eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
396 دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
55 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐تاریخ به افق کربلا روز: چهارم محرم
25.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلها را اول صبح روانه کربلا بفرمایید آخ بمیرم برای اون آقایی که رحم به انگشت وانگشترش هم نکردند التماس دعا
28.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⤴️ شرح در کلیپ * شدیم علامت کش امام حسین و ... * تو هر قشری خوب و بد هست اینم یه نمونه از سلبریتی خوب و امام حسینی(ع)
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️شاهکار در برنامه معلی 🎙نوحه‌ی وداع حضرت زینب (س) با پیکر بی‌جان سیدالشهدا در کربلا
15.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | در برابر وسوسه! 😇 بر پیرامون خودتان اثر بگذارید 📝 : «امروز، هم سخت‌افزارهای مخالف، معارض و معاند پیشرفت پیدا کرده، هم نرم‌افزارها؛ جوری حرف می‌زند، جوری فیلم درست می‌کند، جوری صحنه‌سازی می‌کند، جوری در روزنامه تیتر می‌زند که کسی که ملاحظه می‌کند، تردید نمی‌کند که این درست است؛ در حالی ‌که صد درصد غلط است. اگر از این چیزها غفلت کردیم، دچار عارضه‌ای می‌شویم که جبرانش به‌آسانی ممکن نیست.» ۱۴۰۲/۴/۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨تشییع باشکوه پیکر دو شهید مدافع امنیت در یاسوج 🔹پیکر مطهر شهیدان مهدی امینی و سیروس درخشان‌زاده  با حضور پرشور مردم شهیدپرور استان کهگیلویه و بویراحمد به طور باشکوهی تشییع شد.
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | کجا ایستاده‌ایم؟ ☝نکته مهمی که درباره هدف تشکیل هیئت‌های ذکر اهل بیت علیهم‌السلام گفتند
Meysam Motiei - Salam Ey Helale Mahe Moharam (128).mp3
7.35M
📝نوحه دوباره محرم رسید و حسینیه شد سینه هامان 🎤حاج میثم ▪️
تربت آرامشی دارد بی‌انتها هر بار دست در تربت کربلا می‌برم گویی از گوشه خانه پر می‌کشم به دشت ، یاد سرور و سالار و زینب کبری(س) آرامم می‌کند
۱۳ سالش بود که با دستکاری شناسنامه به جبهه کردستان رفت. بعدها خودش تعریف کرد تا رسیدن به کردستان، زیر صندلی پنهان شد، می‌ترسید یک وقت او را برنگردانند. پایش که به جبهه رسید دیگر شد. برای مرخصی خیلی کم به سبزوار می‌آمد، اقوام می‌‌پرسیدند: چرا اِینقدر جبهه می‌روی؟ بگذار بقیه بروند! او ناراحت می‌شد و با می‌گفت مگر جبهه سهمیه‌بندی است که هر کسی سهمیه‌اش را برود! ما برای از مملکت و ناموس مان می‌رویم. محمدرضا ۶ سال جبهه‌ بود تا سال ۶۵ که در آبی‌خاکی در منطقه شلمچه،‌جزیره‌ماهی به شهادت رسید اما پیکرش بعد از ۱۲ سال در تاسوعای سال ۷۷ به وطن برگشت و شد. حضور همیشگی در ستاد پشتیبانی من از روزی که به جبهه رفت تا آخرین روزهای جنگ را در ستاد پشتیبانی بودم. در ستاد، همراه بقیه خانم‌ها قند می‌شکستم، نان‌های محلی که از روستاها می‌آورند را بسته‌بندی می‌کردم، کلوچه می‌پختم. برای رزمندگان لباس زیر می‌دوختم و زمستان‌ها هم کلاه و شال می‌بافتم. شب‌های بلند زمستان، کیسه‌های پُر از کلاف‌ کاموا را به خانه می‌آوردم و با خدابیامرز همسرم برای کلاه و شال‌گردن می‌بافتیم. سال ۶۵ بعد از شنیدن خبر پسرم باز هم به ستاد می‌رفتم. بعضی‌ها می‌‌پرسیدند: چرا بعد از شهادت پسرت به ستاد می‌روی؟