eitaa logo
طوبای عفاف
644 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.6هزار ویدیو
503 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
Iraq_Compelat_compressed.pdf
حجم: 79.83M
📚 کتاب بسیار زیبا و جامع «راهنمای مصوّر سفر زیارتی عراق»: اطلاعات اماکن زیارتی به تفکیک شهرها: نجف، کاظمین، کربلا، سامرا و ...، ادعیه، زیارتنامه ها، احکام و آداب زیارت، برخی سور قرآن، قبور علما، احادیث مرتبط و ... . ‼نکته: کتاب با رضایت و اجازه ناشر (نشر معروف) منتشر شده است. علیه السلام @madahi313
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• ✍امشب در خدمت استاد عزیزی بودیم که تازه از کربلا اومده بود. ایشان به نقل خاطره ای از سفر چنین گفتند: با یکی از خدام حرم علیه السلام آشنا شدم و برای حوائجی به او التماس دعا گفتم؛ او نیز محبت فرمود و پس از دعای خیر پارچه سبزی نیز به من داد. سپس تعریف می کرد که روزی در صحن به خانم بدحجابی تذکر دادم. چند روز بعد همان خانم به من گفت: من در خواب دیدم علیه السلام در حالی که شما(خادم) نیز کنار ایشان ایستاده بودید و سر به زیر، به من فرمود: «چرا به تذکر خادم من گوش نکردی؟» ✍آری انگشت اشاره همه عالم به سمت و سوی فضیلت هاست. هزاران دلیل بر آن اقامه شده است و همه انبیا، امامان هدی و اولیای الهی و شهدا علیهم‌السلام، مدافعان و مبلغان فرهنگ و اند. بازنشر نکته (۳۶۷) از طرح هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
44.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزار حالا حالا نوکر شما باشم... ✍برای عاشق علیه السلام زندگی و مرگ یکی است. چون با تأسی به سیره و اشک بر امام حسین علیه السلام پرده ها را کنار زده و موت و زندگی را یکی می بیند. این ما زمینیان اسیر روزمرگی ها و روزمردگی هستیم که باید فکری به حال ناقص خود کنیم. نسأل الله منازل الشهداء @toubaefaf
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی سبب نیست شب جمعه شب شد مادری گفت و همه را بخشیدند... شب زیارتی علیه السلام @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۴) ابن كثير عالم متعصّب اهل سنّت ـ كه شيوه او غالباً توجيه خلاف كارى هاى معاويه و يزيد است ـ در اين ارتباط مى نويسد: «وَ قَدْ لَعَنَ [يَزيدُ] إبْنَ زِياد عَلى فِعْلِهِ ذلِكَ، وَ شَتَمَهُ فيما يَظْهَرُ وَ يَبْدُو، وَ لكِنْ لَمْ يَعْزِلْهُ عَلى ذلِكَ وَ لا عاقَبَهُوَ لا أَرْسَلَ يَعِيبُ عَلَيْهِ ذلِكَ يزيد، ابن زياد را به سبب چنين جنايتى لعن كرد و به طور آشكارا وى را شماتت نمود، ولى نه او را از مقامش بركنار كرد و نه وى را مجازات نمود و نه حتى نامه و يا فرستاده اى را براى سرزنش وى فرستاد!) البداية والنهاية، ج ۸، ص ۲۰۴ @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۳۵) باز بودن راه هدایت الهی و توبه نقل شده است هنگامی که علیهم السلام در شام بودند پیرمردی به نزدیک کاروان علیه‌السلام آمد و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و یزید را بر شما پیروز ساخت.» حضرت علیه السلام به او فرمود: «پیرمرد! قرآن خوانده‌ای؟» گفت: آری.   فرمود: آیا این آیه را می‌دانی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودَﺓ فی القربی» ( ) بگو جز خویشاوندان از شما مزدی نمی‌خواهم.» گفت: «آری، خوانده‌ام.» امام فرمود: «ای پیرمرد! ما همان هستیم.» آیا این آیه را خوانده‌ای که: «و آت ذا القربی حقه؟ حق خویشاوندان را ادا کن.» گفت: خوانده‌ام.   فرمود: «ما همان هستیم.» آیا این آیه را خوانده‌ای: «واعلموا انما غنمتم من شیء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربی» بدانید آنچه غنیمت به دست آوردید، خمس آن مال خدا و پیامبر و ذی‌القربی است.» گفت: آری. حضرت فرمود: «پیرمرد! آن ماییم.» آیا این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» ( ) خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما خاندان دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.» پیرمرد گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: «ما همان اهل‌بیتی هستیم که خداوند آیۀ پاکی ( ) را مخصوص ما ساخته است.» راوی گوید: آن مرد ساکت ماند و از حرفی که زده بود پشیمان شد و گفت: «به خدا آیا شما همان‌هایید؟» علیه السلام فرمود: «به خدا بی‌تردید ما همان‌هاییم. به حق جدمان صلی الله علیه و آله ما همان‌هاییم.» آن مرد گریست. عمامه‌اش را از سر افکند، سر به‌سوی آسمان گرفت و گفت: «خدایا من از دشمنانِ خاندان پیامبر، از جن و انس به درگاهت بیزاری می‌جویم. آنگاه گفت: آیا برای من راه توبه باز است؟» فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا می‌پذیرد و با مایی. گفت: توبه کردم.» این خبر به یزید رسید، دستور داد او را کشتند. لهوف، ص ۲۱۱، مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶۱ @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۳۶) نقل شده در یکی از مجالسی که یزید در حضور اسرای اهل بیت (علیهم‌السّلام) و سرهای مقدس شهدا، تشکیل داده بود به دستور او، ماموران خطیبی را در مجلس حاضر کردند تا به بدگویی از  علیه‌السّلام و پدر بزرگوارش بپردازد. خطیب بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی از  و علیهمالسّلام به بدی یاد کرد و تا می‌توانست در مدح و ستایش از معاویه و یزید مبالغه کرد. علیه‌السّلام از یزید خواست به منبر رود و خطبه‌ای بخواند، اما یزید اجازه نداد. امام فرمود: «ای یزید اجازه بده تا بر این چوب‌ها بالا بروم و سخنانی بر زبان آورم که هم خشنودی خداوند در آن باشد و هم کسانی که در این‌جا نشسته‌اند، پاداش و ثواب ببرند.» یزید نپذیرفت. ولی مردم گفتند: «ای امیرمؤمنان اجازه بده تا بالای منبر برود، شاید چیزی از او بشنویم». سرانجام با اصرار زیاد مردم اجازه داد تا امام علیه‌السّلام به ایراد سخن بپردازد. بعد از سخنان خطیبی که از امامان بدگویی کرد، امام علیه‌السّلام برخاست و با صدای بلند خطاب به آن مرد گفت: «وای بر تو‌ ای سخنگو؛ خشنودی آفریدگان را با خشم آفریدگار معامله کردی و آتش جهنم را بر خود خریدی.»  سپس علیه‌السّلام بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «أيُّهَا النّاسُ، اُعطينا سِتّاً و فُضِّلنا بِسَبعٍ: اُعطينَا العِلمَ وَ الحِلمَ، وَالسَّماحَةَ وَ الفَصاحَةَ وَ الشَّجاعَةَ، وَالمَحَبَّةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ. و فُضِّلنا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ المُختارَ مُحَمَّداً صلى اللَّه عليه وآله و مِنَّا الصِّدّيقُ و مِنَّا الطَّيّارُ و مِنَّا أسَدُاللَّهِ و أسَدُ الرَّسولِ و مِنّا سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ البَتولُ و مِنّا سِبطا هذِهِ الاُمَّةِ و سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ؛ فَمَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَنی و مَن لَم يَعرِفني أنبَأتُهُ بِحَسَبي و نَسَبي، أنَا ابنُ مَكَّةَ و مِنىً، أنَا ابنُ زَمزَمَ وَالصَّفا... «ای مردم شش چیز به ما عطا شده است و به هفت چیز بر دیگران فضیلت یافته‌ایم. دانش، بردباری، بخشندگی، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان، شش فضیلتی است که به ما عطا شده است؛ و اما هفت چیز که خداوند ما را بدان بر دیگر مخلوقات جهان برتری داد از این قرار است:  صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. صدیق و راستگوی این امت، علیه‌السّلام از ماست. جعفر طیار از ماست. (حمزه) شیر خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. سرور زنان عالم،  بتول سلام‌الله‌علیها از ماست. دو سبط این امت و دو سرور جوانان بهشت، از ما هستند. پس هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و برای کسانی که مرا نمی‌شناسند حسب و نسب خویش را باز می‌گویم: منم فرزند مکه و منی، منم فرزند زمزم و صفا، منم فرزند آن که حجرالاسود را با ردای خود حمل کرد (و آن‌را در جایش قرار داد)، منم فرزند بهترین کسی که پیراهن و ردا پوشید. منم فرزند بهترین کسی که نعلین و کفش به پا کرد. منم فرزند بهترین کسی که طواف و سعی به جای آورد. منم فرزند بهترین کسی که حج گزارد و لبیک گفت. منم فرزند کسی که با براق به آسمان برده شد. منم فرزند کسی که از  به  برده شد. منم فرزند کسی که  او را به  رساند. منم فرزند کسی که نزدیک و نزدیکتر شد تا به قاب قوسین یا نزدیکتر رسید. منم فرزند کسی که با فرشتگان آسمان نماز گزارد. منم فرزند کسی که خدای بزرگ بر او وحی کرد. منم فرزند صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، منم فرزند علیه‌السّلام، منم فرزند کسی که با مشرکان جنگید تا آن‌که  را بر زبان جاری ساختند. منم فرزند کسی که روبه‌روی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با دو شمشیر ضربت زد و با دو نیزه جنگید و دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت نمود و به دو قبله نماز گزارد، در بدر و حنین جنگید و به اندازه چشم بر هم زدنی به خداوند کفر نورزید. منم فرزند شایسته‌ترین مؤمنان، وارث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، درهم کوبنده ملحدان، فرمانروای مسلمانان، نور مجاهدان، زینت عبادتگران، امیر گریه کنندگان، شکیباترین شکیبایان و برترین شب زنده‌داران و خاندان رسول رب العالمین. منم فرزند تایید شده توسط جبرئیل و یاری شده توسط میکائیل. منم فرزند حمایت کننده از حریم مسلمانان و کسی که با پیمان‌شکنان و ستمگران و خوارج پیکار کرد و با دشمنان ناصبی‌اش جنگید، و پر افتخارترین فرد قریش و نخستین کس از مؤمنان که را لبیک گفت... . قصه کربلا، خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد دمشق، ص۵۰۶ @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۷) نقل شده حضرت علیه السلام در ادامه خطبه شام فرمود: «أَنَا ابْنُ الْحُسَيْنِ الْقَتيلِ بِكَربَلاءَ، ... أَنَا ابْنُ الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، أَنَا ابْنُ مَنْ بَكى عَلَيْهِ الْجِنُّ فِى الظَّلْماءِ، أَنَا ابْنُ مَنْ ناحَ عَلَيْهِ الطُّيُورُ فِى الْهَواءِ» من فرزند حسينم، همو كه در كربلا به شهادت رسيده؛ من فرزند كسى هستم كه به خونش آغشته شده، من فرزند كسى ام كه جنيان بر او گريستند، من فرزند كسى ام كه پرندگان در ماتم او نوحه و شيون كردند... قصه کربلا، خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد دمشق، ص۵۰۶؛ نفس المهموم، ص۲۶۱ @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۸) هنگامی که علیه السلام آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید. روایت شده است که یکی از دانشمندان یهود که در آن مجلس حضور داشت به یزید گفت: این جوان کیست؟ یزید گفت: او است. یهودی گفت: کیست؟ یزید در جواب گفت: پسر می باشد. عالم یهودی گفت: مادر کیست؟ یزید گفت: . یهودی گفت: سبحان اللَّه! این پسر دختر پیامبر شما است و مع ذلک او را با این سرعت کشتید. چه بد با ذرّیه رفتار کردید!! بخدا قسم اگر حضرت موسی یک نوه از صلب خود در میان ما یهودیان به یادگار می نهاد ما او را پرستش می کردیم، ولی شما که دیروز پیغمبر خود را از دست داده اید امروز برجستید و پسر او را شهید کردید؟ اف بر شما، چه بد امتی هستید! در این حال یزید عصبانی شد و فرمان داد تا او را بزنند. در این هنگام آن یهودی برخاست و گفت: اگر می خواهید مرا بزنید بزنید، می خواهید بکشید بکشید، رها می کنید رها کنید؛ در هر صورت من در تورات می نگرم که می گوید: هر کسی ذریه پیامبری را بکشد تا زنده باشد همیشه ملعون خواهد بود و هنگامی که بمیرد دچار آتش جهنم خواهد شد. بحارالانوار، ج۴۵ نفس المهموم و قصه کربلا، از کربلا تا شام @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۴۰) در مدت زمانى كه عليهم السلام را در خرابه شام سكونت دادند آنان روز از گرما و شب از سرما آسوده نبودند. روزى عليه السلام از آنجا بيرون آمد تا هوايى تازه كند كه «منهال بن عمر» آن حضرت را ديد و عرض كرد: «كَيْفَ أَمْسَيْتَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ»؛ اى پسر چگونه شب را سپرى كردى؟. فرمود: «أَمْسَيْنا كَمِثْلِ بَني إِسْرائِيلَ في آلِ فِرْعَونَ يُذَّبِّحُونَ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَهُم»؛ (روزگار ما همانند بنى اسرائيل در چنگال فرعونيان است كه پسران آنها را مى كشتند و زنانشان را زنده نگه مى داشتند). آنگاه افزود: «عرب بر مردم عجم مباهات مى كند كه صلى الله عليه وآله از آنهاست و قريش بر سائر عرب فخر مى كند كه /محمّد صلى الله عليه وآله از قبيله آنهاست، ولى ما پيامبر را از دم تيغ گذراندند و گروهى را نيز آواره ساختند؛ «إِنّا للهِِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ». منهال مى گويد: امام عليه السلام با من مشغول سخن گفتن بود كه زنى از خرابه به سوى او آمد و فرمود: «إِلى أَيْنَ يا نِعْمَ الْخَلَفُ»؛ (اى بهترين بازمانده اهل بيت، به كجا مى روى؟) حضرت نيز از من جدا شد و به سرعت به سوى آن زن رفت. من پرسيدم اين زن كه بود؟ گفتند عمّه آن حضرت، عليها السلام بود». لهوف، ۳۲۲ و مقتل الحسين مقرّم، ص۳۶۰ و عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، ص۶۱۴ @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۴۱) پس از آنکه چند روزی را(حدود هفت روز) علیهم‌السلام در شام ماندند، یزید متوجه شد که خطبه ها، مجالس روضه اهلبیت و روشنگری ها به نفع حکومتش نیست و سپس یزید، نعمان بن بشیر که یکی از صحابه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود را خواست و به او دستور داد که اهلبیت را آماده سفر به سوی مدینه کند. لهوف، ص۲۳۱، ترجمه استادعقیقی بخشایشی ره @toubaefaf
فضیلت زیارت علیه‌السلام امام صادق علیه‌السلام: مَن زارَ الحُسينَ عليه السلام عارِفا بِحَقِّهِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ ثوابَ ألفِ حَجَّةٍ مَقبولَةٍ و ألفِ عُمرَةٍ مَقبولَةٍ، و غَفَرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ و ما تَأخَّرَ. هر که حسین علیه‌السلام را با معرفت به حق و مقام او زیارت کند، خداوند ثواب هزار حج پذیرفته و هزار عمره پذیرفته را برای او می‌نویسد و گناهان گذشته و آینده‌اش را می‌بخشد. بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۲۵۷، حدیث ۱ @toubaefaf