↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹المَسألة ۴۱،مواضعُ إقتران الخبر بالفاء🔹
💥خبر چه ”مفرد“و چه ”غیر آن“ گاه همراه با ”فاء“می آید،البته،در صورتی که،وقوعِ خبر،نتیجه ی قطعی ماقبلش باشد،دخولِ”فاء“ بر خبر واجب است،و در غیر این صورت، دخولِ”فاء“ جایز است.
#مثال دخولِ”فاء“ بر خبر وجوبا،"ألذی یأتی زیداً فله درهمٌ"،یعنی آن کسی که پیش زید برود،درهمی بهش میدن،و اگر کسی نرود،قطعا درهم بهش نمیدن.
#خلاصه،دخولِ”فاء“چه به صورت ”وجوبی“ و چه به صورت ”جوازی“ در شرایطی است که،اولا ”خبر“ شبیه جواب شود،یعنی خبر نتیجه ماقبل و مُستقبل الزمان باشد،ثانیا مبتدا شرایط زیر را داشته باشد،
💥۱-هر اسمِ موصولِ عامی که صله ی آن جمله ی فعلیه ایست که غالبا مستقبل المعنی است،یا صله ”ظرف و جار و مجروری“است که متعلق است به فعلی با شرایط بالا.
💥۲-هر نکره ی عامی که،"صفت" آن جمله فعلیه ایست که ”مستقبل المعنی“ است غالبا،یا اینکه ”صفت“ظرف و جار و مجروری است که متعلق است به فعلی با شرایط بالا.
مثلِ "رَجلٌ یُکْرِمُنِی فمَحبوبٌ"
#در تمام مثالها ادات شرطی در کار نبود،چون این مثالها "شبه شرط"و "شبه جوابند" و اگر ادات شرط بیاید،خود "شرط" و "جواب"حاصل میشود،که از بحث ما خارج است.
#اگر خبر،همراه با”فاء“ بیاید،تقدم مبتدا بر خبر واجب است.
خلاصه صفحه ۴۳۷ تا ۴۳۹
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥تمام مواضع دخولِ”فاء“.
💥۱.خبرِ مبتدایی که آن مبتدا بعد از”أمَّا“آمده است مثلِ"أمَّا الوالِدُ فرحیمٌ"
💥۲.مبتدا "اسم موصول" که "صله ی آن "جمله فعلیه"ایست که فعل آن مستقبل،و صلاحیت دارد که جمله شرط باشد.
💥۳.مبتدا "اسم موصول" که صله آن ظرف یا جار و مجروری است،که متعلق هستند به فعل مستقبل.
💥۴.مبتدا "نکره عامی"است که بعد از آن "جمله فعلیه ای" که زمانش مستقبل است آمده واین جمله صفت آن مبتدای نکره است.
💥۵.مبتدا "نکره عامی" است که بعد آن، ظرف و جار و مجروری آمده که متعلق است،به فعلِ مستقبل و این ظرف و جار و مجرور صفت مبتدا هستند.
💥۶.مبتدا مضاف به یکی از پنج قسم بالا باشد،یعنی مبتدا مضاف به "اسم موصول" یا "نکره عامی"باشد که تمام شرایط بالا را داشته باشند.
مثلِ ”کتاب الذی یتعلم فمصون“ ، ”قلم الذی أمامَک فجید“ٌ
💥۷.مبتدا لفظِ ”کل“ یا هم معنای کل باشد(جمیع) که اضافه شده به نکره موصوفه با شرایطش(نکره ای که صفت آن فعل مستقبلی است که صلاحیت جمله شرط واقع شدن دارد،یا صفت آن جار و مجرو یا ظرفی است که متعلق است به فعلی با شرایط مذکور)
مثلِ"کلُ رجلٍ یهمل فصغیرٌ"
#در جمیع موارد بالا خبر میتواند به صورت مفرد،جمله یا شبه جمله بیاید و خبر جمله باید خالی از ادات شرط باشد،و ”دخول فاء“بر خبر در قسم اول "واجب"و در سایر اقسام جایز است.
💥اگر یکی از شرایط سه گانه مفقود شود،"ممنوع" است دخول فا بر خبر،مثال فقد عمومیت،"سعیُک الذی تبذله فی الخیر محمودٌم"
مثالِ فقد استقبال،"الذی زارنی امسِ مشکورٌ"
مثال جمله ی صله یا صفت که شرایط شرط شدن ندارد،
"مَن لَنْ یَزورنی مسیئٌ." یا"مَن میتواند نکره موصوفه یا اسم موصول باشد.
#خلاصه صفحه ۴۳۹ تا ۴۴۲
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.
💥گاه،فاء بر خبری که مبتدای آن لفظ ”کُل“است به صورت جوازی داخل میشود،گاه لفظِ”کُل“اضافه میشود به غیرِ موصوف مثلِ”کُل نعمةٍ فَمِن الله“
و گاه لفظِ”کُل“ اضافه میشود به موصوفی از غیر موارد مذکور
مثلِ”کُل أمرٍ مفرحٍ او مؤلمٍ فنتیجةٌ لعملِ صاحبِه“
💥زمانی که مبتدا”أل“موصول باشد،و صِله ی آن صفت صریحِ "مستقبل الزمن" باشد،جایز است دخولِ(فاء) بر خبر.
مثل"وَالســارقُ وَ الســارِقَةُ فَاقطعُوا أیْدیَهما"
💥اگر ناسخی بر مبتدایی که شبیه شرط شده است وارد شود "دخول فاء" بر خبر ممنوع است،البته اگر نواسِخ"إنَّ،أَنَّ،و لٰکِنَّ" دخولِ فاء بر خبری که مبتدای آن شبیه شرط شده است ممنوع نیست بلکه جایز است،
مثلِ"وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ"
💥زمانی که اسمی عطف شود بر مبتدایی که خبر آن مقرون به فاء است،تاخیر معطوف از خبر واجب،
مثلِ"الذی عندَک فَمودبٌ و الخادمُ.....
#خلاصه صفحه ۴۴۲ تا ۴۴۳
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹نواسخُ الإبتدا:کان و اخواتها🔹
💥تعریف نواسخ:کلماتی که داخل میشوند بر"مبتدا" و"خبر"و اسم و اعراب آن دو را تغییر میدهند.
#مثلِ زیدٌ قائمٌ،که با وجود”کانَ“
میشود”کانَ زیدٌ قائماً“،با وجود "إنَّ" میشود"إنَّ زیداً قائمٌ" و با وجود"عَلِمَ"میشود"عَلِمْتُ زیداً قائماً".
#نواسخ انواعی دارد،که در مثالهای بالا روشن شد،بحث الان در خصوص کانَ و اخوات آن است،که مبتدا را "مرفوع" واسم خود قرار میدهند و خبر را "منصوب"و خبر خود قرار میدهند،و اسم این افعال،افعال ناقصه است.
💥افعال ناقصه،سیزده فعل هستند(کانَ،ظَلَّ،باتَ،أصبح،أضحی،أمسی،صار،لیس،زال،برح،فتئ،إنفک و دامَ)
💥همه ی این افعال در اموری مشترک هستند،و مهمترین امور مشترک آنها،
🔹۱-عمل نمیکنند،مگر به شرطِ "موخر" بودن اسم از آن افعال.
🔹۲.خبرشان باید غیر انشائی باشد،پس صحیح نیست"کانَ الضعیفُ عاوِنهُ"
🔹۳.اسم و خبر باید با هم ذکر شوند و هیچ کدام حذف نشوند جز در خصوص"لیس" و "کان"که با شرایطی که می آید جایز است.
🔹۴.مقدم نشود خبر بر آنها،زمانی که اول این افعال"ما"و "إن"نافیه باشد.
🔹۵.اگر خبرِ فعل ماضی از این افعال،مضارع باشد،معنی مضارع ماضی میشود مثلِ أصبح زیدٌ یَعلمُ..
⚡️این بحث ادامه دارد...
#خلاصه صفحه۴۴۳ تا ۴۴۶
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹نواسخُ الإبتدا:کان و اخواتها🔹
💥از جمله شرایط”افعال ناقصه“ این است که خبرشان،جمله فعلیه ماضوی نباشد،جز ”کان“که صحیح است خبرش جمله فعلیه ماضوی باشد.
💥از جمله شروط خبر،تمام کنندگی معنا با اسم است و گاهی این تمام کنندگی با نَعت برای خبر اتفاق میفتد.
💥هر کدام از این”افعال ناقصه“ معانی خاص خود را دارند.
💥اما معنی کانَ:متصف شدن اسمش به معنای خبرش،اتصافی مجرد در زمانی مناسب با صیغه کانَ،
💥مثلا "کانَ الطفلُ جاریاً"،یعنی طفل در گذشته حرکت کرد و اگر گفته شود”یَکونُ الطفلُ جاریاً“ یعنی طفل حرکت میکند(الان یا در آینده)
💥و اگر گفته شود"کُن جاریاً"یعنی تو حرکت کن..
در همه مثال ها،اسم،معنی خبر را گرفته است.
#منظور از اتصافِ مجرد،این است که مبتدا معنی خبر را بگیرد و هیچ دلالتی بر"نفی"،"دوام" یا "تحول"ندارد،و همچنین دلالتی بر این ندارد که "چه وقتی" اعم از صبح،ظهر و یا عصر،مبتدا معنای خبر را گرفته است.
💥گاه کانَ به کمک قرینه،بر استمرار خبر برای مبتدا دلالت دارد،و مقید به زمان خاصی نیست، مثلِ"کان الله غفوراً رحیماً"
💥گاه "کانَ"به معنی صار،است مثلِ"احتَرقَ الخشبُ فکانَ تُراباً،چوب سوخت و تبدیل به خاک شد"
💥گاه کانَ تامه میشود و فقط احتیاج به فاعل دارد،در این صورت معنایش،غالبا حَصلَ و وُجِدَ است،
مثلِ ”إشترقت الشمسُ فکانَ النورُ“
💥از صیغه شِش ماضی کانَ،تا پایان صیغه های ماضی،کاف مضموم میشود،کُنَّ،کُنْتَ،کُنْتُما..
#سایر احکام مختص به "کانَ" ان شاء الله،خواهد آمد.
#خلاصه صفحه ۴۴۶ تا ۴۵۰
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥أ-منفی "کانَ" و مضارعش در صورتی که خبرشان "جمله" همراه با "إلا" استثناییه باشد،مقدم شدن واوی بر جمله خبریه و بعد از "إلّا"جایز است،مثل
"ما کانَ مِن بشرٍ إلّا و مِیتتُه محتومةٌ"
#نام این "واو"،را در اصطلاح
"واوی که داخل بر میشود بر خبر نواسخ" می نامند،این ”واو“ بر خبر لیس که به صورت "جمله" آمده باشد،نیز می آید،ودر غیر این موارد اگر "واو"بیاید،قیاسی نیست.
#مصنف:با وجود جایز بودن دخول این واو،و البته کثرتش،بهتر است این واو داخل نشود بر خبر.
💥ب-از روشهای"ادبی" که زیاد هم اتفاق افتاده است "کائناً ما کان" و "کائناً مَن کان"
#ترکیب،"کائناً"،حال و منصوب،اسم آن هو که به شیئ سابقی که آن صاحب حال است بر میگردد.
#مَن یا"ما" نکره "موصوفه" هستند،مبنی بر سکون،و در محل نصب هستند به عنوان خبر"کائناً"
#کانَ،فعل ماضی تام،فاعلش هو که به "مَن" یا "ما"راجع است.
#خلاصه صفحه ۴۵۰ تا ۴۵۲
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹معانی افعال ناقصه🔹
💥۱-معنای ظَلَّ:اسم معنای خبرش را در طول روز بگیرد در زمان "گذشته"
و اگر صیغه"ظَّلَّ" مضارع شود معنایش "حال" یا "آینده" میشود.
مثلِ"ظَلَّ الجو معتدلاً،یا یَضلَّ الجو معتدلاً"
#در طول روز،هوا معتدل بود یا الان هوا معتدل است یا معتدل خواهد شد.
💥ظَلَّ کثیرا به معنای "صار"استعمال میشود مثلِ"ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً" و گاه هم به صورت"تامه"استعمال میشود اگر به معنای "دام و طال" باشد مثلِ"ظلَّ الحرُ"
💥۲-معنای أَصْبَحَ:اسم معنای خبر را در گذشته و در صبح میگیرد.
مثلِ"أصْبَحَ زیدٌ عالماً"،زید در طول صبح عالم شد.
#اگر صیغه این فعل مضارع باشد معنایش"حاضر"یا "مستقبل"میشود.
💥و کثیرا به معنای"صار"استعمال میشود و گاه هم فعل"تام" میشود،اگر به معنای "دخول در صبح"باشد
مثلِ"أیُّها السارِی و قَدْ أصْبَحَتْ"
💥۳-معنای أضحیٰ:اسم معنای خبر را در وقت ظهر بگیرد مثلِ"أضْحیٰ زیدٌ غنیاً"،زید در طول ظهر غنی شد.
و گاه کثیراً به معنای "صار" استعمال میشود.
#گاهی أَضْحیٰ،به صورت فعلِ"تامه" استعمال میشود،اگر معنایش "دخول در ظهر باشد" مثلِ"أضحیٰ النائمُ،داخل در ظهر شد،اون کسی که خوابیده"
#خلاصه صفحه ۴۵۲ تا ۴۵۳
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹معانی افعال ناقصه🔹
💥۴-معنای أمسیٰ:اسم "معنای"خبر را بگیرد،در گذشته و در وقت شب،مثلِ"أمسیٰ زیدٌ غنیّاً"زید در وقت شب غنی شد،واگر مضارع شود،اسم معنای خبر را در ”حال “یا ”آینده“ میگیرد.
#و کثیرا به معنای”صار“استعمال میشود.
💥۵-معنای باتَ:اسم معنای خبر را در گذشته و در "طول شب" میگیرد.
مثلِ"بات زیدٌ ساجداً“زید در طول شب در سجده بود.و اگر مضارع شود،این معنی حالت "حال"یا "آینده" پیدا میکند.
#گاه باتَ "تامه"میشود،اگر به معنای"نَزَل فی الیل باشد" مثلِ"باتَ الطائرُ"
💥۶-معنای صار:گردیدن اسم،به معنای خبر،(اسم تبدیل به خبر میشود)مثلِ"صارَ الشجرةُ باباً"آن درخت تبدیل به دَر شد.
#گاه"صارَ" تامه میشود،اگر به معنای "ثَبَتَ و إسْتَقَر"َ باشد مثلِ"صارَ ألامرُ الیکَ"،یا به معنای تَتَجهُ(نتیجه)باشد مثلِ"إلیٰ اللهِ تَصیرُ الامورُ"
#شرط عملِ "صارَ" به صورتِ"افعال ناقصه"این است که خبرش،فعل ماضی نباشد،پس صحیح نیست،"صارَ الجالِسُ وَقِفَ"
#خلاصه صفحه ۴۵۳ تا ۴۵۵
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹زیادةٌ و تعصیلٌ🔹
💥افعالی هستند که معنی و عملِ "صار" را دارند،و صحیح است به جای این افعال صار را قرار دهیم،مشهورترین این افعال یازده فعل پایین هستند،
آضَ،رَجعَ،عادَ،استحالَ،قعدَ،حارَ،ارتدَ،تحول،غدا،راح،جاء..
#مثلِ"ما جائتْ حاجَتَک"(ما استفهام و مبتدا،جمله بعد از ما، خبرش،جائتْ،فعل و اسمش ضمیر هی،حاجَتَک خبر و مضاف به کاف)
💥معنای لیس:فعلِ ماضی جامدی است که دلالت دارد بر "عدم تحقق" معنای خبر،برای اسم در زمان حال،مثلِ"لیسَ زیدٌ ضارباً "الان زید زننده نیست.
#نفی حال در لیس درصورتی است که قرینه ای نباشد که نفی آن"ماضی" یا نفی آن "حال" است،اگر قرینه ای بیاید، طبق قرینه حکم میکنیم،مثالِ نفی
ماضی"لیسَ الغریب مسافراً امسَ"
مثال نفی آینده"ألا یومَ یاتِیهِمْ لیسَ مصروفاً عنهم"
💥نکاتی در خصوص لیسَ
💥۱-گاه دلالت بر نفی حکم میکند،نفیِ مجردی از زمان(دلالت بر زمان خاصی ندارد) مثلِ"لیسَ لِکَذوبٍ مُروةٌ"
💥۲-هیچ وقت به صورت "تامه" استعمال نمیشود،و در رای أرجح تقدیم خبر بر لیس جایز نیست.
💥۳-اگر خبرش نکره "عامی" باشد،حذفش جایز است مثل"لیسَ احدٌ،که اصالتا"لیسَ احدٌ موجوداً"بوده است.
💥۴-جایز است جَر خبرش توسط باء الزائده،به دو شرط،اول اینکه، ادات استثناء نباشد و دوم اینکه،نفی آن نقض نشود توسط إلّا
مثلِ"لیسَ الغَضبُ بمحمودِ العاقبةِ"
💥۵-وقوع"إنْ"زائده،بعد از آن صحیح نیست.
💥۶-متصل شدن "کافی" که دلالت بر خطاب محض میکند،به لیسَ،جایز است
مثلِ"لَسْتُک محمداً مُهملاً"
#خلاصه صفحه ۴۵۵ تا ۴۵۸
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹معانی افعال ناقصه🔹
💥۷-معنای زال:ذاتا بر"نفی"و"عدم" وجود شی،دلالت دارد،اما اگر قبل آن "نَفی"یا "شبه نفی"باشد،معنایش مثبت میگردد و در این حالت دلالت دارد بر اتصاف اسم به معنای خبر اتصافی مجرد و مستمر که قطع نمیشود یا مستمر است تا زمان تکلُّم،و بعد از آن زمان ممکن است منقطع شود.
مثال اول برای اتصاف اسم به معنای خبر که مستمر و دائم است،و بعد تکلم هرگز قطع نمیشود"مازالَ اللهُ رحیماً بعبادِه"(پیوسته و مستمر خدا تعالی،نسبت به بندگان رحیم است و این رحمتش قطع نمیشود).
مثال دوم که بعد از تکلم قطع میشود:"لا یزالُ الحارسُ واقفاً"پیوسته کشاورز ایستاده است.
#منظور از"شبه نفی" نهی و دعا است،در دعا شرط شده که ادوات آن"لا"یا "لَنْ" باشد،مثلِ"لا زال الخیرُ منهمراً علیک فی قابل ایامِک"امیدوارم همیشه و پیوسته،در تمام روزهای زندگیت،خیر به سمت تو نازل شود.
💥نکاتی در خصوص زال
💥۱-زال ای که مقدم شده بر او"نفی" یا "شبه نفی"،هرگز به صورت تامه استعمال نمیشود.
💥۲-شرط عملش به صورت ناقصه این است که،مقدم شود بر او"نفی"یا "نهی"یا"دعا" و گاه نفی در زال به قرینه ای مقدر میشود،مثل"تاللهِ یزال الشحیحُ محروماً" که تاللهِ لا یزال بوده،و در این حالت،شرط شده که ادات نفی باید"لا"باشد و اینکه،"مضارع زالَ" در جواب قسم باشد.
💥۳-نباید خبرش جمله فعلیه ماضوی باشد،پس صحیح نیست"ما زالَ المسافرُ غابَ"
💥۴-خبرش بعدِ "الّا" نیاید،پس صحیح نیست ما زالَ الا بعیداً.
💥۵-مضارع زالَ،یزال باشد که مصدر مستعملی ندارد،اما "زال-یَزیل" که مصدرش"زَیْل" و معنایش"مَیَّزَ و فَصَلَ"است
و همچنین"زال-یَزولُ"که مصدرش"زِوال" و معنایش"هَلَکَ و فَنِیَ" است،فعل تام هستند.
#خلاصه صفحه ۴۵۸ تا ۴۶۰
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹معانی افعال ناقصه🔹
💥معنای فَتِئَ ، بَرِحَ و إنْفَک:دقیقا در معنیٰ و شروط مانند"زالَ"هستند،جز اینکه این أفعال،فقط یک مضارع دارند،و جز اینکه گاهی به صورت"تامه"استعمال میشوند.
مثل ۱"فَتِئَ الصانعُ عَنْ شیئٍ"
ای:نَسِیَه(فراموش کرد آن شی را)
#تامه آمدن "فَتِئَ"در بعضی از لغتهاست ولی مصنف "تامه"بودن این فعل را نپذیرفته است.
مثال۲"و إذ قالَ موسیٰ لِفَتَـٰه لا أبرَحُ"أی لا أذهَبُ
مثال ۳"فَککْتُ حلقاتَ السلسلةِ فَانْفَکَتْ"أی:إنْفَصَلتْ.
💥معنای دام:به همراه معمولش این است که،استمرار معنای قبل از "دام"در مدت محدودی است و آن مدتِ محدود،تا زمانی است که خبر دامِ برای اسم دامِ ثابت شده است.
مثلا" و اوصانی بالصّلوة والزّکاة ما دُمْتُ حیّا"(سفارشم کن به صبر و زکات،تازمانی زنده ام)
#توصیه به صبر و زکات،محدود شده به مدت زمان حیات من.
💥شروط عمل "دامَ"
💥۱-به لفظ ماضی باشد،و اینکه قبلش مای مصدریه ظرفیه بیاید،و زمانی فاعلش ضمیرِ رفع متحرک باشد،ضمه دادن به "دال" و حذفِ "الف"،واجب است
#مثلِ "مادُمْتُ حیاً"
💥۳-جمله فعلی که فعلش مضارع است،قبل از مادام و معمولش بیاید،و ارتباط معنایی با هم داشته باشند.
💥۴-نباید خبرش جمله فعلیه "ماضوی" باشد.
💥۵-نباید خبر،بر "مادام" مقدم شود،اما توسُط خبر بین "ما"و "دام"جایز است.
#خلاصه صفحه ۴۶۰ تا ۴۶۳
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.
💥افعال ناسخه از نظر "متصرف بودن" و غیرش.
💥۱-جامد،یعنی اینکه مطلقا "غیر متصرف"هستند و فقط صیغه ماضی دارند،
که شامل دو فعلِ لَیسَ "به اتفاق" و دامَ "در مشهور ترین نظر"،میشود.
💥۲-متصرفی هستند شبیه تصرُّفی کامل،یعنی ماضی،مضارع،امر،مصدر و اسم فاعل دارند و البته اسم مفعول،و باقی مشتقات را ندارند،که شامل هفت فعلِ(کانَ-أصْبحَ-أضحیٰ-أمسیٰ-باتَ-ظَلَّ صارَ)میشود.
#چند مثال"یکونُ الکلامُ عنوانَ صاحبِه"
"کُونوا أنصارَ اللهِ" و "کَوْنُک شریفاً معَ الفَقرِ خیرٌ مِن کونِک دَنیئاً معَ الغنِیّ"
و"أ کائنٌ زیدٌ عالماً"
#در مثال های فوق دیدیم که،غیر ماضی از کانَ،استعمال شده و مثلِ "کان"عمل کرده است،آن شِش فعل دیگر نیز دقیقا مانند "کان" هستند.
💥۳-متصرفِ "ناقص" که،فقط ماضی،مضارع و اسم فاعل دارند و شامل چهار فعلی است که مقدم شده بر آنها "نفی" یا "شبه نفی"(زالَ-بَرِحَ-فَتِئَ-إنْفَک)
#خلاصه صفحه ۴۶۳ تا ۴۶۵
@talcheslkotob