ملکاً" که تقدیر "و لو کان ذو بغی ملکاً"بوده است.
💥۳.حذف کان با خبرش بدون اسمش،جایز است باز هم بعد"إنْ و لو شرطیه"
مثل"المرءُ محاسبٌ علی عملِه إنْ خیرٌ فخیرٌ"که تقدیر چنین بوده"المرءُ محاسبٌ علی عملِه إنْ کان فی عملِه خیرٌ فجزائُه خیرٌ" و مثل"اطعِمْ المسکینَ و لو رغیفٌ"که تقدیر"ولو کان فی بیتکم رغیفٌ"بوده است.
💥۴.حذف به همراه تمام معمولهایش وجوبا بعد از"إنْ الشرطیه"
مثلِ"اذهب الی الریف صیفاً إمَّا لا"که در اصل"إنْ کُنْتَ لا تَذْهب الی غیره"
#که حذف شده است کان با دو معمولش،البته حرف نفی(لا) که بر خبر وارد شده،حذف نشده است،و به جای"کانَ"ما آمده است،و جمله به این صورت گردیده است"إمَّا لا"
💥۵.حذف کان با تمام معمولهایش جوازا،بعد از إن شرطیه،و هیچ عوضی از کان نیامده است.
مثلا در جواب سوالِ"أ تُسافر و إنْ کان البردُ شدیداً" گفته میشود "نَعَمْ و إنْ"
یعنی"نَعَمْ و إنْ کانَ البردُ شدیداً"
#زیادة و تفصیل
💥أ-در کلام قدیم،به صورت خیلی کم دیده شده که"کان و اسمش"بعد از "لَدُنْ" حذف شده اند
مثلا در جواب سوالِ"متی کانَ الاجتماع" میگویند"یومَ الخمیس من لدُنْ عصراً" که تقدیر"من زمنٍ کان الوقتُ عصراً" در خصوص این حذف به نصوص وارد شده اکتفا میشود.
💥ب-گاه کانَ در شعر حذف میشود و عوض آن چیزی نیامده،و معمولهایش باقی میماند.
مثلِ" أزمانَ قومی و الجماعةَ کالذی ......" که تقدیر"أزمانَ کانَ قومی و الجماعة َکالذی ..."
#ترکیب شعر،"قومی" اسمِ کانِ محذوف
کالذی خبر کان،الجماعةَ مفعول معه.
#خلاصه صفحه ۴۷۵ تا ۴۸۰
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹حذفُ النون من مضارع کانَ🔹
💥زمانی که "جازمی"بر مضارع کانَ داخل شود،علامت جزم این مضارع سکون و واوِ قبل از "نون"حذف میشود،چون "واو" ساکن،با نونی که به خاطر جزم،ساکن شد،التقاء ساکنین،ایجاد میکند و "واو"حذف میشود.
مثلِ "لَمْ تَکُنْ"
#علاوه بر حذف "واو"حذفِ "نون"از مضارعِ کان هم جایز است،چه بعدش، حرفِ "ساکن" بیاید مثلِ"لَمْ أکُ ألْذین ینکِر المعرفَ" و چه بعدش حرف "متحرک" بیاید مثلِ"لم أکُ ذا مَنْ“
#در صورتی که بعد از "نون"،ضمیر متصل بیاید،حذفش،جایز نیست
مثلِ"إنْ یَکُنه"
💥توجه:این احکام فوق،در مضارع مجزوم کان جریان دارند،چه "تامه"باشد "کانَ"و چه ناقصه..
#مصنف،دو امر مهم را یاد آوری میکند.
💥۱.حذفِ "الفی" که عین الفعل "کان" است،و حذفِ"واوی"که عین الفعل مضارع و امر کان است،به این شرط است که،این سه فعل(ماضی،مضارع و امر)آخرشان ساکن باشد،
مثلِ"کُنْتَ،یَکُنْ،کُنْ"
💥۲-کان،اگر اسناد دهد به ضمیر رفع متحرک،ضمه دادن به"کافش"واجب است.مثلِ"کُنَّ،کُنْتَ،کُنْتما،کُنْتُمْ و...."
#خلاصه صفحه ۴۸۰ تا ۴۸۱
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹المسألةُ ۴۷،نفی الاخبار فی هذا الباب و حکم زیادة”باء الجرِ“ فیها و فی الأسماء🔹
💥زمانی که ادات نفی داخل شود بر فعلی از افعال این باب-غیر لیس و زال و اخوات زال-،در این صورت نفی قطعا بر"خبر"واقع شده،پس در مثال"ما کان زیدٌ عالماً" نفی بر علمیت زید واقع شده است،واگر اراده شود ایجاب با وجود این "نفی"،بر خبر "الا" وارد میشود،مثل"ما کان زیدٌ الّا عالماً"
#الّا آوردن به این شرط است،که خبر از کلماتی نباشد که استعمالشان منحصر در نفی است،بنابر این در مثالِ"ما کانَ مثلُک أحداً" گفته نمیشود"ما کانَ مثلُک الّا أحداً" چون "أحداً" استعمالش منحصر در نفی است.
#در خصوص لیس،نیز نفی به خبر میرسد و ایجابش با آوردن "الّا" بر خبر است و شرط آوردن "الّا" مثل قبل است.
#در خصوص فعل "زالَ"و اخوات آن،قبل هم گفته شد،خبرشان مثبت است،و بر خبرشان"الّا"نمی آید.
💥زمانی که خبر ناسخ منفی باشد،یا به "لیسَ" یا به "ما" جایز است بکثرت دخول باء زائد بر خبر،مثل"لیس الحلمُ ببلادةٍ" و "ما کان زیدٌ بعالمٍ" و "ما ربُک بظلامٍ للعبیدِ"
#باء زائده،برای تاکید نفی و تقویت کلام وارد میشود.
#دخول"باء زائده،ابتدا بر خبر "لیس" کثرت دارد و سپس بر خبر "ما" حجازیه.
#اگر مقدم شود خبرِ منفی بر اسم و بین ناسخ و اسمش بیاید،جایز است دخولِ "باء زائد" بر اسم،مثلِ"ماکانَ اسرافاً بالجودِ"
#خلاصه صفحه ۴۸۱ تا ۴۸۴
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹المسألةُ ۴۸،الحروف التی تشبهُ”لیسَ“ فی المعنی و العمل:ما، لا،لات و إنْ.
💥حروفی در زبان عربی داریم که دقیقا مثل "لیس" هستند،یعنی معنای نفی دارند و رفع به اسم و نصب به خبر میدهند.مثل"ما زیدٌ قائما"
#در خصوص حرف ما اهل حجاز قائلند که علاوه بر معنای نفی،عملش هم دقیقا عین لیسَ هست،ولی "بنی تمیم"قائل به عمل برای ما نیستند.
#معنای نفی در ما(چه اهل حجاز،چه بنی تمیم) در حالت بدون قرینه،نفی حال است،"یعنی الان زید قائم نیست"مثلا.
💥شرایط عمل "ما"
إ.بعد از ما،إنْ زائده نیاید.
ب.بر خبر"الّا"نیاید.
ج.ترتیب اسم و خبر باید رعایت شود،البته اگر خبر"ظرف "یا "جار و مجرور" باشد،ایرادی ندارد که خبر مقدم شود بر اسم.
د.معمول خبری که "شبه جمله نیست" بر اسم مقدم نشود بنابر این،صحیح نیست"ما الأَحمقَ العاقلُ مصاحبا" ولی ""ما العاقلُ مصاحبا الأَحمقَ " صحیح هست.
هـ."ما"تکرار نشود،پس عملی ندارد،وقتی ما تکرار شود.
#خلاصه صفحه ۴۸۴ تا ۴۸۷
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹حکم معطوف بر خبر ما شبیه به لیسَ🔹
💥أ-اگر حرف عطف از مواردی بود که مابعدش مثبت میشود،مثل "لٰکِنْ" و "بَلْ"واجب است رفع دادن به معطوف
مثل"ما زیدٌ قائما لٰکِنْ قاعدٌ"،"ما زیدٌ قائما بَلْ قاعدٌ"
#اعراب قاعدٌ در هر دو مثال،خبر برای مبتدای محذوف است( لٰکِنْ هُوَ قاعدٌ)
دو کلمه"لٰکِنْ و بَلْ" دگر حرف عطف نیستند بلکه در این حالت حرف ابتدا هستند.
💥ب-اگر حرف عطف به صورتی است که ما بعدش مثبت نیست یعنی"معطوف" مشابه "معطوف علیه"هست در حرکات اعراب،نفی و اثبات آن،مثل "واو و فاء"،در این حالت "نصب" و "رفع" معطوف جایز است مثلِ"ما أنتَ قاسیاً و عنیفاً علی الضعیفِ" یا ما أنتَ قاسیاً و عنیفٌ علی الضعیفِ"
#رفع دادن به معطوف به خاطر مراعات اصل خبر است قبل از ورود "ما نافیه"
#خلاصه صفحه ۴۸۷ تا ۴۸۹
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥أ-عطف اسم منصوبی بر خبر ”ما“شبیه "لیسَ"،در صورتی که عاطف،"بلْ یا لکنْ" باشد،صحیح نیست،زیرا این حروف مابعدشان مثبت است و"ما"در کلام مثبت عمل نمیکند.
#حروف دیگری(إنْ،لا) که شرط عملشان این است که نفی خبرشان از بین نرود توسط "الّا"دقیقا مانند "ما"هستند،سابقا گفته شد وقتی "الّا"بر سر خبر"ما"بیاید دگر هیچ عملی ندارد زیرا مثبت میشود معنی
مثلِ"ما زیدٌ الا شاعرٌ"
#پس عطف اسم منصوب بر خبر این حروف وقتی عاطف "بَل یا لٰکنْ" باشد،نیز صحیح نیست.
💥ب-مناسب ترین رای این است که،حذف "ما"به تنهایی،یا به همراه معمول هایش،یا حذف خود معمولهایش جایز نیست.
💥ج-زمانی داخل شود همزه استفهام بر ما شبیه به لیسَ،احکامش تغییر نمیکند.
#خلاصه صفحه ۴۸۹ تا ۴۹۰
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹 دومین حرف از حروف مشبهة به لیس”لا نافیه“ میباشد🔹
💥اهل حجاز برای این"لا" عملی مثل لیس قائلند ولی بنی تمیم مخالف عملش هستند.
#در معنای نفی این"لا" همیشه دواحتمال وجود دارد،مثلا در جمله"لا رجلٌ فی الدار" احتمال اول،نفی جنس یعنی هیچ مذکری در خانه نیست، احتمال دوم،نفی وحدت،یعنی یک مرد در خانه نیست.
💥شرایط عمل"لا"شبیه به لیسَ
💥۱.اسم و خبرش نَکره،یا در حکم نکره باشد مثلِ"لا مالٌ باقیاً مع التبذیر"
#منظور از در حکم نکره،خبر "جمله"یا "شبه جمله" است.
💥۲.ترتیب بین اسم و خبر رعایت شود،و همچنین معمولی که غیر ظرف و جار و مجرور است،مقدم بر اسم نشود مثلِ"لا حصنٌ واقیعاً الظلمَ"
💥۳.نفی خبر،توسط"الّا"از بین نرود،پس نصب "خبر" در مثلِ"لا سَعیٌ الا مثمرٌ"صحیح نیست.
💥۴."لا" تکرار نشود،یعنی اگر لا تکرار شود و منظور از دومی نفی بود،لا عملی ندارد،چون منفی در منفی مثبت میشود.
💥۵.نباید نص در نفی جنس باشد،اگر نص در نفی جنس باشد،عملش مثل "إنَّ" میشود.
#حذف خبر این"لا" زیاد است،مثل اینکه به مریض گفته شود"لا بأسٌ" که خبر "علیک" بوده
🔹ملاحظه:اگر همزه استفهام،بر "لا"داخل شود احکامش تغیر نمیکند.
#خلاصه صفحه ۴۹۰ تا ۴۹۳
@talcheslkotob
🏴ای قیمتی ترین "گُهَر دین" بگو چرا
سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟
شهادت امام باقرالعلوم، بر شیعیان آن امام بزرگ تسلیت باد
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹حرف سوم از حُروف مشبهة بلیسَ"إنْ نافیه است"🔹
💥معنای "إنْ"،نفی خبر است در زمان حال و البته عمل و اهمال"إنْ"یکسان هست و اگر کسی برایش عملی قائل است،باید شرایط "ما نافیه" را مراعات نماید،جز اینکه إنْ "زائده" هرگز بعد إنْ "نافیه" نمی آید.
#به کمک قرینه"إنْ"برای نفی "ماضی" و "مضارع"می آید.
مثل"إنْ زیدٌ ضارباً امسِ" یا "إنْ زیدٌ ضارباً غداً"
💥حرف چهارم از این حروف"لاتَ"است که در نفی خبر مانند إنْ است و همچنین هرگز بعد او إنْ "زائده"نمی آید.
#شرایط عمل این حرف علاوه بر آنچه در "ما نافیه"گفته شد این است که،اسم و خبر دلالت بر زمان کنند،و اینکه یکی از آنها دائما حذف شود که غالبا محذوف اسم است،و اینکه آنچه ذکر میشود،نکره باشد
مثل"لاتَ حینَ سهوٍ"که در اصل "لاتَ الحینُ حینَ سهوٍ"
#خود لاتَ دو نوع ترکیب دارد،اول اینکه"لا نافیه"که مثل لیس عمل میکند،تَاء در"لاتَ"برای تانیث لفظ است
ترکیب دوم،"لاتَ"کلا یک کلمه مبنی بر فتحه.
#خلاصه صفحه ۴۹۳ تا ۴۹۴
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹زیادةٌ و تفصیل🔹
💥أ-لاتَ در بعضی استعمالات قدیمی به صورت مُهمَل(بی عمل)وارد شده است،در این صورت دلالت بر نفی مُجرد دارد،البته این استعمال سَماعی است،و امروزه چنین استعمالاتی نداریم
مثل"یَبغِی جوارُک حینَ لاتَ مجیرٌ"
#لاتَ حرف نفی مجرد،مجیرٌ فاعل برای فعل محذوف یا مبتدایست که خبر آن حذف شده است.
💥ب-حکم عطف بر خبر "لاتَ" چنین است که اگر عاطف از مواردی باشد که مابعدش مثبت است(مثل بَلْ و لکنْ)،فقط رفع جایز است مثلِ"لاتَ حینَ سامةٍ بلْ حینُ صبرٍ"
ولی اگر عاطف اقتضا ندارد که ما بعدش مثبت باشد(مثل واو)،هم رفع جایز است و هم نصب
مثلِ"لاتَ حینَ راحةٍ و حینَ یا حینُ استجمامٍ"
💥ج-هَنَّا که اسم اشاره و ظرف مکان است در استعمالات قدیمی بعد از"لاتَ" آمده مثل"حَنَّتْ نوارُ و لاتَ هَنَّا حَنّتْ"
#لاتَ،حرفی برای مجرد نفی و مُهْمَل،"هَنَّا"خبر مقدم،حَنّتْ فعل و فاعل،که بر این فعل"أنْ مقدره"وارد شده،و او را تاویل به مصدر برده و محلا مرفوع مبتدای موخر است.
#خلاصه صفحه ۴۹۴ تا ۴۹۵
@talcheslkotob