eitaa logo
طلاب پاسخگو
1.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
219 فایل
مدیر @seyyed_110 💥تبادل @Fsh1392sMM 🌹پاسخگو شبهه @S_dastlan @Sarbazvelayat5 @Mhgholamalian ✅پاسخگو #احکام @Mhgholamalian @kiani_sulduz 🟣مشاور خانواده: @pasokhgo313 💢پاسخگو #بانوان @askbanoo @mousaviasl135 ☎️پاسخگوی تلفنی 👈(096400)
مشاهده در ایتا
دانلود
طلاب پاسخگو
❓مقصود از اسم اعظم چيست؟ ✍پاسخ کوتاه #آیت_الله_سبحانی: 🔻در احاديث اسلامى وارد شده كه در ميان اسما
❓معيار و ملاك شرک در عبادت چيست؟ ✅پاسخ : 🔹يكى از مراتب توحيد، توحيد در عبادت است يعنى عبادت و پرستش مخصوص خداست، و غير او شايسته پرستش نيست؛ چنانكه در نمازهاى يوميه همگى چنين مى گوييم: «إيّاكَ نَعْبُدُ» تنها تو را مى پرستيم. 🔸عبادت را مى توان به صورت هاى گوناگون تعريف كرد: الف) عبادت، خضوع و كرنشى است كه از اعتقاد به الوهيت معبود سرچشمه مى گيرد؛ چنانچه اگر گفتار يا رفتارى ناشى از اين اعتقاد نباشد، عبادت محسوب نمى شود. مؤيد اين معنا آياتى است كه به عبادت خداوند امر كرده و از عبادت غير خدا نهى مى كند «... يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ... ». ۱ «اى قوم من، (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست». ب) عبادت، خضوع و كرنش در مقابل موجودى است كه او را «ربّ» و صاحب خود مى دانيم، بسان صاحب هر باغى و مزرعه اى كه آن را پرورش مى دهد، يعنى عبادت معبود به دليل ربوبيّت او است. گواه اين تعريف، آياتى است كه دليل منحصر بودن عبادت به خداوند را، يگانه ربّ بودن او مى داند مانند: ۱. «... وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ... ». ۱ «مسيح گفت: اى بنى اسرائيل خداوند يگانه را كه پروردگار من و شما است پرستش كنيد». ۲. «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ». [۱] «اين (پيامبران بزرگ و پيروانشان) همه امت واحدى بودند و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش كنيد». ۳. «إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ». [۲] «خداوند پروردگار من و پروردگار شما است، او را بپرستيد (نه من، و نه چيز ديگر) اين است راه راست». ج) عبادت، خضوع و خشوع در برابر كسى است كه او را اله عالم، يا موجودى كه امور هستى به او واگذار شده است مى دانيم، حال چه امور تكوينى مانند خلق، رزق، زنده كردن و ميراندن، و چه امور تشريعى مانند قانونگذارى، شفاعت و مغفرت. انسان موحّد معتقد است كليّه ى امور تكوينى و تشريعى به عنايت خداوند انجام مى گيرد و هيچ يك از اين امور به مخلوقات او واگذار نشده است و به همين دليل، خداوند را مى پرستد. 🔹امّا انسان مشرك معتقد است گرچه آلهه و رب‌ها مخلوق حق اند، امّا برخى يا تمام امور تكوينى و تشريعى، به آنها واگذار شده است، و بر اساس همين اعتقاد از ستاره‌ها و بت‌ها طلب باران، شفاعت، يارى رساندن و پيروزى در جنگ مى كند، چرا كه اين امور را تفويض شده به آنها مى پندارند. با توجه به تعاريف سه گانه ياد شده، معيار اساسى توحيد و شرك در عبادت آشكار مى شود. هر خصوعى كه ناشى از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت و يا تفويض كارى به موجود مورد خضوع باشد، عبادت شمرده مى شود، حال چه اين اعتقاد، بر حق و صحيح باشد (اگر خداوند معبود باشد) و يا اعتقادى باطل و ناصواب باشد (اگر بت‌ها و غير خداوند معبود باشند) در هر دو صورت، خضوع او برگرفته از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيّت يا تفويض است و چنين خضوعى عبادت آن موجود محسوب مى شود. 🔸امّا اگر خضوع انسان، بدون اين انديشه و اعتقاد باشد، اين خضوع عبادت نيست، بلكه تعظيم و بزرگداشت شمرده مى شود، و نه انسان خاضع مشرك است و نه عمل او شرك آميز. امّا اين تعظيم و احترام غير عبادى، گاهى جايز و حلال است مانند تعظيم انبيا و اولياى الهى و يا معلمان و مربيان، و گاهى حرام و غير مجاز است، مانند سجده كردن در مقابل انبيا و اولياى الهى؛ امّا حرمت اين كا ر، به دليل عبادت بودن آن نيست، بلكه به دليل ممنوعيت سجده كردن در برابر غير خداوند است و اين كه غير او، سزاوار سجده نيست. حال كه تفاوت بين تعظيم و عبادت روشن شد، به اين نتيجه مى رسيم كه اعمالى مانند بوسيدن قرآن مجيد، يا ضريح انبيا و چيزهايى كه به گونه اى به آنها مربوطاند، در صورتى كه همراه با اعتقاد به الوهيت و ربوبيّت يا تفويض نباشد، عبادت آنها محسوب نمى شود. ---------- [۱]: انبياء/ ۹۲. [۲]: آل عمران/ ۵۱. و آيات ديگرى نيز به همين مضمون وجود دارد مانند: آيات ۳ يونس، ۹۹ حجر، ۶۵ و ۳۶ مريم، ۶۴ زخرف. 📚اندیشه‌های جاوید: برگرفته از تفسیر موضوعی منشور جاوید ، جلد اول ، ص ۵۲ ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
طلاب پاسخگو
❓چرا عدل جزو اصول دين و مذهب شمرده مى شود؟ عدل مانند ساير صفات يكى از صفات خداست، علت اين كه اين صف
🔺خداوند جسم نيست و مكان ندارد آنچه كه بعد دارد و در فاصله بين دو نقطه قرار دارد «خط» گويند و آنچه داراى دو بعد است، يعنى طول و عرض دارد و عمق ندارد «سطح» گويند و هر چيز كه سه بعد دارد، يعنى داراى طول، عرض و عمق است و بتوان آن را با حواس پنج گانه ظاهر درك كرد «جسم» گويند. جسم با تحقق خود خلئى را كه مكان مى نامند پر مى كند، بنابر اين هيچ جسمى خالى از مكان نبوده و بى نياز از آن نيست. اگر فرض كنيم خدا جسم است، در اين صورت وجود او همراه با مكانى خواهد بود كه در آن جاى گيرد، و به اين مكان نياز خواهد داشت، و نياز، با خدايى[خداوند]، سازگار نيست. و نيز هر جسمى مُركَب از اَجزاست و هر مركبى به اجزاى خود نيازمند است. پس اگر فرض كنيم خدا جسم است بايد او را مركب و نيازمند بدانيم در حالى كه گفته شد. نياز و احتياج با خدا بودن و دارا بودن همه كمالات سازگار نيست. پيشوايان بزرگ اسلام با بيان هايى محكم، جسم بودن را از خدا نفى كرده اند. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: سُبحانَ مَن لا يَعلَمُ كَيفَ هُوَ لَيسَ كَمِثلِهِ شَيٌء وَ هُوَ السَميعُ البَصيرُ لا يُحَدُّ و لا يُحَسُّ.... و لا يُحيطُ بِهِ شىْء و لا جِسم.1 منزه است خدايى كه كسى جز او نمى داند كه ذات او چگونه است، هيچ چيز مانند او نيست و او شنوا و داناست، محدود و محسوس نيست، كمالات او حد و انتها ندارد... با حواس درك نمى شود جسم نيست. و يا در جاى ديگر مى فرمايد: إنَّ الجسمَ مَحدُودٌ متناهِ و الصُّورَةُ مَحدُودَةٌ مُتَناهِيَةٌ فَاذا احتَمَلَ الحَدَّ احتَمَلَ الزِيادَةَ و النُقصانَ و إذا احتَمَلَ الزِيادَةَ و النُّقصانَ كانَ مَخلُوقاً.2 امام ششم در اين جمله ها با برهانى بسيار محكم جسم بودن را از خدا نفى مى كند، توضيح اين كه: تمام اجسام به حكم داشتن سه بعد (طول، عرض و عمق) ومحدود بودن هر كدام از آن ها، محدود خواهند بود; يعنى قابل كم و زياد شدن هستند و هر چيزى كه محدود و قابل كم و زياد شدن باشد، مخلوق خواهد بود، و خالق و آفريدگار جهان محدود نيست و هيچ حد و مرزى براى او فرض نمى شود; زيرا حد مرز داشتن نشانه مخلوق است. 1. شیخ صدوق، کتاب التوحيد، ص 98. 2. همان، ص 99. 📚کتاب الهيات و معارف اسلامى، ، ص ۲۰۵ و ۲۰۶ ♨️مطالعه کتاب الهیات و معارف اسلامی👇 🌐 http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=380&page=3#204 🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید 💎کانال طلاب پاسخگو🔻 @tollabe_pasokhgoo
🔺مناظره جالب حضرت امام محمد باقر علیه السلام گروه خوارج، با تمام جهالت و نادانى كه داشتند، در تنزيه خدا از جسم و جسمانيات به شيعه نزديكتر بودند و شايد علّت آن اين است كه سران خوارج، مدتها پاى منبر اميرمؤمنان (ع) و سخنرانى‌هاى ايشان بودند و اعتقاد به تنزيه براى آنان نهادينه شده بود، از اين جهت، بزرگان خوارج، (ع) را به آزمون كشيدند تا نظر او را دربارۀ تنزيه خدا از زمان و مكان بدانند. ❓خدا از كِى بوده است‌؟ نافع بن أزرق از سران خوارج در عصر امام باقر (ع) همراه با فرد ناشناس ديگرى با امام (ع) به مناظره پرداختند. نافع: به من بگو خدا از كى بوده است‌؟ (خدا از كى و در چه زمانى پديد آمده ا ست‌؟) ✅ امام باقر (ع): تو به من بگو خدا، كى نبوده است تا من به تو بگويم از كى پديد آمده است! منزّه است پروردگار من كه پيوسته بوده و خواهد بود، او يگانه است و بى‌نياز. هرگز همسر و فرزندى انتخاب نكرده است.( كافى، ج ۱، ص ۸۸.) پاسخ امام باقر (ع) آن چنان محكم و استوار بود كه او سكوت را برگزيد و ديگر سخنى نگفت ✍ما در توضيح سخن امام (ع) يادآور مى‌شويم: مفهوم خدا، برابر با «واجب الوجود» است، آن كس كه وجود او ضرورت دارد، مسبوق به عدم (نیستی) نخواهد بود تا دربارۀ او سؤال شود كه از كى به وجود آمده است‌؟ افزون بر اين، زمان و مكان دو پديدۀ امكانى هستند كه خدا آنها را پديد آورده است. ديگر نمى‌توان همراه خدا، زمان و مكانى را انديشيد كه خدا در آن مكان قرار بگيرد و در يكى از اجزاى زمان پديد آيد. ⁉️افراد عامى و ساده‌لوح، گاهى مى‌گويند: خدا ما را آفريده، پس خدا را چه كسى آفريده است‌؟ در اين پرسش تناقض وجود دارد، زيرا معنى خدا اين است كه هيچگاه مسبوق به عدم نبوده و وجود او ضرورى است، و چيزى كه چنين ويژگى دارد بى‌نياز از آفريننده خواهد بود. آن كس آفرينش مى‌پذيرد كه مسبوق به عدم و نيستى باشد، آن گاه، جامۀ هستى را بر تن كند و خدا از اين انديشه پيراسته است. 📚 کتاب مناظره‌های معصومان علیهم السلام، ، ص ۹۳، انتشارات توحيد 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
1018123539.mp3
5.98M
❓خداوند چرا ما را امتحان می کند؟ ✅ پاسخ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈• 🌷با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید🌷 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈•
❓آیا بايد از خدا بترسيم؟! با اين كه مى دانيم خداوند رحمان و رحيم است، و نسبت به بندگان خود مهربان مى باشد، چرا در منابع اسلامى اعم از قرآن وحديث وارد شده است كه از خدا بترسيم، اصولاً ترس از خداوند دادگر ومهربان چه مفهومى دارد؟ ✅پاسخ : مى دانيم ترس به موقع و به صورت منطقى و معقول در وجود انسان يكى از نعمتهاى الهى است، زيرا ترس يك «عامل حفاظتى» است كه انسان را در برابر بسيارى از خطرات مصون مى دارد، اگر انسان از عوامل خطر نمى ترسيد، مثلاً از درندگان، فرو ريختن سقف خانه هاى لرزان و بيمارى خطرناك نمى هراسيد، ديرى نمى پاييد كه در كام هر خطرى فرو مى رفت، و به زودى رشته زندگى او از هم مى گسست. همين ترس است كه به انسان هشدار مى دهد كه به بدن يك جذامى بدون جهت دست نزند، به لب پرتگاه نرود، و در برابر خطرات احتمالى، به وسائل ايمنى مجهز گردد. اگر در اين موارد و مشابه آنها، ترس از ضرر و خطر، در وجود انسان وجود نداشت، گروه زيادى بسيار زود به كام نيستى كشيده مى شدند. البته ترس در صورتى مايه حفظ و تكامل انسان شمرده مى شود، كه منطقى وعقلايى باشد يعنى انسان از عواملى كه واقعاً خطرناك هستند بترسد ولى بطور مسلم ترسهاى بى دليل و غير منطقى كه از آن به «جبن» تعبير مى آورند مايه عقب افتادگى و وسيله شكست و ناكامى است. ترس بى جهت آن است كه انسان، بدون دليل از موضوعى بترسد، و يا در موردى كه بايد به ميدان حوادث برود، از آن فرار كند، و در تمام صحنه هاى مختلف زندگى، جنبه و قيافه منفى به خود بگيرد، اين گونه ترس ها مسلماً مذموم و بيهوده و مايه عقب افتادگى انسان است. اكنون برگرديم به مسأله ترس ازخدا. قرآن مجيد در سوره «نازعات ، آيه 40ـ 41» چنين مى فرمايد: (وَأَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسََ عَنِ الهَوى * فَانَّ الجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوى) «هر كس كه از مقام پروردگار بترسد، و خود را از هوا و هوس باز دارد، جايگاه او بهشت است». در اين آيه به جاى ترس از خدا، ترس از مقام خدا قرار داده شده است، اكنون ببينيم مقصود از ترس از «مقام» خدا چيست؟ مقصود از آن، همان مقام عدالت و دادگرى او است، آيا عدالت خدا ترس آور و وحشتناك است؟ جواب اين سؤال روشن است، آنها كه حسابشان پاک است، از عدالت خداوند ترس ندارند; امّا آنها كه پرونده تاريكى دارند، مسلماً از عدالت او مى ترسند، زيرا اگر خداوند با بندگان بزهكار خود، بر اساس عدالت و دادگرى، رفتار كند، بايد آنان را مطابق پروندهاى سياه خود، به كيفرهاى سخت، محكوم سازد آيا يك چنين موضوعى، ترسناك و وحشتناك نيست؟ از اين بيان نتيجه مى گيريم كه مقصود از ترس خداوند; ترس از مقام عدالت ، و ترس از مقام عدالت او يعنى ترس از گناه و اعمال زشت خويشتن است، اينها است كه بايد انسان از آنها بترسد و هر كجا ترس از خدا مطرح است مقصود همين است و بس. اميرمؤمنان (عليه السلام)در يكى از سخنان خود، به اين حقيقت اشاره مى كند و مى فرمايد: «ولا يخافنّ إلاّ ذنبه»: «شايسته است هر فردى فقط از گناه و عمل ناشايست خود بترسد»(۱) (۱):نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 82 📚سیمای فرزانگان، ج۱ ، ص ۲۱۵ 🌼 طلاب پاسخگو🔻 ♦️ @Tollabe_pasokhgoo ‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙🍃🌸⸙჻ᭂ࿐
خودشناسی و راهای معرفت.Mp3
398.4K
🎧 شاهرودی 🔸خودشناسی و راهای معرفت ۱. راه تجربه ۲. راه عقل ۳. راه دل ۴. راه شرع 🔸هر راه را علمی (یا علومی) عهده داره آن می‌باشد: 🔹در راه تجربه علم زیست شناسی و ... 🔹در راه عقل علم فلسفه و عرفان نظری و ... 🔹در راه دل عرفان عملی و ... 🔹در راه شرع فقه 🌹@Tollabe_pasokhgoo ~•┈┈••✾•✨‌🌺⁩✨•✾••┈┈•~
4_5798901346539143794.mp3
1.73M
❓معنای این عبارت که خدا هر که را بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه میکند چیست؟ 🎙پاسخ 👆 🌼 @Tollabe_pasokhgoo ‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙🌺🌺⸙჻ᭂ࿐
1018123539.mp3
5.98M
❓خداوند چرا ما را امتحان می کند؟ ✅ پاسخ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈• 🌷با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید🌷 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈•
❓ با توجه به اينكه خداوند داراى مكان نيست، چگونه انسان با اطاعت از خدا به او تقرب پيدا مى كند؛ مقصود از قرب الهى چيست؟ ✍پاسخ: هرگز نمى توان گفت كه مقصود از اين قرب همان نزديكى از نظر مكان است؛ زيرا خداوند جهان، جسم و جسمانى نبوده و داراى مكان نيست. به طورى كه بنده اى از نظر مكان به او نزديكتر گردد، ولى در عين حال او به ما از خود ما نزديكتر است [۱] همچنين هدف از اين قرب، تقرب مقامى و اجتماعى نيست، چنانكه مى گويند: معاون از همه كس به وزير نزديكتر و در نزد او مقرب تر است، بلكه اين تقرب يك نوع «قرب معنوى» است و به كار بردن لفظ «قرب» در اين مورد يك نوع مجاز است و به حكم مناسبتى كه اين قرب با قرب مكانى دارد، در اين معنى به كار مى رود. تقرب به خدا، نه قرب مكانى است و نه قرب اجتماعى و مجازى، بلكه واقعيتى است حقيقى كه بندگان خدا در پرتو اطاعت و عبادت و اخلاص در عمل آن را به دست مى آورند و از درجات تكامل بالا مى روند وبه خدا نزديكتر مى شوند و فاصله‌ها را كمتر مى كنند. ممكن است سؤال شود كه اگر خدا مكان ندارد و چنين تقربى، اجتماعى نيست، پس مقصود از «قرب الهى» و بالا رفتن بنده و نزديك شدن به خدا چيست؟ پاسخ سؤال اين است كه: خداوند جهان، كمال مطلق و نامحدود است و پويندگان راه عبوديت و بندگى در پرتو كمالاتى كه از اين راه به دست مى آورند سرانجام حائز كمال مى شوند و از ديگران كه فاقد اين نوع كمال اند مقرب تر و نزديك تر مى گردند. در جهان آفرينش هركسى به تناسب كمال وجود خويش، قربى به ذات پروردگار دارد، ولى هر فردى از نظر وجود كامل تر باشد، به ذات الهى كه كمال محض و نامتناهى است مقرب تر و نزديكتر خواهد بود. به طور مسلم فرشتگان در پرتو كمالى كه دارند از بسيارى از موجودات جهان مقرب تر و نزديكترند از اين جهت گروهى از آنان «حاكم و مطاع» و گروهى ديگر «مطيع» و «فرمانبر» هستند. انسان كه از نظر مرتبه ى وجودى در درجه اى بالاتر قرار دارد، از جماد و نبات و حيوان به خدا نزديكتر است، و مقياس در نزديكى و دورى، همان كمال وجودى است كه او را به كانون كمال مطلق نزديكتر ساخته و مى سازد. علاوه بر كمالاتى كه به حكم ضرورت در وجود هر انسانى است، انسان مى توان بسيارى از كمالات را از راه عبوديت و بندگى و انجام وظايف دينى نيز به دست آورد. او با پيمودن طريق بندگى و اطاعت الهى، درجات قرب و نزديكى به خدا را طى مى كند و از مرحله حيوانى گام فراتر نهاده، و بالاتر از فرشته نيز مى رود. [۲] ---------- [۱]: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/ ۱۶). [۲]: تفسیر موضوعی منشور جاويد، ج ۵، ص ۱۶۹-۱۷۰. ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓عده قابل توجهی در زندگی معتقد به جبر هستند ضمن تبیین دلایل مردودیت جبر، بفرمایید آیا آنها قابل قبول و موجّه هستند یا خیر؟ ✍پاسخ اجمالی: جبر، یعنی این که انسان در افعال و کارهای خود مجبور باشد و از خود اختیاری نداشته باشد. متکلمات اشعری درباره افعال انسان، این گونه معتقدند که انسان در کارهای خود مجبور است و هیچ اراده و اختیاری از خود ندارد. آنها تمام اعمال و کردار انسان را به خدا نسبت می دهند. بنابراین طبق نظر آنها انسان مثل جمادات است و مانند سنگی است که از بالا به طرف پایین پرت می شود و این مسیر را بدون اختیار خود و جبراً طی می کند. این عقیده از آن جا ناشی شد که بعضی از شبهات در مسئله را نتوانستند حل کنند، بنابراین سر از جبر درآوردند. ما معتقدیم که این عقیده باطل است. چراکه اعتقاد این چنینی؛ 1. با عدالت الهی سازگار نیست، 2. با اهداف انبیا منافات دارد، 3. با صریح برخی از آیات قرآن در تعارض است، 4. آثار و عواقب اجتماعی خطرناکی دارد. عقیده شیعه درباره افعال آدمی آن است که هر کاری که از انسان صادر می شود، هم فعل انسان است چون از روی اختیار او صورت گرفته، و هم فعل خداوند است چون اصل وجود و تمام قابلیتهای وجودی انسان را خداوند به او داده است، و بعبارت دیگر فاعلیت خداوند سببی، و فاعلیت انسان مباشری است. این نظریه در اصطلاح، نظریه «امر بین الامرین» است. ✅پاسخ تفصیلی: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa576 🌼 @Tollabe_pasokhgoo ‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙🌺🌺⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥نقد داوکینز (مبلغ آتئیسم : بی خدایی) 🎤استاد حمیدرضا شاکرین داوکینز حِسگراست بخاطر همین به فرا حسی بودن برخی حقایق عالم که فقط با عقل درک می‌شوند مانند وجود و حقیقت خداوند متعال توجه ندارد... 📺مشاهده و دانلود فیلم جلسات برنامه چــــراغ(استاد شاکرین ، استاد غفاری ، استاد جعفری ، استاد ساجدی) در شبکه جهانی ولایت👇 https://www.aparat.com/playlist/1464271 @Tollabe_pasokhgoo ✨‌🌸⁩🌼🌷🌿🌹✨
❓ با توجه به اينكه خداوند داراى مكان نيست، چگونه انسان با اطاعت از خدا به او تقرب پيدا مى كند؛ مقصود از قرب الهى چيست؟ ✍پاسخ: هرگز نمى توان گفت كه مقصود از اين قرب همان نزديكى از نظر مكان است؛ زيرا خداوند جهان، جسم و جسمانى نبوده و داراى مكان نيست. به طورى كه بنده اى از نظر مكان به او نزديكتر گردد، ولى در عين حال او به ما از خود ما نزديكتر است [۱] همچنين هدف از اين قرب، تقرب مقامى و اجتماعى نيست، چنانكه مى گويند: معاون از همه كس به وزير نزديكتر و در نزد او مقرب تر است، بلكه اين تقرب يك نوع «قرب معنوى» است و به كار بردن لفظ «قرب» در اين مورد يك نوع مجاز است و به حكم مناسبتى كه اين قرب با قرب مكانى دارد، در اين معنى به كار مى رود. تقرب به خدا، نه قرب مكانى است و نه قرب اجتماعى و مجازى، بلكه واقعيتى است حقيقى كه بندگان خدا در پرتو اطاعت و عبادت و اخلاص در عمل آن را به دست مى آورند و از درجات تكامل بالا مى روند وبه خدا نزديكتر مى شوند و فاصله‌ها را كمتر مى كنند. ممكن است سؤال شود كه اگر خدا مكان ندارد و چنين تقربى، اجتماعى نيست، پس مقصود از «قرب الهى» و بالا رفتن بنده و نزديك شدن به خدا چيست؟ پاسخ سؤال اين است كه: خداوند جهان، كمال مطلق و نامحدود است و پويندگان راه عبوديت و بندگى در پرتو كمالاتى كه از اين راه به دست مى آورند سرانجام حائز كمال مى شوند و از ديگران كه فاقد اين نوع كمال اند مقرب تر و نزديك تر مى گردند. در جهان آفرينش هركسى به تناسب كمال وجود خويش، قربى به ذات پروردگار دارد، ولى هر فردى از نظر وجود كامل تر باشد، به ذات الهى كه كمال محض و نامتناهى است مقرب تر و نزديكتر خواهد بود. به طور مسلم فرشتگان در پرتو كمالى كه دارند از بسيارى از موجودات جهان مقرب تر و نزديكترند از اين جهت گروهى از آنان «حاكم و مطاع» و گروهى ديگر «مطيع» و «فرمانبر» هستند. انسان كه از نظر مرتبه ى وجودى در درجه اى بالاتر قرار دارد، از جماد و نبات و حيوان به خدا نزديكتر است، و مقياس در نزديكى و دورى، همان كمال وجودى است كه او را به كانون كمال مطلق نزديكتر ساخته و مى سازد. علاوه بر كمالاتى كه به حكم ضرورت در وجود هر انسانى است، انسان مى توان بسيارى از كمالات را از راه عبوديت و بندگى و انجام وظايف دينى نيز به دست آورد. او با پيمودن طريق بندگى و اطاعت الهى، درجات قرب و نزديكى به خدا را طى مى كند و از مرحله حيوانى گام فراتر نهاده، و بالاتر از فرشته نيز مى رود. [۲] ---------- [۱]: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق/ ۱۶). [۲]: تفسیر موضوعی منشور جاويد، ج ۵، ص ۱۶۹-۱۷۰. ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
طلاب پاسخگو
❓مهم‌ترين دعا چيست‌؟ ✅پاسخ استاد قرائتی: تنها دعايى كه بر هر مسلمانى واجب است كه آن را در واجب‌تر
❓چگونه مى‌توان مردم را از شرك و طاغوت نجات داد؟ ✍پاسخ استاد قرائتی: قرآن براى شرك زدايى و طاغوت گريزى،دستورات و روش‌هاى زيبايى بكار برده،از جمله مى‌فرمايد: ١.اگر تمام خدايان دروغين و طاغوت‌ها جمع شوند، نمى‌توانند مگسى را بيافرينند. «لَنْ‌ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ‌» ٢.به جز خدا،همه رفتنى وفانى هستند، «كُلُّ‌ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ‌ إِلاّ وَجْهَهُ‌» ٣.همه محدودند،تنها اوست كه قدرتش گسترده است، «وَسِعَ‌ كُرْسِيُّهُ‌» ٤.همه وابسته و محتاج و فقيرند، «يا أَيُّهَا النّاسُ‌ أَنْتُمُ‌ الْفُقَراءُ» ٥.همه مملوكند و تنها اوست كه مى‌تواند مخلوقات را محو و نابود و يا ديگران را جايگزين آنها كند، «إِنْ‌ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ‌ وَ يَأْتِ‌ بِخَلْقٍ‌ جَدِيدٍ» ٦.همه مقطعى و ناپايدار و تغييرپذيرند، «اِتَّخَذَ إِلهَهُ‌ هَواهُ‌» ٧.غير خدا عامل ركود است،انسانى كه مى‌تواند به بى‌نهايت وصل شود،در جمادات و شهوت،مقام و طاغوت ماندگار مى‌شود. ٨.نه قدرت آفريدن دارند، «لا يَخْلُقُونَ‌ شَيْئاً» ٩.نه توان يارى رسانى دارند، «لا يَسْتَطِيعُونَ‌ نَصْرَهُمْ‌» ١٠.نه مى‌شنوند، «أَمْ‌ لَهُمْ‌ آذانٌ‌ يَسْمَعُونَ‌ بِها» ١١.نه مى‌بينند، «أَمْ‌ لَهُمْ‌ أَعْيُنٌ‌ يُبْصِرُونَ‌ بِها» ١٢.نه قدرت و توان دارند، «أَمْ‌ لَهُمْ‌ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ‌ بِها» ١٣.نه برنامه صحيح و ارشادى دارند. ١٤.نه وفايى دارند،دير يا زود پيروان خود را رها مى‌كنند و به فكر نجات خودشان هستند. اكنون مقايسه كنيد با خدايى كه: ١.مالك همه چيز است، «لَهُ‌ ما فِي السَّماواتِ‌ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌» ٢.قادر بر همه چيز است، «عَلى‌ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» ٣.عالم بر همه چيز است، «إِنَّهُ‌ بِكُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌» ٤.هيچ چيز براى او مشكل نيست، «وَ لا يَؤُدُهُ‌ حِفْظُهُما» ٥.تمام عزّت از اوست، «إِنَّ‌ الْعِزَّةَ‌ لِلّهِ‌ جَمِيعاً» ٦.تمام قدرت از اوست، «أَنَّ‌ الْقُوَّةَ‌ لِلّهِ‌ جَمِيعاً» ٧.تنها توكّل بر او اميدبخش است، «تَوَكَّلْ‌ عَلَى الْحَيِّ‌ الَّذِي لا يَمُوتُ‌» ٨.كارايى هر مخلوق وابسته به اوست، «مَنْ‌ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ‌ عِنْدَهُ‌ إِلاّ بِإِذْنِهِ‌» با مقايسه ميان شرك و توحيد،عقل و فطرت مى‌تواند راه گمشده خود را بيابد. 📚پرسش ها و پاسخ های قرآنی - ج1، صفحه ۱۱۰ ❇️با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید 🔻 🚩 @Tollabe_pasokhgoo
🔻پیام معنوی شیعه به جهانیان یک جمله بیش نیست. آن این است که «خدا را بشناسید» و به تعبیر دیگر، راه خداشناسی را پیش گیرند تا سعادتمند و رستگار شوند. ✍ 📚شیعه در اسلام، ص198 ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
1018123539.mp3
5.98M
❓خداوند چرا ما را امتحان می کند؟ ✅ پاسخ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈• 🌷با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید🌷 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈•
❓علت توصیف خداوند به «خَيْرُ الْماكِرين» چیست؟ ✅پاسخ اجمالی: خدا در قرآن به عنوان «خَيْرُ الْماكِرين» توصيف شده است. «ماكر» از ماده «مكر» به معنى منصرف ساختن ديگرى از رسيدن به مقصود از طريق حيله است. از این رو مکر اگر برای رسیدن به هدف مطلوبی باشد پسندیده و اگر برای رسیدن به هدف مذمومی باشد، ناپسند خواهد بود. اما در تبیین دلیل توصيف خدا به «خَيْرُ الْماكِرين» باید گفت: خدا قوی ترین مدبر است و تدبير صحيح آن است كه شخص، عالم به عواقب امور و آينده و گذشته باشد و اضافه بر اين هرگونه قدرت بر انجام تدبيرهاى خود داشته باشد، لذا شایسته توصیف به این وصف می گردد. 🌐پاسخ تفصیلی:yun.ir/s52s61 ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
❓خدا در قرآن توصیه کرده تا او را یاری کنیم. آیا این نشانی از ضعف خدا نیست؟! ✅پاسخ اجمالی: خداوند متعال هم بی‌نیاز مطلق است و هم قادر مطلق؛ یعنی در تحقق مرادش توانایی کامل دارد و به هیچ‌کس و هیچ چیزی نیاز ندارد؛ لذا وقتی گفته می‌شود «خدا را یاری کنید» معنای حقیقی آن مراد نیست، بلکه در این‌جا معنای کنایی آن مراد است، پس تعبیر به یارى کردن خدا، به معناى یارى کردن دین، پیامبر، شریعت و... است. این آیات در ادامه تشویق مؤمنان به مسئله پیکار با دشمنان حق است، با تعبیرى جالب و رسا آنها را تشویق به «جهاد» می‌کند و می‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اگر خدا را یارى کنید، او شما را یارى می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد». تعبیر به یارى کردن خدا به وضوح به معناى یارى کردن آئین او است؛ یعنی یارى کردن پیامبر او، و شریعت و تعلیمات او. به دیگر سخن؛ منظور از «نصرت دادن به خدا» جهاد در راه خدا و تنها به منظور تأیید دین او و اعلاى کلمه حق است، نه این‌که نبرد کنند تا در زمین سرورى نمایند، و یا غنیمت به چنگ آرند، و یا شجاعت و هنر خود را نشان دهند.[1] لذا در بعضى دیگر از آیات قرآن یارى کردن خدا و رسولش در کنار یکدیگر قرار داده شده است؛ مانند این آیه شریفه: «وَ یَنْصُرُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛[2] مشاهده می‌کنیم با آن‌که قدرت خداوند بی‌پایان است، و قدرت مخلوقات در برابر او بسیار ناچیز، ولى باز با زبان کنایی از مؤمنان یاری می‌خواهد تا اهمیت مسئله جهاد و دفاع از آئین حق را روشن سازد، و تعبیرى از این با عظمت‌تر براى این موضوع پیدا نمی‌شود. ❓اما وعده‌اى را که خداوند در برابر دفاع از آئینش به مجاهدان داده چیست؟ نخست می‌گوید: «شما را یارى می‌کند» اما از کدام راه؟ ✍️پاسخ آن است که از راه‌های بسیار، در قلب شما نور ایمان و در روح شما تقوا، در اراده شما قدرت، در فکر شما آرامش می‌افکند. فرشتگان را به یارى شما می‌فرستد، حوادث را به نفع شما تغییر مسیر می‌دهد، قلوب مردم را به شما متمایل می‌کند، سخنانتان را نافذ، فعالیت‌هایتان را پرثمر می‌سازد، آرى یارى خدا جسم و جان و درون و برون را احاطه می‌کند.[3] 🔖پاورقی: [1]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: موسوی همدانی، سید محمدباقر، ج ‏18، ص 346 - 347، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374ش. [2]. «و خدا و رسولش را یارى می‌کنند؛ و آنها راستگویانند»؛ حشر، 8. [3]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ‏21، ص 425 - 426، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. ♻️ این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید💯 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
707_1068422683.mp3
1.71M
❓هدف از خلقت انسان و جهان چیست؟ 🎙پاسخ 👆 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈• با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦✨•✾••┈┈•
1018123539.mp3
5.98M
❓خداوند چرا ما را امتحان می کند؟ ✅ پاسخ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈• 🌷با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید🌷 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈•
4_5798901346539143794.mp3
1.73M
❓معنای این عبارت که خدا هر که را بخواهد هدایت میکند و هرکه را بخواهد گمراه میکند چیست؟ 🎙پاسخ 👆 🌼 @Tollabe_pasokhgoo ‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙🌺🌺⸙჻ᭂ࿐
❓جبار معمولا برای انسان‌های خون‌ریز و بدسرشت به کار برده می‌شود، اما چرا در قرآن یکی از اسم‌های خداوند متعال جبار است؟ ✅پاسخ: یکی از اسم‌هایی که خداوند متعال در قرآن خود را با آن توصیف می‌کند، صفت «جبار» است[حشر/23] . «جبار» در زبان عامیانه معنای مذمومی دارد و به آدم ظالم و ستمگر گفته می‌شود، حال باید دید که در این آیه چه معنایی اراده شده که از اوصاف الهی شمرده شده است، زیرا ذات خداوند متعال از هر گونه ظلم و ستم مبراست و هرگز این معنا مناسب با ذات باری تعالی نیست. 🔶 كلمه «جبار» صيغه مبالغه از «جبر» می‌باشد که به معنای شكسته بند و اصلاح كننده است؛ بنابراين «جبار» كسى است كه اراده‌اش نافذ است و اراده خود را بر هر كسی كه بخواهد تحميل می‌كند. راغب در «مفردات» می‌گويد: اصل جبر، اصلاح كردن امور است که با غلبه و قدرت همراه باشد. ✳️ صاحب مجمع البیان معتقد است، «جبار» در این آیه به معنای عظیم الشان در ملک و سلطنت است که دارای قدرت مطلق است و اراده‌اش نافذ است؛ این معنا جز بر خداوند متعال قابل صدق نیست. 💠 در نتیجه: جبار در این آیه به معنای جبران کننده و اصلاح کننده امور است، یعنی او با قدرت و نفوذ اراده خود، امور مردم را اصلاح می‌کند، و هر امری را که خود اراده کند، در عالم جریان می‌دهد و هیچ قدرتی نمی‌تواند از نفوذ اراده او جلوگیری کند و جلوی اراده و تصمیم او را بگیرد و راه او را سد کند. 🌷 طلاب پاسخگو🔻 ♦️ @Tollabe_pasokhgoo ‍‌ ‎‌‌‌‎࿐჻ᭂ⸙🌼🌼⸙჻ᭂ࿐
⁉️فطرت چيست؟ و نداي فطرت کدام است؟ ✍️ استاد : براي شناخت فطرت تعريفهاي فراوان کرده‌اند ولي جامعتر از همه اينست که بگوئيم فطرت همان چيزي است که انسانها از هر نژاد و تيره، در همة منطقه‌ها و مرزها از هر مذهب و ملت بدان معتقدند،‌مسائل فطري مرز نمي‌شناسد، در منطقه‌ها و نژادها محدود نيست همه آنها را مي‌شناسند و اثبات آنها نياز به استدلال ندارد، همان است که اگر يک قوم و ملتي بر اساس يک سلسله عوامل جبري از آن انحراف يافت در بين ملتهاي ديگر «انگشت‌نما» است، براي مسائل فطري مثالها فراوان مي‌توان يافت و از آن جمله «احترام به پدر و مادر و معلم» است در اينگونه مسائل نه شرقي ترديد دارد و نه غربي، نه خداشناس و نه ماترياليست و مادي، آري هر حکم و مسئله‌اي که از منطقه‌اي خاص و يا سيستم تربيتي و اعتقادي جامعه‌اي مخصوص سرچشمه نگيرد بلکه از درون همة «انسانها» برخيزد، فطری است، مسائل فطري معلم ندارد، آموزگارش همان درون آدمي و الهام دهنده‌اش همان ناموس آفرينش است. 📚کتاب «هستی بخش» ، ص2 🌹 @Tollabe_pasokhgoo ~•┈┈••✾•✨‌🌸⁩✨•✾••
هدایت شده از  سایه بان 📻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀میگه: «خدا هوای پولدارا رو بیشتر داره»❗️ 🔸 جواب به شوخیِ توهین آمیز علی ضیاء 😏 ▶️ پادکست مرتبط 🎙رادیو سایه‌بان @radiosayeban
علم و دین 🔺مرگِ پرسش، مرگِ اندیشه‌مند است؛ حتی اگر به زندگی فیزیولوژیک خود ادامه دهد. مسئله‌های جامعه، واقعیت‌های موجود و مستقل از ذهنیت اندیشه‌مندان هستند و یک متفکر با ابزارهایی که در دانایی خود فراهم آورده است، مسئله‌ها را به پرسشی ذهنی تبدیل می‌کند و در هر پاسخ، پرسش جدیدی را تولد می‌دهد تا تمامی ابعاد مسئله و راه‌حل‌های واقعی آن آشکار شود. ✅ گاهی یک مسئله، در فضای بین‌الاذهانی اندیشه‌ورزان قرار می‌گیرد و برایند نقد و نظر آنان، راه‌حل را آشکار می‌کند. *«نسبت دین و علم»* یکی از این مسئله‌ها است که در برخی از آثار تولید‌شده در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، از جهات و مناظر گوناگون بررسی شده است و مهم‌ترین آثار این حوزه، اکنون پیشِ روی مخاطبان و پرسشگران است. 📖 خداباوری و دانشمندان معاصر غربی: چالش‌ها و تبیین‌ها 📖 الحاد جدید: بررسی و نقد در فیزیک و زیست شناسی معاصر 📖 انسان میمون نیست! بررسی و نقد داروینیسم 📖 برهان نظم و چالش‌های الحاد جدید 📖 دین و علم 📖 دین و تکامل: نظریه تحول انواع با تاکید بر نظریه های جدید 📖 تحویل گرایی و الهیات: نقد و بررسی تحویل گرایی در الهیات معاصر 📖 فیزیک، فلسفه و الاهیات ⭐️با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید 🌸 @Tollabe_pasokhgoo 🌹 ‍‌ ‎‌
1018123539.mp3
5.98M
❓خداوند چرا ما را امتحان می کند؟ ✅ پاسخ 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈• 🌷با‌طلاب‌پاسخگو‌همراه‌باشید🌷 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈•