eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
411 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 به پیشگاه (ع) عود ................... در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد همچنان اما ، خاکی ترین موجود بود دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی گاه در محراب، محو صورتِ بود رفت از دوش بالا و یک لبخند چید ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود او بود و بود و و در ، چیزی فراتر از مشهود بود از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن «در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود» آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد ، شمعِ شبستان و چون عود بود بعدِ زندگی سخت است... ، زندگی ست! سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد سر به چاهِ خانه برد و گفت ، زود بود! عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚❤️ به ساحت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) دو پسر ................. بودند پس از شیرخدا آن دو پسر، شاه خورشیدتر از منظره و ماه تر از ماه خورشید، حسین است و حسن، ماهِ شبِ تار عباس، همان ماهِ زمین خورده ی در چاه ما سایه ی تاریک و نبی، چشمه ی نور است با نام علی، سنگ...؛ شد آیینه ی الله شد اشکِ خُم از غربت و اندوه علی، خشک شد کرب و بلا...! با لبِ تاول زده گفت: آه چشمان شما قطب نما بود و دل ما در موجِ پریشانِ جهان، ماند در این راه تکلیف شما بود به یک چیز، ولایت! او در پی صلح آمد و تو در پی اصلاح قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 برای پیامبر مهربانی محمد (ص) آفتاب .................... او آفتابِ محضِ خدا بود و سایه داشت آن سایه یا علی گفت! آن سایه، مایه داشت دیگر ندید آمنه را آینه ولی شکر خدا حلیمه پذیرفت و دایه داشت تا عالَمی نمک گیر از سفره اش شوند خرما و نان و آب، به قدر کفایه داشت با مردمش سخن می گفت از امید و عشق او ساده بود ساده... ولی چند لایه داشت لنگِ فدک نبود که از عدل بگذرد احمد، بهشت رضوان را در کرایه داشت نهج البلاغه، خاطره ی اوست با علی قرآن برای این دو برادر، صد آیه داشت در لیلة المبیتش، همزاد مرگ شد در این مسیر، همسفری سخت، پایه داشت روز مباهله، دَمِ اهل کساء رسید تا بهتر از خدا گوید چارپایه داشت! او را هزار مرتبه کشتند اگر چه او از جن و انس در صف محشر، طلایه داشت با اینکه شکوه ها از دارالخلافه کرد در خانه ی بصیرت، دارالولایه داشت هرگز به روی خویش نیاورد، اگرچه که یک سینه ی پر آه از طعن و کنایه داشت بعد از سقیفه، سقف جهان را ترک گرفت از آنچه رفت بر سر مکتب، گلایه داشت قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🙏 برای (ص) خدا بخیر کند... ................... بود امان از ! از آتشی که دویده به پنبه های یکی به فکر بود و دیگری پی یکی سقیفه نشین شد به راه داد ادامه از لب او می چکید و... بارانی بود و رنگ و بوی کلامش دوباره بود دو یادگار خودش را سفارشی دیگر کرد برای و دوباره لب را تر کرد نگاه کرد به ، نگاه کرد به کشید آهِ بلندی و پر کشید از دنیا ، او که شرابِ همیشه بود چگونه به زهرِ انگوری شد از آسمان، وارونه!؟ دسیسه ها کردند آن سه نابکار، سه ملعون را دیدند و ریختند از او خون خدا بخیر کند قصه های بعدِ را خدا بخیر کند این تب ابولهبی را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15