eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
392 دنبال‌کننده
29.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
65 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 🕊🌹 🌳همرزم شهید : در همه ی کارها همیشه پیش قدم بود . فرمانده دسته بود بسیار رفتاری نرم و ملایم داشت و تند رفتار نمی کرد با هم همکلاسی بودیم . وقتی برای ما آذوقه می آوردند اول به همه می داد که اگر کم آمد خودش نمی گرفت . در همه ی کارها نظم داشت 🌳بعد از نماز صبح قرآن تلاوت می کرد و بسیار تمیز و منظم بود و عاشق امام حسین بود و همیشه می گفت دوست دارم به کربلا بروم . 🌴 🕊🌷 🌴
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 هر سه تا بچه ش تو لشکر ویژه ۲۵ کربلا بودند...سال ۶۴ پسرش علی شهید شد .ده ماه بعد تو شب عملیات کربلای چهار پسر دومش عسگری شهید شد ، برادرش مهدی رفت جنازه ی عسگری رو بیاره اونم شهید شد و مادر در یک شب دو شهید تقدیم انقلاب کرد و شد مادر سه شهید... . ▪️ ، همین چند ماه پیش بود خدمت و سه شهید رسیدیم...اما در همین مدت کوتاه هر دو عزیز به شهیدانشان پیوستند. روحشان .🌷 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
29.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غروب عاشورا بدنیا اومد... نامش را حسین جان گرفتند. زمان گذشت و حسین شد فرمانده ی شجاع لشکر ویژه ۲۵ کربلا. . 🦋 ۲۴ دی ماه ولادت شهید حاج حسین بصیر گرامی باد.🌷🌷 .
💢به هنگام‌ وداع ...با لب خندان . 📷 و فرزندش _روزهای در خطه مبارک ... 🌹 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
📩 ملک ابراهیم زمانی ( ) و گروه و از واحد اطلاعات و ویژه ۲۵ #شهادت : ۱۳۶۶_ : . 🔖 خدایا، اعتراف می کنم با اینکه می دانم موقعیت من فقط در ذکر الله و تفکر در نظام آفرینش است لذا نمی دانم چرا این فرصت را به عقلم نمی دهم چرا؟ چرا در مورد زندگی فکر نمی کنم، نمی دانم. آیا می توانم معنای زندگی را درک کنم؟ به نظر من زندگی یعنی ، زندگی یعنی ، یعنی ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، زندگی یعنی ، ، برای ، تکه تکه شدن برای ، زندگی یعنی بقا، زندگی یعنی یاد حق، نظاره کردن به آیات حق، زندگی یعنی دادن در راه حضرت دوست.  .
🏷 سید جمال عسگری ( ) : 📆۲۶ اسفند ۱۳۶۶ . . ▪️برادر شهید : یک روز جلوی ایشان را گرفتم و گفتم پدر و مادر می گویند دیگر به جبهه نرو .برگشت و گفت:« شما جلوی من را نگیر من بروم برای شما سوغاتی می آورم» هر طوری بود راضیم کرد و به جبهه رفت  برگشت دیدم یک دستش ترکش خورده است  گفتم داداش سوغاتی کجاست ؟ گفت:« این دست من تقدیم شما ـ ان شالله روز قیامت شفاعت شما را می کند .» .