با کاروان امام حسین علیه السلام(۲۶)
خطابه #حضرت_زینب سلام الله علیها در شام، تجلی نور #بصیرت ، #حیاوعفاف
بسم الله الرحمن الرحیم
« #زینب دختر #علیبنابیطالب علیه السلام برخاست و فرمود؛ حمد خدای، پروردگار جهانیان را سزاست و درود خدا بر محمّد و بر همه آل او باد.
خدا راست فرموده: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ» سوره روم، ۱۰
سپس عاقبت كسانى كه كارهاى بد مرتكب شدند، اين شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آن را به مسخره مىگرفتند.
ای یزید، آیا گمان بردهای حال که جای جای زمین و آفاق آسمان را بر ما گرفتی و بستی و ما چونان کنیزان رانده شدیم، مایه خواری ما و موجب کرامت توست! و حکایت از عظمت مکانت تو دارد که این چنین باد در بینی انداختهای و برق شادی و سرور از دیدگانت میجهد، حال که دنیا را برای خود مرتّب و امور را برایت منظم میبینی و ملک و سلطنت ما برایت صافی گردیده.
لختی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کردهای که فرمود: «گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم، (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود». آل عمران، ۱۷۸
آیا این از عدل است ای فرزند آزادشدهها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول الله اسیر؟! پردههای حُرمتشان را دریدی، و چهرههایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، ساکنان منازل و مناهل (بومی و غریب) بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهرههایشان را نگریستند، در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود. چگونه امید دلسوزی و غمگساری باشد از فرزند کسی که جگرهای پاکان را به دهان گرفته و گوشت وی از خون شهداء پرورش یافته است؟! و چسان در عداوت ما اهل البیت کُندی ورزد آن که نظرش به ما نظر دشمنی و کینهتوزی است؟! آن گاه بدون احساس چنین گناه بزرگی بگویی:
(اجداد تو) برخیزند و پایکوبی کنند و به تو بگویند: ای یزید دست مریزاد، در حالی که با تازیانه و عصایت بر دندانهای پیشین ابی عبد الله علیهالسلام بزنی، چرا چنین نگویی و حال آن که از قرحه و جراحت پوست برداشتی و با ریختن خون ذرّیه محمّد صلّی اللَّه علیه و آله که ستارگان زمین از آل عبدالمطلباند خاندان او را مستأصل کردی و نیاکان خود را میخوانی و به گمان خود آنها را ندا در میدهی. (ای یزید) زودا که به آنان بپیوندی و در آن روز آرزو میکردی کهای کاش شل بودی و لال و نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را که کردی.
خداوندا حقّ ما را بگیر و از آن که به ما ستم کرد انتقام ستان و غضب خود را بر آن که خونهای ما را ریخته، حامیان ما را کشته فرو فرست. (ای یزید) به خدا سوگند جز پوست خود را ندریدی و جز گوشتت را نبریدی، بیتردید بر رسول الله صلّی الله علیه و آله وارد میشوی در حالی که خون ذرّیهاش را ریختی و پرده حرمت فرزندانش را دریدی و این جایی است که خدا پراکندگیهایشان را جمع و پریشانیهایشان را دفع و حقوق آنان را بگیرد «آنان را که در راه خدا به شهادت رسیدند مرده مپندار، بل زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.» آل عمران، ۱۶۹
(ای یزید) همین قدر تو را بس است که خدای داور و محمّد صلّی الله علیه و آله دشمنت و صاحب خون و جبرئیل پشت و پشتوان باشد و زودا بداند آن کس که فریبت داد و تو را بر گرده مسلمانان سوار کرد، چه بد جانشینی برگزیده و کدام یک مکانتی بدتر داشته نیرویی اندکتر دارد.
یزید، گر چه دواهی و بلاهای زیاد از تو بر من فرود آمد ولی هماره قدر تو را ناچیز دانسته فاجعهات را بزرگ و نکوهشت را بزرگ میشمرم، چه کنم که دیدگان، اشکبار و سینهها سوزان است. شگفتا و بس شگفتا کشته شدن حزب الله نجیبان به دست حزب شیطان طُلَقاء است، از دستهای پلیدشان خونهای ما میچکد و دهانهای ناپاکشان از گوشت ما میخورد و آن جسدهای پاک و پاکیزه با یورش گرگهای درنده روبروست و آثارشان را کفتارها محو میکند و اگر ما را غنیمت گرفتی، زودا دریابی غنیمت نه، که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دستهایت از پیش فرستاده نیابی و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست، و شکایتها به سوی خداست.
هر کید و مکر و هر سعی و تلاش که داری به کار بند، سوگند به خدای که هرگز نمیتوانی، یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی، چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده نگردد.
آیا جز این است که رأی تو سست است و باطل و روزگارت محدود و اندک و جمعیت تو پراکنده گردد، آری، آن روز که ندا رسد: أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.
با کاروان #امام_حسین علیه السلام(۳۰)
در مدت زمانى كه #اهلبيت عليهم السلام را در خرابه شام سكونت دادند آنان روز از گرما و شب از سرما آسوده نبودند.
روزى #امام_سجاد عليه السلام از آنجا بيرون آمد تا هوايى تازه كند كه «منهال بن عمر» آن حضرت را ديد و عرض كرد: «كَيْفَ أَمْسَيْتَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ»؛ اى پسر #رسول_خدا چگونه شب را سپرى كردى؟.
فرمود: «أَمْسَيْنا كَمِثْلِ بَني إِسْرائِيلَ في آلِ فِرْعَونَ يُذَّبِّحُونَ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَهُم»؛ (روزگار ما همانند بنى اسرائيل در چنگال فرعونيان است كه پسران آنها را مى كشتند و زنانشان را زنده نگه مى داشتند).
آنگاه افزود: «عرب بر مردم عجم مباهات مى كند كه #محمّد صلى الله عليه وآله از آنهاست و قريش بر سائر عرب فخر مى كند كه /محمّد صلى الله عليه وآله از قبيله آنهاست، ولى ما #اهلبيتِ پيامبر را از دم تيغ گذراندند و گروهى را نيز آواره ساختند؛ «إِنّا للهِِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».
منهال مى گويد: امام عليه السلام با من مشغول سخن گفتن بود كه زنى از خرابه به سوى او آمد و فرمود: «إِلى أَيْنَ يا نِعْمَ الْخَلَفُ»؛ (اى بهترين بازمانده اهل بيت، به كجا مى روى؟) حضرت نيز از من جدا شد و به سرعت به سوى آن زن رفت. من پرسيدم اين زن كه بود؟ گفتند عمّه آن حضرت، #زينب عليها السلام بود».
لهوف، ۳۲۲
و مقتل الحسين مقرّم، ص۳۶۰
و عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص۶۱۴
@toubaefaf
#زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود
#زینب اگر نبود علم حق به پا نبود
#زینب اگر نبود کتاب خدا نبود
یک #یاحسین بر لب ما و شما نبود
بیخود که نیست عاشق و مجنون زینبیم
این #یاحسین را همه مدیون زینبیم
#یازینب
@toubaefaf
https://ble.ir/toubaefaf
#بهترین_الگو
«اگر الگوی زن، #زینب و #فاطمه_زهرا سلام الله علیهما باشند، کارش عبارت است از فهمِ درست، هوشیاری در درکِ موقعیت ها و انتخاب بهترین کارها؛ و لَو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز.»
(۲۹۰) هزار و یک نکته پیرامون #حیاوعفاف
@toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•⊰❁⊱•
خطاب به #دختران_فاطمی
#وارث_نورحجاب
#چادرت_را_دریاب
گر آتش به دلت هست اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری
یا شکایت زِ خود و از همه بر لب داری
یا اگر از غم و اندوه و بلا سینه لبالب داری
و اگر زندگیِ سرد و پُر از درد و دل آشوب مرتب داری،
یا پریشانیِ روز و دل آتش زده هرشب داری
روز و شب تب داری
چارهاش نور علی نور، دعای نور است
بسم رَبِ نور است
گرچه او مستور است
چارهاش زمزمهی نور دعای زهراست
چارهاش یک مدد از چادر بانوی خداست
نور خورشید نه، مهتاب نه، اینها همه هیچ
نور میخواهی از آن #چادر مشکی دریاب، نور آن عصمت ناب
نور از ریشهی آن #چادر_قدسی است که قدیسهی #صدیقه به سر داشت
که بر افلاک گذر داشت
که از او نور، سحر داشت
همه شب یا همه روز
نور میتابد از آن #چادر مشکی تا ماه
نور میگیرد از آن نور سرِ صبح ، پگاه
نور میجوشد از این چادرِ پُر وصلهی خاتون #علی، سِرِ مکنون #علی
چادری که نه به هر ریشه فقط معجزه پنهان کرده
عرش از حسرت آن پاره گریبان کرده
چادری که در آن
جمع اسماء خدا است و خدا
در دلش #فاطمه پنهان کرده
چادری که همه افلاک پریشان کرده
زخم کتمان کرده
درد درمان کرده
جمعِ هفتاد یهودی همه یک روز مسلمان کرده
در دل این گرداب
سیرهاش را دریاب
ریشهاش را دریاب
#چادر_ارث_زهراست
این سلاحِ تقواست
رنگی از نورِ خداست
هرکه دارد، به سرش سایهی رحمت دارد
حسِ آرامشی از باغِ نجابت دارد
#عفّت و عاطفه و لطف و محبت دارد
عطرِ عصمت دارد
#چادرِ مشکیِ او ریشهی غیرت دارد
آی عزت دارد
#چادرت_رادریاب
چیست آن؟ پوشش بیت الله است
مشکی اما به به دلش جوشش بیت الله است
چیست #چادر #صدف_گوهر هاست
#حرم دخترهاست
حافظ باورهاست
#چادر مشکی تو شهپر توست
خواهرم سنگر توست
دست زهراست که روی سر توست
#وارث_نورحجاب
#چادرت_را_دریاب
حاضری در همه جا
ولی از پلکِ هوسهایی دور
مثل #قرآن_کریم
فی کتابٍ مکنون
فی حجابٍ مَستور
#چادر آرامشِ یاس از اثر طوفانهاست
سِتر ناموس خداست
#چادر آسودگی لاله از اندیشهی باد
#چادر آسایش گلبرگ از احساس نظر بازیهاست
خیمهی عاشوراست
صاحبش با زهراست
#چادرِ مادرمان دست مرا میگیرد
با همان انوارش
با همان اسرارش
با همان حِسِ صمیمیتِ خود
با همان غیرتِ خود
بِینِ راه و بیراه
بِینِ گاه و بیگاه ...
تا که لب باز نکرده است دعا میگیرد
با همان مادریش فکر من است
روز و شب روضهی او ذکر من است
نه فقط دست من و تو به پرش هست دخیل
همه از نوح و خلیل
فطرس و جبرائیل
دودمان آدم
سالها هست که حاجات از آن میگیرند
از همان مقنعه جان میگیرند
ناتوانند و توان میگیرند
قرنها هست زبان میگیرند:
چادرت را بتکان لطف خدا را بفرست
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
و #خدا نیز از آن نور مباهات کند
فخر بر مادر سادات کند
محورِ اهلِ کسا معنی آل عبا
پنج دفعه #علی جلوه به میقات کند
چادری که به پَرَش
بوسهی، #احمد دارد
روی هر ریشهی آن بوی #محمد دارد
چقدر چشم کشیده است #علی بر رویش
چادرِ بانویش
نورِ سرمد دارد
ولی افسوس که یک روضهی پر غُصهی بی حد دارد
روضهای بد دارد
ای مدینه ای داد
دادها از بیداد
از نگاهی سنگین
آه این چادر پُر نور زمین خورد زمین
چه شده، طعمهی بی باکی شد
یک نفرکاش بگوید که چرا خاکی شد
پشت در بود که آتش سر زد
یک نفر شعلهای آورد و به جانِ در زد
در آتش زده را وای که بر مادر زد
زینب اُفتاد حسن بر سر زد
دید در کَنده نشد
ضربهی دیگر خورد وای که محکمتر زد
...
(قنفذ از راه از آن لحظه که آمد میزد
تازه می کرد نفس را مجدد میزد
وای از دست مغیره چقدر بد میزد
جای هرکس که در آن روز نمیزد میزد)
....
کربلا #چادرِزهرا به سرِ #زینب بود
سپرِ زینب بود
لشکری دور و بر #زینب بود
در میان گودال
جگر #زینب بود
آنطرفتر حرمِ شعلهورِ #زینب بود
اینطرف بر سرِ نِی همسفرِ #زینب بود
گرچه #زینب از غم غیر خوناب نخورد
گرچه مانند دلش
جگری چاک نشد
زیر لب گفت ولی
«مادر آب ببین که پسرت آب نخورد
پدرِ خاک بیا که پسرت خاک نشد»
چادرش را دو گره بست، قدم را برداشت
کوهِ غم را برداشت
بی #حسین و #عباس
دو عَلَم را برداشت
یک تنه بارِ #حرم را برداشت
نعرهاش کاخ ستم را برداشت..
#حسن_لطفی
@shere_aeini
(۳۰۹)هزار و یک نکته پیرامون #حیاوعفاف
@toubaefaf
https://zil.ink/toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•⊰❁⊱•
آفرینش ز دولت زهراست
کعبه مات عبادت زهراست
نخل های فدک که چیزی نیست
دو جهان ملک حضرت زهراست
هر که پیغمبر و وصی شده است
بی تعارف عنایت زهراست
همه خدمتگذار فضّه شدند
فضّه اما به خدمت زهراست
پدرش هم که رفت تا معراج
شک ندارم به دعوت زهراست
گرچه با آب روزه اش وا شد
نان عالم ز برکت زهراست
زهد او را ببین که کهنه حصیر
بالش استراحت زهراست
#فاطمه در حمایت #علی است
و علی در حمایت زهراست
طاعت مفترض که می خوانیم
در حقیقت اطاعت زهراست
ولی امر ماست مثل علی
شیعه دینش ولایت زهراست
شرح و تفسیر داده مادر را
عمر #زینب روایت زهراست
راضیه عالمه اغیثینی
مادرم فاطمه اغیثینی
سید پوریا هاشمی
@toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•⊰❁⊱•
آفرینش ز دولت زهراست
کعبه مات عبادت زهراست
نخل های فدک که چیزی نیست
دو جهان ملک حضرت زهراست
هر که پیغمبر و وصی شده است
بی تعارف عنایت زهراست
همه خدمتگذار فضّه شدند
فضّه اما به خدمت زهراست
پدرش هم که رفت تا معراج
شک ندارم به دعوت زهراست
گرچه با آب روزه اش وا شد
نان عالم ز برکت زهراست
زهد او را ببین که کهنه حصیر
بالش استراحت زهراست
#فاطمه در حمایت #علی است
و علی در حمایت زهراست
طاعت مفترض که می خوانیم
در حقیقت اطاعت زهراست
ولی امر ماست مثل علی
شیعه دینش ولایت زهراست
شرح و تفسیر داده مادر را
عمر #زینب روایت زهراست
راضیه عالمه اغیثینی
مادرم فاطمه اغیثینی
سید پوریا هاشمی
@toubaefaf
السلام علیک یا أباالحسن یا علی بن الحسین یا #زین_العابدین
بگذارید برای پدرم گریه کنم
اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم
تشنه کشتند عزیزان مرا، حق بدهید
تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم
پیش من وقت وضو طشت نیارید، که من...
یاد طشت زر و راس پدرم گریه کنم
یاد آن ضرب عمود و عمویم می افتم
تا گذارم روی سجاده سرم گریه کنم
حرفی از کشته شدن نیست،اسیری سخت است
بگذارید به داغ جگرم گریه کنم
غم خاکی شدن چادر #زینب بس بود
به خدا تا به قیامت اگرم گریه کنم
خواهرم بسکه کتک خورد ز ناقه افتاد
به زمین خوردن این همسفرم گریه کنم
ما و بازارچه برده فروشان، ای وای
تا به بازار می افتد گذرم گریه کنم
دست بسته به خدا روی گرفتن سخت است
به گرفتاری زنهای حرم گریه کنم
وسط هلهله ها مادر اصغر میگفت
بگذارید برای پسرم گریه کنم
#عبدالحسین
@shere_aeini
فرارسیدن شهادت حضرت #امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد.
@toubaefaf
با کاروان امام حسین علیه السلام(۲۷)
خطابه #حضرت_زینب سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
#زینب دختر #علیبنابیطالب علیه السلام برخاست و فرمود: «حمد خدای، پروردگار جهانیان را سزاست و درود خدا بر محمّد و بر همه آل او باد.
خدا راست فرموده: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ» سوره روم، ۱۰
سپس عاقبت كسانى كه كارهاى بد مرتكب شدند، اين شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آن را به مسخره مىگرفتند.
ای یزید، آیا گمان بردهای حال که جای جای زمین و آفاق آسمان را بر ما گرفتی و بستی و ما چونان کنیزان رانده شدیم، مایه خواری ما و موجب کرامت توست! و حکایت از عظمت مکانت تو دارد که این چنین باد در بینی انداختهای و برق شادی و سرور از دیدگانت میجهد، حال که دنیا را برای خود مرتّب و امور را برایت منظم میبینی و ملک و سلطنت ما برایت صافی گردیده.
لختی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کردهای که فرمود: «گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم، (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود». آل عمران، ۱۷۸
آیا این از عدل است ای فرزند آزادشدهها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول الله اسیر؟! پردههای حُرمتشان را دریدی، و چهرههایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، ساکنان منازل و مناهل (بومی و غریب) بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهرههایشان را نگریستند، در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود. چگونه امید دلسوزی و غمگساری باشد از فرزند کسی که جگرهای پاکان را به دهان گرفته و گوشت وی از خون شهداء پرورش یافته است؟! و چسان در عداوت ما اهل البیت کُندی ورزد آن که نظرش به ما نظر دشمنی و کینهتوزی است؟! آن گاه بدون احساس چنین گناه بزرگی بگویی:
(اجداد تو) برخیزند و پایکوبی کنند و به تو بگویند: ای یزید دست مریزاد، در حالی که با تازیانه و عصایت بر دندانهای پیشین ابی عبد الله علیهالسلام بزنی، چرا چنین نگویی و حال آن که از قرحه و جراحت پوست برداشتی و با ریختن خون ذرّیه محمّد صلّی اللَّه علیه و آله که ستارگان زمین از آل عبدالمطلباند خاندان او را مستأصل کردی و نیاکان خود را میخوانی و به گمان خود آنها را ندا در میدهی. (ای یزید) زودا که به آنان بپیوندی و در آن روز آرزو میکردی کهای کاش شل بودی و لال و نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را که کردی.
خداوندا حقّ ما را بگیر و از آن که به ما ستم کرد انتقام ستان و غضب خود را بر آن که خونهای ما را ریخته، حامیان ما را کشته فرو فرست. (ای یزید) به خدا سوگند جز پوست خود را ندریدی و جز گوشتت را نبریدی، بیتردید بر رسول الله صلّی الله علیه و آله وارد میشوی در حالی که خون ذرّیهاش را ریختی و پرده حرمت فرزندانش را دریدی و این جایی است که خدا پراکندگیهایشان را جمع و پریشانیهایشان را دفع و حقوق آنان را بگیرد «آنان را که در راه خدا به شهادت رسیدند مرده مپندار، بل زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.» آل عمران، ۱۶۹
(ای یزید) همین قدر تو را بس است که خدای داور و محمّد صلّی الله علیه و آله دشمنت و صاحب خون و جبرئیل پشت و پشتوان باشد و زودا بداند آن کس که فریبت داد و تو را بر گرده مسلمانان سوار کرد، چه بد جانشینی برگزیده و کدام یک مکانتی بدتر داشته نیرویی اندکتر دارد.
یزید، گر چه دواهی و بلاهای زیاد از تو بر من فرود آمد ولی هماره قدر تو را ناچیز دانسته فاجعهات را بزرگ و نکوهشت را بزرگ میشمرم، چه کنم که دیدگان، اشکبار و سینهها سوزان است. شگفتا و بس شگفتا کشته شدن حزب الله نجیبان به دست حزب شیطان طُلَقاء است، از دستهای پلیدشان خونهای ما میچکد و دهانهای ناپاکشان از گوشت ما میخورد و آن جسدهای پاک و پاکیزه با یورش گرگهای درنده روبروست و آثارشان را کفتارها محو میکند و اگر ما را غنیمت گرفتی، زودا دریابی غنیمت نه، که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دستهایت از پیش فرستاده نیابی و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست، و شکایتها به سوی خداست.
هر کید و مکر و هر سعی و تلاش که داری به کار بند، سوگند به خدای که هرگز نمیتوانی، یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی، چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده شوند نگردد.
آیا جز این است که رأی تو سست است و باطل و روزگارت محدود و اندک و جمعیت تو پراکنده گردد، آری، آن روز که ندا رسد: أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.»
الإحتجاج
@toubaefaf
با کاروان #امام_حسین علیه السلام(۳۱)
در مدت زمانى كه #اهلبيت عليهم السلام را در خرابه شام سكونت دادند آنان روز از گرما و شب از سرما آسوده نبودند.
روزى #امام_سجاد عليه السلام از آنجا بيرون آمد تا هوايى تازه كند كه «منهال بن عمر» آن حضرت را ديد و عرض كرد: «كَيْفَ أَمْسَيْتَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ»؛ اى پسر #رسول_خدا چگونه شب را سپرى كردى؟.
فرمود: «أَمْسَيْنا كَمِثْلِ بَني إِسْرائِيلَ في آلِ فِرْعَونَ يُذَّبِّحُونَ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَهُم»؛ (روزگار ما همانند بنى اسرائيل در چنگال فرعونيان است كه پسران آنها را مى كشتند و زنانشان را زنده نگه مى داشتند).
آنگاه افزود: «عرب بر مردم عجم مباهات مى كند كه #محمّد صلى الله عليه وآله از آنهاست و قريش بر سائر عرب فخر مى كند كه /محمّد صلى الله عليه وآله از قبيله آنهاست، ولى ما #اهلبيتِ پيامبر را از دم تيغ گذراندند و گروهى را نيز آواره ساختند؛ «إِنّا للهِِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».
منهال مى گويد: امام عليه السلام با من مشغول سخن گفتن بود كه زنى از خرابه به سوى او آمد و فرمود: «إِلى أَيْنَ يا نِعْمَ الْخَلَفُ»؛ (اى بهترين بازمانده اهل بيت، به كجا مى روى؟) حضرت نيز از من جدا شد و به سرعت به سوى آن زن رفت. من پرسيدم اين زن كه بود؟ گفتند عمّه آن حضرت، #زينب عليها السلام بود».
لهوف، ۳۲۲
و مقتل الحسين مقرّم، ص۳۶۰
و عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص۶۱۴
@toubaefaf