eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.6هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
❖ خدایـا مرا قلبی متواضع عطا کن که در سرما و گرما، در لذت و درد، در بیماری و تندرستی و در پاییز و بهار شاد باقی بمانم و مرا یاری کن تا همه چیز را به آغوش پر مهرتو بسپارم شبتون نورانی و در پناه خـدا🌙 @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامی ب صفای دل عارف🌸🍃 سلامی ب زيبايی دل عاشق سلامی ب گرمی دلهای مهربان یک روزبی نظیر🌸🍃 یک لبخنداز ته دل یک شادی بی‌بدیل تقدیم لحظه هایتان🌸🍃 #آدینه‌تون_بخیر🌸🍃🌸 @zarrhbin
مهدیا آمدنت دیر شده بُغض در سینه نفس گیر شده تنها گُلِ باغِ عسگرے ، جانِ پدر این جمعه بیا ڪه شیعه دلگیر شده @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨خورشید، محمد است و صادق ماه است✨ ✨خورشید همیشه با قمر همراه است✨ ✨یعنی که ولادت امام صادق✨ ✨در روز ولادت رسول الله است✨ 🌸 🌸🎊🌸 @zarrhbin
(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلَّم) 🌷 (۱۰ ب_۵۳ ه.ق.) آخرین پیامبر خدا ✅ در و هنگامی که چشم به جهان گشود که پدرش، ، جهان را بدرود گفته بود. مادرش نیز، ۶ سال بعد درگذشت و او از آن پس در خانه‌ی جدّش، ، و بعد از مرگِ عبدالمطلب، در خانه‌ی عمویش ، بالید و کرد. ✅ در "نوجوانی" چندی شبانی کرد و در "جوانی" سال‌هایی را به تجارت در مسیر حجاز به شام پرداخت و از این طریق با مردمان این مناطق و آشنا شد. ✅ (ص) از همان کودکی داشت که توجه همه را به خود جلب می‌کرد. بسیار بود. از این‌رو به او او "محمدِ امین" می‌گفتند. ماجرایِ داوری‌ او درباره‌ی چگونگی نصبِ به دیواره‌ی "کعبه"، که موجب شد از نزاع و درگیری میانِ طوایف جلوگیری شود، نمونه‌ای از و هوشمندی اوست. ✅ در سال‌هایی که آن حضرت، "تجارت" می‌کرد، ، زنی از توانگرانِ قریش، اموالِ خود را در اختیار او گذاشت تا با آن تجارت کند. (ص) از این راهِ سود بسیاری نصیبِ خدیجه کرد. خدیجه که ، امانت‌داری و درستیِ محمّد(ص) را دید به ازدواج با او علاقه نشان داد و محمد(ص) نیز پذیرفت. ✅ (ص) هرگز بُت نپرستید و شِرک نورزید. بت‌ها را دشمن می‌داشت. و از و بت‌پرستی بیزار بود. از "کودکی" خدای‌ یگانه ایمان داشت و در "جوانی" پیرو آیینِ حنیفِ بود. هر سال یکبار به در بالای کوه نور می‌رفت و در آن‌جا به اعتکاف و عبادت‌ِ خدا می‌پرداخت. ✅ در چهل‌سالگی، شبی در واقعه‌ای تکان‌دهنده‌ای برایش روی داد. ، فرشته‌ی وحی الهی، بر او ظاهر شد و آیات نخستین را بر زبانش جاری کرد. این آغاز رسالت و پیامبریِ آن حضرت بود. از آن پس کمر بربست و با شعارِ به مبارزه با بت‌پرستی و شرک پرداخت. ✅ در نخستین مرحله‌ی دعوت، که مخفیانه بود، پسرعمویش و همسرش به ایمان آوردند. سه سال بدین وضع گذشت و پیروان اندکی بدو گرویدند. آن‌گاه به دعوتِ خود را آشکار کرد. "تقواپیشگان" به او می‌گراییدند؛ ولی مشرکان و کافران بر او می‌شوریدند، دشنامش می‌دادند و او را به رنج‌ و سختی می‌انداختند. پیامبر همه‌ی این مصائب را در راهِ خدا و با تحمل می‌کرد. ✅ در مدت ۱۰ سال، بر شمارِ افزوده شد. سرانِ کفر از قبایل و طوایفِ گوناگون و کسانی مانندِ "ابوجهل"، "ابولهب" و "ابوسفیان"، که از مقابله با (ص) درمانده شده بودند، تصمیم گرفتند آن حضرت را شبانه در خانه‌اش به قتل برسانند. از طریق خبر این توطئه به او رسید. چاره‌ای اندیشید. از خواست به جایش در بستر بخوابد؛ آن‌گاه خود دور از چشم کافران و جاسوسان از خارج شد. ابوبکر نیز در راه به او پیوست و آن دو نخست به در کوه‌ ثور رفتند تا از تعقیب کافران برهند. ✅ پس از سه‌ روز که از امنیتِ راه مطمئن شدند به سوی رفتند. پیامبر در این شهر مورد استقبال پرشور قرار گرفت. مسلمانان دیگر هم از مکه به یثرب مهاجرت کردند. در یثرب مستقر شد و نام شهر را به تغییر و آن‌جا را مرکز دعوت خود قرار داد. این هجرت‌ بزرگ، را از حصار بسته‌ی مکه خارج کرد و موجب رشد، شکوفایی و پیشرفت بیش از پیش این شد. ✅ در "مدینه" میان یکایک مهاجران و انصار (مردم مدینه) بست؛ و خودش هم را به برادری انتخاب کرد. در سال‌های بعد از هجرت، رسول‌خدا(ص) از مدینه نامه‌هایی به سران و پادشاهان کشورهای بزرگ مانند ، روم و یمن نوشت و آن‌ها را به قبولِ اسلام دعوت کرد. در این سال‌ها جنگ‌های بسیاری میان او و کفار و یهودیان و مشرکان روی داد که بدر، اُحُد، خیبر، خندق و حُنین از جمله‌ی آن‌ها بود. بیشتر این جنگها با پیروزی مسلمان پایان یافت. 🌸🌸🌸🌸 👇👇👇👇
‍ ✅ با افزایشِ قدرتِ اسلام، سرانجام در سال هشتم هجرت تصمیم گرفت مکه را نیز فتح کند. به این سبب، با سپاهی شکوه‌مند از یاران و پیروانِ خود آهنگِ مکه کرد. شکوه و هیبتِ این سپاه، سران شرک و کفر را چنان ترساند که مکّیان تسلیم‌ شدند و شهر را به پیامبر و مسلمانان واگذاشتند. پیامبر نیز دستورِ داد و خود با کمکِ ، بت‌های خانه‌ی کعبه را شکست و را وجودِ آثار شرک و کفر پاک کرد. ✅ پس از فتح مکه (ص) در مکه نماند و به بازگشت و تا آخر عمر در این شهر زیست. آن حضرت در ۶۳ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به سرای باقی شتافت. او را در خانه‌اش، که کنارِ بود به خاک سپردند که امروز زیارتگاه مسلمانان جهان است. ✅ ، چهره‌ی مرکزی اسلام و کانونِ عواطفِ همه‌ی مسلمانانی است که از آغاز تا امروز، به جهان آمده‌اند. سیره و روش زندگی او نمونه‌ی کامل یک است. در توحید و یکتاپرستی تمام مراتب کمال را پیمود. عبادتش و سپاسگزارانه بود. از شرک و بت‌پرستی متنفر و بیزار بود. ✅ ظلم به انسان‌ها او را به شدت آزار‌ می‌داد و یکی از رسالت‌های خود را ساختنِ می‌دانست. از بی‌کاری و بطالت متنفر بود و می‌گفت: "خدایا از کسالت و بی‌نشاطی، از سستی و تنبلی و از عجز و زبونی به تو پناه می‌برم." در بسیار مهربان و با فرزندان و فرزندزادگانِ خود فوق‌العاده بامحبت و صمیمی بود. ✅ به نیز "مهربانی" می‌کرد و آنان را روی زانوی خود می‌نشاند. هموار تمیز و نظیف بود و به بوی خوش علاقه‌ی شدیدی داشت و در معاشرت با مردم، مهربان و بود. در مسائل فردی و شخصی اهلِ گذشت و ملایمت بود. اما آن‌جا که شکسته می‌شد و زیر پا قرار می‌گرفت، سختی و نشان می‌داد. ✅ زهد و از اصول زندگی او بود. قدرتِ رهبری فوق‌العاده‌ای داشت و در عین حال، همواره با اصحاب خود می‌کرد. نظم و انضباط بر کارهایش حکم‌فرما بود از بیزاری می‌جست و می‌گفت بر صورت مداحان و چاپلوسان خاک بپاشید. "مردم" را به آموختنِ تشویق می‌کرد و آن را بر هر مسلمانی واجب می‌شمرد. از مسلمانان می‌خواست که دانش و حکمت را در هر کجا و نزد هرکسی باشد بیابند و بیاموزند. 📚 فرهنگ نامه‌ی نام‌آوران ( آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران وجهان) 📆 چاپ پنجم، آذر ۱۳۹۲ 🍃 میلاد باسعادت خاتم‌الانبیا، ، پیامبر نور و رحمت، و همچنین تولّدِ سُلاله‌ی بی‌مثالش، صادق آل‌ِ طاها بر مسلمانان جهان به ویژه تبریک و تهنیت باد🌹 🎉🎉🎉 @zarrhbin
🚨🚨 خاموش کننده CO2 بهترین خاموش کننده برای خاموش کردن اتصالات برقی👌👌🔥🔥 @zarrhbin
روحشون شاد و یادشون گرامی @zarrhbin
💠 تسلیت و ابراز همدردی نماینده مردم اردکان با خانواده های حوادث تلخ چند روز اخیر در این شهرستان نماینده مردم اردکان با حضور در جمع داغدیدگان و مصیبت زدگان در حادثه چند روز گذشته در اردکان که منجر به قتل و خودسوزی سه نفر از شهروندان گردید با تسلیت به خانواده های داغدار و بازماندگان ابراز همدردی کرد. "محمدرضا تابش" با تقدیر از سرعت عمل نیروی انتظامی و دستگاه قضایی در دستگیری عامل قتل ها، ابراز امیدواری کرد با ریشه های علل وقوع اینگونه جنایات که احساسات عمومی را جریحه دار و خانواده هایی را در ماتم عزیزان شان داغدار ساخته برخورد و با انجام اقدامات پیشگیرانه از تکرار این حوادث تلخ جلوگیری گردد. وی تضعیف جایگاه دین و اخلاق در جامعه را یکی از دلایل بروز اینگونه حوادث برشمرد و با توجه به پژوهش های انجام گرفته توسط دانشگاه ها و متخصصین روانشناسی طی سالهای اخیر در یزد و اردکان؛ پدیده آسیب های اجتماعی که خود را در خودکشی طلاق، اعتیاد همچنین اختلالات خُلقی و شخصیتی برخاسته از عوامل فرهنگی فردی و درون خانوادگی و عوامل آموزشی و آموزشگاهی دانست. "تابش" عنوان داشت: مجموعه عوامل رفتارهای شهروندان در استان یزد جهت ارتقای سطح زندگی بدون صرف وقت کافی برای ورزش و تفریحات سالم، اعتماد به نفس پایین افراد، تاثیرپذیری نسبت به روابط اجتماعی، عدم قدرت نه گفتن به آنچه نمی پسندند را در ایجاد آسیب های اجتماعی و بروز افسردگی گسترده در شهرستان و استان قلمداد کرد. وی پدیده خودکشی و دیگرکشی را بزهکاری اجتماعی ذکر کرد و اهتمام قوه قضائیه و انجام بهتر وظایف دستگاه های مسئولی همچون بهزیستی، بهداشت و درمان، وزارت علوم و آموزش و پرورش را در آموزش، هوشیارسازی جامعه و کاهش این مشکلات موثر دانست. @zarrhbin
🔺جزییاتی از حمایت های معیشتی دولت همزمان با اصلاح قیمت بنزین نوبخت رئیس سازمان برنامه وبودجه : 🔸اطلاعیه شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران در چارچوب اجرایی شدن مصوبه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سه قوه صادر شده است 🔸 کارشناسان بارها تاکید کرده اند معتقدند اگر بنزین سهمیه بندی و قیمت آن هم اصلاح شود می تواند باعث کنترل مصرف شود. 🔸دولت در شش سال گذشته فقط دو بار اصلاح قیمت ها را انجام داد. منابع حاصل از این اصلاح قیمت نیز عمدتا صرف پرداخت به خانوار های نیازمند و تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی شد. این بار رییس جمهور تاکید داشت اگر قرار است اصلاحی در قیمت بنزین انجام بشود حتما همه منابع آن عینا به خود مردم پرداخت شود. 🔸در شورای عالی هماهنگی اقتصادی هم به تصویب رسید که 100درصد منابع حاصل ازاصلاح قیمت سوخت به صورت حمایت معیشتی میان خانوارهای مورد نظر توزیع شود. این عده بیش از 18 میلیون خانوار هستند و بیش از 60 میلیون نفر را تشکیل می دهند. شرکت ملی پخش فراورده های نفتی موظف شده همه منابع حاصل از این برنامه را به حساب مشخصی که با همین عنوان در خزانه افتتاح می شود واریز بکند. وزارت رفاه هم موظف شده لیست این خانوارها را آماده کند وضوابط را به مردم توضیح دهد. سازمان برنامه و بودجه موظف شده همه مبالغی را که به حساب واریز می شود بین این خانوارها توزیع کند 🔸براساس آنچه تاکنون برآورد شده به خانوارها از یک نفره تا 5 نفره بین 55 هزار تا 205 هزار تومان هر ماه پرداخت می شود. 🔸 این حمایت معیشتی علاوه بر مبلغ هدفمندی یارانه ها خواهدبود. 🔸طوری برنامه ریزی کردیم که حداکثر ظرف یک هفته تا ده روز آینده، همه وجوه به حساب سرپرستان خانوارها واریز بشود. 🔸 وزارت رفاه موظف شد تقاضا ی هر کسی که خودش را متقاضی دریافت این رقم می داند و جزو آن 60 میلیون نفر نیست بررسی کند. 🔸سخنگوی دولت جزییات بیشتری را روزهای آینده اعلام خواهد کرد 🔸امیدواریم آثار مثبت این اقدام که مصوبه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سه قوه را دارد در آینده نزدیک مشاهده شود @zarrhbin
تشکر و #خداقوت🌹 ز نیرو بود مرد را راستی زسستی کژی زاید و کاستی تشکر و سپاس فراوان از اداره‌ی ورزش و جوانان شهرستان اردکان و همچنین نماینده‌ی محترم مردم در مجلس شورای اسلامی جنابِ آقای #دکترتابش، که در تجهیز "زمینِ رزم‌آور" به چمن مصنوعی نهایت همکاری را داشته و گامی در جهت رشد و ارتقای #ورزش‌شهرستان برداشتند. ان‌شاءالله از این جنس همکاری‌ها و همدلی‌ها در به سرانجام رسیدن #سالن‌شمشیربازی، #پیست‌موتورسواری، تعمیر #استخر‌طراوت و همچنین ساختِ #پیست‌دومیدانی، نه تنها برای علاقمندان به این رشته‌ها بلکه توجه ویژه به استعدادها و فراهم کردن زمینه‌ برای همه‌ی رشته‌های ورزشیِ شهر، شاهد باشیم. و امیدواریم #خیرین‌بزرگوار و همچنین #کارخانه‌داران‌فهیم نیز در "حوزه‌ی ورزش"، بیش از پیش توجهات و لطفِ خود را مبذول داشته، تا آسیب‌های اجتماعی در جامعه‌ی ما به حداقل رسیده و شاهد نسلی از نوجوانان و جوانان پرنشاط و خودباور و شریف در شهرِ عزیزمان #اردکان باشیم. #و_من_الله_التوفیق 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚁 پرواز بالگرد اورژانس هوایی یزد انتقال ۲ مصدوم از بیمارستان ضیایی اردکان با دو سورتی پرواز به بیمارستان شهید رهنمون (فرخی) یزد امروز ساعت ۹ صبح پد بالگرد بیمارستان ضیایی @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
🚁 پرواز بالگرد اورژانس هوایی یزد انتقال ۲ مصدوم از بیمارستان ضیایی اردکان با دو سورتی پرواز به
با سلام امروز صبح بخاطر دل درد دخترم رفته بودم اورژانس بيمارستان ضيايي، رفتم دنبال دكتر كه مريض بدحال دارم چرا نمياي ويزيتش كني؟ بهم گفت مريض اورژانسي دارم بايد صبر كني و منم بشون پرخاش كردم، تو همين حين در اتاق باز شد و ديدم چندتا مريض خيلي بد تو اتاقن،، ايراني هم نبودن چون نميتونستن فارسي حرف بزنن،، چند دقيقه همونجا صبر كردم وديدم كه دكتر و كلي پرستار چجوري دارن برا اون مريضا كه حسابي بدحال بودن و يكيشون بي هوش بود زحمت ميكشن بنده خدا دكتر مدام بالا سر همه شون ميرفت با هر زبوني باشون صحبت ميكرد كه بهتر بتونه معاينه اشون كنه ٥-٦ تا پرستار داشتن كاراي اونارو ميكردن اونجا بود كه از خودم و اينكه به دكتر كشيك پرخاش كردم كه چرا دخترمو زود نمي بيني خجالت كشيدم، و متوجه شدم وقتي كه دكتر ميگه مريض اورژانسي تر دارم بايد صبر كني يعني چي،، چندتا از همونارو اونقد بدحال بودن ك با هلي كوپتر فرستادن جاي ديگه خواستم از طريق كانال شما يه خسته نباشيد به تك تك پرستارا و پرسنل زحمت كش اورژانس بگم و از آقاي دكتر نوري كه بعدش با اخلاق خوب دخترمو كامل ويزيت كرد و اصلا بداخلاقي منو به روم نيورد عذرخواهي كنم. @zarrhbin
🔻 خانوارهای مشمول طرح حمایت معیشتی شناسایی شدند 🔹 پس از اعلام دولت مبنی بر حمایت معیشتی از ۱۸ میلیون خانوار معادل حدود ۶۰ میلیون نفر از جمعیت کشور، خانوارهای مشمول این طرح توسط وزارت رفاه انجام شده است. 🔹به گفته یکی از مسئولان سازمان برنامه و بودجه میزان پرداخت به خانوارهای تک نفره ۵۵ هزار تومان، دو نفره ۱۰۳هزار تومان، سه نفره ۱۳۸ هزار تومان، چهار نفره ۱۷۲ هزار تومان و پنج نفره و بیشتر ۲۰۵ هزار تومان خواهد بود. 🔹 بر اساس آنچه که رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده، اولین مرحله واریز طرح حمایت معیشتی حداکثر تا ۱۰ روز آینده انجام خواهد شد.
⚫️روحش شاد
#گزارش‌تصویری برگزاری مراسم جشن بزرگ‌ میلاد حضرت محمد مصطفی (ص)وامام جعفرصادق(ع)باحضور گسترده مردم شریف در عباسیه روستای توت به همت هیئت امنا عباسیه توت اداره اوقاف وامورخیریه اردکان 📸 روح الله طاهری @zarrhbin
🔺امام رضا (ع): اگر دوست دارید در درجات عالی بهشت با ما باشید، به حزن ما محزون و به شادی ما شاد باشید. بحارالانوار جلد۸۴ #عباسیه‌توت 📸روح‌الله‌ طاهری اردکانی @zarrhbin
🔺برپایی نماز جماعت ظهر و عصر ،حسن ختام جشن میلاد ربیع در #عباسیه‌توت هیئت امناعباسیه توت_اداره‌اوقاف و امور خیریه اردکان @zarrhbin
✅جشن میلاد پیامبر رحمه للعالمین(ص) و حضرت صادق (ع) به همراه توزیع گسترده آش نذری(۳۰۰۰۰پرس) به همت جوانان اردکانی 🕌مجیدیه تهران.مسجداارسول(ص) @zarrhbin
🔘 دلگرمی دل‌های یخ‌زده ‼️ ▫️چندماه از فوتِ گذشته بود. یک شب صدای در خانه‌ی آقارضا بلند شد. او در را باز کرد. دید چند نفر به داخل خانه آمدند و به مهمانخانه رفتند. مهری صدای آن‌ها را می‌شنید. دائم می‌گفت: "نمی‌شود". بعد آقارضا آمد به اتاق نشیمن تا چای ببرد. مهری جویای موضوع شد. بین دو اتاق دری بود. مهری به حرف‌های آن‌ها گوش می‌داد. ▪️یکی از آن‌ها به گفت: "حرف آخر ما این است که سی هزار تومان می‌دهیم. خودت کار را راست و ریس کن." آقارضا مکثی کرد و پذیرفت. وقتی رفتند، از آقارضا پرسید: "موضوع چیه؟" گفت: "این حاجی‌آقا بازاری است. کارخانه‌دار است. امروز بعدازظهر پسرش دعوا کرد و به دونفر چاقو زد. من هم او را گرفتم و به شهربانی بردم. گزارش دادم که او چاقو کشیده و دونفر را مجروح کرده است. حال جوان شانزده‌ساله‌ای را آورده‌اند. این جوان کارگرِ آنهاست. جوان می‌گوید من چاقو کشیدم و آن دو نفر را زخمی کردم. حالا آمده‌اند و از من می‌خواهند بگویم پسرِ حاجی‌آقا را اشتباهی گرفته‌ام. بگویم چاقوکش این بچه‌ی شانزده ساله بوده است." مکثی کرد و ادامه داد: "حاجی به من سی‌هزار تومان می‌دهد که بگویم اشتباه کرده‌ام و این جوان شانزده‌ساله‌ی کارگر را چاقوکش معرفی کنم." ▫️ بیست سال داشت. ۳/۵ سال بود با آقارضا ازدواج کرده بود. پاسبان بود و حقوقش کم. البته زن و شوهر مشکل مالی چندانی نداشتند، ولی چیز جدیدی هم نمی‌توانستند بخرند. پدرش گفته بود مداخل (درآمد) پاسبان‌ها زیاد است. ولی هرگز مداخلِ آقارضا را ندیده بود. حتی یک مسافرت باهم نرفته بودند. همان دوچرخه‌ی قبل از دامادی‌اش را سوار می‌شد. میوه فروش بود. او با هشت‌ هزارتومان یک فولکس واگنِ نو خریده بود. ▪️ در یک لحظه فکر کرد با سی هزارتومان خیلی کارها می‌توانند بکنند. می‌توانند ماشین بخرند و باهم به مسافرت بروند. با آقارضا کنار دریا بروند. در آن زمان تازه بعضی افراد کنار دریا می‌رفتند. می‌توانند باهم به مشهد بروند. ▫️حدود ساعت ۹/۵ شب بود. گفت باید جایی برود. لباس شخصی پوشید و از خانه بیرون رفت. هرگز شب از خانه بیرون نمی‌رفت. در جوابِ مهری که پرسید "کجا می‌روی؟" گفت جایی کار دارد. پیشِ خودش فکر کرد: "وقتی پدرم می‌گفت مداخلِ پاسبان‌ها زیاد است، یعنی همین!" سی هزارتومان حقوقِ چهارسالِ آقارضا بود. پیش خودش گفت: "خانه‌مان را عوض می‌کنیم. خانه‌ی خیلی بهتر و بزرگتری را می‌خریم." ▪️ به بیست‌ سال آینده فکر کرد. وسایلِ خانه‌اش را عوض کرد. مسافرت رفت. لباس و کفشِ نو خرید. به مشهد رفت. جلوِ پای خودش گوسفند کشت. مهمانی داد. روضه‌خوانی کرد. برلی روضه، آشیخ‌جواد و پیشنماز را دعوت کرد. بعد پیش خودش گفت آشیخ محمد، قوم و خویش مادرش را هم دعوت می‌کند. آشیخ‌محمد که زمانی خواستگارش بود، حالا منبریِ خوبی شده بود. در عالم خیال توی مجلس‌های مهمانی و روضه، پز و فیس و اِفاده داد. کمی هم‌ نذر و نیاز کرد. کمی به فقرا هم کمک کرد. ▫️یکمرتبه پیش خودش گفت: "اگر آقارضا با این پول یک زنِ دیگر گرفت چی؟ اگر اصلاً این پول را به من نداد و خرجِ خودش کرد چی؟" همیشه می‌گفت بچه دوست دارد. او بچه‌دار نمی‌شد. گفته بود تقصیر از آقارضاست. ولی بارها شنیده بود که خواهرِ بزرگترِ آقارضا می‌گفت: "داداش یک امتحانی بکن. همسر صیغه‌ای بگیر! این دکترها از این حرف‌ها زیاد می‌زنند!" بعد ده تا مثال می‌زد. فلان کس بچه‌دار نمی‌شد، دکترها گفتند تقصیر از اوست، اما زن دوم گرفت و بچه‌دار شد. خواهر و مادرِ آقارضا دائم در گوشش می‌خواندند که باید یک امتحانی بکند. پیش خودش گفت: "ممکن است این پول بلای جانم بشود!" دوباره گفت: "نه رضا مرا دوست دارد. او داماد نمی‌شود." او دوباره در عالمِ رؤيا فرو رفت. خرید ماشین و ... 👇👇👇👇
▪️حدودِ دو ساعت بعد به خانه برگشت. موقع صرف شام گفت: "باید اتاق‌ها را تمیز و مرتب کنیم. صبح زود مهمان داریم." مهری فکر کرد پدرِ همان پسر چاقو کش می‌آید. در تمام طول شب یک کلمه هم با آقارضا درباره‌ی پول حرف نزد. می‌ترسید اگر حرف بزند، نظر همسرش عوض شود. از زندگی یکنواخت خسته شده بود. بچه نداشت. مادربزرگ و مادرش مُرده بودند، خواهرش هم هوودار شده بود. ▫️، اکرم و سه بچه‌اش را به خانه‌ی خودش برده بود. چاره‌ای نبود. عباس به زن و بچه‌هایش خرجی نمی‌داد. بدین ترتیب، محمدعلی تنها نبود، اکرم هم پیش مادرشوهرش نبود. ولی هروقت به خانه‌ی پدرش می‌رفت، اکرم سر به سرش می‌گذاشت. به همین خاطر دوست نداشت زیاد به آنجا برود. مسافرت، مهمانی و روضه‌خوانی هم که نبود. ▪️ مهربان بود، اذیت نمی‌کرد. هم به اخلاق او عادت کرده بود. هفته‌ای دو سه شب کشیک بود. شب‌هایی که کشیک نبود همراه با هم شام می‌خوردند.....نمازشان ترک نمی‌شد. ماه رمضان روزه می‌گرفتند. تا ۲۱ رمضان روزه می‌گرفت. بعد از بیست و یکم مثل اینکه ماه رمضان تمام شده است. مهری تا آخر ماه روزه می‌گرفت. به همسرش چیزی نمی‌گفت. در تهیه‌ی سحری کمکش می‌کرد. ولی بعد از بیست و یکم می‌گفت: "ماه رمضان تمام شده است." ▫️ با این سی هزارتومان که قرار بود فردا ساعت ۸/۵ صبح وارد زندگی‌اش شود، عالمی داشت. از خوشگذرانی تا کمک به بچه‌های . آقارضا از ساعت ۷/۵ صبح لباس پوشیده و آماده بود. حدود ساعت هشت کوبه‌ی در به صدا درآمد. آقارضا دوید در را باز کرد. مهری دید یک آقا با لباس شخصی و دو نفر پاسبان وارد خانه شدند. آقارضا آنها را به اتاق نشیمن آورد. تعجب کرد. از خودش پرسید: "چرا آنها را به مهمانخانه نبرد؟" ▪️به آشپزخانه رفت تا چای بریزد. نمی‌فهمید موضوع چیست. هرگز ندیده بود که دو نفر پاسبان و یک لباس شخصی به خانه‌ی آن‌ها بیایند. پیش خودش فکر کرد شاید آقارضا برای خودش شریک درست کرده است. فوری سی‌ هزارتومان را تقسیم بر چهار کرد. گفت: "نه...فقط ۷۵۰۰ تومان به ما می‌رسد!" تمام رؤياهايش داشت به بادِ هوا می‌رفت. آمد که چای ببرد گفت: "هیچکس نباید بفهمد که توی این اتاق کسی هست!" مهری گفت: "غیر از اینها که کسی توی خانه نیست." آقارضا گفت: "منظورم وقتی است که آن آدم‌های دیشبی آمدند." ▫️حدود ۸/۵ صبح دوباره درِ خانه صدا کرد. در را باز کرد. همان با یک آدم دیگر بودند. آقارضا آنها را به مهمانخانه برد. مهری سینی چای را جلوِ اتاق مهمانخانه برد. دید آنها دارند به آقارضا پول می‌دهند. مهری سینیِ چای به دست، پشتِ در اتاق مهمانخانه ایستاد. انگشتش را به شیشه‌ی درِ اتاق زد. آقارضا آمد سینی چای را گرفت. درِ اتاق از آن درهای قدیمی با پنجره‌های کوچک بود. پنجره‌های ۲۰×۳۰ سانتی‌متری. ▪️ناگهان مهری دید در میان دو اتاق باز شد. فرد لباس شخصی و دو پاسبان واردِ مهمانخانه شدند. لباس شخصی به گفت: "شما بازداشت هستید! شما در حالِ به مامور دولت دستگیر شدید!" یکی از پاسبان‌ها به حاجی‌آقا دستبند زد. به گریه افتاد. التماس و خواهش و تمنا می‌کرد. قسم می‌خورد که "هر چه بخواهید می‌دهم. هر کار بخواهید می‌کنم. من را با دستبند توی این کوچه‌ها راه نبرید!" ▫️کوچه‌ها ماشین‌رو نبود. لااقل باید سیصدمتر حاجی‌آقا را پیاده می‌بردند تا به خیابان برسند. می‌گفت: "من در این شهر ۴۵۰ نفر کارگر دارم! آبرو دارم. قول می‌دهم هر چه جریمه است بدهم. زندان بروم. مرا با دستبند توی کوچه نبرید!" به اولادِ بد نفرین می‌کرد. مردِ همراه حاجی را هم گرفته بودند، ولی به او دستبند نزده بودند. او به آقای قاضی گفت: "به من دستبند بزنید! دست‌های حاجی‌آقا را باز کنید!" حاجی آن‌قدر عزّ و التماس کرد که به پاسبان‌ها دستور داد دستبندش را باز کنند... ✅ تا اینجا را داشته باشید ادامه دارد... 📚 شازده حمام، جلد۴ ✍ @zarrhbin
🔺غروب زیبای #عید‌ربیع @zarrhbin
🔴اول آذر سهمیه جدید بنزین واریز می‌شود / سهمیه آبان تا ۶ ماه دیگر نمی‌سوزد 🔹از ساعت۲۴شب گذشته بنزین سهمیه بندی شد و ۶۰ لیتر سهمیه به حساب خودروهای شخصی بنزینی واریز شد. اما نکته مهم این است که سهمیه واریز شده صرفا برای آبان‌ماه است و اول آذر مجدد ۶۰لیتر سهمیه جدید به کارت‌های سوخت داده خواهد شد. 🔹به معنای دیگر ۶۰لیتر سهمیه‌ای که دیشب به حساب کارت سوخت واریز شد صرفا برای ۶روز باقی مانده آبان ماه خواهد بود. این ۶۰ لیتر تا شش ماه قابلیت استفاده دارد و نمی‌سوزد. @zarrhbin
🔻با کارت شخصی بنزین سوپر نزنید سخنگوی شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی: 🔹️ امکان سوخت‌گیری بنزین سوپر با کارت سوخت شخصی وجود ندارد و اگر شخصی برای سوخت‌گیری از بنزین سوپر از کارت سوخت شخصی خود استفاده کند، دستگاه پیام می‌دهد که کارت شما غیرمجاز است. @zarrhbin