ساکن روزهای بی نورم
گم شده آیههای مستورم
زرد بودم سیاه و سرخ شدم
رنگ رنگم شبیه منشورم
صورتم را گرفتهام با دست
چون که روبنده نیست مجبورم
جور شد دیدنِ تو أمّا حیف
شرمسارم ز وضع ناجورم
ردّ شلّاقها کنار هم است
گاهی از دور مثل هاشورم
سنّ و سالی ندارم أمّا من
بین زنها به پیر مشهورم
بس که لاغر شدم مشخّص نیست
شبحم، آدمم و یا حورم
با تمسخر نگاه میکردند
خسته از دختران مغرورم
در بساطم که نیست نقل و نبات
نوش جان کن ز گریهی شورم
میشود روی سینهام باشی؟!
کمکم کن نمیرسد زورم
گفتی از حرف آن سفیر بگو
ولی از من مخواه معذورم
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#روضه
#حضرت_رقیه
@Arshiv_Gholam
np50t1 (2) (1).mp3
6.05M
🎙ای امیر همهی لشگر من🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حوزههای علمیّه قبل و بعد انقلاب🎥
🔰 عطاء اللّه مهاجرانی
#فیلم
#سخنرانی
#حوزه_علمیه
#عطاء_الله_مهاجرانی
@Arshiv_Gholam
دختری که بی پدر طی مسافت میکند
پای تاول خوردهاش را خار اذیت میکند
ردّ این شلّاقها مثل ضریحم کرده است
زائرم من را به کعب نی زیارت میکند
دونفر به یک نفر آن یک نفر هم بی پناه
زجر زجرم میدهد خولی حمایت میکند
کار دنیا را ببین من ساکتم زیر کتک
نیزهدار از این حیای من شکایت میکند
عمّه را خیلی خجالت میدهد این پیرزن
بین ما با خنده نان خشک قسمت میکند
کاش این سرباز رومی را خودت لالش کنی
پیش ما با آبروها زشت صحبت میکند
از سر نیزه بگو بابا که بابای منی
دختر شامی مرا خیلی شماتت میکند
گرچه صدجایم شکسته اشک را دارم هنوز
گریه ام در شام ویرانه قیامت میکند
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#روضه
#حضرت_رقیه
@Arshiv_Gholam
چشم خشک از چشم های تر خجالت میکشد
چشمه وقتی خشک شد، دیگر خجالت میکشد
سوختن در شعلهی دل، کمتر از پرواز نیست
هر که این جا نیست خاکستر، خجالت میکشد
بستن در بهر شرمنده شدن بی فایده ست
این گدا وقت کرم بهتر خجالت میکشد
لطف این خانه زیاد و خواهش ما نیز کم
دستهای سائل از این در خجالت میکشد
طفل بازیگوش را شرمی نباشد از کسی
بیشتر با دیدن مادر خجالت میکشد
تا عروج فاطمه، جبریل را هم راه نیست
در مسیر عرش، بال و پر، خجالت میکشد
حتم دارم که قیامت هم از او شرمنده است
با ورود فاطمه، محشر خجالت میکشد
نامهی اعمال نوکرها به دست فاطمه ست
آن قدر میبخشد و نوکر خجالت میکشد
آن چه مادر میکشد، دردش به دختر میرسد
گر بیفتد مادری، دختر خجالت میکشد
دست این از دست آن و دست آن از دست این
آه دارد همسر از همسر خجالت میکشد
هر کجا حرف “در” و “دیوار” و از این چیزهاست
چشم خشک از چشم های تر خجالت میکشد
«علی اکبر لطیفیان»
#شعر
#مناجات_و_روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
اگرچه کاهم از آتش إبا نخواهم کرد
نماز سوختنم را قضا نخواهم کرد
بدون مهر تو خورشید را نمیخواهم
بدون نام تو حتّی دعا نخواهم کرد
به کیمیاگری چشم فضّهات سوگند
که غیر خاک تو را توتیا نخواهم کرد
به جز به دشمن مولا، به جز به دشمن تو
نثار هیچ کسی ناسزا نخواهم کرد
در آن مقام که مادر گریزد از فرزند
بگو که نوکر خود را رها نخواهم کرد
بگو چکار کنم تا صدا کنی پسرم
که من به نوکریام اکتفا نخواهم کرد
تو مادر منی و اختیار دار منی
بگو بیار سرت را صدا نخواهم کرد
منی که کشته عشق حسین تو هستم
به جز رضای تو را خونبها نخواهم کرد
علی که تکیه عالم به اوست، می فرمود
که جز به فاطمهام إتّکا نخواهم کرد
تو رو به قبله ترین کعبه و علی قبلهست
به غیر تو به کسی اقتدا نخواهم کرد
چنین که خاطرت آزرده است از کوچه
به حشر کوچه برای تو وا نخواهم کرد
«محسن عرب خالقی»
#شعر
#مدح
#مناجات
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
سلام علیکم
عرض ادب و احترام خدمت طلّاب عزیز
💠 یکی از اساتید ما به تازگی در حوزه علمیّه الزّهراء (سلام اللّه علیها) زاهدان مشغول به فعّالیت شدند.
اگه کسی مایل به تدریس (دروس پایه ۱ تا ۴) و همکاری در امور آموزشی و اجرایی مدرسه هست به حقیر اطّلاع بده: 👇
https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
🔰اطلاع رسانی مدرسه علمیّه الزّهراء (سلام اللّه علیها)؛
در این کانال، مطالب مرتبط با فعّالیت و مراسمات جاری در مدرسه بارگزاری خواهد شد. 👇
https://eitaa.com/azzhra315zahedan
🌐 آدرس سایت: 👇
http://hwzazahedan.ir/
🟢 ارتباط با ادمین کانال مدرسه: 👇
@takangoor
#اطلاع_رسانی
#تدریس
#حوزه_علمیه_الزهرا
#زاهدان
@Arshiv_Gholam
May 11
یار ما هر نیمه شب که بر سر سجّاده است
آنقدر آقاست یاد قوم نوکر زاده است
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست
ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است
گریه هایم کم شده یعنی که بی برکت شدم
بی حیایی من آخر کار دستم داده است
به دل سنگی من این حرف ها سودی نکرد
حلّ کار سنگ، کی در طاقت سمباده است
امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم
کار سختی نیست أصلا، عبد بودن ساده است
در تمام سالها من فکر خود بودم ولی
او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است
فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید
قلب ما سینه زنان در به در آن جاده است
بوی دود از خانه مولا به عالم میرسد
بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است
«سید پوریا هاشمی»
#شعر
#مناجات_و_روضه
#امام_زمان
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
باز هم چرخیده دنیا در مدار دیگری
آمده از عرش أعلا ذوالفقار دیگری
تا حسین آرام جانش شد، برای او نشد
هیچکس همواره آرام و قرار دیگری
میرسد روزی که زینب میشود یار حسین
آن زمانی که ندارد هیچ یار دیگری
خار در می آورد از پای طفلانش ولی
میرود با هر قدم در پاش خار دیگری
هیچ وقت أمّا نیفتاد از تکاپو، از نبرد
کارهایی کرده است و مانده کار دیگری
ابن سعد و شمر و خولی شد شکار نطق او
بعد هم شد ابن مرجانه شکار دیگری
گرچه امشب آنچنان لب وا نشد بر مدح او
باز مدحش میکنم لیل و نهار دیگری
دوست دارم «یاعلی» را، دوست دارم یاعلی!
من هم آخر میثمی باشم به دار دیگری
ای زبان لکنت بگیری گر نگویی یاعلی
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
«حسن معارف وند»
#شعر
#مدح
#حضرت_زینب
#امام_علی
@Arshiv_Gholam
@HassanMaarefvand
روسیاهی زیاد هم بد نیست
در زمستان به كار می آید
بدم أمّا همیشه اربابم
با غلامش كنار می آید
غیر لیلی دم از كسی نزدم
عاشق اینگونه بار می آید
داغ زینب چقدر پیرم كرد
به من این انكسار می آید
مرگ در زینبیه یعنی یار
لحظه احتضار می آید
«محسن عرب خالقی»
#شعر
#مناجات
#مناجات_و_روضه
#حضرت_زینب
@Arshiv_Gholam
Nariman-hosayn jan ey aberouye do alam.mp3
1.25M
🎙حسین جان ای آبروی دو عالم🎙
🔰 کربلایی نریمان پناهی
🗓 صوت های قدیمی
#صوت
#سینه_زنی
#نریمان_پناهی
@Arshiv_Gholam
وجودش مثل دریا بود عمّه
دقیقا مثل زهرا بود عمّه
اگرچه کربلا جا مانده بودی
حسین دوّم ما بود عمّه
هجوم یک سپاه تازیانه
ولی افسوس تنها بود عمّه
خدا خیرش دهد این خواهرت را
کسی سیلی نخورد تا بود عمّه
و بعد از ساقی آب آور ما
علم بر دوش و سقّا بود عمّه
تمام راه را مشغول ذکرِ
حسینم وا حسینا بود عمّه
در اوج عاطفه چون مرد جنگید
اگر چه قامتش تا بود عمّه
سرش بشکست أمّا دشمنش دید
سرش بالای بالا بود عمّه
«یاسر مسافر»
#شعر
#مدح_و_روضه
#حضرت_رقیه
#حضرت_زینب
@Arshiv_Gholam
دخترت گم شده ای وای برادر چه کنم
من غارت زده و اینهمه لشگر چه کنم
رفتی و بعد تو از من چه دلی سوزاندند
با دل سوخته از داغ برادر چه کنم
من به بوسیدن پیشانیات عادت کردم
حال بالاسر این پیکر بی سر چه کنم
تا به کی دامن آتش زده خاموش کنم
دستهایم همه تاول زده آخر چه کنم؟
به خدا عمّه شدن دردسرش بسیار است
دست تنهایم و با اینهمه دختر چه کنم
درد من گریه اطفال پریشان تو نیست
دردم این است که با خنده لشگر چه کنم
در سفر همسفران خاطره ها میگویند
آه با خاطره شمر ستمگر چه کنم
«علی اکبر لطیفیان»
#شعر
#روضه
#حضرت_زینب
@Arshiv_Gholam