eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
435 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 درباره از گفتار «ص» و ترغيب بر با آنها و بآن شده است🌸🌺🌺 آنچه در باره خوارج از گفتار پيامبر «ص» و ترغيب مردم بر ستيزه با آنها و واداشتن بآن روايت شده است (۱) ۷۷- خبر داد بما ابو طاهر محمد فرزند على فرزند محمد بيع كه خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند موسى فرزند صلت مالكى كه نقل نمود بما محمد فرزند قاسم فرزند بشار انبارى نحوى كه نقل كرد بما اسماعيل فرزند اسحاق قاضى كه حديث كرد بما عبد اللَّه فرزند مسلمه از مالك فرزند يحيى فرزند سعيد از محمد فرزند ابراهيم از ابو سلمة از ابو سعيد گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: گروهى در ميان شما خواهد بود كه نماز شما را با نماز خودشان خوار مى شمارند، و اعمال شما را با اعمال خود سبك خواهند نمود، قرآن را مى خوانند ليكن از حنجره آنان تجاوز نمى كند، از دين بيرون مى آيند همانند تيرى كه از شكار خارج مى شود؛ در پيكان تير نگاه مى شود چيزى ديده نمى شود، بعد در شكافت آن نظر مى شود چيزى ديده نمى شود، سپس در پر او نگاه مى شود باز چيزى بچشم نميخورد بعد در سوفار تير كشيده مى شود. محمد فرزند قاسم انبارى گفت: لغويها گفته اند: كه مروق بمعناى خروج است، و رمية بمعناى آن چيزى كه تير باو انداخته شده است، يعنى اينكه اين گمراه از اسلام بيرون مى آيد و از او بچيزى وابسته نمى شود، همانند اين تيرى كه از آن حيوان شكارى خارج مى گردد، و از خون و گوشت او بچيزى آلوده نمى شود، 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۶ و گفتار پيامبر (كه در پيكان تير نگاه مى شود چيزى ديده نمى شود) تأكيد است، زيرا تير نه پيكان او و نه شكافت او، و نه پروسوفار او بچيزى از خون اين حيوان آلوده نشده است؛ و فوق آن مكانى است كه تير از زه كمان در او واقع مى شود (۱) ۷۸- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان و گفت: نقل كرد بما ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ كه نقل نمود بما سعيد كه نقل كرد بما على فرزند احمد فرزند مسعده وراق كه حديث كرد بما محمد فرزند منصور طوسى كه نقل كرد بما موسى هروى كه نقل نمود بما يزيد فرزند هارون از شعبه از منصور از ربعى از على (ع) گفت: پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: از شما كسى است كه بر تأويل قرآن ستيزه مى نمايد همانند آن كه من بر تنزيل آن جنگيدم ابو بكر گفت: آيا منم؟ فرمود: نه، عمر گفت: آيا منم؟ فرمود: نه، و ليكن آن كسى است كه كفش را پينه مى زند، يعنى على (ع). (۲) ۷۹- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه خبر داد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد علوى عدل كه حديث كرد بما احمد فرزند محمد جواربى و گفت: نقل كرد بما احمد فرزند خازم كه نقل نمود بما سهل فرزند عامر بجلى و گفت: ابو خالد احمد از مجاهد از شعبى از مسروق كه گفت: عايشه گفت اى مسروق تو از فرزندان منى، و از محبوب ترين آنان بسوى من مى باشى، آيا از آن مرد ناقص الخلقه علم و اطلاعى دارى؟ گفت: گفتم: آرى، على بن ابى طالب او را در كنار نهرى كه بر جانب بالاى آن (تامرا) و بطرف پائين آن نهروان مى گفتند، در ميان اخاقيق و طرفاء كشت، عايشه گفت: پيش من بر اين سخنت شاهد و گواه بياور، به نزد او پنجاه نفر آوردم، از آن پنجاه نفر ده نفر برگزيدم، و آن گروه مردم پنج قسمت گرديدند، - كه شهادت مى دادند على (ع) او را در كنار نهرى كه بالايش تا مرا و پائينش نهروان مى باشد در ميان اخاقيق و طرفاء كشت، گفتم: اى مادر: ترا بحق خدا و پيامبر او و بحق خودم كه يكى از فرزندان تو هستم قسم مى دهم كه در باره 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۷ او از پيامبر خدا (ص) چه شنيدى مى فرمود؟ گفت: از پيامبر خدا (ص) شنيدم ميفرمود آنها بدترين مردم و انسان‌ها هستند و آنان را بهترين آفريده‌ها و انسانها و نزديكترين آنها از جهت وسيله پيش خدا مى كشد. (۱) ۸۰- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب كه نقل كرد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد علوى عدل و گفت: كه حديث كرد بما ربيع فرزند سليمان كه نقل نمود بما اسد- كه فرزند موسى است- كه حديث كرد بما ابو هلال راسبى كه نقل كرد بما محمد فرزند سيرين از عبيده سلمانى از على (ع) كه فرمود: اگر در حق من غلو نمى كرديد آنچه از زبان پيامبر خدا (ص) جارى شده براى كسى كه اين خوارج را بقتل رسانده و مى كشد براى شما نقل مى كردم. (۲) ۸۱- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه نقل كرد بما حسين فرزند محمد علوى عدل كه نقل نمود بما احمد فرزند محمد صيدلانى كه حديث كرد بما شعيب فرزند ايوب صريفينى كه نقل نمود بما يعلى فرزند عبيد از اعمش از خيثمه از سويد فرزند غفلة گفت: على (ع) فرمود:..... ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی(ع)🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 درباره از گفتار «ص» و ترغيب بر با آنها و بآن شده است🌸🌺🌺 على (ع) فرمود: اگر از پيامبر خدا (ص) بشما حديث بگويم به تحقيق اگر از آسمان بيفتم نزد من محبوب تر از آن است كه برسول خدا (ص) دروغ ببندم، و اگر در ميان خودمان بشما گفتگو كردم، بتحقيق جنگ و ستيزه نيرنگ و فريب است، و بدرستى كه من از پيامبر خدا (ص) شنيدم مى فرمود: كه در آخر الزمان گروهى پيدا مى شوند، كم سال و جوان و كم عقل مى باشند، گفتارشان از گفتار بهترين بشر است: و ليكن ايمان آنان از حنجره هايشان تجاوز نمى كند از دين خارج ميشوند همانند تيرى كه از كمان خارج مى شود، هر كجا آنان را ديديد بكشيد، زيرا در روز قيامت براى كشنده آنان اجر و ثوابى است. (۳) ۸۲- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه نقل كرد بما حسين فرزند محمد كه نقل نمود بما جواربى كه حديث كرد بما شعبه از ابو اسحاق از حامد همدانى و گفت 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۸ از سعد فرزند مالك شنيدم مى گفت: كه على (ع) شيطان ردهة را كشت، (يعنى آن ناقص الخلقه را). «۱» (۱) ۸۳- خبر داد بما احمد فرزند طاوان و گفت: نقل كرد بما حسين فرزند محمد عدل كه نقل نمود بما جواربى و گفت: نقل كرد بمن پدرم كه بما گفت محمد فرزند عقبه فرزند هرم كه نقل نمود بما سفيان فرزند عيينة از علاء فرزند ابو عباس از ابو طفيل از بكر فرزند قيرواش از سعد گفت: در پيش سعد از ذو الثدية گفتگو كردند او گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: شيطان ردهة زاغ كوه يا اسب چران (مردى او را مى آورد) از بجيلة كه او را اشهب يا فرزند اشهب مى گويند، نشانه اى در گروه ستمكارانست. سفيان گفت: كه عمار گفت: مردى او را آورد كه او را اشهب يا فرزند اشهب مى گفتند. (۲) ۸۴- گفت: و نقل كرد بما جواربى كه نقل نمود بما فرزند زنجويه كه حديث كرد بما عبد الرزاق كه نقل نمود بما ثورى از سلمة فرزند كهيل از ابو طفيل گفت: ابن كواء بسوى على (ع) گذشت و باو گفت: زيانكارترين مردم از جهت عمل كيست؟ فرمود: واى بر تو آن‌ها اهل حروراء هستند. (حروراء نام دهى است نزديكى كوفه). گفت نقل كرد بما فريابى و گفت: كه نقل نمود بما سفيان يعنى فرزند عيينة از سلمة از ابو طفيل گفت: از على عليه السّلام از اين آيه پرسيده شد. و مانند او را ذكر كرد. «۲» _____________ _ (۱) - در باره شيطان ردهة رجوع شود به نهج البلاغة اواخر خطبه قاصعه ۱۹۰ اگر خواسته شود- پاورقى از مصحح. (۲) ابو عباس مبرد در كامل آن را نقل كرده و گفته است: محدثان روايت كرده اند كه مردى بحضرت على (ع) اين آيه را تلاوت كرد، (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا) على (ع) فرمود: اهل حروراء از آنها ميباشند. (پاورقى از مصحح) 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۹ (۱) ۸۵- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه نقل كرد بما حسين فرزند محمد علوى عدل كه نقل كرد بما على فرزند عبد اللَّه فرزند مبشر كه حديث كرد بما محمد فرزند حرب كه نقل نمود بما على فرزند عاصم كه نقل كرد بما حصين از هلال فرزند يساف (از عبد اللَّه) گفت: مردى پيش سعيد فرزند زيد فرزند عمر و فرزند نفيل آمد و گفت: على را باندازه اى دوست مى دارم كه هيچ احدى او را بآن اندازه دوست نميدارد گفت: مردى از اهل بهشت را دوست داشته اى. (۲) ۸۶- خبر داد بما قاضى ابو على اسماعيل فرزند محمد فرزند احمد فرزند طيب فرزند كمارى فقيه غرافى (خدا رحمت كند) كه نقل كرد بما ابو بكر احمد فرزند عبيد اللَّه فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى، و خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه نقل كرد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى، و خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى (خدا رحمت كند) كه حديث كرد بما ابو حسن على فرزند حسن حدادى طحان، و گفت: حديث كرد بما ابو بكر محمد فرزند سمعان عدل حافظ كه نقل كرد بما ابو حسن اسلم فرزند سهل فرزند اسلم رزاز واسطى معروف به بحشل كه نقل كرد بما قاسم فرزند عيسى كه نقل نمود بما ابو سلمة خواص واسطى: عيسى فرزند ميمون و گفت: نقل نمود بما عوام فرزند حوشب از پدرش از جدش و گفت: نزد على بن ابى طالب (ع) بودم مردى پيش او آمد و گفت: خوارج عبد اللَّه فرزند خباب را كشتند، در حالى كه پل را گذشته اند، فرمود آن‌ها را ترك كنيد اگر پل را گذشته باشند از آنان ده نفر نجات نمى يابند، و از شما ده نفر كشته نشده است...... فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 درباره از گفتار «ص» و ترغيب بر با آنها و بآن شده است🌸🌺🌺 سپس مردى ديگر آمد و گفت: از پل گذشتند، پس على فرمود: اى يزيد پنج هزار كاهو ويانى براى من ببريد و بعد بر استر پيامبر (ص) سوار شده و دنبال آنها آمد و با آنها جنگيد و من پيش او بودم. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۹۰ هنگامى كه از ستيزه با آنان فارغ شد، به هيچ مرده اى نمى گذشت جز آنكه بمن مى فرمود: روى آن كاهو ويانى بگذار، و بعد چنان نمودار بود كه چيزى را ميگردد و پيدا نمى كند، پس قيافه و چهره او را متغير ديدم كه در آن حال ميگفت: بخدا قسم من دروغ نگفته ام، و بمن دروغ گفته نشده است، تا بجائى رسيد كه دولاب در آن مكان بود، و در آن جا آب جمع گرديده بود، پس در آن وقت مردى در آن مكان بود، او يك پايش و من هم پاى ديگرش را گرفته و از آن جا بيرون كشيديم، مردى بود در بازويش موهائى بود كه هنگام كشيدن كشيده مى شد و وقتى كه ترك مى شد جمع مى گرديد، فرمود: اللَّه اكبر، اللَّه اكبر، بخدا قسم من دروغ نگفته ام، و بمن دروغ گفته نشده است، پس قيافه و چهره اش بحال نخستين برگشت. (۱) ۸۷- خبر داد بما قاضى ابو خطاب عبد الرحمن فرزند عبد اللَّه اسكافى شافعى (رحمت خدا بر او باد) در واسط به پيش ما آمد نقل كرد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند عبيد اللَّه فرزند يحيى و گفت: نقل نمود بما قاضى ابو عبد اللَّه حسين فرزند اسماعيل محاملى كه نقل نمود بما احمد فرزند محمد فرزند يحيى فرزند سعيد كه نقل كرد بما زيد فرزند حباب كه نقل كرد بمن موسى فرزند عبيده كه حديث كرد بمن يحيى فرزند شبل از جدش عبد اللَّه فرزند جبير كه از نويسندگان على (ع) بود، گفت: خوارج به پيش ما آمدند و درخواست كردند كه براى ما در حضور على شفاعت كنيد، كه بگذارد ما با معاويه بجنگيم، گفت: اين سخن را به على (ع) رسانديم، فرمود: دروغ نگفته‌ام و دروغ گفته نشده ام، البته من با آنها جهاد مى نمايم، گفت: به تحكيم راضى شدند، فرمود: سخن حقى است كه از آن باطل اراده شده است، و على با آنها جنگيد، و آنها را كشته و پراكنده ساخت، و فرمود: (مخدج) ناقص الخلقه را براى من پيدا كنيد و كشته اش پيدا گرديد، على (ع) پرسيد كه اين را مى شناسيد؟ مردى گفت: من مى شناسم، فرمود: با چه او را مى شناسى؟ گفت 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۹۱ در وقت ظهر بسوى عراق خارج شدم، به عنقا گذشتم، او را ديدم پاهايش را بر زمين دراز كرده بود، بمن گفت: اى بنده خدا آيا مرا بعراق ميرسانى؟ گفتم: آرى، گفت: او را به عراق رساندم، على (ع) فرمود: راست گفتى. (۱) ۸۸- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان (اجازة) كه ابو احمد عمر فرزند عبيد اللَّه فرزند شوذب آن را نقل كرده و گفت: نقل كرد بما محمد فرزند عثمان كه او فرزند شمعون معدل بود، كه نقل نمود بما محمد فرزند احمد بزار كه نقل نمود بما زبير فرزند بكار كه حديث كرد بما محمد فرزند يحيى فرزند ثوبان و گفت: خبر داد بما عبد العزيز فرزند محمد دراوردى از محمد فرزند عبد اللَّه فرزند حرام از عبد الرحمن فرزند جابر از پدرش كه گفت حسين بن على (ع) زبانش گرفته ميشد و در پشت سر پيامبر (ص) نماز خواند و گفت: اللَّه اكبر، حسين بن على (ع) هم اللَّه اكبر گفت، پيامبر خدا (ص) را خوشحال نمود، و پيامبر خدا گفت: اللَّه اكبر، حسين گفت: اللَّه اكبر، تا هفت بار تكبير گفت، و حسين ساكت گرديد، و پيامبر خدا قرائت خوانده سپس به دومى بپا خواست و گفت: اللَّه اكبر، حسين (ع) گفت اللَّه اكبر! تا پنج تكبير گفت: و حسين ساكت شد و پيامبر خدا نماز را خواند، پس اصل و دليل تكبير نماز دو عيد همان است. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫