❁﷽❁
غبطه شهیدان عالم به مقام حضرت أباالفضل علیه السلام
#امام_سجاد علیه السلام فرمودند:
«خداوند #حضرت_عباس را رحمت کند،
حقاً که #امام_حسین را بر خویشتن مقدم داشت و جان خود را فدای برادرش کرد تا اینکه دست های مبارکش قطع شد.
خداوند عزوجل در عوض دست های عباس علیه السّلام دو بال به وی عطا کرد تا با آنها در بهشت با ملائکه پرواز کند همچنانی که این نعمت را به جعفر بن ابی طالب نیز عطا فرمود.
برای عبّاس در نزد خداوند تبارک و تعالی منزلتی است که در روز قیامت همه #شهیدان بر آن غبطه می خورند.
قال الامام السجاد علیه السلام: رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»
امالی شیخ صدوق(ره) ،ص۴۶۳
@toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ»
@toubaefaf
دریا دل سپاه #محرم بلند شو
#باب_الحوائج همه عالم بلند شو
نقش زمین، میانه ی صحرا چه می کنی
لب تشنه در میان دو دریا چه می کنی
ای تکیه گاه خیمه ی خواهر بلند شو
ای #کاشف_الکروب برادر بلند شو
دارد مصیبت از همه جا می رسد اخا
بعد از تو ناله ام به کجا می رسد اخا
باور نمی کنم که سرت را شکسته اند
ای مرغ عشق، بال و پرت را شکسته اند
پشت و پناه #اهل_حرم پا نمی شوی؟
با این حساب بین عبا جا نمی شوی
پرچم به دوش لشکر #زهرا بلند شو
پشت و پناه #زینب_کبری بلند شو
دارد سپاه حرمله لبخند می زند
بر دست های خواهر تو بند می زند
دستی که نیست تا که مرا یاری ام کنی
فکری به حال زخم دل کاری ام کنی
پشت و پناه خیمه ی ما اینچنین نرو
صد پاره می شود دل #ام_البنین نرو
دستی بگیر زیر پر خواهرت، بمان
نامحرم است همسفر خواهرت، بمان
باشی کسی برای اسارت نمی رود
دار و ندار خیمه به غارت نمی رود
باشی کسی که دست به چیزی نمی زند
باشی کسی که حرف کنیزی نمی زند
ای #غیرت همیشه ی #حیدر بلند شو
پشت و پناه غربت خواهر بلند شو
وحید محمدی
@toubaefaf
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا علمدارم نیامد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری باشکوه شیعیان قطیف عربستان
شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه میآید زنی قامت خمیده
لب میگذارد روی حلقوم بریده
فریادهای یا بنی پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسۀ مادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بود اینگونه شکل گفتگویش
گوید بنی، یا بنی، یا بنی
برخیز آمد مادرت زهرا، بنی
دیدم خودم در عصر عاشورا، بنی
افتاده بودی زیر دست و پا، بنی
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
@toubaefaf
امشب شهادت نامه عشّاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت، دریا میشود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای «الأمان» ، زین دشت برپا میشود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسودهاند
فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقه ی زرّین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار، از گوش او وا میشود
امشب بـه خـیـل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقـا میشود
امشب که قاسم، زینت گلـــزار آل مصطــفـاست
فردا ز مرکب سرنگون، ایــن سـرو رعنا میشود
امشب گـــرفته در میــــان اصحـــاب، ثـــارالله را
فـــردا عــزیــز فاطمـه، بی یــار و تنــها میشود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود
امــشــب سَـر سِــرّ خــدا بــر دامـــن زینـب بود
فــردا انیس خولی و دیــر نصــــارا مــیشود
ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد «حسان»
فردا اسـارت نامهی زینب چو اجرا میشود
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت، ذوالجناح وز جولان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
کشید پــا ز رکـاب آن خلاصه ی ایجاد
به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
با کاروان #امام_حسین علیه السلام (۱۰)
#امام_حسین علیه السلام در شب #عاشورا به سراغ یاران خود رفت و به آنـان دسـتور داد خیمـه هـا را بـه هـم
نزدیک کنند و طنابها را در هم داخل سازند و خود به گونه ای قرار گیرنـد کـه جـز راه مقابلـه بـا
دشمن، معبر دیگری وجود نداشته باشد. همچنین امام بـه یـاران دسـتور داد کـه شـبانه در اطـراف
خیمه گاه، گودالی شبیه خندق کندند و در آن هیزم ریختند تا در هنگام نبرد، برای جلوگیری از نفوذ
دشمن، آن هیزمها را آتش بزنند.
امام و یارانش تمام شب عاشورا را بیدار ماندند و مشغول #نمـاز و دعـا و اسـتغفار و زاری بودنـد.
ازسویی هم عمرسعد، سوارانی را مأمور نگهبانی از خیمه های خود کرده بود.
@toubaefaf
کاروان #امام_حسین علیه السلام (۱۱)
#امام_حسین علیه السلام صبح #عاشورا، بعد از اداي نماز صبح، لشکر خویش را که متـشکل از 32 نفـر سـواره
و 40 نفر پیاده بوداینچنین آراست: زهیرْبن قَین را بر جناح راست و حبیب بـن مظـاهِر را بـر جنـاح
چپ گماشت. پرچم را به برادرش حضرت #أباالفضل عباس بن علی علیه السلام سپرد و خیمه گاه را پشت سر قرار داد. حـضرت
دستور داد تا هیزمها و نی هایی که در پشت خیمه گاه بود، داخل کانالی که قبلاً آمـاده کـرده بودنـد،
بریزند و هنگام نبرد، آن را آتش بزنند تا دشمن نتواند از پشت سر حمله کند و فقط ازیک سمت بـا
دشمن بجنگند. عمرسعد نیز بعد از نماز صبح، لشکر خود را آراست و به مقابله با #امام_حسین علیه السلام یارانش آمد.
#امام_حسین علیه السلام صبح عاشورا فرمودند: «خداوندا، تو تکیه گاه مـن در هـر انـدوه، و امیـد مـن در هـر
سختی هستی. تو در هر پیشامدي تکیه گاه و مایه پشتگرمی منی. چه بسا غمهاي گرانی کـه دل در
آن سست میگردد و چاره از کف میرود، دوسـت دسـت از یـاري برمـیدارد و دشـمن نکـوهش میکند، و من آن را به پیشگاه تو آوردم و از آن به تو شِکوه کردم و فقط به سوی تو رو کردم و نـه
دیگران، و چارهاش را از غیر تو نجستم؛ پس تو مرا گشایش دادی و آن غمها را زدودي.
خداوندا،
تو ولی هر نعمت و صاحب هر نیکی و غایت هر خواستهای».
@toubaefaf
با کاروان #امام_حسین (۱۲)
#امام_حسین علیه السلام به منظور اتمام حجت با کوفیان، در مقابل لشکر عمربن سعد قرار گرفت و با صـدای
بلند، فرمود:
«اي مردم، سخن من را بشنوید و در کار من شتاب نکنید، تا شما را بـا آنچـه بـر مـن
بایسته است، اندرز دهم و انگیزه آمدن خود را بیان کنم.
سپس امام علیه السلام فرمود: امـا بعـد، نَـسب مـرا
بررسی کنید و بنگرید من کیستم؟ سپس به خود آیید و خود را نکـوهش کنیـد و بنگریـد کـه آیـا
رواست من را بکشید و حرمتم را بشکنید؟ آیا من فرزند دختر پیامبرتان نیستم؟ آیا پسر وصی او و
عموزادهاش و نخستین ایمان آورندگان به خدا و تصدیق کننده رسولش در آنچه ازجانب خدا آورده
بود، نیستم؟ آیا حمزه، سرور شهیدان، عموي پدرم نیست؟ آیا جعفرطیار، شهیدي که با دو بـال در
بهشت پرواز میکند، عموي من نیست؟ آیا آن سخن معروف #رسول_خدا صلی الله علیه وآله به شما نرسـیده اسـت
که درباره من و برادرم فرمود: «این دو، سرور جوانان اهل بهشت اند»؟ اگر مرا در آنچه میگـویم و
حق همان است، تصدیق میکنید، پس بدانید به خـدا سـوگند از زمـانی کـه فهمیـدم خداونـد بـر دروغگویان خشم میگیرد و دروغگو زیانکار است، دروغ نگفته ام و اگر من را تکذیب مـیکنیـد،
نزد شما کسانی هستند که اگر از آنها بپرسید، به شما خواهنـد گفـت [کـه حـق همـین اسـت کـه
میگویم].
از جابربن عبداللّه انصاري یا ابوسعید خُدري یا سهل بن سعد ساعدي یا زیدبن اَرقَـم و یـا
اَنس بن مالک بپرسید. آنان به شما خواهند گفت که چنین سخنی را از #رسول_خـدا صلی الله علیه وآله دربـاره مـن و
برادرم شنیده اند. آیا این، شما را از ریختن خون من باز نمیدارد؟»
قصه کربلا، حوادث روز عاشورا، ص۲۶۰
@toubaefaf