#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
حضرت عشق تو را روی زمین مهمان کرد
ماه را صورت نورانی تو تابان کرد
چادر خاکی تو باعث اعجاز شده
روزبه را نخی از چادر تو سلمان کرد
هم نفس با تو علی بود که بعد از هر جنگ
زخمهای بدنش را نفست درمان کرد
دست شیطان به تو شلاق زد آن دستی که
دشمن کور تو را صاحب نخلستان کرد
گنج بودی و على قدر تو را میدانست
او که از چشم زمان قبر تو را پنهان کرد
#حامد_فرد
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
آخر مدينه در خبری سرشکسته شد
آمد خبر که حرمت کوثر شکسته شد
آن روز هرچه شد به در خانه ربط داشت
در سوخت، در نشست به خون، در شکسته شد
تا آسمان رسید صدای شکستنش
وقتی که پشت در، دل حیدر شکسته شد
گل میخ تا نشست به گل، غنچه ناله کرد
طوفان وزید و بال کبوتر شکسته شد
تنها نه پشت در کمر یک نفر شکست
با نالههاش پشت پیمبر شکسته شد
ای سوره ی صبور! چه شد بیعت غدير؟
دیدی چگونه بیعتش آخر شکسته شد؟
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
من مسافری که مقصدش کجا نبود
مرد شاعری که صِرفِ واژهها نبود
در شبِ سکوت، غنچه را شنیده بود
طرد شد که:《شاعر زمان ما نبود》
رفت و آمدش شبیه سایههای هیچ
در دل شکستهاش برو بیا نبود
آسمانِ خندهاش شکفته و شگرف
بغضهای خفتهاش برونگرا نبود
سفرهی دلش برای دوستان فراخ
پیشِ دیگران ولی گرهگشا نبود
این که بیت بیت گفت و گفت راست بود_
آینه، ولی تمام ماجرا نبود
#محمد_هنری
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
باران شدن در خشکسالی کار من نیست
عاشق شدن با دست خالی کار من نیست
فهمیدهام این را که دیگر عشقبازی
در برکه با ماه خیالی کار من نیست
من در گلستان شاعری را دوره کردم
بوییدن گلهای قالی کار من نیست
شهر شما زیباست اما دور بودن
از روستاهای شمالی کار من نیست
شالی به سر کن نازنین! ساکت نشستن
در محضر انبوه شالی کار من نیست
قلب شکسته مثل روز اولش... نه
درمان این آشفتهحالی کار من نیست
#علی_سیار
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
انتشار پوستر هشتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور «آفتابگردانها»
شنبه ۱۹بهمن ۱۳۹۸ با حضور جمعی از مدیران موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب در نشست خبری هشتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور #آفتابگردان_ها از پوستر اختصاصی این دوره رونمایی شد.
دوره آموزشی آفتابگردانها که به همت دفتر شعر موسسه شهرستان ادب از سال ۱۳۹۰ راهاندازی و برگزار شده است امسال به هشتمین ایستگاه خود رسیده است.
@Aftab_gardan_ha
در خانهای که دم شده چای معطرت
گرم است حس و حال دلم چون سماورت
از خاطرات کهنه و تکراریات بگو
حظ میبرم از اینهمه قند مکررت
پاییزهای خانهی تو چیز دیگریست
شاعرترم کنار درختان پرپرت
مادر! منم! «ترانه*»ی دوران کودکی
حالا ببین غزل شدهام در برابرت
از این به بعد شانه نزن موی خویش را
میترسم آه... کم بشود مویی از سرت
شعرم به یادگار بماند برای تو
امضا... علاقهمند تو... راضیه... دخترت
* نامی که مادرم در کودکی مرا با آن صدا میزد.
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هر چه با وسواس بر آیینه برق انداخته
آن دو تا چشم بدون برق را نشناخته!
این زنی که دامنش از تور و پولک خالی است
شاهماهی بوده و با تُنگ تنگی ساخته
هست سلطانبانوی اقلیم تنهاییش، حیف
غم، به سرحدّات او چون مادیانی تاخته
این الهه، بی بنان، چنگی نخواهد زد به دل
گرچه همآواز شد با بغض او، هر فاخته
قهرمانها ساخته در داستانهایش ولی
شهرزاد قصهگو، کمتر به خود پرداخته
سر به سنگ سخت خوردن بوده تنها حاصلش
موج تبداری، به یک صخره، اگر دل باخته
او نهالی ترد با تاج گلی بر سر نبود؟
باد و برف از او چه کاج کهنهسالی ساخته!
#افسانهسادات_حسینی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
...پس خدایی که آفرید مرا
روز اول، چگونه دید مرا؟
این خوشیهای گاه گاهِ سبک
این غم ممتدِ شديد: مرا
خاک، سرد است؛ خاک، آرام است
از چه آورد پس پدید مرا؟
پس چه خاکیست داغِ ناآرام
که از آن خاک آفرید مرا؟
شاید آن روز او پدید آورد
از گِلِ خاکِ آن شهید مرا
ای شهیدان کربلا! آیا
گرچه کمقدر، میخرید مرا؟
#علی_چاوشی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
دوچرخهام دوباره
بی حال و لق و لوق است
آهنگ چرخهایش
امشب تلق تولوق است
قهر است با من انگار
کز کرده کنج خانه
آورده او برایم
از صبح، صد بهانه
بابابزرگ خوبم
با چسب و پیچ و آچار
رفته عیادت او
مانند یک پرستار
یک زنگ هم خریده
هدیه برای چرخم
تا آشتی دهد باز
ما را دوباره با هم
#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
سفر چگونه کنم با بهانهای که ندارم؟
کدام سو بپرم آشیانهای که ندارم؟
نشاندهام به دلم دشتی از شقایق غم را
به غیرِ این دل خونین نشانهای که ندارم
کنون که داده به بادم چو قاصدک غمِ این عشق
بگو مرا برساند به خانهای که ندارم
مرا ببین که چکیدم به پات یک دل سیر آه
جز این ترنم باران ترانهای که ندارم
اگر هراسِ به دریا زدن نبرده دلت را
بیا تو را ببرم تا کرانهای که ندارم
#حسن_حسنزاده
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مدح امام هادی علیهالسلام
باید چه گفت مدحت شاهی عظیم را؟
کو شعر تر که وصف کند این حریم را؟
کو یک گره که باز نگردد به دست او؟
کو حاجتی که خسته کند این کریم را؟
کوکوکنان نشسته به بامش، مگر کریم
با دست خویش دانه دهد یاکریم را
هوهوی پرچمش به تقرب کشانده است
تا سامرا به روی دو زانو نسیم را
یک جرعه از کنارهی دریای حکمتش
پرورده است حضرت عبدالعظیم را
با تیغ آبدیدهی نور هدایتش
سرکوب کرده خدعهی قوم رجیم را
هرگز به پادشاهی عالم نمیدهیم
حظّی که از گدایی او میبریم را
مدیون اوست مکتب قرآن و دین حق
در فتنهها صراط چنین مستقیم را
#علی_سلیمیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha