eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
103 ویدیو
16 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به ساحت (ع) 😭 اشک ها .................. نام شعرم را چه بگذارم!؟ کتاب اشک ها- انقلاب قلب ها یا انقلاب اشک ها!؟ دل، گلی پژمرده بود و آبیاری شد به اشک دل شکست و باغبان، مست از گلاب اشک ها در طلوع روشن یک ربنای بی ریا می درخشد گوشه ی چشم، آفتاب اشک ها ساحل دل را زلالی می دهد جزر و مدش کارِ دریا می کند موج حباب اشک ها شاعران، با واژگان طی طریقت می کنند ما به معنا می رسیم از پشت قاب اشک ها اشک پرسید از خودش: من کیستم!؟ گفتم: (ع) نام او زیباترین است و جواب اشک ها او است و است و است و او است و و فتح باب اشک ها او است و است و است و آه، نام دیگرش: « ها» نامه اعمال ما را پر کن از نام ای خدایی که خودت هستی ثواب اشک ها رشته حبل المتین یعنی همین تسبیح اشک ما که در چاهیم و دلخوش بر طناب اشک ها قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 به روح چاک چاک (علیه السلام) 😭 سوگواره ................... او یک غزل نبود! که یک چهارپاره بود او چهارپاره هم نه... که صد سوگواره بود روحش نه کهکشان که جهانی دوباره بود جسمش نه آسمان که شبی پر ستاره بود از گوشه ی لبش، غزل ناب می چکید او عشق بود و عشق از او استعاره بود در قتلگاه، می شد ورق ورق در کوفه...شیخ، منتظر استخاره بود گودال دید هر چه که ندید را نفْسِ هم... نفسش در شماره بود هی می بُرید شمر و... کمی دست می کشید رسید و باز...! گلو نیمه کاره بود در حین دست و پا زدن، از خون وضو گرفت چندی گذشت... نوبت چندین سواره بود تصویر کن خیام حرم را...! را...! وقتی سپاه منتظر یک اشاره بود در دشتِ لاله های سفر کرده، باغ دید دعوا سر کشیدنِ یک گوشواره بود از چادرِ نسوخته، معجر درست کرد برای اهل حرم، راه چاره بود اگرچه تشنه... عطش را بهانه کرد در علقمه، پیِ بدنی پاره پاره بود شبیه با نیزه قد کشید بالاتر از همیشه سر شیرخواره بود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🤦🏻🖤 برای (ع) و خاموش .......... در آتش تب بودی و آتش گرفتی شدی در خیمه و از هوش رفتی مأمور بودی ای بر صبر، گویا فریادِ روشن بودی و خاموش رفتی گاهی پیاده می روی گاهی سواره خم می شوند از دور، نخلستان و گل ها آن بار سنگینی که بر دوش تو بوده ست بار امامت بوده نه زنجیر و غل ها از کوچه های کوفه درحال عبوری بوی می آید اینجا می خواهد آقاجان دهد بر تو سلامی ، سرِ دروازه شام است اما شکر خدا امیر کاروان شد تا جا نماند کودکی بین بیابان بی تاب بود اما ، تا که گم شد ، خودش را کشت تا پیدا شد آن جان ای مرد تنها در میان این همه زن در حیرتم از طاقت و صبر تو آقا در کوچه ها مثل خوردی زمین و در شام باشد بی گمان، قبر تو آقا قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای (ع) اگر زمزمه کردید و دلتان لرزید دعا بفرمایید😭 صد دانه یاقوت .......................... صد دانه یاقوت، دسته به دسته با نظم و ترتیب، بر نی نشسته هر نیزه ای هست، خوش رنگ و رخشان سنگ آمد و شد، مهمانِ مهمان یاقوت هایم، افتاده دَرهم با خیزران زد، پیش نگاهم سر در تنور است، در شور و شین است سرخ است و زیبا، نامش است 😭🤦🏻 قم المقدسه ................................................ برگرفته از شعری به نام انار سروده مصطفی رحماندوست 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌🏻🤦🏻 به ساحت _حسین_بن_علی (ع) ......... شاعران، پیدا کنید را شاعران رسوا کنید اندیشه_افراط را و و و بر زمین خواهد زد آخر، را دین اگر باقیست زیر دِین امثالِ ست او که بود و گفت انجیل را... تورات را از قلم خون می چکد تا می نویسد یا ! دم به دم می بارد و دق می دهد خطاط را سوزنی بالا و پایین می رود در چشمشان پاره پاره کرده روضه، قلب هر خیاط را ، است و خونبها تا ولایت، جان ببخشد مرگ استنباط را خسته از گودال، بیرون آمد اما بس نبود حمله ور شد شمر و آتش زد دل فسطاط را ۱ سوره های پرپرش را باد با خود می بَرد شرحه شرحه شرح باید داد این آیات را تا جهان خالی شود از ظلم و ظلمت ها، خدا - تا چهل منزل به نی ها برد این مشکات را ۲ نور حق را منعکس می کرد بر دل ها سنگ ها طاقت نیاوردند این مرآت را ۳ خیزران آمد! خدایا... واکن و قدری ببند دست های بسته را و چشم های مات را رفتید... با خود چشمه ی اشک آورید هر ، به یاد آرید این سوغات را قم المقدسه ............................ ۱. فسطاط: خیمه بخشی از مقتل لهوف ثُمَّ إِنَّ شمر بنَ ذِی الْجَوْشنِ حَمَلَ عَلى فُسطَاطِ الْحُسَینِ فَطعَنَهُ بِالرُّمْحِ ثُمَّ قالَ عَلَیَّ بِالنَّارِ أُحْرِقُهُ عَلى مَنْ فِیه فَقالَ لهُ الْحسَین (ع) یَا ابنَ ذِی الْجوْشنِ أَنتَ الدَّاعی بِالنَّار لِتُحرقَ عَلى أَهلی أَحْرَقکَ اللَّهُ بِالنَّار ۲. مشکات: چراغدان ۳. مرآت: آیینه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا