eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
735 دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
148 ویدیو
1.6هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
هفته‌نامه زن روز
چند می‌گیری عکس نذاری!؟ فرشته امیرزاده تصویر مؤلفه جذابی است که در شبکه های اجتماعی حرف اول را می زند. هرچه متفاوت تر، دیدنی تر. این روزها هم که این فضا برای همه مثل خونه گرم و نرم خاله شده. از بزرگ و کوچک برای خودشان خانه ای دارند و مدام در حال عکس برداری و عکس گذاری اند. از مردم عادی که بگذریم آدم های معروف هم تشنه این فضا شده اند. انگار عطش این طیف از مردم عادی هم بیشتر است. اصلا شاید همین شهرت و معروفیت میزان دوز خودنمایی را بالاتر برده. البته همه اش هم میل به بیشتر دیده شدن نیست و کاسبی هم به این موضوع دامن می زند تا فلان آدم معروف بیشتر عکس بگیرد و ابعاد ریزتر زندگی اش را در معرض تماشا بگذارد، از عکاسی و به اشتراک گذاری لحظه خواب آلودگی گربه خانه بگیر تا نمایی بسته از تصویر نیم رخ شصت پا در نزدیکی های صبح یا سلفی با پیازی که پشت کابینت افتاده و طی سه ماه جوانه زده. اینجا فضای عرضه و تقاضاست و تقاضا میزان عرضه را تعیین می کند. پس تعداد کاربرانی که کنجکاوند ببینند فلان هنرپیشه پیازش چگونه جوانه می زند تشویق مهمی برای ارائه عکس های اوست. اما غافل است که با این همراهی میزان درآمد آن هنرپیشه را برای گرفتن تبلیغات بیشتر بالا می برد و کسب و کارش را رونق بیشتری می بخشد. دریافتی های تبلیغات هم وسوسه انگیز است. آن ها بیشتر عکس می گذارند و بیشتر عضو می گیرند و پول بیشتری به جیب می زنند. حتی به قیمت موج سواری بر جریاناتی که براندازان آن ور آبی به راه می اندازند یا اهانت به مقدسات و اعتقادات مردم برای جبران خلاءها و دیده شدن در مسیر و هدفی که در پیش گرفته اند. شاید به ذهن این گونه برسد که چهره های مشهور نیازی به معروف شدن ندارند، اما حقیقت این است که ولع شهرت و بر سر زبان افتادن دریایی است که برای خیلی ها تمامی ندارد. قصه ای که گاهی بخش قابل توجهی از افراد مشهور به دام آن می افتند؛ به خصوص در دوره و زمانه ای که خیلی از سرمایه گذارها برای انتخاب یک بازیگر یا یک خواننده به جای استعداد و توانایی اش روی دنبال کننده های صفحه اش حساب باز می کنند. هیچ نهادی هم نظارتی بر عملکردشان ندارد. گاهی هم که با پیگیری های مردمی هنرمندی زیر سؤال می رود و به خاطر نوع پوشش و حجابش یا دخالت های بی مورد و بی جایش از امور سیاسی یا اجتماعی تذکر می گیرد صدای برخی مدافعان کم سوادتر از همان هنرمند همه چیز دان، درمی آید که چرا آزادی (ولنگاری!) نیست. این شرایط گل و بلبل فضای مجازی مملکت ما در حالی است که موبورها و چشم آبی های آن ور آبی نسبت به ما قوانین سخت گیرانه تری دارند. نمونه اش هم اخراج بازیکن تیم پرتغال به خاطر گذاشتن عکس های پی در پی در صفحه شخصی خودش! @zane_ruz
مراقب دندان‌های شیری کودکان باشید دندان پزشکان اطفال توصیه می کنند نخستین ویزیت دندانپزشکی کودکان قبل از یک سالگی انجام شود که به واسطه جنبه آموزشی که دارد، والدین می توانند به اطلاعات کافی درخصوص چگونگی توجه به دندان های کودک دست یابند. مراقبت های بهداشتی از دندان ها و رعایت اصول تغذیه ای در کودکان می تواند در حفظ دندان های اصلی آن ها کمک مؤثری باشد. دندان شیری باید برای قرارگیری مناسب دندان های دائمی وجود داشته باشد. اگر دندان های شیری قبل از دندان های دائمی از بین بروند، این مسئله می تواند از نظر حفظ فضای خالی برای رشد دندان، مشکلات جدی برای رشد دندان های دائمی ایجاد کند. والدین باید بدانند که سهل انگاری و بی اهمیت تلقی کردن دندان شیری می تواند مشکلات و عوارض متعددی را برای فرزندشان در رشد دندان های دائمی ایجاد کند. @zane_ruz
طریقه خواندن نماز یکشنبه ذی‌القعده نماز یکشنبه ذی‌القعده، نماز مستحبی و چهار رکعتی است که در یکی از روزهای یکشنبه ماه ذی‌القعده خوانده می‌شود و فضائل بسیاری از جمله آمرزش گناهان و با ایمان مردن برای آن در روایات آمده است. برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرید (یا قبل از غسل وضو بگیرید) و سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده به جای آورید که در هر رکعت یک بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک بار سوره ناس و یک بار سوره فلق خوانده می‌شود و پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه) و آنگاه یک‌بار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگویید و در پایان چنین دعا کنید: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ» برای این نماز ثواب زیادی ذکر شده، از جمله اینکه رسول اکرم فرمود: هر که این نماز را به جا آورد؛ توبه او مقبول و گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان دهد. @zane_ruz
ترشی گوجه سبز 🌺مواد لازم گوجه سبز: ۱ کیلوگرم نمک: ۱قاشق غذاخوری تخم گشنیز: ۱قاشق چای خوری ترخون: ۳ شاخه کوچک سیر: ۵-۴ حبه (دلخواه) فلفل سبز: ۳ عدد (دلخواه) سرکه: به مقدار لازم 🌸طرز تهیه گوجه سبزها را بشویید و کاملا خشک کنید. درون ظرف ترشی کمی ترخون و چند حبه سیر بریزید. سپس گوجه سبزها را درون شیشه و روی سیرها بریزید و در انتها نیز روی گوجه سبزها لایه ای ترخون بچینید. اگر از فلفل استفاده می کنید آن را لابه لای گوجه سبزها قرار دهید. تخم گشنیز را هم داخل شیشه ترشی بریزید. سرکه را با مقداری نمک مخلوط کنید و شیشه ترشی را پر کنید تا جایی که سرکه بالای گوجه سبزها و ترخون ها بیاید سپس در ظرف ترشی را ببندید و در جای خنک و تاریک (خارج از یخچال) نگهداری کنید تا پس از چند روز ترشی آماده مصرف شود. ✨اگر طعم گلپر را دوست دارید می توانید از این ادویه هم در ترشی استفاده کنید. برای سریع تر آماده شدن ترشی می توانید گوجه سبزها را خرد کنید. بگذارید با سرکه یکی دو قل بزند. سپس صبر کنید کاملا خنک شود. بعد در شیشه ترشی بریزید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
خاطره همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی از اولین روزهای بعد از شهادت سردار سلیمانی زمستان سال قبل بود که حاجی برای دیدار با خانواده‌های شهدا به مازندران آمده بود؛ و من مثل همیشه جامانده! زینب تب داشت و من نتوانستم بروم. خب مادر بودم. بعد نماز صبح به گوشی ام پیام آمد. مریم بود، همسر شهید حاجی زاده: «محبوب می‌خوایم الان راه بیفتیم بریم تهران خونه حاجی زود آماده شو.» شوکه شده بودم. مثل برق از جا پریدم. آماده شدم. بچه‌ها را سر و سامان دادم و گذاشتم بمانند که صبح به خانه‌ی عمویشان بروند، زینب را هم گذاشتم بماند... راهی تهران شدیم، با مریم و همسر و پسر شهید ولایی. جاده‌ی هراز یخبندان بود. آرام آرام برف می‌آمد. روی شیشه‌ی بخار کرده با انگشتانم شعر می‌نوشتم: «من خود به چشم خویشتن...» مریم خیره به گوشی اش بود. گفت محبوب اینو ببین، یک دست نوشته بود: "دختر عزیز و خوبم! همانطور که شهید تو را انتخاب کرد امیدوارم خدا هم در عرش اعلی انتخابت کند. دخترم دعایم کن.» گفت: حاجی بچه‌ها رو بغل کرد و گفت من بچه‌های شهدایی که شهید شدن (مکث کرد و گفت) نه ما باعث شهادتشون شدیم رو که می‌بینم شرمنده میشم. من رو حلال کنین... بالاخره رسیدیم...خانه‌ای قدیمی و وسایلی قدیمی تر، اما روح‌انگیز! در و دیواری که پر از عکس‌های شهدا بود. همسر حاجی که آرام نشسته بود و خروشش درونی بود، وقتی دور خانم حاجی جمع شدیم و اشک هایمان را دید مدام قربان صدقه مان رفت. گفت: «اگر حاجی براتون کم کاری کرد بر من ببخشید!» انگار زن و شوهر از یک روح بلند مشترک برخوردار بودند؛ و من نمی‌دانم کدام کم کاری بود؟ مردی که از وقتی نبودیم برای ما جنگید و وقتی بودیم همرزم همسرهایمان بود و وقتی آن‌ها رفتند نورِ امید ما! و کدام کم کاری که مرهم بود و مانند خیلی‌ها زخم نبود... زینب دختر حاجی وارد اتاق شد و ما را در آغوش گرفت و گفت: «خودم نوکر بچه هاتون هستم پدرم اگه نیست، من هستم!» با خودم گفتم: کاش پیکرت این طور نامرتب نبود تا همسرت بعد از سال‌ها یک دل سیر تو را تماشا کند. از آنجا که بیرون آمدیم دیگر برف نمی‌بارید. ولی سوز عجیبی داشت. مریم و بقیه برای تشییع حاجی تهران می‌ماندند، اما من باید برمی‌گشتم. سوار ماشین شدم و به سمت شمال حرکت کردم. حالا، اما آرام بودم و می‌دانستم که این خود حاجی بود که مرا به خانه اش دعوت کرد. یاد کنیم همه شهدا را با ذکر بر محمد و آل محمد @zane_ruz
شیرینی زولولو ماه رمضان بود. در آزمایشگاه نشسته بودم و در حال آنالیز داده هایم بودم که استاد راهنمایم وارد شد و با هیجان خاصی شروع به احوال پرسی کرد و بلافاصله از برنامه مستندی صحبت کرد که چند شب قبل در شبکه سی.بی.سی کانادا در مورد هنر شیرینی پزی و نانوایی ایرانی و یکی از شیرینی پزی های معروف منطقه تهرانتو کانادا (منطقه ایرانی ها) به اسم کافه بی بی دیده بود. بعدش خیلی با هیجان و با لحنی که توش یک خجالت کودکانه پنهان بود گفت که مستندساز پیشنهاد داده است اگر گذرتان به آن کافه افتاد حتما شیرینی «زولولو» را امتحان کنید. با شنیدن این کلمه خنده شیطنت آمیزی بر صورتم نقش بست که هرچه تلاش کردم نتونستم پنهانش کنم و با شیطنتی که خارج از کنترلم بود از او خواستم دوباره اسم شیرینی را تکرار کند تا شاید یادم بیاید که چی بوده است. استادم که فکر کنم متوجه شیطنت من شد از این کار سر باز زد و گفت که اسمش با «ز» شروع می شده است. دست از شیطنت برداشتم و گفتم فکر کنم می دونم منظورش کدام شیرینی هست و اسم زولبیا را به آرامی برایش تلفظ کردم. با ذوق زدگی گفت که آره همین بوده. برایش توضیح دادم که این شیرینی مخصوص رمضان هاست و این که به خاطر نزدیک بودن به ماه رمضان می تونم هر وقت که به منطقه ایرانی ها رفتم برایش زولبیای تازه بخرم. ▪️زهره کیانفرد @zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم... ✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨ سلام!✋🌺 صبح گرم تابستانی‌تون بخیر و شادی امام جواد علیه السلام می‌فرمایند: «اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چیز گرانى است و نردبان رسیدن به هر بلندایى.» (بحار الأنوار: ۷۸/ ۳۶۴/ ۵) 🌻با ما همراه باشید🌻 @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
بگذار تا بمانم یاسمین رضوی همه ما نسبت به تغییر مقاومت می کنیم. البته شدت و ضعف این مقاومت بسته به نوع شخصیتمان متفاوت است. برخی مقاومت بیشتر داریم و بعضی کمتر. تغییر یعنی به هم خوردن آن چیزی که به آن عادت کرده ایم، تغییر حالت دادن و رسیدن به یک حالت دیگر. اگر بخواهیم صادق باشیم باید بگوییم که پیشرفت، در اکثر مواقع در گرو تغییر است. حتی اگر پیشرفتی هم در کار نباشد، صرفا برای مراقبت از خود و اطرافیانمان مجبور به تغییر هستیم. دنیای معاصر، تغییرات بیشتری را هم از ما طلب می کند. اجاره نشینی، یکی از مسائلی است که ما را مجبور به تغییر مداوم می کند. تغییر شغل، تغییراتی که در کارمان باید بدهیم تا با وضعیت در حال تغییر جهان، منطبق شویم و هزاران هزار تغییر دیگر که در طول زندگی و حتی به صورت روزانه با آن ها روبرو هستیم. اما همان طور که گفته شد همه ما انسان ها در برابر تغییر مقاومت می کنیم. چرا؟ چون بشر به عاداتش وابسته است. عادت می کند و تغییر عادت، باعث احساس عدم امنیت موقت می شود. در «مشاوره» این هفته می خواهیم با این نوع مقاومت روحی نسبت به تغییر آشنا شویم و موانع و راهکارهای آن را بررسی کنیم. در بخشی از این یادداشت می‌خوانیم: این نوع مقاومت فقط مختص به افراد نیست. حتی سازمان و ارگان ها هم در برابر تغییر مقاومت می کنند و گاه افراد درگیر هیچ متوجه نیستند که علت مخالفتشان با بسیاری از پیشنهادات و ایده های مطرح شده، صرفا مقاومتشان در برابر تغییر است. ناخودآگاه مخالفند، چون از تغییرات می ترسند. یک مثال می زنم: تصور کنید شما کارمند یک اداره هستید؛ امروز صبح با خبر تغییر مدیرتان روبرو شده اید، مدیری که با رفتارهایش، نوع مدیریتش و شخصیتش آشنا بودید، سال ها با او کار کرده اید و این باعث می شود سختی کار برایتان کمتر باشد، چون حس می کنید در کار تیم خوبی را تشکیل داده اید و کارتان خیلی خوب پیش می رود وقتی با هم کار می کنید. اما امروز به شما گفته اند آن فرد به قسمتی دیگر منتقل شده و شما باید از امروز با فردی جدید کار کنید. پیش از آن که شما فرد جدید را ببینید و با او صحبت کنید و حتی کمی از نوع مدیریت و شخصیتش بدانید، احساس بیچارگی و مورد ظلم واقع شدن می کنید. گمان می کنید همه چیز از دست رفته است و دیگر شرایط مثل سابق نمی شود. حتی ممکن است به استعفا دادن و رفتن از مجموعه فکر کنید چون به نظرتان فقط با آن فرد می توانستید کار کنید. ممکن است هزار و یک دلیل موجه بیاورید که نشان می دهد مدیر شما باید به سر پست سابقش برگردد، اما ناخودآگاه شما از این تغییر شوکه شده و در برابر آن مقاومت می کنید. متن کامل مشاوره این هفته را در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz