#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
هر کس که دید از او کرمش را مرید شد
هر کس مرید او شده بی شک سعید شد
یا محسن به حق حسن گفتم و سپس
دیدم تمام معصیتم ناپدید شد
غربت ببین که هیچ کسی یاورش نبود
از همسرش هم آخر سر ناامید شد
ای کاش ذات جعده شببه رباب بود
اما ز کینه توزی اش این زن پلید شد
قربان آن غریب که در سن کودکی
یک صحنه دید و یک شبه مویش سپید شد
زهرا که رفت ، هیچ کلامى بیان نکرد
رنج سکوت برغم هجران مزید شد
هر چند خورده زهر به ظاهر ولی حسن
وقتی که دید ضربهی سیلی شهید شد
چوبی که تیر گشت و به تابوت اون نشست
تغییر کرد و چوب به دست یزید شد
تقصیر نعل شد که شناسایی بدن
دیگر برای زینب کبری بعید شد
دردا که تازه بعد جسارت اسارت است
اینطور شد مصائب خواهر شدید شد
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
هوای خاک مزارت چقدر پر دارد
حریم قبر تو از آسمان خبر دارد
که فرق قبر تو با هر امام در این است
همیشه زائر خاکی و خونجگر دارد
میان خانه تو اصلا کریم تر هستی
بدیهی است گدای تو بیشتر دارد
محل زندگی ات از فقیر لبریز است
مگر ورودی این خانه چند در دارد
بیا و جیب مرا هم تصدقی پر کن
شنیده ام که دودست کریم زر دارد
خدا نیاورد آن لحظه را زبانم لال
که سنگ قبر تو مولا شکاف بر دارد
دلت گرفته ز دست کسی که نامرد است
کسی که نقشه ی شومی میان سر دارد
🔸شاعر:
#علی_کاوند
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد
آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد
آتش این زهر آبی روی آتش بوده است
آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد
روضهخوانی میکنم هرروزوشب درخلوتم
روضهی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد
این مصیبتنامه را جز من نمیداند کسی
دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد
حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر
باد گلبرگ گل پیغمبرم را زخم کرد
سالها گریان داغ ضربت یک سیلی ام
ضربهای محکم که رویمادرم را زخم کرد
با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم
این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد
آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن
این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد
عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود
مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود
🔸شاعر:
#محمد_حسن_بیات_لو
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
از بس که زخمهای دلم بی شماره بود
هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود
بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست
آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود
تشت از حرارت جگرم داد می کشید
از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود
«زهری که می شکافت دل سنگ خاره را »
با من چه کرد که نفسم در شماره بود
خون دهان مجال سخن را زمن گرفت
در بسترم وصیت من با اشاره بود
خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر
این راز سر به مهر گریبان پاره بود
درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز
آهی که از شکستن یک گوشواره بود
قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم
بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود
دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید
مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود
من که نخفته بودم از این غم تمام عمر
تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود
قسمت نبود در دل تابوت خفتنم
تشییع تیر روضه این سوگواره بود
تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ...
تشییع جسم پر پر او چند باره بود
بس که ستور از تن او رفت و باز گشت
چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود
🔸شاعر:
#موسی_علیمرادی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
سلامِ ذات خدای کریم ها به حسن
سلامِ جمله ی انوار انبیا به حسن
هر آن کسی که بدون حساب بخشش کرد
بدان که وقت کرم، کرده اقتدا به حسن
به وقت کُشتیِ او با حسین فهمیدم
چه مهر و عاطفه ای داشت مصطفی به حسن
ندید غیر محبت، ندید غیر کرم
همان کسی که فقط داد ناسزا به حسن
زمان سختی در معرکه فقط خوش بود
خیال و خاطر مولایِ لافتی به حسن
مدینه شهر نبی بود و او عزیز رسول
کسی نکرد در آن شهر، اعتنا به حسن
به پول، لشگرش او را معاوضه کردند
نداشت هیچ کسی ذره ای وفا به حسن
فقیر شهر سر سفره اش عزیز شد و
چه حرف های بدی گفت بی حیا به حسن
رسید محضر او پیر مرد ملعونی
چشاند زهر جفا با نوک عصا به حسن
تمام داغ حسن، ماجرای یک کوچه است
چه ها گذشت در آن کوچه، سال ها به حسن
غریب کیست؟ کسی که به خانه مظلوم است
نکرد همسر او هم به جز جفا به حسن
اذان شد و دم افطار آمد و جعده
رسید تا که دهد ظرفِ زهر را به حسن
میان طشت، غم و غربتش نمایان شد
رسید از همه ی روضه ها چرا به حسن؟!
کسی به ناله ی او اعتنا نخواهد کرد
مگر حسین بیاید دهد جواب حسن
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن
اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن
ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست
و علی است صَلاة و صلوات است حسن
حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است
بی نهایتتر از آفاقِ حیات است حسن
چه بخواهند و نخواهند حسن شرحِ خداست
وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن
جاری است عشقِ حسن در رگ و در ریشهی ما
کوثرِ جاریِ صد رشته قنات است حسن
هرچه دشنام به او داد تبسم میدید
دید دریاست ، همه صبر و ثُبات است حسن
نصفی از زندگیاش را دو سه باری بخشید
در کرامات هم آئینهی ذات است حسن
چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر
فاطمه گفت : فقط راه نجات است حسن
ای صراط اللهِ ما نامهی ما سنگین است
گریه بر بی کسیات برگ برات است حسن
حسنیهای حرم آبرو داری کردند
آنچنان غرق حسیناند که مات است حسن
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
نَه اینکه حرف تو باشد نَه اینکه حرف من است
حسین گفتن ما از عنایت حسن است
یکی مدینه یکی کربلا به ظاهر، لیک
حکایت دو برادر، دو روح و یک بدن است
مدینه رفته که با مجتبی شود محشور
به کربلا برسد با حسین هموطن است
که گفته صلح به معنای ترس از جنگ است
که گفته رزم، توان یکی از این دو تن است
نه هر که لایق خونین بدن شدن بوده است
نه هر غریب سزاوار خون جگر شدن است
تفاوتی است میان رباب با جَعدِه
که فرق این دو برادر زِ فرق این دو زن است
گمان کنم به دلیل همین تفاوت نیز
میان این دو برادر غریبتر حسن است
اگر غلط نکنم من به احترام حسین
به روز حشر حسن هم شهید بی کفن است
🔸شاعر:
#پیمان_طالبی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
روضه ی آقاست عاشورا تر و گودال تر
قدّ زهرا می شود در این مصیبت ، دال تر
ضامنِ لبخند های شیعه در روز جزاست
گریه ی بر او کند صدیقه را خوشحال تر
در سه باری که به سائل داد هر چه داشت را
مثل او پیدا نشد در شهر بی اموال تر
کاش آقای کریمان داشت حتی یک زهیر
گشت شأنش از تنِ ارباب هم پامال تر
گاه یک نیشِ زبان ، مثل هزاران نیزه است
جسم ، با زخم زبان ها می شود بد حال تر
بین کوچه ترش رو وُ بعد از آن شد خنده رو
از مغیره نیست در شهرِ نبی دجال تر
چشمِ زهرا از حیا در کوچه تر شد بیشتر
چشم آقا هم شد از این صحنه ماه و سال ، تر
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
تربتش عطر کربلا دارد
غربتش روضۀ رضا دارد
گنبدش، آسمان... طلایش، نور
روزها گنبد طلا دارد
هرچه در چَنته دارد این دنیا
از کرامات مجتبا دارد
«ای کریمی که در خزانۀ غیب...»
مور هم چشم بر شما دارد
تا که دست شماست بر سرِ ما
همه عالم نظر به ما دارد
زَهرۀ زهر ریخت پیش لبت
لعل تو حکم کیمیا دارد
آنچه از دل به لب برآوردی
رنگِ سیلیِ کوچه را دارد
متهم، زهر نیست! میدانی
لختهها از چه ماجرا دارد
🔸شاعر:
#عارفه_دهقانی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
غصه دارم در فضای سینه ام
من اسیر حمله های کینه ام
سوزم از زهر و لبم پر خون شده
تشتم از خون جگر گلگون شده
خون دل هایی که عمری خورده ام
پیر گردیدم ز بس آزرده ام
ماجراهایی که من خود دیده ام
آن چه بین کوچه ها شد دیده ام
شکر حق گویا دگر پایان شده
آخرین ساعات این هجران شده
حالیا دیگر از این جا پر کشم
جام وصل حق تعالی سر کشم
می روم از این دیار غم نصیب
می روم از این مدینه من غریب
گر چه از زهر جفا خونین لبم
من به یاد کربلا و زینبم
🔸شاعر:
#محمد_مبشری
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
عاشقی که به سینه غم دارد
زیر پلکش همیشه نم دارد
سخن از عاقلان بگو با ما
منکر مجتبی که کم دارد
بارها مرتضی به زهرا گفت
چقدر این پسر کرم دارد
خانه آباد میشود آنکه
یا حسن را به سینه دم دارد
او خودش خواسته چنین باشد
ورنه آنقدر محتشم دارد
لحظه ای هم تصورش زیباست
حسن فاطمه حرم دارد
خواب دیدم که او شبیه حسین
آنقدر بیرق و علم دارد
سر به داران این وطن هستیم
ما همه امت حسن هستیم
جز توسل چکار باید کرد؟
از ته دل هوار باید کرد
ما همه عبد و ربمان یار است
سجده بر پای یار باید کرد
غیر از این سر نمانده سرمایه
سر نامش قمار باید کرد
پیش برق نگاه شیر جمل
لشگری تار و مار باید کرد
بین میدان که تیغ میگیرد
از کنارش فرار باید کرد
صلح او اول قیام حسین
به حسن افتخار باید کرد
وقت باران مزار او گل شد
فکر سنگ مزار باید کرد
حضرت محترم امام حسن
ای خدای کرم امام حسن
تا زمانی که مجتبایی هست
اشتیاقی بر این گدایی هست
خبرش در مدینه پیچیده
پادشاه گره گشایی هست
هر کسی رفته است میداند
در کرمخانه اش صفایی هست
به خدا از عطای او داریم
هر حسینیّه ای که جایی هست
حرف وصل است و حرف هجران نیست
بر لب ما اگر دعایی هست
راه او سد شده اگر امروز
عوضش راه کربلایی هست
دل ما را حسن عراقی کرد
ساکن گنبد و رواقی کرد
پدرش شیوه ی شریعت هست
مادرش هم دلیل خلقت هست
جلوات "حسن" ، "حسین" شود
وحدت ذات رو به کثرت هست
در دعاهای ما به حق حسن
شرط اصلی استجابت هست
گریه کن هاش حشر خندانند
از رسول خدا روایت هست
سفره دار و کریم و همسفره
با جذامی و با رعیت هست
نذر کردیم ذبح او باشیم
تا دمی هست و تا که فرصت هست
مجلس روضه اش شبیه بقیع
اکثرا سوت و کور و خلوت هست
اربعین در مسیر این جاده
زائرش را به کربلا داده
غصه ام را نگار من خورده
یار من چوب کار من خورده
در ره "وصل" وصله ای تازه
گیوه ی وصله دار من خورده
ترکه های معلم حسرت
بر تن روزگار من خورده
اکثرا نذر قاسمش کردم
گره ای تا به کار من خورده
مدعی بیخیال شو امروز
هی نگیر از هوار من خرده
چونکه دیروز کوزه زهری را
دهن روزه یار من خورده
با غم کوچه سالها طی کرد
جگرش را سه مرتبه قی کرد
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی #رضا_قربانی
=============================
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
===========================
مرد غریب شهر، کبود است پیکرت
آهسته تر شده ست نفس های آخرت
آقای من در آن وطن مادری تو
یک مرد هم نبود شود یار و یاورت؟
تنها تویی که خانه شده قتلگاه تو
تنها تویی که قاتل تو بوده همسرت
چون تکه پاره ی جگرت را به طشت دید
آهی کشید از دل و می گفت خواهرت:
ای بعد مادر و پدرم سر پناه من
آورده زهر کینه ی دشمن چه بر سرت؟
گفتی: زمان مرگ تو در بین کوچه بود
روزی که بود دست تو در دست مادرت
روزی که پیش چشم تو آیینه ی رسول
افتاد روی خاک مدینه برابرت
خون می چکد ز گوشه ی لب های تو ولی
تصویر کربلاست در آن دیده ی ترت
معلوم شد فراق تو داغی عظیم بود
با سوگنامه ای که سروده برادرت
عباس با حسین چگونه کشیده اند
بیرون هزار تیر ستم را ز پیکرت
حالا تویی و آن کرم بی نهایت ات
حالا منم گدای قدیمی این درت
یک لقمه نان دهی ندهی شکر می کنیم
ما را نوشته اند بمانیم نوکرت
یک روز اگر که گنبد زردت بنا شود
می خواهم از خدا که شوم من کبوترت
🔸