eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
873 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
154 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و نور. برای این تصویر یک داستانک 40 کلمه ای بنویسید. خلاقانه باشد. https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 دل نوشته برود در پادشاه وارونه. @anarstory
حضرت امیرالمومنین علیه السلام در خطبه معروف به خطبةالبیان، که در بصره ایراد فرمودند، در بیان علائم و نشانه های ظهور امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و نیز وقایع هنگام و بعد از ظهور آن حضرت، مطالبی فرمودند که در بخشی از آن آمده است: پس از آن که حضرت صاحب الزمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف در ابتدای ظهور، یاران خاص خویش، یعنی همان 313 نفر را مورد آزمایش قرار می دهد و آنان در طلب آن حضرت از مکه به مدینه، سه بار رفت و آمد می کنند، آن بزرگوار بین صفا و مروه بر آنان ظاهر می شود و خطاب به آنان می فرماید: انی لست قاطعا امرا حتی تبایعونی علی ثلاثة خصلة تلزمکم لاتغیرون منها شیئا. و لکم علی ثمان خصال. فقالوا: سمعنا و اطعنا فاذکر لنا ما انت ذاکره، یا ابن رسول اللّه...! الزام الناصب 2، 204؛ هیچ برنامه روشنی برای شما ارائه نمی دهم، مگر این که با من هم پیمان شوید، که سی خصلت را همواره مراعات کنید و هرگز هیچ یک از آنها را تغییر ندهید و رها نکنید. در برابر پیمانی که شما با من می بندید، من هم با شما پیمان می بندم، هشت خصلت را همواره مد نظر داشته باشم. آنان عرض می کنند: ما گوش به فرمان و مطیع هستیم، ای پسر پیامبر خدا، هر شرطی که می خواهی مطرح فرما. پس از آنکه یاران اعلان آمادگی کردند، حضرت صاحب الزمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف به طرف کوه صفا حرکت می کند و آنان نیز همراه آن حضرت حرکت می کنند. در آنجا امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف خطاب به آنان می فرماید: اما آن 30 نکته ای که باید منشور هم پیمانی شما با من باشد، این موارد است: 1. هرگز از اطاعت من سرپیچی نکنید و از هیچ یک از اصول توافقات عقب نشینی ننمایید. 2. هرگز دست به دزدی نزنید. 3. هرگز به زنا کاری آلوده نگردید. 4. هرگز فعل حرام انجام ندهید. 5. هرگز به فحشا و فساد گرایش نداشته باشید. 6. به ناحق هیچ کس را نزنید. 7. به زراندوزی و جمع کردن طلا مبادرت نکنید. 8. به جمع کردن نقره مشغول نشوید. 9. گندم را احتکار نکنید. 10. هرگز جو را احتکار نکنید. 11. هیچ مسجدی را خراب نکنید. 12. هرگز شهادت باطل ندهید. 13. هرگز از مؤمنین بدگویی نکنید. 14. هرگز ربا نخورید. 15. در سختی ها بردبار باشید. 16. بر هیچ خداپرستی لعنت نفرستید. 17. هرگز شراب نخورید. 18. هرگز لباس زربافت بافته شده از تار و پود طل نپوشید. 19. هرگز پارچه ابریشمی را به روی خود نیاندازند. 20. لباسی که از دیباج، پارچه ابریشمی رنگ شده دوخته شده است را نپوشید. 21. دشمن شکست خورده در حال فرار را تعقیب نکنید و نکشید. 22. هیچ خون ناحقی را نریزید. 23. با هیچ مسلمانی به حیله و نیرنگ برخورد نکنید. 24. حتی بر کفار هم تجاوز و ستم نکنید. 25. با منافقان به تجاوز و ستم برخورد نکنید. 26. هرگز لباس دوخته شده از ابریشم بر تن نکنید. 27. در زندگی ساده زیست باشید و خاک، فرش زندگی شما باشد. 28. از فساد و فحشا همواره بیزاری بجویید. 29. امر به معروف را سرلوحه زندگی خویش قرار دهید. 30. همواره نهی از منکر کنید. هر گاه شما نسبت به این30 مورد، با من پیمان بستید، این حق را خواهید داشت که من هم در مورد هشت چیز به شما پیمان بسپارم: 1 متعهد می شوم شما دوستان خاص من باشید و دیگران را بر شما ترجیح ندهم. 2 لباس هایی را که می پوشم، مانند لباس های شما باشد. 3 غذا و خوارکم مانند غذای شما باشد. 4 مرکب سواری من همطراز مرکب شما باشد. 5 در همه حال و هر زمان با شما باشم. 6 همواره همراه با شما حرکت کنم. 7 در زندگی به مقدار کم راضی باشم. 8 زمین پر از ظلم و جور شده را، پر از عدل و داد کنم. پس همگان خدا را آن گونه که شایسته است، عبادت می کنیم. من به عهدم با شما وفا می کنم و شما هم به عهدتان با من وفادار بمانید. منبع: فرهنگ سخنان امام زمان(عج)/86 @ANARSTORY
یکی از زیارات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با این الفاظ آغاز می‌شود: "اللّهمَ بَلِّغ مَولایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلواتُ اللهِ عَلَیه ..."(1) که سفارش شده هر روز صبح با این زیارت حضرت را یاد کنیم . در فرازی از این زیارت می‌خوانیم: "اللّهمَ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذا الیَومِ وَ فِی کُلِّ یَومٍ، ‌عَهداً و عَقداً و بَیعَةً فی رَقَبَتی"؛‌ خدایا من باز تجدید می‌کنم عهد و عقد و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن جان من است. در این فراز سه لفظ عهد، عقد و بیعت ذکر شده است که در نگاه اول به ذهن می‌رسد که هر سه لفظ یک معنا دارند. برای درک بهتر این مفاهیم،‌ معانی آنها را مورد بررسی قرار می‌دهیم. عهد: معنای لغوی عهد یعنی شناسایی امری و پیمان بستن. پس در وهله اول باید امام و وظایفمان را نسبت به ایشان شناسایی کنیم و پیمان ببندیم. عقد: معنای لغوی عقد استوار کردن پیمان و گره بستن آن است. یعنی پس از این که مرحله عهد یعنی شناخت را طی نمودیم و پیمان بستیم باید نسبت به آن پیمان استوار باشیم و محکم گره بزنیم. بیعت: معنای لغوی بیعت، پیمان دوستی بستن و پیروی و اطاعت می‌باشد. (2) پس باید سه گام برای بیعت با امام زمان علیه السلام برداریم: عهد: پیمان اولیه (پس از شناخت و آگاهی) عقد: محکم کردن این پیمان (انجام رفتارهای لازم و شایسته) بیعت: پذیرش اطاعت و فرمانبرداری خالصانه (مرتبه‌ی اخلاص و پیروی خالصانه) @ANARSTORY
هو سلام و نور خدا قوت به همگی و نور در سراسر زندگی تان جاری و آبِ حیات در سراسر پوست و شاخه و میوه های زندگی تان جاری... و هیچ باغی بدون خونِ دل باغبانهایش ریشه نمی گیرد...و هیچ برگی بدون نور زنده نخواهد ماند...تقاضا دارم دعا کنید که ابرها از جلوی خورشیدِ غریب کنار بروند و برگ به آرزویش که نوشیدن نور است برسد. در این ساعات پایانی سال 1399 به همگی باغ اناری ها و نویسندگان انقلابی و باحال و درجه یک تنبه می دهم که سال 1400 دیگه بخور بخواب تمومه... مداد هایتان را تراش کنید...مایکروسافت ورد هایتان را ریکاوری کنید...راپیدهایتان را جوهر...فتوشاپ هایتان و متن نگار و اینشات هایتان را جلا دهید... در سال هزار چهارصد هزار و چهارصد کار نکرده باید انجام بدهید تقریبا روزی چهار تا کار...آماده ای؟ یا مثل همیشه خسته و کوفته و گیج؟؟؟ باید که خودت را پیدا کنی ای عنصر فرهنگی عزیز...ای شفتالو...ای باقلوا...ای گلابی...و ای انار... درخت توت با یک تکان همه میوه هایش می ریزد....یعنی نیروی انقلابی که با یک باد انقلابی شده با یک باد هم زیر ذست و پا از بین می رود... و میوه های درخت بادام را با چوب می ریزانند زمین....چوب به هر شاخه ای که میخورد چند تایی می ریزند روی زمین... و اما انار را باید دانه ای صید اش کنی...هر نویسنده مثل یک انار است...باید بروی و باهاش ساعت ها صحبت کنی...ساعت ها برایش وقت بگذاری ...یا اصلا خودش باید ساعت ها برای خودش وقت بگذارد تا در این آشفته بازار که شبکه های تقلبی و دروغگوی اینستاگرامیِ ناگرامی که بیشتر شبیه سیرک هستند خودش را در آینه های حقیقی و بر مبنای فطرت انسانی پیدا کند. تماشا خانه هایی که در ادامه ساخت سیرک و باغ وحش و شهر بازی های حقیقی حالا در فضای مجازی هم ساخته شدند....جایی که پینوکیو های چوبی واردش می شوند و الاغ ازش خارج می شوند...واین همان معنای قتلگاه بودنِ این فضاهاست... فضای مجازی که دشمن برای ما ساخته جایی برای الاغ پروری است...و باغ انار جایی برای انسان پروری...باغ انار بر تقوا اساس گرفته بود و امید است نگاه صدیقه طاهره برداشته نشود و تا آخرش هدفش همین باشد....و فتح قدس مقدمه اش از بین بردن این دستگاه الاغ پروری است... و اینستا و اینستاصفت ها بر بستری از پوست سگ اساس یافته اند و پوست سگ با دباغی پاک نمی شود..... و پاک سازی این فضای مجازی و پیروزی در این امر نیازمند قاسم سلیمانی هایی است که از همه چیزشان در این راه بگذرند... آیا تو حاضری؟ با خودِ خودِ توام...بله...شک نکن...بله دیگه با توام..عجب گیری کردیم...با تو ام دیگه...پشت سرتو نگاه نکن میزنمتا؟ با تو هستم...هنوزم که داری از زیر کار در میری!!! میام براتا... و نور حقیقتی است که انسان را جذب می کند..و دستگاه الاغ پروری همه تلاشش را می کند تا انسان ها را از فطرت خودشان دور کند... و پادشاه غریب جهان منتظر است تا حکومتش را بر تمام کهکشان ها آغاز کند...هزاران ملائکه و مرد نیرومند در پس پرده ها منتظر و علاف چهار تا آدم زهوار در رفته مثل من و تو هستند... بلند شو و یک درخت انار بکار و با همان دست های خاکی ات یک گِلی به سر من و خودت بگیر.... حاضری؟ لبیک؟ تا آخرش؟ پیمان می بندی؟ عهد می بندی؟ میثاق؟ بیعت می کنی؟ بیعتا فی عنقی... هر روز صبح می خوانی؟ راه کربلا از قدس می گذرد..تا شهید نباشی، شهید نمی شوی. باور کن. هارون مکی می خواهم. یا حق ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
نور تا سه روز عید غدیر است. کجایید ای اهالی غدیر؟ با مولا بیعت کرده اید؟ فرض کنید در حجه الوداع تشریف داشته اید. موزهای شصت سانتی هم خورده اید. نفری یک بیست لیتری آب زمزم هم برداشته اید. حالا بین‌راه زیر تیغ آفتاب، رسول الله دستور توقف داده است و شما دارید له له می زنید و برایتان سوال شده که چه شده؟ همگی کنار برکه غدیر جمع می‌شوید و همینجور که دارید با گوشی تان سلفی می گیرید و برای بچه ها و پدرتان واتس آپ می کنید. یکهو تصویری می‌آید روی صفحه تان که یک تعداد خانمی که با شما حج بوده‌اند و محجبه هم هستند هشتگ زده اند که من حاجیه خانم ماندانا هستم. خیلی هم محجبه هستم. چادری هم هستم. کلاس های آموزشی آشپزی هم دارم. شوهر هم نکرده ام. همانطور که از تصویر پروفایلم می‌بینید خیلی هم به چشم خواهری زیبا هستم. حالا اینها رو بی خیال من به کمپین محجبه هستم و مخالف گشت ارشاد پیوسته ام شما هم بپیوندید. یکهو آزیتا خانم که او هم از بر و رویی برخوردار است لایک و سیو و شیر و کامنت فراموشش نمی‌شود و در کلوز فرند منتشر می کند که بله من محجبه هستم و ست لوازم آرایش درجه یک می فروشم از این گرونهای با کیفیت نه از آنهای چینی بی کیفیت. یکهو فاطمه خانم هم به این استوری ها برخورد می کند و می گوید ایول آزیتا خانم. من هم به این پوشش می پیوندم. دختر فاطمه خانم می‌گوید مامان پوشش نه! پویش. فاطمه خانم همانجور که روی مبل نشسته و بر کار عباس آقا نظارت دارد که خوب گشنیز ها را پاک کند زبانش را گاز می گیرد و می گوید ببین چطور زن بی پناه جلوی ون دارد می دود. عباس آقا می گوید به نظرم آزیتا خانم خوشگل تر از حاجیه خانم مانداناست...فاطمه خانم یک نیشگون از انتهای عباس آقا می‌گیرد که تا همین الان به اندازه یک گردو سیاه شده. آفرین فاطمه خانم. عباس آقا تصاویر آزیتا خانم را بازنشر می کند و به این پویش می پیوندد. عباس آقا بسیار به این پویش علاقه مند می‌شود. راستی یادم رفت بگویم آزیتا خانم به خاطر نوع کارش تصاویر دیگری هم دارد که لباس های خیلی زیبایی را تبلیغ می کند. عباس آقا موقع تماشای پیج آزیتا خانم بسیار مذهبی می‌شود و بارها موقع دیدن آزیتا خانم زیر لب می گوید فتبارک الله احسن الخالقین. حالا شما در کنار برکه غدیر هستید و در تمام این اَپ ها دارید گل چرخ می زنید. این خانم های بسیار فعال و رنگ و وارنگ و احسن الخالقین با روسری های زیبا و رو مانتویی های ساخته شده از چوب گردو و پست های فرهنگی در موسسه های مختلف یک حرکت بسیار زیبا را آغاز کرده اند که در راستای فعالیت های خداپسندانه خانم معصومه علینژاد است. خانم معصومه یا همان مصی گرامی هم خیلی برای این مرز و بوم زحمت کشید تا حدی که در زمان دختری‌اش باری را برداشت که هیچ دختری در زمان دختری اش برنداشته... در کنار این شبکه های مجازی نگاهتان به کنار دریاچه غدیر می‌افتد یک عمامه به سر را می بینید که همانطور که دارد جهاز شترش را می گذارد زمین درباره مطلب می ‌زند. آخوندش به چشم خواهری بسیار زیباست و زن های پویشگر ایشان را به چشم برادری بسیار دوست می‌دارند تا حدی که یکی از دخترها روی دفترچه خاطراتش نوشته خاطرات من و آقایی و کنارش عکس سه در چهار آن صنم را چسبانیده. و بسیار با او لاو می ترکاند. همانطور که کنار برکه غدیر ایستاده اید آن آخوند پستهای آزیتا و حاجیه ماندانا و مرسانا و پونه و لادن جون و ...را شیر می کند. می گوید امام منظورش از حجاب این نبوده که همه زن ها حجاب داشته باشند. از کنار منبر سلونی می‌شنوید که مردی به نام سید علی درباره حجاب صحبت می کند و از عدم تشخیص عده ای رنج می برد. از اینکه جریان داخلی از سر ندانستن دارد پویش راه می اندازد. راهی را می ‌رود که جریان بیرونی با خرج کردن مبالغ هنگفت نتوانسته کاری را به پیش ببرد. می‌گوید که حرف بی خود است که همه زنها لازم نیست حجاب داشته باشند. می‌گوید ما آن وقت بودیم و امام جلو حرام الهی ایستاد. ولی آن آخوندهایی که حرفهای آزیتاجون را پخش می کردند گوششان بدهکار نبود. همه زن ها و مردها را می‌بینید که با علی بیعت می کنند. مردها بخٍ بخٍ می گویند. آدم های بدی نیستند. ولی بد می کنند. از سر ندانستن. از سر سادگی. گول خورده اند. تحلیل هاشان سطحی بوده. غدیر تمام شده و شما هم بیعت کرده اید. ولی موقع تصمیم گیری علی و زهرا جلو در خانه تان هستند و هزاران پویش جذاب و گیرا با آزیتاجون و حاجیه ماندانا و آن روحانی زیبا هم هستند و شما واقعا نمی توانید تصمیم بگیرید که چه غلطی باید بکنید. واقعا که. حتما شوهر هم نداری؟ زن هم نداری؟
فرض کنید کنار برکه غدیر دارید بیعت می کنید. کمی آن خیمه زیبا و بزرگ را توصیف کنید. ظرف آب را توصیف کنید. دست امیرالمومنین را توصیف کنید. دست خودتان را که گذاشته اید توی ظرف آب چه حسی داشته اید. علی علیه السلام به شما چه فرمود و شما چه چیزی گفتید؟ چند ماه بعد زهرای اطهر و اولادش دست علی را گرفته و به در خانه شما آمده. در بخش دوم آن شب را هم توصیف کنید. لازم نیست دیالوگها را بیان کنید. فقط به عنوان یک ناظر که از دور دارد این صحنه را می بیند جریان و حرکات دست و صورت را بیان کنید. ﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می کنیم. باهم ساقه می‌زنیم وبرگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین وملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 @ANARLAND
نور تا سه روز عید غدیر است. کجایید ای اهالی غدیر؟ با مولا بیعت کرده اید؟ فرض کنید در حجه الوداع تشریف داشته اید. موزهای شصت سانتی هم خورده اید. نفری یک بیست لیتری آب زمزم هم برداشته اید. حالا بین‌راه زیر تیغ آفتاب، رسول الله دستور توقف داده است و شما دارید له له می زنید و برایتان سوال شده که چه شده؟ همگی کنار برکه غدیر جمع می‌شوید و همینجور که دارید با گوشی تان سلفی می گیرید و برای بچه ها و پدرتان واتس آپ می کنید. یکهو تصویری می‌آید روی صفحه تان که یک تعداد خانمی که با شما حج بوده‌اند و محجبه هم هستند هشتگ زده اند که من حاجیه خانم ماندانا هستم. خیلی هم محجبه هستم. چادری هم هستم. کلاس های آموزشی آشپزی هم دارم. شوهر هم نکرده ام. همانطور که از تصویر پروفایلم می‌بینید خیلی هم به چشم خواهری زیبا هستم. حالا اینها رو بی خیال من به کمپین محجبه هستم و مخالف گشت ارشاد پیوسته ام شما هم بپیوندید. یکهو آزیتا خانم که او هم از بر و رویی برخوردار است لایک و سیو و شیر و کامنت فراموشش نمی‌شود و در کلوز فرند منتشر می کند که بله من محجبه هستم و ست لوازم آرایش درجه یک می فروشم از این گرونهای با کیفیت نه از آنهای چینی بی کیفیت. یکهو فاطمه خانم هم به این استوری ها برخورد می کند و می گوید ایول آزیتا خانم. من هم به این پوشش می پیوندم. دختر فاطمه خانم می‌گوید مامان پوشش نه! پویش. فاطمه خانم همانجور که روی مبل نشسته و بر کار عباس آقا نظارت دارد که خوب گشنیز ها را پاک کند زبانش را گاز می گیرد و می گوید ببین چطور زن بی پناه جلوی ون دارد می دود. عباس آقا می گوید به نظرم آزیتا خانم خوشگل تر از حاجیه خانم مانداناست...فاطمه خانم یک نیشگون از انتهای عباس آقا می‌گیرد که تا همین الان به اندازه یک گردو سیاه شده. آفرین فاطمه خانم. عباس آقا تصاویر آزیتا خانم را بازنشر می کند و به این پویش می پیوندد. عباس آقا بسیار به این پویش علاقه مند می‌شود. راستی یادم رفت بگویم آزیتا خانم به خاطر نوع کارش تصاویر دیگری هم دارد که لباس های خیلی زیبایی را تبلیغ می کند. عباس آقا موقع تماشای پیج آزیتا خانم بسیار مذهبی می‌شود و بارها موقع دیدن آزیتا خانم زیر لب می گوید فتبارک الله احسن الخالقین. حالا شما در کنار برکه غدیر هستید و در تمام این اَپ ها دارید گل چرخ می زنید. این خانم های بسیار فعال و رنگ و وارنگ و احسن الخالقین با روسری های زیبا و رو مانتویی های ساخته شده از چوب گردو و پست های فرهنگی در موسسه های مختلف یک حرکت بسیار زیبا را آغاز کرده اند که در راستای فعالیت های خداپسندانه خانم معصومه علینژاد است. خانم معصومه یا همان مصی گرامی هم خیلی برای این مرز و بوم زحمت کشید تا حدی که در زمان دختری‌اش باری را برداشت که هیچ دختری در زمان دختری اش برنداشته... در کنار این شبکه های مجازی نگاهتان به کنار دریاچه غدیر می‌افتد یک عمامه به سر را می بینید که همانطور که دارد جهاز شترش را می گذارد زمین درباره مطلب می ‌زند. آخوندش به چشم خواهری بسیار زیباست و زن های پویشگر ایشان را به چشم برادری بسیار دوست می‌دارند تا حدی که یکی از دخترها روی دفترچه خاطراتش نوشته خاطرات من و آقایی و کنارش عکس سه در چهار آن صنم را چسبانیده. و بسیار با او لاو می ترکاند. همانطور که کنار برکه غدیر ایستاده اید آن آخوند پستهای آزیتا و حاجیه ماندانا و مرسانا و پونه و لادن جون و ...را شیر می کند. می گوید امام منظورش از حجاب این نبوده که همه زن ها حجاب داشته باشند. از کنار منبر سلونی می‌شنوید که مردی به نام سید علی درباره حجاب صحبت می کند و از عدم تشخیص عده ای رنج می برد. از اینکه جریان داخلی از سر ندانستن دارد پویش راه می اندازد. راهی را می ‌رود که جریان بیرونی با خرج کردن مبالغ هنگفت نتوانسته کاری را به پیش ببرد. می‌گوید که حرف بی خود است که همه زنها لازم نیست حجاب داشته باشند. می‌گوید ما آن وقت بودیم و امام جلو حرام الهی ایستاد. ولی آن آخوندهایی که حرفهای آزیتاجون را پخش می کردند گوششان بدهکار نبود. همه زن ها و مردها را می‌بینید که با علی بیعت می کنند. مردها بخٍ بخٍ می گویند. آدم های بدی نیستند. ولی بد می کنند. از سر ندانستن. از سر سادگی. گول خورده اند. تحلیل هاشان سطحی بوده. غدیر تمام شده و شما هم بیعت کرده اید. ولی موقع تصمیم گیری علی و زهرا جلو در خانه تان هستند و هزاران پویش جذاب و گیرا با آزیتاجون و حاجیه ماندانا و آن روحانی زیبا هم هستند و شما واقعا نمی توانید تصمیم بگیرید که چه غلطی باید بکنید. واقعا که. حتما شوهر هم نداری؟ زن هم نداری؟
فرض کنید کنار برکه غدیر دارید بیعت می کنید. کمی آن خیمه زیبا و بزرگ را توصیف کنید. ظرف آب را توصیف کنید. دست امیرالمومنین را توصیف کنید. دست خودتان را که گذاشته اید توی ظرف آب چه حسی داشته اید. علی علیه السلام به شما چه فرمود و شما چه چیزی گفتید؟ چند ماه بعد زهرای اطهر و اولادش دست علی را گرفته و به در خانه شما آمده. در بخش دوم آن شب را هم توصیف کنید. لازم نیست دیالوگها را بیان کنید. فقط به عنوان یک ناظر که از دور دارد این صحنه را می بیند جریان و حرکات دست و صورت را بیان کنید. ﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می کنیم. باهم ساقه می‌زنیم وبرگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین وملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344 @ANARLAND