هفتهنامه زن روز
#سبک_زندگی
تو از کجا پیدات شد؟
گلاب بانو
یقه کتت پاره شده. پسر جوان دست برد به سمت گردنش. می سوخت کجا؟ کجا رو میگی پاره شده؟! مادر با نوک چاقو نشانش داد آن جا! نوک چاقو پارگی زیر یقه را نشانه گرفته بود.
ـ آهان چرا خودم ندیدم گیر کرد به میخی جایی.
مادر خندید میخ کجا؟ احتمال این که تو مسیر رفت و برگشت تو به اداره میخ وجود داشته باشه خیلی کمه، احتمال این که اون میخ تو ارتفاع صد و هفتاد و پنج سانتی متری از زمین باشه خیلی کمتر! علاوه بر این که آدم حرفتو نمی تونه باور کنه چون کلا احتمال گیر کردن پسری مثل تو به چیزی که یقه شو پاره کنه خیلی صفره چون من پسرمو می شناسم. صادق به فکر فرو رفت و پرسید: اگه من دولا شده باشم چیزی رو از روی زمین برداشته باشم یا موقعی که از حالت نشسته به حالت ایستاده دراومده باشم احتمالات شما کم و زیاد میشه؟ مادر معلم ریاضی بود حساب و احتمالات از زندگی او یک ثانیه جدا نمی شد. او احتمالات مربوط به همه چیز را محاسبه می کرد. مادر گفت: شغلی که تو داری یعنی حسابداری یه شرکت بزرگ، نشستن پشت یه صندلی تو یه اتاق مرتب و تر و تمیز اون احتمالو کمتر می کنه. صادق خندیده بود. همیشه احتمالات جواب می داد و تهش به اعترافات می رسید. می دانست در نهایت باید دو دستش را بالا ببرد و همه چیز را اعتراف کند. هر چقدر احتمال وجود میخ در اطرافش کمتر می شد. احتمال عاشق شدنش بالاتر می رفت. منطق این طوری آدم ها را به بازی می گرفت، احتمال وجود یک میخ در دیوارهای اطراف کم می شد و احتمال پیدا شدن آن میخ در قلبت زیاد منطق درستی نبود یعنی تو کت مادر نمی رفت. صادق دستش را روی پارگی گذاشت، خون بیرون می زد. سرباز داد زد: فشار بده فشار بده! صادق فشار می داد و خون از لابه لای منطق و احتمالات بیرون می ریخت. کی فکرش را می کرد بعد از عروسی آن ها جنگ شود؟ کی احتمال می داد مرد دیوانه ای در خاورمیانه دستور تسخیر کشور همسایه را صبح زود روی یک میز بزرگ بکوبد و فرماندهانش را برای اجرای عملیات جنگی از رختخواب هایشان بیرون بکشد. احتمال دیوانگی صدام چقدر بود مادر؟ و احتمال این که اولین موشکش به شهر ما بخورد و درست دیوار مدرسه پایین بیاید؟! احتمال این که تو آن جا ایستاده باشی، کنار تخته سیاه نزدیک در با گچ صورتی در دست، درس را تازه شروع کرده باشی احتمالات را نوشته ای بالای تخته زیر بسم الله تخته افتاده روی زمین و خون پیشانی سپیدت دویده روی احتمالات و اعداد!
متن کامل سبک زندگی این هفته را میتوانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#سلامتی
«وایتکس» یک ضدعفونی کننده عالی اما خطرناک
مواد ضدعفونی کننده بر پایه کُلُر از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان مواد موثر در بحث ضدعفونی سطوح مختلف در برابر ویروس کرونا شناخته شده اند. مواد دارای کُلُر انواع مختلفی دارد، از جمله پودر کلُر که ماده خطرناکی است و در همین راستا وزارت بهداشت ماده سفید کننده یا «وایتکس» را معرفی کرده که هم حاوی کلر است هم برای مردم آشنا و قابل دسترس است و هم خطرات وجود این ماده در منازل کمتر است. برای استفاده از این ماده، باید آن را به نسبت یک به ۹۹ با آب سرد (آب لوله کشی) رقیق کرد، به اینصورت که به ازای یک قاشق غذاخوری از این محلول باید ۹۹ قاشق آب سرد (آب گرم استفاده نشود) استفاده شود. سازمان بهداشت جهانی نسبت یک به ۵۰ را هم پیشنهاد میکند که این نسبت برای ضدعفونی سطوح آلودهتر و مشترک از جمله دکمه آسانسور، دستگیره درها و ... توصیه میشود. نسبت یک به ۹ این محلول هم وجود دارد که برای ضدعفونی کردن مراکز درمانی و محیط بیمارستانها و اتاق بستری بیماران استفاده میشود. افرادی که در منزل بیمار کرونایی دارند هم میتوانند برای ضدعفونی کردن سرویسهای بهداشتی از نسبت یک به ۹ استفاده کنند؛ افراد باید دقت داشته باشند هنگام تهیه این محلول اول آب سرد را داخل ظرف ریخته و سپس به آن وایتکس اضافه کنند و آب سرد را روی وایتکس نریزند. در هنگام استفاده از این محلول باید دستمال را به آن آغشته کرده و سپس از یک نقطه سطح آلوده شروع کرده و بصورت پیوسته پیش رفته و در نقطه انتهای سطح دستمال را برداریم، طوری که سطح آلوده یکدست با محلول پوشانده شود؛ همچنین مقدار محلول استفاده شده باید به حدی باشد که سطح مورد نظر یک دقیقه مرطوب بماند.
@zane_ruz
#مذهبی
کارها دست کیست؟
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
وقتی از ما بپرسند «کارها دست کیست؟» معمولاً میگوییم «همهچیز دست خداست» اما چرا این معارف توحیدی در قلب ما-آنطور که باید و شاید- جاری نمیشود که موجب اشک و مناجات و محبت شدید نسبت به خدا شود؟ چون ما معمولاً به اسباب و علل، خیلی بها میدهیم و نقش خدا را فراتر از اسباب و علل و فراتر از نقش خودمان، نمیبینیم!
@zane_ruz
#یارمهربان
معرفی کتاب طاهر خان طومان
طاهر خان طومان روایت زندگی شهید مدافع حرم «سید رضا طاهر» به قلم «مصیب معصومیان» است. مصیب معصومیان خاطرات مربوط به شهید سیدرضا طاهر از اعضای لشکر ۲۵ کربلا را در ماه رمضان سال ۱۳۹۶ گردآوری کرده است که در دو بخش خاطرات خانواده و بستگان و خاطرات دوستان و هم رزمان می خوانید.
سید رضا طاهر، مجاهد خستگی ناپذیری بود که هم طاهر بود، هم معطر و منور و هم چون نور در میان رزمندگان لشکر عملیاتی ۲۵کربلا می درخشید. الگوی مقاومت و پهلوان میدان نبرد بود. شجاعت، صلابت، ایستادگی و مقاومت، عبودیت و بندگی، ادب و اخلاق شایسته از ویژگی های بارز این شهید بلند مرتبه بود. برای اهداف والایش از همه چیز می گذشت و آن را در راه رضای خدا خرج می کرد.
در فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۹۵، مقاومت یک تنه و عاشقانه او را در برابر تکفیری های وحشی و مزدوران آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب شاهد بودیم و ارزش و عیارش را به همه هم رزمانش نشان داد و ارادتش به حضرت زینب را نمایان کرد. رزمید و جان فشانی کرد و با نبرد بی نظیرش در منطقه معروف «خانه زرد» و در جناح راست «خان طومان» حلب سوریه به شهادت رسید.
@zane_ruz
#ایرانگردی
شکوفههای زیبای ارژن
ارژن (ارجن) یا بادام کوهی نام گونهای گیاهی است که در مناطق کوهستانی با شیب ملایم می روید. یکی از زیست بومهای این گیاه در حوالی روستای ارجنک در استان چهارمحال و بختیاری است که مناظر زیبایی به ویژه در فصل بهار رقم میزند. نام این روستا نیز برگرفته از نام همین گیاه میباشد.
@zane_ruz
#ینگه_دنیا
استعمار کانادا توسط انگلیسیها
کانادا کشوری هست که حدود ۲۰۰ سال پیش توسط انگلیس مورد استعمار قرار گرفته و همین الان هم یکی از مستعمرات انگلیس هست. به حدی که قوانین مجلسشان باید به امضای ملکه انگلیس دربیاید تا تصویب نهایی بشود. این ها را گفتم که بگویم کانادا هم یک ملت مظلوم قدیمی دارد که مالکان اصلی این سرزمین هستند و آن ها را ایندیجنس (Indigenous people) خطاب میکنند دسته ای از این افراد در مناطق خوش آب و هوا زندگی می کردند و دسته ای هم در مناطق قطبی. البته الان روح استعمار همه آن ها را به مناطق قطبی کشانده است.
موزه ای در تورنتو وجود داشت که هنرها و صنایع دستی اینوییت ها (یکی از دسته های ایندیجنس ها) رو به نمایش می گذاشت که حدودا ۴ سال هست که بسته شده اما ما خوش شانس بودیم که توانستیم قبل از جمع شدن موزه، از آن بازدید کنیم. اینوییت ها تبحر ویژه ای در شکل دادن سنگ ها و صیقل آن دارند. واقعا حیرت انگیز هست.
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#باغبون_باشی
🎥کاشت خیار در منزل
❗️چند نکته
🌺بذر خیار را میتوانید مستقیما داخل گلدان بزرگ بکارید.
🌸برای تقویت خاک گلدان یا باغچه از کود ورمی کمپوست یا کود دامی پوسیده استفاده کنید
🌼برای گلدهی و باروری بوته خیار خاک باید مرغوب باشد و نور و آب کافی دریافت کند
🌷اگر بوته خیار را در بالکن قرار میدهید مراقب باشید نور کافی دریافت کند، در غیر این صورت بوته شما به مرحله گلدهی نخواهد رسید
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨
سلام! ✋🌺🍃
صبحتون بخیر، پنجشنبه تون پر از عطر حضور خدا
یه سوال! تا حالا شده اونقدر در فشار و سختی قرار بگیرین که آرزوی مرگ کنین!؟ دوست دارین بدونین پیامبر اکرم (ص) در جواب کسی که آرزوی مرگ میکرد چی فرمودن؟ «امالفضل میگوید: آخرین پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله برای عیادت شخصی که زبان به شکایت گشوده بود و آرزوی مرگ میکرد وارد شد. به او فرمود: آرزوی مرگ مکن، زیرا (با حضور در دنیا) اگر نیکوکار باشی بر نیکیهای خود میافزایی و اگر گناهکار باشی مهلت مییابی و مورد رضایت خدا قرار میگیری، پس آرزوی مرگ مکنید.» (امالی طوسی، جلد1، صفحه 395)
🌸🍃تنتون سالم و دلتون لبریز از آرامش🍃🌸
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#نمای_نزدیک
کتاب تاریخ، فصل نبرد با دشمن پنهان
زهره معراجی
هرگز فکرش را هم نمی کردم یک روز برای دختر کوچولویم ماسک بدوزم و رویش را گل بچسبانم که دوستش داشته باشد. هرگز باور نمی کردم یک روز پسر کوچولویم از پشت قاب شیشه ای تلفن همراه باهمسالانش بازی کند. هیچ وقت تصورش را نمی کردم که مادرم را از پشت خط تلفن بوسه باران کنم، خوابش را هم نمی دیدم که آدم ها خودشان را در خانه حبس کنند و در را به روی عزیزترین هایشان ببندند یا همدم تمام روزگار جوانیشان را بی هیچ مشایعت کننده ای، به منزلگاه ابدی اش ببرند؛ بی هیچ مراسم یاد بودی، بی هیچ آغوشی برای گریستن و شانه ای برای تکیه دادن و دوباره برخاستن. هیچ وقت باور نمی کردم که زندگی امروز من صفحات کتاب تاریخ فرداها را بسازد. این روزها عزیزانی از دست داده ایم، درس های سختی یاد گرفته ایم. درد کشیده ایم و رنج برده ایم. همه می دانیم که این روزها به پایان می رسند و ما دوباره سوار بر موج های خروشان حوادث با جریان توقف ناپذیر زندگی به سوی آینده پیش می رویم. می دانم یک روز یک صفحه از تمام تقویم های دنیا به نام ما و کرونا خواهند بود ولی نمی دانم رنگ آن روز تقویم ما سیاه خواهد بود یا سپید؟! فرزندانمان از ما به نیکی یاد خواهند کرد یا به تلخی؟ یک روز ما حروف کوچک و سیاه کتاب تاریخ خواهیم بود و آن ها با بی اعتنایی صفحات ما را ورق خواهند زد. شاید بابت بلاهت هایمان لطیفه بسازند، شاید ما فصل خسته کننده ای باشیم، شاید هم باعث مباهات شویم. اما آن ها هرگز لحظه هایی را که ما زندگی کردیم، نخواهند فهمید . آن ها اشتیاق ما را برای تمام شدن روزهای سخت تنهایی نخواهند فهمید. آرزوی ما را برای زنده ماندن و ادامه یافتن زنجیره حیاتمان را نخواهند فهمید. آن ها ما را در سطرهای کتاب تاریخ می بینند؛ گاه در پاراگراف هایی پر از جوانمردی؛ گاه پر از اشتباه. دلم می خواهد برای فردا تاریخی بنویسم که سطر سطرش سپید و درخشان باشد اما چاره ای ندارم جز این که امروز را سپید و درخشان کنم. به یاد همه آن هایی که از کار بیکار شده اند، آن هایی که بدن نحیفشان زیر سنگینی فقر خم شده. دعای جوشن کبیر را باز می کنم و او را با هزار اسم مبارکش صدا می زنم؛ ای اول ، ای آخر، ای نیکو ، ای بی نیاز، ای کسی که علمش به هر چیزی احاطه دارد ، ای پدید آورنده خلق ، ای نگهدار خلق، ای برطرف کننده غم ها، ای گشاینده درها، ای رفع کننده رنج و مصیبت ها ... به تو پناه آوردم، به تو پناه آوردم. اگر چه توانم محدود و قدرتم ناچیز است ، اما خدا همه جا جاریست و موعود منتظر. با امید به او دست های خسته را می گیرم تا با هم صدایش بزنیم.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#کدبانوگری
کیک یخچالی
🌸مواد لازم برای ۶ نفر:
بیسکوییت پتی بور (ساده و کاکائویی): ۲ الی ۳ بسته
آرد سفید قنادی: ۲ قاشق غذاخوری
پودر کاکائو: ۲ قاشق غذاخورى
شکر: نصف لیوان
شیر: ۲ لیوان
کره: ۵۰ گرم
اسمارتیز یا شکلات رنده شده برای تزئین:
به میزان دلخواه
وانیل: مقدار کم
🌺طرز تهیه
پودر کاکائو و آرد را الک کنید تا مخلوطی یک دست درست شود. شکر و شیر را با هم مخلوط کنید و روی حرارت بگذارید و مرتب هم بزنید تا شکر ها کاملا حل شوند. پودر کاکائو و آرد را آهسته آهسته به مخلوط شیر و شکر اضافه کنید و درعین حال مخلوط را هم بزنید تا مواد گلوله نشوند. وانیل را نیز اضافه کنید. مخلوط را به قدری هم بزنید تا غلیظ شود و غلظتی مثل فرنی پیدا کند. سپس شعله را خاموش کنید و کره را اضافه کنید تا آب شود. در ظرف مورد نظر یک لایه بیسکوییت بچینید. روی بیسکویت ها از سسی که تهیه کردیم بریزید. (توجه شود سسی که ریخته می شود باید داغ شود، اگر سرد شده است آن را داغ کنید.) مجددا یک لایه بیسکوییت بریزید و روی آن را با سس بپوشانید .این کار را تا تمام شدن بیسکویت ها ادامه دهید، ولی توجه کنید که لایه آخر باید سس ریخته شود. ظرف را به مدت ۲۴ ساعت درون یخچال بگذارید تا مواد کاملا به خورد بیسکوییت ها برود. (اگر برای خوردن آن عجله دارید حداقل ۵ ساعت در یخچال گذاشته شود، ولی هرچقدر بیشتر در یخچال بماند خوشمزه تر می شود، زیرا مواد بهتر به خورد بیسکویت ها می رود.)
پس از ۲۴ ساعت کیک یخچالی شما آماده شده است. می توانید روی آن را با شکلات های رنده شده یا اسمارتیز تزئین کنید.
✨نکته: زمان لازم برای آماده شدن کیک حداقل ۸ ساعت است.
@zane_ruz
#مذهبی
از بالا نگاه کن!
حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
از بالا نگاه کردن، جلوی احساسات نابجا را میگیرد و عشق به آرمانهای بزرگ را افزایش میدهد. از بالا نگاه کردن احتیاطهای غیرضروری را از بین میبرد و جسارت انسان برای اقدامات سخت در راه رسیدن به اهداف بلند را زیاد میکند. همانطور که قدرت برنامهریزی دقیق و بلندمدت را افزایش میدهد.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#زیرگذرتاریخ
تب نوبه و حَب گرفتن از چاله میدان
بیشتر از یکصد سال پیش، زمانی که وبا به تهران رسید، ضربه کور بر فقیر و غنی به یکسان فرود آمد؛ همه آن ها که باغی خارج از شهر داشتند و همه کسانی که می توانستند زیر سقفی کرباسی در بیابان پناه بگیرند از دروازه های شمالی به خارج از شهر هجوم بردند. راه های منتهی به کوهستان ها از جمعیت مهاجر پر بود. زنان سوار بر الاغ ها با بچه هایی که در چادرهایشان پیچیده بودند و مردان پای پیاده در کنارشان. هر جا می رفتند بلا در میانشان بود. روی شن های بیابان جان می دادند و بیماری کشنده را در میان روستا ها پراکنده می ساختند. مجله تاریخ فرادید در این باره می گوید: شاید این روایت «گرترود لاوثین بل» زن دیپلمات اروپایی از روز هایی که تهران درگیر بیماری وبا بوده است، مدل قدیمی احوالات این روز های ایران و شهر تهران باشد که این بار با ویروس کرونا درگیر شده است. «گرترود بل» آن روز ها به همراه دایی اش «سر فرانک لاسز» که وزیر مختار انگلیس در تهران بود به تهران سفر کرد. حاصل سیر و سیاحت او یادداشت هایی با عنوان «PERSIAN PICTURES» در سال ۱۹۳۸ در لندن چاپ شد. این اثر با نام «تصویر هایی از ایران» به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این دیپلمات زن درباره تابستان سال ۱۳۰۹ که تهران درگیر بیماری وبا شده، نوشته است: «وبا از مرز ایران گذشته بود. در مشهد بود! قرنطینه سهل انگارانه ای بر تهران و ناحیه آلوده ایجاد شد و دسته های زائرانی که بی وقفه به سوی مشهد می رفتند از ورود به شهر مشهد منع شدند.
آن گاه خبر های روزانه تلفات پخش شد و شمار قربانیان با سرعت وحشتناکی رو به افزایش داشت. افراد خوش بین سر تکان می دادند و زیر لب می گفتند: «تهران مصون خواهد ماند، محال است به تهران برسد» و سرانجام در یک لحظه راه دریای خزر را تصرف کرد و هم چون متخصص جنگی زیرکی شهر را در حلقه محاصره خود گرفت. آن گاه مردم نفس ها را در سینه حبس و آرزو کردند دوره بی تکلیفی پایان یافته و روز چاره ناپذیر فرا رسد. ماه محرم بود و مردم هر شب در جنب و جوش پرشور مذهبی غرق می شدند و در تکیه دولت گرد می آمدند تا شاهد تعزیه باشند. روز ها به این شکل گذشت. مردم از آب آلوده خوردند و شکم خود را از میوه آلوده انباشتند. ناگهان لحظه شوم فرا رسید: وبا در تهران بود.
متن کامل این مطلب را میتوانید در مجله زن روز مطالعه فرمایید.
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#دردانه
این گاهی مادرانه نیست
گاهی از مادر بودن و مادری کردن کلافه می شوم. گاهی تمام دوره های والدگری و فرزند پروری و دم و دستگاه های روانشناسی کودک را دور می ریزم و یک مادر ساده می شوم. گاهی تشنه یک ساعت آرامش و سکوت در خانه ای تمیز، بدون ظرف های نَشُسته نِشسته در سینک، بدون لگوهای پراکنده روی فرش ها، بدون کوه لباس های بیست سانتی منتظر پهن شدن هر روزه، بدون خط خطی های سراسری دیوارها می شوم.
گاهی دلتنگ مراسمات معنوی با فراغ بال، تنهای تنهای تنها با دستان چفت شده در دست یار می شوم.
به آلبوم عکس های عروسی که نگاه می کنم، زیر لکه های شکلات و پاستیل چسبیده به ورق های آن، دختری هجده ساله و بی وابستگی به تمام دنیا را می بینم و برایش بغض می کنم.
گاهی به آرزوهای نرسیده یادداشت شده در گوشه دفتر خاطرات دو سال پیش که نگاه می کنم، دوز افسردگی ام بالا می زند و هیچ اتفاقی جز نوای «یس» با صدای «العفاسی» آرامم نمی کند.
این گاهی ها، گاهی عذاب وجدان را مانند بهمنی سرد و سنگین بر گرده شانه ام آوار می کنند. اما... این گاهی ها عمرشان دو روز است و به قول یار، دنیا دو روز است، یک روزش هم جمعه است و تعطیل!
این گاهی ها خسته ام می کنند اما ناامیدم نه. این گاهی ها وقتی نگاهم به پلک های روی هم رفته پسرکم در گوشه اتاق می افتند خودشان جور و پلاسشان را جمع می کنند و می دوند و می روند.
این گاهی ها وقتی نگاهم به چشمان گرد و سیاه دخترکم موقع شیر خوردن می افتد که به مادرش نگاه می کند و گوشه لبش به خنده باز می شود دود می شوند و نیست و نابود.
این گاهی ها نشانه ضعف من نیست، نشانه بد بودن و کم بودن و ناکافی بودن من نیست. این گاهی ها فقط مال من نیست. ما مادرها قبل از مادر بودن، انسانیم. با همه خطاهای انسانی مان، با همه خستگی و نق نق هایمان، با همه بدقلقی ها و خنده ها و گریه هایمان، وجه مشترک همه مادرها این احساسات متناقض است.
این گاهی ها ما را از فرزندان دلبندمان سیر نمی کنند و تار مویشان را از بند دلمان جدا نمی کنند.
این گاهی ها بیشتر مواقع از سر دل بالاتر نیامده خاموش می شوند، با یک «مامانی» گفتن دلبندهایمان. لازم نیست این گاهی ها نگرانمان کند، ما مادر ِ بزرگی داریم که ما نیمه مادرها و احساسات و زیر و بم دل و عقل ما را می شناسد و تنهایمان نمی گذارد.
# بهار خیری
@zane_ruz
#ایرانگردی
طبیعت بهاری لرستان
تصاویری زیبا از شهر الشتر روستای هنام-لرستان در فصل بهار را مشاهده میکنید.
@zane_ruz
#داستان_هفته
رویای شیرین
معصومه تاوان
معلمی در یک روستای دور افتاده تصمیم می گیرد که پیرمردها و پیرزن های آبادی را باسواد کند. او از شاگردان کلاسش می خواهد که اگر پدربزرگ یا مادربزرگی دارند به کلاس سوادآموزی معرفی کنند. پنجشنبه هر هفته با ما همراه باشید و ماجراهای جذاب و خندهداری که برای آقا معلم و شاگردان پا به سن گذاشتهاش اتفاق میافتد را دنبال کنید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨
«اَللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّاَّئِمینَ وَقِیامى فیهِ قیامَ الْقاَّئِمینَ وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ یا اِلهَ الْعالَمینَ وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ پروردگارا! در این ایام ماه مبارک رمضان روزهداری مرا همچون روزهداری روزهداران واقعی قرار ده! و نمازم را همانند نماز نمازگزاران حقیقی گردان، و مرا از خواب غفلت بیدار کن!ای پروردگار جهانیان! در این ما جرم و خطاهایم را ببخشای! گناهانم را عفو کرده و از جهالتهای من درگذر! ای درگذرنده از گناه گناهکاران!»
همراهان گرامی کانال زن روز، سلام!✋🌸
صبح شنبه تون بخیر، روزتون خدایی و پر برکت. فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو به شما تبریک میگوییم. امیدواریم خداوند توفیق بهرهبرداری هر چه بیشتر از خوان رحمتش رو نصیب همه ما کند.
@zane_ruz