🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#عصر_ظهور 🔹🔸🔸
#فصل_ششم
#نقش #عربها در #دوران #ظهور 🌺🌸
#کشمکش بر سر #قدرت بین #اصعب و #ابقع 🔹▪️▪️▪️
از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود:
" در آن سال همه سرزمینهای اسلامی که در سمت غرب قرار دارند، دچار اختلاف شدید شوند،
نخستین سرزمینی که ویران شود شام است. در آنجا سه گروه یعنی طرفداران اصهب، ابقع، و سفیانی، با
یکدیگر اختلاف کنند " [۱]
به نظر میرسد که فرمانده ابقع، در پایتخت قرار دارد. (ابقع کسی است که
پوست بدنش سیاه و سفید باشد) چون روایات دلالت دارند که قیام اصهب از
خارج پایتخت یا مرکز آغاز میشود. هیچیک از این دو فرمانده نمیتوانند بر
دیگری پیروزی قاطعی بدست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده و از
خارج پایتخت دست به یورش میزند و هر دو نفر را تار و مار میکند.
احتمالا أصهب غیر مسلمان است زیرا برخی از روایات او را با صفت " علج "
معرفی کرده اند. و این تعبیر معمولا درباره سربازان کافر به کار میرود.
از سوی دیگر مروانی، که در منابع معتبری همچون کتاب غیبت نعمانی از او یاد
شده، همان ابقع است و رقیب سفیانی محسوب نمیگردد.
اما از روایاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کرده اند چنین برمیآید که مواضع
سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کفارند.
بنابراین، معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامی در سرزمین شام که در روایات
آمده، همان اختلاف دو زمامدار بر سر زمامداری منطقه است. در روایتی که قبلا از
امام باقر علیه السلام نقل شد، حضرت به جابر جعفی فرمود:
" پیوسته بر جای خود باش و بی حرکت بمان تا علامتهایی که بر تو بیان میکنم مشاهده کنی: اختلاف
بین خاندان فلانی و ندای آسمانی و صدائی که از ناحیه دمشق بیاید که مژده بخش ظهور است و فرو رفتن
آبادی ای از شام که آن را جابیه نامند. و روی آوردن هواداران ترکها برای ماندن در جزیره (موصل) و مستقر
شدن سرکشان روم در رمله. در آن سال در تمام سرزمینهای اسلامی که در ناحیه غرب واقع شده اند،
اختلاف بسیار شود، نخستین سرزمینی که نابود گردد شام است که میان سه لشکر أصهب، أبقع و سفیانی
اختلاف شود ".
مراد از اختلاف بین خاندان فلانی، چنان که در مبحث حرکت ظهور گفتیم،
کشمکش بین اعضاء خاندان حاکم بر حجاز یا غیر آن است که مقدمه ظهور حضرت
مهدی علیه السلام است.
و صدایی که از ناحیه دمشق میآید، احتمالا صدایی است که آغازگر
فتنه هاست نه آن صدای آسمانی موعود که در ماه رمضان شنیده خواهد شد.
در روایتی دیگر چنین آمده است:
" شورشیانی از جانب ترکها دست به طغیان میزنند و در پی آن فتنه روم اتفاق میافتد. " [۱]
منظور از شورشیان ترک شاید خود ترکها و یا اقوام دیگری مانند روسها باشند
که از سمت ترکها میآیند.
حالا به روایتی میپردازیم که درباره سه گروهی است که در شام با یکدیگر
اختلاف میکنند. این گروهها لشکریان حسنی، اموی و قیسی اند که سفیانی آنها را
شکست میدهد. چنان که در بحار از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:
" ای سدیر! از خانه ات جدا نشو همچون گلیم فرش شده بر آن آرام باش، مادام که شب و روز آرام
است، پس همین که فهمیدی سفیانی خروج کرد بسوی ما بیا و لو با پای پیاده.
گفتم: فدایت شوم آیا پیش از آن، حادثه ای خواهد بود؟ فرمود: آری. و با سه انگشت دست خود به
شام اشاره نمود و فرمود: سه درفش (لشکر) حسنی، اموی و قیسی با هم اختلاف کنند. وقتی سفیانی
خروج کند، آنها را چنان درو کند که نظیرش را ندیدهام ".
قبول این روایت کمی مشکل است، زیرا با روایات بسیاری که گروههای سه گانه
را ابقع، اصهب و سفیانی میداند، در تعارض است بعلاوه مرحوم کلینی این
روایت را فقط تا " ولو با پای پیاده " نقل کرده و احتمال دارد قسمت آخر، اضافه یا
تفسیر بعضی راویان باشد که با اصل روایت آمیخته شده است. [۱]
----------
📚منابع:
[۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۲۱۲.
[۱]: ۱. بحار: ۵۲ / ۲۳۷.
[۱]: ۱. کافی: ۸ / ۲۶۴.
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#داستان_های_بحارالانوار 🔶🔸🌺
#فصل_ششم
#بخش_نود_و_ششم
#علی (علیه السلام) در اوج #عطوفت و #بزرگواری 🌺🍂
امیر المؤمنین علی علیه السلام پس از آن که به دست ابن ملجم ضربت خورد، از شدت زخم بی حال شده بود.
وقتی که به حال آمد، امام حسن علیه السلام در ظرفی، شیر به حضرت داد. امام علیه السلام کمی از شیر خورد بقیه را به حسن داد و فرمود:
این شیر را به اسیرتان (ابن ملجم) بدهید!
سپس فرمود:
فرزندم! به آن حقی که در گردن تو دارم، بهترین خوردنیها و نوشیدنیها را به او بدهید و تا هنگام مرگم با ایشان مدارا کنید و از آنچه میخورید به او بخورانید و از آنچه مینوشید به ایشان بنوشانید تا نزد شما گرامی شود! [۱]
#رعایت آداب #اسلامی در اوج #قدرت 🌸🍃
روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در دوران خلافتش در خارج کوفه با یک نفر ذمی (یهودی یا مسیحی) که در پناه اسلام بود، همراه شدند.
مرد ذمی گفت:
بنده خدا کجا میروی؟
امام علیه السلام فرمود: به کوفه.
هر دو ره راه ادامه دادند تا سر دو راهی رسیدند، هنگامی که ذمی جدا شد و راه خود را پیش گرفت برود، دید که رفیق مسلمانش از راه کوفه نرفت، همراه او میآید.
مرد ذمی گفت:
مگر شما نفرمودی به کوفه میروم؟
فرمود: چرا.
شما از راه کوفه نرفتی، راه کوفه آن یکی است.
می دانم ولی پایان خوش رفاقتی آنست که مرد، رفیق راهش را در هنگام جدایی چند قدم بدرقه کند ودستور پیغمبر ما همین است، بدین جهت میخواهم چند گام تو را بدرقه کنم آنگاه به
راه خود بر میگردم.
ذمی گفت:
پیغمبر شما چنین دستور داده؟
امام علیه السلام فرمود: بلی.
- این که آیین پیغمبر شما با سرعت در جهان پیش رفت کرد و چنین پیروان زیاد پیدا نمود، حتما به خاطر همین اخلاق بزرگوارانه او بوده است.
مرد ذمی با امیر المومنین سوی کوفه برگشت هنگامی که شناخت همراه او خلیفه مسلمانان بوده است، مسلمان شد و اظهار داشت:
من شما را گواه میگیرم که پیرو دین و آیین شما میباشم. [۱]
#حکومتی بی #ارزش تر از کفش #وصله دار 🌺🍂
علی علیه السلام با سپاهیان اسلام برای سرکوبی پیمان شکنان به سوی بصره حرکت میکردند. در نزدیکی بصره به محل (ذی قار) رسیدند. در آنجا برای رفع خستگی و آماده سازی سپاه توقف نمودند.
عبد الله بن عباس میگوید:
من در آنجا به حضور امیر المومنین علی علیه السلام رسیدم، دیدم (رئیس مسلمانان، فرمانده کل قوا) خود کفش خویش را وصله میزند.
حضرت روی به من کرد و فرمود:
ابن عباس! این کفش چه قدر میارزد؟ قیمت آن چه قدر است؟
گفتم:
ارزشی ندارد.
فرمود:
سوگند به خدا! همین کفش بی ارزش از ریاست و حکومت بر شما برای من محبوب تر است. مگر این که بتوانم با این حکومت
و ریاست حق را زنده کنم و باطل را براندازم. [۱]
آری! ارزش یک حکومت، بسته به آن است که در سایه اش حق زنده و باطل نابود گردد و گرنه چه ارزشی دارد؟
----------
📚منابع:
[۱]: بحار: ج ۴۲، ص ۲۸۹.
[۱]: بحار، ج ۴۱، ص ۵۳ و ج ۷۴، ص ۱۵۷.
[۱]: بحار: ج ۳۲، ص ۷۶.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#گزیده_دایره_المعارف_تهاویل_الربیع🔹🌸
#بخش_شصت_و_چهارم
#قدرت ايمان #چه میکند 🌸🍃
مؤمن در وقت عبور از صراط بسم الله الرحمن الرحیم میگوید، آتش جهنم ندا میدهد: بگذر ای مؤمن که نور تو خاموش میکند آتش مرا. [۱]
فردوسی:
شهی که زد بدو انگشت مرّه را بدو نیم
زبهر قتل عدوّ ساخت ذوالفقار انگشت
چرا #ابوالقاسم کنیه #پیغمبر (صلی الله علیه و آله) شد 🌼🍂
حسن بن علّی الفضال از امام رضا (علیه السلام) سؤال کرد که چرا جدّ بزرگوارتان مکّنی ب ابی القاسم شد؟ امام (علیه السلام) فرمود چون فرزندی داشت به نام قاسم [۲] راوی دانشمند عرض کرد زِدنی یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله)، یعنی با بیان دقیق تر بر مخلص خویش منّت بگذارید، فرمودند مگر نمی دانی که جدم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرموده اند انا و علّی ابوا هذه الامة یعنی من و علی (علیه السلام) دو پدر این امت هستیم عرض کرد بلی میدانم، فرمود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در عین اینکه پدر
امّت است پدر امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم هست [۳]
و چون علی (علیه السلام) قاسم النار و الجنه است پس پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ابوالقاسم میشود. [۴]
نگارنده گوید: یکی از بزرگان گوید: من به جای راوی بودم دوباره عرض میکردم زِدنی یابن رسول الله، تا امام مطلبی اشدّ لطافتاً از این هم شاید بفرماید.
#میرزای شیرازی و همسفر #کربلايی اش🌸🍃
چطوری که از مرحوم میرزای شیرازی محرِّم تنباکو نقل است که، روزی به قصد تشرف به کربلا وادی السلام نجف را ترک میکردم، شخصی به من رسید و پس از سلام از من پرسید به کجا عازم هستید؟ گفتم به عتبه بوسی امام حسین (علیه السلام) قصد دارم بروم، گفت چه بهتر من هم چنین نظر دارم، رفیق کربلائیم از من پرسید آقا شما چقدر حدیث حفظ کرده اید؟ جواب دادم که چندان حافظ حدیث نیستم، ناراحت شد و گفت پس شما چطور اهل علم هستید که حدیث حافظ نیستید، من که یک شخصی هستم دوازده هزار روایت را حفظ کرده ام، گفتم درس و بحث طلبگی ما را به خود مشغول کرده و ملاحظه کردن اهمّ و مهم مانع از این کار شده است حالا که شما الحمدلله دوازده هزار حدیث از بر هستید، یکی از آنها را بخوانید تا در عین اینکه از انوار فرمایشات معصومین (علیه
السلام) بهره مندیم مشغولیتی هم برای سفرمان باشد دوست تاجرم حدیثی را خواند، پرسیدم به نظر شما معنی حدیث چه باشد؟ او معنی ظاهری حدیث را بازگویی کرد، گفتم نکند که معنای این حدیث این باشد، گفت معنای شما لطیف تر است، باز گفتم نکند که معنای این باشد، گفت بلی این از معنای جلويی هم بهتر است، باز گفتم نکند این معنای باشد، تصدیق کرد بلی اشدّ لطافتاً است، بالاخره وقتي چند تا معانی مختلفه بیان کردم، با تعجب سؤال کرد شما اهل کجايید؟ گفتم اهل ایرانم، پرسید از کجای ایران؟ گفتم
شیراز، پرسید اسمتان چیست؟ گفتم محمد حسن، گفت آقا محمد حسن شیرازی شما هستید؟ گفتم بلی، شروع کرد به عذر خواهی و گفت ببخشید که من جسارت کردم، و شما را برای حفظ نکردن ظاهر حدیث مذمّت کردم، گفتم بلی حفظ لفظ حدیث لازم است، لکن اهمیّت بیشتر در فقه حدیث است، و آن هم به غیر درس و بحث طلبگی ممکن نیست. نگارنده گوید همسفر آقا طبق درک خود از آقا تقاضای کار دستگاه ضبط صوتی را داشت، چطوری که گاهی از بعضیها میشنویم موبایل یا سی دی آنها هزارها کتاب حدیث، یا تفسیر، یا تاریخ را، شامل است وقتی سؤال شود شما خودتان چقدر از بحثهای علمی اطلاع دارید اظهار بی اطلاعی میکنند، من آنم که رستم بود پهلوان، همسفر مرحوم مجدد وقتی قیافه آيةاللّهی را در وضع لباس او ندید او را کم شمرد، و
بعدها فهمید که اشتباه کرده است، در روایت داریم کسی را که خداوند نعمت علم به او داده حقیر نشمارید زیرا که خداوند وقتی این نعمت را به او داد او را حقیر نشمارد.
----------
📚منابع:
[۱]: . تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۳
[۲]: . معصومین (علیه السلام) جوابها را به اندازه درک و عقول سؤال کنندهها میدادند، انّا معاشر الانبیاء (عليهم السلام) امرنا ان نکّلم الناس علی قدر عقولهم. حديث ۱۵ از كتاب العقل و الجهل از اصول كافي.
[۳]: . و فی الحدیث الاباء ثلاثه اب ولّدک و اب زوّجک و اب علّمک الغدیر، ج ۱ ص ۳۶۹ در جامع السعادات به اضافه و خیر الاباء من علّمک، و به اضافه قول ذی القرنین که، معلّمام را پیش پدر دوست دارم، زیرا که او سبب حیو باقیه، و پدر سبب حیو فانیه است جلد ۳ ص ۱۴۰.
[۴]: . ناسخ التواریخ امام رضا، ج۳، ص ۲۹۷.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫