هفتهنامه زن روز
#گزارش (۱)
یک جنگ تمام عیار
فاطمه اقوامی
خبر، انعکاس رویدادهاست. این رویدادها با استفاده از عناصر پنج گانه خبرى یعنى «چه؟ چه کسى؟ ِکى؟ کجا؟ و چگونه؟» منعکس مى شوند. گاهى در کنار این اطلاع رسانى و انعکاس رویدادها، تحلیلى هم جهت پرداخت به علل چرایى و یا نتیجه و پیامد آن رویداد ارائه مى شود. رسالت اصلى خبر آگاهى بخشى است اما همیشه هم این وظیفه را به انجام نمى رساند. رسانه هاى خبرى این روزها مثل یک چاقوى دو لبه عمل مى کنند. گاهى در راستاى همان آگاهى بخشى حرکت مى کنند و گاهى برعکس این مسیر فریب را در دستور کار خود قرار مى دهند. خبر در جوامع امروز داراى قدرت بزرگى است و مى تواند بسیار اثرگذار باشد. در عرصه روابط بین الملل با کنار هم قرار گرفتن قدرت و رسانه مفهوم جدیدى به نام «جنگ رسانه» پدید آمده که از مصادیق جنگ نرم است. رسانه هاى خبرى در این جنگ نقش بسزایى دارند. جنگ رسانه اى از دوران باستان تا امروز وجود داشته و جزو جدانشدنى سیاست قدرت ها بوده است. فقط این روزها با تولد و گسترش ابزارهاى رسانه اى کمیت و کیفیت این جنگ عوض شده است. از جنگ جهانى دوم جنگ رسانه اى به رشته اى علمى و استراتژیک تبدیل شده که ذات اصلى قدرت نظامى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى کشورهایى چون آمریکا را تشکیل مى دهد. در این جنگ هر کدام از جریان هاى خبرى مى کوشند با استفاده از تکنیک هاى مختلف عملیات روانى موجب تضعیف هرچه بیشتر گفتمان رقیب شوند. یعنى دقیقا همان کارى که رسانه هاى نظام سلطه در قبال ایران دنبال مى کنند. رسانه هاى خبرى غرب که در صدر آن ها رسانه هاى آمریکایى قرار دارند با نهایت توان در میدان این جنگ حاضر هستند و در هر دوره اى با دستور کار مشخص فضا را در جهت تخریب گفتمان انقلاب اسلامى پیش مى برند. در سال هاى اخیر استفاده از اینترنت و گسترش شبکه هاى اجتماعى مانند توئیتر، اینستاگرام، تلگرام و...که اغلب مالکیت و مدیریت شان در اختیار آمریکاست به میدان این جنگ وارد شده و نقش مهم خود را ایفا مى کنند. در جنگ رسانه اى قاعدتا کسى پیروز است که بتواند جنگ را در زمین دلخواه خود انجام دهد. کار ما در جنگ رسانه اى بسیار سخت است چرا که این جنگ این روزها بیشتر در فضاى مجازى در جریان است و دشمن ما دقیقا کسى که این فضا را ساخته و تجهیز کرده و به زیر و بم آن کاملا آشناست و مدیریتش را در دست دارد. در دنیا امروز همه روزه با استفاده از رسانه ها مختلف حجم بالایى از طلاعات، اخبار و گزارش ها مبادله مى شود که این مبادلات نقش مهمى در مدیریت افکار عمومى و امور ایفا مى کند.
@zane_ruz
#سلامتی
آیا برای مبتلا نشدن به کرونا پس از ورود به خانه باید لباسها را ضدعفونی کنیم؟
زهره امین زاده متخصص بیماریهای عفونی گفت: شستشوی دستها بسیار ضروری است. اگر شما با فردی در تماس باشید که بیمار باشد در حین عطسه یا سرفه قطرات تنفسی او تا فاصله یک تا دو متر پرتاب شود و این میتواند شما را نیز بیمار کند. توصیه میشود افراد از تجمعات دوری کنند. او در رابطه با نیاز به ضدعفونی کردن لباسها پس از ورود به خانه، گفت: افرادی که با بیماران مبتلا هم نشین هستند، باید لباسهای خود را خارج از منزل ضدعفونی کنند. اما برای افراد عادی نه وزارت بهداشت و نه سازمان بهداشت جهانی این توصیه را نمیکند. ضدعفونی کردن سطوح منزل و دستگیرهها نیز میتواند خطر ابتلا به ویروس کرونا را کاهش دهد که البته در صورت شستشوی مداوم دستها این کار ضرورتی ندارد. او گفت: علائم این ویروس نیز مثل هر بیماری تنفسی دیگر است. افرادی که مبتلا به هرگونه ویروس از سرماخوردگی گرفته تا کرونا هستند باید از ماسک استفاده کرده و اصول بهداشتی را رعایت کنند تا ویروس را به افراد دیگر انتقال ندهند. علائم کرونا در ابتدا تفاوت چندانی با علائم سرماخوردگی ندارد و ممکن است در برخی افراد این ویروس در حد همان سرماخوردگی تاثیر داشته باشد و او را به بیمارستان نکشاند. اما اگر علائم سرماخورگی یا آنفلوانزا دارید تا بهبودی کامل در خانه بمانید و بعد از مراجعه به پزشک عمومی با مصرف مایعات و استراحت به روند بهبودی کمک کنید.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#یارمهربان
معرفی کتاب «من سرباز بشار نیستم»
«من سرباز بشار نیستم» جدید ترین اثر مجید پورولى است که از سوى انتشارات شهید کاظمى وارد بازار شد. ماجراى طلبه اى که تقدیر و زمانه او را به سوریه مى برد و در مقابل 12 دختر گم شده سنى قرار مى دهد. عنوان کتاب را از تهمت بزرگى که در فضاى مجازى به رزمندگان ایران که در خاك سوریه در حال جنگ بودند، انتخاب شده. برخى معاندان و جاهلان این رزمندگان دلیر و جان بر کف را به غلط «سربازان بشار اسد» معرفى مى کردند و سعى داشتند طورى القاء کنند که این ها براى «خاك سوریه» و براى «ارتش بشار اسد» مى جنگند؛ در حالى که اگر کسى اندکى بصیرت داشته باشد، درمى یابد که حضور در سوریه در حقیقت «دفاع از حریم جمهورى اسلامى» است. در این سال ها مرزهاى سیاسى تعریف قدیم خود را از دست داده اند و یک رزمنده ایرانى مى تواند شجاعانه در خاك سوریه لباس رزم بر تن کند و در صف اول بجنگد؛ در عین حال هنوز سرباز گوش به فرمان رهبرى و جان فداى پرچم جمهورى اسلامى باشد. خط اصلى داستان، ماجراى یک طلبه سنتى اصفهانى است که سخت دنبال روایات و احادیث معصومین و نشر این روایات در میان جامعه است. او براى اخذ مدرك دکترى ادبیات عرب به لبنان سفر مى کند و در بازگشت تقدیر و زمانه او را به سوریه مى برد و در مقابل یک سرباز داعشى و 12 دختر سنى قرار مى دهد. این طلبه همسرى دارد که سخت به او وابسته است. نیمى از داستان نامه هاى عاشقانه این زوج است. در داستان چند شخصیت فرعى دیگر نیز داریم که در پیش برد داستان نقش دارند. نظیر دایى صابر، احمد عدنان، جاسم و مصطفى. دایى صابر یک فرمانده جنگى و رزمنده دلیر ایرانى است که در خاك سوریه عاشقانه لباس رزم بر تن کرده و مدافع عظمت و شوکت جمهورى اسلامى است.
@zane_ruz
#شماوما
یکى بره نمک بیاره
یک روز خانواده لاك پشت ها تصمیم گرفتند که به پیک نیک بروند. از آن جا که لاك پشت ها به صورت طبیعى در همه موارد یواش عمل مى کنند، هفت سال طول کشید تا براى سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده لاك پشت ها خانه را براى پیدا کردن یک جاى مناسب ترك کردند. در سال دوم سفرشان بالأخره پیداش کردند. براى مدتى حدود شش ماه محوطه رو تمیزکردند، و سبد پیک نیک روباز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند! پیک نیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آن ها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانى،... جوان ترین لاك پشت براى آوردن نمک از خانه انتخاب شد. لاك پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توى لاکش کلى بالا و پایین پرید، گر چه او سریع ترین لاك پشت بین لاك پشت هاى کند بود! او قبول کرد که به یک شرط بره؛ این که هیچکس تا وقتى اون برنگشته چیزى نخوره. خانواده قبول کردن و لاك پشت کوچولو به راه افتاد. سه سال گذشت... و لاك پشت کوچولو برنگشت. پنج سال... شش سال... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاك پشت که دیگه نمى تونست به گرسنگى ادامه بده، اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد. در این هنگام لاك پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید و گفت:«دیدید مى دونستم که منتظر نمى مونید. منم حالا نمى رم نمک بیارم!»
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#گزارش (۲)
پروپاگاندا
فاطمه اقوامی
حتما شما هم نام این اصطلاح به گوشتان خورده است و چیزهایى راجع به آن شنیده اید. پروپاگاندا در حقیقت شامل تکنیک هایى مى شود که توسط یک حزب، گروه یا کشور به کار گرفته مى شود. پروپاگاندا در واقع یک نوع روش ارتباطى است که با هدف نفوذ، بر گرایش ها و افکار مخاطبان پیش روى مى کند. اطلاعات در پروپاگاندا اطلاعاتى مغرضانه یا گمراه کننده است که از طریق رسانه هاى جمعى و با اهداف خاص سیاسى، اجتماعى پخش مى شود. رسانه هاى گروهى در عرصه عملیات روانى، بهترین و مدرن ترین ابزار براى بهره گیرى از پروپاگاندا هستند. رسانه هاى غربى اعم از خبرى و غیرخبرى با استفاده از همین تکنیک هاى پروپاگاندا اهداف خود براى مقابله با ایران را پیش مى برند و به دنبال فتح افکار و اذهان در جنگ رسانه اى هستند. رسانه هاى خبرى به عنوان یکى از سربازان عرصه جنگ رسانه اى و عملیات روانى نقش مهم و بسزایى برعهده دارند و از تکنیک هاى پروپاگاندا غافل نیستند. شناخت تکنیک هاى پروپاگاندا ما را با حقایق جالبى روبرو مى کند و مشخص مى سازد چگونه مى توان افکار را از واقعیت منحرف کرد و بدون حتى شلیک یک گلوله نتیجه یک جنگ تمام عیار را به نفع خود تغییر داد. در این جا به سه مورد از تکنیک هاى پروپاگاندا اشاره مى کنیم.
1⃣فریب: یکى از راه هاى تأثیرگذارى بر مخاطبان، دادن اطلاعات دروغین و جهت دار یا ارائه تصویر وارونه از وقایع است که اغلب با نمایش قسمت هایى از واقعیت ها مى تواند گروه هاى گوناگون مخاطبان مورد نظر در جنگ رسانه اى را تحت تأثیر قرار دهد.
2⃣تحریف: طیف وسیعى از دورغ تا کتمان حقایق را در برمى گیرد. مخدوش کردن اطلاعات، پرت کردن حواس مخاطب، جلب توجه او به مسائل دیگر به طورى که از موضوع اصلى غفلت کند و ساده کردن بیش از حد مسائل پیچیده، از شیوه هاى تحریف حقایق به شمار مى رود.
3⃣تظاهر به بى طرفى: در این تکنیک، سخنان و دیدگاه هاى مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه و خبر منعکس مى شود. رسانه با اتخاذ یک موضع بى طرف در ظاهر، اعتبار بیشترى در میان مخاطبان خود کسب مى کند. گاهى براى تخریب سوژه مورد نظر، در ابتدا مواضع بى طرفانه اى نسبت به آن گرفته مى شود و حرف هاى مخالفان هم مطرح مى شود تا ذهن ها را به این سمت بکشاند که رسانه به این قضیه کاملا بى طرفانه نگاه مى کند و بر همین اساس نتیجه مورد قبول مخاطبان واقع شود. اما در حقیقت بى طرفى فقط نوعى پوشش است تا به صورت کاملا حرفه اى و مؤدبانه مطالب مورد نظر آن رسانه به مخاطب القا شود. حتما تاکنون استفاده از این روش را در برنامه هاى بى بى سى شاهد بوده اید.
متن کامل گزارش این هفته را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#ایرانگردی
تصویر هوایی زیبا از برداشت برنج در شهر صومعهسرا استان گیلان
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنر_در_خانه
🎥 چگونه یک قورباغه اوریگامی بسازیم؟
اسباببازیای ساده برای بچه ها
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
🏴اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم...
همراهان گرامی کانال زن روز
سلام!✋✨
صبح تون بخیر
فرا رسیدن سالروز شهادت جانگداز امام هادی علیه السلام رو به محضر حضرت مهدی (عج) و شما بزرگواران تسلیت میگوییم.
@zane_ruz
#حدیث_امروز
امام علی النقی علیه السلام فرمود:
خداوند دنیا را منزل حوادث ناگوار و آفات، و آخرت را خانه ابدی قرار داده است و بلای دنیا را وسیله به دست آوردن ثواب آخرت قرار داده است و پاداش اُخروی نتیجه بلاها و حوادث ناگوار دنیاست.
اعلام الدین، ص. ۵۱۲
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#نمای_نزدیک
بهشت گمشده
فائقه بزاز
دنبال داروى گیاهى خاصى بودم و یک دوست آدرس این مغازه را داده بود. مغازه اى در یکى از بازارهاى سقف دار و جذاب جنوب شهر... از روى آدرس که فهمیدم محله کجاست، اشتیاقم براى تهیه دارو بیشتر شد؛ هم فال بود و هم تماشا. یک تهران گردى کوچک به بهانه خرید دارو و سرك کشیدن تو کوچه هاى قدیمى و دید زدن خانه هایى که اگر چه بعضى هایشان طبقه طبقه، روى کول هم سوار شده بودند و وصله ناجورى براى آن منطقه اصیل بودند اما هنوز رایحه کاهگل بعضى دیوارها شامه را قلقلک مى داد و پنجره هایى چوبى که در دل دیوارهاى گلى جا خوش کرده بودند آدم را به شنیدن هزاران هزار قصه مگوى دعوت مى کرد.
از چند مترى مغازه، عطر ناب آویشن و پونه، بادرنجبویه و اسطوخودوس مثل یک مغناطیس قوى مرا به سمت مغازه کشاند. در را که باز کردم انگار در بهشت برایم باز شده بود؛ سنت و آداب بکرش روحم را نوازش داد؛ گونى هاى ریز و درشت پر از گل و گیاه خشک شده عطارى و یک پیرمرد که روى صندلى چوبى لم داده بود. ترازویش از آن قدیمى ها بود. با دو کفه بزرگ طلایى رنگ پریده. زیر لب گفت: «ما بسته نایلونى نداریم. براى زمین ضرر داره.»
زمین را طورى ادا مى کرد انگار از فرزندش به او نزدیک تر است. مثل قدیم ها، یک کاغذ کاهى تر و تمیز را قیف کرد و دانه هاى قلقلى ریز را درونشان پیچید و گذاشت یک کفه ترازو. دوباره سراغ همان کاغذهاى بریده شده رفت و یکى دیگر را بدون محتویات، پهن کرد وسط کفه دیگر ترازو. تعجبم را که دید گفت: «ما دارو مى فروشیم، کاغذ نمى فروشیم. باید وزن کاغذ را هم حساب کنم، حقى به گردنم نمونه!» وسط آن بهشت خوش عطر و بو، یاد همه ژن هاى خوبى افتادم که در این برهه از زمان احساس مسئولیتشان گل کرده و براى غصب صندلى مجلس میلیاردى خرج مى کنند. یاد پوستر تبلیغاتى یکى که عکس سردار دل ها را ویترین کاسبى اش کرده بود و به مردم وعده هاى محال مى داد. که اگر مرام حاج قاسم را داشت اصلا سراغ اشغال صندلى ریاست نمى رفت.
یاد هیاهوى پر جنجال بازار مکاره این روزها افتادم و این پیرمرد که گوشه بهشت خودش را چسبیده بود و از حقى معادل یک پر کاه کاغذ مى ترسید. یاد سخن معصوم علیه السلام افتادم که فرمود: سنگ غصبى در بناى خانه، گروگان ویرانى آن است. و آن کس که با ظلم غلبه مى کند در حقیقت مغلوب و شکست خورده است و کسى که از طریق گناه پیروز شود مفلوك روزگار است حتى اگر ژن خوب به پیشانى اش داغ شده باشد.
@zane_ruz
#کدبانوگری
شامی پنیری
🌹مواد لازم
گوشت چرخ کرده (گوشت قرمز یا مرغ): 750 گرم
پیاز: 1 عدد بزرگ
تخم مرغ: 1 عدد
آرد سمولینا: حدود لیوان
آرد: 3 قاشق غذاخورى
نمک و فلفل: به میزان لازم
پنیر موزارلا یا چدار: هر کدام 150 ـ 100 گرم
پودر سوخارى: به میزان لازم
🌷طرز تهیه
پیاز را رنده کرده و آب پیاز گرفته شود گوشت چرخ شده، تخم مرغ، سمولینا، نمک، فلفل و آرد را به پیاز افزوده و همگى را خوب چنگ بزنید تا مواد خوب مخلوط شود. پنیر را به قطعات کوچک تقسیم کنید. مقدارى از گوشت را برداشته و تکه اى از پنیر را وسط گوشت گذاشته و شکل بدهید و سپس آن را در آرد و تخم مرغ و پودر سوخارى زده ( البته مى توانید تنها در پودر سوخارى زده) و در روغن سرخ کنید. براى سرخ شدن هر طرف4 الى 5 دقیقه با حرارت متوسط کافى است.
@zane_ruz
#مذهبی
اعمال لیلة الرغائب را از دست ندهیم
شب جمعه اوّل ماه رجب را لیلة الرَّغائب میگویند و از برای آن عملی از حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد شده با فضیلت بسیار که سیّد در اقبال و علاّمه در اجازه بنی زهره نقل کردهاند از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد، چون شب اوّل قبر او شود، حقّ تعالی بفرستد ثواب این نماز را بسوی او به نیکوتر صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان فصیح پس با وی گویدای حبیب من! بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدّت و سختی گوید تو کیستی؟ بخدا سوگند که من روئی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرینتر از کلام تو نشنیدهام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم. گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردی؛ امشب بنزد تو آمدم تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و، چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو معدوم نخواهد شد. کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میداری، چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز میگذاری هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ میخوانی و، چون فارغ شدی از نماز هفتاد مرتبه میگوئی «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَعَلی آلِهِ» پس به سجده میروی و هفتاد مرتبه میگوئی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس سر ازسجده برمیداری وهفتاد مرتبه میگوئی «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِیُّ الاَعْظَمُ» پس باز به سجده میروی و هفتاد مرتبه میگوئی: «سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» پس حاجت خود را میطلبی که انشاءالله برآورده خواهد شد.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#زیرگذرتاریخ
یاد راوی یوسف
به مناسبت درگذشت هنرمند فقید فرج الله سلحشور، 8 اسفند 1
فرج الله سلحشور، کارگردان، نویسنده، تهیه کننده، بازیگر و چهره پرداز صاحب نام ایرانى در سال 1331 در قزوین به دنیا آمد و در هشتم اسفند ماه 1394 نیز دعوت حق را لبیک گفت. از این هنرمند انقلابى کشورمان آثار متعددى به جا مانده که از مهم ترین آن ها مى توان به دو مجموعه «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر» اشاره کرد؛ دو سریالى که در دو برهه مختلف زمانى توانستند بخش اعظمى از مردم ایران را پاى تلویزیون بنشانند. نقطه عطف کارنامه مرحوم فرج الله سلحشور در فاصله بین دهه هاى هفتاد و هشتاد با سه مجموعه تلویزیونى شکل گرفت که هرسه درون مایه اى تاریخى ـ مذهبى داشتند و الهام گرفته شده از داستان هاى قرآنى به حساب مى آمدند. سلحشور ابتدا در اوایل دهه هفتاد مجموعه «ایوب پیامبر» را با کارگردانى، نویسندگى و بازیگرى خودش در نقش اصلى ساخت که در آن زمان مورد توجه قرار گرفت و شروعى براى موفقیت هاى بعدى این کارگردان بود. او در سال 76 از پروژه به یادماندنى اش «مردان آنجلس»، با موضوع داستان اصحاب کهف، رونمایى کرد که این مجموعه هم بسیار پرمخاطب شد. یک دهه بعد سلحشور مهم ترین اثر کارنامه هنرى خودش، یعنى «یوسف پیامبر» را روى آنتن برد که به محبوبیتى کم نظیر در تاریخ رسانه ملى دست یافت. از مرحوم فرج الله سلحشور دو پروژه تلویزیونى نیمه تمام به جاى مانده است. یکى مجموعه اپیزودیک «قصه هاى تبیان»، روایت هایى با موضوعات قرآنى در جامعه امروز ایران و دومى، پروژه مهم «حضرت موسى» که به نظر مى رسد چنان که باید و شاید توسط مسئولین صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران جدى گرفته نمى شود در حالى که پتانسیل بالایى هم در جذب مخاطب دارد.
@zane_ruz
#یک_نکته_از_هزاران
✨🌺سرنوشت به این معنى است که فرصت هایى براى به راست یا چپ پیچیدن وجود دارد.
اما تقدیر خیابانى یک طرفه است. براى همین مى گویند تقدیر فقط
دست خداست.🌺✨
🍃🌼آن چه را مى شنویم، فراموش مى کنیم. آن چه را مى بینیم، به خاطر مى سپاریم. آن چه را انجام مى دهیم، درك مى کنیم.🌼🍃
@zane_ruz
#ایرانگردی
سمفونی مه در طبیعت
منطقه کوهستان چالوس در سومین روز آبانماه چیزی شبیه سرزمین عجایب بود، جایی که به لطف هوای ابری و نیمه بارانی مه نقش اول در طبیعت را داشت.
@zane_ruz
#ینگه_دنیا
سرویس شبانه
پسرم از سر شب دندان درد گرفت و درد تا ساعت ده و نیم شب ادامه داشت. مجبور شدم برم بیرون و برایش شربت نورفن بگیرم. نورفن همون ایبوپروفن خودمونه. فکر کنم، تو ایران، تقریبا توى هر داروخونه اى پیدا میشه.
قیمت یک شیشه شربت 100 میلى لیترى، 5 یورو و ده سنت است ولى چون من بعد از ساعت 8 شب این دارو را خریدم، 50 درصد افزایش داشت. قیمت این دارو تحت عنوان سرویس شبانه، توى فاکتور هم دو و نیم یورو، درج شده. این جا بود که فهمیدم اگه یه موقع خواستم، دارو بخرم، بهتره قبل از ساعت 8 شب بخرم.
@zane_ruz
#داستان
جادهای در مه
معصومه کرمی
قدم به جاده سبز مه گرفته مى گذارم، گره روسرى ام را مرتب مى کنم، هواى ابرى را دوست دارم اما مه را نه. ریه هایم را از هواى پاك بهارى پر مى کنم و با صدا نفسم را بیرون مى دهم. قدم هایم را روى جاده مى شمارم با خود مى گویم حالا که چیزى معلوم نیست که ته دلم ضعف مى رود، اگر برگشته باشد؟ سریع تر مى روم مانند رودخانه اى که با شتاب پیش مى رود و در دلش پیچ و تاب مى خورد، شروع به خواندن مى کنم الف ـ ب ـ پ ـ ت ـ هرچه هست و نیست پشت مه رنگ مى بازد، به «ى» آخر که مى رسم تلفن همراهم زنگ مى خورد. به صفحه گوشى نگاه مى کنم به چهره خندان داود لبخند مى زنم جواب مى دهم.
ـ جانم، خوبم نگران نباش، آره زودتر راه افتادم قدم بزنم...
از شما دعوت میکنیم ادامه این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz