eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
605 ویدیو
41 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر ✅اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
ترور رسانه
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💎⚡️ ⚡️💎💎⚡️ ⚡️💎💎💎⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت
عزیزان اگه میخواید بدونید که چرا مردم جامعه ما گاهی هرچی حرف بهشون زده میشه به دلشون نمیشینه و انتخاب اشتباه می کنند این قسمت ☝️رو بخونید : انقلاب و ایران با جلو میاند. و نزدیکی فکری و به مخالف ،،حب آنها را در دل می کارد و دوری فکری و فیزیکی از حق،، بغض را .... از مردم از خدمات درخشان رهبری مطلع نیستند! (ازباب مثال راه انداری طرح ملی نخبگان برای رشد علمی کشور و....) غربی های به ظاهر با ندای وااسلاما مردم را در مقابل نظام قرار میدهند از اول انقلاب یکی از نقاط قوت دشمن این بوده که دستگاه تبلیغاتی گسترده داشته و دارد اما ما...؟ زیادی در خود دولت و ... هستند که از قبل تلاش دارند چهره ی طلب از رهبری بسازند و خیلی ها هم باور کرده اند!! از بزرگترین حربه ها قرار دادن علما در مقابل رهبر فعلی انقلاب و هم امام راحل بوده تا مردم نسبت به اصل دین سست شوند و گاهی خود آن عالم مورد معامله هم،، نمی فهمد! چقدر شباهت از حکومت علی (ع) تا جمهوری اسلامی ! این رمان ماست ........ +کنــج نویـــس+ برای دیدن به ما حتما 👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_ششم
به قسمت قبلی☝️ 🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: برای مدتی بصره آرام می شود. نه جنگ حاکم است و نه صلح بن صبیعه، نماینده ی امام وارد بصره می شود. به جای حضور قبيله اش، به نزد زیاد می رود تا هم حکم نمایندگی خود را به او عرضه کند و هم به مردم بصره بفهماند که از نظر حاکمیت هنوز زیاد حاکم است. سپس به نزد قبیله ی خود می رود، بزرگان قبیله را جمع می کند و می گوید: به چه علت به کشتار یکدیگر مجهز شده اید و فریب افراد کاری چون ابن الحضرمی را می خورید؟ شرم آور نیست که شما از بین خاندان پیامبر و ابوسفیان، به سوی معاویه تمایل یافته اید در حالی که پیش از این با علی بیعت کرده اید؟! پس بیعت خود را نشکنید و به طغیان گری چون معاویه دل نبندید که اگر بر شما غالب شود هرگز از شرش در امان نخواهید بود و از دین و ایمانتان چیزی باقی نخواهد ماند. خبر حضور نماینده ی امام و تأثیر سخنان او، به گوش مخالفان می رسد و آن ها از ترس تأثیر ماندگاری این سخنان و حضور مستمر او در بصره، تصمیم می گیرند که اجازه ندهند «اعین» به اهدافش نزدیک شود و دسیسه و فتنه ای که تدارک دیده اند، شکست بخورد. لذا هجمه ای علیه او آغاز می کنند و وقتی می بینند عده ای از ترس و عده ای می روند و او را به می رسانند. با های داده شده اطراف او را خالی می کنند، شبانه به سراغش می روند و او را به قتل می رسانند. بصره دوباره به بحرانی که بوی می دهد، نزدیک می شود. با کمک قبیله ی ازد و سایر هواداران امام، سپاهی فراهم می آورد آماده ی نبرد می شود. جارية بن قدامه، دیگر نماینده ی امام وارد به می شود. پیام مکتوبی از امام با خود دارد. 🌸@chaharrah_majazi
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: بر قبیله ی ازد فرود می آید، به نزد زیاد می رود و نامه ی امام را برای آنان می خواند: شما ای مردم بصره! ازپیمان شکنی و دشمنی آشکار با من آگاهید. با این همه جرم، شما را کردم و شمشیر از فراری هایتان برداشتم و استقبال کنندگان را پذیرفتم و از گناه شما چشم پوشیدم. اگر بار دیگر کارهای ناپسند و اندیشه های نابخردانه، شما را به مخالفت و دشمنی با من بکشاند، سپاه من آماده و پا در رکابند و اگر مرا به حرکت دوباره به سوی بصره مجبور کنید، حمله ای بر شما روا دارم که جنگ جمل در برابر آن بسیار کوچک باشد. قبیله ی ازد بر بیعت خود استوار است و قول همکاری با جاریه را می دهد. جاريه راه می افتد تا نزد قبیله اش بنی تمیم برود، لیكن از او به سردی استقبال می کنند. آنان هنوز بر حمایتشان از نماینده ی معاویه اصرار دارند و به بیعت خود با علی پشت کرده اند. آن ها جاريه را از خود طرد می کنند. او به ناچار به نزد قبیله ی ازد باز می گردد و می گوید که چاره ای جز با آنان ندارند. هر دو گروه، سواره و پیاده، مسلح می شوند. بصره در وضعیت یک شهر جنگی قرار می گیرد. الحضرمی با قبیله ی بنی تمیم و زیاد با قبیله ی ازد، مقابل هم صف آرایی می کنند. جنگ آغاز می شود. الحضرمی بر خلاف تصورش، سپاه زیاد را مقاوم و یاران خود را پراکنده می بیند. مردان قبیله ی بنی تمیم اطراف او را خالی می کنند. الحضرمی با صلابت می جنگد، اما مقاومت با نیرویی اندک در برابر نیروهای با انگیزه ی قبیله ازد، امکان پذیر نیست. لذا او مجبور به عقب نشینی می شود. باعده ی کمی از یاران وفادارش به منزلش پناه می برد که دژ نسبتا محکمی است. مقاومت را از پشت دیوارها ادامه می دهد. به او پیغام می دهد که خود را تسلیم کند تا از خونش درگذرند. اما او راه مقاومت را در پیش می گیرد. 🌸@chaharrah_majazi
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️💥⚡️ ⚡️💥💥⚡️ ⚡️💥💥💥⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: به خــدا سوگنــد تو نیــز مےدانــے ڪه علــے ڪســے است ڪه از هیــچ شمشیرے هــراس ندارد. سپــس به نـزد عایشــه رفتــم. علـــے را به او رساندم. به او گفتــه براے علــے فضیلت و سوابقے در اسلام است و تو نیــز خـوب مےدانــے علــے ڪیست. از تو بعیـــد است ڪه دم از با علــے بزنــے! چگونه مےخواهــے با مردے بجنگــے ڪه پیامبر آن همه سفارشش را نموده است؟ ولــے او بر ادامه ے جنگ داشت. از نزد او بــدون اتخــاذ نتیجــه اے بیرون آمدم و به نزد زبیــر رفتم. علــے به من سفارش ڪرده بود ڪه با زبیــر به تنهایــے ملاقات ڪنم و فرزندش عبدالله در آنجا نباشد. من از او خواستم در طول ملاقات ڪســے به ما نزدیڪ نشود و او به غلامش گفت ڪه احدے اجازه ندارد وارد اتاق شود. من رشته ے سخنــے را به دست گرفتم. او داشت به تدریج متقاعــد مےشد و مےفهمید ڪه اشتباه ڪرده است و نباید از مڪه خارج مےشد و به سوے بصــره مے آمد، اما ناگهان پســرش عبدالله وارد شد و بناے ناسازگارے را با من گذاشت. زبیــر در مقابل او سڪوت ڪرد. عبدالله را جوانــے پرخاشگــر و عصبــے دیدم و به ناچار از منزل زبیــــر خارج شدم؛ در حالــے ڪه مےدانستم صبــر و بردبارے علــے براے توقف جنگ نتیجــه نخواهد داد. دو سپاه روے در روی هم ایستادند. علــے صبــر و بردبارے را بر آغاز جنگ ترجیــح داد. او سوار بر اسبــش به سوے طلحــه و زبیــر حرڪت ڪرد ڪه پیشاپیــش سپاه خود بر اسب هایشان نشسته بودند. به آن ها نزدیڪ شد، به زبیر نگاه ڪرد و گفت: آیا من شما نبودم؟ آیا آن روزها در ڪنار پیامبر اسلام با ڪفار مےجنگیدیم و در یڪ صف بودیــم او را فرامــوش ڪرده ایـد؟ ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
ترور رسانه
☄ ☄☄ ☄💠☄ ☄💠💠☄ ☄💠💠💠☄ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_پنج
به قسمت قبلے☝️ 🍃 🍃🍃 🍃🍁🍃 🍃🍁🍁🍃 🍃🍁🍁🍁🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ آن چه سبب شد که مسلمین توانستند در مدتی کوتاه کشورهای مصر و شام و ایران را فتح کنند، این بود که در آن کشورها، امتیازات طبقاتی وجود داشت و یک یا دو طبقه دارای برتری بودند و همه ی ثروت کشور را به دست داشتند. طبقات محروم این جوامع می دانستند که هرگز وضع زندگی آن ها اصلاح نخواهد شد و هنگامی که دین اسلام با شعار مساوات و حذف فاصله طبقاتی پیش رفت، مردم آن کشورها مقاومتی نکردند. لذا قشون اسلام وارد هر مملکتی که شد، طبقات محروم آنجا با آغوش باز سربازان مسلمان را پذیرفتند و راه پیروزی آن ها را فراهم نمودند. ولی اینک آثاری به چشم می خورد که نشان می دهد در بین مسلمین امتیازات طبقاتی به وجود آمده است. امرا و حکام، خود را مافوق دیگران می دانند و به خود حق می دهند از مزایایی برخوردار شوند که در دسترس دیگران نیست. حکام عرب در کشورهای ایران و مصر و شام، مردم این کشورها را که مسلمان شده اند، به چشم برده و غلام خود نگاه می کنند و این موضوع، مغایر نص آیات قرآن و هم چنین مغایر با روح مساوات اسلامی است و سبب می شود اقوامی که اسلام آورده اند، عاصی شده همانطور که قشون اسلام را با آغوش باز پذیرفتند تا این محرومیت ها و فاصله ای طبقاتی از بین برود، قشون دیگری را هم که مخالف حکام مسلمان هستند، با آغوش باز بپذیرند. قوم عرب نباید کشورهای دیگر اقوام بومی را به چشم حقارت بنگرند. جرج به کشیش نگاه کرد و گفت: می بینید پدر؟ سخنان علی ژرفای تفکر او را برای ما به تصویر می کشد؛ علی می داند که اگر عدالت نباشد، 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🍁🍃 🍃🍁🍁🍃 🍃🍁🍁🍁🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ اگر برتری نژادی و قومی حاکم باشد، بالاخره عقده های حبس شده در سینه های کسانی که تحقیر شده اند، روزی به صورت عصیان و طغيان با انقلاب های بنیان کن، بروز خواهد کرد. او در فكر آينده ی سرزمین های اسلامی است. نمی خواهد که ایران به جرم ایرانی بودن و شامی به جرم غیر عرب بودن یا مصری به جرم آفریقایی بودن، نسبت به سایر مسلمانان و به ویژه عرب ها تحقیر شوند و با آن ها مثل بردگان رفتار شود. زیرا این امر باعث تقابل مردم با نظام اسلامی شده و ریشه ی حکومت و دین را خواهد خشکاند. کشیش گفت: دوست من، جرج عزیز شما که پژوهش های زیادی در حوزه ی تاریخ دارید، به من بگویید که در تاریخ چه کسی را شبیه على یافتی؟ جرج کتاب را بست، روی میز گذاشت و گفت: در میان بزرگان گذشته ی تاریخ، بسیار اندکند کسانی که با درک موقعیت و زمان، به ما بگویند: فرزندان خود را به اخلاق خود تربیت نکنید، زیرا که آنان برای زمانی غیر از زمان شما، خلق شده اند. اما علی با چنین توصیه ای به انسان ها در طول تاریخ درک بزرگ خود را به عنوان یک جامعه شناس به رخ می کشد و جدا بسیار نادرند از بزرگان تاریخ کسانی که بگویند: هر کس که دو روز او یکسان باشد، مغبون و زیان کار است. و علی با این جمله می خواهد بگوید که زیانی بر مردم نمی رسد مگر این که دیرود امروزشان یکسان باشد و تغییر و تحول رشدی آن ها صورت نگیرد. و جدا بسیار کمیابند از بزرگان گذشته و حال تاریخ که در فکر و روح ما، بذر موازین عدالت جهانی را که از خود می جوشد و بر خود در بیاید و مانور عظمت آن را کشف کند و بگوید: آن کس که بداخلاق باشد، خود را آزار داده است. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🍁🍃 🍃🍁🍁🍃 🍃🍁🍁🍁🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ و بسیار کمند بزرگانی از تاریخ، که چون على فریاد بزنند: « جرم و است! و یا هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر در سایه ی آنکه ثروتمندی از حق او بهره مند گشته است. هر بزرگی در تاریخ موصوف به صفتی است؛ یکی ریاضی دان بزرگی است، یکی دلاور و جنگجوی نام آوری است، یکی اندیشمند و فیلسوف قدری است، یکی جامعه شناس و روان شناس نادری است، یکی حاکم عدالت گستری است، اما به عقیده ی من در على همه ی این صفات جمع است و من ام در تاریخ کسی را پیدا کنم که موصوف به این صفات بزرگ باشد. کشیش سرش را بالا گرفته بود تا از میان مردمی که در پیاده رو راه می رفتند، بتواند تابلوهای کتاب فروشی ها را بخواند. کتاب فروشی را به خاطر سپرده بود تا به سفارش جرج جرداق سری به آنجا بزند که گفته بود درباره ی علی هر چه بخواهی او دارد. گاهی عابرین به او تنه می زدند؛ شاید هم او به آن ها که حواسش به راه رفتنش نبود. خیابان «ضیاحیه» در جنوب بیروت، مرکز کتاب فروشی های اسلامی بود. سال ها پیش یکی دو باری به خیابان ضياحيه آمده بود. آن روزها مغازه ها اغلب کوچک و تنگ و باریک بودند، و حالا مغازه ها بزرگتر و مغازه های کوچک به درون پاساژها و ابتدای کوچه ها رانده شده بودند. جنوب بيروت دنیای دیگری داشت. تفاوت ها و تقابل هایش با مناطق مسیحی نشین کاملا محسوس بود. فکر کرد علت عقب ماندگی مسلمان ها در بیروت، ریشه های دارد؛ و الا این مردمی که او حالا در بین شان راه می رفت، پیرو علی بودند و این پیرو بودن را هم همیشه با صدای بلند اعلام می کردند. شاید اگر مسلمان ها و علی را داشتند و سیاستمداران هم کاری به کارشان نداشتند، تفاوت شرق و جنوب بیروت، می شد. ✨ ... لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
ترور رسانه
🍃 🍃🍃 🍃🍁🍃 🍃🍁🍁🍃 🍃🍁🍁🍁🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_شصت
🍃 🍃🍃 🍃🍁🍃 🍃🍁🍁🍃 🍃🍁🍁🍁🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ سال ها از جنگ داخلی بیروت گذشته بود، اما هنوز آثار گلوله ها در ساختمان های جنوب بيروت دیده می شد؛ در حالی که در شرق بيروت اثری از جنگ باقی نمانده بود. کشیش این بار که در بین مسلمان ها بود، حس خوبی داشت؛ احساس می کرد به این مردم که روزی وجودش پر از انزجار از آن جا بود، نزدیک تر شده است. دلش می خواست با آن ها حرف بزند و درباره ی زندگی شان، دینشان و به خصوص درباره ی علی از آن ها بپرسد و بشنود. هر چند ممکن بود بسیاری از آن ها درباره ی علی چیزهای زیادی ندانند؛ همان طور که اکثر مردم مسیحی، مسیح را نمی شناسد و به گفتار او عمل نمی کنند. کشیش با دیدن تابلوی بزرگ نشر دار الهادی، دو پله کوتاه ابتدای ورودی را طی کرد و وارد کتاب فروشی شد. کتاب فروشی بزرگ بود و تازه ساز با قفسه هایی که تا سقف، کتاب ها را در خود جای داده بودند و میزهایی که روی آنها را کتاب چیده بودند. تعدادی مرد و زنان محجبه در حال دیدن و ورق زدن کتاب ها بودند. کشیش ترجیح داد به جای جستجو و اتلاف وقت، از یکی از متصدیان فروش کمک بگیرد تا کتاب های مورد نظرش را پیدا کند. جوانی که پشت پیشخوان ایستاده بود، نظرش را جلب کرد. جوان، محاسنی بلند و سیاه داشت، با چشمانی درشت و مژه هایی کشیده که او را به یاد اعضای رزمنده ی حزب الله لبنان انداخت. به طرفش رفت. جوان با دیدن او تبسمی کرد و با رویی گشاده سلام داد. کشیش به او نزدیک تو پرسید: ببخشید پسرم! می توانید مرا برای یافتن چند جلد کتاب راهنمایی کنید؟ جوان از پشت پیشخوان بیرون آمد. رو به روی کشش ایستاد و گفت: بله، البته. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
🍃 🍃🍃 🍃🍁🍃 🍃🍁🍁🍃 🍃🍁🍁🍁🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ بعد با دقت به صورت کشیش نگاه کرد و قبل از این که او حرف بزند پرسید: شما عرب هستید؟ کشیش گفت: خیر، اصالتا روس هستم، اما سال ها در لبنان زندگی کرده ام؛ بیش از پنجاه سال. جوان لبخند زد و گفت: دیدم عربی را خوب حرف می زنید، اما به چهره تان نمی آمد عرب باشید؛ هر چند محاسن تان بلند است. چهره ای نورانی دارید... حالا بفرمایید چه کتابی می خواهید؟ کشیش گفت: کتاب خاصی نمی خواهم؛ من به دنبال کتاب هایی هستم که درباره ی علی باشد؛ امام علی. جوان گفت: ما اینجا کتاب های زیادی درباره ی امام علی داریم. بفرمایید تا نگاهی به آن ها بیندازید. کشیش پشت سر او به راه افتاد. جوان جلوی قفسه ای ایستاد و گفت: کتاب های این قفسه، همه شان درباره ی امام علی است... گفتید کتاب خاصی نمی خواهید؟ کشیش سرش را به علامت تأیید تکان داد. جوان گفت: اگر می خواهید درباره ی امام على مطالعه کنید، خوب است اول از نهج البلاغه شروع کنید... می خواهید آن را نشانتان بدهم؟ کشیش گفت: نه پسرم، نهج البلاغه را دارم و خوانده ام. جوان با انگشت کتاب هایی را نشان داد و گفت: این دوره ی چند جلدی شرح کاملی از زندگی امام است؛ به نام علی بن ابیطالب که از عبدالمقصود مصری است. می خواهید ببیند؟ کشیش گفت: نیازی نیست؛ کتابهای عبدالفتاح عبد المقصود را هم خوانده ام. جوان با تعجب به کشیش نگاه کرد و گفت: لابد کتاب های جرج جرداق را هم مطالعه کرده اید؟ لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
ترور رسانه
🍃 🍃🍃 🍃🍁🍃 🍃🍁🍁🍃 🍃🍁🍁🍁🍃 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_شصت
به قسمت قبلے☝️ ⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨  کشیش گفت: بله! جرج جرداق خودش آن کتاب ها را به من هدیه داد. جوان پرسید: پس لابد شرح نهج البلاغهی ابن ابی الحدید را هم مطالعه فرموده اید؟ کشیش گفت: نه! این کتاب را ندیده ام. جوان از داخل قفسه کتابی را برداشت، به دست کشیش داد و گفت: البته این کتاب بیست جلدی است، قیمتش هم کمی است، اما توصیه می کنم شما که نهج البلاغه را خوانده اید، شرح و تفسیرش را هم بخوانید. کشیش صفحه فهرست را باز کرد. کتاب را به صورتش نزدیک کرد تا بدون عینک خطوط آن را بخواند. جوان گفت: البته اگر شما می گفتید به چه موضوعی از زندگی امام علاقه مند هستید، بهتر می توانستم کمکتان کنم. کشیش نخست پاسخی به او نداد، اما پس از این که بخش هایی از فهرست را مطالعه کرد، کتاب را بست و گفت: من این کتاب را می خواهم؛ همه ی جلد هایش را. جوان گفت: بسیار خوب درباره ی پیکارهای صفین و جمل هم کتاب هایی داریم؛ می خواهید ببنید؟ گفت: در آن باره چیزهایی خوانده ام. دلم می خواهد درباره ی کشیش رحلت علی و چگونگی آن کتابی بخوانم. جوان از داخل قفسه کتابی بیرون آورد و گفت: این کتاب را خودم نیز خوانده ام؛ یک رمان تاریخی است که با نثر روان داستانی نوشته شده. توصیه می کنم آن را حتما بخوانید. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ کشیش کتاب را از او گرفت و پرسید: این رمان فقط درباره على است؟ جوان پاسخ داد: خیر، زندگینامه ی کاملی از امام است؛ فصل آخرش درباره ی شهادت امام علی است. البته حاضرم این را به شما هدیه بدهم. کشیش عنوان کتاب را که دید خوشش آمد؛ «خورشیدوش» نوشته ی ابراهیم بن ابوالحسن. رو به جوان گفت: این را هم بر می دارم، البته نه به عنوان هدیه؛ پولش را پرداخت می کنم. جوان به کشیش خیره شد و پرسید: ببخشید، شما استاد دانشگاه هستید؟ کشیش گفت: نه پسرم، من یک هستم. جوان با تعجبی و توأم با هیجان گفت: خیلی است؛ شما یک کشیش مسیحی هستید و این همه کتاب درباره ی امام علی خوانده اید و باز هم به دنبال کتاب های دیگر می گردید! کشیش گفت: شما نهج البلاغه على را خوانده اید؟ جوان پس از مدت کوتاهی سرش را تکان داد و گفت: ای ... چند باری بخش هایی از آن را خوانده ام ... اما قرآن را همیشه می خوانم. کشیش گفت: خوب است، خوب است. باز شما جوانان مسلمان بهتر از جوانان مسیحی، کتاب آسمانی تان را می خوانید. اغلب جوانان مسیحی حتی یک بار هم دستشان به انجیل نخورده است. آن روز کشیش قادر نبود همه ی کتاب هایی را که خریده حمل کند. جوان کتاب فروش، کتاب ها را داخل کارتن قرار داد و آن را تا داخل تاکسی حمل کرد و در حالی که دست های کشیش را به گرمی می فشرد، او را بدرقه کرد. کشیش کارتن کتابها را گوشه ی اتاق گذاشت، کتاب خورشیدوش را برداشت و روی میز گذاشت، تا شب هنگام آن را مطالعه کند. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
ایران رتبه ظرفیت های استفاده نشده در دنیا ایا ما کشور نداری هستیم؟ ایا ما توانایی نداریم؟ چرا باید فقط با کمک غرب پیشرفت کنیم. نتیجه نزدیک به صد سال حاکمیت در کشور چه بوده است؟ @chaharrah_majazi
ترور رسانه
⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_شصت
به قسمت قبلے☝️ ⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ کشیش در دستی قاشق و در دستی دیگر چنگال، به نقطه ای از میز غذاخوری خیره مانده بود. ایرینا کنارش نشسته بود و با اشتها غذا خورد. اما سرگئی در حالی که لقمه را به آرامی می جوید، کشیش را در نظر داشت. یولا نگاهی به کشیش و نگاهی به سرگئی انداخت، بعد با انگشت روی دست سرگئی زد و با چشم و ابرو، به او اشاره کرد. سرگئی نوک چنگالش را به طرف کشیش گرفت و بعد او را صدا زد و گفت: پدر؟ کجایید؟ کشیش مزه ای زد و گنگ و گیج به سرگئی نگاه کرد. سرگئی گفت: چه شده پدر؟ انگار توی این عالم نیستید. کشیش قاشق و چنگال را روی بشقاب غذایش گذاشت و گفت: چیزی نیست، اشتها ندارم. ایرینا با چنگال به بشقاب کشیش اشاره کرد و گفت: وا! تو که چیزی نخورده ای ؟! کشیش رو به یولا گفت: ممنون دخترم، غذای خوشمزه ای بود. بعد از جا بلند شد و زیر نگاه های متعجب سرگئی و ایرینا ویولا و حتی آنوشا، به طرف اتاقش رفت. پشت میز کارش نشست، کتاب خورشید وش را به دست گرفت و عینکش را به چشم زد. فکر کرد با وجود کتاب هایی که خریده، خواندن کتاب رمان حال و حوصله ی ویژه ای می طلبد، مخصوصا برای او که حال و حوصله ی خواندن رمان را نداشت. با وجود این نگاهی به فهرست فصل های آن انداخت؛ عناوین برایش آشنا بودند، به نظر می رسید نویسنده رمانش را بر اساس وقایع زندگی علی نوشته است. 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ فصل آخر رمان، عنوانش "غروب خورشید" بود. تصمیم گرفت مطالعه ی کتاب را از فصل پایانی شروع کند. تقه ای به در خورد و سرگئی وارد شد. وسط اتاق ایستاد . چه شده پدر؟ چرا این قدر به هم ریخته و افسرده اید؟ چیزی هستی من باید بدانم یا کمکتان کنم؟ کشیش از بالای عینک به او نگاه کرد و گفت: کمی خسته ام، کمی هم نگران. سرگئی به میز کار پدر نزدیک شد، کنار آن ایستاد و پرسید: نگران چه هستید؟ کشیش گفت: نگران آینده ام؛ نمی دانم باید چه کار کنم و چه وقت به مسکو برگردم و تا وقتی راه حلی برای این مسأله پیدا نکنم، باید مثل یک فراری، دور از شهر و دیارم باشم. سرگئی لبخندی زد و گفت: خدا را شکر که مشکل شما این است پدر. اگر این مشکل سبب می شود که پیش ما بمانید، باید گفت خدا پدر آن دو جانی را بیامرزد که طمع ورزیشان سبب چنین خیری شده است! بهتر است با هم یک سفر به مسکو برویم و هر چه دارید بفروشیم و برگردیم و قید مسکو را برای همیشه بزنید. کشیش گفت: من به اندازه ی کافی در غربت زیسته ام سرگئی. دلم می خواهد در وطن خودم بمیرم. سرگئی بدون این که بنشیند، باسنش را به لبه ی کاناپه تکیه داد و گفت: حرف از مرگ نزنید پدر که من همیشه از آن وحشت داشته ام. کشیش گفت: تو هنوز هم از یاد مرگ غافلی پسر! انگار صدای علی را می شنوم که می گوید: شما را به یاد آوری مرگ سفارش می کنم. از نکنید. چگونه مرگ را فراموش می کنید در حالی که او شما را نمی کند؟ لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
ترور رسانه
⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_صد_و_شصت
به قسمت قبلے☝️ ⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ و چگونه به زنده ماندن طمع می ورزید در با مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آن ها را به گورهایشان حمل کردند بی آن که بر مرکبی سوار باشند. آنان را در قبرهایشان فرود آوردند بی آن که خود فرود آیند. چنان از یادها رفتند و فراموش شدند که گویا از آبادکنندگان این دنیا نبوده اند. آن جا را که وطن خود می داشتند، از آن رمیدند و در جایی که از آن می رسیدند، آرام گرفتند. اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نیکی بر نیکی های خود بیفزایند. آن ها به دنیایی أنس گرفتند که مغرورشان کرد و چون به آن اطمینان داشتند، سرانجام مغلوبشان کرد. کشیش آه بلندی کشید و ادامه داد: پسرم! سرگئی... تو از چیزی وحشت داری که ناخواسته به سویش در حرکتی، ترس از مرگ بی معناست. بلکه با یاد مرگ می توانی غم ها و غصه های دنیا را از خود دور کنی و از زندگی لذت بیشتری ببری. سرگئی گفت: اگر آنچه را به من گفتی خود نیز به آن ایمان داری، پس چرا از کشته شدن می ترسید؟ کشیش گفت: ترس من از آن دو جانی، به معنی ترس از مرگ است. از طرفی، کسی که از مرگ نمی ترسد، هرگز خودش را به زیر ستار نمی اندازد و خودش را در معرض مرگ قرار نمی دهد. غمی که امروز به دلم نشسته، از بلاتکلیفی است؛ از این که در مانده ام باید چه کنم... چرا؟ چون دو انسان طمّاع، چشم به کتابی دوخته اند که مال آنها ، به من هم تعلق ندارد، بلکه امانتی است در دست های من از سوی عیسی مسیح. سرگئی با تعجب به کشیش نگاه کرد و پرسید: چه گفتی پدر؟ امانت عیسی مسیح؟ 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
⚜ ⚜⚜ ⚜🍂⚜ ⚜🍂🍂⚜ ⚜🍂🍂🍂⚜ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ کشیش پشتش را به صندلی تکیه داد و گفت: بهتر است مرا تنها بگذاری سرگئی. باید فصلی از این کتاب را بخوانم. سرگئی آرام زیر لب گفت: بله! می فهمم. بعد از اتاق خارج شد. کشیش کتاب را باز کرد. بالای صفحه نوشته شده بود: غروب خورشید آنها سه نفر بودند. «عبدالله بن ملجم» آشفته و هراسناک به برک بن عبدالله نگاه کرد. برک سرش پایین بود و با انگشت دست هایش بازی می کرد، اما دوستش «عمرو بن بكره نگاهش به عبدالله بن ملجم بود تا سخنی بگوید و علت فرا خواندنش را به کنج مسجد بداند. آن سه تن بر روی زیلوی کهنه ای نشسته بودند؛ در زیر کور سوی نور لرزان پیه سوزی که روی دیوار آویخته شده بود. عبدالله بن ملجم نگاهش را به در بسته ی مسجد دوخت. جز آن سه تن کسی در مسجد نبود. به خادم پیر مسجد دیناری داده بود تا آنها را تنها بگذارد. با وجود این عبدالله نگران بود و انگار از چیزی می ترسید. عمرو رو به او گفت: چه شده عبدالله؟ ما را این وقت شب فرا خوانده ای تا چه بگویی؟ برک نیز سرش را تکان داد و گفت: من اینجا حس خوبی ندارم. زودتر حرفت را بزن که باید بروم. عبدالله که چهار زانو نشسته بود، آرنج هایش را روی زانوهایش گذاشت و با کف دو دست گونه های لاغرش را فشرد و گفت: می دانید که اوضاع، رضایت بخش نیست؛ علی و معاویه به جان هم افتاده اند، جنگ قدرت بین آن دو، سرنوشت دین و ملت را به مخاطره انداخته است. لینک قسمت اول رمان قدیـــــس https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 💠@chaharrah_majazi ⛔️ فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.
📛📛📛 پدر صنعت موشکی کیست❓❗️ 💢نقدی بر اظهارات رییس جمهوری در پاسداشت مرحوم هاشمی رفسنجانی ❌چند سال از گذشته و صدام اگر چه در نبردهای زمینی ناکامی‌های زیادی داشته اما با خیلی‌ها را نگران کرده است و مسئولان تنها راه چاره را یافته بودند اما برای عملی‌کردنش راهی طولانی و سخت در پیش بود، راهی به سوی موشکی شدن ایران. ❌بر این اساس بود که شورای عالی امنیت ملی وقت تصمیم می‌گیرد که 13 نفر از یگان سپاه به فرماندهی جوانی به نام حسن طهرانی مقدم جدا شده و برای گذراندن آموزش نظامی عازم سوریه شوند، تا بتوانند پس از گذراندن دوره‌های آموزشی، اولین یگان موشکی ایران را راه‌اندازی کنند ❌قرار بر این شد که ابتدا، محسن رفیق دوست وزیر وقت سپاه در سفر به سوریه، موضوع موشکی را با اسد رئیس جمهور وقت این کشور در میان بگذارد و از وی طلب موشک کند. سوری‌ها در آن روزگار با کمک شوروی موشک‌های بالستیک اسکاد را دارا بودند، پس می‌توانستند در این مورد به ایران کمک قابل توجهی کنند. ❌این موضوع، در دیدار هیئت ایرانی و حافظ اسد در دمشق مطرح می‌شود و اسد قبول می‌کند که علی‌رغم مشکلات موجود و با توجه به وجود یگان‌های موشکی و افسران و متخصصان زبده موشکی در ارتش این کشور، به یک گروه از نظامیان ایرانی "آموزش موشکی" داده شود. هیئت ایرانی با سوری‌ها قرارها را می‌گذارند و طبق برنامه قبلی، بعد از سوریه راهی لیبی می‌شوند، کشوری که تازه در آن انقلاب شده و معمر قذافی رهبری این کشور را برعهده دارد. ❌5 شنبه سوم آبان ماه سال 63 یعنی چند ماه پس از سفر هیئت ایرانی به سوریه و لیبی،‌ جوانی که 3 سال پیش رحیم صفوی حکم فرماندهی‌اش در یگان توپخانه سپاه را صادر کرده بود، به همراه یک هیئت نظامی به عنوان فرمانده گروه ایرانی راهی سوریه می‌شوند تا اولین آموزش‌های لازم برای شلیک یک موشک را فرابگیرند. ❌همزمان با انجام عمليات‌هاي مقابله به مثل موشكي و با پيگيري‌هايي كه خود سردار مقدم داشتند، در اواخر جنگ به يك سامانه موشكي و راكت ساخت داخل دست پيدا كرديم به نام راكت نازعات، كه بردش بين 80 تا ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭120‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ كيلومتر است و با تلاش‌هايي كه انجام داده بودند به ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭150‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ كيلومتر رسيده بود. ❌8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران در سال 67 پایان یافت اما یگان موشکی پاسداران همچنان پابرجا ماند، با توانی ابتدایی در حوزه موشکی و راکتی. این باعث شد که مسئولان با تجربه گرانقیمتی که از سال 63 تا 67 (دوران تشکیل یگان موشکی سپاه) به دست آورده بودند، موضوع افزایش توان موشکی را در دستور کار قرار دهند. ❌مسئولان در دوران جنگ به عینه، داشتن توان و نیاز کشور به این سلاح را دیدند و این موضوع باعث شد که بیشتر توان کشور در حوزه نظامی در دوران پس از جنگ تاکنون، معطوف به توان موشکی شود. حالا از آن روزی که جنگ پایان یافته تا کنون، ایران به خاطر اراده یک جمع 13 نفره به عنوان پایه گذاران توان موشکی کشور، یکی از توانمندترین کشورهای جهان در حوزه طراحی و تولید موشک‌های است. اما ⛔️ هاشمی:.. در سال 65 و در شرایطی که جنگ شهرها آغاز شده بود و کشور بشدت به موشک برای پاسخ دادن به حملات ارتش عراق نیاز داشت، من دوره دکترا را شروع کرده بودم که ایشان(پدرم) توصیه کردند که با توجه به به صنایع دفاعی کمک کنم و این باعث شد تا ملاقات های بنده با ایشان عمدتا به پیگیری صنایع موشکی اختصاص پیدا کند. ⛔️ در خاطرات روزنوشت ایشان که تا در این دوره یعنی از سال ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭1365‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ تا ‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭1370‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ در دسترس است مشاهده می کنید که تقریبا اکثر مواردی که ایشان به ملاقات بنده اشاره کرده اند، موضوع صنایع موشکی بوده است و شرایط به گونه ای بود که بدلیل اهمیتی که آیت الله هاشمی رفسنجانی برای صنایع موشکی ودفاعی قائل بود و بدلیل مشغله زیاد ایشان در دوران جنگ و ریاست جمهوری که دسترسی به ایشان را برای مدیران صنایع دفاعی سخت می کرد ایشان این وظیفه را نیز به محول کرده بودند که موضوعات صنایع دفاعی را بصورت ویژه دنبال و هرگاه لازم بود ایشان را در جریان مسائل قرار دهم. 📛خودتان قضاوت کنید چه کسی پدر صنعت موشکی ماست؟؟! آیا هاشمی که در سال 65 دغدغه موشک را دارد می تواند پدر این علم باشد؟ در حالی که تیم طهرانی مقدم خیلی زودتر مشغول فعالیت موشکی هستند؟ ✍ پژوهشگر تاریخ : @chaharrah_majazi
🔥از تا 🔥 💥چیزهایی که ❕ 🔻به مناسبت 14 اسفند سالگشت درگذشت دکتر مصدق 🔷شباهت ناخواسته رفتار دکتر مصــــــــدق و دکتر ظریــــــــــــف که نباید متاسفانه آن را نقطه عطفی برای وزیر خارجه جمهوری اسلامی دانست. 📢 ⭕️علـی امیـــــنی همچنین در خاطرات خود اینگونه می‌نویسد: «دکتر مصـــدق سه اسلحه خصوصی داشت 1⃣یکی عصـــــــــا... که بلند می‌کرد، 2⃣ مبـــــالغـــه در نشان دادن ضعف و بیماری... 3⃣ اسلحه دیگر او گریـــــــه بود که به وسیله آن مردم را به رقت می‌آورد و به دنبال خود می‌کشید»  (خاطرات علی امینی، به کوشش یعقوب توکلی، ص 62) 🔸از طرفی جناب ظــــــریف هم به جای استدلال منطقی در موضوعاتی مانند برجام را با دشمنان ملت می زند و داد و فریاد را طلبکارانه بر سر نمایندگان ملت،، به قول یکی از نمایندگان مجلس روش ظریف برای پاسخ ندادن فریاد کشیدن و فرافکنی است و عادت به دارد! 🔻قهرمان غیر واقعی بودن ⭕️واقعیت این است که نه در سال 27 و 28، بلکه 5 سال قبل از آن، در 12 آذر 1323، غلامحسین رحـــــیمـــــــیان نماینده مردم قوچان ایران اقدام کرد. او ضمن ارائه طرحی در مجلس چهاردهم، با بیان اینکه امتیاز نفت 1312 در دوره دیکتاتوری رضاشاهی به بریــتانیا واگذار شده، خواستار لغو قرارداد نفت ایران و انگلیس شد. در پایان نطق خود، از دکتر مصدق خواست که اولین کسی باشد که طرحش را امضا می کند. او بلافاصله پس از بیان این جمله، تریبون مجلس را ترک کرده و به سوی مصدق رفت و طرح را پیش روی او گذاشت.  در اقدام بسیار بحث برانگیزی به امضای طرح رحیمیان نشد.❗️❗️ او با بیان اینکه «نمی توانیم قرارداد را یکطرفه فسخ کنیم» عملا طرح رحیمیان را در نطفه خفه کرد..! تا آن حد که بعد از این واکنش مصدق هیچ نماینده ای حاضر به امضای طرح رحیمیان نشد. چند روز بعد، دکتر مصدق در مجلس در توجیه اقدامش گفت: «نظر به اینکه هر قراردادی دو طرف دارد و به ایجاب و قبول طرفین منعقد می شود، تا طرفین رضایت به الغا ندهند، ملغی نمی شود».   استدلالی که خود او، بعدا آن را نقض کرد؛ البته شش سال دیرتر. شاید آنچنان که برخی معتقدند، مصدق تا قبل از 1329 اصلا با ملی شدن نفت موافق نبود (نفت و نطق مکی ، ص ۱۰۹) ⭕️ نقـــــــــــوی حسینی نماینده مجلس در جلسه رسمی در فروردین 91 در استانبول 2 بود که آمریکایی ها از غنی سازی و حقوق جمهوری اسلامی ایران عبور کرده و عقب نشینی نبود و نماینده آمریکا در مذاکرات پیام رئیس جمهور این کشور را در آن جلسه قرائت کرد و اعلام کرد که حق هسته‌ای و غنی سازی ایران را به رسمیت می‌شناسند و ایران در این زمینه استثنا نیست. بلکه باید وارد تعامل و گفت‌وگو شویم و سرانجام طرف مقابل 1+5 پذیرفت که باید با ایران تعامل و گفت‌وگو کنیم. در حالیــــــــــکه همین آقای افتخار حق غنی سازی را بزرگترین دستاورد دیپلماسی فعالانه خود می خواند و مدعی بود که با درایت آنها بوده که جلوی گرفته شده است در حالیکه شرمن رسما در خاطرات خود می گوید گزینه نظامی در دستور کار دولت آمــریکا نبوده است. ⚠️ پشت گرمی آمریـــــــــــــکایی ✅مصـــــــدق معتقد بود بدون کمک یکی از قدرت‌های بزرگ نمــــــی‌تــــــوان روی پای خود ایستاد. اما كردن آمریكا به مصدق و ملت ایران زمانی رخ داد كه این كشور با بر سر نفت ایران به توافق رسید. از این مقطع به بعد دیگر آمریكا نه تنها از ملی شدن نفت ایران حمایت نكرد، بلكه با عدم اعطای وام به ایران، تلاش كرد تا با فشار اقتصادی، ایران را مجبور كند با انگلیس كنار بیاید. ⭕️از طرفی جناب ظریف در مصاحبه با شبکه پی بی اس آمریکا می گوید: «ما محدودیت‌هایی را که برای  وادار کردن کنگره به لغو تحریم‌ها با آن مواجه است درک می‌کنیم و همان‌طور که ما نمی‌پذیریم آنها از ما امری غیرممکن را بخواهند، ما هم از آنها نمی‌خواهیم که اقدامی غیرممکن انجام دهند. ما در امور داخلی آمریکا نمی‌کنیم، اگر اوباما به ما قول می‌دهد که کاری بکند، ما آن را می‌پذیریم و به قولش احترام می‌گزاریم.93/6/29 ✋ ⭕️دکتر مصدق در پی ناکام شدن در حل مسأله نفت از طریق در چارچوب قواعد بین المللی و قطع امید از حمایت آمریکایی ها، در پی استعفاء و ترک صحنه بود. ابتدا در ۳۰ تیر از راه استعفا سعی کرد کنار برود و سپس با عدم مقاومت در ۲۸مرداد به روش دیگر کنار رفت. ⭕️از طرفی جناب ظریف پس از اینکه ناکارآمدیش دربرجام واضح گردید بر سر اتفاقی ساده که به راحتی میتوانست بین او و نهاد تشریفات دولت حل شود استعفایش ی رسانه های بین المللی شد @chaharrah_majzi ♻️
🔴 🔴 💥اختـصاصــــــــی 1⃣سال ۱۹۷۹ میلادی هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ، وزیر امور خارجه آمریکا معتقد بود که ما برای حفظ منافعمان باید بر موج انقلاب سوار شویم و با افراد مایل به غرب در ایران ارتباط برقرار کنیمـ و و انقلاب را از دست مذهبی ها درآوریم ،یعنی نرم و بسیار ظریف ! اما در این بین برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا چیزی دیگری در ذهن می پروراند !، کودتای نظامی علیه ایران ! این در حالی بود که ژنرال هایزر برای انجام این ماموریت به ایران می رود تا به واسطه عوامل سلطنتی کودتا علیه انقلاب سازماندهی کند که اولین اقدام نظامی آمریکا در ایران با شکــــــســـــــت مواجه می شود !! 2⃣ماه ها بعد با سفارت آمریکا در ایران و ایجاد بحرانی بزرگ برای این کشور ، راه های مختلفی برای ایالات متحده جهت آزاد سازی گروگان ها وجود دارد از جمله کمی پا گذاشتن بر روی قلدر مابی جهانیشان ، اما باز هم برژنیسکی چیزی دیگری در سر می پروراند ، ! علیه ایران و آزادسازی گروگان ها ,,و ‌او معتقد است ما با این عملیات نظامی ایران را تنبیه خواهیم کرد!! و می توانیم جزایر خارک و بنادر ایران را مین گذاری کنیم ! با بی تدبیری و دست غیب الهے در صحرای طبس و در مرحله ۲طرح نجات ، عملیات شکست میخورد ، نه گروگان ها آزاد میشوند ،نه ایران متنبه میشود ، بلکه ایالت متحده آمریکا به دلیل این تصمیم بچه گانه ، تحقیر میشود ،و آمریکا در عرصه نظامی در ایران رقم می خورد ! 3⃣کودتای نظامی نوژه جهت سرکوب جمهوری اسلامی با حمایت سازمان سیا ی آمریکا از ، زاده و... آمریکا علیه ایران است اماشب قبل ،عملیات لو می رود و شکست مکرر تجریه می شود 4⃣حمله نظامی عراق علیه ایران آغاز می شود ، آمریکا به معنای واقعی کلمه همراه با متحدانش به حمایت تسلیحاتی ، انسانی ، سیاسی دولت صدام حسین می پردازد ، که فقط یک نمونه اش جاسوسی بی حد و حصر برای عراق بود ! ۸سال این روند ادامه دارد ...بعد از هشت سال آمریکا با دولت و مردمی روبرو میشود که آمریکا ستیزیشان از قبل بیشتر شده و برای آمریکا آش همان آش ، کاسه همان کاسه است ،،و این یعنی آمریکا در ایران ! 5⃣داعش آرام آرام خلق میشود و تصریح میکند آمریکا داعش را ساخت برای کنترل منطقه و ایران ، اگرچه باورهای اعتقادی افراطی و تکفیری داشت ، اما رویکرد نظامی و کشتار آن به مراتب بیشتر بود ،،، داعشی که سازمان ملل ، بهتر است بگوییم سازمان آمریکایی ملل که در روز روشن وظیفه انتقال نیرو و تسلیحات داعش را بر عهده داشت، داعش طرح برای سرکوب ایران بود ،،، اما ایران همان ایران و منطقه همان منطقه باقی می ماند ! 🔸همه اینها ۴۰سال آمریکا علیه ایران است ،! مقامات آمریکا طبق روش معمول خود که از تجربه تاریخی روسای جمهور گذشته این کشور استفاده میکنند وقتی این تاریخی نظامی را میبینند ، میلی به جنگ با ایران ندارند و با حرکات مختلف مانند فرستادن هواپیمابر و... به خلیج فارس در پی بازی با افکار دولتمردان و مردم منطقه هستند ، جنگ_نظامی آمریکا در ایران شده است ،،، هیچ گاه آمریکایی ها در ایران نتیجه دلخواه با عملیات نظامی نگرفته اند آمریکا در ایران طلسم شده ! و نمی داند این طلسمـ را چگونه باطل کند ..! آنها میدانند تهران نیست .... ‌ 🔸همراه با تحلیل ها 👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
🔰موج انتقاد و اعتراض ها از ترامپ در پی ترور ــــــــــــــــــــــــــــ✖️ـــــــــــ 💠" شامگاه پنج شنبه در یادداشت توئیتری نوشت: ترامپ ملت ما را به آستانه یک غیرقانونی با ایران بدون موافقت کنگره می کشاند.! 💠 " استاد بین المللی دانشگاه "هارواد" هم با انتقاد از اقدام جنایتکارانه ، نوشت: تنها تصور کنید چگونه ما واکنش نشان می دادیم، اگر برخی از دشمنان ما یکی از فرماندهان ستاد مشترک یا معاون وزیر خارجه یا امنیت ملی را ترور می کرد. 💠 کال" عضو مشاوران شورای امنیت ملی دوران "باراک اوباما" هم نسبت به امنیت آمریکایی‌ها در عراق ابراز نگرانی کرد و گفت: بین تلافی جویی احتمالی ایران و واکنش دولت عراق، ایمن نگهداشتن سفارت آمریکا در بغداد بسیار مشکل خواهد بود. وی افزود: خالی کردن آن (سفارت آمریکا در بغداد) در روزهای آتی دور از ذهن است، عراق اهمیت دارد و شراکت استراتژیک با این کشور اکنون بسیار به خطر افتاده است. 💠 فیتزپاتریک" مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا هم این اقدام را به طور مشخص حرکت به سمت افزایش جنگ نامتقارن بدون یک راهبرد توصیف کرد و افزود: این امر باعث می شود که ایالات متحده ناگزیر عراق را ترک کند. نتیجه جنگ نامتقارن هرچه باشد ، پیروزی ایران خواهد بود. 💠 یانگ" داوطلب ریاست جمهوری آمریکا از حزب "دموکرات" هم به این اقدام تروریستی واکنش نشان داد و گفت: جنگ با ایران آخرین چیزی است که به آن نیاز داریم و خواست مردم آمریکا نیست. ما باید برای کاهش تنش و حفاظت از مردم خود در منطقه اقدام کنیم. 💠 مورفی" سناتور دموکرات هم اقدام پنتاگون را "ترور" نامید و گفت: یکی از دلایلی که به طور کلی مقامات سیاسی خارجی را ترور نمی کنیم این است که معتقدیم این اقدام، کشتن آمریکایی ها را افزایش خواهد داد نه کاهش. این مساله باید نگرانی جدی، واقعی امشب ما باشد. 💠 " دیگر سناتور دموکرات و داوطلب ریاست جمهوری هم اگرچه همسو با تفکر مخرب آمریکایی‌ها موضع گیری کرده اما افزود: این حرکت بی پروا، تنش با ایران را افزایش می دهد و احتمالا باعث کشتار بیشتر و درگیری جدیدی در خاورمیانه می شود. 💠 " هم با اظهارات مشابه دیگر دموکرات‌ها، اقدام دولت ترامپ در ترور سردار "قاسم سلیمانی" را انداختن دینامیت در انبار باروت دانست و گفت: قطعا این اقدام، عکس توجیه جلوگیری از حملات بیشتر عمل خواهد کرد ✖️ @chaharrah_majazi ✖️
❌ آمریـــــــکا و ❗️ آمریکایی ها در حال شکل دادن افکار عمومی جهانی هستند که از ایران جلوگیدی کنند و حرکت حماقت بار خود را به نوعی جمع کنند اما دست آمریکا مدتهاست که رو شده ! چند ساعت پیش خبرگزاری اسپوتنیک نیوز اعلام کرد سناتور برجسته آمریکایی، به همراه یک نماینده دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا پیش‌نویس طرحی را تدوین کرده‌اند که به موجب آن کاخ سفید از هرگونه نظامی برای حمله به ایران بدون موافقت کنگره منع خواهد شد. همزمان سناتور دموکرات ، از ایالت ویرجنیا هم طرحی مشابه برای محدود کردن اختیارات دولت آقای ترامپ برای حمله نظامی به ایران تهیه کرده است. این اقدامات ۲معنی در پی دارد ۱. محدودسازی اقدامات احمقانه ترامپ که پشتوانه سیاسی و منطقی ندارد ۲. ایجاد فضای روانی و ساختن عمومی برای توجیه موقت جهانیان مبنی بر اینکه آمریکا قصد جنگ ندارد! اما سابقه و روند عملکرد و اقدامات آمریکا در ، ، ، ، ساختن و حمایت از گروه های جنگ طلب ، و استعمار کشورها، ایجاد انقلاب و ، و هزاران مولفه دیگر جسم مرده ای از سیاست های دروغین دولت واشنگتن را در تاریخ این کشور برای مردم جهان به نمایش گذاشته ، که به قطع نمایش آنها بدون اثر خواهد بود، جهان کشتار ، ۴۰هزارنفر در ، کودتا در ، ، ، ، ، ، و جنایات بی شمار غیر انسانی شما در جای جای مناطق و قاره ها را فراموش نخواهد کرد ! 💥 @chaharrah_majazi 🏳🏴🏳🏴
⭕️ از تسخیر جن تا احضار ارواح و جادوگری؛ CIA به دنبال نیروهای ماورایی 🌀 ژانویه ۲۰۱۷، سازمان جاسوسی ایالات متحده آمریکا (سیا) در انتشار دوره‌ای اسناد محرمانه و اطلاعات مخفیانه عملیات‌های و پروژه‌های خود در سراسر جهان، ۹۳۰ هزار سند که به ۱۲ میلیون صفحه می‌رسید، منتشر کرد. 🌀 اسناد غیر از موضوعات جنجالی و مهمی مانند تلاش‌های شکست‌خورده سازمان سیا برای فیدل کاسترو، رهبر فقید جنبش ضداستعماری کوبا که سوژه رسانه‌ها شد، دربرگیرنده پروژه‌های متعدد آمریکا در دهه‌های ۴۰ تا ۹۰ میلادی بود. از میان آن پروژه‌ها، پروژه استارگیت (stargate) جالب توجه بود هدف استارگیت، استفاده از توانایی‌های ذهنی و قابلیت‌های روانی و استخدام نیروهای فرازمینی و ماوراءطبیعی برای جمع‌آوری اطلاعات بود. 🌀 آمریکایی‌ها که پس از جهانی از استفاده المان‌ها از علوم غریبه مطلع شده بودند در خلال جنگ سرد با روس‌ها به تحقیق بر نیروهای ماورایی پرداختند براساس اسناد افشاء شده، از سال 1973 با جادوگری به نام «اوری گِلِر» وارد همکاری شد تا او با اتکاء بر توانایی تسخیر نیروهای فرازمینی اقداماتی از جمله جمع‌آوری اطلاعات برای آنان انجام دهد. 🌀 تسخیر آمریکا در آبان ماه ۵۸، چالشی جدی برای همه ارکان و واحدهای و امنیتی ایالات متحده ایجاد کرد. بر اساس اسناد افشاء شده در سال ۲۰۱۷، در قالب پروژه «مشاهده از راه دور» ۶ روان‌شناس آمریکایی موظف شدند شاز طریق تجمیع نیروهای ماوراءالطبیعه‌ای که در اختیار دارند، جزئیاتی از محل سکونت دیپلمات‌های آمریکایی و نحوه زندگی آنان به دست آورند. 🌀 هرچند مطابق اسناد سیا، پروژه استارگیت در سال ۱۹۹۵ لغو شد. اما بخش‌هایی از پروژه به صورت مستقل و مجزا در نهادهای مختلفی از سیا ادامه یافته است. ‏ روشنگری @chaharrah_majazi🔻✅
🔹🔹🔹«مورفی» نماینده مجلس سنای آمریکا: 🔹🔹 ،تنها راه عملی کارساز با ایران است، نه خرابکاری یا ترور. و نه حتی ! 🔻🔻 🔹حتی یک نفر از مخالفان توافق هسته‌ای با ایران، پیشنهاد بهتری ندارند، تحریم‌های فشار حداکثری علیه ایران کارساز نبود، خرابکاری و ترور کارساز نبود، جنگ با ایران هم کارساز نخواهد بود. 🔹دیپلماسی تنها راه عملی در قبال ایران است که زمان گریز هسته‌ای این کشور را افزایش داده است. @Terrorofmedia
🔹آمریکا، ۲۲۲سال از ۲۳۹سال عمر خود را در بوده‌است 🔸ایالات متحده،هرگز یک‌دهه را بدون جنگ سپری نکرده‌است.تنها پنج سال متوالی(۱۹۴۰-۱۹۳۵)را بدون جنگ سپری کرد. 🔹هیچ رئیس جمهور ایالات متحده واقعا واجد شرایط عنوان رئیس‌جمهور در زمان صلح نیست.در‌عوض، همه روسای جمهور ایالات متحده را می‌توان از نظر فنی "رئیس‌جمهور جنگ" در‌نظر‌گرفت. 📂منبع: https://www.globalresearch.ca/america-has-been-at-war-93-of-the-time-222-out-of-239-years-since-1776/5565946 https://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
📌سازمان و جنگ تحمیلی با ایران در عملیات اوضاع برای عراق و حامی اصلی او یعنی آمریکا رو به وخامت بیشتری می رفت. کارشناسان سیا یک بار دیگر به این نتیجه رسیدند که سقوط حکومت بغداد یا از راه تحمل یک شکست نظامی از سپاه پاسداران یا به وسیله طغیان گروه های مذهب داخل عراق، امری اجتناب ناپذیر شده است. این در حالی بود که قیام هایی علیه حکومت در شهرهای و بر پا شده بود. تحلیلگران سیا گزارش میکردند که راه بغداد برای ایرانی ها عملاً باز است، بار دیگر و تصمیم گرفتند اوضاع عراق را معکوس کرده و عراق را نجات دهند. از جمله آنکه دوباره اطلاعات به دست آمده از آرایش نظامی ایرانیها را که از طریق هواپیماهای اکتشافی پیشرفته به دست میآوردند در اختیار عراقی ها بگذارند، همچنین یک سری سیا در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری عراق تأسیس شد و سیا دسته ای از افسران اطلاعاتی خود را به بغداد فرستاد تا صدام را در امور دفاعی یاری کنند. فرماندهان عراقی این گونه بودند که یا از روی عمد رژیم را در خطر سقوط قرار می دادند یا آن قدر بی کفایت و نالایق بودند که نمی توانستند یک وضع دفاعی کافی و رضایت بخش به وجود آورند؛ لذا صدام مجبور بود به نصایح دوستان آمریکایی اش گوش دهد..... 🔹برشی از کتاب 📙 قلم بوک 🔹@terrorofmedia