🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
🍂🔹 #فضیلت_شماره( 137)🔹🍂
#بخش_اول
🌸 #روايت شده است #پيامبر خدا (ص) فرمود: #من و #على بن ابى طالب از يك #نور هستيم. 🌸
(۳) صاحب مناقب از سلمان «۲»- روايت كرده است كه: از حبيب خود مصطفى (ص) شنيدم كه فرمود: «چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند آدم را بيافريند من و على نورى بوديم در محضر خداوند- عزّ و جلّ- [نورى پراكنده كه خداوند را تسبيح و تقديس مى كرد]. پس
______________________ ____
(۱) 📚علّامه مجلسى در بحار الانوار ۳۶/ ۵۳ پس از بيان اخبارى با اين مضمون مى گويد:
«اين اخبار گواه است بر فضيلت عظيم حضرتش چرا كه نام او در آغاز آفرينش بر عرش نوشته آمده و چنين توصيف شده است كه خداوند تعالى او را پشتيبان پيامبر (ص) قرار داده است و دلالت بر آن دارد كه حضرت (ع) بيش از همه مسلمانان پيامبر (ص) را پشتيبانى كرده و يارى رسانده است، زيرا بدين امر اختصاص داده شده است، و اين همه منافات دارد با اين كه در امامت ديگرى بر او مقدّم داشته شود، چنان كه پوشيده نيست بر هر آن كس كه پوشش تعصّب و نابخردى را از چشمان خود فرو گيرد. » علّامه سيد حامد حسين در «عبقات الانوار» مى گويد:
«احاديث بسيارى در دست است كه همگى صراحت دارند در اين كه نام على (ع) همراه با نام پيامبر (ص) بر عرش نوشته آمده است و بدين ترتيب پس از پيامبر برترى او آشكار مى شود، و اين كه او بعد از رسول خدا (ص) در ميان همه مردم خواه پيامبران يا جز ايشان نزد خدا بزرگترين منزلت را دارند. » بنگريد به:
📚منابع:
«خلاصة عبقات الانوار» ۵/ ۲۴۳- ۲۵۶.
(۲) مناقب خوارزمى/ ۸۸.
ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۰
چون خداوند تبارك آدم را بيافريد اين نور را در پشت او تعبيه كرد و ما پيوسته در يك جا بوديم تا آن كه در پشت عبد المطّلب از يك ديگر جدا شديم. بخشى من شدم و بخشى على. »
(۱) در همين جا آمده است: پيامبر خدا (ص) فرمود: «من و على نورى بوديم در محضر خداوند- عزّ و جلّ- چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند آدم را بيافريند، پس چون خداوند پدرم آدم را بيافريد اين نور را در پشت او جاى داد، همچنان خداوند اين نور را از پشتى به پشتى منتقل مى ساخت تا اين كه آن را در پشت عبد المطّلب جاى داد. [سپس آن را از پشت عبد المطّلب خارج ساخت] و به دو بخش تقسيم كرد: بخشى را در پشت عبد اللَّه قرار داد و بخشى را در پشت ابو طالب. پس على از من و من از اويم. گوشت او گوشت من و خون او خون من است. هر كه او را دوست بدارد مرا دوست داشته است كه من هم او را دوست مى دارم و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است كه من هم او را دشمن خواهم داشت «۱». »...... #ادامه_دارد
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
🍂🔹 #فضیلت_شماره( 137)🔹🍂
#بخش_دوم
🌸 #روايت شده است #پيامبر خدا (ص) فرمود: #من و #على بن ابى طالب از يك #نور هستيم. 🌸
(۱) علّامه سيّد حامد حسين در «عبقات الانوار»، در دلالت اين حديث بر امامت امير المؤمنين وجوهى را ياد آورى كرده است كه چكيده، آنها را بيان مى داريم:
«۱- تصريح به خلافت على (ع) همان گونه كه در بخشى از احاديث روايت شده از سوى گروهى از اهل سنت رسيده با اين الفاظ است: «نبوّت در من است و خلافت در على»، يا نظاير آن.
۲- تصريح به وصايت على (ع)، همان گونه كه در حديث با اين الفاظ آمده است: «مرا نبى و پيامبر قرار داده است و على را وصىّ. » ۳- فرشتگان و ديگران تسبيح را از اين نور فرا گرفتند، زيرا هر تقديس و تسبيحى از آدم و انبيا و آدميان ديگر به پيروى از پيامبر و على و در پرتو عمل به سنّت آن دو صورت پذيرفته است و دليل آن اين سخن پيامبر (ص) است كه فرمود: «هر كه سنّت حسنه اى بنهد، پاداش اين سنّت را به همراه پاداش كسانى كه تا روز رستخيز بدان عمل كنند براى خود خواهد داشت. » و اين دو همان كسانى هستند كه اين سنّت حسنه را در جهان بنهادند، و از همين رو على (ع) پاداشى را به دست خواهد آورد كه پيامبر (ص) و اين خود، فضيلتى است سترگ كه خرد از دريافت عظمت آن ناتوان است.
تصريح به اين كه فرشتگان، تسبيح خداوند عزّ و جلّ را از اين نور آموخته اند در پاره اى احاديث وارد شده است، و با چنين فضيلتى كه براى على (ع) حاصل است ديگر چگونه مى توان كسى را بر او پيشى داد كه نه تنها اين فضيلت بدو نسبت داده نمى شود كه پيش از پذيرش اسلام، پيشينه كفر دارد؟! ۴- اگر پنج تن نبودند خداوند آدم را نمى آفريد.
در حديث اشباح- به روايت حموينى- اين سخن خداوند به آدم آمده است كه: «اين پنج تن از فرزندان تو هستند كه اگر آنها نمى بودند تو را خلق نمى كردم»، و حال كه اين جايگاه از آن على (ع) است چگونه كسى بر او پيشى داده مى شود؟! ۵- حديث نور، حاكى از آن است كه نور پيامبر و على- عليهما السّلام- تفاوت زمانى بسيارى با آفرينش آدم دارد، و بر اين اساس، على جز خاتم الأنبياء (ص) بر آدم و ساير پيامبران برترى دارد. او امام پس از پيامبر است و ديگر پس از اين، نه سخنى براى طالب مى ماند و نه نورى براى آن كه خواهان فرا گرفتن نور است..... #ادامه_دارد
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
🍂🔹 #فضیلت_شماره( 137)🔹🍂
#بخش_پایانی
🌸 #روايت شده است #پيامبر خدا (ص) فرمود: #من و #على بن ابى طالب از يك #نور هستيم. 🌸
و نه دليل ديگرى كه به كار آيد و نه دانشى كه فزونى گيرد، و خداوند نور او را پيش از ديگران نيافريده مگر به سبب برترى او بر همه آفريده ها. نيز اين حديث دلالت بر آن دارد كه همه كمالات موجود در پيامبر اكرم (ص) در امير المؤمنين على (ع) نيز يافت مى شود.
اين بابى است كه براى خردمندان هزار باب ديگر مى گشايد و البتّه كافى است براى اثبات قبح تقدّم ديگرى بر حضرت (ع).
۶- تقدّم پيامبرى محمّد (ص) دليل برترى اوست و روشن است كه اين خود، فرعى است بر تقدّم نور او كه گواه اولويت حضرت (ص) است.
از آن جا كه على (ع) از همان نورى آفريده شده كه پيامبر از آن وجود يافته است، بنا بر اين على (ع) جز رسول اكرم از همه آفريدهها برتر خواهد بود، و بر اين اساس ديگر وجهى ندارد كسى را بر او پيشى داد، خواه پيامبر باشد يا صحابى.
۷- يگانگى نور على (ع) و نور پيامبر (ص) و آفريده شدن اين نور پيش از آفرينش آدم، گواه آن است كه امام، فضيلتى عظيم دارد كه گرفتن پيمان، شاخه آن به شمار مى آيد. بنا بر اين ترديدى نيست كه او بر همه پيامبران و رسولان برتر است و تنها او و نه جز او براى جانشينى پيامبر (ص) تعيّن يافته است.
از پاره اى احاديث چنين پيداست كه اقرار به وصايت على (ع) همچون اقرار به پيامبرى محمّد (ص) و يگانگى خداى سبحان، ركن است و هر كه از آن روى برتابد كفر در پيش گرفته است.
سخن را چنين ادامه مى دهيم:
ابن عربى در اين جا سخنى دارد كه در باب ششم فتوحات مكيّه بيان داشته است و در آنجا تصريح دارد كه در عالم هباء- جهان نور- هيچ كس از پيامبر اكرم (ص) به خدا نزديكتر نبوده است و نزديكترين مردم هم به رسول اللَّه (ص) على بن ابى طالب بوده است «كه امام تمامى جهانيان و جامع اسرار همه انبياست»، و اين سخن اوست:
«... در اين جهان نور، نزديكترين حقيقت پذيرفته براى خدا، حقيقت محمّد بوده است كه همان عقل اوّل ناميده مى شود و او سرور همه جهانيان است و نخستين ظاهر، در عرصه وجود، كه ظهور او از همين نور الهى و از جهان نور و از حقيقت كليه برخاسته است. در اين جهان نور، عين حضرت و عين عالم كه از تجلّى اوست وجود داشته است و نزديكترين مردم به حضرت (ص) على بن ابى طالب، امام همه جهانيان و جامع اسرار همه پيامبران مى باشد. » اين سخن را بسيارى از بزرگان صوفيه از ابن عربى نقل كرده اند و آن را دليلى گرفته اند بر افضليت على (ع)، (📚رجوع كنيد به: خلاصة العبقات، ۵/ ۲۰۷- ۳۲۲). 📚فتوحات مكيه چهار جلدى قطع رحلى (نشر دار صادر بيروت) ج ۱، ص ۱۱۹.
ابن بطريق در عمده/ ۹۱ مى گويد:
«اين كه على (ع) به همراه پيامبر (ص) نورى بوده است در برابر خداوند سبحان چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند، آدم را بيافريند و اين كه هر دو تسبيح گوى خداى بوده اند به هيچ كس اجازه نمى دهد همسنگى براى او ادّعا كند يا به مسأله خدشه اى وارد سازد و چه دور است كه دست كسى ستاره ثريا را دريابد. »
ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۲
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
🍂🔹 #فضیلت_شماره( 137)🔹🍂
#بخش_اول
🌸 #روايت شده است #پيامبر خدا (ص) فرمود: #من و #على بن ابى طالب از يك #نور هستيم. 🌸
(۳) صاحب مناقب از سلمان «۲»- روايت كرده است كه: از حبيب خود مصطفى (ص) شنيدم كه فرمود: «چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند آدم را بيافريند من و على نورى بوديم در محضر خداوند- عزّ و جلّ- [نورى پراكنده كه خداوند را تسبيح و تقديس مى كرد]. پس
__________________ ____
(۱) 📚علّامه مجلسى در بحار الانوار ۳۶/ ۵۳ پس از بيان اخبارى با اين مضمون مى گويد:
«اين اخبار گواه است بر فضيلت عظيم حضرتش چرا كه نام او در آغاز آفرينش بر عرش نوشته آمده و چنين توصيف شده است كه خداوند تعالى او را پشتيبان پيامبر (ص) قرار داده است و دلالت بر آن دارد كه حضرت (ع) بيش از همه مسلمانان پيامبر (ص) را پشتيبانى كرده و يارى رسانده است، زيرا بدين امر اختصاص داده شده است، و اين همه منافات دارد با اين كه در امامت ديگرى بر او مقدّم داشته شود، چنان كه پوشيده نيست بر هر آن كس كه پوشش تعصّب و نابخردى را از چشمان خود فرو گيرد. » علّامه سيد حامد حسين در «عبقات الانوار» مى گويد:
«احاديث بسيارى در دست است كه همگى صراحت دارند در اين كه نام على (ع) همراه با نام پيامبر (ص) بر عرش نوشته آمده است و بدين ترتيب پس از پيامبر برترى او آشكار مى شود، و اين كه او بعد از رسول خدا (ص) در ميان همه مردم خواه پيامبران يا جز ايشان نزد خدا بزرگترين منزلت را دارند. » بنگريد به:
📚منابع:
«خلاصة عبقات الانوار» ۵/ ۲۴۳- ۲۵۶.
(۲) مناقب خوارزمى/ ۸۸.
ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۰
چون خداوند تبارك آدم را بيافريد اين نور را در پشت او تعبيه كرد و ما پيوسته در يك جا بوديم تا آن كه در پشت عبد المطّلب از يك ديگر جدا شديم. بخشى من شدم و بخشى على. »
(۱) در همين جا آمده است: پيامبر خدا (ص) فرمود: «من و على نورى بوديم در محضر خداوند- عزّ و جلّ- چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند آدم را بيافريند، پس چون خداوند پدرم آدم را بيافريد اين نور را در پشت او جاى داد، همچنان خداوند اين نور را از پشتى به پشتى منتقل مى ساخت تا اين كه آن را در پشت عبد المطّلب جاى داد. [سپس آن را از پشت عبد المطّلب خارج ساخت] و به دو بخش تقسيم كرد: بخشى را در پشت عبد اللَّه قرار داد و بخشى را در پشت ابو طالب. پس على از من و من از اويم. گوشت او گوشت من و خون او خون من است. هر كه او را دوست بدارد مرا دوست داشته است كه من هم او را دوست مى دارم و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است كه من هم او را دشمن خواهم داشت «۱». »...... #ادامه_دارد
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
🍂🔹 #فضیلت_شماره( 137)🔹🍂
#بخش_دوم
🌸 #روايت شده است #پيامبر خدا (ص) فرمود: #من و #على بن ابى طالب از يك #نور هستيم. 🌸
(۱) علّامه سيّد حامد حسين در «عبقات الانوار»، در دلالت اين حديث بر امامت امير المؤمنين وجوهى را ياد آورى كرده است كه چكيده، آنها را بيان مى داريم:
«۱- تصريح به خلافت على (ع) همان گونه كه در بخشى از احاديث روايت شده از سوى گروهى از اهل سنت رسيده با اين الفاظ است: «نبوّت در من است و خلافت در على»، يا نظاير آن.
۲- تصريح به وصايت على (ع)، همان گونه كه در حديث با اين الفاظ آمده است: «مرا نبى و پيامبر قرار داده است و على را وصىّ. » ۳- فرشتگان و ديگران تسبيح را از اين نور فرا گرفتند، زيرا هر تقديس و تسبيحى از آدم و انبيا و آدميان ديگر به پيروى از پيامبر و على و در پرتو عمل به سنّت آن دو صورت پذيرفته است و دليل آن اين سخن پيامبر (ص) است كه فرمود: «هر كه سنّت حسنه اى بنهد، پاداش اين سنّت را به همراه پاداش كسانى كه تا روز رستخيز بدان عمل كنند براى خود خواهد داشت. » و اين دو همان كسانى هستند كه اين سنّت حسنه را در جهان بنهادند، و از همين رو على (ع) پاداشى را به دست خواهد آورد كه پيامبر (ص) و اين خود، فضيلتى است سترگ كه خرد از دريافت عظمت آن ناتوان است.
تصريح به اين كه فرشتگان، تسبيح خداوند عزّ و جلّ را از اين نور آموخته اند در پاره اى احاديث وارد شده است، و با چنين فضيلتى كه براى على (ع) حاصل است ديگر چگونه مى توان كسى را بر او پيشى داد كه نه تنها اين فضيلت بدو نسبت داده نمى شود كه پيش از پذيرش اسلام، پيشينه كفر دارد؟! ۴- اگر پنج تن نبودند خداوند آدم را نمى آفريد.
در حديث اشباح- به روايت حموينى- اين سخن خداوند به آدم آمده است كه: «اين پنج تن از فرزندان تو هستند كه اگر آنها نمى بودند تو را خلق نمى كردم»، و حال كه اين جايگاه از آن على (ع) است چگونه كسى بر او پيشى داده مى شود؟! ۵- حديث نور، حاكى از آن است كه نور پيامبر و على- عليهما السّلام- تفاوت زمانى بسيارى با آفرينش آدم دارد، و بر اين اساس، على جز خاتم الأنبياء (ص) بر آدم و ساير پيامبران برترى دارد. او امام پس از پيامبر است و ديگر پس از اين، نه سخنى براى طالب مى ماند و نه نورى براى آن كه خواهان فرا گرفتن نور است..... #ادامه_دارد
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
🍂🔹 #فضیلت_شماره( 137)🔹🍂
#بخش_پایانی
🌸 #روايت شده است #پيامبر خدا (ص) فرمود: #من و #على بن ابى طالب از يك #نور هستيم. 🌸
و نه دليل ديگرى كه به كار آيد و نه دانشى كه فزونى گيرد، و خداوند نور او را پيش از ديگران نيافريده مگر به سبب برترى او بر همه آفريده ها. نيز اين حديث دلالت بر آن دارد كه همه كمالات موجود در پيامبر اكرم (ص) در امير المؤمنين على (ع) نيز يافت مى شود.
اين بابى است كه براى خردمندان هزار باب ديگر مى گشايد و البتّه كافى است براى اثبات قبح تقدّم ديگرى بر حضرت (ع).
۶- تقدّم پيامبرى محمّد (ص) دليل برترى اوست و روشن است كه اين خود، فرعى است بر تقدّم نور او كه گواه اولويت حضرت (ص) است.
از آن جا كه على (ع) از همان نورى آفريده شده كه پيامبر از آن وجود يافته است، بنا بر اين على (ع) جز رسول اكرم از همه آفريدهها برتر خواهد بود، و بر اين اساس ديگر وجهى ندارد كسى را بر او پيشى داد، خواه پيامبر باشد يا صحابى.
۷- يگانگى نور على (ع) و نور پيامبر (ص) و آفريده شدن اين نور پيش از آفرينش آدم، گواه آن است كه امام، فضيلتى عظيم دارد كه گرفتن پيمان، شاخه آن به شمار مى آيد. بنا بر اين ترديدى نيست كه او بر همه پيامبران و رسولان برتر است و تنها او و نه جز او براى جانشينى پيامبر (ص) تعيّن يافته است.
از پاره اى احاديث چنين پيداست كه اقرار به وصايت على (ع) همچون اقرار به پيامبرى محمّد (ص) و يگانگى خداى سبحان، ركن است و هر كه از آن روى برتابد كفر در پيش گرفته است.
سخن را چنين ادامه مى دهيم:
ابن عربى در اين جا سخنى دارد كه در باب ششم فتوحات مكيّه بيان داشته است و در آنجا تصريح دارد كه در عالم هباء- جهان نور- هيچ كس از پيامبر اكرم (ص) به خدا نزديكتر نبوده است و نزديكترين مردم هم به رسول اللَّه (ص) على بن ابى طالب بوده است «كه امام تمامى جهانيان و جامع اسرار همه انبياست»، و اين سخن اوست:
«... در اين جهان نور، نزديكترين حقيقت پذيرفته براى خدا، حقيقت محمّد بوده است كه همان عقل اوّل ناميده مى شود و او سرور همه جهانيان است و نخستين ظاهر، در عرصه وجود، كه ظهور او از همين نور الهى و از جهان نور و از حقيقت كليه برخاسته است. در اين جهان نور، عين حضرت و عين عالم كه از تجلّى اوست وجود داشته است و نزديكترين مردم به حضرت (ص) على بن ابى طالب، امام همه جهانيان و جامع اسرار همه پيامبران مى باشد. » اين سخن را بسيارى از بزرگان صوفيه از ابن عربى نقل كرده اند و آن را دليلى گرفته اند بر افضليت على (ع)، (📚رجوع كنيد به: خلاصة العبقات، ۵/ ۲۰۷- ۳۲۲). 📚فتوحات مكيه چهار جلدى قطع رحلى (نشر دار صادر بيروت) ج ۱، ص ۱۱۹.
ابن بطريق در عمده/ ۹۱ مى گويد:
«اين كه على (ع) به همراه پيامبر (ص) نورى بوده است در برابر خداوند سبحان چهارده هزار سال پيش از آن كه خداوند، آدم را بيافريند و اين كه هر دو تسبيح گوى خداى بوده اند به هيچ كس اجازه نمى دهد همسنگى براى او ادّعا كند يا به مسأله خدشه اى وارد سازد و چه دور است كه دست كسى ستاره ثريا را دريابد. »
ترجمه كشف اليقين، ص: ۵۲
~~~~~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#روایات
🔹 #طبرانی از #محدثین بزرگ مخالفین #روایت میکند:
✍️ حدثنا علی بن إسحاق الوزیر الاصبهانی حدثنا اسماعیل بن موسی السدی ثنا عمر بن سعید عن فضیل بن مرزوق عن أبی سخیله و عن أبی ذر و سلمان قالا أخذ رسول الله (صلى الله عليه وسلم) بيد علي فقال إلا إن هذا أول من امن بي وهذا أول من يصافحني يوم القيامة وهذا الصديق الأكبر وهذا فاروق هذه الأمة يفرق بين الحق والباطل وهذا يعسوب المؤمنين والمال يعسوب الظالمين .
🔸 ابی ذر و سلمان گفتند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمودند: همانا این اولین کسی است که به من ایمان آورد. او اولین کسی هست که در روز قیامت با من مصافحه میکند؛ او صدیق اکبر و فاروق اعظم و جدا کننده حق از باطل است، او رییس مومنین و مال رییس ظالمان است.
📚منابع:
المعجم الکبیر، تألیف طبرانی، جلد ۶، صفحه ۲۶۹، چاپ مکتبة ابن تیمیه
شبيه این روایت از ابن عباس در میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 416 و لسان المیزان ابن حجر عسقلانی ج 4 ص 472 امده است
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_سیزدهم
#آنچه درباره #خوارج از گفتار #پيامبر «ص» و ترغيب #مردم بر #ستيزه با آنها و #واداشتن بآن #روايت شده است🌸🌺🌺
آنچه در باره خوارج از گفتار پيامبر «ص» و ترغيب مردم بر ستيزه با آنها و واداشتن بآن روايت شده است
(۱) ۷۷- خبر داد بما ابو طاهر محمد فرزند على
فرزند محمد بيع كه خبر داد بما ابو حسن احمد فرزند موسى فرزند صلت مالكى كه نقل نمود بما محمد فرزند قاسم فرزند بشار انبارى نحوى كه نقل كرد بما اسماعيل فرزند اسحاق قاضى كه حديث كرد بما عبد اللَّه فرزند مسلمه از مالك فرزند يحيى فرزند سعيد از محمد فرزند ابراهيم از ابو سلمة از ابو سعيد گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: گروهى در ميان شما خواهد بود كه نماز شما را با نماز خودشان خوار مى شمارند، و اعمال شما را با اعمال خود سبك خواهند نمود، قرآن را مى خوانند ليكن از حنجره آنان تجاوز نمى كند، از دين بيرون مى آيند همانند تيرى كه از شكار خارج مى شود؛ در پيكان تير نگاه مى شود چيزى ديده نمى شود، بعد در شكافت آن نظر مى شود چيزى ديده نمى شود، سپس در پر او نگاه مى شود باز چيزى بچشم نميخورد بعد در سوفار تير كشيده مى شود.
محمد فرزند قاسم انبارى گفت: لغويها گفته اند: كه مروق بمعناى خروج است، و رمية بمعناى آن چيزى كه تير باو انداخته شده است، يعنى اينكه اين گمراه از اسلام بيرون مى آيد و از او بچيزى وابسته نمى شود، همانند اين تيرى كه از آن حيوان شكارى خارج مى گردد، و از خون و گوشت او بچيزى آلوده نمى شود،
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۶
و گفتار پيامبر (كه در پيكان تير نگاه مى شود چيزى ديده نمى شود) تأكيد است، زيرا تير نه پيكان او و نه شكافت او، و نه پروسوفار او بچيزى از خون اين حيوان آلوده نشده است؛ و فوق آن مكانى است كه تير از زه كمان در او واقع مى شود
(۱) ۷۸- خبر داد بما محمد فرزند احمد
فرزند عثمان و گفت: نقل كرد بما ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ كه نقل نمود بما سعيد كه نقل كرد بما على فرزند احمد فرزند مسعده وراق كه حديث كرد بما محمد فرزند منصور طوسى كه نقل كرد بما موسى هروى كه نقل نمود بما يزيد فرزند هارون از شعبه از منصور از ربعى از على (ع) گفت: پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: از شما كسى است كه بر تأويل قرآن ستيزه مى نمايد همانند آن كه من بر تنزيل آن جنگيدم ابو بكر گفت: آيا منم؟ فرمود: نه، عمر گفت: آيا منم؟ فرمود: نه، و ليكن آن كسى است كه كفش را پينه مى زند، يعنى على (ع).
(۲) ۷۹- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه خبر داد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد علوى عدل كه حديث كرد بما احمد فرزند محمد جواربى و گفت: نقل كرد بما احمد فرزند خازم كه نقل نمود بما سهل فرزند عامر بجلى و گفت: ابو خالد احمد از مجاهد از شعبى از مسروق كه گفت: عايشه گفت اى مسروق تو از فرزندان منى، و از محبوب ترين آنان بسوى من مى باشى، آيا از آن مرد ناقص الخلقه علم و اطلاعى دارى؟ گفت: گفتم: آرى، على بن ابى طالب او را در كنار نهرى كه بر جانب بالاى آن (تامرا) و بطرف پائين آن نهروان مى گفتند، در ميان اخاقيق و طرفاء كشت، عايشه گفت: پيش من بر اين سخنت شاهد و گواه بياور، به نزد او پنجاه نفر آوردم، از آن پنجاه نفر ده نفر برگزيدم،
و آن گروه مردم پنج قسمت گرديدند، - كه شهادت مى دادند على (ع) او را در كنار نهرى كه بالايش تا مرا و پائينش نهروان مى باشد در ميان اخاقيق و طرفاء كشت، گفتم: اى مادر: ترا بحق خدا و پيامبر او و بحق خودم كه يكى از فرزندان تو هستم قسم مى دهم كه در باره
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۷
او از پيامبر خدا (ص) چه شنيدى مى فرمود؟ گفت: از پيامبر خدا (ص) شنيدم ميفرمود آنها بدترين مردم و انسانها هستند و آنان را بهترين آفريدهها و انسانها و نزديكترين آنها از جهت وسيله پيش خدا مى كشد.
(۱) ۸۰- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب كه نقل كرد بما ابو عبد اللَّه حسين فرزند محمد علوى عدل و گفت: كه حديث كرد بما ربيع فرزند سليمان كه نقل نمود بما اسد- كه فرزند موسى است- كه حديث كرد بما ابو هلال راسبى كه نقل كرد بما محمد فرزند سيرين از عبيده سلمانى از على (ع) كه فرمود: اگر در حق من غلو نمى كرديد آنچه از زبان پيامبر خدا (ص) جارى شده براى كسى كه اين خوارج را بقتل رسانده و مى كشد براى شما نقل مى كردم.
(۲) ۸۱- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه نقل كرد بما حسين فرزند محمد علوى عدل كه نقل نمود بما احمد فرزند محمد صيدلانى كه حديث كرد بما شعيب فرزند ايوب صريفينى كه نقل نمود بما يعلى فرزند عبيد از اعمش از خيثمه از سويد فرزند غفلة گفت: على (ع) فرمود:..... #ادامه_دارد
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی(ع)🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_سیزدهم
#آنچه درباره #خوارج از گفتار #پيامبر «ص» و ترغيب #مردم بر #ستيزه با آنها و #واداشتن بآن #روايت شده است🌸🌺🌺
على (ع) فرمود: اگر از پيامبر خدا (ص) بشما حديث بگويم به تحقيق اگر از آسمان بيفتم نزد من محبوب تر از آن است
كه برسول خدا (ص) دروغ ببندم، و اگر در ميان خودمان بشما گفتگو كردم، بتحقيق جنگ و ستيزه نيرنگ و فريب است، و بدرستى كه من از پيامبر خدا (ص) شنيدم مى فرمود: كه در آخر الزمان گروهى پيدا مى شوند، كم سال و جوان و كم عقل مى باشند، گفتارشان از گفتار بهترين بشر است: و ليكن ايمان آنان از حنجره هايشان تجاوز نمى كند از دين خارج ميشوند همانند تيرى كه از كمان خارج مى شود، هر كجا آنان را ديديد بكشيد، زيرا در روز قيامت براى كشنده آنان اجر و ثوابى است.
(۳) ۸۲- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه نقل كرد بما حسين فرزند محمد كه نقل نمود بما جواربى كه حديث كرد بما شعبه از ابو اسحاق از حامد همدانى و گفت
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۸
از سعد فرزند مالك شنيدم مى گفت: كه على (ع) شيطان ردهة را كشت، (يعنى آن ناقص الخلقه را). «۱»
(۱) ۸۳- خبر داد بما احمد فرزند طاوان و گفت: نقل كرد بما حسين فرزند محمد عدل كه نقل نمود بما جواربى و گفت: نقل كرد بمن پدرم كه بما گفت محمد فرزند عقبه فرزند هرم كه نقل نمود بما سفيان فرزند عيينة از علاء فرزند ابو عباس از ابو طفيل از بكر فرزند قيرواش از سعد گفت: در پيش سعد از ذو الثدية گفتگو كردند او گفت: پيامبر خدا (ص) فرمود: شيطان ردهة زاغ كوه يا اسب چران (مردى او را مى آورد) از بجيلة كه او را اشهب يا فرزند اشهب مى گويند، نشانه اى در گروه ستمكارانست. سفيان گفت: كه عمار گفت: مردى او را آورد كه او را اشهب يا فرزند اشهب مى گفتند.
(۲)
۸۴- گفت: و نقل كرد بما جواربى كه نقل نمود بما فرزند زنجويه كه حديث كرد بما عبد الرزاق كه نقل نمود بما ثورى از سلمة فرزند كهيل از ابو طفيل گفت: ابن كواء بسوى على (ع) گذشت و باو گفت: زيانكارترين مردم از جهت عمل كيست؟
فرمود: واى بر تو آنها اهل حروراء هستند. (حروراء نام دهى است نزديكى كوفه).
گفت نقل كرد بما فريابى و گفت: كه نقل نمود بما سفيان يعنى فرزند عيينة از سلمة از ابو طفيل گفت: از على عليه السّلام از اين آيه پرسيده شد. و مانند او را ذكر كرد. «۲»
_____________ _
(۱) - در باره شيطان ردهة رجوع شود به نهج البلاغة اواخر خطبه قاصعه ۱۹۰ اگر خواسته شود- پاورقى از مصحح.
(۲) ابو عباس مبرد در كامل آن را نقل كرده و گفته است: محدثان روايت كرده اند كه مردى بحضرت على (ع) اين آيه را تلاوت كرد، (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا) على (ع) فرمود: اهل حروراء از آنها ميباشند. (پاورقى از مصحح)
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۸۹
(۱) ۸۵- خبر داد بما احمد فرزند محمد كه نقل كرد بما حسين فرزند محمد علوى عدل كه نقل كرد بما على فرزند عبد اللَّه فرزند مبشر كه حديث كرد بما محمد فرزند حرب كه نقل نمود بما على فرزند عاصم كه نقل كرد بما حصين از هلال فرزند يساف (از عبد اللَّه) گفت: مردى پيش سعيد فرزند زيد فرزند عمر و فرزند نفيل آمد و گفت: على را باندازه اى دوست مى دارم كه هيچ احدى او را بآن اندازه دوست نميدارد گفت: مردى از اهل بهشت را دوست داشته اى.
(۲) ۸۶- خبر داد بما قاضى ابو على
اسماعيل فرزند محمد فرزند احمد فرزند طيب فرزند كمارى فقيه غرافى (خدا رحمت كند) كه نقل كرد بما ابو بكر احمد فرزند عبيد اللَّه فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى، و خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان كه نقل كرد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى، و خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى (خدا رحمت كند) كه حديث كرد بما ابو حسن على فرزند حسن حدادى طحان، و گفت: حديث كرد بما ابو بكر محمد فرزند سمعان عدل حافظ كه نقل كرد بما ابو حسن اسلم فرزند سهل فرزند اسلم رزاز واسطى معروف به بحشل كه نقل كرد بما قاسم فرزند عيسى كه نقل نمود بما ابو سلمة خواص واسطى: عيسى فرزند ميمون و گفت: نقل نمود بما عوام فرزند حوشب از پدرش از جدش و گفت: نزد على بن ابى طالب (ع) بودم مردى پيش او آمد و گفت: خوارج عبد اللَّه فرزند خباب را كشتند، در حالى كه پل را گذشته اند، فرمود آنها را ترك كنيد اگر پل را گذشته باشند از آنان ده نفر نجات نمى يابند، و از شما ده نفر كشته نشده است...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#ترجمه_مناقب_الامام_علی_بن_ابی_طالب علیه السلام🍃🌸🌸
#بخش_سیزدهم
#آنچه درباره #خوارج از گفتار #پيامبر «ص» و ترغيب #مردم بر #ستيزه با آنها و #واداشتن بآن #روايت شده است🌸🌺🌺
سپس مردى ديگر آمد و گفت: از پل گذشتند، پس على فرمود: اى يزيد پنج هزار كاهو ويانى براى من ببريد و بعد بر استر پيامبر (ص) سوار شده و دنبال آنها آمد و با آنها جنگيد و من پيش او بودم.
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۹۰
هنگامى كه از ستيزه با آنان فارغ شد، به هيچ مرده اى نمى گذشت جز آنكه بمن مى فرمود:
روى آن كاهو ويانى بگذار، و بعد چنان نمودار بود كه چيزى را ميگردد و پيدا نمى كند، پس قيافه و چهره او را متغير ديدم كه در آن حال ميگفت:
بخدا قسم من دروغ نگفته ام، و بمن دروغ گفته نشده است، تا بجائى رسيد كه دولاب در آن مكان بود، و در آن جا آب جمع گرديده بود، پس در آن وقت مردى در آن مكان بود، او يك پايش و من هم پاى ديگرش را گرفته و از آن جا بيرون كشيديم، مردى بود در بازويش موهائى بود كه هنگام كشيدن كشيده مى شد و وقتى كه ترك مى شد جمع مى گرديد، فرمود: اللَّه اكبر، اللَّه اكبر، بخدا قسم من دروغ نگفته ام، و بمن دروغ گفته نشده است، پس قيافه و چهره اش بحال نخستين برگشت.
(۱) ۸۷- خبر داد بما قاضى ابو خطاب عبد الرحمن فرزند عبد اللَّه اسكافى شافعى (رحمت خدا بر او باد) در واسط به پيش ما آمد نقل كرد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند عبيد اللَّه فرزند يحيى و گفت: نقل نمود بما قاضى ابو عبد اللَّه حسين فرزند اسماعيل محاملى كه نقل نمود بما احمد فرزند محمد فرزند يحيى فرزند سعيد كه نقل كرد بما زيد فرزند حباب كه نقل كرد بمن موسى فرزند عبيده كه حديث كرد بمن يحيى فرزند شبل از جدش عبد اللَّه فرزند جبير كه از نويسندگان على (ع) بود، گفت:
خوارج به پيش ما آمدند و درخواست كردند كه براى ما در حضور على شفاعت كنيد، كه بگذارد ما با معاويه بجنگيم، گفت: اين سخن را به على (ع) رسانديم، فرمود:
دروغ نگفتهام و دروغ گفته نشده ام، البته من
با آنها جهاد مى نمايم، گفت: به تحكيم راضى شدند، فرمود: سخن حقى است كه از آن باطل اراده شده است، و على با آنها جنگيد، و آنها را كشته و پراكنده ساخت، و فرمود: (مخدج) ناقص الخلقه را براى من پيدا كنيد و كشته اش پيدا گرديد، على (ع) پرسيد كه اين را مى شناسيد؟ مردى گفت: من مى شناسم، فرمود: با چه او را مى شناسى؟ گفت
📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۹۱
در وقت ظهر بسوى عراق خارج شدم، به عنقا گذشتم، او را ديدم پاهايش را بر زمين دراز كرده بود، بمن گفت: اى بنده خدا آيا مرا بعراق ميرسانى؟ گفتم:
آرى، گفت: او را به عراق رساندم، على (ع) فرمود: راست گفتى.
(۱) ۸۸- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان (اجازة) كه ابو احمد عمر فرزند عبيد اللَّه فرزند شوذب آن را نقل كرده و گفت: نقل كرد بما محمد فرزند عثمان كه او فرزند شمعون معدل بود، كه نقل نمود بما محمد فرزند احمد بزار كه نقل نمود بما زبير فرزند بكار كه حديث كرد بما محمد فرزند يحيى فرزند ثوبان و گفت: خبر داد بما عبد العزيز فرزند محمد دراوردى از محمد فرزند عبد اللَّه فرزند حرام از عبد الرحمن فرزند جابر از پدرش كه گفت حسين بن على (ع) زبانش گرفته ميشد و در پشت سر پيامبر (ص) نماز خواند و گفت:
اللَّه اكبر، حسين بن على (ع) هم اللَّه اكبر گفت، پيامبر خدا (ص) را خوشحال نمود، و پيامبر خدا گفت: اللَّه اكبر، حسين گفت: اللَّه اكبر، تا هفت بار تكبير گفت، و حسين ساكت گرديد، و پيامبر خدا قرائت خوانده سپس
به دومى بپا خواست و گفت: اللَّه اكبر، حسين (ع) گفت اللَّه اكبر! تا پنج تكبير گفت: و حسين ساكت شد و پيامبر خدا نماز را خواند، پس اصل و دليل تكبير نماز دو عيد همان است.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#روضه_ها_و_مصیبت_های_سر_مطهر
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام ▪️✨✨✨
(15)#مصیبت بریدن #سر امام #حسین علیه السلام در #روایت امام #رضا علیه السلام ▪️✨
ریان بن شبیب گفت: در روز اول محرم خدمت امام رضا علیه السلامرسیدم، فرمود: ای پسر شبیب، روزه داری؟ عرض کردم: نه، فرمود: امروز همان روز است که زکریا به درگاه خدا دعا کرد و گفت: پروردگارا از لطف خود به من نژاد پاکی عطا کن زیرا تو برآورنده حاجتی، خدا مستجاب کرد و دستور داد فرشتگان، زکریا را که در محراب نماز میخواند ندا دادند که خدا تو را به یحیی مژده میدهد؛ هرکس امروز را روزه دارد و خدا را بخواند اجابتش کند چنانچه زکریا را اجابت کرد. سپس فرمود: ای پسر شبیب محرم همان ماهی است که مردم جاهلیت درگذشته به احترام آن، ظلم و کشتار در آن را غدقن کرده بودند، و این امت نه احترام ماه خود را نگاهداشته و نه احترام پیغمبر
خود را، در این ماه فرزندان او را کشتند و زنان حرمش را اسیر کردند و بنه اش را چپاول کردند، خدا هرگز این گناه آنها را نمی آمرزد. ای پسر شبیب، اگر تو برای چیزی گریه میکنی، برای حسین بن علی بن ابی طالب گریه کن که چون گوسفند او را سر بریدند و هیجده تن از خاندانش را با او کشتند که در زمین مانندی نداشتند، آسمانها و زمین برای قتل او گریستند و چهار هزار فرشته برای یاری او به زمین آمدند و او را کشته یافتند و بر سر قبرش پریشان و غبار آلود بمانند تا قیام قائم علیه السلام و از یاران او باشند و شعارشان: «یالَثاراتِ
الْحُسَیْن» است. [۱]
----------
[۱]: 📚. کمره ای، محمد باقر، در کربلا چه گذشت؟، ترجمه نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص۵۳.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_یازدهم
#ایرانیان در دوران #ظهور ▪️
#روایت آغاز #حکومت حضرت #مهدی علیه السلام از #ایران ◾️✨
این حدیث صراحت دارد که آغاز نهضت حضرت از ناحیه مشرق خواهد بود از
امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده که فرمود:
" آغاز کار او از مشرق است، زمانی که این امر پیش آید، سفیانی خروج کند " [۲]
از طرفی آنچه علماء بر آن اتفاق دارند و روایات متواتر [۳] آن را تأیید میکنند، این
است که ظهور حضرت از مکه مکرمه است، بنابراین باید منظور امیر مؤمنان علیه السلام که
فرمود " آغاز کار او از مشرق است " یعنی پیدایش کار و مقدمات نهضت او از مشرق
است. و همچنین میتوان فهمید که ظهور مقدمات نهضت حضرت، قبل از خروج
سفیانی است و فاصله بین این مقدمات و خروج سفیانی، مدتی نه کوتاه و نه
طولانی است. حتی میتوان گفت روایت، اشاره به این نکته دارد که حرکت
زمینه ساز ظهور در ایران انگیزه و علت خروج سفیانی است زیرا جنبش سفیانی
واکنشی است جهت رویاروئی با موج فزاینده نهضت اسلامی که زمینه ساز قیام آن
حضرت خواهد بود.
----------
📚منابع:
[۲]: ۲. بحار: ۵۲ / ۲۵۲.
[۳]: ۳. متواتر خبری است که روایان آن به حدی برسد که عادتا امکان همدستی آنان بر ساختن خبر محال باشد و این حالت در همه طبقات راویان حفظ شود. مترجم
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_یازدهم
#ایرانیان در دوران #ظهور ▪️
#روایت اهل #مشرق و پرچمهای #سیاه 🌸✨
همچنین تمام مؤلفان بعدی، در خلال قرنها بر این مسأله اتفاق نظر دارند،
بگونه ای که ماجرای خروج صاحبان پرچمهای سیاه در نزد آنان، امری کاملا روشن
و ثابت بوده است، دلیل این ماجرا آن است که هیچ یک از راویان و دانشمندان
نگفته اند که ممکن است این گروه مثلا اهل ترکیه و یا هند یا جای دیگری غیر از
ایران باشند. بلکه عده ای از راویان و مؤلفان تصریح کرده اند که آنان ایرانیانند،
حتی نام خراسانیها در برخی احادیث به چشم میخورد. چنان که در روایت مربوط
به درفشهای خراسان خواهد آمد.
سوم: نهضت مذکور با نوعی مخالفت جهانی و جنگ روبرو خواهد شد، و در
ابتدا علیه حاکم خود آنان صورت خواهد گرفت اما نزدیک ظهور تبدیل به قیامی
فراگیر خواهد شد.
چهارم: بر هر فرد مسلمان معاصر آنان واجب است که به یاری آنان برخیزد هر
چند که در شرائط دشواری بسر برد حتی اگر لازم باشد که برای یاری آنان روی یخ و
برف حرکت نماید.
پنجم: این روایت از آینده و غیب خبر میدهد و یکی از معجزات نبوت نبی
اکرم صلی الله علیه و آله است، زیرا آنچه آن بزرگوار از مظلومیت اهل بیت علیهم السلام و آوارگی و
پراکندگی آنان در چهار گوشه جهان اطلاع داده، در طول قرون گذشته محقق شده
است تا جایی که ما خاندانی را در طول تاریخ و در سطح جهان سراغ نداریم که
مانند اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزندان حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام با تبعید و آوارگی
مواجه شده باشند.
علاوه بر این مطالب، عبارتهای موجود در روایت، اوصاف دقیقی از نهضت
و قیام ایرانیان را در بر دارد، از این رو بخش هائی از آن را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
به نظر من این روایت با حدیثی که قبلا از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شد، ارتباط دارد.
به عبارتهای امام باقر علیه السلام دقت کنید:
" گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج کرده اند " از این جمله میتوان فهمید که این
قیام، از وعدههای حتمی خداوند متعال است و این مفهوم همان جمله ای است که
پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام چنین تعبیر کردند " گویا آن را میبینم " و یا " آن مسأله محقق شده "
این گونه کلمات دلالت بر حتمی بودن و روشن بودن مسأله در ذهن شریف آنان به
شکل حتمی دارد، گویا که آن ماجرا را میبینند بلکه میتوان گفت دلالت بر دیدن
آنان با بصیرت ویژه ای دارد که خداوند به آنان عنایت فرموده و متناسب با مقام
پیامبر صلی الله علیه و آله و مقام اهل بیت آن حضرت است.
همچنین میتوان از این روایت فهمید که نهضت ایرانیان از طریق انقلاب است،
زیرا مفهوم عبارت " خروج کرده اند " نیز همین است، به عبارت امام توجه کنید:
" طالب حق اند اما آنها را اجابت نکنند، مجددا بر خواسته هایشان تأکید دارند، اما مخالفان نپذیرند،
وقتی چنین شود. شمشیرها را به دوش کشیده در مقابل دشمن بایستند، آنگاه پاسخ مثبت گیرند ولی این
بار خودشان نپذیرند تا آنکه همه قیام کنند و آن را جز به صاحبتان تحویل ندهند ".
این پافشاری در حق جوئی ایرانیان تداوم مییابد، آنها از دشمنان خود " طالب
حق اند " یعنی از ابرقدرتها میخواهند که در شئون زندگی آنان دخالت ننموده و
دست از این مردم بردارند تا دارای استقلال باشند... اما به آنان اعتنا نمیکنند، تا
مجبور به گرفتن سلاح شوند. ایرانیان در این نبردها به پیروزی میرسند، دشمنان
خواسته اولیه آنها را میپذیرند اما دیگر دیر شده و شرائط دگرگون گشته و ایرانیان
زیر بار آن نمیروند. پس از آن، انقلاب جدید مردم آغاز میگردد: " تا اینکه قیام کنند "
انقلابی که متصل به ظهور حضرت میشود و با ظهور او، پرچم مبارزه را بدست وی
میسپارند.
در یکی از این روایتها آمده است که ایرانیان پس از درخواستهای اولیه شان
دست به مبارزه میزنند و در آن مبارزه به پیروزی میرسند: " آنان حق را طلب کنند اما
اجابت نشوند پس به نبرد پردازند و پیروز شوند آنگاه خواسته آنان را بپذیرند ولی ایرانیان قبول نکنند ".
توجه به این نکته در حدیث لازم است که از جمله " حق را طلب کنند اما اجابت نشوند "
میتوان فهمید که اولا حق طلبی ایرانیان طی دو مرحله صورت میپذیرد یکی قبل
از جنگ و درگیری و دیگری بعد از آن و ثانیا انقلاب فراگیر و گسترده آنان نزدیک به
زمان ظهور حضرت خواهد بود " تا آنکه قیام کنند ".
نکته دیگر اینکه حدیث مذکور، نهضت ابتدائی ایرانیان را با عبارت " خروج "
مطرح کرد اما از نهضت دوم که متصل به ظهور حضرت است با عبارت " قیام " یاد
نمود. از این بیان امام علیه السلام میتوان فهمید...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_یازدهم
#ایرانیان در دوران #ظهور ▪️
#روایت اهل #مشرق و پرچمهای #سیاه 🌸✨
از این بیان امام علیه السلام میتوان فهمید که نهضت دوم مهمتر و عظیم تر از نهضت
ابتدائی و مرحله تکامل یافته آن است که طی آن ایرانیان با خیزش همگانی و قیام
الهی خویش زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم خواهند ساخت.
ممکن است از بیان امام که فرمود " تا اینکه قیام کنند " و نفرمود " پس قیام میکنند "
چنین استفاده شود که بین پاسخگویی دشمن به خواستههای ایرانیان و بین قیام
بزرگ دوم آنان فاصله ای وجود داشته باشد. و شاید بتوان گفت این فاصله به خاطر
مرحله ای از شک و تردید در میان آنان بوجود خواهد آمد و ریشه آن یا به جهت
پیدایش خط فکری خاصی در بین خودشان است که فقط با گرفتن امتیاز از دشمن
موافق است و یا به سبب شرائط خارجی که بر آنان تحمیل میگردد. اما سر انجام
تفکر جناح دیگر غلبه پیدا نموده و مجددا قیام نموده و نهضتی گسترده و فراگیر به
پا میدارند و این نهضت مقدمه ظهور حضرت مهدی علیه السلام میگردد.
" کشتههای آنها شهیدند " این گواه بزرگی است از امام باقر علیه السلام برای کسانی است که
در نهضت و قیام ایرانیان کشته میشوند خواه در خروج اول آنان و یا زمان درگیری با
دشمن و یا در قیام عمومی مردم.
ممکن است گفته شود که گواهی امام باقر علیه السلام بر شهید بودن کشته هایشان دلیل بر
نیت پاک رزمندگان و مظلومیت آنان دارد نه اینکه دلیل بر درستی نیت رهبران و
خط فکری آنان باشد، در پاسخ باید گفت اگر ما این استدلال را هم بپذیریم، باز هم
چنین تفسیر و توجیهی نمیتواند تکلیف انسان را در لزوم حمایت از آن نهضت
تغییر دهد.
اما جمله " اگر آن زمان را درک میکردم خودم را برای یاری صاحب آن امر نگه میداشتم " از حال
خود حضرت خبر میدهد که اعلام مینماید که اگر نهضت آنان را درک کند، گرچه
کشتههای آنها شهیداند، اما برای درک ظهور و یاری حضرت مهدی علیه السلام خود را از
خطرات حفظ میکند. این عبارت بر مقام با عظمت حضرت مهدی علیه السلام و یاران وی
دلالت دارد، بگونه ای که امام باقر علیه السلام غبطه میخورند که ای کاش با آن بزرگوار
باشند و از سوی دیگر، چنین عبارتهایی از حضرت باقر علیه السلام کمال تواضع و
فروتنی او را نسبت به فرزندش حضرت مهدی علیه السلام گواهی میدهد.
از این روایت میتوان فهمید که فاصله نهضت ایرانیان تا ظهور آن حضرت از
مدت عمر یک انسان بیشتر نخواهد بود، چون ظاهر گفته امام باقر علیه السلام این است که
اگر نهضت آنها را درک کند، جان خویش را حفظ مینماید و این حفظ جان بطور
طبیعی است نه به شکل معجزه، و همین نشانه مهمی است بر این نکته است که ما
در حال حاضر وارد دوران ظهور آن حضرت شده ایم و نهضت ایرانیان به ظهور آن
حضرت نزدیک و متصل خواهد گردید.
از لطیفههایی که من در ارتباط با روایت درفشهای مشرق زمین در گفته
پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود: " باید به یاری آنان بشتابید هر چند با دست و پا رفتن روی یخ " شنیده ام
داستانی است که برای یکی از علمای بزرگ تونس اتفاق افتاد. او در فصل زمستان و
یخ بندان مسافرتی به ایران داشت، روزی هنگام خروج از هتل، روی یخ های
محوطه به زمین خورد، یکی از دوستان همراهش جلو آمد تا به او کمک کند. آن
عالم تونسی گفت: صبر کن، میخواهم خودم بلند شوم. سپس با کمک دستهایش
با کندی از جا بلند شد و سر پا ایستاد، و گفت: هر وقت ما این روایت را درباره
حضرت مهدی علیه السلام و یارانش میخواندیم و به این جمله پیامبر صلی الله علیه و آله که " باید به یاری
آنان بشتابند هر چند با دست و پا رفتن روی یخ " میرسیدیم، با خود میگفتیم که حضرت
مهدی علیه السلام از مکه ظهور میکند و در آنجا برف و یخ وجود ندارد که پیامبر با این تعبیر
ما را امر فرموده است، اما اکنون معنای گفته پیامبر صلی الله علیه و آله را دانستم، از این رو سعی
کردم که برف و یخ را با دست خود لمس نموده و خودم از زمین بلند شوم.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_یازدهم
#ایرانیان در دوران #ظهور ▪️
#روایت پرچمهای #سیاه از #خراسان تا #قدس 🌸✨✨
روایت پرچمهای سیاه از خراسان تا قدس
این روایت را عده ای از علمای سنی مانند ترمذی در کتاب سنن ج ۳ ص ۳۶۲ و
احمد بن حنبل در مسند و ابن کثیر در کتاب نهایه و بیهقی در کتاب دلائل نقل
کرده اند و ابن صدیق مغربی در رساله خود که در رد ابن خلدون نوشته، آن را صحیح
دانسته. عبارت حدیث این است:
" درفشهای سیاه از خراسان بیرون آیند که چیزی جلودارشان نیست تا در ایلیاء
(قدس) به اهتزاز درآیند ".
شبیه این روایت در منابع شیعه روایت شده و احتمال دارد که این روایت جزئی
از روایت قبلی باشد [۱] .
معنای حدیث، روشن و حاکی از تحرک نظامی و پیشروی نیروها از ایران به
سوی قدس است که بیت ایل و ایلیاء نیز نامیده میشود.
نویسنده مجمع البحرین گفته است که " إیل به زبان عبری و یا سریانی، نامی از
نامهای خداوند بزرگ است و کلماتی مانند جبرائیل، میکائیل و اسرافیل به معنای
عبد الله و تیم الله (بنده خدا) و مانند اینها است. و ایل همان بیت المقدس است. و
گفته شده بیت ایل به معنای خانه خدا است چون کلمه ایل به لغت عبرانی یعنی
خدا " و در کتاب شرح قاموس گفته است که " کلمه ایلیا نام شهر بیت المقدس است ".
محدثان تصریح کرده اند که مراد از این درفشهای وعده داده شده، پرچم های
عباسیان نیست (شعار دولت عباسیان، لباس و پرچمهای سیاه بود) ابن کثیر در
کتاب نهایه حاشیه ای بر این روایت زده و میگوید: " این درفشها آنهائی نیست که
بوسیله ابو مسلم خراسانی برافراشته و حکومت بنی امیه را برانداخت، بلکه
درفشهای سیاه دیگری است که همراه مهدی علیه السلام خواهد آمد [۲] ".
برخی روایات که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده، بین درفشهای عباسیان که مسیر و
هدفشان دمشق بوده و پرچمهای یاران مهدی علیه السلام که هدفشان قدس است، فرق
گذاشته اند. از آن جمله روایتی است که ابن حماد از محمد بن حنفیه و سعید بن
مسیب نقل کرده که گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: " درفشهایی از ناحیه مشرق به اهتزاز درآید که
مربوط به بنی عباس است و تا زمانی که اراده خداوند تعلق گیرد، باقی خواهد بود. سپس درفشهای سیاه
کوچکی از ناحیه مشرق بیرون آید و با مردی از نسل ابو سفیان و لشکریانش مبارزه کند و مردم را به طاعت
مهدی سوق دهد. " [۱]
بنی عباس در نهضتشان تلاش کردند تا روایات درفشهای سیاه را به سود خود
بر ضد بنی امیه معنا کنند و به مردم بقبولانند که جنبش، حکومت و درفش های
برافراشته آنان همان چیزی است که در روایات پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داده شده و
مهدی علیه السلام از خاندان آنهاست، از همین رو ابو جعفر منصور عباسی پسرش را مهدی
نام گذاشت و سعی فراوان نمود تا قضات و راویان گواهی دهند که اوصاف حضرت
مهدی که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده بر پسرش منطبق است....
سرگذشت عباسیان در ادعای مهدویت و انتخاب پرچم و لباسهای سیاه در
کتب تاریخ ضبط شده است این ترفند عباسیان در اوائل، مقداری به سود آنها تمام
شد، اما این حیله گری به سرعت توسط دانشمندان، راویان حدیث و امامان علیهم السلام
کشف و حقیقت، روشن گردید. زیرا هیچیک از آنان دارای صفات حضرت
مهدی علیه السلام نبودند و آنچه را پیامبر صلی الله علیه و آله وعده فرموده بود بدست آنان تحقق نیافت و
هیچکدام نتوانستند حتی در کاخ خود عدالت را برقرار سازند!
به گفته برخی روایات، آخرین خلفای عباسی معترف بودند که مسأله ادعای
مهدویت پدران آنها از ریشه و اساس جعلی و دروغ بوده است.
به نظر میرسد ادعای مهدویت در حوادث پایانی قرن اول هجری زمینه
مناسبی داشته، زیرا مسلمانان تحت سلطه بنی امیه سختیهای زیادی را متحمل و
عملا مظلومیت اهل بیت علیهم السلام را لمس میکردند، به همین جهت نقل روایاتی از
پیامبر صلی الله علیه و آله مبنی بر مظلومیت اهل بیت و بشارت به ظهور حضرت مهدی علیه السلام در بین
آنان متداول گشت. و همین موضوع زمینه مناسبی برای ادعای مهدویت عده
زیادی از بنی هاشم و دیگران گردید. مانند موسی بن طلحة بن عبیدالله. ظاهرا
عبد الله بن حسن مثنی از زبر دست ترین افرادی بود که برای فرزند خود محمد
ادعای مهدویت نمود. او برای فرزندش از زمان تولد و طفولیت برنامه ریزی دقیق
کرد و نام وی را محمد گذاشت، چرا که میدانست حضرت مهدی علیه السلام....... #ادامه_دارد
----------
📚منابع:
[۱]: ۱. ملاحم و فتن ابن طاووس ص ۴۳ و ۵۸.
[۲]: ۲. معجم أحادیث الإمام المهدی: ۱ / ۴۱۵ حدیث ۲۷۷.
[۱]: ۱. نسخه خطی ابن حماد ص ۸۴ و ۸۵.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_یازدهم
#ایرانیان در دوران #ظهور ▪️
#روایت پرچمهای #سیاه از #خراسان تا #قدس 🌸✨✨
نام وی را محمد گذاشت، چرا که میدانست حضرت مهدی علیه السلام هم نام
پیامبر صلی الله علیه و آله است و سپس او را تحت تربیت و مراقبت ویژه قرار داد و از چشم مردم
پنهان نگه داشت و با اشاعه افسانه هائی پیرامون فرزندش او را همان مهدی موعود
معرفی کرد در کتاب مقاتل الطالبیین ص ۲۳۹ آمده است:
" (محمد) فرزند عبد الله بن حسن که از کودکی از دید مردم پنهان بود، مردم را به سوی خویش فرا
میخواند و خود را به آنان مهدی معرفی میکرد ". سپس میگوید: " به زبان مردم افتاد که محمد را
مهدی صدا بزنند " [۱]
عباسیان نیز قبل از آنکه از هم پیمانان حسنی خود روی گردان شوند، همین ادعا
را ترویج میکردند. از عمیر بن فضل خثعمی روایت شده است که گفت:
" در یکی از روزها که محمد فرزند عبد الله بن حسن مثنی از منزل پدرش خارج میشد، منصور عباسی
را دیدم که با غلام سیاه و اسبش جلو در ایستاده بود، منصور انتظار محمد را میکشید همین که او خارج شد
منصور برخاست و ردایش را گرفت تا سوار اسب شود، سپس لباس او را روی زین اسب مرتب نمود تا
محمد از آنجا دور شد، من منصور را میشناختم ولی محمد را نمیشناختم از منصور سؤال کردم: او کیست
که این همه احترامش کردی؟ رکابش را گرفته و لباسش را مرتب نمودی؟ گفت: آیا او را نمیشناسی؟ گفتم
نه. گفت این شخص محمد فرزند عبد الله بن حسن بن حسن، مهدی ما اهل بیت است ". [۲]
به احتمال قوی عباسیان ادعای مهدویت را، از هم پیمانان و شرکاء حسنی
آموختند تا از آن در مبارزات خود علیه بنی امیه استفاده کنند که در اینجا محل
بحث آن نیست.
اما به هر حال نزد راویان و تاریخ نویسان، شکی نیست که درفشهای سیاهی که
در این روایت و روایتهای دیگر وعده داده شده، پرچمهایی ست که مهیا کننده
ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. حتی اگر روایات پرچمهای بنی عباس را صحیح
بدانیم. چون گفتیم که روایات، بین این دو پرچم فرق گذاشته و واقعیت امر نیز
چنین است که مهدی مورد ادعای عباسیان و دیگران با ویژگیهای امام زمان عجّل الله فرجه الشّریف
تطبیق ندارد و از طرفی اشاره نمودیم که مسیر و هدف درفشهای عباسیان دمشق و
مسیر پرچمداران و یاران حضرت مهدی علیه السلام قدس شریف خواهد بود.
گرچه این روایت، ماجرای درفشهای سیاه را مختصر بیان کرده اما در عین حال
رسیدن به هدف را در آن مژده داده است، هر چند که دشواریهای فراوانی در راه
رسیدن آنها به قدس وجود داشته باشد.
زمان ظهور این پرچمها در این روایت ذکر نشده اما روایات دیگر میگویند:
رهبری این درفشها به عهده صالح بن شعیب موعود است. از محمد بن حنفیه چنین
نقل شده:
" درفشهای سیاهی به اهتزاز درآید که مربوط به بنی عباس است، سپس پرچمهای دیگری از سوی
خراسان به اهتزاز درآید که حاملان آن کلاههای سیاه و لباسهای سفید بر تن دارند، پیشاپیش آنان مردی
است بنام صالح از قبیله تمیم، طرفداران سفیانی را شکست دهند. تا در بیت المقدس فرود آیند و پایگاه
دولت مهدی علیه السلام را فراهم آورند ". [۱]
به نظر میرسد که مراد از این حرکت به طرف قدس، حمله حضرت مهدی علیه السلام
برای آزادی فلسطین و قدس است، اما احتمال دارد که منظور، آغاز حرکت
خراسانیها به سوی قدس باشد. حرکتی که قبل از ظهور صورت میپذیرد.
----------
📚منابع:
[۱]: ۱. مقاتل الطالبین ص ۲۴۴.
[۲]: ۲. همان کتاب ص ۲۳۹.
[۱]: ۱. کتاب ابن حماد ص ۸۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_یازدهم
#ایرانیان در دوران #ظهور ▪️
#روایت گنجهای #طالقان 🌺🌸
پیرامون این مطلب، حدیثی از منابع سنیها از حضرت علی علیه السلام نقل شده است
که فرمود:
" آفرین بر طالقان، خداوند را در آن گنجهایی ست اما نه از جنس طلا و نقره بلکه در آن سرزمین
مردانی ست که خدا را آنطور که شایسته معرفت است شناخته اند. آنان، یاران مهدی آخر الزمانند " [۱]
و در روایتی دیگر آمده است: " پر افتخار باد طالقان! " [۲]
همین مطلب با لفظ دیگری در کتابهای شیعه نیز موجود است. [۳] از امام
صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
" خداوند را در طالقان گنجهایی است که نه طلاست و نه نقره بلکه درفشهایی ست که تاکنون به اهتزاز
در نیامده. در آن خطه مردانی هستند که قلب هایشان مانند پارههای آهن، محکم و نستوه است و نسبت به
ذات مقدس خداوند تردیدی در آنها راه نمی یابد، شدیدتر از آتش اند اگر بر کوه حمله ور شوند آن را از
جای بر کنند، آهنگ هر دیاری نمایند چون عقاب بر آن فرود آیند و آن را منهدم سازند، آنان وجود مبارک
امام را پروانهوار در میان گرفته و به هنگام خطر، از وجود مقدس او با جان خود محافظت کنند. شبها را به
نماز و مناجات سپری کنند و روزها سواران کارزارند. زاهدان شب و شیران روزند. آنان (در اطاعت از امام)
مطیع تر از کنیزان، در برابر مولای خویش اند، درخشان چون چراغهای پرنوراند. گویا بر دلهایشان
چلچراغی آویخته اند. از بیم خدا دل نگران اما شهادت طلب اند و آرزوی کشته شدن در راه خدا را دارند
شعارشان، خونخواهی سالار شهیدان حسین علیه السلام است، هنگامی که به پیش میتازند رعب و وحشتی
عظیم فرسنگها جلوتر از آنان در قلبهای دشمنان جای گیرد، گروه گروه بسوی حق بشتابند، بواسطه این
رادمردان، خداوند امام بر حق (مهدی علیه السلام) را یاری فرماید. " [۱]
قبلا تصور میکردم که منظور از طالقان در این روایت منطقه ای است در دامنه
رشته کوههای البرز در صد کیلومتری شمال غرب تهران. منطقه ای که از تعدادی
روستا تشکیل شده و به نام طالقان مشهور است، و در آنجا شهری بزرگ وجود
ندارد. مرحوم سید محمود طالقانی که از شخصیتهای انقلاب ایران بود نیز اهل
همین منطقه است. قابل ذکر است که در منطقه طالقان ویژگیهای زیادی از صفا،
صمیمیت، تقوی و علاقه به قرآن و آموختن آن به دیگران از دیرباز وجود داشته
است حتی عده ای از مردم شمال ایران و سایر نقاط برای انتخاب معلم قرآن به
مردم منطقه طالقان مراجعه میکنند.
اما بعد از بررسی روایات طالقان، بنظرم بهتر رسید که شاید مراد از اهل طالقان
اهل ایران باشد نه منطقه جغرافیائی طالقان، اما اینکه روایات، ایرانیان را بنام اهالی
طالقان نامیده اند، شاید به دلیل ویژگیهای جغرافیائی و یا خصوصیات اخلاقی و
دینی اهالی آن سامان باشد.
روایات مربوط به طالقان، از مجموعه ای از یاران خاص حضرت مهدی علیه السلام
سخن میگویند، ولی تعداد آنها را مشخص نمیکنند اما قطعا جمعی از یاران آن
حضرت از میان آنان خواهد بود.
روایات، صفات برجسته ای برای این اولیاء خدا و یاران حضرت بیان نموده و
تأیید و گواهی والایی از امامان علیهم السلام در حق آنان صادر کرده از جمله اینکه آنها را
عارفان الهی و اهل بصیرت و یقین و دارای شجاعت بی نظیر در میدان نبرد معرفی
کرده که شهادت در راه خدا را دوست دارند و از او میخواهند که شهادت در راهش
را نصیبشان گرداند، آنان دوستداران واقعی ابا عبد الله الحسین علیه السلام اند و شعارشان
خونخواهی آن بزرگوار و به ثمر رساندن هدف قیام آن حضرت است. اعتقاد آنان
نسبت به حضرت مهدی علیه السلام عمیق و علاقه آنان به آن حضرت فوق العاده است،
این صفات از ویژگیهای شیعیان و از جمله مردم ایران است.
----------
📚منابع:
[۱]: ۱. الحاوی سیوطی: ۲ / ۸۲ و کنز العمال: ۷ / ۲۶۲.
[۲]: ۲. ینابیع المودة قندوزی ص ۴۴۹.
[۳]: ۳. بحار از کتاب " سرور اهل ایمان " نوشته علی بن عبد الحمید با سند او.
[۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۳۰۷.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️
💫 @ya_amiralmomenin110 💫