هفتهنامه زن روز
#گفتگو (۱)
مرا روزی دستی به بام آسمان بود
فاطمه اقوامی
آنقدر سریع و ناگهانی سایه سیاه حضورشان بر سر کشور عزیزمان سنگینی کرد که شاید در باور هیچکس نمی گنجید... سایه ای شوم که جز ویرانی، ترس، آوارگی و... هیچ چیز به دنبال نداشت... به خیال خام خودشان آمده بودند که بمانند غافل از اینکه ایران مهد دلیران است... آنها نمی دانستند که در این دیار غیورمردان و شیرزنانی زندگی می کنند که در راه دفاع از اعتقاد و وطن خویش از هر آنچه دارند حتی جان مایه می گذارند و اجازه نمی دهند ذرهای از خاک این سرزمین کهن به تاراج برده شود... هر سال روزهای پایانی شهریورماه بیش از همیشه عطر آنها در فضای شهرمان می پیچد... آنها که از زمین و روزمرگی هایش فاصله گرفته بودند و دستی به بام آسمان داشتند... آنها که سالها در میدان مبارزه خون دل خوردند و نگذاشتند علم این انقلاب در همان سالهای نخستین حیاتش بر زمین بیفتد... مطمئنا شنیدن خاطرات آن روزها از زبان کسی که خودش در بطن ماجرا بوده و از نزدیک اتفاقات و رخدادها را به تماشا نشسته بسیار شیرین و دلچسب است و ما در گفتگوی صمیمانه با «مریم جدلی» امدادگر داوطلب دوران دفاع مقدس، این شیرینی را چشیدیم... عصر یک روز تابستانی مهمان دفتر مؤسسه فرهنگی انتشاراتی اش شدیم... لبخند و مهربانی او به علاوه فضای زیبا و نوستالژیک دفترش باعث شد در کمال آرامش پای روایت قصه گونه اش بنشینم و همراه خاطرات او به آن روزهای ناب سفر کنیم...
متن کامل این گفتگوی شیرین را می توانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#سلامتی
چین و چروک دور چشم را با این روش ساده درمان کنید
راهکاریهای زيادی برای از بین بردن چروک دور چشم وجود دارد؛ میتوانید ۲ الی سه کپسول ویتامین E را سوراخ کنید و محتوی آن را آرام دور چشم ماساژ دهید، این ماده را برای ۵ دقیقه با حرکات دایرهای دور چشم ماساژ دهید و بگذاريد چند ساعت باقی بماند، سپس آن را بشویید، این کار را تا دو هفته تکرار کنید تا نتایج مثبت آن را مشاهده کنید.
@zane_ruz
#منبرک
قیمت وجود آدمی
علامه حسن زاده آملی
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: «الا انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها»
«الا اى مردم! محققا بدانید که قیمت نفوس شما جز بهشت (بهشت رضوان و بهشت لقاى خداوند و بهشت شهود) چیزى نخواهد بود پس قیمت خود را بدانید و جز به بهشت برین نفروشید.» یعنى جان را به قیمت ارزان که متاع پست فانى دنیاى دو روزه است نفروشید که ارزان فروخته اید.
@zane_ruz
#گفتگو (۲)
مرا روزی دستی بر آسمان بود
فاطمه اقوامی
بخشی از گفتگو با سرکار خانم «مریم جدلی»
قبل از انقلاب پشت منزل ما یک قمارخانه بود. در دوران کودکی برخی مواقع بالای پشت بام می رفتیم و داخل این قمارخانه را تماشا می کردیم. حتی برخی خواننده های زن معروف قبل از انقلاب را دیده بودیم که به آنجا می آمدند. با پیروزی انقلاب این قمارخانه به همت برخی جوانان به کانون فرهنگی تبدیل شد. اکثر این جوانان من جمله برادر من از دانشجویانی بودند که از خارج کشور به ایران آمده بودند. من و تهمینه و دیگران هم در این کانون فرهنگی فعالیت داشتیم مثال من به بچه های کوچک قرآن آموزش می دادم.
زمان زیادی از انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز شد. 15 روز بعد از آغاز جنگ تهمینه تلفن زد و گفت شیدا ـ نام من در شناسنامه مریم است اما از کودکی من را شیدا صدا میکردند ـ می آیی با هم به جبهه برویم؟ گفتم چطوری؟ گفت راهش را پیدا می کنیم. با پرس و جو متوجه شدیم که قرار است ماشینی از طرف کانون خودمان به سمت جبهه برود و وسایلی را به آنجا برساند. من و تهمینه و دو خانم دیگر هم به اصرار با آنها راهی شدیم. پدرم با این سفر مخالف بودند و حتی تا زمان حرکت رضایت نمی دادند. به پدرم گفتم برادرم امیر الان جبهه است اگر خدایی نکرده زخمی شود و پرستاری بالای سرش نباشد باید چه کار کند؟! خالصه با روش های دخترانه توانستم نظر مثبتشان را جلب کنم و به راه افتادیم. شب اول در قزوین توقف داشتیم و در یکی از پایگاه های هلال احمر ماندیم. تا صبح تهمینه اداهای چریکی از خودش درمی آورد. تصورمان این بود تا پایمان به آنجا برسد، مستقیم ما را به خط مقدم می فرستند. هیچ برداشتی از جنگ نداشتیم آنقدر که قبل از آمدن دو تا چاقوی ضامندار خریده بودیم تا اگر با عراقی ها مواجه شدیم از خودمان مراقبت کنیم. صبح از قزوین به سمت کرمانشاه به راه افتادیم. نزدیک غروب بود که به آنجا رسیدیم و اول از همه به بهداری مراجعه کردیم. متأسفانه برخورد خوبی نداشتند و گفتند به کمک ما احتیاجی ندارند و خیلی اشتباه کردیم بدون داشتن حکم به آنجا رفتیم. از این برخورد خیلی ناراحت شدیم و به گریه افتادیم. به سختی این همه راه آمده بودیم حالا می گفتند که باید برگردیم. قرار شد به صورت موقت در حسینیه وابسته به یک حوزه علمیه بمانیم تا تکلیفمان مشخص شود.
@zane_ruz
#شماوما
حمایت از کالاى ایرانى
آیت الله العظمى بهاءالدینى رحمت الله علیه از شاگردان مرحوم بافقى رحمت الله علیه مى فرمودند: «در تمام ضیافت هایى که از اهل علم مى کردند غیر از اجناس ایرانى چیزى مصرف نمى کردند. آن زمان هنوز بساط قند و چاى در ایران دایر نشده بود و از خارج مى آوردند، ایشان به جاى قند و چاى، خرماى جهرم بین طلبه ها تقسیم مى کردند. با این که افطارى هاى خیلى مفصل مى دادند، از برنج و خورشت و این ها، ولى چاى نمى دادند.»
منبع: کتاب سیرى در آفاق، صفحه 265
به نقل از تارنماى وسائل آیت االله شیخ محمدتقى بافقى
@zane_ruz
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس
کشور را این ها نگه داشتهاند
رهبر انقلاب:
جمهوری اسلامی نیرومند است با معنویتش، با فکرش، با انسان های فداکارش، با ایمانش، با پدر و مادر های مؤمن، با همسر های مؤمن و با جوانان مؤمن. کشور را این ها نگه داشته اند؛ نیرومندی انقلاب به وجود یک چنین انسانهایی و یک چنین ایمانهایی است. دشمن نمیفهمد. ١٣٩٧/٩/٢١
@zane_ruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیست_و_چهار_روز_تا_اربعین
📹 مشکل داری؟ گرفتاری؟ نیا اربعین!
🔶 روایت جالب پناهیان از شب عاشورا
@zane_ruz
#حدیث_امروز
امام حسین علیهالسلام فرمود:
جایگاه من جایگاه کسی که از مرگ بهراسد، نیست. چقدر مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق سبک و راحت است.مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی فاقد حیات نیست.آیا مرا از مرگ می ترسانی؟ تیرت به خطا رفته است و گمانت تباه است! من کسی نیستم که از مرگ بهراسم. منش من بزرگ تر از این است و همّت من عالی تر است از آن که از ترس مرگ، به زیر بار ستم روم. و آیا بر بیش از کشتن من توانایی دارید؟ آفرین و درود به مرگ در راه خدا، اما شما قادر به نابودی عظمت من و از بین بردن عزت و شرافتم نیستید! پس در این صورت باکی از کشته شدن ندارم.
"احقاق الحق، جلد ۱۱، صفحه ۳۰۱"
@zane_ruz
هفتهنامه زن روز
#سبک_زندگی
خبر بزرگتر از دهان
گلاب بانو
همسایه ها گفتند، خودش است! یکى پرید طرفش و مچ دستش را محکم چسبید و گفت: ناصرجان اصلا هول نکنى ها! اما به موقع آمدى. مادرت چشم به راه تو است. خواست دهانش را باز کند و بگوید که ناصر نیست و اشتباهى رخ داده که همسایه دیگر گفت: اصلا انگارکه به دلش برات شده بود که مى آیى! از صبح فقط سراغ تو را گرفته. چند بارى هم از پدر خدا بیامرزت پرسیده اما بیشتر به یاد تو بود. ما نمى دانستیم کجا هستى که سراغت بفرستیم.
مگر همسایه ها پسر این خانواده را ندیده بودند که مرا به جاى او مى گرفتند؟ شنیده بود که همه سربازها شبیه هم مى شوند اما نه تا این حد که تا این قدر اشتباه بگیرندشان.
همسایه دیگر گفت: چقدر لاغر شدى! پوستت هم سیاه شده. چقدر فرق کردى! سفید بودى.
رویشان نمى شد درباره سفیدى و سیاهى و چاقى و لاغرى سرباز حرف بزنند. بیچاره را کت و بال بسته، بردند پیش پاى پیرزن و نشاندش همان جا. قرار بود خبر را که داد برود. پیرزن را که دید، همان من من کردن اولیه اش هم بند آمد. پیرزن را خوابانده بودند رو به قبله، عکس پسرش هم توى طاقچه بود و عکس پیرمردى که یک نوار سیاه حاشیه هاى قابش را به هم وصل مى کرد. پیرزن بوى نسترن مى داد. اگرچه سرباز از آدم هاى دم موت مى ترسید اما پیرزن انگار که پیغام نازکى باشد براى زمین، جمع و جور و نورانى و نازك روى تخت افتاده بود. چشم هایش را باز کرد. خنده پر شد توى صورتش و سلام داد. زبان مادر باز شد: چه خبر مادر؟ خسته نباشى! چند ماه پیش منتظرت بودم. اتاق تاریک بود و نور چشم هاى پیرزن را آزار مى داد وگرنه جلوتر که مى رفت حتما شناخته مى شد. جلوتر هم رفت اما پیرزن نشناختش. اصلا دستش را دراز کرد که دست سرباز را بگیرد. پسرك تسلیم تا پیش پاى پیرزن رفت و ساکت نشست کنار تختش و شروع کرد به حرف زدن، از همه جا گفت. از صبحگاه، از دوستانش، از این که چند ماه دیگر بیشتر از خدمتش نمانده، از این که مى خواهد عروسى بگیرد، از این که چقدر از صدام بدش مى آید، از این که بالأخره یک روز خودش با مشت توى دهان آمریکا مى زند. همه این ها را انگار که براى مادر خودش بگوید براى پیرزن گفت. پیرزن انگار که آرام گرفته باشد ذره ذره با لبخند خاموش مى شد.
متن کامل سبک زندگی این هفته را می توانید در مجله زن روز بخوانید.
@zane_ruz
#سلامتی
خواص کره بادامزمینی
کره بادام زمینی برای کودک بالای یک سال و نیم، منبع غنی از همه مواد لازم بدن است و رشد کودک را تضمین میکند و از کمخونی و رنگ پریدگی، کوتاهی قد کودک جلوگیری میکند، بنیه بدنی را تقویت و باعث وزن گیری کودک و افزایش هوش میشود؛ کره بادام زمینی بسیار شیرافزاست و بخاطر ویتامین B۶ و اسیدفولیک زیادی که دارد از ویار بارداری پیشگیری میکند، ضمنا از سرفه خشک در فصول سرد جلوگیری و یک ضد یبوست معجزه آساست، طبق نتایج تحقیقات متخصصان تغذیه، کسانی که روزی یک بند انگشت کره بادام زمینی میخورند هرگز سکته نمیکنند و به سرطان سینه و تخمدان مبتلا نخواهند شد.
@zane_ruz
#منبرک
امام رئوف
علامه طباطبایى مى فرمودند: «همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضاعلیه السلام محسوس است.» و در نقلى دیگر، بیان فرمودند: «همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.» و نیز مى فرمودند: «انسان هنگامى که وارد حرم رضوى علیه السلام مى شود، مشاهده مى کند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت مى بارد.» حجت الاسلام معزى نقل مى کند که یک بار در ایام طلبگى به مشهد رفته بودم و در صحن هاى حرم رضوى علیه السلام قدم مى زدم و به بارگاه امام مى نگریستم اما داخل رواق ها و روضه نمى رفتم. ناگهان دست مهربانى بر روى شانه هایم قرار گرفت و با لحنى آرام فرمود: «حاج شیخ حسن! چرا وارد نمى شوى؟» نگاه کردم و دیدم علامه طباطبایى است. عرض کردم: «خجالت مى کشم با این آشفتگى روحى بر امام رضا علیه السلام وارد شوم. من آلوده کجا و حرم پاك ایشان کجا!» آن گاه مرحوم علامه فرمود: «طبیب براى چه مطب باز مى کند؟ براى این که بیماران به وى مراجعه کنند و با نسخه او تندرستى خود را بیابند. این جا هم دارالشفاى آل محمدعلیهم السلام است. داخل شو که امام رضاعلیه السلام طبیب الاطباء است.» فرزند ایشان نقل مى کردند: در سال آخر حیات شان به دلیل کسالتى که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشک مخصوص نمى خواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند. ولى ایشان اصرار داشتند و رفتند. پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟»
@zane_ruz
#یار_مهربان
کتاب «شرح نهج البلاغه» مجموعه دروس نهج البلاغه رهبر معظم انقلاب مى باشد که در ادامه به معرفى آن مى پردازیم.در برابر مرحوم سید رضى ـ فقیه متبحر و ادیب قرن پنجم ـ صدها خطبه و نامه و کلمات حکمت آمیز امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفته بود که انتخاب را براى او سخت مى کرد و بالأخره با چشم پوشى از صدها بیان نورانى آن حضرت، «نهج البلاغه» را تدوین کرد. درحالى که صد سال قبلش مسعودى نقل مى کند که مردم بیش از 480 خطبه على بن ابیطالب علیه السلام را حفظ بوده اند.از آن زمان این کتاب شریف، همیشه در نظر عالمان شیعه و سنى بوده است و شرح هاى متعددى بر آن نگاشته شده است. در دوران معاصر استقبال جوانان نسبت به این کتاب شریف، بیشتر شد و بیانات انقلابى امیرالمؤمنین علیه السلام به مثابه منشورى جاودان، نقل مجالس نیروهاى مبارز انقلابى قرار گرفت و البته در برخى موارد مورد سوء استفاده جریانات التقاطى و انحرافى نیز قرار گرفت. از این رو بود که عالمان مبارز متعهد، با بیان نهج البلاغه و شرح آن، تلاش کردند هم معارف علوى را بین جوانان گسترش دهند و هم از تحریف معنوى این کتاب شریف جلوگیرى کنند.رهبر انقلاب از دهه چهل شمسى، به تدریس نهج البلاغه براى طلاب، دانشجویان و عموم مردم پرداختند. حاصل درس هاى ایشان تا کنون در سه مجلد جمع آورى شده است:
1ـ نبوت ها در نهج البلاغه
2ـ منشور حکومت علوى
3ـ راه روشن مدیران
@zane_ruz
#ایرانگردی
سرآقاسید، ماسوله زاگرس!
روستای سرآقاسید یکی از بکرترین روستاهای ایران است. این روستا از توابع کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری است. این روستا هم جزو روستاهای با معماری پلکانی در ایران است. در این روستا گویی هنوز زندگی شهری به آن رسوخ نکرده و زنان و دختران روستا لباسهای کاملاً محلی بر تن میکنند. نکته قابل توجهی که در مورد این روستا وجود دارد، این است که معمولاً با بارش اولین برف در زمستان، راه ارتباطی این روستا که در منطقه کوهستانی هم قرار گرفته است، چند ماهی با بیرون قطع میشود. بهترین زمان سفر به روستای زیبای سرآقاسید از فروردین تا مهر است، زمانی که میتوانید از باغهای میوه و درختان گردوی آن هم لذت ببرید.
@zane_ruz
#داستان
بر بالین اسماعیل
سیده مریم طیار
نگاه به صورت على کردم. لب هایش خشکیده بود. عرق از پیشانى و اشک از روى گونه ها به سمت چانه راه باز کرده بودند. حال خودم هم دست کمى از او نداشت.على مشغول بود ولى نیرویى دست هاى من را عقب نگه مى داشت و اجازه نمى داد تل خاك ها را کنار بزنم.چشمم به انگشت بیرون آمده از دل خاك بود و بیشتر از انگشت، به آن انگشترى عقیق سرخى نگاه مى کردم که بعد از سال ها مدفون شدن در زیر خاك، همچنان درخشش را حفظ کرده بود. گویى خاك، سرمه چشمان زیبایش بوده و در تمام این سال ها به آرامى صیقلش داده تا امروز که با تلنگر کوچک بیلچه على نگاهش به آفتاب مى افتد، بدرخشد. نمى دانم. شاید هم این درخشش را از استخوانى که هنوز مصرانه به دورش حلقه زده، گرفته باشد. استخوانى که بعد از سال ها، هنوز بند بندش را حفظ کرده و فقط گوشت اطرافش را به خاك بخشیده است...
ادامه این داستان زیبا را می توانید در کانال زن روز بخوانید.
@zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم...
پروردگارا از تو درخواست می کنیم در اين روز و در اين ساعت بر ما ببخشي هر جرمي كه مرتكب شدیم و هر گناهي كه به آن آلوده گشتیم و هر كار زشتي را كه پنهان ساختیم و هر ناداني كه آن را بكار گرفتیم خواه پنهان كردیم يا آشكار، نهان ساختیم یا عیان...
سلام!✋🌹
صبح پنجشنبه تون بخیر و شادی
امروز هم با ما همراه باشید
@zane_ruz
#حدیث_امروز
روایت شده امام زین العابدین علیه السلام از کنار مردی گذشت که بر در خانه شخص دیگری نشسته بود. به او فرمود: چه چیز تو را بر درِ خانه این مردِ نازپرورده ستمگر، نشانده است؟ گفت: گرفتاری. امام فرمود: برخیز که اکنون، تو را به دری راهنمایی کنم که از درِ خانه او بهتر است، و به پروردگاری که برای تو از او نیکوتر است. آن گاه، دستش را گرفت تا به مسجد (ص) رسید و فرمود: رو به سوی قبله کن و دو رکعت نماز بگزار. سپس دستانت را به درگاه خدای عز و جل بالا ببر و او را ثنا بگو و بر فرستاده اش درود بفرست و با آیات پایانی سوره حشر و شش آیه آغازین سوره حدید و دو آیه سوره آل عمران*، خدا را بخوان و از خدای سبحان، حاجت بخواه که تو چیزی درخواست نمیکنی، جز آن که بی تردید، به تو عطا خواهد کرد.
"بحارالأنوار، ج 92 ص 272- الدعوات، ص 55 ح 138"
*علّامه مجلسی ، در ذیل این حدیث گفته است : شاید مقصود از دو آیه یاد شده از سوره آل عمران ، آیه «شَهِدَ اللَّهُ . . . » ( آیه 18 ) و آیه مُلک ( آیه 26 ) باشد .*
@zane_ruz