#پرستار شهیده مدافع سلامت،
مهشید گودرز
🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۶۶/۵/۵ متولدشد ،
باسابقه ۱۱ سال خدمت در بیمارستان لقمان حکیم تهران
🍃⚘🍃
#عشق به #پرستاری را از مادرش به ارث برد، که سالها مترون بیمارستان لقمان حکیم بود و حدود هفت سال پیش بازنشسته شده بودند.
متاهل بود، همسرش هم مدافع سلامت هستند واولین فرزندش رو ۷ ماهه باردار بود.
به عنوان ماما در این مرکز خدمت خود راآغاز کرد و پس از گذراندن دوره پرستاری بخش های ویژه در این کسوت مشغول فعالیت شد.
در بخش های مختلف این بیمارستان از جمله اورژانس، CPRاورژانس، ICU جنرال و ICU مسمومان به ارائه خدمت به بیماران پرداخت.
🍃⚘🍃
از ابتدای شیوع کرونا تا ۲۰ اردیبهشت ماه ۹۹ نیز به صورت #داوطلبانه به ارائه خدمت در اورژانس کرونا پرداخت و پس از آن به دلیل #بارداری به بخشICU جنرال وICU مسمومان منتقل شد.
🍃⚘🍃
اخیرا هم در بخشICU مسمومان خدمت می کرد، دو هفته پیش از #شهادتش به کرونا مبتلا شده بود. و در قرنطینه خانگی تحت مراقبت قرار گرفت.
🍃⚘🍃
#خواب_صادقه
#از زبان مادر#شهید
#شهید مدافع امنیت
#پویا اشکانی
🍃⚘🍃
#پویا دوست داشت #مدافع حرم و #شهید راه دفاع از حرم شود. 9 ماه خدمت بود. او با خودروی پدرش در ساعت های بیکاری کار می کرد. #پسرم با دختردایی اش هفت ماه بود عقد کرده و قرار بود پایان سال به خانه بخت بروند. #پسر شهیدم تازه 20 ساله شده بود. با #شهادتش آرزوی دامادی او بر دلم ماند.😔 یک هفته پیش از این که به آخرین ماموریت بی بازگشت برود، من خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم #پویا در یک مزرعه پر از گل ایستاده و چفیه به دور گردنش انداخته است. می گفت: مامان من #شهید شده ام برایم بی تابی نکن. از خواب که بیدار شدم، خیلی دلنگران بودم.صبح که #پویا می خواست به کلانتری محل خدمتش برود، خوابم را برایش تعریف کردم که گفت: مامان نگران نباش #خیر است. یک هفته بعد از آن خواب او به ماموریت رفت و دیگر بازنگشت. او برای #برقراری #امنیت در #جامعه اش #شهید شد.😔
🍃⚘🍃
شهیدمدافع حرم ابراهیم عشریه🍃⚘🍃
یکی از #مربیان و #اساتید تاکتیک فنون نظامی و #فارغالتحصیل دانشگاه افسری
امام حسین (ع)⚘ بود که برای در اختیار گذاشتن دانش نظامیاش به عنوان یک مستشار به سوریه رفت و در همین #جبهه نیز به #شهادت رسید.
۲۰ اسفند ۹۴ لباس #مدافعان حرم را بر تن کرد و ۳۵ روز بعد در ۲۴ فروردین ماه ۱۳۹۵ در #منطقه العیس سوریه به #شهادت،رسید.
بعداز#شهیدان حسین مشتاقی و#سعیدکمالی #سومین #شهید مدافع حرم شهرستان نکا هست.
🍃⚘🍃
متولد سال 1358 اصالتا اهل شهرستان نکا و از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع)⚘ بود
#کارشناسی ارشد داشت،و ساکن شهر مقدس قم بود.
متاهل و سه فرزندبه یادگاردارد
زهرا ۱۳ ساله
زینب ۱۰ ساله
فاطمه معصومه ۶ ساله
عاشق خانواده و بچه هایش بود.
🍃⚘🍃
در ۲۴ فروردین ماه ۱۳۹۵ در منطقه العیس سوریه به #شهادت رسید، اما چون پیکرش در منطقه عملیاتی جا مانده بود، با گذشت ۵۴ روز خبر #شهادتش رسما تأیید شد و از آن زمان نامش در زمره #شهدای #جاویدالاثر جبهه مقاومت اسلامی جای گرفت.
تااین که بلاخره پیکر#شهید تفحص و شناسایی شد وبه کشوربازگشت
درشهرشان نکا تشییع و خاکسپاری شد......
🍃⚘🍃
اما با اینکه حرفهایم را رُک و صریح میزنم، در آن لحظه نمیتوانستم مانعش شوم و جرأت نداشتم حرفی بزنم، انگار توانی در زبانم نبود؛ بالاخره خداحافظی کردیم و آمدیم، هنگام خداحافظی من، همسرم و پسرم ایستادیم کنار #ابراهیم، دیدم #ابراهیم اضطراب شدیدی دارد و منتظر است ببیند من چه میگویم اما همچنان سرم را به پایین دوختم و نگاهش نکردم و فقط گفتم: «داداش! میدونم میخواهی بروی، تصمیمت را گرفتی، میدانم انسان قوی هستی و قدرت محکمی پشت تصمیمت هست، تو #استاد #فنون نظامی و #جنگ هستی و #شاگردان مختلفی #تربیت کردی و #منطقه را میشناسی اما بدون این #جنگ است، #جنگی که عین واقعیت است و با کسی شوخی ندارد، مراقب خودت باش»😔
🍃⚘🍃
#ابراهیم ما را صبور کرد و #تلنگری برای ما بود، ما بیش از 50 روز منتظر #ابراهیم بودیم و لحظه لحظهاش برای ما سخت بود 😭و همه خانواده، دوستان، فرماندهان پیگیر این مسأله بودند اما آنچه بهدست آوردیم #صبر است؛ #شهادت #ابراهیم ما را صبور کرد و وقتی بعد از #شهادتش به #کلیپ، #وصیتنامه و #سفرنامه کربلای او رجوع کردم، گفتم: «اگر #ابراهیم برگردد برایش سینهخیز میروم و اگر برنگشت سینهام را ستبر میکنم»
🍃⚘🍃
پدرش در سال 1355 ایشان به دبستان دانش روستای درهبان كه بعد از #شهادتش به نام دبستان #شهید صافی نامگذاری شد ثبتنام كرد.
🍃⚘🍃
برایش زندگی كردن بر روی كره خاكی معنا و مفهومی نداشت و همیشه جمله «كونو لظالم خصما و للمظلوم عونا» بر زبان داشت.
🍃⚘🍃
با آغاز تظاهراتها علیه نظام شاهنشاهی ،به همراه پدر و پسر عمههایش یعنی #شهیدان #شیخ حسین و #شیخ حسن شهابی، در تظاهراتها شركت میكرد و همیشه در مساجد حاضر بودند.
🍃⚘🍃
از دوران كودكی صاحب #اخلاق اسلامی و مذهبی و رفتارش شایسته و پسندیده بود و همین خصوصیاتش باعث شده بود كه نظر تمام مردم را به خود جلب كند.
🍃⚘🍃
با اعزام به #جبهه در #عملیات حصر آبادان شركت كرد و با پیروزی برگشت و باز هم نتوانست دور از#جبهه زندگی كند.
🍃⚘🍃
به #شهادت علاقه زیادی داشت و از آنجا كه با #جرأت و #نترس بودم برای رفتن به #جبهه #داوطلب شد و با گروهی از برادران و دوستانش راهی #جبهههای حق علیه باطل شد.
🍃⚘🍃
برای دومین مرحله عازم #جبهههای نبرد شدم و سر انجام به آنچه فكر میكرد و آرزویش بود رسید.
🍃⚘🍃
قبل از #شهادتش در خواب دیده بود که سرش بریده میشود. بیدار شد و مجددا به خواب رفت که این بار #امام حسین (ع)⚘ را در خواب دیدم که به ایشان فرمودند :
عزیز من ! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه ی #کربلا چه گذشت اما دردی حس نخواهی کرد چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت.
😭💔
🍃⚘🍃
چندی بعد هم خواب ایشان تعبیر شد و همانگونه که در خواب دیده بود به دیدار #مولایش
#امام حسین (ع)⚘شتافت.
💔
🍃⚘🍃
#خاطرات_شهدایی🌷✨🕊
چندماہ بعدعقدمون من ومحمدم
رفتیم بازار من دوتاشال خریدم🛍
یڪیش شال سبز بود ڪہ چندبار هم پوشیدمش و یہ روز محمد بہ من گفت:
اون شال سبزت و میدیش بہ من؟
حس خوبی بہ من میده🙂
شما #سیدی و وقتی این شال سبزت هـمراهمہ قوت قلب مے گیرم💖
خودش هـم دوردوزش ڪرد
و شد شال گردنش ڪہ هر ماموریتی
ڪہ میرفت یا بہ سرش مے بست
یا دور گردنش مے انداخت ..🌿
و در ماموریت آخرش هـم
هـمون #شال دور گردنش بود
ڪہ بعد #شهادتش برام آوردن💔
#شهید_محمدتقی_سالخورده🌸
به روایت #همسرشهید
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
#خاطرات_شهداء
#مادرانه
#مادر_شهید
#دعای_مادر
برادر و همرزم #شهید، تعریف می کرد :
#بیژن به خاطر هوش بالایی که داشت ، شرکت نفت دنبالش فرستاده بودند برای استخدام .
مادرمان من تحصیل نکرده ولی علاقه بسیار شدیدی به اهل بیت داشت .
یه روز #بیژن میاد خونه
همینطوری که وارد خونه می شه ، می بینه مادر داره آش می پزه و در عین حال با #حضرت_زهرا_س درد و دل می کنه و می گه که این بچه ام (امیرحسین) پاش قطع شده و من دیگه رزمنده ندارم برای راه تو یا زهرا و گریه می کنه
مادر ادامه میده که #بیژن هم دنیا را برداشته و آخرتش رو فروخته .
#بیژن شب #شهادتش این و برام تعریف کرد و گفت :
من پشت سر مادر بودم ولی مادر اینو نمی دونست ، وقتی تنهایی داشت آش پزی می کرد و با #حضرت_زهرا_س صحبت می کرد ، رفتم بوسیدمش و بهش گفتم :
« ننه به خدا اینجوری نیست که تو ناراحتی ».
#بیژن همون روز کارت رسمی حفاری نفت را از شرکت گرفته بود .
#بیژن هم همون لحظه کارتش را به مادرم نشون میده و می گیره رو گاز و بهش میگه ببین ننه اینم دنیا ، سوزوندمش ، از فردا هم میرم عملیات و بعداز اون آمد جبهه .
از سال ۵۹ تا ۶۳ #بیژن همه عملیات ها را شرکت کرد و در عملیات بیت المقدس هم خیلی تاثیر گذار بود .
#شهید_بیژن_خطیبی
متولد : 1337
#شهادت : 1363/12/22
عملیات : #بدر
منطقه : #هورالویزه
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#کانال_شهدایی_یاد_یاران
@yadyaaran
ماجرای مدافع حرم #گمنامی که بعد شهادت محل جنازه اش را به دوستانش نشان داد..
🔹️ پدر شهید سید میلاد مصطفوی درباره شهادت پسرش میگوید:
◇ در اوج درگیری بعد از رشادتهای به یادماندنی در ۲۵ مهر ۱۳۹۴ در با اصابت گلوله قناصه به گلویش در جنوب حلب #شهید شد و به خواسته قلبیاش رسید اما پیکرش نیامد.
◇ آنقدر آتش دشمن سنگین بود که همرزمانش فقط توانسته بودند پیکرش را چندصد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند.
🔹️ دو سه هفتهای از #شهادتش گذشت و خبری از جنازه پسرم نشد.
◇ شنیدم که یکی دو بار رفتند برای انتقال پیکر اما #میلاد در جایی که نشان کرده بودند نبود تا اینکه دو شب متوالی به خواب همرزمش میآید و میگوید « دوست داشتم همین جا پیش عمه جانم #حضرتزینب(س) بمانم اما بابام خیلی اذیت میشه فقط و فقط به خاطر بابا انشاءالله خیلی زود برمیگردم » و نام و نشان جایی که بود را میدهد.
این خواب راهی شد برای یافتن پیکر سید میلاد اما #پیکری بیسر و بیدست و بیپا.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#محمود_شهریاری
محمود هفته قبل از #شهادتش خواب امام زمان (عج) را میبیند و آقا ندای #شهادتش را به او میدهد.
مدام میگفت: دوست دارم #شهید شوم.
از آنجایی که در جبهه #شهید نشده بود، همیشه آرزوی #شهادت بر دلش مانده بود.
حال و هوای دیگری داشت و من نگرانش بودم و میگفتم به تنهایی چهطور بچهها را بزرگ کنم؟
روی #حجاب خانمها خیلی حساس بود و گاهی برای این موضوع #اشک میریخت که چرا جامعه اینگونه شده است.
مدام توصیه میکرد که با مردم #خوشرو باشید.
همیشه بعد از #حوادث تروریستی که رخ میداد، خیلی ناراحت میشد و میگفت : دعا کنید که #انتقام خون #شهیدان را بگیریم و دشمن را نابود کنیم.
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#همسرانه
#همسران_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#هادی_شجاع
وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر می رفت و سرش غر می زدم ...
می گفت : #جااان دل #هادی ؟ چیه #فاطمه ؟
چند هفته بیشتر از #شهادتش نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود فقط اشک می ریختم و ناله می زدم .
دلم داشت می ترکید از #بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به #نوشتن از عذاب #نبودنش و عشقم نوشتم براش .
نوشتم #هادی، فقط یه بار ، فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم .
بعد #شهادتش بهترین خوابی بود که می تونستم ازش ببینم .
دیدمش با #محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام می کرد .
صداش زدم و بهترین جوابی بود که می شد بشنوم .
#جاااان دلِ #هادی . چیه #فاطمه ، چرا اینقد #بیتابی میکنی؟ تو جات پیش خودمه #شفاعت شده ای.
راوی :
#همسر_شهید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌹🍃🌷🍃━━━┓
@yadyaaran
┗━━━🌷🍃🌹🍃━━━┛
💢 #مغز #متفکر #طرح و #عمليات #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا را #چقدر میشناسید ؟؟؟ #فرمانده_ای که خبر #شهادتش را #امام_زمان داد...
.
▪️سردار شهید محمدابراهیم موسیپسندی در روز دوازدهم خردادماه 1340 در شهرستان چالوس به دنیا آمد.وی در لشکر 25 کربلا «مسئول طرح و عملیات» بود.این سردار دلاور اسلام به همراه همسر شهیدهاش «مرضیه عاملی» در روز نُهم اردیبهشت ماه سال 1362 در جاده آبادان - خرمشهر به شهادت میرسند.
.
▪️ از کلماتی که درمشکلات بیان می کرد اینکه «خدا شاهد است که من برای غیر خدا کار نمی کنم». سردار به صورت ناشناس در گردان های لشگر می رفت و با آنان در کندن کانال کمک می کرد، و از مشکلات انان مطلع و در رفع آن ها اقدام می کرد.
.
▪️او همچنین نقش مهمی در درگیری با منافقين جنگل، تصرف پاسگاه شرهانی، سلسله ارتفاعات ۱۷۵، فتح شهر موسیان و زبیدات عراق داشت. محمد ابراهیم در مرحله دوم عملیات محرم در حوالی شهر موسیان، در اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر و صورت مجروح و بلافاصله توسط همرزماناش به بیمارستان دزفول منتقل شد. ساعاتی بیشتر از بستری شدنش نگذشته بود که از بیمارستان خارج شد و مجدّد با بدنی مجروح به خط مقدم برگشت.
.
روح سردار آسمانی و همسر شهیده اش شاد و به همراه والدین مرحومشان میهمان اهلبیت باشند.🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
.
#قهرمان_من
💢برای غربت شاه غریب سینه زدم
برای حضرت شیب الخضیب سینه زدم
گریستم همهی عُمر جایِ یارانش
میان روضه به جای حبیب سینه زدم
.
📸 #عکسی از #شهید عزیزالله رودباری ( اهل رودبار) که از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا در بمباران #هفت_تپه #بشهادت رسید.دو هفته قبل از #شهادتش پسرش در #شلمچه #بشهادت رسید.
.
#عزاداری
#یا_حسین
#هفت_تپه_ی_گمنام
#حبیب_لشکر_روحالله
#شهید_عزیزالله_رودباری